مقدمه
با توجه به افزایش سالمندان و نیازهای خاص دوران سالمندی، ضرورت بررسی کیفیت زندگی سالمندان اهمیت پیدا میکند. با استفاده از شاخصها و ابزارهای آماری و جمعیتشناسی مشخص شد روند سالمندشدن جمعیت در ایران هم آغاز شده است. سالمندی فرایند پیچیدهای است که میتوان آن را به طور تقویمی و عملکردی تعریف کرد. سالمندی حاصل فرسایش تدریجی ارگانهای حیاتی است [
2 ،
1]. در کشور ما بر اساس سرشماری سال 1375 سالمندان 6/6 درصد از کل جمعیت را شامل میشدند. در سال 1385 این آمار به 2/7 درصد رسید و در سال1390 جمعیت سالمندان بالای 60 سال کشور 23/8 درصد کل جمعیت کشور را دربرمیگرفت. پیشبینیها حاکی از این است که افزایش جمعیت سالمندان در سال 2050 به 75 درصد خواهد رسید
[3]. به علت کنترل بیماریهای عفونی و بهبود شرایط زندگی و ارتقای سطح مراقبتهای بهداشتیدرمانی، میانگین طول عمر و امید به زندگی جمعیت سالمندان در جوامع مختلف رو به افزایش است. مطالعات نشان میدهد یکپنجم از افراد دارای ناتوانی برای انجام فعالیتهای روزانه نیاز به کمک دارند
[3]. بر اساس مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، سطح کیفیت زندگی سالمندانی که در زندگی روزمره به کمک اطرافیان و مراقبان نیاز دارند، کمتر از دیگران است
[4]. با افزایش سن احتمال ابتلا به بیماریهای مزمن ازجمله دیابت، آرتروز و بیماریهای قلبی، عروقی، ریوی، کلیوی و ناتوانیهای حاصل از آنها افزایش مییابد [
6 ،
5]. سالمندان ناتوان و وابسته به دیگران، بار مالی زیادی را به خانواده و کشور وارد میکنند.
به طور کلی، ناتوانی شاخص خوبی برای سنجش ریسک سلامت در جمعیت سالمندان است. بر اساس تعاریف، ناتوانی در افراد سالمند عبارت است از: محدودیت ازدستدادن توانمندی انجام نقشهای اجتماعی و فعالیتهای مرتبط با شغل یا ادامه زندگی مستقل
[7]. بروز ناتوانی در اثر مجموعهای از عوامل است. یافتههای پژوهشی مختلف نشان داده است میزان ناتوانی در فعالیت و بیماریهای مزمن رابطه معکوسی با میزان عملکردهای شناختی و کیفیت زندگی دارد
[8]. از آنجایی که بررسی ناتوانی در کشور کم است و در سازمان بازنشستگی شهرداری که بالغ بر 7هزار و 400 بازنشسته تحت پوشش دارد، هیچگونه مطالعهای انجام نشده است و همچنین از آنجایی که محقق، در سازمان شاغل است، نتایج تحقیق بازخورد مثبتی نزد مدیران ارشد و برنامهریزان خواهد داشت و میتواند در بهبود ناتوانی خصوصاً در جنس شاخص مؤثر باشد.
در بررسی حاضر، بین سطح ناتوانی سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394 به تفکیک بیماری مزمن رابطه وجود داشت و ارتباط معنیدار بود (005/P=0). پس از تعیین فراوانی ناتوانی و عوامل مرتبط در سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394 به تفکیک بیماری، نتایج آن با مطالعهای که اخیراً محمدی روی 200 نفر از سالمندان صنعت نفت اهواز به روش مقطعی از نوع همبستگی انجام داده بود همخوانی داشت و بیشترین ناتوانی با فراوانی 34 درصد در سالمندانی دیده شد که بیماری فشار خون داشتند
[9].
در مطالعهای که در سال 2008 روی 302 نفر از ایرانیان مقیم سیدنی انجام شد نشان داده شد که بیماریهای مزمن بر سطح ناتوانی جسمی سالمندان تأثیرگذار است و امراض اسکلتیعضلانی بیشترین ناتوانی را در سالمندان ایجاد میکند
[10]. در مطالعه دیگری مشخص شد بیماریهای سالمندان مانند ابتلای آنها به سکتههای قلبی و مغزی، شکستگیها، آرتریت، بیماریهای قلب و مشکلات حرکتی از دلایل عمده تشدید ناتوانیها در سالمندان هستند. در گروه سنی 61 تا 65 سال در مقایسه با دو گروه سنی 71 تا 75 سال و 76 تا 78 سال، ناتوانی حدود 5/46 درصد دیده شد
[11].
در سالمندان تحت پوشش شهرداری تهران افراد مبتلا به بیماری مزمن 7/38 درصد ناتوان بودند و 3/61 درصد مشکل ناتوانی نداشتند. در این سالمندان به تفکیک بیماری، بیشترین درصد ناتوانی مربوط به گروه بیماران اسکلتیعضلانی به میزان 23/12 درصد، بیماران قلبی 53/18 درصد، بیماران اورولوژی 93/7 درصد، بیماران و غددی و دیابت 37/7 و بیماران ریوی و عفونی 23/5 درصد بوده است.
تاکنون در سازمان بازنشستگی شهرداری تهران هیچ پژوهشی در زمینه شیوع ناتوانی در سالمندان بازنشسته انجام نشده است. برای برنامهریزیهای آینده و ارائه خدمات و مراقبتهای سالمندی مرتبط در کشور به نتایج این پژوهش بسیار نیاز است. سازمان بازنشستگی شهرداری تهران این ظرفیت را دارد که با داشتن امکانات مالی و برنامههای اجتماعی بتواند برای برنامهریزی جامع در راستای بازتوانی و پیشگیری از شیوع ناتوانی سالمندان بازنشسته شهرداری تهران در سالهای آتی قدمهای مؤثرتری بردارد. بنابراین، بر آن شدیم تا به بررسی رابطه ناتوانی و جنسیت در سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394 بپردازیم. امید است تا با بررسی ارتباط ناتوانی سالمندان زن و مرد تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران، واحد سلامت این سازمان بتواند به منظور ارتقای سلامت جسمی، روانی و اجتماعی سالمندان تحت پوشش برنامهریزی هدفمندتری انجام دهد.
روش مطالعه
پس از انتخاب سالمندان بازنشسته شهرداری تهران به روش نمونهگیری، 300 سالمند بازنشسته بالاتر از 60 سال و تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران پس از انتخاب تصادفی بر اساس شماره بازنشستگی سالمندان بازنشسته شهرداری تهران انتخاب شدند و مطالعه توصیفیتحلیلی از نوع همبستگی و مقطعی با استفاده از پرسشنامه سوشیودموگرافیک و پرسشنامه WHODAS2 (با پایایی معادل 86/0 و طبقهبندی داخلی معادل 98/0) محاسبه شده است
[12].
1. پرسشنامه اول دربرگیرنده اطلاعات سوشیودموگرافیک فردی از قبیل: سن، جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، وضعیت مالکیت مسکن، وضعیت شغلی، نوع بیمه درمانی، ابتلا به بیماریهای مزمن شامل قلبی، عضلانیاسکلتی، اختلال در سیستم دفعی، اختلال غدد متابولیسم، اختلال بینایی، اختلال شنوایی و بیماری عفونی بود.
2. در بررسی شیوع ناتوانی، از توان فردی سالمند برای انجام فعالیتهای روزمره از طریق 36 سؤال موجود در پرسشنامه WHODAS2 به عنوان پرسشنامه دوم استفاده شد. بر اساس نتایج مطالعات قبلی، پایایی معادل 86/0 و طبقهبندی داخلی معادل 98/0 محاسبه شده است
[12].
پرسشنامه WHODAS2، 36 سؤالی است و ناتوانی را در شش حیطه میسنجد و به هر پرسش امتیازی بین یک تا پنج داده میشود. در این پرسشنامه میزان ارتباط با دیگران، میزان تحرک فرد درون و بیرون خانه، میزان توانایی فرد در انجام مراقبتهای فردی و حفظ بهداشت، میزان سازگاری فرد با دیگران، توان انجام فعالیتهای روزمره زندگی و میزان مشارکت فرد در جامعه بررسی شد. هریک از موارد یادشده از طریق امتیازدهی WHODAS2 در 30 روز گذشته با اعداد 0: مشکل ندارد، 1: مشکل ضعیف دارد، 2: مشکل متوسط دارد، 3: مشکل شدید دارد و 4: مشکل بسیار شدید دارد، امتیازبندی و جمع و تحلیل شد. امتیاز بالا نمایانگر نیاز بیشتر به نظارت یا کمک در انجام فعالیتهای روزمره زندگی و امتیاز کمتر نشانگر نیاز کمتر به نظارت یا کمک در انجام فعالیتهای روزمره زندگی بود.
300 سالمند بازنشسته 60 ساله و بالاتر که در سال 1394تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران بودند انتخاب شدند. محاسبه از طریق آزمون چندمتغیره انجام شد. از 7400 بازنشسته شهرداری، 4300 نفر سالمند بودند. بر اساس فرمول زیر و بررسی درصد خطا و درصد احتمالی ناتوانی تعداد نمونه 280 نفر محاسبه شد. برای اطمینان بیشتر 300 نفر در نمونهگیری دخالت داده شدند.
پس از تکمیل، پرسشنامه WHODAS2 به صورت چهرهبهچهره توسط پژوهشگر انجام گرفت. البته در مواقعی که شرایط سالمند اجازه نمیداد برخی سؤالها از بستگان بیمار یا تلفنی پرسیده شد.
بر اساس الگوریتم سازمان بهداشت جهانی، ابتدا نمرههای خام به نمره 1 تا100 تبدیل و از نظر ناتوانی، افراد به این طریق دستهبندی شدند: افراد با نمره 0 تا 4: بدون ناتوانی، افراد با نمره 5 تا 25: ناتوانی کم، افراد با نمره 26 تا 50: ناتوانی متوسط، افراد با نمره 51 تا 75: ناتوانی شدید و افراد با نمره 76 تا 100: ناتوانی خیلی شدید.
در مرحله دیگر از روش سطحبندی ابزار WHODAS2 استفاده شد و در چهار سطح ناتوانی کم، متوسط، شدید و خیلی شدید دستهبندی و به صورت ناتوانی 1 و 2 و 3 و 4 نامگذاری شد. سپس دادههای جمعآوریشده شمارهگذاری و دستهبندی شد. دادهها با استفاده از نسخه 18 نرمافزار SPSS تجزیهوتحلیل شد. از آمار توصیفی شامل میانگین و انحرافمعیار و درصد و روش تحلیلی تیتست و آنوا نیز استفاده شد.
یافتهها
در بررسی سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394، 4700 سالمند60 ساله و بیشتر بررسی شدند که بیشتر آنان مرد و متأهل با تحصیلات دیپلم و فوقدیپلم و تحت پوشش بیمه شهرداری بودند، در ملک خصوصی زندگی میکردند، از نظر درآمد ماهیانه صرفاً از حقوق بازنشستگی استفاده میکردند و سطح معاش متوسطی داشتند. میانگین نمره ناتوانی مردها بر حسب حیطههای تفاهم و برقراری ارتباط و تعامل با مردم، عدد بالاتری را شامل شد، ولی میانگین نمره ناتوانی زنها بر حسب حیطههای حرکتکردن و رفتن به اطراف، مراقبت از خود و بهداشت شخصی، فعالیتهای زندگی و حضور در جامعه، بالاتر بود.
میانگین سنی سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394 برابر 11/7±14/68 سال
است (جدول شماره 1). همانطور که در جدول شماره 2 آمده است، 163 نفر (33/54 درصد) از سالمندان تحت پوشش شهرداری تهران به بیماری مزمن مبتلا هستند. بیشترین گروه در مطالعه حاضر آقایان متأهل با مدرک تحصیلی دیپلم و فوقدیپلم و در رده سنی 60 تا 69 سال، مالک و تحت پوشش بیمه شهرداری بودند. بیشتر آنها تنها درآمدشان حقوق بازنشستگی بود و از نظر وضعیت اقتصادی و مخارج زندگی سطح متوسطی داشتند. بیشترین ناتوانی در گروه سنی 80 سال و بیشتر و حداقل ناتوانی در گروه 60 تا 69 سال دیده شد که در جدول شماره 3 گزارش شده است. همانطور که در جدول شماره 4 مشاهده میشود ناتوانی در گروه مطالعه با سن رابطه معنیداری داشت و با افزایش سن بر میزان ناتوانی افزوده میشد (001/0>P).
بر اساس نتایج ذکرشده در جدول شماره 5 ناتوانی در زنها بیشتر از مردها دیده شد و این موضوع میتواند به علت زایمان، شیردهی، یائسگی، آرتروز و پوکی استخوان باشد. در بررسی ناتوانی به تفکیک سن مشخص شد ناتوانی با جنسیت رابطه معنیداری دارد و زنان بیش از مردها ناتوان بودند. این یافته با مطالعات دیگر همخوانی داشت و در جدول شماره 6 نیز آمده است.در سالمندان تحت پوشش شهرداری تهران در سال 1394، بیشترین ناتوانی مربوط به حیطه حضور در جامعه و کمترین ناتوانی در حیطه مراقبت از خود و بهداشت شخصی بود (جدول شماره 7).
با توجه به جدول شماره 8 درمییابیم که در این مطالعه میانگین نمره ناتوانی مردها بر حسب حیطههای تفاهم و برقراری ارتباط، تعامل با مردم، عدد بالاتر، ولی میانگین نمره ناتوانی زنها بر حسب حیطههای حرکتکردن و رفتن به اطراف، مراقبت از خود و بهداشت شخصی، فعالیتهای زندگی و حضور در جامعه، عدد بالاتری را به خود اختصاص داده است. البته به علت وظیفه زنان در امور منزل و پرورش فرزندان که معمولاً توسط آنان انجام میگیرد، ناتوانی زنان در حضور در جامعه بیش از مردان به چشم میخورد.
بحث
در بررسی حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود سالمندان تحت پوشش شهرداری تهران در سال 1394 در خصوص رابطه سن و ناتوانی مشخص شد که بین سه گروه سنی دستهبندیشده، سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394، بیشترین میزان ناتوانی مربوط به گروه سنی 80 سال و بالاتر است. همچنین به ازای هر یک سال افزایش سن، تقریباً 1/1 ناتوانی سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394 افزایش یافته است.
در تحقیق حاضر با اطلاع از شیوع ناتوانی و عوامل مرتبط در سالمندان شهرداری تهران و ارائه مستندات، مسئولان شهرداری تهران ترغیب میشوند تا برنامهریزیهای حسابشدهتری را برای گروه شاغلان و بازنشستههای شهرداری تهران ارائه دهند و با نگرشهای ورزشی و آموزشی و پیشگیری، علاوه بر کاستن از میزان ناتوانی آنها، در جهت بازتوانی سالمندان بازنشسته گامهای مؤثرتری بردارند.
در بررسی حاضر مشخص شد 33/14 درصد یعنی 43 نفر از افرادی که به طور تصادفی بر اساس شماره پرسنلی برای شرکت در این بررسی انتخاب شدند، زن بودند و 257 نفر از شرکتکنندگان معادل 66/83 درصد مرد بودند. از 257 سالمند مرد، 137 نفر (7/45 درصد) ناتوانی داشتند و از 43 نفر سالمند زن بررسیشده، 25 نفر (3/8 درصد) ناتوانی داشتند. در این بررسی ناتوانی در گروه سنی 70 تا 79 سال در مقایسه با گروه سنی 60 تا 69 سال (گروه رفرنس) بیش از دو برابر بود.
ناتوانی در گروه سنی 80 سال و بالاتر در مقایسه با گروه سنی رفرنس (60 تا 69 سال) بیش از سه برابر بود. مقایسه میانگین و انحرافمعیار به ازای هر سال کاهش یا افزایش سن، مشخص شد که میانگین سن افراد سالمند تحت پوشش سازمان باز نشستگی شهرداری تهران در سال 1394، 14/68 و انحرافمعیار آن 11/7 بود. در بررسی ناتوانی و عوامل مرتبط در سالمندان در خصوص ارتباط ناتوانی با بیماریها مشخص شد که ارتباط ناتوانی با بیماری قلبی، ریوی، کلیوی، گوش، اسکلتی و اورولوژی معنیدار است.
مطالعه انجامشده در امریکا در سال 2005
[12] نشان داده است با افزایش سن، بر شدت ناتوانی سالمندان افزوده میشود. شدت ناتوانی در خانمها و افراد بیوه و مجرد بهصورت معنیداری بیش از افراد دارای همسر بوده است. نظریه جنسیت با مطالعه حاضر همخوانی داشت.
بین سطح ناتوانی سالمندان در پژوهش حاضر، به تفکیک جنسیت رابطه وجود داشت. از 43 نفر خانم، 25 نفر (14/58 درصد) ناتوانی داشتند و از 257 سالمند مرد شرکتکننده 137 نفر (31/53 درصد) به درجاتی ناتوان بودند. در پژوهش حاضر نشان داده شد جنسیت و ناتوانی در سالمندان تحت پوشش شهرداری تهران در سال 1394 رابطه معنیداری داشته است. در بررسی شهبازی و همکاران روی سالمندان تهرانی، شیوع ناتوانی بهطورکلی حدود 11 درصد برآورد شد
[13]. بر اساس مطالعه حاضر شیوع ناتوانی و عوامل تفکیک جنسیت با مطالعات قبلی مثل مطالعات انجامشده روی 350 سالمند بالای 65 سال در شهر کاشان در سال 1386 و مطالعه انجامشده
[14] همخوانی داشت و در بررسی حاضر 14/58 درصد خانمها و 31/53 درصد آقایان ناتوان بودند و ارتباط ناتوانی با جنسیت معنیدار بود.
در مطالعه دیگری در سال 1386 به روش مقطعی و توصیفیتحلیلی روی 300 نفر از سالمندان ۶۰ سال و بیشتر از ۶۰ سال شهر اصفهان
[9] به روش نمونهگیری خوشهای انجام شد مشخص گشت که بیشترین میزان بدون ناتوانی، یعنی 3/63 درصد، بدون در نظرگرفتن افراد شاغل، مربوط به وضعیت سازش و زندگی با مردم بود که با مطالعه حاضر همخوانی داشت. در پژوهش حاضر بیشترین میزان ناتوانی در حیطه حضور درجامعه با میانگین ناتوانی 04/6 بالاترین نمره ناتوانی را دارد و حداقل میانگین ناتوانی، 72/0، مربوط به حیطه مراقبت از خود و بهداشت شخصی است.
بررسی ناتوانی و ویژگیهای جمعیتشناسی در پژوهش حاضر نشان داد میزان ناتوانی با سن، تحصیلات و تأهل ارتباط معنیداری دارد. در این مطالعه بین میانگین نمره ناتوانی بر حسب حیطههای تفاهم و برقراری ارتباط، حرکت، مراقبت از خود، تعامل با مردم، فعالیتهای زندگی و حضور در جامعه سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394 تفاوت آماری معنیداری وجود داشت و حیطه حضور در جامعه با میانگین ناتوانی (04/6) بالاترین نمره ناتوانی را داشت و حداقل میانگین ناتوانی (72/0) مربوط به حیطه مراقبت از خود و بهداشت شخصی بود. در مطالعه انجامشده فرهادی و همکاران (2016) روی 90 نفر از سالمندان بخش روزانه کهریزک، بیشترین ناتوانی در حوزه تحرک و جابهجایی و مشارکت اجتماعی و وظایف خانه و خانواده بود
[15]. در مطالعه انجامشده روی 70 نفر از سالمندان روستاهای ایلام نشان داده شد که 8/5 درصد ازسالمندان مطالعهشده، ناتوانی شدید داشتند و بیشترین ناتوانی مربوط به فعالیت شغلی و راهرفتن و کمترین ناتوانی مربوط به فعالیتهای اجتماعی و تعامل با مردم روستا بود
[16].
نتیجهگیری نهایی
یافتهها نشان داد با افزایش سن، کمتربودن سواد، زندگی در تجرد و تنهایی و نداشتن خوداشتغالی بعد از بازنشستگی، بر شدت ناتوانی افزوده میشود. بسیاری از سالمندان به یک یا چند بیماری مزمن و ناتوانکننده مبتلا بودند. درمان بیماریهای مزمن و پیشگیری از آنها که عامل اصلی ناتوانی در سالمندان است، نقش مؤثری در پیشگیری از ناتوانی در سالمندان دارد. سالمندانی که تنها زندگی میکنند با مشکلات بیشتری مواجه هستند. اکنون روشهای مختلفی برای مراقبت در خانه توسط بستگان یا مؤسسات حمایتی وجود دارد. مسئولان شهرداری با انتخاب روشهای مناسب، سیاستهای ابداعی را در این راستا به کار بستند.
در این مطالعه میانگین نمره ناتوانی مردها بر حسب حیطههای تفاهم و برقراری ارتباط، تعامل با مردم، بیشتر بود، ولی میانگین نمره ناتوانی زنها بر حسب حیطههای حرکتکردن و رفتن به اطراف، مراقبت از خود و بهداشت شخصی، فعالیتهای زندگی و حضور در جامعه، بیشتر بود. دلایل احتمالی ناتوانی خانمها به نسبت آقایان به علت وظایف خانمها در طول زندگی شامل شیردهی، بارداری، بچهداری، یائسگی، آرتروز، پوکی استخوان و غیره است.
محدودیتها
محدودیتهای پژوهش حاضر عبارتند از: 1. دسترسی به افرادی که در منزل بستری بودند دشوار بود؛ 2. با توجه به اینکه نمونهگیری از سالمندان بازنشسته تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران بوده است و سالمندان مقیم در جامعه و منازل را شامل میشد، نتایج قابل تعمیم به سالمندان مقیم در بیمارستان و سرای سالمندان نیست؛ 3. اطلاعات بهدستآمده از پرسشنامه بر اساس اظهارات افراد است و حالات روحی و روانی سالمند هنگام پاسخ به پرسشنامه قابل کنترل نیست؛ 4. اطلاعات از اظهارات فرد سالمند گرفته شده است. بدین منظور تلاش شد سالمند کاملاً توجیه شود و اگر همکاری خوبی دیده نمیشد پرسشنامه آن مشارکتکننده حذف میشد؛ 5. منبع مطالعه صرفاً سالمندان تحت پوشش سازمان بازنشستگی شهرداری تهران در سال 1394 بودند. اگر این مطالعه با انتخاب سالمندان بازنشسته کشوری و تأمین اجتماعی در سطح وسیعتری انجام شود، نتایج بهتری به دست خواهد آمد.
پیشنهادها
پیشنهادهای نویسندگان برای مطالعات آتی عبارتند از: 1. تحقیق حاضر اولین پژوهشی بود که در سازمان بازنشستگی شهرداری تهران انجام شد. به همین دلیل پیشنهاد میشود تحقیقات مشابهی در سطح استان تهران یا در سطح کشور انجام شود تا نمایی از ناتوانی سالمندان در سطح استان تهران و کشور به دست آید؛ 2. پیشنهاد میشود با ارائه برنامههای آموزشی با موضوعهای متنوعترخصوصاً برای زنان، سعی شود آمار سلامت و ناتوانی سالمندان بازنشسته شهرداری تهران تغییر کند؛ 3. پیشنهاد میشود در گروه سالمندان تحت پوشش شهرداری تهران برای زنان کلاسهای ورزشی و آبدرمانی و تورهای یکروزه برنامهریزی شود. 4. پیشنهاد میشود مسئولان شهرداری با هدف کاهش ناتوانی در سالمندان خانم تحت پوشش، برای ارتقای وضعیت تحصیلی کارکنان خانم در مناطق 22گانه شهرداری تهران همت گمارند.
تشکر و قدردانی
این مقاله از پایاننامه MPH سالمندی خانم هلن نوعی در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی گرفته شده است. بدینوسیله از معاونت تحقیقات و فناوری و همچنین تمامی اعضای گروه سالمندی این دانشگاه و سازمان بازنشستگی شهرداری تهران که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند، سپاسگزاری و قدردانی میشود.
[1]
Ministry of Health and Medical Education. [Estimating life expectancy and prediction of Iranian population (Persian)]. Tehran: Ministry of Health and Medical Education; 2006.
[2]
Khoshbin S, Eshrati B, Azizabadi Farahani A. [Report of the elderly status of Iran in 2002 (Persian)]. Tehran: Ministry of Health and Medical Education; 2007.
[3]
Khoshbin, Eshrati B, Azizabadi Farahani A. [Report of the elderly population of Iran in 1998 (Persian)]. Tehran: Ministry of Health and Medical Education; 1998.
[4]
Morovati Sharifababd, MA, Hosseini Sharifababd, M. [Assessment of activities of daily living in elderly 65 years old in Yazd (Persian)]. Journal of Shahid Sadoughi University of Medical Sciences. 2000; 8(4):46-53.
[5]
Avlund K, Due P, Holstein BE, Heikkinen RL, Berg S. Changes in social relations in old age: Are they influenced by functional ability. Aging Clinical and Experimental Research. 2002; 14(3):56-64. PMID: 12475134
[6]
World Health Organization. Active aging [Ministry of Health and Medical Education Persian trans]. Tehran: Ministry of Health and Medical Education; 2003.
[7]
Shirazikhah M, Mousavi M, Sahaf R, Sarmadi M. [Consequence of changes in the elderly people population: Elderly women in Iran (Persian)]. Life Science Journal. 2012; 9(4):869-77.
[8]
Naghavi M. [Portrait of death in four provinces of Iran 1999 (Persian)]. Tehran: Termeh; 2000.
[9]
Saeidimehr S, Geravandi S, Izadmehr A, Mohammadi MJ. [Relationship between the “Quality of Life” and symptoms of depression among older adults (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2016; 11(1):90-9.
[10]
Alizadeh-Khoei M. Assessing factors in utilisation of health services and community aged care services by the Iranian elderly living in the Sydney metropolitan area: Acculturation aged care [PhD thesis]. Sydney: University of Sydney; 2008.
[11]
Shahbazi MR, Mirkhani M, Hatamizadeh N, Rahgozar M. [Disability assessments in Tehranian elderly 2007 (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2008; 3(3-4):84-92
[12]
Adib Hajbagheri M. [Geriatic disability related factors (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2008; 3(2):547-55.
[13]
Shahbazi MR, Foroughan M, Salman Roghani R, Rahgozar M. [The relationship between disability and variables of depression, cognitive status, and morale among older people (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2016; 11(1):132-141
[14]
Salive ME, Guralnik JM. Disability outcomes of chronic disease and their implications for public health. Baltimore: Johns Hopkins University Press; 1997.
[15]
Farhadi A, Foroughan M, Mohammadi F, Rassouli M, Sadegh Moghadam L, Nazari S, et al. [Caregiving appraisal in family caregivers of older adults (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2016; 11(1):8-19
[16]
Mozafari M, Salimi E, Bastami MR, Azami M, Borji M. [Disability status in the rural older adults in Ilam (Persian)]. Journal of