مقدمه
برآوردها حاکی از آن است که تا سال 2030 میلادی، جمعیت سالمندان در دنیا از 9 درصد به 16 درصد و در ایران از 5/6 به 17/5 درصد افزایش خواهد یافت [
1]. با افزایش جمعیت سالمندان، توجه به مسائل و مشکلات آنها اهمیت بیشتری پیدا میکند [
2]. سالمندی دوران حساسی از زندگی است و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله، ضرورتی اجتماعی به شمار میرود. در این دوره سیستمهای مختلف بدن تحلیل میرود و در عمل، توانایی انسان کاهش مییابد. این روند موجب افزایش ناتوانی و کاهش تصاعدی و پیشرونده در توانایی حرکتی و عملکرد روانی سالمندان میشود. سالمندانی که روابط اجتماعیشان محدود و گاهی شاید منفی است، اینگونه افکار آنها را وا میدارد از تماس با دیگران بگریزند و این موضوع باعث میشود تا افکار منفی آنان درباره خودشان افزایش یابد [
3].
طبق این نظریه، سالمندی عبارت است از کنارهگیری متقابل بین سالمند و افرادی که در محیط او هستند و این کنارهگیری باعث دوری فرد سالمند از فشارهای اجتماعی میشود و بهتدریج تعداد اشخاصی که با سالمند در ارتباط هستند، کاهش مییابد. طبیعی است اینگونه کنارهگیریها و کاهش روابط سالمندان را بیشتر به افسردگی نزدیک میکند و بر اساس تحقیقات انجامشده شایعترین اختلال روانپزشکی در میان سالمندان، افسردگی است [
4].
با وجود پیشرفتهای چشمگیر روانشناسی و روانپزشکی، افسردگی همچنان یکی از مهمترین مشکلات روانی سالمندان در قرن حاضر است. بحرانهای ایجادشده سبب واکنشهایی مانند اندوه، فقدان کنترل، تغییر شخصیت و نیز خشم، افسردگی ناشی از ترس از مرگ و ناتوانی میشود و این حالات در بیش از نیمی از سالمندان مقیم مراکز سالمندی رخ میدهد. سالمندانی که از مرگ قریبالوقوع خود اطلاع مییابند، اغلب بعد از انکار و خشم، دچار افسردگی میشوند. مطالعات گوناگونی نشان دادهاند که افسردگی میتواند با کاهش شاخصهای حرمت خود، امیدواری و کیفیت زندگی، از میزان همکاری سالمند با روانشناس بکاهد. افسردگی و کاهش امید به زندگی از رایجترین حالات روانشناختی در سالمندان است که میتواند واکنشهای احتمالی متعددی به دنبال داشته باشد [
5].
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است در همه کشورها عمر طولانی، یکی از مواهب توسعه اجتماعی شناخته شده است؛ به شرط آنکه بر امید به زندگی و شمار سالهای عمر توجه بیشتری شود. بدیهی است چون هدف از زندگی سالمندان فقط عمر طولانی و زندهبودن نیست و نوع و کیفیت زندگی آنها نیز اهمیت دارد، ارتقای امید به زندگی سالمندان در مرحله اول سلامت روانی آنان قرار دارد [
6]. مطابق آمار سازمان ملل کشورهای ژاپن، هنگکنگ، ایسلند، سوئیس و استرالیا به ترتیب در جهان مقام اول تا پنجم را دارند و با حدود ۸۲ سال، از میانگین جهانی ۲۲ درصد بالاتر هستند [
7]. امید زندگی در ایران برای زنان 81 سال، برای مردان 76 سال و در کل 78 سال است و 7 درصد از میانگین جهانی بالاتر است. بنابراین توجه به امید به زندگی در کشور ما و از همه مهمتر در سالمندان ضروری به نظر می رسد. با توجه به این مطلب که حالات روانشناختی سالمندان نظیر شیوع افسردگی و کاهش امید به زندگی سالمندان میتواند بر بیماریهای جسمی آنان تأثیر بگذارد و رشد آن را تسریع کند، مشاوره و روشهای رواندرمانی متفاوتی برای تسکین آلام روانی سالمندان در چند سال اخیر متداول شده است [
8].
متناسب با سببشناسی مشکلات روانی سالمندان، شیوههای گروهدرمانی گوناگونی پیشنهاد میشود. یکی از این رویکردها رواندرمانی اصالت وجود است. این رویکرد نوعی شیوه درمانی بر پایه فلسفه است. این شیوه درمان بر ابعاد بینفردی و فرافردی انسان تمرکز میکند و سعی دارد جهانبینی فرد را هدف قرار دهد و به آن دست یابد. دستیابی به چنین هدفی نیازمند تمرکز بر روشنگری و فهم عقاید و ارزشهای شخصی و آشکارسازی مکنونات و ناگفتههاست. این رویکرد درصدد است فرد را قادر سازد که آگاهانهتر، با اصالتتر و هدفمندانهتر زندگی کند و بتواند محدودیتها و تضادهای وجود انسان را بپذیرد. چهار مقوله اصلی که در این رویکرد به آنها توجه میشود عبارتند از: مرگ، آزادی، تنهایی، بیمعنایی [
9]. نظریهپردازان اصالت وجود، مرگ را به عنوان لازمه کشف معنا و هدف زندگی تلقی میکنند. شناخت مرگ دیدگاهی درباره زندگی ایجاد میکند و به شخص کمک میکند تا اصیلتر زندگی کند. افسردگی مرگ، اشخاص را برمیانگیزاند تا مسئولیتپذیر باشند و به فرصتهایی که زندگی به آنها میدهد واکنش مثبت نشان دهند [
10].
به طور کلی توانایی بالقوه رواندرمانی گروهی برای سالمندان در سه زمینه است؛ رواندرمانی گروهی محیطی را فراهم میکند که در آن بیماران با تجارب مشابه میتوانند برای یکدیگر حمایت عاطفی فراهم کنند؛ از لحاظ هزینه برای بیماران بهصرفه است و از لحاظ زمان برای متخصصان روانشناسی بالینی سلامت کارآمد است [
11].
شاید بارزترین ویژگی رواندرمانی وجودی انسانگرایانه که در تعریف این دیدگاه، برخی از چهرههای مهم آن را مطرح کردهاند، تأکید این رویکرد بر رابطه درمانی و نقش آن در ایجاد تغییر فکری، عاطفی، رفتاری و ارتباطی مراجعهکننده باشد. موضوعات وجودی بررسیشده در رواندرمانی گروهی، از تفکر وجودی به عنوان نظامی فلسفیتر، ارزشی و ریشه آنها از ضعیفشدن ارزشهای سنتیتر و رشد بیگانگی انسان از خودش برگرفته است. جنبههای بیهمتای وجودگرایی را میتوان در تمام اشکال درمان به کار برد [
12].
روانشناسان وجودگرا بر این باورند که نگرش مردم به مرگ، تجربهای است شامل میزان خودشکوفایی هر فرد و معناداشتن او در زندگی. در حقیقت، این نگرش حاصل تجارب مدیریت بحرانها در دامنه گستردهای از تولد تا مرگ است؛ بنابراین آگاهی از مرگ تجربهای پویا و ناایستا در سراسر زندگی است. فکر و احساس اینکه در «اینجا و اکنون» با مرگ در ارتباط هستیم، میتواند به تغییرات درونی عمدهای در معنایابی و شیوه نگرش ما به زندگی منجر شود. این نوع تجربه به فرد کمک میکند تا زندگی را به طور واقعیتر لمس کند. در واقع وقتی در دیدگاه وجودی صحبت از مرگ به میان میآید، منظور افکار، ادراکات و احساسات جسمانی است که تحت نگرش فرد به تجربه پایان زندگی که اتفاقاً خیلی هم به او نزدیک است، قرار دارند [
9].
حسینآبادی نیز اثربخشی گروهدرمانی وجودی انسانگرایانه بر میزان سلامت روان زندانیان و سهم عزتنفس و احساس شرم در بهبود سلامت روان آنها را بررسی کرده است. نتایج نشان داد آزمودنیهایی که درمان دریافت کرده بودند، در مقایسه با دیگر آزمودنیها بهبودی بیشتری در سلامت روان، عزت نفس و احساس شرم داشتد [
13].
کرامر و همکاران نیز در پژوهشی مقایسه دو روش مداخله شناخت درمانگری آموزشمحور و گروه درمانگری شناختی هستینگر در بهبود مشکلات روانی زنان افسرده سالمند را بررسی کردند. نتایج نشان داد میانگین افسردگی در گروه درمانگری شناختی هستینگر کمتر و میانگین امیدواری آنها به شکل معناداری بیشتر از میانگین گروه شناخت درمانگری آموزش محور بود. میان میانگینهای حرمت خود و کیفیت زندگی در دو گروه درمانگری تفاوت معناداری به دست نیامد و میانگین هر چهار متغیر در دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار با گروه گواه داشت [
14].
از طرف دیگر با توجه به اینکه رواندرمانی فردی محدودیتهایی از جمله هزینه زیاد، کمبود درمانگران باکفایت و آموزشدیده و همچنین میزان زمان مورد نیاز را دارد، با در نظر گرفتن مزیتهای رواندرمانی گروهی مثل پیوستگی گروه، بینش و یادگیریهای ناشی از تعامل، عمومیت به معنی داشتن درد مشترک و تسهیل تخلیه هیجانی، رویکرد درمانی خاص به صورت گروهی برای مراجعان به کار رفت [
3]. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروهدرمانی با رویکرد شناختی وجودگرا بر امید به زندگی و افسردگی در سالمندان مقیم مراکز سالمندی انجام شد.
روش مطالعه
این پژوهش از نوع کاربردی و با روش تجربی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل است. طرح این پژوهش طرح آزمایشی پیشآزمون و پسآزمون با گمارش تصادفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی سالمندان مقیم مراکز سالمندی شهر کرمان میشود. روش نمونهگیری این پژوهش روش نمونهگیری تصادفی طبقهای است. بدین ترتیب که با مراجعه به اداره بهزیستی شهر کرمان فهرست مراکز سالمندان گرفته شد و به طور تصادفی دو مرکز خصوصی امیرالمؤمنین و مهرآذین شهر کرمان انتخاب شد. سپس فهرست سالمندان حاضر در این مراکز گرفته شد. از بین آنها به طور تصادفی 30 نفر از سالمندانی که در پرسشنامه افسردگی سالمندان نمره بیشتر از نقطه برش و در پرسشنامه امید به زندگی نمره کمتر از نقطه برش به دست آورده بودند، با مجوز اداره بهزیستی شهر کرمان انتخاب و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) تقسیم شدند. از مرکز امیرالمؤمنین 6 نفر در گروه آزمایش و 5 نفر در گروه کنترل و از مرکز مهرآذین 9 نفر در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند.
در مدت زمان اجرای آموزش سعی شد با هماهنگی مسئولان مراکز سالمندان برای جلوگیری از اثر انتقال، فقط اعضای هر کدام از گروههای آزمایش و کنترل با هم در ارتباط باشند. به سالمندان گروه آزمایش شناختی وجودگرای گروهی در ده جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) آموزش داده شد. گروه کنترل در این مدت مداخلهای دریافت نکرد. طرح کلی جلسات شناختی وجودگرایی گروهی در جدول شماره 1 آمده است [
8]. ابزارهای استفادهشده در این پژوهش پرسشنامه امید به زندگی میلر (1997) و پرسشنامه افسردگی سالمندان (1998) بود.
پرسشنامه امید به زندگی میلر
پرسشنامه امید به زندگی میلر از نوع تشخیصی است و شامل 48 جنبه از حالتهای امیدواری و درماندگی میشود که مادههای قیدشده در آن بر مبنای تظاهرات آشکار یا پنهان رفتاری در افراد امیدوار یا ناامید برگزیده شدهاند. هر سؤال نماینده یکی از نشانههای رفتاری است. این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت (بسیار مخالف: 1، مخالف: 2، بی تفاوت: 3، موافق: 4 و بسیار موافق: 5) تنظیم شده است. هر فرد با انتخاب جملهای که در رابطه با او صدق میکند امتیاز کسب میکند.
ارزشهای نمرهای هر جنبه از 1 تا 5 تغییر میکند. جمع امتیاز کسبشده مبین امیدواری یا ناامیدی است. در آزمون میلر دامنه امتیازات کسبشده از 48 تا 240 متغیر است و چنانچه فردی امتیاز 48 را کسب کند، کاملاً درمانده تلقی میشود. نمره 240 بیشترین امیدواری را نشان میدهد. 12 جمله از پرسشنامه میلر از مادههای منفی تشکیل شدهاند که در ارزشیابی و نمرهگذاری، این شمارهها برعکس نمره میگیرند [
15]. حسینی برای تعیین روایی این پرسشنامه، از نمره سؤال ملاک استفاده کرد. به این ترتیب که نمره کل پرسشنامه با نمره سؤال ملاک همبسته شده است و مشخص شد که بین این دو رابطه مثبت معناداری وجود دارد (P<0/01 و 0/86=r). برای تعیین پایایی پرسشنامه از دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده کرد که ضرایب آن به ترتیب 0/90 و 0/89 است. در این پژوهش نیز پایایی پرسشنامه به کمک محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 0/81 به دست آمد [
15].
پرسشنامه افسردگی سالمندان
برینک و همکاران در سال 1998 پرسشنامه افسردگی سالمندان را تهیه کردند. این مقیاس با 30 عبارت برای سنجش افسردگی افراد سالخورده طراحی شده است. هدف اصلی از تهیه مقیاس افسردگی سالمندان تست غربالگری بین جمعیت سالمند بود؛ به نحوی که برای اجرای آن به آموزش زیادی نیاز نداشته باشند. مقیاس افسردگی سالمندان با موفقیت روی نمونه سالمندان سالم و بیمار اجرا شده است و در مطالعات بالینی و غربالگری به طور وسیعی استفاده میشود. فرم اولیه آن ۳۰ سؤال داشت که پس از بررسی ویژگیهای روانسنجی آن به 15 سؤال کاهش یافت [
16]. ملکوتی و همکاران در ایران پرسشنامه افسردگی سالمندان را هنجاریابی کردهاند. این آزمون در تحقیقات مختلفی در داخل و خارج از کشور استفاده شده و اعتبار زیادی را نشان داده است. در آن مطالعه پایایی مقیاس بر اساس آلفای کرونباخ 0/81 به دست آمد و تحلیل عاملی شرایط تکعاملی را تأیید کرد [
16].
برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای آماری نظیر فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد، آزمون لوین، آزمون کالموگروف-اسمیرنف و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. تمامی دادهها با نرمافزار تحلیل آماری SPSS نسخه 20 و در سطح معناداری P<0/01 تجزیهوتحلیل شده است.
یافتهها
گروه نمونه شامل 30 نفر (18 زن و 12 مرد) بودند که از سالمندان مقیم دو مرکز سالمندان شبانهروزی (از مرکز امیرالمؤمنین 11 نفر و از مرکز مهرآذین 19 نفر) انتخاب شده بودند. 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. بر اساس دادههای جمعیتشناختی بیشترین افراد در گروه سنی 72 تا 74 قرار داشتند (36/66 درصد) (جدول شماره 2). در این مطالعه حدود 83 درصد از سالمندان بررسیشده متأهل بودند (جدول شماره 3). بیشتر سالمندان تحصیلات سیکل و کمتر داشتند (36/66) (جدول شماره 4).
نتایج عملکرد دو گروه آزمایشی و کنترل بر اساس میانگین و انحراف معیار در امید به زندگی و افسردگی سالمندان مقیم مراکز سالمندی در جدول شماره 5 نشان داده شده است. همانطور که مشاهده میشود، نمرات میانگین و انحراف معیار گروه آزمایش در پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون تغییر چشمگیری کرده است. در این پژوهش برای بررسی پیشفرض همگنی واریانس از آزمون لوین استفاده شد که مقدار 0/474 و سطح معناداری 0/24 را نشان داد. عدممعناداری آن بیانگر همگنی واریانسها بود. برای بررسی عادیبودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده شد که مقدار آن در متغیر افسردگی 0/815 و در متغیر امید به زندگی 0/688به دست آمد (جدول شماره 6). نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنف معنادار نشد که حاکی از عادیبودن توزیع متغیرهای پیشآزمون است.
در ادامه، با کنترل آماری پیش آزمون به عنوان متغیر تصادفی کمکی یا همپراش (کواریت)، میانگین نمرههای پسآزمون دو گروه تعدیل میشوند. نتایج تحلیل کواریانس گروههای آزمایشی و کنترل در متغیر امید به زندگی در جدول شماره 7 نشان داده شده است. همانگونه که مشاهده میشود، با کنترل پیشآزمون، بین آزمودنیهای گروه آزمایش و کنترل از لحاظ امید به زندگی تفاوت معناداری وجود دارد (F=23/98 و P<0/01). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ارائه گروهدرمانی شناختی وجودگرا موجب افزایش امید به زندگی در سالمندان گروه آزمایش شده است. نتایج تحلیل کواریانس گروههای آزمایشی و کنترل در متغیر افسردگی در جدول شماره 8 نشان داده شده است. همانگونه که مشاهده میشود، با کنترل پیشآزمون، بین آزمودنیهای گروه آزمایش و کنترل از لحاظ افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد (F=21/20 و P<0/01). بنابراین میتوان نتیجه گرفت ارائه گروهدرمانی شناختی وجودگرا موجب کاهش افسردگی در سالمندان گروه آزمایش شده است.
بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروهدرمانی شناختی وجودگرا بر امید به زندگی و افسردگی سالمندان مقیم مراکز سالمندی انجام شد. پس از بررسی دادههای فرضیه اول نتایج نشان داد گروهدرمانی شناختی وجودگرا بر امید به زندگی سالمندان مقیم مراکز سالمندی تأثیر دارد. این یافته با یافتههای پژوهشهای همتی علمدار و همکاران، اسپیگل و جکوبسن همسو است [
19-
17 ،
1]. در تبیین این نتایج میتوان گفت در تفکر وجودی مرگ، کشف معنا و هدف زندگی کاملاً ضروری است. در واقع زندگی درست به این دلیل بامعناست که زمانی به پایان میرسد. درمانگران وجودی با یادآوری مرگ و آگاهیدادن درباره آن به مراجعان خود، بر آن هستند تا ارزش وجودی زندگی را برای آنها روشن کنند و در این مسیر میکوشند تا بهروشنی تبیین کنند که زمان حال ارزشمندترین سرمایهای است که هر کسی در اختیار دارد. کارلسون [
20] معتقد است مرگ و زندگی به هم وابستهاند. اگرچه مرگ فیزیکی برای ما نابودی به همراه میآورد، اعتقاد به مرگ رهاییبخش است. غنا و لذت زندگی در این است که با امکان فقدان، تراژدی و مرگ روبهرو شویم.
فرانکل [
18] تأکید میکند این طول زندگی ما نیست که اهمیت دارد، بلکه این چگونه زندگیکردن ماست که کیفیت و معنای زندگی را تعیین میکند. دو موضوع مرگ را ترسناک میکند؛ یکی آنکه هیچکس درباره انتخاب آن اختیاری ندارد و نمیتواند انتخاب کند که تا ابد جاوید باشد؛ دیگر اینکه مرگ جدایی از تمام چیزهایی است که هر فردی در طول زندگی به دست میآورد. در تفکر، گروه وجودی را میتوان به صورت افرادی مجسم کرد که همگی ملزمند با خوداکتشافی سفر زندگی خود را بپیمایند تا به سه هدف عمده دست یابند. این اهداف عبارتند از: 1. توانبخشی اعضا برای صادقبودن با خود، 2. گسترش دیدگاههای اعضا درباره خود و جهان اطراف، 3. آشکار کردن مفاهیم بالقوه و معانی پنهان زندگی افراد که به زندگی زمان حال و آینده آنها معنا میبخشد.
پس از بررسی دادههای فرضیه دوم نتایج نشان داد که گروهدرمانی شناختی وجودگرا بر افسردگی سالمندان مقیم مراکز سالمندی تأثیر دارد. این یافته با یافتههای پژوهشهای هیتر و همکاران و کیسان و همکاران همسو است [
10 ،
4]. در تبیین این نتایج میتوان گفت درمان اصالت وجود انسانگرایی در سطح بین وجودنگری و نظریه انسانگرایی عمل میکند و با تأکید بر مفاهیمی مثل مواجهه و حضور در هستی، شادکامی، انتخاب، مسئولیت، آزادی، ارزش و معنای زندگی خود را از مکاتب درمانی دیگر جدا میکند. هسته مرکزی کار درمانگر تمرکز بر حضور مراجع است؛ یعنی به جای داشتن نگرش قضاوتی، منتقدانه و مفسرانه به فرد، چگونگی حضور او به شکلی کامل، صادقانه و هشیارانه مدنظر قرار میگیرد. به عبارتی توجه درمانگر بر موانع حضور مراجع است و آن را به عنوان مقاومت و متناظر با شیوههای مخرب و استرسزای زندگی در نظر میگیرد. هدف درمان در وجودنگری، از بین بردن افسردگی نیست، بلکه درمانگران همراه درمانجویان حرکت میکنند، دنیای ذهنی آنان را با کمک خودشان کاوش میکنند، با موقعیتهای وحشتناک و افسردگیآور زندگی آنان مواجه میشوند، دنیا را مانند آنها تجربه میکنند. در این تجربه درمانجویان آگاهی می یابند که چگونه با انتخاب و آزادی خودشان روبهرو شوند، چگونه با آفرینش معنا و جستوجو برای ارزش بر انزوا و تنهایی و بیمعنایی خود فائق آیند و از افزایش نشانگان افسردگی جلوگیری کنند و چگونه با روراستی و پذیرش جنبههای پنهان ستوه وجودی خویش فردی بااصالت و صادق باشند. در حقیقت هدف درمان وجودی کمک به مراجعان است تا با مفاهیم و مسائل اساسی زندگی خود که از آنها فرار می کردند، روبهرو شوند، آنها را تجربه کنند و با آنها کنار بیایند.
نتیجهگیری نهایی
در پایان میتوان نتیجه گرفت که مداخلات و شیوههای معنادرمانی به عنوان روش توانبخشی در کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی سالمندان تأثیر بسزایی دارد. از اینرو داشتن معنا و هدف و روبهرو شدن با مفاهیم و مسائل اساسی در زندگی بهویژه در سالمندان مقیم مراکز شبانهروزی در کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی و مقابله مؤثر با حوادث و رویدادهای زندگی نقش مهم و انکارناپذیری دارد. همانطور که اشاره شد، یکی از یافتههای مهم این پژوهش تأکیدهای خاص گروهی شناختی وجودگرا بر به چالشکشیدن باورهای غلط و همچنین معنای زندگی برای سالمندان است که بر ارزش کاربردی آن در ارتقای سلامت اجتماعی سالمندان اشاره میکند.
از مهمترین محدودیتهای این پژوهش میتوان به این موارد اشاره کرد: این پژوهش فقط در جامعه سالمندان شهر کرمان انجام شده است و در تعمیمپذیری نتایج آن به دیگر دورههای رشد و حتی به سالمندان دیگر در جامعه باید احتیاط کرد؛ روش نمونهگیری در دسترس که از تعمیم نتایج پژوهش میکاهد؛ همکارینکردن برخی از مسئولان؛ کوتاهی جلسات درمانی و کمبود امکانات آموزشی. بنابراین پیشنهاد میشود تحقیقات آتی اثربخشی درمان گروهی شناختی وجودگرا را بر دیگر متغیرهای روانشناختی نظیر اضطراب، پرخاشگری، خودکارآمدی و غیره در سالمندان بررسی کنند. در حوزه کاربردی پیشنهاد میشود واحدهای درمانی در سطح کشور بهویژه مشاوران بهزیستی مشغول در مراکز سالمندان برنامه گروهی شناختی وجودگرا را در رأس روشهای درمانی خود قرار دهند. همچنین آموزش تکنیکهای رویکرد درمانی گروهی شناختی وجودگرا به سالمندان می تواند گام مؤثری برای بهبود سلامت روانی و جسمانی آنان داشته باشد.
تشکر و قدردانی
از تمامی مسئولان و کارکنان محترم دو مرکز خصوصی سالمندان امیرالمؤمنین و مهرآذین و تمامی سالمندانی که در انجام این تحقیق ما را یاری کردند، تشکر و قدردانی میکنیم. این مقاله حامی مالی ندارد.
References
- Hemmati Alamdarlou G, Dehshiri G, Shojaie S, Hakimi Rad E. [Health and loneliness status of the elderly living in nursing homes versus those living with their families (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2008; 3(2):557-64.
- Duberstein PR, Palsson SP, Waern M, Skoog I. Personality and risk for depression in a birth cohort of 70-year-olds followed for 15 years. Psychological Medicine. 2008; 38(5):663-71. doi: 10.1017/s0033291707002620
- Ghazi Mohseni M, Soleimanian AA, Heidarnia A. [Examining the effectiveness of hope-based group training on the life quality of the elderly People (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2016; 11(2):300-309. doi: 10.21859/sija-1102300
- Heather M, Addie C, Anthony J. Effectiveness of Cognitive-Behavioral Intervention (CBT) on psycho-sexual adjasment for men with localized prostate cancer. Journal of Psycho-Oncology. 2013; 3(4):48-61.
- Qiu J, Chen W, Gao X, Xu Y, Tong H, Yang M, et al. A randomized controlled trial of group cognitive behavioral therapy for Chinese breast cancer patients with major depression. Journal of Psychosomatic Obstetrics & Gynecology. 2013; 34(2):60–7. doi: 10.3109/0167482x.2013.766791
- Casellas Grau A, Font A, Vives J. Positive psychology interventions in breast cancer: A systematic review. Psycho-Oncology. 2013; 23(1):9–19. doi: 10.1002/pon.3353
- International Agency for Research on Cancer. Cancer incidence, mortality and prevalence world wide in 2008, Islamic Republic of Iran. Lyon: International Agency for Research on Cancer; 2009.
- Eskandari M, Bahmani B, Hasani F, Dadkhah A, Naghiyayee M. [Effectiveness of group cognitive-existential therapy on depression of parents with children having cancer (Persian)]. Clinical Phsychology & Personality. 2014; 2(10):41-50.
- Kissane DW, Bloch S, Smith GC, Miach P, Clarke DM, Ikin J, et al. Cognitive-existential group psychotherapy for women with primary breast cancer: A randomised controlled trial. Psycho-Oncology. 2003; 12(6):532–46. doi: 10.1002/pon.683
- Kissane DW, Love A, Hatton A, Bloch S, Smith G, Clarke DM, et al. Effect of cognitive-existential group therapy on survival in early-stage breast cancer. Journal of Clinical Oncology. 2004; 22(21):4255–60. doi: 10.1200/jco.2004.12.129
- Lucas M. Existential regret: A crossroads of existential anxiety and existential guilt. Journal of Humanistic Psychology. 2004; 44(1):58–70. doi: 10.1177/0022167803259752
- Van der Pompe G, Duivenvoorden HJ, Antoni MH, Visser A, Heijnen CJ. Effectiveness of a short-term group psychotherapy program on endocrine and immune function in breast cancer patients: An exploratory study. Journal of Psychosomatic Research. 1997; 42(5):453–66. doi: 10.1016/s0022-3999(96)00393-5
- Hossein Abadi, M. [The Effectiveness of existential therapeutic group humanistic thinking about mental health of prisoners and sharing of contributions self-esteem and feelings of shame on improving mental health (Persian)] [BA thesis]. Mashhad: Ferdowsi University of Mashhad; 2010.
- Cramer C. Effectiveness of groupcognitive-behavioral treatment and group therapy in depressed women in community clinics. Behaviour Research and Therapy. 2013; 48(11):45-63.
- Hosseini SM. [Relationship of life expectancy and psychological hardiness in male and female students (Persian)] [MSc. thesis]. Gachsaran: Islamic Azad University; 2006.
- Malakouti K, Fathollahi P, Mirabzadeh A, Salavati M, Kahani S. [Validation of Geriatric Depression Scale (GDS-15) in Iran (Persian)]. Research in Medicine. 2006; 30(4):361-69.
- Spiegel D. Effects of psychosocial support on patients with metastatic breast cancer. Journal of Psychosocial Oncology. 1992; 10(2):113–20. doi: 10.1300/j077v10n02_08
- Frankel B. Existential issues in group psychotherapy. International Journal of Group Psychotherapy. 2002; 52(2):215–31. doi: 10.1521/ijgp.52.2.215.45496
- Jacobsen, B. Invitation to existential psychology: A psychology for the unique human being and its applicants in therapy. New York: John Wiley & sons; 2008.
- Carlson LE, Speca M, Patel KD, Goodey E. Mindfulness-based stress reduction in relation to quality of life, mood, symptoms of stress, and immune parameters in breast and prostate cancer outpatients. Psychosomatic Medicine. 2003; 65(4):571–81. doi: 10.1097/01.psy.0000074003.35911.41