بحث
براساس نتایج بهدستآمده از این تحقیق، 8 هفته برنامه تمرین هوازی منجر به افزایش معنیدار میزان بیان ژن گرلین لنفوسیت در گروه آزمایش در پایان دوره شد. نتایج این پژوهش با یافتههای نوری و همکاران (2016) و فتحی و همکاران (2009) همخوانی دارد [17 ،16]، اما با یافتههای کیخسروی و همکاران (2011) و قاسمیان و همکاران (2016) همخوانی ندارد [19، 18].
فتحی و همکاران (2009) با بررسی تأثیر 12 هفته تمرین
استقامتی شدید با شدت 34 متر در دقیقه (معادل 85 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی)، به شکل هر جلسه 60 دقیقه و 5 روز در هفته، بر بیان ژن گرلین (آسیلدار) عضله و تغییر سطح سرمی آن در موشهای صحرایی نر به این نتیجه رسیدند که تمرین طولانیمدت با شدت بالا موجب افزایش بیان ژن گرلین در عضله دوقلو و افزایش سطح سرمی گرلین شد که این افزایش نسبت به گروه شاهد معنیدار بود [16].
نوری و همکاران (2016) با بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی، به شکل سه جلسه در هر هفته به مدت 45 دقیقه و در هر جلسه با شدتی معادل 50 تا 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در 30 مرد به این نتیجه رسیدند که درصد چربی بدن کاهش و میزان حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش یافت. غلظت گرلین به طور معنیداری افزایش یافت در صورتی که تغییر معنیداری در سطح لپتین و شاخص مقاومت به انسولین دیده نشد [17].
کیخسروی و همکاران (2011) با بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط به مدت 50 دقیقه با سرعتی معادل 18 الی 20 متر بر دقیقه که روی 24 سر موش انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقدار آبستاتین در پایان دوره کاهش معنیدار یافت، اما تغییر معنیداری در سطح گرلین دیده نشد [19]. قاسمیان و همکاران (2016) با بررسی تأثیر 12 هفته تمرین هوازی همراه با مصرف مکمل اسید فولیک بر سطح هورمون گرلین، میزان غذای مصرفی و تغییرات وزن موشهای صحرایی ماده ویستار به این نتیجه رسیدند که 12 هفته تمرین هوازی همراه با مصرف اسید فولیک، تأثیری بر میزان گرلین اسیلدار بافت معده نداشت [18].
گزارشهای تحقیقی مرتبط با بیان ژن گرلین حاکی از آن است که این پپتید در گونههای مختلف جانوران در بافتهایی مانند آدرنال، کبد، بیضه و عضله بیان میشود [20]. در کل درباره اثر تمرین بر تظاهر ژن گرلین میتوان گفت شاید پس از فعالیت بدنی، گرلین شروع به افزایش میکند تا با سرکوب هزینههای انرژی آن، روند کاتابولیسم متعاقب تمرین را متوقف کند و شرایط را برای آنابولیسم فراهم کند. با این کار ذخایر انرژی ازدسترفته در فعالیت دوباره کسب میشوند و به بازسازی ذخایر کربوهیدرات کمک خواهد شد.
افزایش بیان ژن گرلین را میتوان با تعادل انرژی منفی ایجادشده مرتبط دانست، زیرا کاهش درصد چربی بدن افراد در گروه آزمایش معنیدار بوده است و این حاکی از تعادل انرژی منفی تحمیلشده بر اثر ورزش است، چرا که در گروه شاهد چنین تغییری مشاهده نشده است؛ بنابراین، این مطالعه برای اولینبار نشان داد تمرین هوازی سبب افزایش تظاهر ژن گرلین لنفوسیت مردان میانسال میشود. یکی از سازوکارهایی که درباره گرلین میتوان به آن اشاره کرد، بحث درباره تنظیم متابولیسم انرژی است. بر اساس مطالعات صورتگرفته شرکت در فعالیت بدنی طولانیمدت منجر به کاهش مقادیر آدنوزین تری فسفات و گلیکوژن عضله و کبد میشود؛ بنابراین، تمرین و فعالیت بدنی، هموستاز انرژی را در داخل سلول عضلانی بر هم میزند و تقاضای انرژی سلول را افزایش میدهد [21].
بروز حالت تعادل منفی انرژی میتواند ناشی از کاهش مقادیر آدنوزین تری فسفات عضلانی به علت ازدستدادن مداوم پورینها از عضلات آنها باشد که این کاهش احتمالی منابع انرژی سلولی همراه با ناشتایی میتواند عاملی مهم برای افزایش گرلین پلاسما در آزمودنیها باشد [22]. گرلین بیرونی روی وزن بدن و جذب غذا بیشتر از 100 برابر کنترل مرکزی، علاوه بر حالت درون وریدی یا صفاقی تأثیرگذار است. به همین علت، نشان داده شده است که گرلین از طریق تلفیق مکانیسمهای مرکزی به طور قابلتوجهی روی هوموستاز انرژی تأثیر میگذارد [23].
در هیپوتالاموس، گرلین، تأثیراتش را به صورت مستقل با انتشار هورمون رشد، روی جذب غذا اعمال میکند و عصبهای معرف GHS-R موجود در هسته کمانی هیپوتالاموس را فعال میکند که پپتید عصبی ارکسیژنیک (Y (NPY و پروتئین AgRP را همزمان ترشح میکند [24]. در حالت خاص، تأثیر کاهشدهنده اشباع در رابطه با بازدارندگی لپتین روی تولید NPY هیپوتالامیکی در موشهای صحرایی دیده شده است [25]. با درنظرگرفتن اینکه گرلین در مجرای معدیرودهای ترشح میشود و به تغییرات موجود در وضعیت متابولیک واکنش نشان میدهد، ممکن است چنین تصور شود که گرلین پیرامونی از طریق تأثیرات روی مجرای معدهایرودهای در CNS عمل میکند و این فیبرهای واگ آوران درنهایت فعالیت گردشهای NPY/AgRP هیپوتالامیکی را از طریق رله مغز پسین تغییر میدهند.
نقش مهم عصب واگ آوران به عنوان محرک رفتار تغذیه سازگار با یافتههای اشباع زودرس، کمبود گرسنگی و کاهش وزن ثابت در بیماران چاق است که به دنبال جراحی عصب واگ تنهای ایجاد میشود [27 ،26]. این مطالعه با محدودیتهایی همچون رژیم غذایی متنوع، پاسخهای سازگاری گوناگون به فعالیت بدنی، تعداد کم آزمودنیها به دلیل انصراف بعضی از آنها از شرکت در این تحقیق و تفاوتهای فردی روبهرو بود، درنتیجه باید جانب احتیاط را بیشتر رعایت کرد.
با توجه به اینکه اغلب پژوهشهای صورتپذیرفته در ارتباط با تغییرات گرلین و بروز آن در افراد چاق یا لاغر بوده و کمتر در دوره سالمندی به بررسی آن پرداخته شده است، محقق به منظور تعیین تأثیر گرلین بر هموستاز انرژی، بر آن شد تا به بررسی تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن گرلین بپردازد و نتیجه اینکه انجام فعالیتهای ورزشی هوازی به سبب تغییرات فیزیولوژیکی میتواند از عوامل مؤثر بر تغییرات هورمونهای اشتها باشد و نظر به اینکه تغییر اینگونه متغیرها به شدت، مدت تمرین و وضعیت آمادگی جسمانی افراد بستگی دارد، به مربیان و پزشکان ورزشی پیشنهاد میشود به هنگام طراحی تمرینات ورزشی تدابیر لازم را بیندیشند.
نتیجهگیری نهایی
به طور کلی 8 هفته برنامه تمرین هوازی منجر به کاهش معنیدار درصد چربی بدن و نمایه توده بدن گروه آزمایش شد؛ درصورتی که بیان ژن گرلین لنفوسیت افزایش معنیدار یافت، اما تغییر معنیداری در سطح گرلین پلاسما دیده نشد؛ بنابراین، فعالیت بدنی هوازی منظم میتواند به عنوان یک درمان غیردارویی در تنظیم تعادل هورمونهای پپتیدی مؤثر در شیوع چاقی، استفاده شود. با این یافتهها و نتایج مطالعات پیشین، شناخت مکانیسمهای اصلی عهدهدار ارتباط متقابل گرلین و چاقی و نقش فعالیت بدنی بر آنها به انجام مطالعات بیشتری در این زمینه نیازمند است؛ از این رو، به سالمندان پیشنهاد میشود از تمرینهای هوازی به عنوان یک روش پیشگیرانه برای کاهش چاقی و بروز بیماریهای مرتبط با آن استفاده کنند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
همه اصول اخلاقی در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این مقاله از پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد سیدمهدی احمدی در گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد با کد 18731 گرفته شده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنا بر اظهارنظر نویسندگان، تعارض منافعی وجود ندارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |