مقدمه
بر اساس گزارشهای مختلف در سطح بینالمللی، کاهش نرخ باروری و مرگومیر در دهههای اخیر موجب افزایش قابل توجه سالمندان در سرتاسر دنیا شده است
[2 ،1]. به نظر میرسد کشورهای در حال توسعه نهتنها از این قاعده مستثنی نیستند، بلکه حتی ممکن است آهنگ رشد شدیدتری داشته باشند؛ به طوری که پیشبینی میشود نسبت جمعیت سالمندان در کشورهای در حال توسعه در سالهای 2025 و 2050 به ترتیب به 75 و 85 درصد از کل جمعیت خواهد رسید
[3]. در ایران، روند رشد جمعیت سالمندی که در فاصله سالهای 1335 تا 1365 تقریباً شیب نزولی داشته، از سال 1365 مسیری صعودی طی کرده است. میزان رشد جمعیت سالمندی از 17 درصد در سال 1375 به 29 درصد در سال 1385 افزایش یافته که عمدتاً به سبب کاهش سریع نرخ زادوولد و باروری بوده است
[4]. بر اساس نتایج سرشماری سال 1390، در سال 1385 نسبت جمعیت 60 سال و بیشتر، 7/27 درصد کل جمعیت بوده که پس از پنج سال یعنی در سال 1390 به 8/2 درصد افزایش یافته است
[5]. با توجه به آهنگ پرشتاب کاهش باروری و مرگومیر طی دهههای اخیر، پیشبینی میشود حرکت جمعیت به سمت سالخوردگی تسریع شود و برآورد میشود که ورود به سده پانزدهم هجری شمسی سرآغاز روند افزایش جمعیت سالخورده در ایران باشد
[4].
درواقع، بهبود شرایط بهداشتی و ارتقای کیفیت زندگی در جهان امروز به افزایش طول عمر و در نتیجه شمار سالمندان در سرتاسر جهان، اهمیت سالمندی و توجه به سلامت روانی و جسمانی سالمندان را بیش از هر زمان دیگری برجسته ساخته است. در همین راستا، اتحادیه اروپا سال 2012 را «سال بینالمللی سالمندی فعال» نامگذاری کرد تا ضرورت برنامهریزی و سیاستگذاری مناسب برای بهبود زندگی سالمندان با اهتمام بیشتری مورد توجه قرار گیرد. اگر چه تغییرات جمعیتی در دهههای اخیر توجه برخی نهادهای دولتی و اجتماعی را به برنامهریزی برای بهبود کیفیت زندگی سالمندان به خود معطوف ساخته، اما سالمندی به عنوان یکی از مراحل حساس رشد انسان همواره مورد توجه پژوهشگران حوزههای مختلف روانشناسی، جامعهشناسی، زیستشناسی و علوم تربیتی بوده است.
امروزه مطالعه علمی سالمندی و پدیدههای مرتبط با آن به طور تخصصی در دانش «سالمندشناسی» بررسی میشود که در دهه 1950 به عنوان قلمروی آکادمیک تأسیس شد و هم اکنون نیز در سطح تحصیلات تکمیلی در برخی دانشگاههای معتبر دنیا عرضه میشود. این دانش نوین به مطالعه مبانی روانشناختی، اجتماعی و زیستشناختی سالمندی و رویهها و راهبردهای عملی ارتقای کیفیت زندگی در این مرحله از رشد انسان میپردازد. یافتههای اخیر پژوهشگران در این عرصه حاکی از آن است که سالمندی همانند کودکی و نوجوانی و بزرگسالی، مرحلهای از مراحل رشد انسان است که با پیدایش آن تغییراتی در ابعاد مختلف جسمانی، شناختی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و جنسی رخ میدهد. این تغییرات ناشی از تأثیرات متقابل و همپوش مجموعهای از عوامل زیستی و روانی و اجتماعی هستند.
بر اساس نتایج مطالعات در این حوزه، سالمندی زیستی پیوندی تنگاتنگ با فرایندهای روانی و اجتماعی دارد. نتایج این مطالعات نشان داده است که تنهایی و انزوای اجتماعی در میان سالمندان تأثیرات منفی شدیدی بر سلامت روانی و جسمانی آنان دارد. به عنوان مثال، در مطالعات مختلف، ارتباط میان تنهایی با بیماری فشار خون و افزایش افسردگی و بالا رفتن نرخ مرگومیر سالمندان گزارش شده است
[7 ،6]. مطالعات دیگر نشان دادهاند که افراد سالمند به همان اندازه که از اعضای خانواده خود انتظار دارند برای استقلال آنان ارزش قائل شوند، حفظ و تداوم روابط مثبت و قوی با اعضای خانواده را نیز مهم تلقی میکنند
[8].
در مطالعه مورفی
[9] نشان داده شده است که خانواده به عنوان یک منبع حمایتی حیاتی به افراد سالمند کمک میکند تا تعاملات اجتماعی خود را حفظ و تداوم بخشند و آنها را در مقابل مسائلی مانند احساس تنهایی، انزوای اجتماعی و افسردگی محافظت کند. در مطالعه یزدانپور و سام آرام
[10] رابطه میان میزان تعلق سالمندان به خانواده و میزان احترام به آنان توسط اعضای خانواده با میزان کیفیت زندگی آنان تأیید شده است و از نقش حمایتگر خانواده در بهبود سلامت روانی و جسمانی سالمندان پرده برداشته است. علاوه بر اینها، زندگی در کنار اعضای خانواده در تقویت احساس و نگرش مثبت سالمندان نسبت به زندگی نیز نقش مهمی ایفا میکند. به عنوان مثال، گزارش پژوهش قلیزاده و شیرانی
[11] حاکی از آن است که سطح رضایت از زندگی در میان سالمندان متأهل بیشتر از سالمندان غیرمتأهل است.
بنابراین، اگر چه دولت و دیگر نهادهای خصوصی و حمایتی میتوانند نقش مهمی در مراقبت از اشخاص سالمند ایفا کنند، اما در مقایسه با نقش خانواده قابل مقایسه نیست
[12]. با این وجود، برخی سالمندان به دلایل مختلف ممکن است از زندگی در کنار اعضای خانواده محروم شوند و در مراکزی با عناوین مختلف مانند «سرای سالمندان» یا «آسایشگاه سالمندان» اسکان کنند. در مطالعات مختلف شیوه زندگی سالمندان در این مراکز از زوایای مختلف بررسی شده است. نتایج پژوهشهای متعدد نشان داده است سالمندان ساکن در منزل نسبت به سالمندان ساکن در سرای سالمندان کیفیت زندگی مناسبتتر و سلامت روانی بهتری دارند
[16-13].
برخی مطالعات
[17] به طور ویژه به مقایسه میزان شادکامی سالمندان ساکن در منزل و سالمندان ساکن در سرای سالمندان پرداختهاند. نتایج این مطالعات حاکی از آن است که میزان شادکامی سالمندان ساکن در منزل به خاطر برخورداری از حمایت اجتماعی و احترام و محبت اعضای خانواده به طور معناداری از سالمندان ساکن در سرای سالمندان بیشتر است. در مطالعهای دیگر نشان داده شد که اگر چه سالمندان ممکن است به بعضی جنبههای مثبت زندگی در سرای سالمندان مانند برقراری روابط دوستانه و انجام امور شخصی روزانه خود اشاره کنند، اما آنان همچنان گرفتار حس تنهایی و انزوا هستند که پیوسته با آن زندگی میکنند. آنان با انتقال به اقامتگاه سالمندان ناچار هستند تا زندگی در منزل جدید را آغاز کنند، دوستان جدید پیدا کنند و به جدایی از اعضای حانواده عادت کنند. آنان جداشدگان از فرزندان خود هستند که در دیارهای بیگانه سکنی گزیدهاند
[18].
بنابراین، روشن است که سالمندان، زندگی در کنار اعضای خانواده را به زندگی در سرای سالمندان ترجیح میدهند. با این وجود، با شناسایی خواستهها و دغدغههای سالمندان میتوان شرایط زندگی در محیط سرای سالمندان را به گونهای سازمان داد که میزان رضایت و خشنودی آنان افزایش یابد. همچنین، با شناخت نوع انتظارات سالمندان ساکن در مراکز سالمندی از فرزندان خود میتوان خانواده سالمندان را ترغیب کرد که برای برآورده ساختن نسبی انتظارات تلاش کنند.
در مجموع مطالعات مختلف از نقش خانواده به عنوان عاملی مهم در بهبود وضعیت زندگی سالمندان و نقش سالمندان در امنیت عاطفی و اجتماعی فرزندان حمایت میکنند. چگونگی ایجاد یا حفظ نقش حمایتی خانواده و عوامل مؤثر بر گسستن ارتباط سالمندان با اعضای خانواده در ابعاد و جنبههای مختلف را میتوان یکی از حوزههای فراموششده در عرصه پژوهش سالمندی قلمداد کرد.
به نظر میرسد که پژوهش منظم با هدف شناسایی نوع دغدغهها و خواستههای سالمندان و فرزندان آنها از همدیگر در این زمینه نقش مهمی دارد. با شناسایی این مسائل، زمینه بهبود، حفظ و ایجاد روابط عمیقتر و پایدارتر میان اعضای خانواده و افراد سالمند فراهم میشود. از آنجا که مطالعات پیشین به طور گسترده از وضعیت زندگی نامطلوب سالمندان ساکن در مراکز مراقبت از سالمندان نسبت به سالمندان ساکن منزل حکایت میکنند، پژوهش حاضر نیز در صدد انعکاس صدای آن دسته از سالمندانی برآمده است که در سرای سالمندان زندگی میکنند. در همین راستا، این پژوهش به طور ویژه با هدف شناسایی نوع دغدغهها و انتظارات افراد سالمند مقیم سرای سالمندان از فرزندان خود انجام شده است. در واقع، با توجه به روند روبه رشد جمعیت کشور به سمت سالمندی و گسترش مراکز سالمندی، انجام مطالعهای معطوف بر شناسایی نوع و جنس انتظارات آنان از فرزندان خود میتواند گامی در راستای ارائه راهکارهای مطلوب برای برنامهریزی جامع و صحیح در مواجهه با این پدیده پیچیده و فراگیر باشد.
روش مطالعه
نوع مطالعه
پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادی- کاربردی و به لحاظ اجرا، رویکرد کیفی با روش «فرهنگنگاری» است. پژوهش فرهنگنگاری شکلی متداول از پژوهش کیفی است که با مفاهیمی همچون «قومنگاری» یا «مردمنگاری» هم توصیف میشود. هدف اساسی این شکل از پژوهش توصیف، تفسیر و یا تبیین نوع تعاملات، باورها، شیوههای زندگی و فرایندهای سازگاری با تغییرات در میان دستههایی از افراد با ویژگیهای فرهنگی مشترک است. در پژوهش فرهنگنگاری، پژوهشگر گزارشی از تجربه زیسته افراد درون یک فرهنگ یا بیرون فرهنگ را به گونهای به تصویر میکشد که خوانندگان بیرون از فرهنگ و بدون تجربه شخصی مستقیم با آن بتوانند به درکی نسبی از فرهنگ مطالعهشده دست یابند و به شکلی همدلانه با آن ارتباط برقرار کنند
[20 ،19]. اگر چه فرهنگ اغلب بر اساس ویژگیهای قومی یا ملی تعریف میشود، اما حدود فرهنگ فراتر از ویژگیهای قومی و بر حسب نژاد، جنسیت، زبان، توانمندی، طبقه اجتماعی و اقتصادی، حرفه و شیوه زندگی افراد نیز قابل توصیف است. بر این اساس، یک شخص ممکن است همزمان به دستههای فرهنگی مختلف تعلق داشته باشد. سالمندان ساکن سرای سالمندان به خاطر اعتقادات، باورها، آداب و رسوم، شیوههای زندگی، انتظارات و دغدغهها، تا اندازه زیادی به فرهنگی تعلق دارند که میتوان آن را فرهنگ افراد سالمند مقیم سرای سالمندان توصیف کرد. از اینرو، اکتشاف و توصیف نوع و جنس انتظارات این گروه به عنوان بخشی از وجوه و عناصر فرهنگی مشترک آنان با اتکا به یک مطالعه فرهنگنگاری به بهترین صورت حاصل میشود.
روش انتخاب نمونه پژوهش
شرکتکنندگان در پژوهش حاضر 30 نفر سالمند بودند که به صورت هدفمند از میان سالمندان ساکن در یکی از مراکز نگهداری از سالمندان شهرستان ملایر انتخاب شدند. داشتن حداقل یک فرزند، اقامت بیشتر از 6 ماه در سرای سالمندان، توانایی و تمایل کافی برای شرکت در مصاحبه ازجمله معیارهای انتخاب شرکتکنندگان در پژوهش حاضر بود.
روش گردآوری دادهها
برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. مصاحبه در محوطه آسایشگاه سالمندان انجام شد. پرسشهای مصاحبه بیشتر بر محور انتظارات و خواستههای یک والد سالمند از فرزند خود متمرکز بود. به طور خاص از شرکتکنندگان درخواست شد تا احساسات خود از انتقال به سرای سالمندان، ویژگیهای یک فرزند خوب، شکوهها و گلایههای آنان از فرزندان خود، مقایسه زندگی در سرای سالمندان با زندگی در منزل، و موضوعات مشابه دیگر را توضیح دهند. مصاحبهها در یک دوره 10 ماهه و طی 18 جلسه بازدید 3 ساعته صورت گرفت. مدت زمان اختصاصیافته برای مصاحبهها بین 20 تا 50 دقیقه متغیر بود و نیمی از شرکتکنندگان بیشتر از یک بار مصاحبه شدند.
تحلیل دادهها
برای تحلیل دادههای پژوهش از روش تحلیل مضمونی
[21] استفاده شد. به این ترتیب که پس از تهیه رونوشت از مصاحبههای ثبتشده، هر مصاحبه یک بار به صورت اجمالی مرور شد تا دیدگاه کلی درباره معنا و منظور مصاحبهشونده حاصل شود. سپس محتوای هر مصاحبه در واحدهای مشخص و قابل معنا به صورت کُدهای اولیه نامگذاری شد. در مرحله بعد کُدهای دارای ویژگیهای مشترک در یک مجموعه واحد به عنوان مفهوم نامگذاری و سرانجام مفاهیم دارای جنبه های مشترک در یک طبقهبندی گستردهتر با عنوان مضمون قرار گرفتند.
اعتبار و اعتماد یافتهها
دادههای پژوهش مبتنی بر معیارهایی است که گابا و لینکلن توصیه کردهاند که در چهار معیار اعتبارپذیری، اعتمادپذیری، انتقالپذیری و تأیید ارزشیابی حاصل شد
[22]. برای افزایش درجه اعتبارپذیری یافتهها، گردآوری دادهها تا مرحله حصول اشباع نظری ادامه یافت. به این ترتیب که گردآوری اطلاعات تا زمانی ادامه یافت که پژوهشگران اطمینان حاصل کردند که مضمونها و مثالها در عوض گسترش، تکرار میشوند. ثبت دقیق مراحل گردآوری و تحلیل دادهها و فرایند استخراج مضمونها و مفاهیم بیانگر اعتبار یافتههاست. بازنمایی کدهای استخراجی و مفاهیم استنتاجشده در جدول و همین طور مستند ساختن آنها بر اساس نقل قولهای مستقیم از شرکتکنندگان در بخش یافتهها بیانگر آن است که همه دیدگاهها، ارزشها و ایدهها و انعکاس آنها بدون غرضورزی ارائه و بازنمایی شده است. بنابراین انتقالپذیری یافتهها حاصل شد. برای تأیید یافتهها 2 نفر از همکاران خارج از پژوهش کُدها و مفاهیم استخراجی از دادهها را بازبینی کردند و با پیشنهادات آنان یافتهها گزارش شدند.
ملاحظات اخلاقی
در این پژوهش ملاحظات اخلاقی پژوهش مبتنی بر موازین اخلاقی انجمن روانشناسی آمریکا رعایت شده است. برای همه شرکتکنندگان هدف اصلی پژوهش توضیح داده شد و آنها با رضایت آگاهانه در پژوهش مشارکت داشتند. هیچگونه آسیب روانی یا اجتماعی متوجه شرکتکنندگان نشد و تمامی اطلاعات آنان به صورت محرمانه حفظ شد. کد اخلاق پژوهش حاضر بر اساس مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه ملایر برای طرح پژوهشی مصوب به شماره 5/84-1-218 بود که به همه شرکتکنندگان در پژوهش ارائه و به آنان اطمینان داده شد که اطلاعات آنها فقط برای دستیابی به اهداف این پژوهش استفاده میشود.
یافتهها
این پژوهش با هدف شناسایی و توصیف انتظارات سالمندان مقیم سرای سالمندان از فرزندان خود با بهرهگیری از روش فرهنگنگاری انجام شد. شرکتکنندگان در پژوهش 30 نفر از سالمندان مقیم آسایشگاه سالمندان شهرستان ملایر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند از نوع مبتنی بر معیار انتخاب شدند. اطلاعات جمعیت شناختی شرکتکنندگان در جدول شماره 1 خلاصه شده است.
نتایج تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه با سالمندان به شناسایی چهار مضمون اساسی منجر شد که عبارتند از: مراقبت جسمانی و تأمین نیازهای بهداشت جمسی سالمندان، حمایت اجتماعی و احترام به شأن و جایگاه سالمندان، حمایت عاطفی و حفظ استقلال و حریم شخصی سالمندان، و حمایت مالی و تأمین هزینههای اساسی زندگی سالمندان. این مضامین اساسی و مفاهیم آنان همراه با ذکر بیانات شرکتکنندگان در ادامه این بخش معرفی و توصیف میشوند (جدول شماره 2).
مراقبت جسمانی و تأمین نیازهای بهداشت جسمی سالمندان
نتایج تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه با سالمندان حاکی از آن است که نخستین انتظار سالمندان از فرزندان، مراقبت جسمانی و فراهم کردن نیازهای بهداشت جسمانی است. تأمین تغذیه مناسب و سازگار با وضعیت جسمانی سالمندان، کمک به مصرف داروها و مراقبتهای اولیه از آنان، پذیرش و تحمل مشکلات جسمانی آنان، کمک به آنان در انجام امور بهداشت فردی روزانه برخی از مصداقهای این انتظار به شمار میرود.
تأمین تغذیه مناسب و سازگار با وضعیت جسمانی سالمندان
نتایج یافتههای این مطالعه نشان میدهد بیشتر سالمندان از فرزندان خود انتظار دارند متناسب با نوع بیماریهای جسمانی آنان همچون دیابت، نارسایی قلبی، کلیوی، و گوارشی، برنامه غذایی خاصی را برای آنان رعایت کنند. همچنین رعایت تنوع در مصرف روزانه مواد غذایی و استفاده از تمام گروههای غذایی اصلی در برنامه غذایی روزانه یکی دیگر از انتظارات سالمندان از فرزندان است که مورد تأکید آنها واقع شد. برای نمونه یکی از سالمندان مرد با اشاره به بیماری کلیوی خود اظهار کرد: «من پرهیز غذایی دارم. هر غذا و هر میوهای را نمیتونم بخورم. انتظار دارم بچههام غذاهایی که دکتر میگه خوبه را برام درست کنن و وقتی به دیدارم میآن با خودشون بیارن».
کمک به سالمندان در مصرف داروها و مراقبت اولیه از آنان
مفهوم دوم از مفاهیم مرتبط با مضمون مراقبت جسمانی و تأمین نیازهای بهداشت جمسی، کمک به مصرف دارو و مراقبتهای اولیه است. مراقبتهای اساسی همچون مراجعه بهموقع به پزشک متخصص، کمک به مصرف داروی تجویزشده و یادآوری زمان و میزان آن به عنوان مصداقهای چنین انتظاری هستند. در این ارتباط، یکی از سالمندان مرد با اشاره به فراموشی مزمن خود گفت: «من فراموش میکنم که چه زمانی باید داروهایم را بخورم. بچههام باید مراقب باشند که مصرف داروها را فراموش نکنم». علاوه بر این، یکی دیگر از سالمندان یادآوری زمان و میزان داروی مصرفی را مهم دانست و گفت: «من فراموش میکنم چند تا قرص باید در روز بخورم. کسی باید تعداد قرصهایی را که باید بخورم هر روز به من یادآوری کنه تا بیشتر یا کمتر از حد معمول دارو نخورم».
پذیرش و تحمل مشکلات جسمانی سالمندان
در این مطالعه سالمندان با اشاره به اینکه سالمندی فرایندی طبیعی در زندگی هر فردی است و باعث تغییرات بسیاری ازجمله تغییرات جسمانی می شود، خواستار پذیرش و تحمل مشکلات جسمانی خود از جانب فرزندان بودند. برای نمونه یکی از سالمندان خانم گفت: «از فرزندانم انتظار دارم من را همین طوری که هستم بپذیرن و مشکلات جسمانی من را تحمل کنن». سالمندان همچنین ابراز تمایل قلبی فرزندان از پذیرش و تحمل مشکلات جسمانی سالمندان و ایجاد شرایط و زمینه احساس امنیت و آرامش خاطر در آنان را امری مهم تلقی کردند. یکی از سالمندان خانم بیان کرد: «من دوست ندارم بچههام با رفتار و گفتارشون به من نشون بِدن که بهاجبار از من مراقبت میکنن و چارهای جز این ندارن».
کمک به سالمندان در انجام امور بهداشت فردی آنان
بیشتر سالمندان با بیان نیاز جدی خود به مراقبتهای ویژه بهداشتی، خواستار کمک فرزندان در انجام امور بهداشت فردی خود بودند. بهداشت و نظافت فردی روزانه، کمک به استحمام، مرطوب کردن پوست پس از استحمام، شستن لباس و ملحفه، کمک به بهداشت دهان و دهان، آرایش مو، اصلاح محاسن و کوتاه کردن ناخن ازجمله فعالیتهایی هستند که در برآوردن این انتظار نقش مهمی دارند. برای مثال یکی از سالمندان مرد گفت: «من دوس دارم بهداشت و نظافت فردیام روزانه باشه... . هر زمان که موها و ریش صورتم بلند شد از فرزندانم انتظار دارم یا خودشان آن را کوتاه کنن یا من را به آرایشگاه ببرن».
حمایت اجتماعی و احترام به شأن و جایگاه سالمندان
دومین مضمون استخراجشده از تحلیل دادههای این پژوهش به عنوان حمایت اجتماعی و احترام به شأن و جایگاه سالمندان نامگذاری شد که مشتمل بر مفاهیمی همچون پذیرش سالمندان به عنوان عضوی از خانواده، دیدار زودهنگام و پیوسته از آنها، تکریم و احترام به منزلت اجتماعی آنها، همدلی و همدردی با آنها و سهیم کردن آنان در اداره امور خانواده است.
پذیرش سالمند به عنوان عضوی از خانواده
برخی از سالمندان با ابراز انزجار از اقامت در آسایشگاه و طرد شدن از سوی فرزندان خواستار پذیرش آنان به عنوان عضوی از خانواده بودند. آنها تمایل داشتند سالهای پایانی عمر خود را با صمیمت در کنار اعضای خانواده سپری کنند. یکی از زنان سالمند با شکایت از برخورد ناپسند فرزندان خود اظهار داشت: «بچهها طوری با ما رفتار میکنن که انگار ما اضافی هستیم و جای آنها را تنگ کردیم. حتی بعضی از آنها انتظار مرگ ما را هم میکشند».
دیدار زودهنگام و پیوسته از سالمند
برخی از سالمندان با پذیرش اقامت در آسایشگاه انتظاری جز دیدار زودهنگام و پیوسته فرزندان را ندارند. برخی از آنان از برآورده نشدن این انتظار شکایت داشتند. برای نمونه یکی از سالمندان با ابراز نارحتی از اینکه اقامت در آسایشگاه سبب محرومیت او از زندگی با فرزندانش شده است گفت: «الان دو ساله که اینجا زندگی میکنم. بچههام به دیدنم نمیآن. خیلی وقته نوههام را ندیدم... . یه عمر با زحمت بزرگشون کردم حالا که پیر و ناتوان شدم سراغم را نمیگیرن». برخی دیگر از سالمندان بر ملاقات همه اعضای خانواده و بهویژه دیدار نوههای خود اصرار داشتند. برای نمونه یکی از سالمندان خانم تأکید داشت: «از فرزندانم انتظار دارم به ملاقاتم بیان و نوههام را با خودشون به آسایشگاه بیارن تا بتونم آنها را در آغوش بگیرم و ببوسم». همچنین برخی نیز انتظار داشتند زمان بیشتری به ملاقات اختصاص داده شود و فرزندان به درخواستهای آنان هنگام ملاقات گوش دهند و در ملاقاتهای بعدی آنها را تحقق بخشند. به عنوان مثال، یکی از مردان سالمند میگفت: «دوست دارم وقتی بچههام به دیدنم میآن زمان بیشتری در کنارم باشن و با من صحبت کنن».
تکریم و احترام به منزلت اجتماعی سالمندان
تکریم و احترام به منزلت اجتماعی یکی دیگر از انتظارات سالمندان بود که در دسته انتظارات مربوط به حمایت اجتماعی و احترام به شأن و جایگاه سالمندان دستهبندی شد. برخی سالمندان به اهمیت تکریم و احترام به منزلت اجتماعی والدین در منابع دینی اشاره کردهاند. برخی هم با اشاره به پیشینه فرهنگی جامعه ایرانی در ارزش و قداست احترام به سالمندان، از فرزندان خود رضایت کافی نداشتند. برای نمونه یکی از سالمندان مرد گفت: «زمان ما بچهها به پدر و مادرشون احترام میذاشتن. هر چی میگفتن به خودشون اجازه مخالفت را نمیدادن. نمیدونم چرا بچههای این زمانه اینطوری شدن».
همدلی و همدردی با سالمندان
همدلی و همدردی یکی دیگر از انتظارات سالمندان از فرزندان بود که شامل همصحبتی و گوش دادن به صحبتهای آنان، درک و فهم نیازهای اساسی آنان، صبوری و شکیبایی در کُند عمل کردن و ضعف آنها میشود. سالمندان از فرزندان خود انتظار داشتند که هنگام ملاقات با آنها احساسات و عواطف آنها را درک کنند و با آنها ابراز همدردی کنند؛ به طوری که اگر ناراحتی خود را از اقامت در آسایشگاه ابراز میکنند، فرزندان متناسب با احساسات و عواطف آنان به صورت کلامی و غیرکلامی با آنها ابراز همدردی کنند. در این ارتباط یکی از سالمندان خانم گفت: «از بچههام انتظار دارم خودشون را جای من در آسایشگاه بذارن و ناراحتیهای من را بفهمن و با من مهربان باشن».
سهیم کردن سالمندان در اداره امور خانواده
سهیم کردن سالمندان در اداره امور خانواده یکی دیگر از انتظارات سالمندان از فرزندان بود که در مضمون حمایت اجتماعی و احترام به شأن و جایگاه سالمندان دستهبندی شد. برخی سالمندان با بیان اینکه توانایی مشارکت در برخی از کارهای روزمره خانواده را دارند انتظار داشتند فرزندان آنها را در انجام این امور مشارکت دهند. برای نمونه یکی از سالمندان خانم با اشاره به توانایی خود در مشارکت در اداره امور خانواده اظهار کرد: «اگر در خانه بودم به درختها و گلها آب میدادم و بچهها که سرکار میرفتن برای نوههام قصه میگفتم و با آنها بازی میکردم».
حمایت عاطفی و حفظ حریم شخصی سالمندان
سومین مضمون مستخرج از تحلیل دادههای پژوهش، انتظار حمایت عاطفی و حفظ حریم شخصی سالمندان توسط فرزندان بود. حفظ و تقویت روحیه مثبتنگری و اعتماد به نفس سالمندان، حفظ و تقویت زمینههای عزتنفس آنها، حفظ و تقویت استقلال و خودمختاری آنها، جلب اعتماد و اطمینانخاطر آنان و ایجاد یک فضای گرم و صمیمی از مفاهیم عمده توصیفکننده این انتظار هستند.
حفظ و تقویت روحیه مثبتنگری و اعتماد به نفس سالمندان
بر اساس نتایج این پژوهش، یکی از انتظارات سالمندان از فرزندان، تقویت احساس نشاط و سرزندگی آنان است. آنها انتظار دارند فرزندان به تواناییها و قابلیتهای آنان ایمان داشته باشند و احساس کارآمدی آنها را تقویت کنند. برای نمونه یکی از سالمندان مرد با ابراز گلایه از تصور برخی از فرزندان مبنی بر ناتوانی سالمندان گفت: «ما که موهامون را در آسیاب سفید نکردیم؛ پشت هر موی سفید ما هزار تا تجربه است. این انتظار زیادیه که ما از بچههامون بخوایم تواناییهای ما را دست کم نگیرن».
حفظ و تقویت زمینههای عزتنفس سالمندان
حفظ و تقویت زمینههای عزتنفس سالمندان یکی دیگر از انتظارات سالمندان از فرزندان است که از طرفی مانند تقویت احساس استقامت در برابر مشکلات، کمک به پذیرش واقعبینانه اشتباهات، کنترل بر جنبههای مختلف زندگی، احترام به خود، امیدواری و نگرش مثبت به زندگی و سلامتی برآورده میشود. به اعتقاد سالمندان، حفظ روحیه استقامت و تقویت توان مقاومت سالمندان در برابر سختیها و مشکلات به تقویت عزتنفس آنها کمک میکند. یکی از سالمندان خانم گفت: «اگه فرزندان با رفتار و گفتارشون به ما روحیه بدن و ما را امیدوار کنن، توان ما در برابر سختی اقامت در آسایشگاه زیاد میشه و ما کمتر احساس ذلت میکنیم».
سالمندان از فرزندان خود انتظار داشتند برای تقویت عزتنفس به آنها در پذیرش واقعبینانه اشتباهات کمک کنند تا برای اصلاح آن بکوشند. در اینباره یکی از سالمندان مرد با بیان دیدگاه خود به گذشته و اشتباهات مرتکبشده خود اظهار کرد: «من از اینکه اشتباهات گذشته را بپذیرم میترسم و احساس ناامیدی میکنم... . احساس میکنم فرصت زندگی کردن را از دست دادم. از فرزندانم انتظار دارم همیشه اشتباهاتم را به من یادآوری نکنن. در عوض کمک کنن در فرصت باقیمانده اشتباهاتم را جبران کنم».
حفظ و تقویت استقلال و خودمختاری سالمندان
در این مطالعه برخی از سالمندان تجربه ناخوشایندی از خدشهدارشدن استقلال و خودمختاری در منزل توسط فرزندان داشتند. آنها از فرزندان خود انتظار داشتند به حریم خصوصی آنها احترام بگذارند، از مداخله بیجا در امور زندگی آنان اجتناب کنند و از کنترل شدید و سلب اختیارات آنان دست بردارند. برای نمونه یکی از سالمندان خانم با اشاره به حق افراد برای برخورداری از استقلال و حریم خصوصی در زندگی، اظهار کرد: «من فعلا میتونم برخی از کارها را خودم انجام بدم؛ مثلاً خودم لباسام را میشورم. دوس ندارم احساس کنم که به درد هیچ کاری نمیخورم». همچنین، برخی از سالمندان هر گونه کنترل شدید و سلب اختیار از سالمندان را منع کردند. از نظر آنها کنترل شدید و سلب اختیار در امور مراقبت جسمانی، فعالیتهای عادی روزانه و... نهتنها ارزشمند و تقویتکننده نیست، بلکه گاهی تحقیرآمیز و ناخوشایند نیز هست. برای نمونه یکی از سالمندان مرد گفت: «من دوس دارم مستقل زندگی کنم. دوس ندارم بچههام من را کنترل کنن و بهم بگن چه لباسی بپوش، کجا برو، کی را دعوت کن، با کی برو، و با کی بیا». سالمند مرد دیگری به طور مشابه بیان کرد: «من اجازه نمیدم که اختیارم دست بچههام باشه تا آنها برای من تعیینتکلیف کنن».
جلب اعتماد و اطمینانخاطر سالمندان
یکی دیگر از انتظارات سالمندان از فرزندان، جلب اعتماد و اطمینانخاطر آنها بود. برای نمونه یکی از سالمندان خانم با اشاره به اینکه فرزندان با وعدههای دروغین سبب بیاعتماد شدن سالمند به فرزندان میشوند اظهار کرد: «من انتظار دارم بچههام با رفتاراشون به من اطمینان بِدن که من را دوس دارن و به فکر سلامتی و آرامش و رفاه من هستن؛ مثلاً اگه میگن هفته بعد نوهها را با خودمان به دیدنت میآریم یا از آسایشگاه میبریمت، زیر قولشون نزنن و رو راست باشن». برخی دیگر از سالمندان صداقت فرزندان در حفظ و نگهداری اموال و دارایی آنها را در جلب اعتمادشان مهم میدانستند. یکی از مردان سالمند اظهار کرد: «انتظار دارم تا زمانی که اینجا هستم بچهها در حفظ وسایل و اموالم دقت کنن و من را در جریان امور خرید و فروش بذارن».
ایجاد فضایی گرم و صمیمی برای سالمندان
سالمندان از فرزندان خود انتظار داشتند با ایجاد فضایی شاد و صمیمی همراه با احترام با آنها رفتار کنند. آنها انتظار داشتند فرزندان زمینه دیدار آنها با اقوام و آشنایان را فراهم کنند. برای نمونه یکی از سالمندان مرد گفت: «من دوس دارم با بچههام دور هم جمع بشیم و گل بگیم و گل بشنویم». همچنین یکی از مردان سالمند اشاره کرد: «از فرزندانم انتظار دارم نوهها و نتیجههام را به دیدارم بیارن تا در کنار هم لحظاتی شاد باشیم». مسافرت رفتن با اعضای خانواده نیز در ایجاد فضای گرم و صمیمی برای سالمندان نقش مؤثری ایفا میکند. برای نمونه یکی از سالمندان خانم گفت: «من علاقه زیادی به سفرهای زیارتی دارم. دوس دارم با بچههام به سفر زیارتی برم». همچنین گرفتن جشن تولد برای سالمندان و روبهرو کردن آنها با دوستان قدیمی از نظر سالمندان در ایجاد فضایی گرم و صمیمی مؤثر است. نوازش و بوسیدن دست و صورت سالمندان به منظور تقدیر از زحمتهای آنان نیز مورد تأکید سالمندان واقع شد.
حمایت مالی و تأمین هزینههای اساسی زندگی سالمندان
حمایت مالی و تأمین نیازهای اساسی زندگی سالمندان چهارمین مضمون استخراجشده از دادههای این مطالعه است که اقداماتی مانند تأمین هزینههای اساسی زندگی آنان، نگهداری از داراییها و سرمایه مالی آنان، سهیم کردن آنان در فعالیتهای اقتصادی مشترک خانوادگی، احترام به نظر و تصمیم آنان در خصوص نحوه تقسیم میراث شخصی و واگذاری درآمدهای شخصی آنان به خودشان در برآورده ساختن این انتظار نقش اساسی ایفا میکند.
تأمین مخارج اولیه زندگی سالمندان
تأمین مخارج مربوط به خوراک، پوشاک، مسکن، دارو و درمان ازجمله هزینههای اساسی بود که سالمندان به آنها اشاره کردند. برخی سالمندان انتظار داشتند که فرزندان در حد توانایی خود هزینههای اساسی زندگی آنها را تأمین کنند تا به دیگران محتاج نشوند. برای نمونه یکی از سالمندان مرد گفت: «من انتظار دارم حالا که از کار افتادم بچههام هزینه خوراک و پوشاک و درمان را به عهده بگیرن». برخی نیز فرزندان را به بیمسئولیتی در تأمین هزینه مورد نیاز مایحتاج اولیه زندگیشان متهم میکردند. برای نمونه یکی از سالمندان خانم اظهار کرد: «در گذشته ما صورتمان را با سیلی سرخ کردیم. از خواب، خوراک و پوشاک خودمون گذشتیم تا آنها راحت درس بخوانن و برای خودشان کسب و کاری راه بندازن، اما حالا که محتاجیم به داد ما نمیرسن».
نگهداری از داراییها و سرمایه مالی سالمندان
شرکتکنندگان در این مطالعه با اشاره به زحماتی که برای جمعآوری داراییها و سرمایه مالی خود متقبل شدهاند، از فرزندان انتظار نگهداری از اموال و داراییشان را داشتند. آنها بیتوجهی برخی فرزندان به این امر را ملامت میکردند و تأکید داشتند که اقامت در آسایشگاه نباید زمینه تعرض فرزندان به امول و دارایی آنها را فراهم کند. برای نمونه یکی از سالمندان خانم اظهار کرد: «من و شوهرم برای رسیدن به آن همه مال و دارایی خیلی زحمت کشیدیم. بچههام باید از آنها خوب نگهداری کنن». همچنین یک سالمند مرد بر لزوم هدایت و مشاوره فرزندان با سالمندان در خرید و فروش اموال تأکید کرد وگفت: «من انتظار دارم تا زمانی که زندهام از اموالم خوب نگهداری کنن. آنها باید قبل از معامله با من مشورت کنن و رضایت من را جلب کنن».
سهیم کردن سالمندان در فعالیتهای اقتصادی مشترک خانوادگی
برخی از سالمندان فعال از نظر جسمانی و روانی از فرزندان انتظار داشتند آنها را در فعالیتهای اقتصادی مشترک خانوادگی سهیم کنند. برای نمونه یکی از سالمندان خانم با اشاره به تمایل خود به همکاری با فرزندان خود در فعالیتهای اقتصادی، ابراز کرد: «وقتی من را از آسایشگاه بردن، دوس دارم پسرم من را همراه خودش به مغازه ببره تا کمکش کنم». همچنین یکی از سالمندان مرد به ابراز تمایل و توانایی خود در ایجاد اشتغال اشاره کرد و گفت: «دوس دارم بعد از اینکه از آسایشگاه رفتم با مشورت بچههام یه کسبوکاری راه بندازیم. سرمایه از من و کار از آنها. از این طریق میتونیم خیلی جوانهای بیکار را سر کار ببرم». علاوه بر این، توزیع عادلانه درآمد مشترک بین سالمندان و فرزندان پس از سهیم کردن آنها در فعالیتهای درآمدزا از دیگر انتظاراتی بود که مورد تأکید واقع شد. برای نمونه یکی از سالمندان مرد گفت: «درسته که پس از من همه اموالم برای فرزندام میمونه، اما اگه درآمدها عادلانه بین من و فرزندانم تقسیم بشه، من مطمئن میشم که آنها به اموالم چشم ندوختن».
احترام به نظر و تصمیم سالمند در خصوص نحوه تقسیم میراث شخصی خود
سالمندان از فرزندان خود انتظار داشتند تا زمانی که در قید حیات هستند، فرزندان به اموال سالمندان تعرض نکنند، بلکه منتظر بمانند تا هر طور صلاح میدانند اموال خود را تقسیم کنند. در اینباره یکی از سالمندان خانم با اشاره به اینکه دختر و دامادش بدون اجازهاش خانه و باغش را فروخته و او را به مرکز نگهداری سالمندان آوردهاند، گفت: «من که از آنها راضی نیستم. خدا هم از آنها راضی نباشه». بر اساس روایتهای شرکتکنندگان در این پژوهش، برخی از اعضای خانواده سالمندان به دلیل چشم دوختن به میراث سالمندان، آنها را به مرخصی برده و آسیب جسمی به آنها وارد کردهاند. برای نمونه یکی از سالمندان مرد گفت: «از قبل با خانمم و بچههام اختلاف داشتم. یه روز اومدن آسایشگاه و من را با خودشان بردن. آنها می خواستن خانه 500 متریام را بفروشن، اما من مخالفت کردم. آنها هم در غذای من زهر ریختن و من خوردم. شب حالم بد شد و از دهان و بینیام خون اومد. تشخیص دکترم این بود که به من زهر خوراندن».
واگذاری درآمدهای شخصی سالمندان به خودشان
نتایج مصاحبه با سالمندان در این مطالعه بیانگر آن است که برخی از آنها تمایل داشتند که درآمد بازنشستگی و پرداختی یارانه آنان را به خودشان واگذار کنند. آنها با اشاره به اینکه حساب بسیار دقیقی از حقوق و مزایای خود دارند، استفاده و هزینه از حقوق آنان توسط فرزندان را ملامت میکردند. برای نمونه یکی از سالمندان مرد با اشاره به اینکه برای جمعآوری سرمایه خود زحمت فراوانی کشیده است، اظهار کرد: «اجازه نمیدم درآمد بازنشستگی و یارانهام را بچههام خرج امورات زندگی خودشان کنن. بچههام باید مثل من برای زندگیشون عرق بریزن و زحمت بکشن».
بحث
نتایج مطالعه حاضر به شناسایی چهار دسته انتظارات اساسی والدین سالمند از فرزندان خود منجر شد. نخستین دسته از انتظارات آنها از فرزندان، مراقبت جسمانی و تأمین نیازهای بهداشت جسمانی آنان بود که از مصادیق خاص آن میتوان به تأمین تغذیه مناسب و سازگار با وضعیت جسمانی سالمندان، کمک به مصرف داروها و مراقبتهای اولیه از آنان، پذیرش و تحمل مشکلات جسمانی آنان و کمک به آنان در انجام امور بهداشت فردی روزانه اشاره کرد. در دوران سالمندی به طور طبیعی تغییراتی در کارکرد زیستی بدن رخ میدهد که شرایط و کیفیت زندگی سالمندان را تحت تأثیر قرار میدهد. تضعیف حواس عمده مانند بینایی و شنوایی، انحطاط بافتهای پوست، اختلال در فعالیت عضلانی و کارکرد کلیه، پوکی استخوان و التهاب مفاصل نمونههایی از مشکلات جسمانی هستند که در سالمندان شایعتر است. علاوه بر اینها، کاهش گنجایش ریه، عدم تعادل در ترشح هورمونهای درونریز و نارساییهای مغزی مانند زوال عقل پیری (نوعی بیماری شایع در میان افراد بالای 80 سال) نیز با سالمندی مرتبط هستند
[3]. در این مطالعه نیز همه سالمندان شرکتکننده در پژوهش با تأکید فراوان بر مراقبت جسمانی به عنوان یکی از انتظارات اساسی از فرزندان خود اشاره کردند. به نظر میرسد شرایط زندگی در سرای سالمندان نیز از عوامل اساسیای باشد که سالمندان را به بیان چنین انتظاراتی ترغیب کرده است. نتایج مطالعات پیشین مبنی بر وضعیت نامناسب سلامت عمـومی سـالمندان مقـیم سـرای سـالمندان نسبت به سالمندان مقیم در منزل این ادعا را حمایت میکند
[24 ،23].
در پژوهش حاضر، حمایت اجتماعی و احترام به شأن و جایگاه سالمندان دومین شکل از انتظارات اساسی سالمندان از فرزندان شناسایی شد. این انتظارات پیوند تنگاتنگی با انتظارات دسته اول دارد. حمایت اجتماعی نقش بسیار مهمی در سلامت سالمندان ایفا می کند. ترک یا طرد سالمند از جانب فرزندان منجر به احساس ناامنی، اضطراب و ایجاد حس حقارت در او میشود. همانگونه که مطالعات دیگر نشان میدهد، انواع حمایتهای اجتماعی (مادی، عاطفی، کارکردی و ساختاری) با اضطراب و افسردگی سالمندان رابطه معکوس و معنیدار دارد
[25]. سالمندان مقیم سرای سالمندان ممکن است بیشتر از سالمندان مقیم منزل متمایل به بیان انتظاراتی از این جنس باشند.
در مطالعات گذشته گزارش شده است که سالمندان ساکن آسایشگاه سالمندان احساس طرد شدن از طرف خانواده و کنار گذاشته شدن از جانب جامعه دارند
[26]. مطالعات متعدد دیگر از تفاوت معنادار میانگین حمایت اجتماعی در سالمندان ساکن سرای سالمندی و سالمندان مقیم منزل حکایت میکنند
[29-27]. در یک مطالعه آزمایشی روی سالمندان مقیم مراکز نگهداری از سالمندان، گروه آزمایش غذای خود را به صورت خانوادگی و گروه کنترل به صورت انفرادی صرف میکردند. نتایج آن مظالعه تفاوت معناداری در کیفیت زندگی و عملکرد جسمانی دو گروه به نفع گروه آزمایش نشان داد
[30].
بر اساس نتایج این پژوهش، حمایت عاطفی و حفظ حریم شخصی سالمندان توسط فرزندان، سومین دسته از انتظارات سالمندان از فرزندان است. نتایج مطالعات گذشته حاکی از آن است که حمایت عاطفی ارتباط معنیداری با کیفیت زندگی سالمندان
[27] و همین طور تأثیر معناداری بر سلامت عمومی و احساس تنهایی آنان
[31] دارد. از طرفی دیگر بیان چنین انتظاری از جانب سالمندان ممکن است ناشی از سوءرفتار و برخورد نامناسب فرزندان با والدین سالمند باشد.
یافتههای مطالعات دیگر
[32] نیز بیانگر آن است که اغلب سالمندان سوءرفتار عاطفی و غفلت از جانب فرزندان را تجربه کردهاند. همانگونه که نتایج پژوهش حاضر نشان داد، فقدان حمایت عاطفی منجر به پیدایش احساس ناامیدی و دلسردی میشود. همخوان با این نتایج، مطالعات دیگر
[26] نیز نشان داده است که ققدان ارتباط عاطفی و همدلانه اعضای خانواده همراه با شرایط نامناسب آسایشگاه، منجر به پیدایش احساس تنهایی و دلسردی در سالمندان میشود و احساس نشاط و سرزندگی را در آنان کاهش میدهد.
بر اساس نتایج این مطالعه، حمایت مالی و تأمین نیازهای اساسی زندگی سالمندان هم در دسته انتظارات اساسیای قرار گرفت که آنها از فرزندان خود داشتند. در مطالعات پیشین
[33] نیز سالمندان به اهمیت برخورداری از استقلال مالی به عنوان یکی از دغدغههای مهم خود اشاره کردهاند. در برخی مطالعات هم سوءرفتار مالی به عنوان شایعترین نوع سوءرفتار نسبت به سالمندان گزارش شده است [
34]. در مطالعه حاضر، مشکلات مالی حتی به عنوان یکی از علل و انگیزههای اقامت در سرای سالمندان عنوان شد. با این وجود، برخی از سالمندان نیز انتظار داشتند از توانمندی و تجربه آنان برای ایجاد و توسعه فعالیتهای اقتصادی بهره گرفته شود. این بدان معناست که افراد سالمند میتوانند نقش مهمی در پیشرفت اقتصادی خانواده و جامعه ایفا کنند. بنابراین باید آنها را به عنوان یک سرمایه اجتماعی ارزشمند
[12 ،2] و از اعضای تأثیرگذار در پیشرفت خانواده و جامعه قلمداد کرد.
در مجموع، نتایج این پژوهش از نقش حیاتی نهاد خانواده در برآورده کردن انتظارات و دغدغههای سالمندان و به دنبال آن بهبود کیفیت زندگی جسمانی و روانی آنان حمایت میکند. اعضای خانواده و بهویژه فرزندان افراد سالمند میتوانند با ایجاد شرایط و فرصتهای مناسب به سالمندان اطمینان دهند که به استقلال و توانمندی آنان احترام میگذارند و در تأمین مراقبت جسمانی و نیازهای اساسی زندگی حامی و پشتیبان آنها هستند. نتایج این مطالعه به صورت صریح و تلویحی حاوی این پیام است که نهادهای ارائهدهنده خدمات بهداشتی و روانشناختی باید به تدوین و اجرای برنامههایی آموزشی برای معرفی سالمند و سالمندی اهتمام ورزند و همه شهروندان را با ویژگیهای رشدی متمایز دوره سالمندی و دغدغهها و چالشهای سالمندان آشنا کنند. اعضای مختلف جامعه، ازجمله فرزندان والدین سالمند با کسب شناخت کافی از تغییرات در ابعاد مختلف جسمانی، شناختی، عاطفی و اجتماعی دوران سالمندی، نگرش و نوع رفتار آنها با سالمندان تغییر خواهد کرد.
اهتمام به اجرای برنامههای «یادگیری میاننسلی»
[12 ،3 ،2] یکی دیگر از اقداماتی است که میتواند در کاهش شکاف میان نسل جوان و سالمند نقش مؤثری داشته باشد. چنین برنامههایی به بهبود انسجام میان نسلها میانجامد و خشم، ترس و بیاعتمادی میان آنها را کاهش میدهد. همچنین شهروندان جوان و سالمند را ترغیب میکند از هرگونه پیشداوری درباره یکدیگر اجتناب کنند
[2]. آموزش و بهسازی نیروهای متخصص مراکز نگهداری سالمندان نیز یکی دیگر از اقدامات ضروری و جدی است که باید در اولویت برنامههای آموزشی نهادهای عرضهکننده خدمات بهداشتی و سلامتی باشد. بدون تردید، یکی از توانمندیهای اساسی این نیروها باید کسب مهارت کافی در ایجاد روابط صمیمانه و همدلانه میان سالمندان و اعضای خانواده آنان باشد. مسئولان و کارکنان سرای سالمندان باید بتوانند با هر خانوادهای به شیوه خاص و منحصربهفرد ارتباط برقرار کنند
[35]. آنها میتوانند در نقش خود به عنوان یک کانال ارتباطی میان سالمند و اعضای خانواده و جامعه اقدامات مؤثرتری در ارائه خدمات مناسب و شایسته به سالمندان و خانوادههای آنان انجام دهند.
نتیجهگیری نهایی
نتایج این پژوهش پیامهای روشنی برای نهادهای بهداشتی و تربیتی و همین طور خانوادههای سالمندان مقیم مراکز نگهداری از سالمندان دارد. به این طریق که با اتکا به یافتههای این پژوهش، برنامهریزی و سیاستگذاری لازم برای برآورده کردن انتظارات و دغدغههای اساسی آنان اتخاذ کنند. گرچه نتایج این مطالعه میتواند هم برای مراقبان از افراد سالمند و هم جامعه علمی علاقمند به پژوهش در حیطه سالمندی الهامبخش و آگاهیبخش باشد، جامعه این پژوهش محدود به سالمندانی بود که در یکی از مراکز نگهداری از سالمندان شهرستان ملایر اقامت داشتند. پیشنهاد میشود در مطالعات آینده به شناسایی انتظارات سالمندان ساکن منزل و مقایسه انتظارات آنان با انتظارات سالمندان مقیم مراکز نگهداری از سالمندان در سطح گسترده پرداخته شود. همچنین در این مطالعه انتظارات متقابل فرزندان از سالمندان شناسایی نشد. پیشنهاد میشود انتظارات فرزندان از سالمندان نیز شناسایی شود تا از این طریق فهم بهتری از روابط متقابل میان سالمندان و فرزندان فراهم شود. علاوه بر اینها، لازم است مطالعات آینده بر شناسایی دغدغهها و نگرانیهای مسئولان مراقبت از سالمندان در مراکز نگهداری از سالمندان نیز متمرکز شوند تا نیازها و اولویتهای آنان به نحو شایسته و مطلوب شناسایی شود.
تشکر و قدردانی
این مقاله از طرح پژوهشی با شماره قرارداد 5/84-1-218 گرفته شده است که با حمایت و کمک مالی دانشگاه ملایر انجام شده است. از همه مسئولان و کارکنان سرای سالمندان شهرستان ملایر و همه سالمندان شرکتکننده در این پژوهش قدردانی میشود.