مقدمه
ﺑﺎ ورود ﺑﻪ دوره ﺳﺎﻟﻤﻨﺪی، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮاﺗﯽ ﮐﻪ در ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ در نتیجه ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺮﮐﺰی ایﺠﺎد میشود، ﺗﻐﯿﯿﺮاﺗﯽ همه جانبه در سیستمهای ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺤﯿﻄﯽ، ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﯿﺰ رخ میدهد. ازجمله این ﺗﻐﯿﯿﺮات میتوان تغییر در سیستمهای اﺳﮑﻠﺘﯽ ﻋﻀﻼﻧﯽ، دهلیزی، ﺣﺴﯽ ﭘﯿﮑﺮی و ﺑﯿﻨﺎیﯽ درﮔﯿﺮ در ﺗﻌﺎدل ﮐﻪ ﺣﻔﻆ و نگه داشتن ﺗﻌﺎدل در افراد ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ را ﮐﺎهش داده و ﺧﻄﺮ اﻓﺘﺎدن در ﺑﯿﻦ آنها را ﺑﺎﻻ میبرد، نام برد [1].
در دوران سالمندی از دست دادن تعادل، بهویژه با افزایش سن یک نگرانی دائمی است. از اینرو، اختلال تعادل به عنوان عامل خطر قوی در بروز زمین خوردن در سالمندان شناخته شده است [2]. سقوط، یکی از رایجترین و مشکلسازترین موضوعات سالمندی است که به یک نگرانی مهم در سلامت سالمندان تبدیل شده که با ترس، محدودیت در فعالیتهای روزانه همراه است [3]. ترس از سقوط هنگامی که باعث افزایش دقت و توجه سالمندان در راه رفتن میشود، ممکن است مفید واقع شود. در این صورت، ترس موجب ایجاد واکنش معقول و منطقی به خطر احتمالی سقوط میشود [4].
افتادن بین سالمندان حادثهای چندعاملی و تکراری است. علاوه بر عوامل جسمانی و فیزیولوژیکی، عوامل روانشناختی مانند خودکارآمدی افتادن (ترس از افتادن) نیز با افتادن مرتبط است. باندورا خودکارآمدی را درک فرد از تواناییهای خود در حوزه خاصی از فعالیتها تعریف کرده که کاملاً با اجرا در ارتباط است [5]؛ بنابراین خودکارآمدی افتادن به عنوان اعتماد به توانایی انجام فعالیتهای رایج روزانه بدون از دست دادن تعادل تعریف شده است.
تینتی و پاول بیان کردند که خودکارآمدی ممکن است عامل بسیار مهمی در توسعه و درمان از افتادن باشد. [6] محققین بیان کردند که در سالمندان ترس از افتادن شاید شکل بزرگتری نسبت به خود افتادن باشد، چون کاهش رضایتمندی از زندگی، افزایش ضعف و سستی، افسردگی و محدودیتهای حرکتی را به همراه دارد که این عوامل میتوانند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهند.
در مطالعهای، لوپس و همکاران تحت عنوان بررسی شیوع ترس از سقوط، از بین 147 نمونه مورد مطالعه، 133 سالمند ترس از سقوط داشتند. مطالعات دیگر شیوع ترس از سقوط را بین 85-20 درصد گزارش میکنند. در سالمندانی که شکستگی لگن داشتند این میزان برابر با 92-29 درصد بود [5]. با این حال، در بعضی از سالمندان، ترس از افتادن میتواند به یک بیماری ناتوانکننده تبدیل شود، زیرا ترس از سقوط با پیامدهای منفی، ازجمله کاهش انجام کارها در زندگی روزمره، درک وضعیت سلامت جسمانی و کیفیت زندگی پایینتر همراه است [7]؛ بنابراین تشخیص، درمان و پیشگیری از مشکلات آنها نیز برای بهبود کیفیت زندگی مستقل اهمیت زیادی یافته است.
کیفیت زندگی، یک مفهوم چندبُعدی است که دربرگیرنده ابعادی چون سلامت روانی، شرایط اقتصادی، باورهای شخصی و تعامل با محیط است. مشکلات تعادلی و ترس از افتادن، ازجمله مشکلات سالمندان است که روی کیفیت زندگی آنها تأثیر زیادی دارد [9 ،8]. اگرچه امروزه با استفاده از روشهای دارودرمانی میتوان تا اندازهای نارسایی جسمانی و روانی ناشی از کهولت سن را برطرف کرد، اما به نظر میرسد برای مقابله با این معضل بزرگ و رو به رشد جوامع بشری باید راهکارهای مطمئنتر و مناسبتری پیدا کنند [10].
در این زمینه بسیاری از صاحبنظران علوم پزشکی و ورزشی بر این اعتقاد هستند که انتخاب یک شیوه زندگی فعال که در آن فعالیتهای بدنی و ورزشی منظم جایگاه ویژهای داشته باشد، یکی از راهکارهای مهمی است که با توجه به قابلیت ایجاد انگیزش درونی و کمهزینه بودن آن میتواند به عنوان جایگزین بسیار مناسب بخش عمدهای از مشکلات جسمانی و روانی سالمندان را برطرف کند [11].
تمام این نکتهها برای یادآوری این واقعیت است که فقدان فعالیت بدنی باعث اتلاف و عدم استفاده از نیروهای بالقوهای میشود که برای حفظ تندرستی و آسایش در درون هر فرد سالخورده وجود دارد. سالمندان فاقد تحرک، زوال قابلتوجهی در تواناییهای جسمی، ظرفیت عملکردی و احساس خوشبختی پیدا میکنند. برنامه فعالیت میتواند مانعی در برابر این زوالها باشد. کاربرد صحیح برنامههای فعالیتهای ورزشی میتواند پیشرفت قابلتوجهی در کیفیت زندگی سالمندان ایجاد کند [12].
از این رو به دلیل اهمیت کارآمدی افتادن و اعتماد به تعادل در دوره سالمندی مطالعات بسیاری تلاش کردهاند تا اثر تمرینات مختلف را بر این متغیرها آزمایش کنند. دویناس و همکاران در پژوهشی به بررسی تأثیر برنامههای تمرینی تای چی، شناختی رفتاری، کنترل پاسچر بر ترس از سقوط و عملکرد سالمندان در شهر مانیزالس اسپانیا پرداختند. نتایج نشان داد سه آزمایش باعث کاهش ترس از سقوط و افزایش عملکرد جسمانی شد و اختلاف معناداری بین آنها مشاهده نشد [13].
در همین راستا محققان به این نتیجه رسیدهاند که تمرینات پیشگیری از افتادن باید اجزای آمادگی جسمانی شامل قدرت، توان، تعادل و راه رفتن که مرتبط با خطر افتادن هستند، هدف قرار دهند. به علاوه مشخص شده تمریناتی که تعادل را هدف قرار نمیدهند، چندان تأثیری در پیشگیری از افتادن ندارند. بر این اساس، تمرینات ورزشی که تمرکز بیشتر آنها بر جزء تعادلی باشد، به دلیل بهبود کنترل مرکز جرم بر بالای سطح اتکا بیشتر از سایر موقعیتهای تمرینی مؤثر است [15 ،14].
شیرینی و همکاران در توجیه این مطلب به بررسی ارتباط بین ترس از افتادن با اضطراب، حرکتپذیری کارکردی و تعادل سالمندان آسایشگاهی پرداختند. آنها متذکر شدند که ترس از افتادن در تعادل و اضطراب زنان و مردان سالمند نقش مهمی دارد و میبایست در مطالعات مربوط به تعادل سالمندان مد نظر قرار گیرد [16].
در مطالعات دیگر، آگوستین آیبار آلمازین و همکاران، لوییس و همکاران، اولمان و همکاران، اثر آزمایشات خود را بر ترس از افتادن معنادار گزارش کردند [19-18] ، در مقابل ساچمید و همکاران، بارنت و همکاران اظهار داشتند آزمایشات تمرینی آنها بر خطر ترس از سقوط تفاوت معناداری ایجاد نکرد [21 ،20]. وجود این تضادها در نتایج باعث شده که محققین به سمت برنامههای آزمایش چندبُعدی روی بیاورند.
در همین راستا کویمبرا و همکاران به بررسی آزمایشاتی بر پیشگیری از افتادن در سالمندان پرداختند، آنها گزارش کردند که برنامه پیشگیری از افتادن باید چندعاملی باشند تا هم بر خطر افتادن و هم میزان آن مؤثر باشد [22]. اساس یک برنامه تعادلی و حرکتی منسجم آن است که به صورت چندبُعدی بر عوامل خطر افتادن اثر بگذارد و موجب کاهش این عوامل در جامعه سالمندی شود.
در همین راستا، هدف اصلی برنامه تعادلی و حرکتی فالپروف که توسط دبرا جی رُز و همکاران تدوین شد، استقلال عملکردی و بهبود عوامل خطری است که موجب افزایش افتادن بین سالمندان میشود [23]. این اصول در برنامه پیشگیری از افتادن فالپروف با تمرکز بر افزایش عملکرد سیستمهای حسی، حرکتی و شناختی از طریق چهار بخش برنامه شامل کنترل ارادی و غیرارادی مرکز ثقل دریافت حسی، یکپارچگی مهارتها، انتخاب و مقیاسگذاری راهبردهای کنترل پاسچر توسعه انعطافپذیری و سازگاری الگوی راه رفتن موجب بهبود تعادل و کاهش خطر افتادن میشود [23]. با اینکه فالپروف به عنوان یکی از موفقترین برنامههای تمرینی سالمندان شناخته شده، اما تحقیقی که اثر این برنامه تمرینی را بر ترس از سقوط و کیفیت زندگی به صورت منتخب بر اساس مؤلفههای دخیل در کنترل پاسچر و سیستم حرکتی سنجیده باشد، یافت نشد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات منتخب فالپروف بر ترس از سقوط و کیفیت زندگی سالمندان مرد در مراکز نگهداری بود.
روش مطالعه
شرکت کنندگان
تحقیق حاضر با توجه به نحوه انجام آن از نوع تحقیقات نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون است. در این مطالعه 53 نفر جامعه آماری آن را تشکیل دادند که از بین آنها با توجه به ملاکهای ورود و خروج مطالعه و محدودیت آزمودنیها 24 نفر واجد شرایط تحقیق در دامنه سنی 74-60 سال به صورت دسترس به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند.
معیارهای ورود به تحقیق عبارتاند از: 1) داشتن حداقل شصت سال و حداکثر 74 سال سن، 2) کسب نمره 24 یا بالاتر در آزمون وضعیت ذهنی، 3) قادر بودن به طی مسافت شش متری بدون نیاز به وسیله کمکی. معیارهای حذف آزمودنیها از پژوهش نیز 1) شرکت نکردن در بیشتر ازسه جلسه تمرینی (ازجمله دلایل آن بیانگیزه بودن یا به وجود آمدن حوادث خارج از مطالعه است)، 2) اختلالات جدی بینایی و شنوایی و 3) آسیب یا جراحی اندام تحتانی قبل از مطالعه بود.
ابزار و روش جمعآوری اطلاعات
آزمون ارزیابی وضعیت شناختی (آزمون وضعیت ذهنی کوچک)
این آزمون با توجه به قابلیت اجرایی خوب آن در بسیاری از نقاط جهان و در فرهنگهای متفاوت استفاده میشود که با سنجش کارکردهای مختلف شناختی، برآورد کلی از وضعیت ذهنی فرد ارائه میدهد. این تست به زبان فارسی ترجمه شده است. این ابزار بیست سؤال دارد و از چهار مقیاس (موقعیتیابی، ثبت، توجه و محاسبه و یادآوری) تشکیل شده و در مجموع سی امتیاز است.
نمره بین 24 تا 30 نشاندهنده سلامت شناختی و نمرات 23 یا پایینتر نشاندهنده اختلال شناختی در نظر گرفته میشود. اینگونه که نمره 21 تا 23 بیانگر اختلال شناختی خفیف، نمره 10 تا 21 اختلال شناختی متوسط و نمره زیر نُه بیانگر اختلال شدید شناختی است [24]. این پرسشنامه توسط فروغان و همکاران سنجیده شده و از روایی مناسب برخوردار بوده و همچنین پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شده است [25].
پرسشنامه ترس از سقوط
از پرسشنامه خودکارآمدی ترس از سقوط به منظور بررسی ترس از زمین خوردن سالمندان استفاده شد. پرسشنامه خودکارآمدی شامل شانزده گویه است که هر گویه به صورت لیکرتی میزان ترس و نگرانی سالمندان را در چهار سطح به ترتیب «1» به معنای عدم وجود ترس، «2»، یعنی ترس مختصر، «3» برابر با ترس متوسط و «4» به معنای ترس زیاد اندازهگیری میکند. مجموع نمرات پرسشنامه 64 است [17].
روایی و پایایی نسخه فارسی این پرسشنامه در پژوهش خواجوی بررسی شد. برای تعیینِ روایی سازه از تحلیل عاملی با چرخش واریماکس استفاده شد که روایی سازه این مقیاس مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی زمانی از ضریب همبستگی پیرسون و برای محاسبه پایایی درونی نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون (0/70) نشاندهنده پایای زمانی مطلوب و نتایج آلفای کرونباخ (0/98) نشاندهنده پایایی درونی بسیار مطلوب این مقیاس بود [26].
پرسشنامه کیفیت زندگی
از پرسشنامه لیپاد برای ارزیابی کیفیت زندگی سالمندان استفاده شد. پرسشنامه لیپاد نسبت به سایر ابزارها، کیفیت زندگی سالمندان را با حساسیت بیشتری اندازهگیری میکند. این پرسشنامه 31 سؤال دارد که شامل هفت بُعد عملکرد جسمی (پنج سؤال)، مراقبت از خود (شش سؤال)، افسردگی و اضطراب (چهار سؤال)، عملکرد ذهنی (پنج سؤال) عملکرد اجتماعی (سه سؤال)، عملکرد جنسی (دو سؤال) و رضایت از زندگی (شش سؤال) است. پاسخدهی به این پرسشنامه به صورت لیکرتی طراحیشده و هر پرسش چهار گزینه دارد. سؤالات در یک مقیاس چهار سطحی از صفر تا سه به صورت ضعیف «صفر»، متوسط «یک»، خوب «دو»، خیلی خوب «سه» سطحبندی میشود. نمره کل از صفر تا 93 میتواند نوسان داشته باشد [27]. در پژوهش سجادی و بیگلریان، پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ (0/87) به دست آمده است. همچنین روایی محتوایی پرسشنامه توسط استادان، مطلوب عنوان شده است [28].
آزمایش
در پژوهش حاضر، آزمودنیها پس از شرکت در یک جلسه هماهنگی شرایط تحقیق برای آنها شرح داده شد. سپس افراد به صورت داوطلبانه فرم رضایتنامه آمادگی خود را برای شرکت در مطالعه تکمیل کردند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (دوازده نفر) و کنترل (دوازده نفر) قرار گرفتند. تمرینات در گروه آزمایش به مدت هشت هفته و هفتهای سه جلسه بود. تمرینات بهکارگرفته شده زیر نظر آزمونگر در مرکز سالمندان انجام میشد و شامل مجموعهای از تمرینات چندحسی (بینایی، وستیبولار، حسی پیکری)،کنترل مرکز ثقل، راهبردهای قامتی و تمرینات قدرتی که شامل رفتن روی پنجه و پاشنه، باز کردن و خم کردن زانو، نزدیک کردن و دور کردن ران بود.
پیشرفت تمرینات با توجه به اصل اضافه بار و شرایط افراد تغییر میکرد. برای متنوع بودن تمرینات و انگیزه داشتن سالمندان شکل تمرینات در هر سطح تغییر میکرد، اما آنچه که مد نظر قرار گرفت، هدف تمرین بود که رعایت شد. هر سطح شامل دو هفته بود که تمرینات چندحسی و کنترل مرکز ثقل در هفته دوم با توجه به شرایط افراد و میزان چالش آن افزایش پیدا میکرد.
تمرینات راهبرد قامتی در سطح دو برنامه گنجانده شد، به این صورت که در سطح دو، هفته سوم و چهارم تمرینات راهبرد مچ پا، سطح سه، هفته پنجم و ششم راهبرد مفصل ران و سطح چهار، هفته هفتم و هشتم تمرین راهبرد گام برداشتن ارادی و غیرارادی قرار گرفت و در بخش دیگر، تمرینات قدرتی که تمرینات اندام تحتانی را شامل میشد. در هر سطح با توجه به اصل اضافه بار پیشرفت میکرد که پیشرفت آن را افزایش مقدار وزنه، افزایش تعداد تکرار و سِتهای تمرین و استفاده یا عدم استفاده از ابزار کمکی بود، شامل میشد.
بنابراین در این پژوهش تمرینات بر اساس توانایی آزمودنیها تعدیل شد. تمرینات با ده دقیقه گرم کردن و حرکات کششی، شروع شد. بدنه اصلی تمرینات را پانزده دقیقه تمرینات قدرتی پایینتنه، 25 دقیقه تمرینات تعادلی چندحسی سیستم (بینایی، وستیبولار و حسی پیکری)، کنترل مرکز ثقل و راهبردهای قامتی تشکیل داد [29]. شرح کامل تمرینات در جدول شماره 1 بیان شده است.
روش آماری
پس از ثبت دادهها به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوریشده برای توصیف مشخصات جمعیتشناختی افراد از آمار توصیفی استفاده شد. پس از طبیعی بودن توزیع دادهها با استفاده از آزمون شاپیرو ویلک، جهت تحلیل اختلافات درونگروهی از آزمون تی زوجی و به منظور بررسی اختلافات میان گروهها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. عملیات آماری پژوهش حاضر به وسیله نسخه 25 نرمافزار SPSS در سطح معناداری (P<0/05) انجام شد.
یافتهها
در جدول شماره 2 به منظور توصیف کمّی مشخصات جمعیتشناختی آزمودنیها، میانگین و انحراف معیار سن، قد، وزن، شاخص توده بدنی و آزمون وضعیت شناختی شرکتکنندگان در دو گروه آزمایش و کنترل ارائه شده و به منظور تحلیل دادههای پژوهش از تحلیلهای گوناگون استفاده شد. در مرحله اول برای بررسی نوع توزیع دادهها از آزمون شاپیرو ویلک و همچنین برای همگنی واریانسها از آزمون لون استفاده شد که نتایج نشان از نرمال بودن دادهها و همگنی واریانسها داشت.
با توجه به جدول شماره 3، نتایج مقایسه درونگروهی نشان داد ترس از سقوط و کیفیت زندگی پس از هشت هفته در گروه آزمایش در مقایسه بین پیشآزمون و پسآزمون تفاوت معناداری داشت (P≤0/05)، اما در گروه کنترل تفاوت معناداری در هیچکدام از متغیرها در پیشآزمون و پسآزمون مشاهده نشد (0/05≤P).
نتایج آزمون تحلیل کوواریانس در جدول شماره 4 حاکی از آن بود که بین گروه آزمایش و کنترل اختلاف معناداری در متغیرهای ترس از سقوط (001/P≤0) و کیفیت زندگی (010/P≤0) وجود داشت.
در تحقیق حاضر به بررسی اثر هشت هفته تمرینات منتخب فالپروف بر ترس از سقوط و کیفیت زندگی سالمندان پرداخته شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرینات منتخب فالپروف توانست اختلاف معناداری در شاخصهای ترس از سقوط و کیفیت زندگی بین دو گروه کنترل و آزمایش و همچنین در گروه آزمایش قبل و بعد از تمرینات به وجود آورد. با افزایش سن و آغاز سالمندی، افراد به تدریج برخی از کارکردهای فیزیولوژیکی و روانی اجتماعی خود را از دست میدهند که موجب تنزل در وضعیت عملکردی و افزایش میزان آسیبپذیری و وابستگی آنان میشود.
ترس از سقوط به عنوان یک نگرانی دائمی درباره سقوط که نهایتاً ممکن است فعالیتهای روزمره زندگی را محدود کرده و اعتماد به نفس فرد را در توانایی تعادلی کاهش دهد و درنهایت موجب ضعف عضلانی و بیتحرکی و کاهش کیفیت زندگی سالمند شود، توصیفشده است. انجام فعالیتهای فیزیکی منظم موجب کاهش بیحرکتی در زندگی و بالا بردن امید به زندگی و افزایش 25 درصد توانایی عملکردی در سالمندان میشود. مطالعات نشان میدهد که فعالیتهای فیزیکی موجب کاهش خطر سقوط و کاهش محدودیتهای حرکتی و عملکردی و همچنین پیشگیری یا به تأخیر انداختن اختلالات تعادلی در سالمندان میشود [30 ،14].
از این رو، در پژوهشی ایبار و همکاران به بررسی اثر تمرینات پیلاتس بر عوامل خطر افتادن در زنان سالمند پرداختند. نتایج در این پژوهش نشان داد، دوازده هفته تمرینات پیلاتس اثر معناداری در بهبود ترس از سقوط، اطمینان به تعادل ثبات پاسچر در سالمندان زن داشت [17]. احتمالاً دلیل اثربخشی این نوع تمرینات، فعال شدن گیرندههای حسی عمقی توسط تمرینات، بهبود کنترل اجرا و تعادل پیرو آن است که این میتواند جزو کنترل مرکز ثقل و تمرینات راهبرد قامتی و حسی عمقی در پژوهش حاضر مشابه و از دلایل همسویی با مطالعه حاضر باشد [31].
در همین راستا یا علی و همکاران، متذکر شدند که احتمال میرود تمرینات انتقال وزن موجب بهبود حساسیت حسی عمقی و تعادل پویا در پژوهش آنها شده باشد [32]. در مطالعهای دیگر، لوئیس و همکاران به بررسی تأثیرات کاربرد یک برنامه جودوی سازگارانه بر سندرم ترس از افتادن بر سلامت و پایداری افراد سالمند پرداختند. پس از تجزیهوتحلیل نمرات بهدستآمده از افراد قبل و بعد از دوره تمرینات نشان داد برنامه سازگارانه جودو در گروه آزمایش موجب کاهش ترس از سقوط به میزان 11/9 درصد شد که با پژوهش حاضر همخوانی دارد [18].
برک و همکاران به بررسی تأثیر برنامه پیشگیری از افتادن بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در سالمندان تحت مراقبت در خانه پرداختند. درنهایت، نتایج نشان داد برنامه پیشگیری از افتادن مبتنی بر اوتاگو اثر معناداری بر کیفیت زندگی و تعادل در سالمندان تحت مراقبت در خانه دارد که با پژوهش حاضر همسو است [33].
برای توجیه این همخوانی میتوان به مطالعه راس و همکاران اشاره کرد. آنها متذکر شدند افزایش فعالیت فیزیکی میان سالمندان، میزان ازکارافتادگی آنان را کاهش میدهد. همچنین آنها دریافتند سالمندانی که بهطور منظم در فعالیت بدنی شرکت میکنند از کیفیت زندگی بهتر و استقلال بیشتری برخوردار هستند [34]. در مقابل، ساچمید و همکاران در پژوهشی به بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات یوگا بر ترس از افتادن و تعادل سالمندان پرداختند. نتایج نشان داد تفاوتهای قابل ملاحظهای در ترس از سقوط سالمندان پس از انجام تمرینات یوگا در مقایسه با قبل از تمرینات دیده نشد که متناقض با یافتههای مطالعه حاضر است [21].
در همین راستا، مکرای و همکاران در تحقیق خود اثر دوازده هفته تمرین پیادهروی را بر ظرفیت استقامتی، سطح فعالیت بدنی، تحرک و کیفیت زندگی در افراد تحت مراقبت مطالعه کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که دوازده هفته تمرین پیادهروی روزانه تأثیر معناداری بر کیفیت زندگی ندارد که با پژوهش حاضر ناهمسو است [35].
از دلایل احتمالی این عدم همخوانی در این دو مطالعه با پژوهش حاضر احتمال میرود به دلیل عوامل بسیاری، چون میانگین سنی، جنس، تحصیلات، تفاوتهای محیطی، ماهیت برنامه تمرینی، زمان انجام آزمایش و تفاوتهای فرهنگی، عدم علاقه و انگیزه باشد. بسیاری از مطالعات قبلی، عوامل داخلی، مانند ضعف عضلات اندام تحتانی، کاهش تعادل، کاهش توانایی ذهنی، کاهش اطلاعات حسی و کُند شدن پاسخهای حرکتی را به عنوان عوامل مهم در سقوط سالمندان ذکر کردهاند.
از این رو، با بالا رفتن سن سیستمهای مختلف بدن انسان دچار اختلال میشود و در مجموع توانایی پاسخ به اغتشاش قامت کاهش و ریسک افتادن افزایش مییابد، درنتیجه اگر بتوان با استفاده از آزمایشات مختلف (دارویی، بینایی، تمرینات ورزشی و غیره) این اختلالات را معکوس یا کم کرد، میتوان از ریسک افتادن و پیامدهای جبرانناپذیر آن کم کرد [38-36].
مطالعات حاکی از آن هستند که تعادل، بزرگترین عامل افتادن افراد سالمند است و همبستگی بالایی بین کاهش تعادل و افتادن وجود دارد. میزان ترس افراد سالمند میتواند به مراقبت و محدودیتهای بیش از حد تحرک و استقلال آنها منجر شود؛ بنابراین به نظر میرسد با توجه به اینکه ترس از افتادن در سالمندان باعث کاهش تحرک در آنها میشود، کاهش تحرک نیز به نوبه خود میتواند منجر به کاهش تعادل آنها شود، درنتیجه میتوان گفت که بین ترس از افتادن و تعادل سالمندان ارتباط وجود دارد. صرفنظر از جنسیت، این موضوع حاکی از آن است که هرچه تعادل سالمندان کاهش یابد، ترس از زمین خوردن آنها افزایش یافته و حضور در اجتماع و انجام فعالیتهای روزمره آنها محدودتر و میزان کیفیت زندگی آنها پایینتر میآید [39]. توجه به توسعه جنبههای خاص کنترل حرکت سالمندان در برنامههای آزمایشی میتواند به اثربخشی این برنامهها کمک کند.
همانطور که ذکر شد اُفت سیستمهای عصبی عضلانی، عضلانی اسکلتی و حسی با افزایش سن موجب میشود سالمندان برای حفظ کنترل قامت خود دچار مشکل شوند. قدرت عضلانی از اجزای اصلی تعادل و توانایی در راه رفتن است که به همراه سایر تغییرات فرسایشی در سیستمهای بدن دچار کاهش میشود که از این رو کاهش توده عضلانی و نیز ضعف سیستمهای حسی ( بینایی، حسی پیکری و وستیبولار) باعث کاهش تعادل و عدم ثبات در هنگام راه رفتن و انجام فعالیتهای روزمره میشود [41 ،40].
علاوه بر عوامل جسمانی، مسائل روانشناختی مرتبط با سقوط وجود دارد که موجب افزایش خطر سقوط میشود که از این رو ممکن است مهمترین اهداف بالینی، برنامههای پیشگیری از سقوط باشد. بر اساس پژوهشهای انجامشده، مسائل روانشناختی بیشتر مربوط به سقوط، ترس از افتادن، اُفت خودکارآمدی مربوط به افتادن یا کاهش اعتماد به تعادل است. اعتماد به تعادل، یک حالت خاص از خودکارآمدی است که به صورت ادراک فرد از توانایی خود برای حفظ تعادل هنگام انجام فعالیتهای زندگی روزمره تعریف میشود [42].
بنابراین کاهش اعتماد به تعادل و ترس از افتادن ممکن است به محدودیت بیشتر و اجتناب از فعالیتهای زندگی روزمره، کاهش عملکرد و عملکرد ذهنی منجر شود که خطر سقوط و ترس مربوط به آن را افزایش میدهد. از این رو، میتواند اثر منفی در کیفیت زندگی سالمندان داشته باشد؛ بنابراین در طراحی دورههای تمرینی و آزمایشات درمانی، در نظر گرفتن این متغیرها از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود [43].
به نظر میرسد یکی از دلایل اثرگذاری تمرینات فالپروف بر ترس از سقوط در گروه آزمایش وجود تمرینات شناختی باشد. برای مثال، در این تحقیق در بخش تمرینی راه رفتن با خواندن متن جلوی چشمان که به صورت رویکرد حرکتی ترکیب با یک فعالیت شناختی انجام میشد، ممکن است راه رفتن در این شرایط توانسته باشد از طریق دستکاری میزان ترس از افتادن آزمودنیها نیز بر این متغیرها اثر بگذارد [44].
همچنین ناگای و همکاران در ارتباط با چالش راه رفتن گزارش کردند که ترس از افتادن باعث هم فعالسازی عضلانی در مفصل مچ پا هنگام راه رفتن سالمندان میشود؛ بنابراین این احتمال وجود دارد تجربه شرایط چالشی طی تمرینات حسی پیکری و بینایی موجب افزایش اعتماد به نفس قامتی و کاهش ترس از افتادن و درنتیجه کاهش هم فعالسازی عضلانی و بهبود راه رفتن باشد [45].
بر این اساس، تئوری سیستم کنترل حرکتی شان وی کوک و وولاکت فرض بر این دارد که چندین سیستم برای کنترل، جهتگیری و حرکت با هم همکاری میکنند. بر اساس نظریه آنها علاوه بر سیستمهای حسی حرکتی که پایه و اساس کنترل پاسچر هستند، سیستمهای اسکلتی عضلانی و شناختی توانایی فرد را برای دستیابی به یک عمل خاص فراهم میکنند. اینگونه میتوان بیان کرد که وجود مؤلفههای بهکارگرفته شده در برنامه فالپروف که شامل مؤلفههای حسی پیکری، وستیبولار، دهلیزی، قدرتی، حفظ و کنترل مرکز ثقل، راهبردهای قامتی و انعطافپذیری است، میتواند بر سیستم کنترل حرکت اثر بگذارد [46].
به همین دلیل است که ساختار برنامه تعادلی و حرکتی فالپروف از اصول و نظریه سیستم کنترل حرکتی شان وی کوک و وولاکت پیروی میکند. از اینرو، دلیل احتمالی ارتباط برنامه دبرا رزُ با این نظریه میتواند وجود چنین اجزایی در برنامه پیشگیری از افتادن فالپروف باشد [47].
نتیجهگیری نهایی
نتایج بهدستآمده این تحقیق، حاکی از آن است که تمرینات منتخب فالپروف موجب بهبود ترس از سقوط و کیفیت زندگی سالمندان شد که با توجه به عدم بهبود ترس از سقوط و کیفیت زندکی سالمندان در گروه کنترل میتوان بهبود در تمام شاخصها را به اثرگذاری این تمرینات نسبت داد. با توجه به اثر چندبُعدی بودن تمرینات فالپروف و اینکه با توجه به چندعاملی بودن خطر سقوط از این تمرینات میتوان در برنامههای توانبخشی سالمندان در خانه، بهویژه مراکز نگهداری سالمندان، استفاده شود. از محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان به کم بودن حجم نمونه اشاره کرد. همچنین پیشنهاد میشود اثرگذاری این تمرینات را در دورههای زمانی متفاوت بهصورت ماندگاری اثر بررسی شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این پژوهش تمام اصول اخلاق پژوهش رعایت شد. آزمودنیها میتوانستند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین اطلاعات همه شرکتکنندگان محرمانه نگه داشته شد. این پژوهش با کد IR.SSRI.REC.1398.583 توجه به رعایت استانداردهای اخلاقی در تحقیقات وزارت علوم، تحقیقات وتکنولوژی کمیته اخلاق پژوهشی ورزش پژوهشکده علوم و مورد تأیید قرار گرفت.
حامی مالی
بنابر اظهار نویسندگان، این پژوهش حامی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان به طور یکسان در تهیه این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از مسئولین سازمان بهزیستی شهر رشت، مدیران مراکز نگهداری و سالمندانی که در این پژوهش ما را یاری رساندند، کمال تشکر و قدردانی را دارند.