مقدمه
در حال حاضر جمعیت جهانی در عرصه سالمندی گام برمیدارد و ساختار سنی جمعیت را به سمت پیر شدن سوق میدهد. بر اساس تعریف سازمان ملل متحد، هنگامی که جمعیت بالای شصت سال کشوری به بیش از 7 درصد برسد، آن کشور سالمند خواهد بود. سالمندی دورهای از زندگی است که از سن 60 تا 65 سالگی آغاز میشود [
1].
پیشبینی مطالعات آماری در ایران نیز حاکی از آن است که تا دهه آغازین قرن پانزدهم در کشور انفجار جمعیت رخ خواهد داد و بین 25 تا 30 درصد جمعیت در سنین بالای پنجاه سالگی قرار خواهندگرفت [
2]؛ بنابراین همگام با رشد سریع تکنولوژی و همچنین پیشرفت علم پزشکی و بهبود شرایط بهداشتی شاهد کاهش نرخ مرگومیر، افزایش امید به زندگی، کاهش رشد جمعیت در کشور، نرخ صعودی جمعیت مهاجرین از کشور به سایر مناطق دنیا طی سی سال گذشته [
3] و درنهایت روند رو به رشد سالمندی طی سالهای آینده هستیم که باعث شده هرم جمعیتی کشور هرچه سریعتر به سمت افزایش جمعیت سالمندی حرکت کند.
سالم پیر شدن حق همه افراد بشر است و این موضوع بر اهمیت پدیده سالمندی و پیشگیری از مشکلات آن میافزاید. در ایران نیز مواجهه با پدیده سالمندی جمعیت، نیازمند ایجاد زیرساختها و بسترهایی جهت انطباق و سازگاری بهتر سالمندان با محیط زندگی است که لازم است در حیطههای جسمانی، روانشناختی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی برنامهریزیهای مختلفی متناسب با این قشر صورت گیرد [
4].
مطالعات نشان دادهاند که سالمندان در مقایسه با دیگر اقشار سنی جامعه از آسیبهای جسمانی و روانشناختی بیشتری رنج میبرند [
5]، ازجمله مکانیسمهای مؤثر در حوزه آسیبشناسی و سلامت روان، تنظیم هیجان است. تنظیم هیجان به عنوان فرایندهای درونی و بیرونی دخیل در بازبینی، ارزشیابی و تعدیل ظهور، شدت و طول مدت واکنشهای هیجانی تعریف شده است که در سطح ناهشیار، نیمه هشیار و هشیار به کار گرفته میشود [
6].
راهبردهای تنظیم هیجان دارای پیچیدگی بوده و در طول زندگی تکامل مییابند [
7]. همچنین مشخص شده که تغییر و تحول الگوهای تنظیم هیجان در گستره زندگی ادامه دارد و پس از بزرگسالی رشد و نمو آن متوقف نمیشود. تئوری تنظیم هیجان، تنظیم هیجان سازگارانه و انعطافپذیر را با سلامت روان و برعکس تنظیم هیجان غیرانطباقی و ناسازگارانه را با آسیبشناسی روانی پیوند میدهد [
8] و نقص در آن با اختلالات درونریز مانند افسردگی، اضطراب و نیز با اختلالات برونریز نظیر بزهکاری و رفتارهای پرخاشگرانه ارتباط دارد [
9].
کاشدان و روتنبرگ نیز نشان دادهاند افراد دارای نشانگان آسیبشناسی روانی به راهبردهای تنظیم هیجانی و استفاده از آنها دسترسی کمتر و نسبت به استفاده از آنها انعطافپذیری کمتری دارند [
10]. همچنین در سالمندان، تغییرات الگوهای تنظیم هیجانی، علیرغم کاهش الگوی فیزیکی و شناختی وجود دارد که در اغلب موارد، منعکسکننده بهزیستی بالاتری همراه با افزایش سن است [
11].
با کمال تعجب، تحقیقات طولی و مقطعی نشان دادهاند که سالمندان علیرغم وخامت قابل توجه سلامت جسمی و محدود شدن ارتباطات اجتماعی، بهزیستی عاطفی بیشتری نسبت به بالغین گزارش میکنند و در گزارشهای خود سطوح بالاتری از راهبردهای تنظیم هیجانی ارزیابی مجدد شناختی و سطوح پایینتر راهبرد سرکوب را نسبت به بالغین نشان میدهند [
12 ،
11].
با نظر به مطالعات پیشین [
13, 14, 15 ،
11] مشخص شده است که سالمندان افزایش عواطف مثبت، کاهش عواطف منفی، ثبات بیشتر خلقوخو، بلوغ عاطفی [
14] و توانایی تنظیم سریعتر انواع حالتهای هیجانی منفی را در مقایسه با سنین پایینتر از خودشان گزارش میدهند. همچنین چندین نظریه رشدی طول عمر، ازجمله مدل تنظیم هیجانی بهینهسازی انتخابی پیشنهاد میدهد که سالمندان ممکن است انگیزه بیشتری برای حضور در شرایط مثبت نسبت به بالغین داشته باشند، زیرا آنها شبکه اجتماعی کوچکتر، اما صمیمیتری دارند که نشاندهنده نقطه قوت در سنین سالمندی است [
12].
در این راستا تئوری انتخاب اجتماعی نیز بیشترین استدلال انگیزشی را برای تجارب عاطفی اواخر زندگی مشخص میکند به این صورت که با توجه به دیدگاه محدودیت زمانی، سالمندان اهداف متمرکز بر حال را نسبت به اهداف متمرکز به آینده بیشتر ترجیح داده و به دنبال توجه کردن معنادارانه (یعنی احساس خوب در اینجا و اکنون) به هیجانات هستند؛ بنابراین بر اساس مدلهای مذکور تبیین میشود که سالمندان بهزیستی بیشتری را نسبت به بالغین تجربه میکنند [
11].
از سوی دیگر، اگرچه نظریههای متفاوتی برای کمک به درک ما از فرایندهای تنطیم هیجان ارائه شده [
16]، اما در زمینه اهمیت مفاهیم ذهنیسازی و شکلگیری هیجانات بر حسب زمینههای قبلی و فعلی در چگونگی درک و تنظیم هیجانی پژوهش چندانی صورت نگرفته است [
17].
در پژوهش حاضر به ارزیابی تنظیم هیجان بر اساس نظریه ذهنیسازی عاطفی نیز پرداخته شده که ادغامکننده مفاهیم تنظیم هیجان و ذهنیسازی است. هر دو مفهوم تنظیم هیجان و ذهنیسازی برای چگونگی درک، تجربه و واکنش افراد به هیجاناتشان اساسی هستند. این جنبه پیچیده تنظیم هیجان به توانایی تأمل در افکار، احساسات فرد و ذهنیسازی در مورد عواملی مانند تجارب کودکی، شرایط فعلی یا زمینهای که فرد در آن قرار دارد و ممکن است بر هیجانات تأثیر بگذارند، نیاز دارد [
17].
با نظر به موارد اشاره شده و با توجه به اینکه سالمندی سالم، ازجمله حقوق طبیعی انسانها محسوب میشود [
5] و همچنین تنظیم هیجان یکی از عوامل تأثیرگذار در سلامت روان است [
18] و از آنجا که تا به امروز در ایران در زمینه چگونگی استفاده از راهبردها و الگوهای تنظیم هیجانی در سالمندان و مقایسه آنها با دیگر اقشار سنی مطالعهای صورت نگرفته تا بتوان در زمینه خلأهای موجود در این حیطه، اقدامات آموزشی و تربیتی مؤثرتری متناسب با سنین افراد در جهت ارتقای سلامت هیجانی و بالطبع بهبود بهزیستی، عاطفی و روانی در سطح کلی جامعه انجام داد؛ بنابراین در این مطالعه به بررسی وضعیت تنظیم هیجان در سالمندان و مقایسه آن با بالغین پرداختهایم.
روش مطالعه
این پژوهش از نوع علّی مقایسهای است. نمونههای پژوهش حاضر از میان سالمندان مراجعهکننده به سراهای محله و بالغین مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تهران در سال 1398 انتخاب شدند. برآورد حجم نمونه در این پژوهش مقایسهای از نوع توصیفی مقطعی با استفاده از فرمول
[
19] که در آن با استفاده از انحراف معیار 3/9 و اندازه اثر متوسط با d برابر با 0/5 و 05/0=α است، محاسبه میشود [
20]. تعداد نمونه حداقل 233 مورد برآورد شد و در پژوهش حاضر بر اساس روش نمونهگیری در دسترس تعداد 235 عدد حاصل شد که به دلیل وجود مشکلاتی از قبیل عدم دسترسی به سالمندان در شرایط پاندمی کرونا ویروس به حداقل نمونه لازم که نصف افراد بالغ بود، بسنده کردیم.
معیارهای ورود شامل شرط سنی شصت سال به بالا برای گروه سالمندان و از 20 تا 59 سال برای گروه بالغین، رضایت شفاهی برای پاسخگویی به سؤالات پرسشنامهها، سواد خواندن و نوشتن، توان درک و فهم سؤالات و برخورداری از سلامت شناختی، نداشتن تاریخچه ابتلا به اختلالات شدید روانی و جسمانی خاص و معیارهای خروج از مطالعه عبارت از عدم همکاری شرکتکننده، ناتوانی در درک سؤالات و رابطه برقرار نکردن با محقق بود. به منظور گردآوری دادههای مربوط به گروه افراد سالمند به سراهای محله شهر تهران و به منظور جمعآوری دادههای گروه بالغین به مراکز بهداشتی درمانی شهر تهران مراجعه شد.
پس از انتخاب افراد، توضیحاتی درباره پژوهش، شرایط آن و محرمانه بودن اطلاعات ارائه شد. سپس بعد از اخذ رضایت آگاهانه، فرایند اجرای پژوهش آغاز شده و علاوه بر بررسی ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، جنس و تحصیلات) از طریق تکمیل پرسشنامههای DERS ،ERQ ،MAS و EROS توسط شرکتکنندگان و ورود آنها به رایانه، تحلیل دادهها بر اساس اهداف مطالعه به بررسی اطلاعات توصیفی و پایایی و نیز ضریب همبستگی پیرسون برای ارتباط بین عوامل میپردازد.
به منظور مقایسه خردهمقیاسها و عوامل در گروه سالمندان و بالغین برای دشواری تنظیم هیجان، تنظیم هیجانی و تنظیم هیجان با دیگران از تحلیل واریانس چندمتغیره، برای تنظیم هیجان خود و ذهنیسازی عاطفی از آزمون تی تست مستقل و برای مقایسه ارزیابی مجدد شناختی و سرکوب در هر گروه آزمون تی تست زوجی استفاده شد. آزمون نرمالیتی گروهها نیز بر اساس آزمون شاپیرو ویلک انجام شد. تحلیلها با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه 22 انجام شد.
مقیاس دشواری تنظیم هیجان
گراتز و رومر برای سنجش دشواری در تنظیم هیجانی مقیاس خودگزارشدهی 36 گویهای را تدوین کردند که سطوح نقص و نارسایی تنظیم هیجانی فرد را در اندازههای پنج درجهای از یک (تقریباً هرگز) تا پنج (تقریباً همیشه) در شش زمینه عدم پذیرش پاسخهای هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم وضوح هیجانی میسنجد. از مجموع نمره شش زیرمقیاس آزمون، نمره کل فرد برای دشواری تنظیم هیجان محاسبه میشود.
نمرهگذاری این مقیاس پنج درجهای لیکرت است که تقریباً هرگز (یک)، گاهی اوقات (دو)، نیمی از مواقع (سه)، بیشتر اوقات (چهار) و تقریباً همیشه (پنج) را دربرمیگیرد. نمره بیشتر در هریک از زیرمقیاسها و کل مقیاس، نشانه مشکلات بیشتر در نظمجویی هیجان است. پژوهش گراتز و رومر حاکی از همسانی درونی عالی (0/93) پایایی بازآزمون خوب (0/88) بوده است [
21]. بر اساس پژوهش شمس، عزیزی و میرزایی میزان آلفای کرونباخ برابر 0/92 و میزان همسانی درونی این مقیاس در جمعیت ایرانی برای کل مقیاس برابر با 0/86 بود [
22].
پرسشنامه تنظیم هیجانی
گراس و جان پرسشنامه تنظیم هیجانی را تدوین کردهاند. پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان شامل راهبردهای آگاهانه و غیرآگاهانهای میشود که برای ارزیابی سبک پاسخدهی افراد به شرایط استرسزا و موقعیتهای ناگوار استفاده میشود. این پرسشنامه دارای ده سؤال و دو خردهمقیاس بازداری هیجانی و ارزیابی مجدد شناختی است. آزمودنی به هر سؤال این پرسشنامه بر اساس مقیاس هفت درجهای لیکرت از (کاملاً مخالف) تا (کاملاً موافق) پاسخ میدهد. ضریب همسانی درونی در خردهمقیاس ارزیابی مجدد شناختی برای مردان 0/72 و برای زنان 0/79 است [
23]. طاهری فرد و میکائیلی در پژوهش خود ضریب آلفای کرونباخ را برای خرده مقیاسهای ارزیابی مجدد شناختی 0/71 و بازداری هیجانی 0/81 گزارش کردند [
24].
پرسشنامه تنظیم هیجان دیگران و خود
پرسشنامه تنظیم هیجان خود و دیگـران، توسط نیون و همکاران در سال 2011 با هدف ارزیابی راهبردهای مورد استفاده اشخاص برای تنظیم احساسـات خــود و دیگــران ساخته شــده اســت و دارای نوزده ســؤال است. ده سؤال بـه ارزیـابی راهبردهـای تنظـیم هیجـان خود و نُه سؤال به ارزیابی راهبردهـای تنظـیم هیجـان در ارتباط با دیگران میپردازد. پاسخگویی به هـر سـؤال از طریق طیف پنج درجهای لیکـرت صـورت میگیـرد.
ایـن پرسشنامه چهار مقیاس بـا عنـوان راهبردهای درونی بهبـود عواطف، راهبردهای بیرونی بهبود عواطف، راهبردهای درونی بدترکننده عواطف و راهبردهای بیرونی بدترکننده عواطف دارد. بررسی ساختار عاملی نشان داد کـــه هر چهار مقیـاس بـــرازش مناسبی دارند (CFI=0/94). آلفای کرونبـاخ بـرای آیتمهـای فـوق بـه ترتیب 0/82، 0/74، 0/80 و 0/82 محاسبه شد [
22].
پرسشنامه ذهنیسازی عاطفی
پرسشنامه ذهنیسازی عاطفی، یک پرسشنامه خودگزارشدهی و شامل شصت ماده است که توسط چهار متخصص که در زمینه تنظیم هیجان و ذهنیسازی به مدت یک سال هر هفته آموزش دیده بودند، تهیه شده است. آیتمهای پرسشنامه مبتنی بر تئوری ذهنیسازی عاطفی سه حوزه شناسایی عواطف اساسی و پیچیده / پردازش، تعدیل / ابراز، بیان بیرونی و درونی و همچنین موارد مرتبط با توانایی تأمل چگونگی احساسات حال حاضر مرتبط با زمینهها و تجارب قبلی و حال (مثلاً در دوران کودکی) را پوشش میدهد. پاسخگویی به هـر سـؤال از طریق طیف هفت درجهای لیکـرت (از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) صـورت میگیـرد.
بر اساس پژوهش گرینبرگ و همکاران آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه برابر با 0/90 ارزیابی شده است [
25]. در ایران نیز این پرسشنامه توسط لطفی و همکاران هنجاریابی شده که بررسیهای تحلیل عامل اکتشافی و سلسله مراتبی الگوی سه مؤلفهای این مقیاس را تأیید کرده است. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/91 و برای سه مؤلفه شناسایی، پردازش و ابرازگری به ترتیب 0/91، 0/85 و 0/64 به دست آمده است [
26].
یافتهها
در
جدول شماره 1 به ارائه اطلاعات جمعیتشناختی به صورت تفکیکی برای گروههای سالمند و بالغین پرداخته شده است که از میان نمونههای پژوهش در بالغین 42/1 به مردان و 57/9 به زنان اختصاص یافت و در سالمندان نیز 46/1 افراد، مرد و 53/9 را زنان شامل شدند.
بین گروههای سالمند و بالغین بر اساس تحصیلات بر اساس آزمون خیدو تفاوت معناداری را در سطح معناداری کمتر از 0/05 شاهد بوده و این اختلاف بر اساس جنسیت دیده نمیشود. همچنین میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین در عاملها و خردهمقیاسها و همچنین میزان پایایی آنها در
جدول شماره 2 پرداخته شده است.
بر اساس نتایج بهدستآمده، میزان پایایی عاملها و خردهمقیاسها بین 0/63 و 0/92 متغیر بوده و به جز نمره کل تنظیم هیجان با خود با میزان 0/63 و راهبردهای بیرونی بدترکننده عواطف در تنظیم هیجان دیگران با میزان 0/65 در بقیه موارد میزان پایایی بالایی در پرسشنامه وجود دارد. میزان میانگین نمرات کل دشواری تنظیم هیجان، تنظیم هیجانی، تنظیم هیجان دیگران، تنظیم هیجان با خود و ذهنیسازی عاطفی در سالمندان میزان بیشتری را نسبت به بالغین نشان میدهد. همچنین در
جدول شماره 3 نیز به بررسی همبستگی پیرسون بین عاملها در مطالعه پرداخته شدهاست.
بر اساس
جدول شماره 3 در ارتباط بین متغیرهای مورد مطالعه، ضریب همبستگی بین ذهنیسازی عاطفی با دشواریهای تنظیم هیجان رابطهای معکوس و معنادار را در سطح معناداری کمتر از 0/05 نشان میدهد و این میزان برای بالغین میزان بیشتری را نسبت به سالمندان نشان میدهد. ارتباط بین ذهنیسازی عاطفی با بقیه متغیرها نیز معنادار و مثبت بوده و شدت آن با تنظیم هیجان دیگران و تنظیم هیجانی (ERQ) در سالمندان بیشتر، اما در ارتباط با تنظیم هیجان خود ارتباط شدیدتری را در بالغین نسبت به سالمندان میتوان مشاهده کرد.
در
جدول شماره 4 به مقایسه بین دشواریهای تنظیم هیجان، تنظیم هیجانی، تنظیم هیجان دیگران، تنظیم هیجان خود و ذهنیسازی عاطفی در دو گروه سالمندان و بالغین پرداخته میشود.
در
جدول شماره 5 نیز به مقایسه ارزیابی مجدد شناختی با سرکوب در دو گروه بالغین و سالمندان و بررسی آنها میپردازد.
در بررسی نرمالیتی برای گروهها در همه شاخصها میزان معناداری در سطح کمتر از 0/05 معنادار نبوده که نشان از عدم انحراف از فرض نرمالیتی را میدهد.
بر اساس یافتههای ارائه شده در
جدول شماره 4 به منظور بررسی تفاوت بین متغیرهای دشواری تنظیم هیجان، تنظیم هیجانی، تنظیم هیجان دیگران، تنظیم هیجان خود و ذهنیسازی عاطفی در دو گروه سالمندان و بالغین نتایج بالا حاصل شد. متغیرهای دشواری تنظیم هیجان، تنظیم هیجان خود و تنظیم هیجانی تفاوت معناداری را در دو گروه سالمندان و بالغین نشان میدهد که در هر دو حالت میانگین آنها در سالمندان بیشتر از بالغین است و این معناداری در سطح کمتر از 0/05 معنادار بود. در مورد متغیرهای تنظیم هیجان دیگران و ذهنیسازی عاطفی اگرچه میانگین آنها در افراد سالمند بیشتر بود، اما این اختلاف در سطح معناداری کمتر از 0/05 تفاوت معناداری را نشان نمیدهد.
با استناد به
جدول شماره 5 و بر اساس نتایج حاصل میزان اختلاف راهبرد ارزیابی مجدد شناختی و سرکوب بیانگر در ردههای سنی هر دو گروه درسطح معناداری کمتر از 0/05 معنادار بوده و بر اساس اختلافات میزان ارزیابی مجدد شناختی در هر دو رده سنی بیشتر از میزان سرکوب به دست آمده است.
بحث
این مطالعه با هدف مقایسه وضعیت تنظیم هیجان در سالمندان و بالغین شهر تهران انجام شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که متغیرهای دشواری تنظیم هیجان، تنظیم هیجان خود و تنظیم هیجانی تفاوت معناداری را در دو گروه سالمندان و بالغین نشان میدهد که در هر دو حالت میانگین آنها در سالمندان بیشتر است. همچنین در مورد متغیرهای تنظیم هیجان دیگران و ذهنیسازی عاطفی اگرچه میانگین آنها در افراد سالمند بیشتر بود، اما شاهد اختلاف معنادار بین گروه سالمندان و بالغین نیستیم.
با توجه به یافتههای بهدستآمده در دشواری تنظیم هیجان بین سالمندان و بالغین تفاوت معناداری مشاهده شد به این صورت که سالمندان نسبت به بالغین نقص و دشواری بیشتری در تنظیم هیجان نشان دادند که این یافته همسو با یافتههای حاصل از مطالعات ابروزی و همکاران [
27]، مجدآرا و همکاران [
28] و با یافتههای حاصل از مطالعه آلارد و کنسینجر [
29]، کانزمان [
30]و مایر [
31] ناهمسو است که نشان میدهد سالمندان افزایش عواطف مثبت، کاهش عواطف منفی، ثبات بیشتر خلقوخو، بلوغ عاطفی و توانایی تنظیم سریعتر انواع حالتهای هیجانی منفی را در مقایسه با افراد کم سن و سالتر از خودشان گزارش میدهند [
29 ،
11].
همچنین پژوهشها نشان دادهاند که افراد با افزایش سن انگیزه بیشتری در تنظیم تجارب و بیان هیجانات خود دارند [
30] و تلاش آنها در تنظیم هیجان با به حداکثر رساندن عواطف مثبت و به حداقل رساندن عواطف منفی همراه است [
31]. اگرچه این یافتهها با نتایج حاصل از پژوهش حاضر ناهمخوان بوده، اما درجهت تبیین یافته حاضر میتوان چنین اظهار کرد که پایین بودن سطوح عواطف مثبت و بالا بودن عواطف منفی با کاهش منابع جسمی، اجتماعی و هوشی سالمندان، باعث کاهش تنوع رفتاری در یک موقعیت و گرایشات کنارهگیری و اجتناب میشود.
علاوه بر این سبب میشود که فرد به اطلاعات منفی بیش از اطلاعات مثبت پاسخ دهد. در واقع، کمبود عواطف مثبت و استفاده فرد از راهبردهای ناسازگارانه باعث دشواری بیشتر در تنظیم هیجان شده که درنهایت عاملی قوی در پیشبینی نشانگان اضطراب و افسردگی در سالمندان میشود [
28].
در این راستا ابروزی و همکاران [
27] نیز در پژوهش خود معتقدند افراد جوان نسبت به محرکهای هیجانی توجه بیشتری نسبت به افراد مسنتر نشان میدهند و تفاوتهای معناداری بین افراد جوان و مسن برای تشخیص احساسات هنگام تنظیم عملکرد شناختی وجود دارد.
با توجه به اینکه پردازش عاطفی و توجه شامل فعالسازی برخی نواحی مشابه مغزی مانند نواحی پیشپیشانی، ناحیه آمیگدال، قشر سینگولیت قدامی، شکنج پیشانی تحتانی و اینسولار قدامی است که اینها مناطقی از مغز هستند که در پردازش اطلاعات عاطفی نقش ویژهای اعمال میکنند [
32] و در حال حاضر با توجه به وجود الگوی زوال فیزیکی و شناختی در افراد سالخورده میتوان نتیجه گرفت که دشواری در شناسایی و تنظیم هیجانات همگام با افزایش سن میتواند به عنوان نتیجهساز این فرایند مد نظر قرار گیرد.
از دیگر یافتههای این پژوهش، استفاده بیشتر سالمندان از راهبردهای تنظیم هیجانی ارزیابی مجدد شناختی و سرکوب نسبت به بالغین است که از میان این دو راهبرد، استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد شناختی در میان سالمندان بالاتر بود. این یافته همخوان با مطالعه لیوینگستون و ایساکویتز [
33]، بروکمن [
34]، گرولیمیتوس [
35] و شیردا [
36] است که میتوان اینگونه تبیین کرد با استناد به نظریه پیری عاطفی (SST) و چارچوب تنظیم هیجانی بهینهسازی انتخابی (SOC) فرض میشود که افراد سالخورده ممکن است انگیزه بیشتری برای ارزیابی جنبههای مثبت امور نسبت به افراد جوانتر داشته باشند که این حالت بیانگر نقطه قوتی در سنین سالمندی محسوب میشود که این یافته نیز تا حدودی در تناقض با تبیین مربوط به وضعیت دشواری در تنظیم هیجان در سالمندان مطالعه حاضر قرار گرفته و از طرفی مهر تأییدی بر مطالعات آلن و ویندسور [
37]، شیردا [
36] و آلارد [
29] است که در جهت این ناهمخوانی میتوان اذعان کرد از آنجاییکه افراد مسن ممکن است به دلیل تغییرات مرتبط با سن در ساختار مغزی و کاهش فعالیت در منطقه فرونتال، سطح پایینتری از بازنگری شناختی را نسبت به افراد جوان داشته باشند، احتمال اینکه این عامل بر کاهش استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد شناختی در این قشر جامعه اثرگذار باشد، وجود دارد [
12].
یافته دیگر مطالعه حاضر، استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان خود بود که شاهد تفاوت معناداری در سالمندان نسبت به بالغین بودیم.
به این معنا که در مطالعه حاضر راهبردهای درونی بهبود عواطف و راهبردهای درونی بدترکننده عواطف در سالمندان نسبت به بالغین کاربرد بیشتری داشت که این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش لیوینگستون و ایساکویتز [
33]، آلن و ویندسور [
37]، شیردا [
36] و ایساکویتز و همکاران [
34] همسو است. با تکیه بر مطالعات پیشین میتوان چنین اذعان کرد که افراد سالمند به جنبههای مثبت موقعیتها پاسخ بیشتری داده و توجه بیشتری به ابعاد مثبت وقایع دارند [
33]. به این صورت که تلاش وافری در جهت بهبود حالات خلقی خویش انجام میدهند. از آنجا که گراس معتقد است بهبود عواطف منجر به پیشبینی وقایع مثبت آینده، لذت بردن از رویدادها یا موقعیتهای مثبت فعلی و یادآوری وقایع مثبت گذشته میشود و با توجه به نظریه پیری عاطفی (SST) و چارچوب تنظیم هیجانی بهینهسازی انتخابی (SOC) فرض میشود که افراد سالخورده ممکن است انگیزه بیشتری برای ارزیابی جنبههای مثبت امور نسبت به افراد جوانتر داشته باشند و همچنین با توجه به استفاده بیشتر سالمندان از راهبرد ارزیابی مجدد شناختی میتوان با قطعیت بیشتری نسبت به بهبود عواطف و بالطبع بهزیستی عاطفی بالاتر در دوران سالمندی سخن گفت. اگرچه در مطالعه حاضر استفاده از راهبردهای درونی بدترکننده عواطف در سالمندان نسبت به بالغین به طور معناداری بیشتر بود، در جهت تبیین آن نیز میتوان چنین در نظر گرفت که ترجیح افراد سالخورده به بدتر کردن عواطف خود نسبت به بدتر کردن عواطف دیگران بیشتر است، چراکه این مفهوم با مدل پیری عاطفی کارستنسن مبنی بر اینکه افراد سالخورده با نظر به دیدگاه محدودیت زمانی به منظور مدیریت بهتر روابط بین فردی به بهینهسازی تجربیات هیجانی مثبت، (با اجتناب از هیجانات منفی که به طور بالقوه ناشی از استرس بین فردی است) انگیزه بیشتری دارند [
38] نیز سازگار است.
همچنین، ازجمله یافته دیگر مطالعه حاضر، ذهنی سازی عاطفی است که با نظر به نتایج بهدستآمده شاهد تفاوت معناداری در میان افراد سالمند و بالغین نبودیم. با توجه به محدودیتهای پژوهشی در این حوزه در ایران و خارج از کشور، میتوان چنین اذعان داشت که این یافته تا حدودی با یافتههای حاصل از مطالعات آیوال ناوه (2019)، گرینبرگ (2017)، فوناگی (2009)مطابقت دارد و در جهت تبیین و صحهگذاری بر نتیجه حاصل میتوان این گونه استنباط کرد از آنجا که ذهنیسازی عاطفی، نوعی تنظیم هیجان است که به واسطه حافظه زندگینامهای انجام میشود [
25] و نکته قابل تأمل اینکه ما ابتدا این مهارت را از طریق ذهنیسازی توسط مراقبان اولیه خود یاد میگیریم [
39] و بر اساس دیدگاه فوناگی و همکاران؛ ذهنیسازی مبتنی بر یک موفقیت رشدی است [
40].
همچنین با نظر به این امر که در دوران کودکی؛ شکلگیری دلبستگی، رشد تئوری ذهن و ذهنیسازی [
41] و رشد طرحوارههای شناختی و عاطفی ایجاد میشود، میتوان چنین تبیین کرد که تنظیم هیجانی منجر به تعاملات بهینه بینفردی با دیگران و محیط، ازجمله بازخورد گرفتن از دیگران و تجربه موقعیتها و رویدادهای جدید شده که این بازخوردها و تعاملات با طرحوارههای قبلی که ذهنیسازی عاطفی را تحت تأثیر قرار دادهاند، ادغام شده است [
25].
بنابراین پژوهشگران اذعان دارند که ذهنیسازی و ذهنیسازی عاطفی از نظر رشدی به پیوند دلبستگی بین نوزاد و مراقب اصلی مرتبط است [
42] و از سوی دیگر، یکی از دستاوردهای رشدی مهم که فرد در محیط خانواده کسب میکند، مهارت تنظیم هیجان است که علاوه بر آموزش مستقیم، از طریق الگوبرداری و تأثیرپذیری از بافت و محیط خانواده نیز فرا گرفته میشود [
43]. همچنین این یافتهها همسو با نتایج پژوهش قائمپور و همکاران نیز است که اذعان داشتند کارکرد کلی خانواده در پیشبینی ثبات هیجانی، خودآگاهی در ابراز هیجانات، تناسب موقعیتی ابراز هیجان، انعطافپذیری هیجانی و کنترل و مدیریت هیجانات مهمترین نقش را بر عهده دارد [
44].
از طرف دیگر، با توجه به اینکه در پژوهش حاضر، شاهد رابطه منفی معناداری بین میزان دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیسازی عاطفی بودیم، میتوان چنین اذعان داشت که مهارت ذهنیسازی عاطفی نقش مهمی در تنظیم هیجانی ایفا میکند، چرا که به فرد اجازه میدهد از تحت فشار قرار گرفتن حالتهای شدید هیجانی جلوگیری کند [
45].
در همین راستا الیزابت بری نیز در پژوهش خود اشاره کرده است که توانایی ذهنیسازی عاطفی با پذیرش بالاتر خود رابطه مثبت و با خودانتقادگری رابطه منفی معناداری دارد [
46]. گرینبرگ و همکاران نیز در پژوهش خود به چگونگی ارتباط سه جنبه ذهنیسازی عاطفی (شناسایی، پردازش و ابراز) با شخصیت، بهزیستی، تروما، تشخیصهای بالینی (از جمله اختلالات عصبی، اختلالات خلقی و اختلالات شخصیت) و تاریخچههای درمان روانشناختی پرداختهاند که نتایج پژوهش آنها حاکی از آن است که روانرنجوری بالاتر با شناسایی هیجانات دارای رابطه مثبت و اختلالات روانشناختی الگویی از نمرات شناسایی بالاتر و پردازش هیجانی پایینی را نشان میدهند [
25].
بنابراین با نظر به موارد اشارهشده و همچنین به اعتقاد فوناگی و بیتمن ظرفیت ذهنیسازی یک تعیینکننده اصلی در سازماندهی به خود و رشد توانایی تنظیم هیجان است [
42]. در اوایل کودکی، وجود یک عملکرد ذهنی به این منظور که کودک بتواند حالت ذهنی خودش را از حالت ذهنی دیگران قابل تفکیک سازد، امری ضروری است. به عبارت دیگر، کودک به کمک مادر یک بازنمایی از حالت درونی خودش در ذهن ایجاد میکند و میتواند به آن حالت گیجکننده و مبهم درونی خود سازمان داده و آن را به عنوان حالت هیجانی خود به طور مشخص و روشن نامگذاری کند [
47].
به عبارتی در تببین ارتباط بین کارکرد کلی خانواده و مهارتهای تنظیم هیجان میتوان گفت که خانواده به عنوان محیطی که اولین تجربهها و آموزههای زندگی را برای کودکان فراهم میکند، قادر است جهتگیری شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان را شکل داده و با آموزش مهارتهای مختلف آنها را از نظر هیجانی و شناختی برای مقابله با مشکلات احتمالی در آینده تجهیز کند [
48]. کودک تنظیم هیجان را در خانواده از طریق مشاهده کردن و تمرین کردن با والدین مانند اعتبار دادن والدین به هیجاناتش میآموزد، اما هنگامیکه محیط تربیتکننده از نظر عاطفی با سوءرفتار همراه است و مدام کودک را تحقیر، سرزنش و نقد میکند، سبب میشود کودک الگوی مناسبی برای یادگیری نحوه درست تنظیم هیجاناتش نیابد و به جای استفاده از راهبردهای مناسب تنظیم هیجان، شروع به سرکوبی و اجتناب از هیجاناتش که از راهبردهای ناکار آمد تنظیم هیجان هستند، کند [
49].
بنابراین کمک به افراد، بهویژه خانوادهها در جهت مدیریت و حل و فصل تعارضها به صورتی سازگارانه، تکلیف رشدی مهمی برای آنان و فرزاندانشان محسوب میشود و به کارکرد روانی اجتماعی آنها مرتبط است.
نتیجهگیری نهایی
در مطالعه حاضر میزان دشواری تنظیم هیجان، تنظیم هیجان خود و راهبرد ارزیابی مجدد شناختی در سالمندان بالاتر گزارش شد، اگرچه در متغیرهای تنظیم هیجان دیگران و ذهنیسازی عاطفی شاهد اختلاف معنادار بین سالمندان و بالغین نبودیم. به عبارتی این نتایج نشان میدهد که سالمندان از راهبردهای تنظیم هیجانی ارزیابی مجدد شناختی و سرکوب نسبت به بالغین استفاده بیشتری دارند که از میان این دو راهبرد، استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد شناختی در میان سالمندان بالاتر بود.
همچنین استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان خود در سالمندان نسبت به بالغین به طور معناداری بیشتر بود. به این معنا که در مطالعه حاضر راهبردهای درونی بهبود عواطف و راهبردهای درونی بدترکننده عواطف در سالمندان نسبت به بالغین کاربرد بیشتری داشت. از سوی دیگر، در مورد متغیرهای تنظیم هیجان با دیگران و ذهنیسازی عاطفی اگرچه میانگین آنها در افراد سالمند بیشتر بود، اما شاهد اختلاف معنادار بین گروه سالمندان و بالغین نبودیم.
با توجه به اینکه در حوزه تنظیم هیجانی پژوهش مشابه با پژوهش حاضر تاکنون در داخل و خارج از ایران انجام نشده است و با نظر به یافتههای حاصل از این مطالعه، چنین تبیین میشود که برخی عوامل مؤثر در تنظیم هیجان در گستره زندگی در حال تغییر، ولی برخی از جنبههای آن عناصری نسبتاً غیرقابل تغییر هستند.
به عبارت دیگر، با نظر به استفاده از راهبردهای تنظیم هیجانی انطباقی در سالمندی استنباط میشود که برخی از الگوهای تنظیم هیجان در سنین بالاتر تعدیل یافته و میتواند تعامل بین فردی موثر، تصمیمگیری و رفتارهای سازگارانه را موجب شود. درنتیجه سازگاری بیشتر معلول تنظیم هیجانی بهتر است که میتوان در قالب طرحهای آموزشی در حوزههای تنظیم هیجان بینفردی و درونفردی، همدلی و درک متقابل آموزشهای مربوطه جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی عاطفی همه اقشار جامعه، علیالخصوص افراد جوانتر نیز لحاظ شود.
از سوی دیگر، با توجه به یافتههای حاصل، به نظر میرسد افراد با افزایش سن، از راهبردهای درونی بدترکننده عواطف استفاده بیشتری میکنند. به این صورت که افراد سالخورده به بدتر کردن عواطف خود نسبت به بدتر کردن عواطف دیگران ترجیح بیشتری داشته و همچنین با یافته حاصل از عامل دشواری در تنظیم هیجان بیشتر در سالمندان مطالعه حاضر مطابقت دارد.
با نظر به نتایج عامل ذهنیسازی عاطفی در پژوهش حاضر نتیجه میگیریم با توجه به اینکه ما این مهارت را از طریق ذهنیسازی توسط مراقبان اولیه خود یاد میگیریم؛ بنابراین در تبیین بهبود مهارتهای تنظیم هیجان میتوان گفت که خانواده به عنوان محیطی که اولین تجربهها و آموزههای زندگی را برای کودکان فراهم میکند، قادر است جهتگیری شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان را شکل داده و با آموزش مهارتهای مختلف آنها را از نظر هیجانی و شناختی برای مقابله با مشکلات احتمالی در آینده تجهیز کند.
از محدودیتهای این پژوهش میتوان به مطالعات پژوهشی اندک برای مقایسه نتایج بهدستآمده، استفاده از ابزارهای خودگزارشدهی و تعمیم پذیر نبودن این پژوهش به دلیل اینکه روی افراد ساکن تهران انجام شده، اشاره کرد؛ بنابراین پیشنهاد میشود این پژوهش در نمونههای کلانتر و به صورت طرحهای آزمایشی و تحت شرایط کنترل اجرا شود. همچنین نتایج این مطالعه در حوزه پژوهش میتواند مبنایی برای مطالعات آزمایشی در آینده قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
پژوهش حاضر مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی ایران قرار گرفته است (کد: IR.IUMS.REC.1398.955).
حامی مالی
این تحقیق هیچگونه کمک مالی از سازمانهای تأمین مالی در بخشهای عمومی، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرد.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخشهای پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
Refrences
1.
Hosseinizare SM, Tajvar M, Abdi K, Esfahani P, Geravand B, Pourreza A. [Leisure spending patterns and their relationship with mental health in the elderly in Iran (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2020; 15(3):366-79. [DOI:10.32598/sija.15.3.2704.1]
2.
Joghataei MT, Nejati V. [Assessment of health status of elderly people in the city of Kashan (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2006; 1(1):3-10. http://salmandj.uswr.ac.ir/article-1-26-en.html
3.
Salavati B. [Iran migration outlook 2020 (Persian)]. Tehran: Vice-Presidency for Science and Technology. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/6778882
4.
Imanzadeh A, Hamrahzdeh M. [Identification of facilitators and deterrents of the quality of life in elderly women and men: A phenomenological research (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2018; 12(4):430-45. [DOI:10.21859/sija.12.4.430]
5.
Khalvati M, Babakhanian M, Khalvati M, Nafei A, Khalvati M, Ghafuri R. [Death anxiety in Iranian elderly: A systematic review and meta-analysis (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2021; 16(2):152-71. [DOI:10.32598/sija.16.2.862.2]
6.
Suárez-Salazar JV, Fresán-Orellana A, Saracco-Álvarez RA. Facial emotion recognition and its association with symptom severity, functionality, and cognitive impairment in schizophrenia: Preliminary results. Salud Mental. 2020; 43(3):105-12. [DOI:10.17711/SM.0185-3325.2020.015]
7.
Pachankis JE, Cochran SD, Mays VM. The mental health of sexual minority adults in and out of the closet: A population-based study. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 2015; 83(5):890-901. [DOI:10.1037/ccp0000047] [PMID] [PMCID]
8.
Goodall K. Individual differences in the regulation of positive emotion: The role of attachment and self esteem. Personality and Individual Differences. 2015; 74:208-13. [DOI:10.1016/j.paid.2014.10.033]
9.
Mennin DS, Fresco DM, Ritter M, Heimberg RG. An open trial of emotion regulation therapy for generalized anxiety disorder and cooccurring depression. Depression and Anxiety. 2015; 32(8):614-23. [DOI:10.1002/da.22377] [PMID] [PMCID]
10.
Kashdan TB, Rottenberg J. Psychological flexibility as a fundamental aspect of health. Clinical Psychology Review. 2010; 30(7):865-78. [DOI:10.1016/j.cpr.2010.03.001] [PMID] [PMCID]
11.
Urry HL, Gross JJ. Emotion regulation in older age. Current Directions in Psychological Science. 2010; 19(6):352-7. [DOI:10.1177/0963721410388395]
12.
Nielsen L, Knutson B, Carstensen LL. Affect dynamics, affective forecasting, and aging. Emotion. 2008; 8(3):318-30. [DOI:10.1037/1528-3542.8.3.318] [PMID] [PMCID]
13.
Charles ST, Piazza JR, Luong G, Almeida DM. Now you see it, now you don’t: Age differences in affective reactivity to social tensions. Psychology and Aging. 2009; 24(3):645-53. [DOI:10.1037/a0016673] [PMID] [PMCID]
14.
Cacioppo JT, Hawkley LC, Kalil A, Hughes ME, Waite L, Thisted RA. Happiness and the invisible threads of social connection: The Chicago health, aging, and social relations study. In: Eid M, Larsen RJ, editors. The Science of Subjective Well-Being. New York: Guilford Publications; 2008. pp. 195-219. https://www.google.com/books/edition/The_Science_of_Subjective_Well_Being/uoD1Ly9CeRAC?hl=en&gbpv=0
15.
Stawski RS, Sliwinski MJ, Almeida DM, Smyth JM. Reported exposure and emotional reactivity to daily stressors: The roles of adult age and global perceived stress. Psychology and Aging. 2008; 23(1):52-61. [DOI:10.1037/0882-7974.23.1.52] [PMID] [PMCID]
16.
Gross JJ. Emotion regulation: Current status and future prospects. Psychological Inquiry. 2015; 26(1):1-26. [DOI:10.1080/1047840X.2014.940781]
17.
Jurist EL. Mentalized affectivity. Psychoanalytic Psychology. 2005; 23(2):426-44. [DOI:10.1037/0736-9735.22.3.426]
18.
Verzeletti Ch, Zammuner VL, Galli C, Agnoli S. Emotion regulation strategies and psychosocial well-being in adolescence. Cogent Psychology. 2016; 3(1):1199294. [DOI:10.1080/23311908.2016.1199294]
19.
Charan J, Biswas T. How to calculate sample size for different study designs in medical research? Indian Journal of Psychological Medicine. 2013; 35(2):121-6. [DOI:10.4103/0253-7176.116232] [PMID] [PMCID]
20.
Cohen J. Statistical power analysis for the behavioral sciences. Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum Associates; 1988. http://www.utstat.toronto.edu/~brunner/oldclass/378f16/readings/CohenPower.pdf
21.
Choubdar M, Babapour Kheiradin J, Khanjani Z, Zamini S. [Relationship between brain-behavioral systems and some demographic factors with cardio-vascular disease (Persian)]. Journal of Applied Psychology. 2011; 5(3):24-36. https://apsy.sbu.ac.ir/article_95441.html
22.
Lotfi M, Shiasy Y, Amini M, Mansori K, Hamzezade S, Salehi A, et al. [Investigating psychometric properties of Interpersonal Emotion Regulation Questionnaire (IERQ) in university students (Persian)]. Journal of Mazandaran University of Medical Sciences. 2020; 30(185):74-85. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-14163-en.html
23.
Narimani M, Ariapouran S, Abolghasemi A, Ahadi B. [Effectiveness of mindfulness and emotion regulation on physical and psychological well-being among chemical victims (Persian)]. Journal of Kermanshah University of Medical Sciences. 2012; 15(5):e79021. https://sites.kowsarpub.com/jkums/articles/79021.html
24.
Taherifard M, Mikaeili N. [The effectiveness of cognition-based mindfulness therapy on social anxiety, resilience and emotion regulation in women victims of domestic violence (Persian)]. Thoughts and Behavior in Clinical Psychology. 2019; 14(51):17-26. https://jtbcp.riau.ac.ir/article_1480_en.html
25.
Greenberg DM, Kolasi J, Hegsted CP, Berkowitz Y, Jurist EL. Mentalized affectivity: A new model and assessment of emotion regulation. PloS One. 2017; 12(10):e0185264. [DOI:10.1371/journal.pone.0185264] [PMID] [PMCID]
26.
Lotfi M, Fard SAS, Amini M. [Adaptation and Investigation the psychometrics characteristics of the Persian version of the mentalized affectivity scale (Persian)]. 2020.
27.
Abbruzzese L, Magnani N, Robertson IH, Mancuso M. Age and gender differences in emotion recognition. Frontiers in Psychology. 2019; 10:2371. [DOI:10.3389/fpsyg.2019.02371] [PMID] [PMCID]
28.
Majad-Ara E, Bigdeli I, Najafi M, Rashn Sh. [Direct and indirect impact of effects on anxiety and depression in elderly: The mediating role of difficulty in emotion regulation (Persian)]. Journal of Clinical Psychology. 2016; 8(2):89-98. [DOI:10.22075/JCP.2017.2239]
29.
Allard ES, Kensinger EA. Cognitive emotion regulation in adulthood and old age: Positive gaze preferences across two strategies. Aging, Neuropsychology, and Cognition. 2018; 25(2):213-30. [DOI:10.1080/13825585.2017.1279265] [PMID]
30.
Kunzmann U, Kupperbusch CS, Levenson RW. Behavioral inhibition and amplification during emotional arousal: A comparison of two age groups. Psychology and Aging. 2005; 20(1):144-58. [DOI:10.1037/0882-7974.20.1.144] [PMID]
31.
Mayer JD, Caruso D, Salovey P. Emotional intelligence: Theory, findings, and implications. Psychological Inquiry. 2004; 15(3):197-215. [DOI:10.1207/s15327965pli1503_02]
32.
Pessoa L, McKenna M, Gutierrez E, Ungerleider LG. Neural processing of emotional faces requires attention. Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America. 2002; 99(17):11458-63. [DOI:10.1073/pnas.172403899] [PMID] [PMCID]
33.
Livingstone KM, Isaacowitz DM. Age similarities and differences in spontaneous use of emotion regulation tactics across five laboratory tasks. Journal of Experimental Psychology: General. 2019; 148(11):1972-92. [DOI:10.1037/xge0000556] [PMID] [PMCID]
34.
Isaacowitz DM, Toner K, Goren D, Wilson HR. Looking while unhappy: Mood-congruent gaze in young adults, positive gaze in older adults. Psychological Science. 2008; 19(9):848-53. [DOI:10.1111/j.1467-9280.2008.02167.x] [PMID] [PMCID]
35.
Gerolimatos LA, Edelstein BA. Predictors of health anxiety among older and young adults. International Psychogeriatrics. 2012; 24(12):1998-2008. [DOI:10.1017/S1041610212001329] [PMID]
36.
Schirda B, Valentine TR, Aldao A, Prakash RS. Age-related differences in emotion regulation strategies: Examining the role of contextual factors. Developmental Psychology. 2016; 52(9):1370-80. [DOI:10.1037/dev0000194] [PMID]
37.
Allen VC, Windsor TD. Age differences in the use of emotion regulation strategies derived from the process model of emotion regulation: A systematic review. Aging & Mental Health. 2019; 23(1):1-14. [DOI:10.1080/13607863.2017.1396575] [PMID]
38.
Carstensen LL. Motivation for social contact across the life span: A theory of socioemotional selectivity. In: Jacobs JE, editor. Nebraska Symposium on Motivation, 1992: Developmental Perspectives on Motivation. University of Nebraska Press; 1993. pp. 209-254. https://psycnet.apa.org/record/1993-98639-005
39.
Aival-Naveh E, Rothschild‐Yakar L, Kurman J. Keeping culture in mind: A systematic review and initial conceptualization of mentalizing from a cross‐cultural perspective. Clinical Psychology: Science and Practice. 2019; 26(4):e12300. [DOI:10.1111/cpsp.12300]
40.
Fonagy P, Luyten P. A developmental, mentalization-based approach to the understanding and treatment of borderline personality disorder. Development and Psychopathology. 2009; 21(4):1355-81. [DOI:10.1017/S0954579409990198] [PMID]
41.
Gergely G, Unoka Z. Attachment and mentalization in humans: The development of the affective self. In: Jurist EL, Slade A, Bergner Sh, editors. Mind to Mind: Infant Research, Neuroscience and Psychoanalysis. New York: Other Press; 2008. pp. 50-87.https://www.google.com/books/edition/Mind_to_Mind/nQztwAEACAAJ?hl=en
42.
Fonagy P, Gergely G, Jurist EL, Target M. Affect regulation, mentalization and the development of the self. London: Routledge; 2019. [DOI:10.4324/9780429471643]
43.
Thorberg FA, Young RM, Sullivan KA, Lyvers M, Connor JP, Feeney GF. Alexithymia, craving and attachment in a heavy drinking population. Addictive Behaviors. 2011; 36(4):427-30. [DOI:10.1016/j.addbeh.2010.12.016] [PMID]
44.
Ghaempour Z, Esmailian M, Sarafraz MR. [Emotion regulation in adolescents: The predicting role of family function and attachment (Persian)]. Thoughts and Behavior in Clinical Psychology. 2019; 14(51):1-16. https://jtbcp.riau.ac.ir/article_1479.html?lang=en
45.
Fossati A, Feeney J, Maffei C, Borroni S. Thinking about feelings: Affective state mentalization, attachment styles, and borderline personality disorder features among Italian nonclinical adolescents. Psychoanalytic Psychology. 2014; 31(1):41-67. [DOI:10.1037/a0033960]
46.
Berry E. Mentalized affect, self-acceptance, and self-criticism [BAs. thesis]. Winter Park, FL: Rollins College; 2019. https://scholarship.rollins.edu/honors/80/
47.
Slade A, Holmes J. Attachment and psychotherapy. Current Opinion in Psychology. 2019; 25:152-6. [DOI:10.1016/j.copsyc.2018.06.008] [PMID]
48.
Carrère S, Bowie BH. Like parent, like child: Parent and child emotion dysregulation. Archives of Psychiatric Nursing. 2012; 26(3):E23-30. [DOI:10.1016/j.apnu.2011.12.008] [PMID]
49.
Mills P, Newman EF, Cossar J, Murray G. Emotional maltreatment and disordered eating in adolescents: Testing the mediating role of emotion regulation. Child Abuse & Neglect. 2015; 39:156-66. [DOI:10.1016/j.chiabu.2014.05.011] [PMID]