در این پژوهش برای تعیین معنیداری روابط غیرمستقیم متغیرها، از آزمون بوت استرپ استفاده شده است. جدول شماره 9 ضرایب استاندارد را در مسیرهای غیرمستقیم در مدل آزمونشده نشان میدهد.
درباره اثر غیرمستقیم سرمایه معنوی بر افسردگی از طریق اضطراب مرگ، مندرجات جدول شماره 6 نشان میدهند این مسیر غیرمستقیم معنیدار است (0/01≤P و 0/05-=β) و با توجه به معنیدار نبودن مسیر مستقیم علیرغم اثر کلی معنیدار، این رابطه به صورت کامل میانجیگری میشود. همچنین برای اثر غیرمستقیم سرمایه اجتماعی بر افسردگی از طریق اضطراب مرگ نیز مندرجات جدول شماره 6 نشان میدهند این مسیر نیز معنیدار است (0/05≥P و 0/04=β)، که به دلیل معنیدار بودن مسیر مستقیم میتوان گفت این رابطه به صورت جزئی میانجیگری میشود.
بحث
به دلیل متداول بودن افسردگی در بین سالمندان، پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل علّی افسردگی بر اساس سرمایههای معنوی و اجتماعی از طریق اضطراب مرگ در سالمندان انجام شد. تحلیل دادهها نشان داد سرمایههای معنوی با افسردگی علیرغم اینکه در روابط همبستگی ساده دارای همبستگی معنیداری بود، در قالب مدل مسیر مستقیم سرمایه معنوی به افسردگی، معنیدار نبود و از مدل حذف شد که این به دلیل رابطه میانجیگری قویای بود که به واسطه آن تمام اثر سرمایه معنوی بر افسردگی از طریق متغیر میانجی منتقل شد. همچنین نتایج نشان داد بین سرمایه اجتماعی و افسردگی در سالمندان رابطه معنیدار منفی وجود دارد. سوابق پژوهشی بهصورت قوی از رابطه بین سرمایههای معنوی و اجتماعی با افسردگی در سالمندان حمایت میکند. برای مثال در پژوهشی نشان داده شد ابعاد هوش معنوی و سرمایه روانشناختی، سطح رضایت از زندگی سالمندان را بهطور معناداری پیشبینی میکنند [26]. همچنین مؤلفههای سرمایه معنوی و اجتماعی در نشانگان بالینی سالمندان از جمله سلامت روان نقش داشت [27]، در پژوهش دیگری نشان داده شد تجربیات روزمره معنوی و حمایت اجتماعی با افسردگی رابطه معکوس داشتند [4]. همچنین نتایج پژوهش دیگری نشان داد بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی بر افسردگی و رضایت از زندگی سالمندان تأثیر بسزایی دارد [28] و نیز در پژوهشی ارتباط معنیداری بین سرمایه اجتماعی شناختی و علائم افسردگی در سالمندان پیدا شد [29]. پژوهش مشابهی نیز نشان داد بین سلامت معنوی و افسردگی سالمندان رابطه منفی معنیداری وجود دارد [30]. در تبیین این یافته میتوان گفت سرمایه اجتماعی منبعی است از روابط اجتماعی میان اعضای خانواده و جامعه و از سوی دیگر سرمایه اجتماعی فراتر از آنکه منبعی از احساس تعلق افراد به اجتماعشان، همکاری اجتماعی، روابط متقابل، اعتماد و نگرش مثبت به نهادها باشد، دربرگیرنده مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و یا مشارکت مدنی است که افزایش آن همسو با نتایج این پژوهش میتواند افسردگی را در سالمندان بهبود بخشد، زیرا رابطه معکوسی بین میزان سرمایه اجتماعی سالمندان و میزان احساس انزوای اجتماعی در آنها وجود دارد.
همچنین در تبیین رابطه سرمایههای معنوی با افسردگی میتوان گفت سرمایه معنوی نیرو و نفوذ حاصل از دل بستن به نیروی فرابشری است که سبب آرامش، تلاش هدفمند و امیدواری غایتنگر میشود [31] و از آنجایی که در دین اسلام معنویت بهصورت پایبندی به رفتارها و باورهای مذهبی و همچنین دلبستگی، توکل و امید به لطف بیکران خداوند معرفی شده است، میتوان گفت با توجه به اینکه سرمایه معنوی ماهیتی انرژیبخش دارند و بهعنوان یک منبع روانی دستاوردها و منافع قابل توجهی را برای افراد به ارمغان میآورد [32]، سبب میشود سالمندان در لحظات مواجهه با دشواریها و مصائب با تکیه به منبع بیکران الهی صبر و بردباری به خرج دهند و هرچه این دلبستگی به اصول معنوی و مذهبی نیرومندتر باشد، سالمندان در زمان مواجهه با مشکلات امیدوارتر خواهند بود. به همین دلیل افسردگی رابطه معکوسی با سرمایههای معنوی در سالمندان دارد.
همسو با پژوهشهای پیشین، نتایج پژوهش حاضر از رابطه بین سرمایههای معنوی و اجتماعی با اضطراب مرگ و همچنین رابطه بین اضطراب مرگ با افسردگی حمایت کرد. برای مثال در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی و پایبندی به مذهب با اضطراب مرگ در سالمندان نشان دادند از چهار مؤلفه حمایت اجتماعی، بین دو مؤلفه اضطرب مرگ یعنی ترس از عواقب مردن و ترس از مرگ توسط دیگران با اضطراب مرگ کلی، رابطه معنادار مثبت وجود دارد. علاوه بر این بین پایبندی به مذهب با اضطراب مرگ، رابطه معنادار مثبت وجود دارد [33]. نتایج پژوهش جدیدی نشان داده است بین سلامت مذهبی و مقابله مذهبی با اضطراب مرگ در سالمندان رابطه وجود دارد [34] و نیز پژوهش مشابهی نشان داد اثر حمایت اجتماعی بر اضطراب از مرگ منفی و معنیدار است [35].
همچنین سوابق پژوهشی نشان داده است در سالمندان، همبستگی معناداری بین هوش معنوی، حمایت اجتماعی ادراکشده و احساس تنهایی با نشانگان افسردگی، استرس و اضطراب مرگ وجود دارد. همچنین مؤلفههای هوش معنوی، حمایت اجتماعی ادراکشده و احساس تنهایی قادر به پیشبینی تغییرات افسردگی، استرس ادراکشده و اضطراب مرگ بودند. در تبیین نقش میانجیگری اضطراب مرگ در رابطه بین سرمایه معنوی و افسردگی میتوان گفت با توجه به اینکه مذهب و معنویت به تمام سؤالهای مربوط به مرگ و علت وجودی انسان پاسخ میدهد، در افراد یک حس پیشبینیپذیری و احساس کنترل ایجاد میکند که از اضطراب فراخواندهشده که ناشی از نگرش خاص مرگ و مواجهه با مرگ است، پیشگیری میکند. درنتیجه کاهش این اضطراب افسردگی در سالمندان کمتر میشود. درواقع سرمایه معنوی میتواند بهعنوان منبع حمایتی مهم به سالمندان برای سلامت جسمی و روانی بیشتر کمک کند. همچنین با توجه به اینکه مطابق با یافتههای پژوهش، سرمایه اجتماعی علاوه بر تأثیر مستقیم از طریق اضطراب مرگ نیز بر افسردگی اثر داشت میتوان گفت سرمایه اجتماعی و تعاملات بینفردی اهمیت ویژهای در رویکرد افراد به مرگ دارد. بنابراین برخورداری از سرمایه اجتماعی بالا سبب کاهش اضطراب مرگ و به واسطه آن کاهش افسردگی خواهد شد. با توجه به اینکه بیماری و ناتوانی از جمله عواملی است که اضطراب مرگ را ایجاد میکند، میتوان گفت سرمایه معنوی بالا و تعاملات مثبت بینفردی بهصورت نوعی کارکردهای تنظیم هیجانی برای کاهش اضطراب مرگ عمل میکنند. به این معنا که سرمایه بالای اجتماعی میتواند سبب کاهش اضطراب مرگ سالمندان شود و از این طریق افسردگی را در سالمندان کاهش دهد.
یافته بعدی در فرضیات اصلی حاکی از این بود که وضعیت تأهل در مدل مفروض نقش تعدیلکنندگی نداشت. به این معنی که روابط بین متغیرها در بین سالمندان دارا و فاقد همسر متفاوت نبود و وضعیت تأهل مدل را تعدیل نکرد. متغیر تعدیلگر متغیری است که جهت و شدت ارتباط بین متغیر مستقل (پیشبین) و وابسته (ملاک) را تحتتأثیر قرار میدهد [36]. در مورد تعدیلکنندگی وضعیت تأهل در زمینه پژوهشی سالمندان قبلاً پژوهش انجام نشده و در خصوص همسو بودن یا نبودن یافته مذکور با یافتههای پیشین نمیتوان اظهار نظر کرد. در تبیین این یافته میتوان گفت با توجه به اینکه جمعآوری بخشی از دادههای مربوط به این پژوهش بهصورت آنلاین و نمونهگیری در دسترس انجام شد، آن دسته از سالمندانی در پژوهش شرکت کردهاند که به شبکههای مجازی دسترسی داشتهاند و به هر شکلی قادر به همکاری بهصورت آنلاین با پژوهشگر بودهاند. بنابراین وضعیت اقتصادی و اجتماعی مطلوبی داشتهاند که شاید به این دلیل وضعیت تأهل نقش تعدیلکننده نداشت. از سوی دیگر، بخش زیادی از متغیر ملاک توسط متغیرهای پیشبین فردی مانند سرمایههای روانی و معنوی و ذهنآگاهی تبیین میشود. بالا بودن چنین ویژگیهایی در سالمندان میتواند صرفنظر از وضعیت تأهلشان بر اضطراب مرگ و به تبع آن افسردگی اثر داشته باشد.
نتیجهگیرینهایی
انجام پژوهش حاضر نیز مانند سایر پژوهشها با محدودیتهایی مواجه بود. پژوهشگر ذکر این نکته را ضروری میداند که یافتههای پژوهش حاضر لازم است در بافت محدودیتهای آن تفسیر و تعمیم داده شود. نمونه تحقیق فقط شامل افراد سالمند در شهر تهران بود که به دلیل شیوع بیماری کرونا در حین اجرای پژوهش نیمی از نمونه بهصورت آنلاین در پژوهش شرکت کردند. بنابراین در تعمیم نتایج آن به گروههای سنی دیگر و سالمندان مقیم سرای سالمندان لازم است احتیاط بیشتری به عمل آید، زیرا نتایج مربوط به سالمندانی که به شبکههای اجتماعی دسترسی داشتند و سواد لازم جهت شرکت در این پژوهش بهصورت آنلاین را داشتند، ممکن است پژوهش را با سوگیری همراه کرده باشد. انجام این پژوهش به روش تحلیل مسیر بود که امکان تبیین روابط علّی و معلولی بر اساس آن وجود ندارد. این پژوهش فقط بهصورت کمی انجام شده که اگر تغییر در هدفهای پژوهش این امکان را فراهم میکرد که از روشهای کیفی نظیر مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته استفاده شود، نتایج کاملتری به دست میآمد. انجام پژوهشهای مکمل با روشهای آزمایشی و علّی-مقایسهای و آزمون مقایسهای مدل، بهویژه با در نظر گرفتن نقش جنس سالمندان توصیه میشود. پیشنهاد میشود پژوهشهای تجربی برای کاهش اضطراب مرگ و افسردگی در سالمندان از طریق ارتقای سرمایههای معنوی و اجتماعی انجام شود. بررسی رابطه متغیرهای پیشبین و ملاک پژوهش با در نظر گرفتن متغیرهای میانجی دیگر پیشنهاد میشود. انجام پژوهشهای طولی مانند بررسی پنل زمانی در چارچوب مدلیابی معادلات ساختاری در این زمینه پژوهشی و نیز با توجه به تنوع فرهنگی و قومی ایران پیشنهاد میشود. همچنین توصیه میشود در پژوهشهای آینده متغیرهای بیشتری نظیر وضعیت اقتصادیاجتماعی خانواده، بافت فرهنگی، مذهبی و قومی مد نظر قرار بگیرد. با توجه به محدودیت، استفاده از روشهای همبستگی در تبیین روابط علت و معلولی توصیه میشود.
با توجه به نتایج این پژوهش، به سایر درمانگران و مشاوران پیشنهاد میشود به نقش متغیرهای پژوهش در افسردگی که رواج زیادی در بین سالمندان دارد توجه کنند و از ارتقای آنها برای بهبود افسردگی سالمندان استفاده کنند. همچنین از نتایج این تحقیق در جهت افزایش آگاهی سالمندان استفاده شود. با توجه به اینکه سرمایههای معنوی توانست مقداری از واریانس اضطراب مرگ و به واسطه آن افسردگی را در سالمندان تبیین کند. برگزاری جلسات معنویتدرمانی برای این گروه پس از تأیید نتایج پژوهشهای تجربی و قرار دادن راهکارهایی به منظور ارتقای سرمایههای معنوی و اجتماعی سالمندان در سیاستگذاریهای مربوط به سلامت روان این گروه سنی، توصیه میشود. کمبود سرمایههای اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل پیشبینیکننده افسردگی سالمندان این توصیه را به همراه دارد که در جهت بهبود روابط اجتماعی در دوران سالمندی لازم است اقدامات مؤثری انجام شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
پژوهش حاضر برگرفته از رساله دکتری روان شناسی سلامت آقای امیر حسین است که در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بررسی و با شناسه اخلاق IR.IAU.AHVAZ.REC.1399.106 مصوب شد.
حامی مالی
پژوهش حاضر برگرفته از پایاننامه دکتری است و هزینه آن توسط نویسندگان مقاله تأمین شده است و هیچگونه بودجهای دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتهاند..
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تقدیر و تشکر
نویسندگان ازهمه سالمندان شرکتکننده در مطالعه حاضر تشکر میکنند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |