مقدمه
بازنشستگی و سالمندی پدیدههای به هم مرتبط هستند که در یک تقارن زمانی با یکدیگر همپوشانی دارند [
1]. بازنشستگی به معنای گذر از نقشی دیگر و انتقال به مرحله جدید از زندگی است که وقفه عمیق در زندگی فرد ایجاد میکند [
2]. بازنشستگی یک پایان ناگهانی در زندگی شغلی فرد است [
3].
این مرحله در حالی رخ میدهد که کار برای بسیاری از افراد یک مفهوم مرکزی در تعریف خود، هویت، هدفمندی، ساختارمندی زمانی، ارتباطات اجتماعی و مشارکت اجتماعی داشته و بر روابط اجتماعی آنان، خانواده و اوقات فراغتشان تأثیرگذار است [
4].
تحقیقات، مجموعهای از تغییرات مثبت و منفی روانی و اجتماعی همچون ترس، استرس، انکار و خشم، تهدید هویت و بیم از تغییر روابط یا حس فقدان نقش در بازنشستگی را نشان داده است که اگر این تغییرات به شکل صحیح مدیریت نشود، به کاهش کیفیت و رضایت از زندگی، کاهش سلامت عمومی و بیماریهای روانتنی و حتی مرگ منجر میشود [
4 ,5, 6].
در هنگام بازنشستگی و بعد از بازنشستگی، میزان فشار جسمی و روانی بهصورت بارز و چشمگیری بیشتر از دوره پیش از بازنشستگی است که میتواند پایهگذار ناسازگاری و علائم منفی در بازنشستگی شود که سندرم بازنشستگی نامیده میشود. سندرم بازنشستگی شامل مجموعهای از نشانهها نظیر احساس به پایان خط رسیدن، پوچی و بیهدفی احتمالی، اضطراب، افسردگی، ترس از طرد شدن و سایر نگرانیهایی است که افراد به شکل مختلف پس از بازنشستگی تجربه میکنند [
7]. این سندرم بر سلامت روان سالمندان تأثیر میگذارد. سلامت روان جایگاه ویژهای در میان مسائل سلامتی سالمندان دارد و حالتی است که در آن فرد از تواناییهای خود آگاهی دارد و میتواند به خوبی استرسهای طبیعی زندگی را مدیریت و با جامعه خود ارتباط برقرار کند [
8].
سازگاری با انتقال به بازنشستگی، تا حد زیادی ناشناخته است. اغلب برنامههای بازنشستگی برای کارکنان، به این موضوع بهعنوان مواجهه با یک حادثه منفرد میپردازند، نه بهعنوان یک فرایند پیچیده سازگاری که نیازمند برنامهریزی باشد [
9]. سازگاری و انطباق با بازنشستگی، نقش عمده و در بعضی مواقع حیاتی برای ادامه کار و فعالیت، خشنودی و سلامت، کاهش سندرم بازنشستگی و بهطور کلی بهداشت روانی و جسمی بازنشستگان دارد. عواملی مانند آمادگی برای بازنشستگی، وضع اجتماعی و اقتصادی مطلوب، وضعیت خانوادگی و تأهل و نیز حمایت جامعه و ارتباط اجتماعی کارآمد، در انطباق و سازگاری بازنشستگان میتوانند تأثیرگذار باشند [
2].
یکی از مواردی که احتمالاً میتواند سازگاری فرد را با بازنشستگی تسهیل کند، خودمراقبتی است. خودمراقبتی، مراقبتی است که شخص برای حفظ و ارتقای زندگی و سلامت خود انجام میدهد. خودمراقبتی یک استراتژی برای تطابق با رویدادها و تنشهای زندگی و یک مفهوم عمومی در مراقبتهای بهداشتی است و میتواند بهعنوان وسیلهای برای حفظ و بهبود سلامت و رفاه به کار آید [
10, 11].
سازمان بهداشت جهانی، مراقبت از خود را فرایند درگیر شدن افراد، خانوادهها و جوامع در پذیرش مسئولیت برای مدیریت جنبههایی از سلامت و پذیرش رفتارهایی میداند که سبب جلوگیری از بیماری، محدود ساختن آن و ارتقای سلامت میشود. خودمراقبتی جسمی شامل فعالیتها و تمرینات ورزشی، خوردن غذای سالم، خواب و استراحت کافی، توجه به محیط پیرامون؛ خودمراقبتی روانی (عاطفی) شامل احساس رضایت، اعتماد به نفس کافی و صمیمیت، میل و رغبت به زندگی، شادی و نشاط، توانایی مقابله با استرس، انطباق با تغییرات، توجه به اوقات فراغت و لذت بردن از زندگی؛ خودمراقبتی اجتماعی شامل نیاز به تعلق، عشق و محبت، داشتن فعالیت اجتماعی، حفظ روابط بینفردی، حفظ دوستیهای نزدیک، لذت وجود خانواده و دوستان در اطراف ما و شرکت در فعالیتهای مفرح با خانواده و دوستان؛ خودمراقبتی معنوی شامل ارتباط با خالق هستی، درک معنای زندگی، نقش اعتقاداتهای معنوی در درک و پذیرش بهتر مشکلات و بحرانهای زندگی است [
11].
مطالعه سودرهامن و همکاران تحت عنوان خودمراقبتی در گذر به سمت بازنشستگی و زندگی بعد از آن در زمینه رفاه در شمال اروپا نشان داد خودمراقبتی باعث ایجاد انگیزش، استقلال و خودمختاری در سالمندان میشود و نیروی محرک مثبت در گذر از بازنشستگی و زندگی بعد از آن است [
10]. همچنین مطالعه هاشملو و همکاران که تحت عنوان تأثیر اجرای برنامه خودمراقبتی اورم بر توان خودمراقبتی سالمندان در شهر ارومیه انجام شد، نشان داد اجرای برنامه خودمراقبتی اورم تأثیر مثبتی در افزایش توان خودمراقبتی سالمندان دارد [
12].
با در نظر گرفتن این موضوع که پدیده بازنشستگی و عوارض آن بهویژه از منظر روانی اجتماعی، با توجه به زمینه فرهنگی، بهصورت مشخص مورد بررسی دقیق قرار نگرفت و برنامه مدون و مشخصی برای حمایت و مراقبت از سالمندان در گذر از بازنشستگی در کشور انجام نشده است، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه آموزش خودمراقبتی روانی اجتماعی بر سندرم بازنشستگی در فرهنگیان انجام شد.
روش مطالعه
مطالعه حاضر از نوع نیمهتجربی است که در کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی گناباد با کد IR.GMU.REC.1398.102 به تصویب رسید. جامعه آماری پژوهش را بازنشستگان آموزش و پرورش شهرستان گناباد که در فاصله زمانی سالهای 98-1397 بازنشسته شده بودند، تشکیل میدادند. معیارهای ورود به پژوهش شامل بازنشستگی در یک سال اخیر، توانایی شرکت در جلسات آموزشی، تمایل به شرکت در پژوهش و عدم شرکت در برنامه آمورشی یا مداخلهای در مورد بازنشستگی در گذشته و معیار خروج از پژوهش شامل درخواست انصراف در هر مرحله از مطالعه، غیبت کردن بیش از یکبار در جلسات آموزشی و شرکت در دوره آموزشی دیگر طی انجام پژوهش بود.
پس از تأیید و کسب مجوز و معرفینامه ورود، ابتدا فهرست بازنشستگان واجد شرایط که با معیارهای ورود به مطالعه مطابقت داشتند با هماهنگی اداره آموزش و پرورش شهرستان گناباد بهصورت مبتنی بر هدف تهیه شد. این لیست شامل 150 بازنشسته فرهنگی بود که 48 نفر از آنها به علتهای مختلف (از جمله نداشتن معیارهای ورود به مطالعه و عدم قبول شرکت در مطالعه) از مطالعه خارج شدند.
سپس با توجه به مطالعه سلیمی و همکاران [
13] و با استفاده از فرمول مقایسه میانگینها در دو گروه و با در نظر گرفتن توان آزمون 80 درصد و ضریب اطمینان 95 درصد، حجم نمونه در هر گروه 31 نفر محاسبه شد که با احتساب 10 درصد ریزش احتمالی و احتمال خطای نمونهگیری، حجم نمونه در هر گروه حداقل 34 نفر و درنهایت 68 نفر تعیین شد (
فرمول شماره 1).
![](./files/site1/images/FORM_1(1).jpg)
لیست شرکتکنندگان دارای شرایط ورود به مطالعه در اختیار مشاور آمار که آشنایی با افراد نداشت، قرار داده شد. سپس برای گروه آزمایش شش جلسه آموزشی یکساعته برگزار شد. در این مرحله، 17 نفر از افراد گروه آزمایش به علت عدم پاسخگویی از مطالعه خارج شدند. پس از اتمام جلسات، پرسشنامه پسآزمون برای افراد گروه آزمایش و کنترل تکمیل شد. قابل ذکر است که 18 نفر از گروه کنترل به علت عدم پاسخگویی و انصراف از مطالعه، از پژوهش خارج شدند.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامهای مشتمل بر دو بخش بود:
بخش اول
پرسشنامه در مورد اطلاعات جمعیتشناختی شامل سن، جنس، شغل قبلی، وضعیت سکونت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل، سابقه کار، وضعیت استخدام، تعداد فرزندان، وضعیت درآمد، اشتغال همسر، سنوات خدمتی، دلیل بازنشستگی، داشتن شغل دیگر پس از بازنشستگی و دلیل آن و وجود بیماری خاص بود.
بخش دوم
پرسشنامه سندرم بازنشستگی بود که پرسشنامهای ایرانی و مبتنی بر شرایط بازنشستگان سالمند ایرانی است و روایی و پایایی آن توسط بزرگمهری و همکاران تأیید شده است. این پرسشنامه شامل 40 سؤال است و بر چهار عامل تأیید میکند. این چهار عامل عبارتاند از: احساس درماندگی و شکست (18 سؤال)، احساس پیری و بطالت (11 سؤال)، احساس تلاش و جهتگیری جدید (6 سؤال) و احساس سردرگمی و تعارض (5 سؤال). در این ابزار، سؤالات 1، 2، 4، 9، 24، 31، 32، 36، 37، 38 و 40 معکوس نمرهگذاری میشوند. مقیاس پاسخگویی به پرسشنامه بهصورت پنج گزینه (هرگز، به ندرت، گاهی، اغلب، همیشه) در نظر گرفته شده است. آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 0/71 بهدست آمده است. میانگین هر بعد بهطور جداگانه اندازهگیری و بررسی شده است و نمره بالاتر نشاندهنده علائم سندرم بازنشستگی بیشتر در فرد است [
2].
جلسات آموزشی خودمراقبتی روانی اجتماعی هفتهای یکبار طی شش جلسه به مدت یک ساعت برای گروه آزمایش اجرا شد (
جدول شماره 1).
![](./files/site1/images/%D8%AC1(22).jpg)
درشروع جلسه اول و انتهای جلسه آخر، پرسشنامه سندرم بازنشستگی توسط شرکتکنندگان تکمیل شد. پس از تکمیل پرسشنامهها محتوای آموزشی نیز در اختیار گروه کنترل قرار گرفت.
دادههای پژوهش پس از جمعآوری در نسخه 20 نرمافزار آماری SPSS وارد شدند، سپس برای تعیین برخورداری از توزیع نرمال با استفاده از آزمون آماری کولموگروف اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفتند و در صورت برخورداری از توزیع نرمال، برای مقایسه میانگین شاخصها در دو گروه مورد مطالعه، از آزمون آماری تی مستقل و برای مقایسه میانگین شاخصها قبل و بعد از مداخله در هر گروه، از آزمون آماری تی زوجی استفاده شد. به منظور بررسی وابستگی میان دو گروه از دادههای غیر زوجی، آزمون فیشر مورد استفاده قرار گرفت. از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه برای مقایسه میانگین بین دو یا چند جامعه آماری مستقل استفاده شد. آزمون همبستگی پیرسون نیز برای توصیف شدت رابطه بین متغیرها به کار رفت. در صورت عدم برخورداری متغیرها از توزیع نرمال، از آزمون آماری منویتنی استفاده شد و سطح معنیداری کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.
یافتهها
در این مطالعه دادههای 64 آزمودنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. حجم نمونه مورد پژوهش برابر با 64 نفر بود که 36 نفر زن و 28 نفر مرد بودند. میانگین سن در گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 50/18 و 50/73 سال بود. سابقه خدمت در دو گروه آزمایش و کنترل نیز به ترتیب 29/41 و 29/80 سال بود. اغلب شرکتکنندگان در دو گروه آزمایش (91/2 درصد) و کنترل (90 درصد) متأهل بودند. تعداد فرزندان اغلب شرکتکنندگان در دو گروه آزمایش (91/2 درصد) و کنترل (93/3 درصد) بین صفر تا 3 بود. همراه زندگی اغلب شرکتکنندگان در گروه آزمایش (76/5 درصد) و گروه کنترل (70 درصد)، همسر و فرزند بود. درآمد اغلب شرکتکنندگان در هر دو گروه آزمایش (64/7 درصد) و کنترل (63/3 درصد) در حد تأمین نیاز بود. سطح تحصیلات اغلب شرکتکنندگان در دو گروه آزمایش (55/9 درصد) و کنترل (46/7 درصد) لیسانس بود. موعد بازنشستگی اغلب شرکتکنندگان در دو گروه آزمایش (79/4 درصد) و کنترل (90 درصد) بهموقع بود. مسئولیت حرفهای اغلب شرکتکنندگان در دو گروه آزمایش (61/8 درصد) و کنترل (76/7 درصد) معلم بود. پس از بازنشستگی، اغلب شرکتکنندگان در هر دو گروه آزمایش (64/7 درصد) و کنترل (76/7 درصد) بیکار بودند (
جدول شماره 2).
در این پژوهش، چهار طبقه اصلی سندرم بازنشستگی مورد بررسی قرار گرفت. این طبقات شامل احساس سردرگمی و تعارض، احساس تلاش و جهتگیری جدید، احساس پیری و بطالت و احساس درماندگی و شکست بودند.
میانگین و انحرافمعیار حیطههای سندرم بازنشستگی در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از اجرای برنامه آموزشی در
جدول شماره 3 ارائه شده است.
![](./files/site1/images/%D8%AF%D9%88%D9%85%DB%8C%D8%AC2.jpg)
مطابق با نتایج آزمون تی مستقل در تمامی حیطههای سندرم بازنشستگی در دو گروه قبل از اجرای مداخله تفاوت معنیداری مشاهده نشد، اما میانگین حیطههای سندرم بازنشستگی در دو گروه بعد از مداخله به جز احساس پیری و بطالت با هم تفاوت آماری معنیداری داشتند و نمره سندرم بازنشستگی در گروه آزمایش پایینتر از گروه کنترل بود.
میانگین و انحرافمعیار نمره و تفاضل میانگین و انحرافمعیار نمره سندرم بازنشستگی در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از مداخله در
جدول شماره 4 ارائه شده است.
![](./files/site1/images/%D8%AC3(15).jpg)
بر اساس آزمون آماری تی مستقل، بین نمره سندرم بازنشستگی دو گروه قبل از مداخله تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد، اما میانگین نمره سندرم بازنشستگی در دو گروه بعد از مداخله و نیز تفاضل میانگین نمره سندرم بازنشستگی دو گروه قبل و بعد از مداخله با هم تفاوت آماری معنیداری داشتند؛ بدین معنیکه برنامه آموزشی باعث بهبود سندرم بازنشستگی در گروه آزمایش شده است.
بحث
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش خودمراقبتی روانی اجتماعی بر سندرم بازنشستگی در فرهنگیان در شهر گناباد در سال 1398 انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد نمره سندرم بازنشستگی قبل از مداخله در دو گروه، اختلافی نداشته است و در هر دو گروه کنترل و آزمایش این علائم رؤیت شد. انتقال از کار به بازنشستگی، مرحله ویژهای در زندگی افراد است و اثرات شاخصی بر فعالیتهای روزمره زندگی، تعاملات اجتماعی، نقشهای خانوادگی و اجتماعی، اعتماد به نفس و هویت دارد [
14].
پیامدهای بازنشستگی موجب اختلال در سلامت روانی، کم شدن روابط اجتماعی، کاهش امید به زندگی و حس تنهایی، افزایش استرس، کاهش منزلت اجتماعی و طردشدگی میشوند [
15]. در مطالعات دیگر نیز به تأثیرات منفی این دوره مانند تغییرات اجتماعی اقتصادی، از دست رفتن جایگاه اجتماعی و هویت فردی، کاهش روابط مرتبط با شغل، تنهایی و احتمال بالای ابتلا به افسردگی، استرس و اضطراب اشاره شده است.
[
16, 17]. ثایر به نقل از والت و میراد بیان میکند بازنشستگی بهعنوان یک عامل استرسزا در دوران سالمندی معرفی شده که عمدتاً مورد غفلت قرار گرفته است [
18].
در ارتباط با ابعاد سندرم بازنشستگی، در این پژوهش میانگین نمره احساس تلاش و جهتگیری جدید در گروه آزمایش در قبل نسبت به بعد تغییر معنیداری داشته است و میتواند نشانگر این باشد که با انجام آموزشهای خودمراقبتی روانی اجتماعی افراد تشویق به تلاش و جهتگیری جدید شدهاند. تغییر نگرش اجتماعی به بازنشستگی، فرصتهای جدیدی برای ارتقاء عملکرد فردی ایجاد میکند که این مهم با توجه به استعدادها و امکانات توام با مراقبت از خود و سلامتی، شرایط بهتری را برای سازگاری با بازنشستگی ایجاد میکند. [
9]. انگیزهبخشی، تلاش و امید بهطور منطقی باعث میشود تا از احساس درماندگی و شکست در فضای روانی سالمند بازنشسته جلوگیری شود. این بازدارندگی به این دلیل است که احساس تلاش و جهتگیری جدید با درماندگی و شکست و پیری و بطالت ناهماهنگ و در تضاد است [
19].
در این مطالعه، میانگین نمره احساس درماندگی و شکست در گروه مداخله پس از آموزش نسبت به قبل از آن تفاوت معنیداری داشت که میتواند نشانگر کاهش احساس درماندگی و شکست در این افراد با انجام آموزشهای خودمراقبتی روانی اجتماعی باشد.
نتایج مطالعه نوبهار و همکاران نشان داد در صورتی که پرستاران مورد مطالعه قبل از بازنشستگی آمادگی ضروری را کسب کنند، با بازنشستگی بهتر مواجه میشوند و از تهدیدات و واکنشهای مربوط به بازنشستگی پیشگیری میشود [
20]. ایجاد آمادگی در افراد برای انتقال بـه بازنشسـتگی ضروری است. نوبهار با مرور چندین مطالعه یکی از راههای سازگاری با بازنشستگی را آمادگی دانسته است [
9].
در حیطه احساس پیری و بطالت در گروه آزمایش و کنترل، قبل و بعد از آموزش، تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. به نظر میرسد محتوای درماندگی و شکـست و پیری و بطالـت، حول محور ناامیدی، یأس، بیثمر بودن و مواردی از این دسـت است و ماهیت همه این موارد روانی است [
7]. تغییر این بعد نیاز به انجام مداخلات طولانیتری دارد. عدم ایجاد تغییر معنیدار در حیطه احساس پیری و بطالت، ممکن است به دلیل ورود به سن سالمندی و گذر از بحران میانسالی و ترس از تغییر و اضطراب از گذراندن نیمی از زندگی خود باشد. طبق مطالعه موحد و حسینی تصویر فرهنگی که از میانسالی ارائه میشود به معنی شروع پیری و تغییرات و نقصان بدن است و این مسئله بر سلامت روان و اجتماعی تأثیرگذار است [
21].
بهطورکلی، نتایج مطالعه حاضر نشان داد با انجام برنامه آموزشی خودمراقبتی روانی اجتماعی در بازنشستگان، میزان نمره کل سندرم بازنشستگی نسبت به قبل از مداخله کاهش یافته است و علائم سندرم بازنشستگی با توجه به میزان میانگین نمرات سندرم بازنشستگی قبل و بعد از مداخله تغییر کرده است. طبق مطالعه اروکی و همکاران خودمراقبتی باعث افزایش بهداشت و سلامت جسمانی و روانی و افزایش روابط اجتماعی میشود و سلامت جسم و روان و روابط اجتماعی مناسب میتواند سطح امید و شادمانی و کیفیت زندگی در سالمندان را در حد مطلوبی نگه دارد [
22].
مطالعه سییو من نگ و همکاران نشان میدهد بازنشستگی پدیدهای مهم است که نیاز به توجه و آمادگی دارد، بهویژه چند ماه اول پس از بازنشستگی چالشبرانگیز و شایسته توجه ویژه است. در این مطالعه، برنامه آموزشی «طرح مشاور فعال و علاقهمند» افسردگی و اضطراب را در بین بازنشستگان کاهش داد و بر آموزش و برنامهریزی بازنشستگان تأکید شد [
17].
در مطالعه زریمقدم و همکاران گزارش شد آموزش خودمراقبتی حس ارزشمندی و برداشت فرد از خود را تقویت میکند. آموزش خودمراقبتی بهویژه خودمراقبتی روانی که روابط با همسالان، مدیریت روابط عاطفی و رسیدگی به وضعیت بهداشت روانی و جسمانی را دربر میگیرد، میتواند در افزایش سلامت روانی فرد مؤثر واقع شود [
23]. این یافته، همسو با نتایج مطالعه حاضر است.
بعـد از بازنشسـتگی، نیاز بـه حمایت اجتمـاعی، ضروری است. از آنجا که بازنشستگی برای افراد بازنشسته بـا تـنشهـای روانی اجتماعی همراه اسـت و اثـرات این تـنشهـا بر روی سلامت آنان تأثیرگذار است، حمایت اجتماعی میتواند نقش مهمی در برابر این تنشها ایفا کند. حمایتهـای اجتماعی میتوانند سلامت را بهبود دهند و از سالمندان در مقابل بیماریها و مرگ حفاظت کنند [
24].
نتیجهگیری نهایی
بازنشستگی مرحله جدیدی از زندگی است که میتواند بحران و چالشهایی به همراه داشته باشد. این بحرانها معمولاً پس از بازنشستگی ایجاد میشوند و با خود علائمی نظیر پوچی، بیهدفی، اضطراب، افسردگی و ترس از طردشدگی همراه دارند. از اینرو، طبق مطالعاتی که پژوهشگران انجام دادند سازگاری با بازنشستگی و ارائه آموزش و برنامهریزی در این مورد میتواند تا حد زیادی از علائم سندرم بازنشستگی جلوگیری کند یا این علائم را کاهش دهد.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد برگزاری جلسات حضوری و انجام آموزش خودمراقبتی روانی اجتماعی بر کاهش علائم سندرم بازنشستگی در فرهنگیان بازنشسته تأثیر مثبت داشته است. با آموزش خودمراقبتی و فراگرفتن راهکارهای مراقبت از خود در سنین پیری میتوان با ایجاد آمادگی برای بازنشستگی، با علائم سندرم بازنشستگی مقابله کرد یا آن را کاهش داد. مداخلات و برنامههای آمادگی بازنشستگی میتواند کیفیت زندگی پس از بازنشستگی را ارتقا دهد.
با توجه به این موضوع که برنامه مدون و مشخصی برای حمایت و مراقبت از سالمندان در گذر از بحران بازنشستگی در کشور وجود ندارد، بنابراین نتایج مثبت این مطالعه میتواند به مسئولین کشوری برای اتخاذ تدابیر پیشگیرانه در ارتباط با این بحران، کمک کند که از جمله نقاط مثبت مطالعه به شمار میرود.
با توجه به اینکه پژوهش حاضر بر روی بازنشستگان فرهنگی انجام شده است، نمیتوان بهطور قطعی نتایج مطالعه حاضر را به بازنشستگان سایر ارگانها تعمیم داد. بنابراین پیشنهاد میشود در مطالعات آینده آموزشهای مداخلهای فوق برای بازنشستگان سایر ارگانها نیز انجام شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله با کد اخلاق IR.GMU.REC.1398.102 مورد تأیید دانشگاه علومپزشکی گناباد میباشد.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسی ارشد فاطمه مردانی، گروه پرستاری، دانشکده پرستاری، دانشگاه علومپزشکی گناباد است.
مشارکت نویسندگان
تعیین اهداف تحقیق، تحقیقات و تحلیل و گردآوری: فاطمه مردانی چمازکتی، حسین عجم زیبد، لیلا صادق مقدم؛ ویرایش و نهایی کردن مقاله: فاطمه مردانی چمازکتی، حسین عجم زیبد؛ خوانش و تأیید نهایی: همه نویسندگان.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
محققان از کلیه مشارکتکنندگان در مطالعه تقدیر و تشکر میکنند.