مقدمه
دوران سالمندی، معمولاً با تغییرات متعدد، مانند تغییر در ساختار خانواده و ترتیبات زندگی، تغییر در الگوی کار و گذار به بازنشستگی، تغییر در وضعیت سلامت و حتی تغییرات هویتی همراه است [
1]، بنابراین باتوجهبه روند افزایش جمعیت سالمندان، کشورها بایستی در سیاستگذاریهای اجتماعی، به این مسئله بهویژه از بُعد رسیدن به سالمندی موفق و نیز سالمندی فعال توجه داشته باشند [
2]. برنامهریزی در راستای سالمندی موفق، باعث میشود افراد عمر طولانیتر و باکیفیتتری داشته باشند [
3]. سالمندی فعال، فرایندی است که بـا حداکثرسازی فرصتهای سلامتی، مشارکت و امنیت، بــه بهبود کیفیت زندگـی سالمندان کمک میکند [
4].
در این میان، مشارکت اجتماعی، عامل تعیینکننده سلامت و بُعد مهم و قابلاصلاح سالمندی موفق است [
5]. به بیانی دیگر مشارکت اجتماعی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر سلامت جسمی، روحی و کیفیت زندگی و سالم پیرشدن افراد سالمند است [
6]. یکی از نظریههایی که بر اهمیت نقش مشارکت و فعالیت اجتماعی تأکید میکند «نظریه فعالیت» است که برایناساس، فعال باقی ماندن و نیز درگیری فعال با جامعه، نقشی محوری در احساس رضایت سالمندان ایجاد میکند و از این منظر، سالمندی موفق، مساوی با سالمندی فعال است [
7]. همچنین مشخص شده است که ترویج مشارکت اجتماعی بهعنوان یک استراتژی کلیدی برای تقویت توانمندسازی افراد سالمند، یکی از اصول اصلی جنبش ارتقای سلامت است و این موضوع در رسیدن آنها به سطح سلامتی همهجانبه نقش مؤثری ایفا میکند [
8]. از طرفی دیگر، مشارکت اجتماعی سالمندان بهعنوان ویژگی اصلی سرمایه اجتماعی برای جامعه نیز از اهمیت خاصی برخوردار است و باعث میشود هم سالمند تجربه مثبتی از دوران سالمندیاش داشته باشد و هم جامعه از تجربه و خرد او بیشتر بهره ببرد [
9].
بهطورکلی مشارکت اجتماعی به معنای حضور فرد در فعالیتهای دستهجمعی ازجمله شرکت در برنامههای مذهبی، تفریحیورزشی، آموزشی و فرهنگی، انجمنهای اجتماعی محلهای، سازمانهای مردمنهاد و امور خیریه است که فرد سالمند از روی آگاهی و بهصورت داوطلبانه آنها را انجام میدهد [
10]. مشارکت اجتماعی به دو شکل رسمی و غیررسمی وجود دارد. فعالیت رسمی، شامل مشارکت در سازمانهای داوطلبانه، مشارکت سیاسی یا مذهبی است، درحالیکه فعالیتهای غیررسمی به حضور در رویدادهای ورزشی، باشگاههای اجتماعی و یا کلاسهای آموزشی همراه با کمک به دوستان و همسایگان اشاره دارد. مشارکتهای رسمی و غیررسمی، بستری را فراهم میکنند تا افراد بتوانند تجارب خود را به اشتراک بگذارند و روابط اجتماعیشان را افزایش دهند [
11].
مطالعات انجامشده در حوزه سالمندی نشان داده است که مشارکت اجتماعی مانع از انزوای اجتماعی که عامل اصلی خطر مرگومیر در سالمندان است و استفاده مؤثر از اوقات فراغت و مشارکت فعال اجتماعی از مهمترین عواملی هستندکه رضایت از زندگی سالمندان را تعیین میکنند [
12 ,13].
از سوی دیگر طبق مطالعات صورتگرفته، فعالیتهای سلامتمحور شامل سلامت جسمانی، فعالیت بدنی، سلامت روانشناختی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از موادمخدر و الکل و پیشگیری از حوادث با مشارکت اجتماعی سالمندان در ارتباط است. بهنحویکه سالمندان با مشارکت اجتماعی بالاتر از وضعیت سلامتی بهتری نیز برخوردارند [
14]. با وجود این، مطالعات نشان میدهند عوامل متعددی ازجمله افزایش سن، افزایش هزینهها، رفتوآمد، مشکلات سلامتی و ناتوانی جسمی عملکردی ناشی از افزایش سن میتواند تأثیری منفی بر هر نوع فعالیتی ازجمله مشارکت اجتماعی داشته باشد. این در حالی است که داوطلبان سالمند به دلیل بازنشستگی و اشتغال کمترشان در مشاغل رسمی و محدودیتهای خانوادگی، میتوانند در مقایسه با داوطلبان جوان زمان بیشتری را به انجام فعالیتهای داوطلبانه و مشارکت اجتماعیشان اختصاص دهند. این موضوع بهویژه در فعالیتهای سلامتمحور نقش و اهمیت بسزایی دارد [
15, 16, 17].
این مطالعه باتوجهبه روند روبهرشد جمعیت سالمندان و نقش مهم مشارکت اجتماعی در حفظ و ارتقای سلامت آنان، همچنین اهمیت رفع موانع و برنامهریزی برای تسهیل مشارکت سالمندان بهمنظور رسیدن به جامعهای پویاتر با تکیه بر سالمندی موفق انجام شد. هدف این مطالعه بررسی میزان مشارکت اجتماعی در فعالیتهای سلامت،محور، عوامل و موانع مؤثر بر آن در سالمندان شهر کرمان بود.
روش مطالعه
پژوهش حاضر از نوع مقطعی بود و بر سالمندان ساکن شهر کرمان در سال 1399 انجام شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول برآورد میانگین و با بهرهگیری از نتایج مطالعه مشابه [
18] و در نظر گرفتن میانگین تخمینی 10/6 و انحراف معیار و حاشیه خطای 1=d و همچنین 0/05=α حجم نمونه برابر با 120 نفر به دست آمد. بنابراین باتوجهبه روش نمونهگیری 2 مرحلهای مقدار ضریب اثر طرح برابر با 2 درنظر گرفته شد و با در نظر گرفتن 15 درصد عدم پاسخدهی، حجم نمونه نهایی برابر با 276 نفر به دست آمد. نمونهگیری بهصورت خوشهای 2 مرحلهای صورت گرفت که برایناساس مناطق چهارگانه شهر کرمان براساس تقسیمات شهرداری بهعنوان طبقه در نظر گرفته شد.
در مرحله اول، پژوهشگران از هرکدام از مناطق چهارگانه شهر کرمان بهصورت تصادفی 3 بلوک را که حداقل 100 خانوار در آن زندگی میکنند بهعنوان خوشه انتخاب کردند. شماره خانوار سالمندان دارای پرونده بهداشتی، از مراکز و پایگاههای بهداشتی مستقر در هر منطقه شهرداری (مناطق چهارگانه) گرفته و لیست شد. سپس از هر بلوک، یک کدپستی بهصورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شد و پس از تعیین فواصل نمونهگیری (10 نفر) از همان نقطه، پرسشگری در منازل صورت گرفت. در واحد انتخابشده درصورت نبود سکنه، تجاری بودن و یا نبودن فرد سالمند دارای معیارهای ورود به مطالعه، پلاک بعدی جایگزین شد. در هر منطقه براساس 3 بلوک انتخابی تا جایی که تعداد سالمند انتخابی در کل 3 بلوک به 70 نفر برسند افراد مطالعه انتخاب شدند. منطقه بعدی نیز با همین شکل پرسشگری انجام شد. درنهایت باتوجهبه ابهام توزیع تعداد سالمندان در بلوکهای منتخب، تعداد مساوی 70 نفر از سالمندان بالای 60 سال ساکن در منزل انتخاب شدند و از آنها پرسشگری شد. از هر منزل، حداکثر یک سالمند وارد مطالعه شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل 60 سال به بالا بودن، بومی و ساکن شهر کرمان بودن، توانایی داشتن در برقراری ارتباط کلامی و پاسخگویی به سؤالات بود و معیارهای خروج از مطالعه نیز تمایل نداشتن به شرکت در مطالعه و پرسشنامههای ناقص بود. روش گردآوری دادهها بهصورت حضوری و چهرهبهچهره بود. مدتزمان پر کردن پرسشنامهها برای هر سالمند بهطور متوسط 30 دقیقه طول میکشید. جهت انجام مصاحبه از پرسشگران آموزشدیده و برخوردار از مهارتهای برقراری ارتباط با سالمندان استفاده شد. این مطالعه دارای کد اخلاق از دانشگاه علومپزشکی کرمان است.
ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه مشارکت اجتماعی با استفاده از پرسشنامه طرح بررسی سلامت جامعه کانادا و سؤالاتی مبتنی بر فعالیتهای سلامتمحور در بین سالمندان بود. سؤالات مشخصات فردی شامل جنس، سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، تعداد فرزندان، شبکه اجتماعی افراد بود. پرسشنامه مشارکت اجتماعی طرح بررسی سلامت جامعه کانادا دربرگیرنده 9 عبارت درباره انجام کارهای دستهجمعی، شرکت در مراسم مذهبی، ورزشهای گروهی، فعالیتهای آموزشی و فرهنگی، فعالیت در کانونها و نهادهای اجتماعی و خیریه و سرگرمیهای گروهی است که دامنه نمرات از صفر تا 4 در مقیاس لیکرت بود و پاسخها بهصورت صفر (هرگز)، 1 (حداقل یکبار درسال)، 2 (حداقل یکبار در ماه)، 3 (حداقل یکبار درهفته) و 4 (حداقل یکبار در روز) طبقهبندی شده است. این پرسشنامه همچنین شامل 15 عبارت درخصوص موانع مشارکت اجتماعی سالمندان است که سالمندان در قالب پاسخ «بلی» و «خیر» به هریک از موانع مشارکت اجتماعی پاسخ میدادند. نحوه محاسبه نمره قسمت اول این پرسشنامه دربرگیرنده محاسبه نمره میانگین مجموع عبارات این قسمت است. نمره بالاتر از نمره میانگین این قسمت از پرسشنامه بیانگر مشارکت اجتماعی بهتر سالمندان است. درویشپور و همکاران این پرسشنامه را پس از ترجمه به زبان فارسی و گرفتن روایی محتوایی و ضریب پایاییاش (0/76 درصد) استفاده کردهاند [
15]. سؤالات پرسشنامه فعالیتهای سلامتمحور، با استفاده از سؤالات پرسشنامه سبک زندگی طراحی شد. این پرسشنامه ابزاری چندبعدی است و 10 عامل و 64 سؤال دارد [
19].
بهمنظور سنجش روایی صوری پرسشنامه در اختیار 10 نفر از متخصصان رشته سالمندشناسی، آموزش بهداشت و جامعهشناسی در قالب پنل تخصصی قرار داده شد تا پرسشنامه را ازنظر مطلوب بودن عبارات بهلحاظ وضوح (استفاده از واژههای ساده و قابلفهم)، کاربرد زبان مشترک (پرهیز از بهکارگیری واژههای فنی و تخصصی) بررسی کنند. بهمنظور سنجش پایایی پرسشنامه از روش ثبات درونی استفاده شد. ثبات یا همبستگی درونی عبارت است از درجهای که سؤالات موجود در یک پرسشنامه در یک شاخص خلاصه و با یکدیگر همبستگی دارند که معمولترین روش محاسبه آن ضریب آلفای کرونباخ است. مطابق با این روش، ابزار موردنظر زمانی از پایایی مناسب برخوردار خواهند بود که ضریب آلفای بزرگتر یا مساوی 0/7 درصد باشد که در این مطالعه برای پرسشنامه مشارکت اجتماعی 0/79 درصد و برای پرسشنامه فعالیتهای سلامت محور 0/84 درصد به دست آمد.
باتوجهبه نظرات اخذشده در پرسشنامه مشارکت اجتماعی یک سؤال از پرسشنامه حذف شد و جهت سادهتر کردن و افزایش قابلیت درک سالمندان از آن، 3 سؤال از پرسشنامه ویرایش و 3 سؤال به آن افزوده شد. همچنین باتوجهبه تعداد زیاد سؤالات پرسشنامه سبک زندگی و بهمنظور حصول اهداف مطالعه درخصوص فعالیتهای سلامتمحور با نظرات خبرگان 20 سؤال بازنویسی شد. گویهها در حیطههای سلامت جسمانی، کنترل وزن و تغذیه، ورزش و تندرستی، سلامت روانشناختی، سلامت اجتماعی و پیشگیری از بیماریها بود. در پرسشنامه یادشده، سؤالات 1 ، 2 ، 6 ، 7؛ در مؤلفه کنترل وزن و تغذیه، سؤال 3؛ در مؤلفه پیشگیری از بیماریها، سؤالات 4، 5، 11؛ در مؤلفه سلامت جسمانی، سؤالات 8، 9، 10؛ در مؤلفه ورزش و تندرستی، سؤال 12 و در مؤلفه سلامت روانشناختی، سؤالات 13 تا 20 در مؤلفه سلامت اجتماعی بررسی شدند. دامنه نمرات از صفر تا 4 در مقیاس لیکرت بود و پاسخها بهصورت، 1 (خیلیکم)، 2 ( کم)، 3 ( متوسط)، 4 (زیاد) و 5 (خیلیزیاد) طبقهبندی شد.
سپس پرسشنامههای اصلاحشده در اختیار 20 نفر از بیماران سالمند که جزو جامعه هدف نبودند قرار داده شد و از آنها درخواست شد تا با استفاده از طیف 3 قسمتی «کاملاً قابلدرک است»، «نسبتاً قابلدرک است» و «قابلدرک نیست» نظرات خود را درزمینه قابلیت درک هریک از گویهها اعلام کنند. پس از جمعآوری نظرات، ضریب روایی صوری هرگویه تعیین شد. در پایان نظرات آنها در پرسشنامه اعمال شد. با نظر خبرگان، هر سؤال در صورتی تأیید شد که 50 درصد پاسخدهندگان گزینه اول و یا 70 درصد آنها دو گزینه اول را انتخاب کرده بودند.
براساس اهداف این مطالعه، از نرمافزار STATA جهت تحلیل رگرسیون تکمتغیره و چندمتغیره و برای سایر تحلیلها از نرمافزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. باتوجهبه نرمال بودن توزیع دادهها (براساس نتایج آزمون کولموگروفاسمیرنف) جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و آمار تحلیلی پارامتریک استفاده شد. به این صورت که برای بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی (عوامل تسهیلکننده و بازدارنده) از مدل رگرسیون خطی (آنالیز تکمتغیره و چندمتغیره) استفاده شد. در این پژوهش، متغیر وابسته؛ میزان مشارکت اجتماعی و متغیر مستقل؛ سن، جنس، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، داشتن دفترچه بیمه، فعالیت قبلی، فعالیت فعلی، درآمد، تعداد فرزندان، مصرف دارو، ابتلا به بیماری مزمن، مصرف موادمخدر، مصرف سیگار، مصرف قلیان، مراجعه به پزشک، بستری در بیمارستان و 6 حیطه فعالیتهای سلامتمحور بود. در مدل رگرسیون خطی ابتدا آنالیز تکمتغیره انجام شد، بدین صورت که تمام متغیرهای مستقل که شامل 16 متغیر کیفی (بهصورت دامی) و 6 متغیر کمی (مربوط به حیطههای فعالیتهای سلامتمحور)، تکبهتک با متغیر مشارکت اجتماعی بررسی شدند و متغیرهای انتخابی با استفاده از روش حذف پسرو به مدل رگرسیون چندمتغیره اضافه شدند.
روش حذف پسرو
فرض اولیه در این روش این بود که تمام متغیرهای رگرسیونی در مدل اولیه وجود دارند. در روش حذف پسرو با مدلی که شامل کلیه K متغیر رگرسیونی است آغاز شد، سپس P برای هر یک از متغیرهای رگرسیونی محاسبه شد، چنانچه P از مقدار α از پیش تعیینشده (0/2 درصد) بیشتر بود، آن متغیر رگرسیونی از مدل حذف شد و یک مدل با 1-K متغیر رگرسیونی باقی مانده برازش شد. برای این مدل جدید P محاسبه و روش تکرار شد. الگوریتم حذف پسرو وقتی پایان یافت که P بیشتر از مقدار α از پیش تعیینشده بود.
یافتهها
سالمندان شرکتکننده در این پژوهش 276 نفر بودند که از بین آنها 147 نفر (53 درصد) مرد و 129 نفر (47 درصد) زن بودند. میانگین گروه سنی در این پژوهش 6/73±67/85 بود که 66 درصد زیر 70 سال سن داشتند. 69/2 درصد از سالمندان همسر داشتند. درخصوص وضعیت تحصیلات 15/2 درصد بیسواد، 36/6 درصد زیردیپلم و 48/2 درصد دیپلم و بالاتر بودند. سالمندان دارای فرزند 97/5 درصد بودند. همچنین 56 درصد سالمندان درآمد کمتر از 3 میلیون تومان داشتند. از نظر فعالیت شغلی قبلی 32/6 درصد شاغل دولتی، 30/1 دارای شغل آزاد و بقیه سایر مشاغل را داشتند. فعالیت فعلی اکثریت سالمندان موردمطالعه نیز غیرشاغل بود (54/7 درصد). 94 درصد افراد نیز بیمه داشتند.
میانگین نمره مشارکت اجتماعی سالمندان (4/01) 6/71 گزارش شد. بیشترین میزان مشارکت به ترتیب مربوط به شرکت در مراسمات مذهبی (71/7 درصد) و کارهای جمعی خارج از خانه (70/2 درصد) و کمترین میزان مشارکت مربوط به تماس تلفنی با مجریان برنامههای تلویزیونی جهت مطرح کردن مشکلات محله (9/4 درصد) بوده است. بیشترین موانع مشارکت اجتماعی نیز بیماریها (50/3 درصد)، هزینهها (39/1 درصد) و رفتوآمد (31/1 درصد) بود. نمودارهای شماره 1 و 2 تعداد درصد شرکت در هرکدام از حیطههای مشارکت اجتماعی و موانع مشارکت اجتماعی را نشان میدهد (
تصاویر شماره 1 و
2).
جدول شماره 1 وضعیت سلامتی سالمندان را نشان میدهد که برایناساس حدود 60 درصد سالمندان بیماری مزمن داشتند، سالمندانی که دارو مصرف میکردند 82 درصد و سالمندانی که مصرف موادمخدر داشتند 22درصد گزارش شد.
در بین بیماریهای زمینهای در سالمندان ابتلا به پرفشاری خون (35درصد)، دیابت (23 درصد) و بیماریهای قلبی و عروقی (15درصد) به ترتیب بیشترین شیوع را در بین افراد موردمطالعه داشتند.
همانطور که در
جدول شماره 2 (حیطههای فعالیتهای سلامتمحور) مشاهده میشود سالمندان در پاسخگویی به سؤالات سلامت اجتماعی بیشترین پراکندگی و در پاسخگویی به سؤالات مربوط به پیشگیری از بیماریها کمترین پراکندگی را داشتند.
جدول شماره 3 نتایج مربوط به تحلیل تکمتغیره و چندمتغیره جهت بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی سالمندان را نشان میدهد.
همانطورکه مشاهده میشود متغیرهای سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، ابتلا به بیماری مزمن، پیشگیری از بیماری ها، ورزش و تندرستی، سلامت جسمانی و سلامت اجتماعی بهعنوان عوامل تأثیرگذار در مشارکت اجتماعی سالمندان تعیین شدهاند. وضعیت تأهل، ابتلا به بیماری مزمن و سلامت جسمانی بهعنوان عوامل تسهیلکننده و متغیرهای سن، پیشگیری از بیماریها و سلامت اجتماعی بهعنوان عوامل بازدارنده در مشارکت اجتماعی محسوب شدند. بهطورمتوسط، میانگین نمره مشارکت در سالمندان 70-79 سال سن 2/37- (فاصلهاطمینان 0/96- ، 3/80-) کمتر از رده 60-69 سال سن شده است. همچنین میانگین نمره مشارکت در سالمندان هرگز ازدواجنکرده 4/53 (فاصله اطمینان 8/29 ، 0/76) و سالمندان مجرد بر اثر طلاق 6/52 (فاصله اطمینان 11/07 ، 1/96) بیشتر از سالمندان متأهل بوده است. بهطور متوسط، میانگین نمره مشارکت در سالمندان بیسواد، سالمندانی که سواد خواندن و نوشتن دارند و سالمندان با سطح تحصیلات زیردیپلم و دیپلم به ترتیب 4/64، 2/23، 1/81 و 3/06 کمتر از سالمندان با مدرک تحصیلی دانشگاهی بوده است. از بین حیطههای فعالیتهای سلامتمحور، ورزش و تندرستی، پیشگیری از بیماریها و سلامت اجتماعی تأثیری منفی و سلامت جسمانی تأثیری مثبت بر میزان مشارکت اجتماعی سالمندان داشته است.
بحث
مشارکت اجتماعی یکی از مهمترین مباحث مرتبطبا سلامت در دوران سالمندی است. هدف این مطالعه، بررسی عوامل مرتبطبا مشارکت اجتماعی سالمندان در فعالیتهای سلامتمحور بود. یافتههای این مطالعه درخصوص میانگین نمره مشارکت اجتماعی سالمندان، با وجود مشابهت ابزار سنجش، درمقایسهبا مطالعات درویشپور بر سالمندان شهر تهران [
15] برهانینژاد بر سالمندان شهر کرمان [
18] و منصوری و همکاران بر سالمندان شهر خرمآباد [
5] بسیار پایینتر گزارش شد. ممکن است یکی از دلایل اصلی این میزان تفاوت در مشارکت اجتماعی، ناشی از شرایط قرنطینه و محدودیتهای دوران کووید-19 باشد، زیرا مطالعه حاضر در این دوران صورت گرفت و ازاینمنظر میتوان گفت که یکی از موانع اصلی مشارکت اجتماعی سالمندان، به دلیل خطر ابتلای بیشتر و مرگومیر ناشی از کووید-19 بود. در حمایت از این یافته، در سال 2021 در مطالعهای مشابه در ژاپن مشخص شد که محدودیتهای ناشی از اپیدمی، به میزان قابلتوجهی نسبتبه قبل از بحران به کاهش سطح مشارکت اجتماعی سالمندان منجر شده است [
20]. البته باتوجهبه اطلاعات کمی که دراینخصوص وجود دارد بایستی مطالعات بیشتری انجام شود تا ابعاد مختلف تأثیر بحران بهویژه در سالهای آتی بر سلامت اجتماعی سالمندان مشخص شود.
در مطالعه حاضر، بیشترین میزان مشارکت به ترتیب مربوط به شرکت در مراسمات مذهبی بوده است. مشابه این یافتهها در پژوهش برهانینژاد و همکاران در کرمان [
18] و پژوهش منصوری و همکاران [
5] نیز بهعنوان بیشترین بعد مشارکت در سالمندان موردمطالعه گزارش شد. این شباهت میتواند ناشی از این باشد که سالمندان توجه بیشتری به بُعد معنوی سلامت دارند و از نگرش مذهبی بالاتری برخوردار هستند. نگرش مذهبی یک عامل پیشگیریکننده جهت کاهش مشکلات سالمندان به شمار میرود [
21] و برایناساس میتوان برای سالمندان با برنامهریزیهای مناسب، زمینههای لازم را جهت شرکت در فعالیتهای مذهبی و ارتقای مشارکت اجتماعی آنها - حتی در شرایط مشابه بحران اخیر - فراهم کرد. برخلاف یافته این مطالعه در پژوهش درویشپور و همکاران در تهران، بیشترین میزان مشارکت سالمندان مربوط به کارهای خیر و داوطلبانه بود [
15]. در سال 2012 در مطالعه گیلمور در کانادا، فعالیتهای جمعی با خانواده و دوستان بیشترین فراوانی را داشت [
22]. این تفاوت میتواند ناشی از دسترسی و امکان حضور در مراسمات مذهبی و همچنین توجه بیشتر سالمندان در شهرهای با بافت سنتی به مسائل مذهبی باشد. کمترین میزان مشارکت، مربوط به تماس تلفنی با مجریان برنامههای تلویزیونی جهت مطرح کردن مشکلات محله بود. این یافته از این جهت اهمیت دارد که سالمندان گنجینه خرد و تجربه هستند و بایستی در مسائلی نظیر حل مشکلات محیط پیرامون مشارکت بیشتری داشته باشند.
بیشترین موانع مشارکت اجتماعی بیماریها، هزینهها و رفتوآمد بود. یافتههای مطالعات مشابه نیز تا حدودی از این نتیجه حمایت میکند [
5 ,
15 ,
18 ,
21, 22, 23, 24]. مطالعه حاضر نشان داد که 60 درصد سالمندان حداقل به یک بیماری مزمن مبتلا بودند (پرفشاری خون، دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی به ترتیب بیشترین شیوع را در بین سالمندان داشتند) که این خود باعث بروز محدودیتهایی در زندگی سالمندان میشود و میزان فعالیتهای اجتماعی این افراد را محدود میکند و معمولاً آنها را بـیش از سایر افراد در معرض خطر ناتوانی و مرگ قرار میدهد. نتیجه تحقیق احمد و حافظ در پاکستان نشان میدهد درگیر بودن با بیماریهای مزمن جدی در سالمندی تا حد زیادی بر مشارکت اجتماعی آنها تأثیرگذار است [
11]. برایناساس میتوان گفت بروز بیماریهای مزمن نیاز به مداخلات نوآورانهای دارد که بر عوامل تعیینکننده سلامت مانند فعالیتهای روزمره زندگی و همچنین مشارکت اجتماعی تأثیر میگذارد [
24, 25]. بهطورکلی اکثریت سالمندان، دارای بیماریهای مزمن هستند. همچنین هزینههای زندگی در بین آنها تحتتأثیر مواردی نظیر بیماریهای مختلف و چنددارویی بودن، افزایش مییابد و بهعوض درآمدشان تحتتأثیر مواردی از قبیل از دست دادن شغل و بازنشستگی کم میشود. از طرفی متأسفانه در بسیاری از شهرهای کشورمان، به دلیل بیتوجهی به مصادیقی نظیر شهر دوستدار سالمندان، تسهیلات لازم برای رفتوآمد آنها یا فراهم نشده یا اینکه بسیار ضعیف بوده است. این در حالی است که امکان رفتوآمد آسان در ارتقا مشارکت اجتماعی سالمندان نقش مهمی دارد.
در تبیین این مشکلات در حوزه مشارکت اجتماعی سالمندان میتوان از یکی از نظریههای مهم درحوزه سالمندشناسی اجتماعی تحتعنوان نظریه جداسازی استفاده کرد. این نظریه از اولین و پرمناقشهترین دیدگاههای اجتماعی است که سالمندی را بهعنوان فرایند جدایی تدریجی سالمند و جامعه میبیند. این کنارهگیری، دوطرفه، اجتنابناپذیر، جهانی و فرایندی طبیعی است و موجب کاهش تعامل فرد سالمند و دیگران در سیستم اجتماعیای میشود که به آن تعلق دارد. افراد سالمند، فعالیتشان را کاهش میدهند، نقشهای انفعالیتر را جستوجو میکنند و بهطور فزایندهای به زندگی درونی میپردازند. بنابراین، این نظریه بهعنوان رفتار تطابقی دیده میشود [
26]. بنابراین ممکن است در جوامع درحالتوسعه دسترسی به حملونقل ایمن و هزینههای مرتبط، تقویت تحرک و مشارکت اجتماعی سالمندان، دسترسی به منابع و امکانات تفریحی، حمایت اجتماعی به درستی فراهم نشود. یکی از نظریات اجتماعی دیگر تحت عنوان عدم مشارکت یا عدم تعهد بیان میکند که مسائلی از قبیل غیرقابلاجتناب بودن مرگ، ممکن است سالمند را وادار کند تا بخش مهمی از نقشهای اجتماعی خویش از قبیل کار کردن، خدمات داوطلبانه، همسر بودن، کارهای تفننی و حتی خواندن مطالب را ترک کند [
27]. این در حالی است که نوع برخورد با سالمند و مشارکت دادن وی در جامعه، مسألهای حیاتی برای سالمند و جامعه محسوب میشود.
مشابه بسیار از مطالعات دیگر [
5 ,
15 ,
18 ,
21, 22, 23, 24] یافتهها حاکی از این بود سن یک عامل محدودکننده مهم مشارکت اجتماعی سالمندان است. بهنحویکه مشارکت اجتماعی سالمندان با افزایش سن آنها، کاهش نشان داد. به نظر میرسد کاهش تواناییهای جسمیعملکردی و مشکلات سلامتی در اثر افزایش سن میتواند در کنارگذاشتن سالمندان از جامعه و کاهش مشارکت اجتماعی آنها تأثیرگذار باشد.
میانگین نمره مشارکت در سالمندان بیسواد، سالمندانی که سواد خواندن و نوشتن دارند و سالمندان با سطح تحصیلات زیردیپلم و دیپلم نیز کمتر از سالمندان با مدرک تحصیلی دانشگاهی بود. این یافته، با نتایج برخی مطالعات مشابه همراستا است [
15 ,
18, 28]. به نظر میرسد که مسائلی از قبیل تحصیلات، درآمد و رتبه شغلی افراد در تعیین پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنان تأثیرگذار است. بهنحویکه شهروندان تحصیلکرده، ثروتمند و بهرهمند از مهارتهای حرفهای بالاتر، احتمال بیشتری دارد که در فعالیتهای مختلف در حوزههای اجتماعی مشارکت داشته باشند. از طرفی، معمولاً در افراد شاغل به علت درگیری بیشتر در محیط اجتماعی، مشارکت اجتماعی زمینه بیشتری برای تعاملات و روابط اجتماعی بالاتر ایجاد میکند. براساس نظریه مکتب نوسازی، در جوامع توسعهیافته و نیز در میان افراد برخوردار از سطوح بالای اقتصادی و اجتماعی هر جامعه، زمینهها و انگیزههای بالاتری برای مشارکت در ابعاد اجتماعی و سیاسی وجود دارد.
نتایج مطالعات حاضر نشان داد که در بین مردان و زنان سالمند تفاوت معناداری ازنظر میزان مشارکت اجتماعی وجود ندارد. برخلاف این یافته در چند مطالعه مشابه، زنان میانگین مشارکت اجتماعی کمتری داشتند [
5 ,
15 ,
18]. برخی نظریهپردازان معتقدند که مردان و زنان به شیوههای بنیادی با یکدیگر تفاوت دارند. آنها در نحوه اندیشیدن، احساس، ارتباط با دیگران و دیگر مسائل اجتماعی به گونهای متفاوت عمل میکنند و هرکدام دارای تجربهها، ارزشها و علایق مشترک هستند. باتوجهبه این مطالب میتوان جنسیت را یکی از متغیرهای تأثیرگذار در مشارکت اجتماعی دانست [
27]. همچنین میانگین نمره مشارکت در سالمندان مجرد بیشتر از سالمندان متأهل بود. این یافته مخالف با نتایج مطالعه منصوری و همکاران [
5] و درویشپور و همکاران [
15] بود. این اختلاف ممکن است ناشی از این باشد که سالمندان متأهل موردمطالعه باتوجهبه شرایط موجود و دوری از دورهمیهای خانوادگی، امکان مشارکت اجتماعی پایینتری داشتهاند.
از بین حیطههای فعالیتهای سلامتمحور، ورزش و تندرستی، پیشگیری از بیماریها و سلامت اجتماعی تأثیری منفی داشته و در عوض، سلامت جسمانی بر میزان مشارکت اجتماعی سالمندان مؤثر بوده است. به نظر میرسد که به دلیل محدودیتهای جسمی ناشی از سالمندی، این ذهنیت در سالمندان ایجاد شده است که فعالیت بدنی و ورزش میتواند به آسیب بیشتر آنها منجر شود. همچنین بهمنظور پیشگیری از ابتلا به بیماریها بهویژه در دوران بحران کووید-19 حضور کمتری در فعالیتهای اجتماعی و سلامت اجتماعی برای خود متصور شدهاند، بنابراین این موارد علیرغم اهمیت برای رسیدن به سالمندی فعال و موفق، ازجمله در شرایط فعلی تبدیل به مانعی برای مشارکت اجتماعی شده است. سالمندان با سطح قابلقبول سلامت جسمی از دیدگاه خودشان، بدون توجه به دغدغههای یادشده این مسأله را عاملی تسهیلکننده در جهت ارتقای مشارکت اجتماعی میدانند.
مشخص شده است که فعالیتهای سلامتمحور شامل سلامت جسمانی، فعالیت بدنی، سلامت روانشناختی سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از موادمخدر و الکل و پیشگیری از حوادث با مشارکت اجتماعی سالمندان در ارتباط است. بهنحویکه سالمندان با مشارکت اجتماعی بالاتر از وضعیت سلامتی بهتری نیز برخوردارند [
29,
30,
14]. نتایج پژوهش لی و همکاران بر این نکته تأکید میکند که مشارکت فعال اجتماعی میتواند به سلامتی منجر شود و فقدان مشارکت اجتماعی با ضعف سلامتی و افسردگی همراه است [
10]. همچنین میان مشارکت اجتماعی با مهارتهای عملکردی بهتر، رفاه، کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی و بقا رابطه وجود دارد. بهنحویکه مشارکت اجتماعی بهعنوان یک عامل تعیینکننده برای بهبود سلامت و رفاه در نظر گرفته میشود و بهعنوان ابزاری برای ارتقای سلامت روان و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی سالمندان پیشنهاد شده است [
31, 32, 33].
مهمترین محدودیت این مطالعه مشکل دسترسی به سالمندان به دلیل بیماری کووید-19بود که از آن بهعنوان رتبه پنجم در موانع مشارکت اجتماعی سالمندان عنوان شد.
نتیجهگیری نهایی
باتوجهبه یافتههای مطالعه حاضر که حاکی از تمایل بالای سالمندان بهمنظور شرکت در فعالیتهای مذهبی بود، لازم است در ساختار محلات سازوکار مناسبی ازجمله طراحی مساجد و مراکز مذهبی دوستدار سالمند اندیشیده شود. همچنین با توجهبه مشارکت کم سالمندان در حل مشکلات محله ازطریق رسانهها، تدوین برنامههای رسانهای ویژه سالمندان در این زمینه پیشنهاد میشود. در این مطالعه مهمترین موانع مشارکت، بیماریها، هزینهها و مشکلات رفتوآمد معرفی شد. بنابراین برنامهریزی درجهت مدیریت بیماریها در دوران سالمندی، حمایت اقتصادی و ایجاد تسهیلات رفاهی و بهداشتی درمانی جهت افزایش مشارکت اجتماعی سالمندان پیشنهاد میشود تا بتوان با مشارکت هرچه بیشتر سالمندان در اجتماع، به جامعه و بهویژه سالمندانی فعالتر و موفقتر دست یافت. دراینراستا برنامهریزی برای ایجاد شهرهای دوستدار سالمند پیشنهاد میشود. از طرفی فعالیتهای سلامتمحور شامل ورزش و تندرستی، پیشگیری از بیماریها و سلامت اجتماعی بهعنوان مانع و سلامت جسمانی بهعنوان تسهیلکننده مشارکت اجتماعی معرفی شد که بهنظر میرسد این موضوع تحتتأثیر همهگیری بیماری کووید-19 و ترس و نگرانی سالمندان از ابتلا به بیماری و قرنطینه خانگی ایجاد شده است که بایستی بهویژه در دوران پساکووید مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی کرمان به شناسه IR.kmu.REC.1398.636 این پژوهش را تأیید کرده است.
حامی مالی
این پژوهش با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شد.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: مینا شرفی، وحیدرضا برهانینژاد؛ تحقیق و بررسی: مینا شرفی، محمد مهدی فداکار، حمیدرضا توحیدنیک، وحیدرضا برهانینژاد، آرش فروهری؛ ویراستاری و نهاییسازی نوشته: وحیدرضا برهانینژاد.
تعارض منافع
هیچگونه تعارض منافع احتمالی در رابطه با تحقیق، تألیف و یا انتشار این مقاله وجود ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از همه سالمندان شرکت کننده در این مطالعه تشکر کنند.