مقدمه
سالمندی جمعیت یکی از بزرگترین موفقیتهای جهانی و نتیجه رشد فناوری، بهبود مراقبتهای بهداشتی، تشخیص و درمان و افزایش امید به زندگی است [1]. به بیان سازمان ملل متحد، کشوری جمعیت سالخورده دارد که بیش از 7 درصد آن جمعیت سالمند باشند، پس با توجه به افزایش جمعیت 65 ساله و بیشتر در دهههای اخیر، جهان بهطور فزایندهای در حال سالمند شدن است [2].
پیشبینی آمارها در سال 2050 جمعیت افراد جهان بیش از ۶۰ سال، به دو میلیارد و جمعیت افراد بیش از ٦٥ سال به حدود یک و نیم میلیارد نفر برسد [3]. از این رو، شاید بتوان قرن ۲۱ را قرن سالخوردگی جمعیت جهان دانست [4].
پیشبینی روند سالخوردگی، طبق مطالعات جمعیتی نشان میدهد مسنترین جمعیتها مربوط به کشورهای توسعهیافته است [5]. بیشتر این کشورها چندین دهه را برای سازگاری با ساختارهای تغییرات سنی خود صرف کردهاند. برای نمونه، فرانسه 126 سال فرصت داشت تا خود را با تغییر از 7 درصد به 14 درصد در نسبت افراد 65 سال و بیشتر سازگار کند و 46 سال زمان سپری شد تا انگلستان با تغییر در نسبت بزرگسالان خود هماهنگ شود [6].
از نظر سرعت سالمندی جمعیت، بیشترین افزایش به کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعهیافته مربوط است [5] که در این بین، جمعیت سالمندان ایرانی با سرعتی بیشتر از سرعت رشد آسیا و دنیا در حال افزایش است [1]. با وجود اینکه ایران در حال گذار سریع جمعیتی است، نظام سلامت کشور برای رویارویی با جمعیت سالمند و سالمندی آمادگی کامل ندارد [7].
برخورد مناسب از آن رو اهمیت دارد که بهبود سلامت و ایمنی مردم از مأموریتهای مهم نظام سلامت محسوب میشود و اینکه این نظام میتواند با تفکری نو، مراقبتها و خدمترسانیهای ناخواسته را با اهداف و اولویتهایی که به سالمندی ارزش مینهند، جایگزین کند. همچنین برای بهبود سلامت و رفاه سالمندان راهبردهایی یکپارچه به کار گیرد [8].
پدیده سالمندی با پیامدهایی هم برای سالمندان ازجمله کاهش عملکرد جسمی و آسیبپذیری روانی و هم برای نظام سلامت ازجمله تأمین خدمات سلامت و تأمین خدمات بهداشتی و درمانی همراه است [7]، در صورت عدم برنامهریزی مناسب و بدکارکردی نظام سلامت، هزینه و خسارات زیادی در ابعاد مختلف به جامعه تحمیل میشود؛ زیرا افزایش جمعیت سالمند، بدون آمادگی موجب ناتوانی در مراقبتهای بهداشتی و درمانی، ناکارآمدی نظام سلامت و مشکلات اساسی اجتماعی-اقتصادی در کل جامعه میشود. ایران باید هرچه سریعتر با این واقعیت جدید سازگار شود و نظام سلامت بایستی برای برنامهریزی و اجرای توانمند در رویارویی کارآمد با پدیده سالمندی آینده، از حال و اکنون به شناخت بیشتر و بهتر این پدیده و تقویت خود بپردازد و اقدام دیرهنگام را جبران کند.
در زمینه سالمندی مطالعات پراکندهای در کشورهای مختلف انجام شده است. در این خصوص، مطالعهای در آمریکا گزارش کرد نظام سلامت این کشور در پاسخ به نیازهای سلامت و رفاه سالمندان اقدامات نسبتاً کمی داشته است. پس نظام سلامت دوستدار سالمند به صورت آزمایشی در فلوریدا اجرا شد و برنامهها و سیاستهای بهکاررفته برای استفاده بهتر سالمندان از خدمات بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی موفق بود [8]. مطالعهای در برزیل به چالشهای نظام سلامت کشور در مراقبت از سالمندان با بیماریهای متعدد و لزوم مراقبت و مدیریت بیماریهای چندگانه و همزمان سالمندان اشاره کرد [9]. مطالعهای در ایران، لزوم توجه سیاستگذاران بر سیاستهای منسجم و یکپارچه برای فرایند پیری فعال و توانمند تأکید کرد [10]. دشواری در تأمین نیرو و امکانات مراقبتی درمانی و تأمین مالی، به عنوان چالشهای نظام سلامت چین مطرح شد [11]، در مطالعهای به ارتباط سلامت سالمندان با سلامت الکترونیک در ابعاد فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی اشاره شد [12].
این یافتهها حاکی از آن است که هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای در حال توسعه، نظامهای سلامت برای پاسخگویی به نیازهای سالمندی بایستی توسعهیافته و سازگار شوند. با این پیشفرض و با سرعت فزاینده سالخوردگی جمعیت کشور، نظام سلامت ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه با چالشهای مهمی مواجه میشود که نیازمند مدیریت وضعیت فعلی و آینده است.
در این زمینه مطالعات بهروز با تبیینهای عمیقتر و متمرکز بر فرهنگ لازم است و با توجه به اینکه برای سیاستگذاری و تصمیمگیری اثربخش در حوزه سلامت، نیاز به شناسایی وضعیت موجود و تبیین چالشهای رویارویی با سالمندی است، برای متناسبسازی با فرهنگ و هماهنگ شدن با نظام سلامت کشور، چالشهای نظام سلامت ایران در مواجهه با سالمندی آینده از طریق روش تحلیل محتوای کیفی از دیدگاه صاحبنظران کشور تبیین شد.
روش مطالعه
مطالعه برای «تبیین چالشهای نظام سلامت ایران در مواجهه با سالمندی آینده» بهصورت کیفی از نوع تحلیل محتوای کیفی انجام شد.
نحوه انتخاب مشارکتکنندگان
صاحبنظران در حوزه سالمندی و سلامت در مطالعه شرکت کردند. برای دستیابی به سوابق، تجارب و دیدگاههای مختلف پیرامون موضوع، نمونههای ناهمگن با بیشترین تنوع از نظر رشته و گرایش، سابقه و تجربه کاری و محل خدمت در هر دو جنس انتخاب شدند که بتوانند دیدگاههای متنوعی درباره پدیده موردمطالعه ارائه دهند؛ بنابراین مشارکتکنندگان در استانهای کشور و در سازمانها و مراکز مرتبط با سالمندی، ازجمله دانشگاههای علوم پزشکی، معاونت بهداشتی و مراکز بهداشتی، بیمارستانها، پژوهشکده و مراکز تحقیقاتی مرتبط و مراکز مشاوره روانشناختی در رشتههای سلامت سالمندان، روانشناسی، پزشکی اجتماعی، پرستاری، پزشکی، سلامت و رفاه اجتماعی، سیاستگذاری سلامت و مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و اقتصاد سلامت بهصورت هدفمند مشارکت کردند.
فرایند جمعآوری دادهها و اجرای مصاحبه
فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته تدوین شد و دو مصاحبه مقدماتی برای آگاهی یافتن از تغییرات احتمالی مورد نیاز انجام گرفت. با توجه به اینکه در مطالعات کیفی هدف تعمیمپذیری نیست، کفایت نمونه از طریق اشباع دادهها مشخص شد و 29 مصاحبه نهایی شد. مشارکتکنندگان از طریق ارتباط تلفنی پژوهشگر و بیان هدف مطالعه، دعوت به همکاری شدند.
برای سهولت مشارکت مصاحبهشوندگان، جلسههای مصاحبه در دفتر کارشان و مکان شغلی که پیشنهاد دادند (با رعایت دستورالعملهای بهداشتی و رعایت فاصله فیزیکی با توجه به همزمانی با پاندمی کووید-19 برگزار شد. به دلیل قرار داشتن در شرایط همهگیری بیماری کووید-19 مشارکتکنندگانی که خارج از استان قرار داشتند به انتخاب ایشان به صورت برخط یا تلفنی مصاحبه شدند. شرکت در مطالعه و اجازه ضبط مصاحبه شفاهی دریافت شد. زمان مصاحبهها بین 21 دقیقه تا 65 دقیقه بود. پس از پاسخگویی، هریک از مصاحبهها پیادهسازی شد.
تحلیل دادهها
دادههای حاصل از مصاحبهها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، معروف به شیوه استقرایی تحلیل شدند. از آنجا که هدف، تقلیل دادههای کیفی و طبقهبندی آنها بود، واحد تحلیل، یعنی مصاحبهها و سپس واحدهای معنایی شامل واژهها و جملات معنادار مشخص شدند. طی فرایند کاهش و انتزاع، کدها و طی فرایند دستهبندی کدهای مشابه، طبقههای فرعی، طبقههای اصلی و مفاهیم شکل گرفتند.
جهت سنجش اعتبار از معیارهای لینکن و گوبا، ازجمله اعتبار، قابلیت اعتماد، تأییدپذیری و قابلیت انتقال استفاده شد [13]. برای افزایش اعتبار، مصاحبههای دقیق روی نمونههایی با بیشترین تنوع و همچنین بازبینی همتایان توسط پژوهشگر همکار انجام شد. مشخصات شرکتکنندگان که در بخش یافتهها ارائهشده است، نشاندهنده گستردگی دیدگاههای دریافت شده پیرامون هدف مطالعه است. صحت مفاهیم استخراجشده از این دیدگاهها توسط همکار پژوهشگر بررسی و در صورت نیاز به تغییر، اصلاح شد.
برای بهبود قابلیت اطمینان در این مطالعه تلاش شد مسیر اجرای کار، تحلیل، کدگذاری و طبقهبندی دادهها بهطور واضح و همراه با جزئیات بیان شود. در این خصوص کدهای استخراجشده و طبقات مفهومی نمایانشده از کدها، به همراه برخی روایتهای مشارکتکنندگان بهعنوان مستند اطمینانبخشی در یافتهها ارائه شد. برای تضمین تأییدپذیری، مستندات و جزئیات مطالعه در تمام مراحل مطالعه ثبت و حفظ شد. با معرفی گامهای اجرای مطالعه و خصوصیات جمعیت مورد مطالعه، امکان پیگیری مسیر تحقیق، کاربرد و قابلیت انتقال دادههای مطالعه برای دیگران فراهم شد.
یافتهها
میانگین سابقه کار مشارکتکنندگان 21/94 سال بود. ده زن و نوزده مرد در رشتههای سلامت سالمندان (سه نفر)، پرستاری سالمندی (یک نفر)، روانشناسی (چهار نفر)، سلامت و رفاه اجتماعی (دو نفر)، سیاستگذاری سلامت (یک نفر)، مدیریت خدمات بهداشتی درمانی (دو نفر)، اقتصاد سلامت (دو نفر)، آموزش بهداشت و ارتقای سلامت (یک نفر)، آموزش پزشکی (یک نفر)، پزشکی (شش نفر)، تخصص پزشکی (چهار نفر)، مدیریت خانواده (یک نفر) و مامایی (یک نفر) در مقاطع تحصیلی تخصص پزشکی (چهار نفر)، دکترای عمومی (شش نفر)، دکترای تخصصی (هفده نفر) و کارشناسی ارشد (دو نفر) از دانشگاههای علوم پزشکی، سازمان بهزیستی، معاونت بهداشتی، معاونت غذا و دارو، پژوهشکده و مراکز تحقیقاتی و مراکز مشاوره در شهرهای اصفهان، تهران، تبریز و بابل همکاری کردند.
طبق طبقهبندی دادهها، 334 کد، 30 طبقه فرعی، 8 طبقه اصلی و 2 مفهوم حاصل مصاحبههای انجامشده شکل گرفت. یافتهها در جدول شماره 1 گزارش شدند.
طبق دادههای جدول شماره 1 در شناسایی چالشهای نظام سلامت ایران در رویارویی با سالمندی آینده در حوزه سیاستگذاری، طبقه اصلی «موانع مرتبط با برنامهریزی و اجرا»، از تجمیع پنج طبقه فرعی نمایان شد. این موانع شامل مشکلات در ابعاد و مراحل گوناگون مدیریتی، ازجمله سیاستگذاری، تصمیمگیری، برنامهریزی، اجرا و نظارت بوده است و بهطور اختصاصی عدم تناسب طراحی و مبلمان شهری را به عنوان چالش جامعه سالمند تأکید داشته است. روایت مشارکتکننده شش، در خصوص چالش «اجرا و عملکرد ضعیف سازمانها» در ادامه مطرح شده است:
«گستردگی معاونت بهداشتی و شهرداری در بهزیستی نیست. اونها راحتتر میتونن با خانوادهها و سالمندان مرتبط بشن و آموزش بدن. بهزیستی به سرای سالمندان توجه داره که به سالمند انزوا میده. نهایتاً بازدید در منزل و حضور در مراکز روزانه که تعداد خیلی کمی از جامعه سالمند را پوشش میده. همیشه دیر از خواب بیدار میشیم. یا درگیر جواب دادن به نامهها و پروتکلها و مجری طرحها و دستورات بالادستی هستیم. برای همین هیچ برنامه مشخصی برای سالمندان نداریم.»
طبقه اصلی «موانع مالی»، از سه طبقه فرعی که هم با معیشت و هزینههای جامعه سالمندان و هم با منابع مادی دولت مرتبط بوده است، نمایان شد. بهعنوان نمونه اشاره شد هم جامعه برای پرداخت حق بیمه و هم دولت برای حمایت از شرکتهای بیمهای با چالش روبهرو هستند. روایت مشارکتکننده هفت در استناد به چالش «تأمین مالی دولت» در ادامه بیانشده است:
«رشد جمعیت سالمندان نسبت به میانگین رشد جمعیت 2 تا 2/5 برابر است. هزینه نگهداری و بهبود شرایط سالمند نزدیک 50 درصد هزینه نظام سلامته که در بحث بستری و سرپایی شایدم بیشتر. کمتر از 10 درصد سالمند داریم، ولی به اندازه 50 درصد داره هزینه میبلعه. تا سال 2030 یا 2050 که 25 درصد جمعیت سالمند میشه. اگه کل اعتبارات نظام سلامت را خرج کنیم، باز هم جوابگو نیست.»
طبقه اصلی «موانع دیدگاهی» از سه طبقه فرعی نمایان شد. مصاحبهشوندگان معتقد بودند نظام سلامت کشور درگیر خدمترسانی به گروههای دیگر به جز سالمندان است و با توجه به اینکه این نظام اعتقاد دارد که سرویسدهی به سالمندان وقتگیر، هزینهبر و کمبازده است، اولویتهای خدمترسانی را بهگونهای دیگر تعریف کرده است. عدم آمادگی نظام سلامت برای رویارویی با سالمندی آینده نیز از دیگر موانع مطرحشده بود. روایت مشارکتکننده یازده، در استناد به چالش «عدم آمادگی دولت برای ورود به دوره سالمندی» در ادامه بیان شده است:
«کشورهای مدعی توسعهیافتگی، سالمندی را از نظر فردی، خانوادگی و اجتماعی چند دههای زودتر از ما تجربه کردند. طبق مطالعات، شاخص هفت به چهارده زمانیه که 7 درصد سالمندان جامعهای به 14 درصد میرسند. کشورهای توسعهیافته، یک تا یک و نیمقرن زمان داشتن تا به 14 درصد برسن و امکانات، علم و زیرساختارشون را آماده کنن و این کار را هم کردن، ولی ما به عنوان کشور در حال توسعه، عمده امکانات علمیمون و تکنولوژیهایی که چندین سال صرف تولیدشون شده را به صورت وارداتی و ناگهانی دریافت میکنیم. برآوردهای آماری نشون میدن ما فقط ربع قرن وقت داریم. از اون طرف با کاهش موالید و مرگومیر، آروم آروم جمعیت سالخورده شد. الآن شیب منحنی سالخوردگیمون تنده. یه مرتبه با شوک جمعیتی سالخورده مواجه شدیم و اصلاً نظام سلامت ما آماده اون نیست.»
طبقه اصلی «موانع درمانی» از چهار طبقه فرعی نمایان شد. در این زمینه مشارکتکنندگان اعتقاد داشتند خدمترسانی به گروه سالمند به دلیل برخی ویژگیها، ازجمله ابتلا همزمان به چند بیماری و لزوم مصرف انواع دارو، مزمن بودن بیماری، دیر بازده بودن درمانها، عدم تسلط و مهارت کافی کادر درمان در خدمترسانی به سالمندان و نیاز به تخصصهای گوناگون برای آزمایشات درمانی، ازجمله چالشهای نظام سلامت بوده است. روایت مشارکتکننده پانزده، در استناد به چالشهای مطرحشده در ابعاد گوناگون این طبقه در ادامه بیان شده است:
«متأسفانه در حوزه سلامت نه علم پرداختن به سالمندی است و نه امکانات متناسب. این نیست که سالمند اگه قلب و کلیهاش مشکل پیدا کنه مثل بقیه به همین متخصصان مراجعه کنه. فیزیولوژی و کارکرد کلیه و اندامهای سالمندان با میانسالان فرق کرده، بخشی از تغییر کارکردهای بدنی مربوط به فرایند طبیعی سالخوردگی است و بخشی مربوط به فرایند پاتولوژیک بیماریهای دوران سالمندیه که روی هم اثرات مضاعف دارن و نمیشه در تخصصهای جداگانه ردش را گرفت. پس علم متفاوتی به نام سالخوردگی یا پیری لازمه. معمولاً در میانسالی و جوانی با تک پدیده مواجهیم؛ مثلاً یکی سرما میخوره همون را درمان میکنه، ولی سالمند که سرما میخوره فشار خون، پوکی استخوان و... داره. این، دیگه تنها یه سرماخوردگی نیست. بستری که توش اتفاق میافته یه آلزایمرم زیرشه. از اون طرف، وقتی این همه علائم و بیماری هست، ده تا پانزده قلم دارو میگیره. کدوم کتاب طبی تداخل بیش از دو سه قلم را مطرح میکنه. اگه ناشیگری کنیم و همون سرویسی که به جوان و میانسال میدیم را به سالمندم بدیم، دقیقاً مصداق آزار سالمندان است. ما نه باور، نه علم و نه زیرساختامون آماده نیست.»
طبقه اصلی «موانع بهداشتی» از چهار طبقه فرعی و طبقه اصلی «موانع آموزشی» از دو طبقه فرعی نمایان شد. در این بخش مشارکتکنندگان معتقد بودند در حوزه بهداشت و پیشگیری به دلیل امکان بروز بیماریهای مختلف و کم شدن توان جسمی و روانی افراد، کیفیت زندگی سالمندان تحت تأثیر قرار میگیرد و عدم اطلاعرسانی به هنگام و آموزش کافی، ازجمله چالشهای دیگر است. روایت مشارکتکننده سیزده، در استناد به چالش «کیفیت زندگی» در ادامه بیان شده است:
«وزارتخونه از سال 1380 نیازسنجی در سطح جمعیت کلی در بیشتر استانها انجام داد. اولین نتیجه [از نیازسنجی] که بیرون اومد سالمندان گفتند ما امنیت نداریم، سرپناه نداریم. دوم مستمری دائم نداریم که بتونیم معیشت کنیم. خب با عروس و داماد و نوه نمیتونه آبروداری کنه. سوم اینکه بیمهها حمایت نمیکنن و مشکلات اساسی سلامت داریم: جراحی، بستریهای طولانیمدت، بیماریهای مزمن، چندین بیماری همزمان... . با نگاه به نظریه مازلو تا اینجا نیازهای ابتدایی متوقفه. بعدش رسیدند به اینجا که ما تنهاییم. کسی سراغ ما را نمیگیره. پس خلأ روحی، روانی، عاطفی و فشار تنهایی هم دارند و در مرحله چهارم، تازه به مشکلات جسمی رسیدند... نکته اساسی این بود که ما برای زندگی کردن حداقلها را نداریم.» روایت مشارکتکننده در استناد به چالش «میانسالی نامطلوب» در ادامه ارائه شده است:
«سالمندان در شرایط فعلی از میانسالان سرحالتر هستند. الآن به دلیل کار زیاد، وضعیت زندگی، تغذیه، آب و هوای بد و عدم تحرک، آرتروز، انواع بیماری و استرس بیشتره. سلامتی که سالمندان ذخیره کردن ما نکردیم، نونمون را قاتق نکردیم، ذخیره آهن صفر، پوکی استخوان شدید... واقعاً توانی برای آینده نیست، تحرک نداریم، نشاط نداریم، آرامش نیست. اینها مزید بر علت هستند اگر خودمون کنترل نکنیم، سالمندی خیلی سخت میشود».
طبقه اصلی «موانع فرهنگی ارزشی» از سه طبقه فرعی نمایان شد. در این حوزه مشارکتکنندگان به وضعیت چالشی خانوادهها هم از نظر عملکردی و هم ساختاری و ضعف ارزشها و اخلاقیات جامعه نسبت به سالمندان اشاره داشتند. روایت مشارکتکننده بیست، در استناد به چالشهای این طبقه در ادامه بیانشده است:
«خانوادههای امروز کمجمعیت هستند و عموماً زن و مرد ساعات زیادی را بیرون از منزل کار میکنند. اصولاً دغدغهمندند و دیگه اون ارزش و توجه به سالمند را ندارن. قبلاً سالمند بزرگ و چراغ خونه و مایه خیر و برکت بود. الآن گاهی در حضور خودش سر نگهداریاش بحث میکنند یا طوری با منت و اکراه مراقبت میکنند که مهر و محبت و ارزشمندی جایی نداره.»
طبقه اصلی «موانع فردی» از سه طبقه فرعی نمایان شد. مشارکتکنندگان در این بخش به عواملی اشاره داشتند که مربوط به ویژگیهای خود سالمندان است، ازجمله باورهای خود سالمند، کم شدن توانایی مراقبت از خود و آگاهی کمتر درباره دانش و وقایع روزآمد که خود میتوانند منبع چالشهای بیشتر باشند. روایت مشارکتکننده 24، در استناد به چالش «ضعف باور سالمند به خود» در ادامه بیان شده است:
«سالمند گاهی خودش پیشدستی میکنه و خودش را طرد میکنه. احساس میکنه وقت مُردنه و هر چیزی از سرش زیاده، درخواستهاشو مطرح نمیکنه و مورد غفلت قرار میگیره.»
طبق یافتههای این مطالعه در جدول شماره 1، «موانع مرتبط با برنامهریزی و اجرا» و «موانع مالی»، ازجمله چالشهای نظام سلامت ایران در رویارویی با سالمندی آینده شناسایی شد. این نتایج با یافتههای سایر مطالعات از نظر ضعف تصمیمگیری در نظام سلامت، برنامهریزی ضعیف سازمانها، اجرا و عملکرد ضعیف سازمانی، ارزشیابی و نظارت ضعیف برنامهها، عدم تناسب طراحی شهری، مشکلات مالی سالمندان، محدودیتهای مالی دولت و مشکلات بیمهایهماهنگ است [۱۹-14 ،11 ،10 ،8]. گوناگونی و چندبُعدی بودن این مشکلات که با محوریت نظام سلامت و دولت در مطالعات مختلف معرفی شده، نشاندهنده اهمیت سیاستها و سیاستگذاریها در پیشبرد برنامهها است.
مشارکتکنندگان نسبت به عدم تصمیمگیری مناسب در نظام سلامت و دولت برای سالمندی آینده جهتگیری داشتند که طبعاً حاصل این تصمیمات نمیتواند برنامهریزی هدفمند و عملکرد متناسب با نیاز سالمندان باشد. با این حال، تأکید شد که با وجود این چالشها و مشکلات، چنانچه برنامه پایش و نظارت هدفمند و منظم وجود داشته باشد و بازخوردهای مناسب و به موقع ارائه شود، امکان اصلاح کمبودها و بدکارکردیها وجود دارد. خصوصاً که در کشور گاهی با برخی سیاستها و سیاستگذاریهای حسابنشده و متناقض، ازجمله تبلیغات برای کاهش و افزایش موالید که با تغییرات جمعیتی غیرهدفمند همراه است، مواجه بودهایم [21].
پیامدهای منفی چنین سیاستهایی سالها بعد پرچالش میشود. در موضوع سالمندی برخی ناکارآمدیها آسیب بیشتری به همراه دارند؛ مثلاً بیتوجهی و عدم اقدام نسبت به برخی زیرساختهای مورد نیاز، مانند مبلمان و معماری شهری نامتناسب با سالمندی [10]، آسیبها و هزینه زیادی ایجاد میکند. در این زمینه در مطالعهای مناسبسازی فضای شهری با شاخصهایی چون ایمنی، امنیت، دسترسی، سرزندگی، ارتباطات، مشارکت اجتماعی و نهایتاً حملونقل برای سالمند مرتبط شده است [22].
در پدیدههای مهم و فراگیر، موانع مالی اصولاً از چالشهای مهم و تأثیرگذار است. در این زمینه دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاهی که معتقد است منابع مالی کافی نیست و دیدگاهی که میگوید کافی است، ولی تخصیص، مناسب و حسابشده نیست. در هر دو وضعیت، خدمات نیازمند منابع مالی با چالش مواجه میشود. از طرفی کارکرد بیمهها در دوره سالمندی که با بیماریهای گوناگون و ناتوانیهای مختلف همراه است، بسیار اهمیت دارد. این در حالی است که بیمهها به سرویسدهی یا عمل به تعهدات برای این گروه که معتقدند خیلی پرهزینهاند، خیلی علاقهمند نیستند.
فرد سالمند نیز به دلیل قرار گرفتن در وضعیت شاغل نبودن و اصولاً ناتوانی در اداره خانواده پرجمعیت با نوهها و نتیجهها خود را با مشکلات مالی مواجه میبینند که پیامد آن ناتوانی بیشتر است. با توجه به موارد گفتهشده، نکته کلیدی این است که یک جامعه سالخورده قطعاً نمیتواند اقتصادی پویا داشته باشد [21].
طبق یافتههای این مطالعه «موانع دیدگاهی»، ازجمله چالشهای نظام سلامت ایران در رویارویی با سالمندی آینده شناسایی شد. این نتایج با یافتههای مطالعهای از نظر منفی بودن نگرش نظام سلامت به دوره سالمندی هماهنگ است[23]. نگرش منفی میتواند منبع توجه ناکافی یا دیرآیند برای رویارویی مناسب با پدیده سالمندی باشد.
نگرش منفی نظام سلامت به دوره سالمندی با علاقهمندی کمتر به کار با سالمندان به دلیل مشکل، وقتگیر و پرهزینه بودن است و این دیدگاه را ایجاد میکند که سرمایهها هدر میرود. با این اوصاف میتوان گفت حداقل در سالهای اخیر سالمندی برای نظام سلامت در اولویت نبوده است. از توجه دیرهنگام و پرداختن به اولویتهایی چون ایدز، بیماریهای واگیر، بیماریهای مزمن و غیرواگیر، همچنین پاسخگویی بهتر و بیشتر نظام سلامت به جوانان و میانسالان تا افراد مسن قابل برداشت است. با این کمتوجهیها و حرکت کُند و پیوسته در موضوع سالمندی به این برداشت نزدیک میشویم که دولت و نظام سلامت ایران برای ورود به دوره سالمندی آماده نیست [9].
طبق یافتههای این مطالعه «موانع درمانی» و «موانع بهداشتی»، ازجمله چالشهای نظام سلامت ایران در رویارویی با سالمندی آینده شناسایی شد. این نتایج با یافتههای سایر مطالعات از نظر ضعف بیمارستان و کادر درمان در حوزه سالمندی، چند تخصصی بودن کار با سالمندان، دشواری و زمانبر بودن خدمات درمانی برای سالمند، مشکلات مربوط به دارو، شیوع بیشتر بیماریهای جسمی سالمندان، مشکلات روانشناختی و کیفیت زندگی سالمندان و دشواری و زمانبر بودن خدمات پیشگیرانه سالمندان هماهنگ است [۲۸-23 ،17 ،16 ،14 ،9 ،8]. مجموع این عوامل که در مطالعات مختلف بررسی شده است، نشان از چالشهای نظام سلامت در ابعاد، حوزهها و تخصصهای مختلف دارد.
در حوزه درمان دشواریهای متعددی برای نظام سلامت در خدمترسانی به سالمندان وجود دارد، ازجمله چند تخصصی بودن کار با سالمندان، به طوری که اثرات مضاعف بیماریهای گوناگون در سالمند، به عدم پاسخگویی مفید تخصصهای مستقل در فرایند درمان میانجامد. افزایش دفعات استفاده از خدمات، طولانی شدن مدت استفاده از خدمات و تداوم تقاضای خدمات، خستگی نظام سلامت را به همراه داشته و میتواند ناخواسته به رسیدگیهای ناکافی منجر شود. از طرفی مسائل مربوط به دارو و مشکلات تداخلات دارویی به دلیل تعدد اقلام دارویی و گاه ناآگاهی متخصصان به انواع تداخلات دارویی در تجویز اقلام زیاد و بعضاً گران بودن یا در دسترس نبودن داروها، ازجمله دشواریهای حوزه درمان است به جز این با افزایش سن و فرسودهشدن بافتها و دستگاههای بدن، امکان بروز ناتواناییهای جسمی و شناختی و بیماریها در دوره سالمندی افزایش مییابد [26-24 ،14]. مشکلات روانشناختی، تنهایی، بیحوصلگی، خلأ روانی عاطفی، آلزایمر و همچنین کمخوابی، بیتحرکی، تغذیه نامناسب، عدم تفریح و سرگرمی متناسب و ایمن و بسیاری موارد دیگر، ازجمله مصداقهای وضعیت بهداشتی و کیفیت زندگی نامطلوب است [27 ،23 ،6]. این در حالی است که افراد در دوره سالمندی بیش از قبل به معاینات بالینی دورهای و بررسیهای پاراکلینیکی، فعال نگه داشتن اعضای بدن، ورزش و تحرک، حفظ سلامت روان و مراقبتهای بهداشتی نیازمند هستند. درواقع، اینها ملاحظاتی هستند که نهتنها در دوره سالمندی که عموماً نادیده گرفته شدند، بلکه از دوران جوانی و میانسالی لازم هستند.
طبق یافتههای این مطالعه «موانع آموزشی»، ازجمله چالشهای نظام سلامت ایران در رویارویی با سالمندی آینده شناسایی شد. نتایج این مطالعه در حوزه مشکلات حوزه آموزش با یافتههای سایر مطالعات هماهنگ است [24 ،23]. آموزش به عنوان نیاز کلیدی برای رویارویی مناسب با حداقل بخش مهمی از چالشهای سالمندی در این مطالعات مطرح شده است.
نداشتن علم کافی و دانش اختصاصی برای خدمترسانی به سالمندان در حوزههای مختلف سلامت، عدم تشویق نظام آموزشی برای ورود جدی دانشجویان به بحث سالمندی، عدم علاقه به سرمایهگذاری در تخصصهای سالمندی، وارداتی بودن علم و اطلاعات و فناوری در این حوزه، کمتوجهی به طرحها و پیشنهادهای صاحبنظران، ازجمله مسائل نظام آموزشی است.
در حوزه آموزش از بُعد غیرآکادمیک هم ضعف رسانهها، مولتیمدیا و صدا و سیما در آماده کردن جامعه برای ورود مؤثرتر به دوره سالمندی مشهود است. برنامهها با پیامهای مستقیم و غیرمستقیم مصرفگرایی و تجملگرایی رسانهها، فضای کمتری برای پرداختن به آموزش در موضوعات دغدغهمند مهمی چون سالمندی باقی گذاشته است. اهمیت پرداختن به این چالش از آن رو بیشتر تأیید میشود که مطالعاتی به نقش انواع آموزشهای فرهنگی، رسانهای و حتی فناورانه به سالمندان، خانوادهها و جامعه برای بهبود مراقبت و خدمترسانی به سالمندان تأکید داشتند [29 ،24 ،23].
طبق یافتههای این مطالعه «موانع فرهنگی ارزشی»، ازجمله چالشهای نظام سلامت ایران در رویارویی با سالمندی آینده شناسایی شد. این نتایج با یافتههای مطالعهای از نظر مسائل ساختاری و عملکردی خانواده و ضعف ارزشها هماهنگ است [19].
تغییر ساختار خانواده از گسترده به هستهای، از پرجمعیت به کمجمعیت و رواج آپارتماننشینی با متراژ کم به تغییر ناخواسته کیفیت زندگی خانوادهها و امکان کمتر آنها برای سرویسدهی مناسب به اعضای سالمند که مراقبتها و نیازمندهای متفاوتی لازم دارند، منجر شده است. تحت فشار بودن مراقبین، اشتغال همزمان زوجین و ناتواناییهای مالی به تحت فشار بودن، نارضایتی و عدم توافق بیشتر زوجین در مواجهه با اعضای سالمندشان منجر میشود که پیامد آن میتواند شکاف نسلی، کاهش اقتدار سالخوردگان و بیتفاوتی نسبت به آنها و در صورت تداوم نهادینه شدن سالمندهراسی یا سالمندآزاری شود. این در حالی است که تحقیقات نشان دادهاند مراقبت از سالمندان توسط خانوادهها به سلامتی منجر میشود [31 ،30].
طبق یافتههای این مطالعه «موانع فردی»، ازجمله چالشهای نظام سلامت ایران در رویارویی با سالمندی آینده شناسایی شد. این نتایج با یافتههای سایر مطالعات از نظر ضعف آگاهی و دانش سالمند و ضعف باور به خود [28] و ناتوانی در مراقبت از خود [27 ،23] هماهنگ است. یافتههای تحقیقات دیگر بر این موضوع صحه گذاشتند که نقش خود جامعه سالمند در بروز یا کاهش چالشها مؤثر است.
به جز آنچه در خانوادهها و جامعه در حال شکلگیری است، قالب شدن تفکر سالمندهراسی در خود سالمندان، احساس سرباری و پیشدستی سالمند در طرد خودش، ازجمله چالشهای مهمی است که به عدم مطالبهگری و نپذیرفتن ارزشمندی و واقعیت زندگی پیش رو به عنوان مرحلهای از زندگی منجر میشود. عدم آگاهی سالمند از آگاهیها و فناوریهای موجود در این زمینه و عدم همراهی با آگاهیهای اجتماعی و تغییرات فرهنگی، دامنزننده آسیبهای فردی به خود است.
در این زمینه، پژوهشی نیز شاخصهای آگاهیبخشی برای ارتقای زندگی سالمندان را بهطور اختصاصیتر در قالب آموزش بهبود و ارتقای کمیت و کیفیت زندگی، آموزش بهداشت و تندرستی، آموزشهای پیشگیرانه، آموزش چند فرهنگی شدن، آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات و شبکههای اجتماعی مجازی و بهرهگیری از آن مطرح کرده است [29]. طبعاً پیامد چنین آموزشهایی احساس ارزشمندی فردی بیشتر برای سالمندان و تقویت جایگاه و نقش سالمندان در جامعه خواهد بود.
نتیجهگیری نهایی
با توجه به چالشهای مطرحشده متعدد که برگرفته از دانش و تجارب صاحبنظران حوزه سلامت و سالمندی بود، نتایج این مطالعه میتواند چالشها و تهدیدها را در مسیر سالمندی آینده برای سیاستگذاران و قانونگذاران برای برنامهریزان و مجریان برنامهها نمایان کرده تا این افراد بتوانند از این یافتهها برای سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرای دقیقتر و کارآمد متناسب با ویژگیها و نیازهای جامعه سالمند استفاده کنند. در این زمینه لازم است سیاستگذاران به بهبود شاخصهای مدیریتی در تعریف سیاستهای مبتنی بر نیاز جامعه، اجرا و نظارت مناسب همچنین تأمین و تسهیل مالی اقدام کنند. مدیران به کمک مدیریت اثربخش، آموزشهای تخصصی به کارکنان و فرهنگسازی در جامعه و خانوادهها میتوانند برای کنترل موانع گفتهشده در مطالعه و دستیابی به فرصت برای رویارویی آماده و مناسب با سالمندی آینده اقدام مؤثرتری داشته باشند. به پژوهشگران توصیه میشود از بستری که این مطالعه برای معرفی موانع فراهم کرده، استفاده کنند و به مطالعات مستقلی برای ارزیابی ابعاد گوناگون هریک از این موانع و ارائه مدلهای راهکاری کاربردی بپردازند.
ازجمله محدودیتهای مطالعه این بود که گاه مدیر یا کارشناس دعوتشده از سازمان مرتبط با سالمندی، تا حدی با پیشداوری مثبت نسبت به خدمات و نقش سازمان خود برای سالمندان و پیشداوری منفی نسبت به کارکرد و نقش سازمانهای دیگر اعلام نظر میکردند که با مطرح کردن پرسشهای بیشتر از طرف پژوهشگر تا حدی در پاسخهای بعدی تعدیل میشد و متعاقباً نکته قوت مطالعه این بود که پژوهشگر امکان داشت با نمایندگانی از سازمانهای مرتبط مختلف مصاحبه کند و جهتگیری برخی مشارکتکنندگان برای بازگو کردن موانع، توسط گروههای مختلف تعدیل شد و به نوعی تنوع و گستردگی اطلاعات حاصل شد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
روند اجرای این مطالعه در کمیته تخصصی صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور به عنوان یک کمیته اخلاقی محلی به تأیید و تصویب رسید. همه مراحل با تأیید ناظر تخصصی طرح انجام شده است. در مورد محرمانه نگه داشتن اطلاعات و رعایت اصول اخلاقی و اینکه شاید نیاز به چند جلسه مصاحبه باشد، اعتماد و رضایت مشارکتکنندگان دریافت شد. به مشارکتکنندهها اعلام شد حق دارند در صورت عدم تمایل به ادامه، هر زمان اعلام کردند از مطالعه خارج شوند. همانطور که به مشارکتکنندگان اطمینان داده شد از اطلاعات ارائهشده بهگونهای استفاده شد که محرمانگی و حریم فردی و خصوصی آنها رعایت شود.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از طرح تحقیقاتی پسادکتری با شماره تصویب 98028273 است و با حمایت مالی صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران انجام شد.
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در نگارش مقاله مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
این مقاله تعارض منافع ندارد.