مقدمه
جمعیت جهان در حال پیر شدن است و اکنون سالمندی بهعنوان یک مسئله جهانی در نظر گرفته میشود [
1]. سرعت پیری جمعیت بهطور چشمگیری در سرتاسر جهان افزایش یافته است و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سلامتی زیادی دارد [
2]. پیری با کاهش عملکرد شناختی مرتبط است [
3]. یکی از فرضهایی که امروزه برای توضیح درباره کاهش عملکرد شناختی در سالمندان در نظر گرفته میشود، کاهش تحریک و فعالیتهای چالشبرانگیز محیط است [
4]. تعداد رو به افزایش افراد مسن به افزایش بروز اختلالات مربوط به پیری مانند نقص شناختی خفیف در افراد مسن منجر میشود [
5].
بیماری آلزایمر و نقص شناختی خفیف چالشهای اساسی در مراقبتهای بهداشتی مرتبط با سالمندان در قرن 21 است [
6]. کاهش شناختی مربوط به سن، یک پدیده گسترده است که با افزایش سن برای نقص شناختی خفیف افزایش مییابد [
7]. نقص ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺧﻔﯿﻒ یﮏ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﯿﺎﻧﯽ بین زوال ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر در دوره ﭘﯿﺮی ﻃﺒﯿﻌﯽ و ﻣﺮاﺣﻞ اوﻟﯿﻪ ﺑﯿﻤﺎری دﻣﺎﻧﺲ آﻟﺰایﻤﺮ یﺎ زوال ﻋﻘﻞ اﺳﺖ ﮐﻪ میتواند ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺣﺎﻓﻈﻪ، زﺑﺎن، ﺗﻔﮑﺮ و ﻗﻀﺎوت ایﺠﺎد کند ﮐﻪ ایﻦ ﻧﻘﺼﺎن ﻋﻤﻠﮑﺮدهای ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ، ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﺗﻐﯿﯿﺮات واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﻦ ﻃﺒﯿﻌﯽ هستند [
8].
امروزه در این موضوع اتفاقنظر وجود دارد که سالمندی موفق، تنها مربوط به داشتن ژنهای سالم یا دسترسی به منابع سالم نیست، بلکه به چگونگی تنظیم زندگی به طور فعال توسط افراد و رفتارهایشان بستگی دارد، بهطوریکه بتوان با آن سرزندگی را بهبود بخشید [
9]. ریان و دسی [
10] سرزندگی را در قالب دارا بودن انرژی بدنی و ذهنی تعریف میکنند. افرادی که از سرزندگی ذهنی بالایی برخوردارند، فعالتر و مولدتر [
11]، در مقابله با چالشها بهتر [
10] و سلامت روانشناختی بهتری را گزارش میدهند [
12]. سرزندگی ذهنی تأثیر مثبتی بر تنظیم رفتارها و اقدامات هدفمند دارد که سلامت روان را افزایش میدهد [
13]. سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف آسیبپذیری بیشتری در برابر از دست دادن شادی و سرزندگی ذهنی دارند که میتواند به شروع اختلالات عاطفی مانند افسردگی و اضطراب ناشی از کاستیها و مشکلات معمول مرتبط با سن در زمینههای مختلف منجر شود و درنتیجه همرا با افت کیفیت زندگی باشد [
14].
کیفیت زندگی یک مفهوم کلیدی برای درک تأثیرات نقص شناختی بر زندگی مبتلایان به نقص شناختی خفیف است [
15]. به نظر میرسد افرادی که از تشخیص نقص شناختی خفیف خودآگاه هستند، مستقل از شدت اختلال، کیفیت زندگی پایینتری را تجربه میکنند [
16]. اثرات نقص شناختی خفیف فراتر از شناخت است و بهصورت منفی بر کیفیت زندگی سالمندان تأثیر میگذارد [
17]. کیفیت زندگی یک پیامد مهم بهداشتی برای افراد مسن مبتلا به نقص شناختی خفیف است، زیرا ماهیت چندبعدی دارد، بنابراین ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی را قادر میسازد تا اندازهگیری جامعی از بیماری و اثرات درمانی را انجام دهند [
18].
درمانهای اثرگذار کمی برای جلوگیری از پیشرفت زوال عقل و نقص شناختی خفیف وجود دارد. تنها تعداد کمی از پژوهشها اثرگذاری فنون اصلاح عصبی برای درمان نقصهای مرتبط با زوال عقل یا نقص شناختی خفیف را آزمودهاند [
19]. مداخلات غیردارویی برای درمان نقص شناختی خفیف توجه زیادی را به خود جلب کردهاند. از رویکردهای اصلی و غیردارویی، رویکرد توانمندسازی شناختی است. توانبخشی شناختی روش درمانی است که هدف اصلی آن بهبود نقایص و عملکرد شناختی بیمار ازقبیل حافظه، عملکرد اجرایی، درک اجتماعی، تمرکز و توجه است و اصولی از شکلپذیری عصبی مغز مبتنی است [
19،
20]. پیشینه تحقیقاتی از مداخلات توانبخشی شناختی رایانهای، بر بهبود نقص شناختی خفیف حمایت میکند. بهارفوکس و همکاران [
21] اخیراً در پژوهشی تأثیر توانبخشی شناختی رایانهای بر عملکرد شناختی در افراد مسن با نقص شناختی خفیف را بررسی کردند. یافتههای پژوهشی نشان داد که شرکتکنندگان در وضعیت تمرین شناختی رایانهای، بهبود بیشتری در اندازهگیریهای حافظه، یادگیری و توانایی شناختی داشتند. جی و همکاران [
22] در یک فرا تحلیل دریافتند که توانمندسازی شناختی در بهبود علائم سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف مؤثر بوده و برخی از مداخلات بر مبنای توانمندسازی شناختی علائم غیرشناختی مانند اضطراب و افسردگی را بهبود بخشیده است.
تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز ممکن است یک گزینه درمانی جدید و هیجانانگیز ارائه دهد. تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز آندال، یک تکنیک عصبی فیزیولوژیکی امن، ارزان قیمت، و غیر تهاجمی است که انعطافپذیری عصبی را با القای جریان الکتریکی ضعیف به کف سر تسهیل میکند تا تحریکپذیری نواحی زیرین مغز را افزایش دهد [
23]. تأثیرات تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز براساس قطبیت جریان، شدت، زمان و نقطه مورد کاربرد، متفاوت است. تحقیقات نشان داده است که این روش میتواند سبب ارتقای عملکردهای شناختی مغز مانند توجه، تصمیمگیری، یادگیری و حافظه در انسان و حیوان شود [
24]. همچنین گومز و همکاران [
25]، به تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر سالمندان مبتلا به نقص خفیف شناختی پی بردند.
گونزالس و همکاران [
26] به بررسی کاربردهای درمانی تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز برای درمان نقص شناختی خفیف پرداختند و پیشنهاد کردند که ترکیب تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز با سایر روشهای درمانی مانند توانمندسازی شناختی میتواند در بهبود بیماران مبتلا به نقص شناختی خفیف تأثیرگذار باشد. ازآنجاکه اختلال شناختی خفیف بهعنوان یک دوره بحرانی به شمار میرود که در طی آن بازسازی شناختی و عصبی مانند جبران، هنوز رخ میدهد، بنابراین، درمانهای شناختی میتواند اثر مفید بر روی کاهش احتمال پیشرفت در دوران اختلال شناختی خفیف داشته باشد [
27]. بهطورکلی توانبخشی شناختی و تحریک الکتریکی مغز میتواند اختلال شناختی خفیف در سالمندان را بهبود بخشد [
28]. بیندو و همکاران [
29]، آموزش شناختی را با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بهطور همزمان ترکیب کردند و روند بهبود قابلتوجه حافظه را در سالمندان مبتلا به اختلال خفیف شناختی گزارش کردند. میرزایی و همکاران [
30]، به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی توانبخشی شناختی رایانهای و تحریک الکتریکی مستقیم مغز بر عملکرد شناختی سالمندان پرداختند و به این نتیجه رسیدند که این روش میتواند تواناییهای شناختی سالمندان را بهبود بخشد. پارک و همکاران [
31] تأثیر همزمان تمرینات کامپیوتری شناختی و اعمال تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای را بر بیماران دچار سکته مغزی مورد بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند که اعمال چنین پروتکلی میتواند تأثیر معناداری در بهبود عملکرد بیماران در مقایسه با گروه کنترل داشته باشد. تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز ممکن است قدرت انتقال پیامهای عصبی را ازطریق مدارهای سیناپسی در مسیرهایی که با تمرین شناختی تحریک میشوند، افزایش دهد؛ بنابراین، اتصال هر 2 تکنیک میتواند تأثیر مثبت همافزایی بر رفتار ایجاد کند [
32-
34].
بهطورکلی باتوجهبه اینکه افراد سالمند بهعنوان آسیبپذیرترین گروه در معرض کاهش تواناییهای عملکردی و همچنین برخی تغییرات در شرایط فیزیکی خود مانند عملکرد شناختی، اجتماعی و روانی هستند [
35] و ازآنجاکه امروزه تشخصی سریع بیماری آلزایمر از حالت نقص شناختی خفیف بهعنوان مهمترین گام در راستای جلوگیری از پیشرفت سریع بیماری بهحساب میآید [
36] و در نظر گرفتن اینکه نقص شتاختی خفیف یک عامل خطر برای زوال عقل است [
37]، نیاز به مطالعات بیشتر در این زمینه محسوس است. علاوهبراین، هدف قرار دادن یک شبکه عصبی با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز درحالیکه با یک فعالیت تحریک شناختی درگیر است، در طول یا بعد از تجویز تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز، ممکن است اثرات درمانی بهتری نسبت به تحریک همان ناحیه قشری فاقد محرکهای شناختی داشته باشد [
34]. درمانهای مختلف به بررسی تأثیر توانمندسازی شناختی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر بیماران مبتلا به نقص شتاختی خفیف پرداختهاند، اما تاکنون پژوهشی در ارتباط با ترکیب این 2 نوع درمان و بررسی اثربخشی آن در کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی این گروه از افراد انجام نشده است؛ درواقع کاربرد ترکیب این 2 روش اکثراً برای بهبود توانمندیهای شناختی به کار برده شده است، اما اثربخشی آن بر مسائل روان شناختی و کیفیت زندگی مورد بررسی قرار نگرفته است؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی توانمندسازی شناختی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف بود.
روش مطالعه
این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی بود و در آن از طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل و همراه با پیگیری استفاده شد. جامعه مورد هدف در این پژوهش شامل کلیه سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف ساکن شهر تهران بود. با استفاده از نمونهگیری دردسترس و فرمول کوکران، 40 نفر از افرادی که که در سالهای 1399-1400به منظور ارزیابی به بیمارستان پیامبران تهران مراجعه کرده بودند و توسط متخصص مغز و اعصاب تشخیص نقص شناختی خفیف دریافت کرده بودند، انتخاب و بهصورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش ترکیب توانمندسازی شناختی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز را بهصورت فردی دریافت کرد. برای گروه کنترل نیز مداخله درمانی اجرا نشد. ملاکهای ورود به این مطالعه عبارت بودند از: 1. داشتن حداقل سن 65 سال و حداکثر 74 سال، 2. تشخیص نقص شناختی خفیف باتوجهبه ابزارهای تشخیصی، 3. حداقل تحصیلات دیپلم. ملاکهای خروج نیز عبارت بودند از 1. سوءمصرف الکل و مواد اعتیادآور ، 2. مبتلا بودن به بیماریهای روانشناختی حاد و مزمن، 3. نقص شناختی شدید (مثل آنچه در دمانس اتفاق میافتد) و 4. بیماری جسمی که ممکن است در پاسخدهی و همکاری شرکتکنندگان تداخل ایجاد کند، 5. شرکت کردن در برنامه درمانی دیگر بهصورت همزمان و 6. مشکل بینایی و شنوایی طبق معاینات بینایی و شنواییسنج.
ابزارهای مورداستفاده در پژوهش
پرسشنامه سنجش سرزندگی ذهنی
این پرسشنامه را رایان و فردیکسون [
38] ساختهاند، انرژی و شور و شوق برای زندگی را بهمنزله یک صفت مورد سنجش قرار میدهد و دارای 7 گویه است که در طیف 7 درجهای لیکرت از در مورد من اصلاً درست نیست (1) تا در مورد من کاملاً درست است (7) نمرهگذاری میشود. حداکثر نمره 49 و حداقل نمره در این مقیاس 7 است. نمرات بالاتر در هر مقیاس به معنای سرزندگی به معنای سرزندگی ذهنی بالاتر است و بالعکس. روایی سازه این مقیاس در پژوهش میلیاواسکایا و کوستنر [
39] بهوسیله تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفته است. یافتهها نشان داد که بارهای عاملی بین 0/52 تا 0/82 بود. آلفای کرونباخ نیز روی نمونه فوق 0/94 گزارش شده است. در ایران پژوهشی توسط رشوانلو و همکاران [
40] انجام شد. بررسی روایی سازه با تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که «مقیاس سرزندگی ذهنی» ساختاری یک عاملی با واریانس تبیینشده 59/47 درصد دارد. روایی سازه با تحلیل عاملی تأییدی نیز به تأیید رسید. ضرایب آلفای کرونباخ و دونیمه کردن 0/88 و 0/85 به دست آمد. آلفای کرونباخ آزمون در پژوهش حاضر 0/79 به دست آمد.
پرسشنامه کیفیت زندگی سالمندان
پرسشنامه کیفیت زندگی لیپاد مختص سنجش کیفیت زندگی سالمندان است که در سال 1998 دیگو و همکاران طراحی کردهاند. این پرسشنامه کیفیت زندگی سالمند را در 7 بعد عملکرد جسمی، مراقبت از خود، افسردگی و اضطراب، عملکرد ذهنی، عملکرد اجتماعی، عملکرد جنسی و رضایت از زندگی را با 31 گویه در مقیاس لیکرتی 4 گزینهای میسنجد. صفر و 93 حداقل و حداکثر نمره فرد میتواند از این پرسشنامه باشد. نمره بالاتر به معنای کیفیت زندگی بهتر است. آلفای کرونباخ این پرسشنامه 0/83 به دست آمده است [
41]. پرسشنامه بار فرهنگی ندارد و در ایران نیز ترجمه و مورد هنجاریابی قرار گرفته است. قسمت اول پرسشنامه خصوصیات فردی شامل سن، جنس، میزان درآمد، وضعیت تأهل، تعداد فرزندان، مدت اقامت و میزان تحصیلات است. قسمت دوم پرسشنامه 31 سؤال دارد. در پژوهش سجادی و بیگلریان [
42] پایایی پرسشنامه ازطریق آلفای کرونباخ 0/87 به دست آمده است.
پروتکل مداخله توانمندسازی شناختی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز
در این پژوهش برنامه ترکیب 2 روش مذکور براساس نظریههای انعطافپذیری عصبی بهصورت محققساخته طراحی شد و 12 جلسه 50 دقیقهای برای هر فرد اجرا شد. خلاصه جلسات در
جدول شماره 1 ارائه شده است.
شیوه اجرای آزمون
پس از تصویب پروپوزال در دانشکده روانشناسی و کمیته اخلاق زیستی در دانشگاه شهیدبهشتی، با مراجعه به بخش توانمندسازی بیمارستان پیامبران، از بین افرادی که به این کلینیک مراجعه کرده بودند و توسط متخصص مغز و اعصاب تشخیص نقص شناختی خفیف دریافت کرده بودند، تعداد 40 نفر بهصورت دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از هر دو گروه شرکتکننده رضایتنامه بهصورت کتبی دریافت شد و به آنها توضیح داده شد که هروقت خواستند میتوانند پژوهش را ترک کنند. برای گروه آزمایش 12 جلسه پروتکل توانمندسازی شناختی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز اجرا شد. هرجلسه 50 دقیقه و ابتدا 20 دقیقه تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز tDCS و سپس 30 دقیقه توانمندسازی انجام میشد. جلسات بهصورت یک روز در میان و 3 بار در هفته صورت میگرفت. برای توانمندسازی شناختی از بسته نرمافزاری کامپیوتری کاپتان لاگ استفاده شد که بهمنظور ارتقا تواناییهای شناختی هم در سطح ابتدایی و پایه (برای افراد با توانایی شناختی کمتر) و هم در سطح پیشرفته (برای افراد با سن بالاتر و توانایی شناختی بیشتر)طراحی شده است. در برنامه کاپتان لاگ، هم کارکردهای پایه شناختی هم کارکردهای عالی شناختی بهطور همزمان بهبود و ارتقا پیدا میکنند؛ بنابراین فرد میتواند مهارتها و تواناییهای خود را برای یادگیری و کسب موفقیت در حیطههای مختلف زندگی روزمره، زندگی تحصیلی و شغلی بهبود بخشد [
43]. برای تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز هم پد تحریکی (1/5 میلیآمپر)را در ناحیه F3 و پد مهاری روی شانه راست قرار میگرفت. تحریک ازطریق دستگاه کانادایی Oasis Pro با اندازه پد آند 4 در 4 و کاتد 6 در 4 سانتیمتر توسط پژوهشگر انجام شد. حین انجام پروتکلهای درمانی، گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. شرکتکنندگان قبل از شروع فرایند مداخله، بعد از مداخله و 1 ماه پس از درمانه بهوسیله پرسشنامههای کیفیت زندگی سالمندان و سرزندگی ذهنی مورد سنجش قرار گرفتند. دادههای بهدستآمده با روش تحلیل واریانس دوراهه در نسخه 25 نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها
دادههای توصیفی یعنی میانگین و انحرافمعیار نمرات سرزندگی ذهنی و کیفیت زندگی در 2 گروه آزمایش و کنترل در
جدول شماره 2 ارائه شده است.
در گروه آزمایش تعداد 14 نفر (70 درصد) مرد و 6 نفر (30 درصد) زن بودند؛ در گروه کنترل نیز 16 نفر (80 درصد) و 4 نفر (20 درصد) زن بودند. میانگین سنی گروه آزمایش 71/5 و در گروه کنترل 68/4 بود.
بهطور کلی نتایج
جدول شماره 2 نشان میدهد نمرات گروه آزمایش در متغیرهای کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر داشته است و این تغییر در گروه کنترل مشاهده نمیشود. برای بررسی همگنی واریانسهای بین دو گروه کنترل و آزمایش از آزمون همگنی واریانس لون استفاده شد. نتایج برای کیفیت زندگی در پیش آزمون (0/05<P و 0/039=F1.38)، پسآزمون (0/05<P و 0/101=F1.38) پیگیری (0/05<P و 0/216=F1.38) و برای متغیر سرزندگی ذهنی در پیشآزمون (0/05<P و 0/088=F1.38)، پسآزمون (0/05<P و 0/144=F1.38) و پیگیری (0/05<P و 0/001=F1.38) بود که معنادار نبود و بنابراین مفروضه همگنی واریانسها مورد تأیید است. از آزمون کرویت مخلی هم برای همسانی واریانس تفاوت گروهها استفاده شد که برای کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی ازنظر آماری معنادار نشد (0/05<P) که نشاندهنده برقراری مفروضه کرویت است. باتوجهبه برقرار بودن مفروضههای تحلیل واریانس مکرر استفاده از این روش مجاز است.
براساس اطلاعات
جدول شماره 3 نتایج نشان میدهد که تمامی آزمونهای چند متغیری معنادار هستند که این موضوع بیانگر وجود اثر اصلی مربوط به عامل تکرار (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) و همینطور اثر تعاملی بین گروهها و تکرار (یعنی وجود تفاوت بین گروهها در طی مراحل اندازهگیری) است.
به منظور بررسی دقیقتر تفاوت میان گروهها باید اثرات درون آزمودنی تکمتغیری مورد استفاده قرار گیرد که در
جدول شماره 4 ارائه شده است.
باتوجهبه نتایج ارائهشده در
جدول شماره 4، مقادیر F مربوط به اثرات تعاملی بین گروهها و تکرار (یعنی وجود تفاوت بین گروهها در طی مراحل اندازهگیری)، برای تمامی متغیرها در سطح آلفای 0/01 معنادار است (0/01>P). معناداری اثرات تعاملی نشاندهنده وجود تفاوت بین روند تغییرات نمرات کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی گروههای کنترل و توانمندسازی شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز در طی مراحل اندازهگیری است. بهمنظور مقایسه زوجی میانگین نمرات در طی مراحل اندازهگیری، از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد که نتایج حاصل در ادامه ارائه شده است.
در
جدول شماره 5 مقایسههای زوجی جهت بررسی تفاوت بین نمرات کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی در طی مراحل درمان، برای هر یک از گروههای کنترل و توانمندسازی شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز آورده شده است.
براساس نتایج بهدستآمده در گروه توانمندسازی شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز تفاوت بین میانگین نمرات مرحله پیشآزمون با مراحل پسآزمون و پیگیری معنادار است (0/05>P) با مقایسه میانگین نمرات در 3 مرحله مشاهده میشود که میانگین نمرات کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی در مراحل پسآزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیشآزمون بهطور معناداری افزایشیافته است که نشاندهنده اثربخش بودن مداخله موردنظر دارد. تفاوت بین نمرات مرحله پسآزمون با نمرات مرحله پیگیری معنادار نیست (0/05<P) که نشاندهنده ثبات اثرات درمان باگذشت زمان است. در گروه کنترل نیز تفاوت بین نمرات مرحله پیشآزمون با مراحل پسآزمون و پیگیری و همچنین تفاوت بین نمرات مرحله پسآزمون با نمرات پیگیری معنادار نیست (0/05<P).
بحث
این پژوهش با هدف اثربخشی ترکیب 2 درمان توانمندسازی شناختی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف انجام شد. براساس یافتهها، ترکیب توانمندسازی شناختی با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر کیفیت زندگی و سلامت ذهنی سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف تأثیرگذار است. همچنین براساس بررسیها در مرحله پیگیری 1 ماهه، تفاوت مشاهده شده در بین گروها، باگذشت زمان پایدار است.
نتایج مطالعه حاضر، همسو با نتایج پژوهشهای گومز و همکاران [
25]، مبنی بر برتری تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر شبهدارو در بهبود حافظه، تسلط کلامی و عملکرد اجرایی در سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف؛ ادنزاتو و همکاران [
44]، مبنی بر مؤثر بودن تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر نظریه ذهن در بیماران پارکینسون مبتلا به نقص خفیف شناختی؛ لورنس و همکاران [
45]، مبنی بر پیشرفتهای قابلتوجهی در نتایج شناختی و کیفیت زندگی مبتلایان نقص شناختی خفیف که از ترکیب مداخلات تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز و آموزش شناختی بهره بردند در مقایسه با افرادی که فقط یکی از درمانهای فوق را دریافت کردند، است.
همچنین نتایج پژوهشهای کیم و کیم [
46]، مبنی بر تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز در کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سکته مغزی؛ هیر و همکاران [
47]، مبنی بر تأثیر برنامه آموزشی شناختی برای بهبود حافظه کاری در افراد مسن مبتلا به نقص شناختی خفیف؛ میرزایی، حسنی ابهریان، مسچی و ثابت [
30]، مبنی بر اثربخشی درمان ترکیبی توانبخشی شناختی رایانهای و تحریک الکتریکی مستقیم مغز بر عملکرد شناختی سالمندان و زارع، شریفی و حشمدار [
48]، مبنی براثر توانبخشی شناختی رایانهای بر بهبود اختلال شناختی خفیف و ظرفیت حافظه کاری زنان سالمند، با یافتههای این پژوهش همراستا است.
در پژوهشهای دیگری نیز نتایج مشابه به دست آمده است. ایندالستری و همکاران [
49] که در یک فراتحلیل دریافتند که علیرغم تفاوت در نتایج مشاهدهشده، یافتههای کلی بیانگر اثرات امیدوارکننده تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز در بهبود شرایط شناختی سالمندان بود؛ سن یوان و همکاران [
50]، براساس بررسیهای نظاممند و فراتحلیلها دریافتند که پس از مداخله شناختی، سالمندان نتایج مثبتی را در مهارتهای خاص آموزشدیده به دست آوردند. این تأثیرات نهتنها در مهارتهای خاص آموزشدیده، بلکه در سلامت ذهنی و کیفیت زندگی نیز مشاهده میشود؛ چندلر و همکاران [
51] دریافتند که مداخلات شناختی در بهبود بیماران مبتلا به نقص شناختی خفیف مؤثر است و کازمیرو و همکاران [
52] دریافتند که توانمندسازی شناختی بر اضطراب و افسردگی سالمندان نقش بسزایی دارد.
گنزالس و همکاران [
53]، نیز در مطالعه خود متوجه شدند که سرزندگی ذهنی در سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف نقش مهمی ایفا میکند و بر درک شیوهای که کمبودهای شناختی ظریف اولیه بر سرزندگی ذهنی تأثیر میگذارد، تأکید کردند.
کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی پایین در بین سالمندان با نگرانی بیشتر در حافظه [
54 ،
55] و نقص شناختی [
56] مرتبط است. سرزندگی ذهنی به معنای احساس زندهبودن و هوشیاری است و نقش مهمی در سلامت سالمندان دارد، اما ازدستدادن سرزندگی شکایتی شایع در بین سالمندان است [
57]. توانمندسازی شناختی به افراد کمک میکند تا شرایط خود را بپذیرند، بر عوامل حمایتی تأکید میکند و شناخت و باورهای فرد را اصلاح میکند و میتواند دیدگاه وی را نسبت به تجارب زندگی تغییر دهد و سرزندگی ذهنی او را تقویت کند [
58].
در تبیین نتایج مداخله باید گفت که اثرات نقص شناختی خفیف فراتر از شناخت است و کیفیت زندگی افراد مبتلا را تحت تأثیر قرار میدهد [
17]. تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بهعنوان یک استراتژی امیدوارکننده ازطریق افزایش اتصالات مغزی بر کیفیت زندگی افراد میتواند اثرگذار باشد [
59]. از طرفی اختلال شناختی با کاهش مستمر تواناییهای فرد همراه است. با بهبود عملکرد مغز و اتصالات مغزی و به تبع آن، توانمندیهای شناختی، زندگی روانشناختی افراد نیز تحت تأثیر قرار میگیرد و بهبود مییابد. ناتوانی در انجام کارهای روزمره و نوع سبک زندگی که فرد در آن وابسته به دیگران باشد، عزت نفس و کیفیت زندگی را به میزان زیادی کاهش میدهد و بنابراین بهبود عملکرد مغز با استفاده از روشهای غیر دارویی و غیرتهاجمی میتواند در بهبود سلامت روان شناختی سالمندان مبتلا به نقص شناختی مؤثر واقع شود. اغلب تحقیقات روشهای توانبخشی مختلف تا به امروز تأثیر مثبتی بر متغیرهای شناختی و خلقوخوی در اختلال شناختی خفیف گزارش کردهاند [
60,
61]. به دلیل رابطه نزدیکی بین کیفیت زندگی افراد و درک آنها از خود، اعتمادبهنفس، توانایی ایجاد احساسات مثبت در خود و مقاومت در برابر احساسات منفی، دیدگاههای مثبت درباره خود، جهان و آینده و توانایی مقابله با آنها، هرگونه بهبود در این عوامل نهتنها میتواند نگرانی افراد را کاهش دهد، بلکه بر کیفیت زندگی آنها نیز تأثیر مثبت خواهد گذاشت [
62].
هدف مطالعه حاضر این بود که شواهد قانعکنندهای را نشان میدهد که روشهای غیردارویی و غیرتهاجمی و بدون خطر مثل آموزش شناختی همراه با تحریک فراجمجمهای مغز یک گزینه مداخلهای مفید برای کمک به سلامت روان سالمندان است. درواقع، استفاده از ویژگی انعطافپذیری عصبی و تحریک مغزی ممکن است یک جنبه کلیدی برای کاهش برخی از ابعاد زوال شناختی مربوط به سن یا نقصهای مرتبط با نقص شناختی خفیف باشد.
باتوجهبه اینکه کاهش شناختی و نقص شناختی خفیف پیامدهای مهمی برای بیماران و خانوادههای آنها دارد و نیاز است که پزشکان مراقبتهای اولیه در شناسایی و مدیریت این اختلال شایع، مهارت داشته باشند، زیرا تعداد افراد مسن در دهههای آینده افزایش مییابد [
63]، بنابراین پیشنهاد میشود پژوهشهای بیشتری درزمینه سالمندان مبتلا به این اختلال، انجام شود. باتوجهبه اینکه سطح درآمد و تحصیلات نیز در کارکردهای شناختی نقش دارند، در نظر گرفتن این متغیرها نیز میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
نتیجهگیری نهایی
در یک نتیجهگیری کلی میتوان بیان کرد که ترکیب دو روش توانمندسازی شناختی و تحریک فراجمجمهای مغز که هردو جزء روشهای اصلاح عصبی و غیرتهاجمی هستند، میتواند منجر به تغییرات در سلامت روان شناختی سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف شود؛ یعنی در واقع اصلاح عصبی و توانمندیهای شناختی و به تبع آن، مدیریت و کنترل بیشتر بر زندگی، میتواند کیفیت زندگی و سرزندگی را در افراد تحت تأثیر قرار دهد.
در نظر گرفته نشدن جنسیت بهعنوان یک متغیر و نمونه در دسترس، دوسرکور نبودن و دوره پیگیری کوتاه 1 ماهه از محدودیتهای این پژوهش است که توصیه میشود در تحقیقات آتی مدنظر قرار گیرند. باتوجهبه نتایج، اجرای هر دو درمان بهصورت همزمان، تأثیر بیشتری در بهبود وضعیت شناختی سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف دارد و توصیه به تهیه پروتکلی بر مبنای این پژوهش، از دیگر پیشنهادها است. همچنین مطالعات آینده میتوانند به بررسی ویژگیهای فردی بیماران مبتلا به نقص خفیف شناختی (از قبیل ضریب هوشی، رژیم غذایی، سوءمصرف مواد مخدر و سطح فعالیت بدنی و غصره) بر نتایج درمان بپردازند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
پژوهش حاضر در کمیته اخلاق دانشگاه شهید بهشتی با کد اخلاق IR.SBU.REC.1400.261 تأیید شده است.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از هیچ شخص یا سازمانی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمامی نویسندگان در بخشهای مختلف پژوهش مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
References
1.
Prince MJ, Wu F, Guo Y, Gutierrez Robledo LM, O'Donnell M, Sullivan R, et al.The burden of disease in older people and implications for health policy and practice. The Lancet. 2015; 385(9967):549-62. [DOI:10.1016/S0140-6736(14)61347-7] [PMID]
2.
Rao D, Luo X, Tang M, Shen Y, Huang R, Yu J, et al. Prevalence of mild cognitive impairment and its subtypes in community-dwelling residents aged 65 years or older in Guangzhou, China. Archives of Gerontology and Geriatrics. 2018; 75:70-5. [DOI:10.1016/j.archger.2017.11.003] [PMID]
3.
Crimmins EM, Saito Y, Kim JK. Change in cognitively healthy and cognitively impaired life expectancy in the United States: 2000-2010. SSM-Population Health. 2016; 2:793-7. [DOI:10.1016/j.ssmph.2016.10.007] [PMID] [PMCID]
4.
Calero M. Effects of environmental enrichment and training across life span in cognition. In: Fernández-Ballesteros R, Benetos A, Robine J, editors. The Cambridge handbook of successful aging. Cambridge: Cambridge University Press; 2019. [DOI:10.1017/9781316677018.020]
5.
Klimova B, Maresova P. Computer-based training programs for older people with mild cognitive impairment and/or dementia. Frontiers in Human Neuroscience. 2017; 11:262. [DOI:10.3389/fnhum.2017.00262] [PMID] [PMCID]
6.
Livingston G, Huntley J, Sommerlad A, Ames D, Ballard C, Banerjee S, et al. Dementia prevention, intervention, and care: 2020 report of the Lancet Commission. The Lancet. 2020; 396(10248):413-46. [DOI:10.1016/S0140-6736(20)30367-6] [PMID]
7.
Hu C, Yu D, Sun X, Zhang M, Wang L, Qin H. The prevalence and progression of mild cognitive impairment among clinic and community populations: A systematic review and meta-analysis. International Psychogeriatrics. 2017; 29(10):1595-608. [DOI:10.1017/S1041610217000473] [PMID]
8.
Lima AP, Castilhos R, Chaves ML. The use of the clinical dementia rating scale sum of boxes scores in detecting and staging cognitive impairment/dementia in Brazilian patients with low educational attainment. Alzheimer Disease & Associated Disorders. 2017; 31(4):322-7. [DOI:10.1097/WAD.0000000000000205] [PMID]
9.
Pachana NA, Laidlaw K. The Oxford handbook of clinical geropsychology. Oxford: Oxford Academic; 2015. [DOI:10.1093/oxfordhb/9780199663170.001.0001]
10.
Ryan RM, Deci EL. Self-determination theory and the facilitation of intrinsic motivation, social development, and well-being. American Psychologist. 2000, 55(1):68-78. [DOI:10.1037/0003-066X.55.1.68] [PMID]
11.
Kawabata M, Yamazaki F, Guo DW, Chatzisarantis NL. Advancement of the Subjective Vitality Scale: Examination of alternative measurement models for Japanese and Singaporeans. Scandinavian Journal of Medicine & Science in Sports. 2017; 27(12):1793-800. [DOI:10.1111/sms.12760] [PMID]
12.
Ugur E, Kaya Ç, Özçelik B. Subjective vitality mediates the relationship between respect toward partner and subjective happiness on teachers. Universal Journal of Educational Research. 2019; 7(1):126-32. [DOI:10.13189/ujer.2019.070117]
13.
Arslan G, Yıldırım M, Aytaç M. Subjective vitality and loneliness explain how coronavirus anxiety increases rumination among college students. Death Studies. 2022; 46(5):1042-51. [DOI:10.1080/07481187.2020.1824204] [PMID]
14.
Windsor TD, Burns RA, Byles JE. Age, physical functioning, and affect in midlife and older adulthood. Journals of Gerontology Series B: Psychological Sciences and Social Sciences. 2013; 68(3):395-9. [DOI:10.1093/geronb/gbs088] [PMID]
15.
Daig I, Lehmann A. Verfahren zur Messung der Lebensqualität. Zeitschrift für medizinische Psychologie. 2007; 16(1-2):5-23. [Link]
16.
Stites SD, Karlawish J, Harkins K, Rubright JD, Wolk D. Awareness of mild cognitive impairment and mild Alzheimer’s disease dementia diagnoses associated with lower self-ratings of quality of life in older adults. Journals of Gerontology Series B: Psychological Sciences and Social Sciences. 2017; 72(6):974-85. [DOI:10.1093/geronb/gbx100] [PMID] [PMCID]
17.
Hussenoeder FS, Conrad I, Roehr S, Fuchs A, Pentzek M, Bickel H, et al. Mild cognitive impairment and quality of life in the oldest old: A closer look. Quality of Life Research. 2020; 29(6):1675-83. [DOI:10.1007/s11136-020-02425-5] [PMID] [PMCID]
18.
Song D, Yu DS, Li PW, He G, Sun Q. Correlates of health-related quality of life among Chinese older adults with mild cognitive impairment. Clinical Interventions in Aging. 2019; 14:2205-12.[DOI:10.2147/CIA.S227767] [PMID] [PMCID]
19.
Orinstein AJ, Stevens MC. Brain activity in predominantly-inattentive subtype attention-deficit/hyperactivity disorder during an auditory oddball attention task. Psychiatry Research:Neuroimaging. 2014; 223(2):121-8. [DOI:10.1016/j.pscychresns.2014.05.012] [PMID] [PMCID]
20.
Bergo E, Lombardi G, Pambuku A, Della Puppa A, Bellu L, D’avella D, et al. Cognitive rehabilitation in patients with gliomas and other brain tumors: State of the art. BioMed Research International. 2016; 2016:3041824. [DOI:10.1155/2016/3041824] [PMID] [PMCID]
21.
Bahar-Fuchs A, Webb S, Bartsch L, Clare L, Rebok G, Cherbuin N, et al. Tailored and adaptive computerized cognitive training in older adults at risk for dementia: A randomized controlled trial. Journal of Alzheimer’s Disease. 2017; 60(3):889-911. [DOI:10.3233/JAD-170404] [PMID]
22.
Ge S, Zhu Z, Wu B, McConnell ES. Technology-based cognitive training and rehabilitation interventions for individuals with mild cognitive impairment: A systematic review. BMC Geriatrics. 2018; 18(1):213. [DOI:10.1186/s12877-018-0893-1] [PMID] [PMCID]
23.
Coffman BA, Trumbo MC, Clark VP. Enhancement of object detection with transcranial direct current stimulation is associated with increased attention. BMC Neuroscience. 2012; 13:108. [DOI:10.1186/1471-2202-13-108] [PMID] [PMCID]
24.
Satorres E, Meléndez JC, Pitarque A, Real E, Abella M, Escudero J. Enhancing immediate memory, potential learning, and working memory with transcranial direct current stimulation in healthy older adults. International Journal of Environmental Research and Public Health. 2022; 19(19):12716. [DOI:10.21203/rs.3.rs-1163460/v1] [PMID]
25.
Gomes MA, Akiba HT, Gomes JS, Trevizol AP, de Lacerda ALT, Dias ÁM. Transcranial direct current stimulation (tDCS) in elderly with mild cognitive impairment: A pilot study. Dementia & Neuropsychologia. 2019; 13(2):187-95. [DOI:10.1590/1980-57642018dn13-020007] [PMID] [PMCID]
26.
Gonzalez PC, Fong KNK, Brown T. Transcranial direct current stimulation as an adjunct to cognitive training for older adults with mild cognitive impairment: A randomized controlled trial. Annals of Physical and Rehabilitation Medicine. 2021; 64(5):101536. [DOI:10.1016/j.rehab.2021.101536] [PMID]
27.
Kirova AM, Bays RB, Lagalwar S. Working memory and executive function decline across normal aging, mild cognitive impairment, and Alzheimer’s disease. BioMed Research International. 2015; 2015:748212. [DOI:10.1155/2015/748212] [PMID] [PMCID]
28.
Cosmo C, Ferreira C, Miranda JG, do Rosário RS, Baptista AF, Montoya P, et al. Spreading effect of tDCS in individuals with attention-deficit/hyperactivity disorder as shown by functional cortical networks: A randomized, double-blind, sham-controlled trial. Frontiers in Psychiatry. 2015; 6:111. [DOI:10.3389/fpsyt.2015.00111] [PMID] [PMCID]
29.
Biundo R, Weis L, Fiorenzato E, Gentile G, Giglio M, Schifano R, et al. Double-blind randomized trial of t-DCS versus sham in Parkinson patients with mild cognitive impairment receiving cognitive training. Brain Stimulation: Basic, Translational, and Clinical Research in Neuromodulation. 2015; 8(6):1223-5. [DOI:10.1016/j.brs.2015.07.043] [PMID]
30.
Mirzaei M, Hasani Abharian P, Meschi F, Sabet M. [Effectiveness of combination therapy of computerized cognitive rehabilitation and transcranial direct current stimulation on the cognitive function in elderlies (Persian)]. Ebnesina. 2021; 22(4):47-59. [Link]
31.
Park SH, Koh EJ, Choi HY, Ko MH. A double-blind, sham-controlled, pilot study to assess the effects of the concomitant use of transcranial direct current stimulation with the computer assisted cognitive rehabilitation to the prefrontal cortex on cognitive functions in patients with stroke. Journal of Korean Neurosurgical Society. 2013; 54(6):484-8. [DOI:10.3340/jkns.2013.54.6.484] [PMID] [PMCID]
32.
Miniussi C, Harris JA, Ruzzoli M. Modelling non-invasive brain stimulation in cognitive neuroscience. Neuroscience and Biobehavioral Reviews. 2013; 37(8):1702-12. [DOI:10.1016/j.neubiorev.2013.06.014] [PMID]
33.
Birba A, Ibáñez A, Sedeño L, Ferrari J, García AM, Zimerman M. Non-invasive brain stimulation: A new strategy in mild cognitive impairment?. Frontiers in Aging Neuroscience. 2017; 9:16. [DOI:10.3389/fnagi.2017.00016]
34.
Cruz Gonzalez P, Fong KNK, Brown T. The effects of transcranial direct current stimulation on the cognitive functions in older adults with mild cognitive impairment: A pilot study. Behavioural Neurology. 2018; 2018:5971385. [DOI:10.1155/2018/5971385] [PMID] [PMCID]
35.
Kotradyová K. The psychosocial aspects of the genesis of depression in old age and the possibilities of using group psychotherapy. Kontakt. 2016; 18(3):e194-202. [DOI:10.1016/j.kontakt.2016.07.002]
36.
Syaifullah AH, Shiino A, Kitahara H, Ito R, Ishida M, Tanigaki K. Machine learning for diagnosis of AD and prediction of MCI progression from brain MRI using brain anatomical analysis using diffeomorphic deformation. Frontiers in Neurology. 2021; 11:576029. [DOI:10.3389/fneur.2020.576029] [PMID] [PMCID]
37.
Mirza SS, Ikram MA, Bos D, Mihaescu R, Hofman A, Tiemeier H. Mild cognitive impairment and risk of depression and anxiety: A population-based study. Alzheimer’s & Dementia. 2017; 13(2):130-9. [DOI:10.1016/j.jalz.2016.06.2361] [PMID]
38.
Ryan RM, Frederick C. On energy, personality, and health: Subjective vitality as a dynamic reflection of well‐being. Journal of Personality. 1997; 65(3):529-65. [DOI:10.1111/j.1467-6494.1997.tb00326.x] [PMID]
39.
Milyavskaya M, Koestner R. Psychological needs, motivation, and well-being: A test of self-determination theory across multiple domains. Personality and Individual Differences. 2011; 50(3):387-91. [DOI:10.1016/j.paid.2010.10.029]
40.
Tanhaye Reshvanloo F, Keramati R, Kareshki H, Torkamani M. [Factor structure and gender invariance of subjective vitality scale in students (Persian)]. Journal of Applied Psychological Research. 2018; 9(3):1-14. [DOI:10.22059/JAPR.2018.69108]
41.
De Leo D, Diekstra RF, Lonnqvist J, Trabucchi M, Cleiren MH, Frisoni GB, et al. LEIPAD, an internationally applicable instrument to assess quality of life in the elderly. Behavioral Medicine. 1998; 24(1):17-27. [DOI:10.1080/08964289809596377] [PMID]
42.
Sajadi H, Biglarian A. [Quality of life among elderly women in Kahrizak charity Foundation, Tehran, Iran (Persian)]. Payesh. 2007; 6(2):105-8. [Link]
43.
Hosseini SF, Bahramipour Isfahani M. [Effectiveness of Captain’s log cognitive rehabilitation program on visual working memory, attention skills, processing speed and fluid reasoning of students ages 8-12 years in Isfahan (Persian)]. Neuropsychology. 2021; 7(1):37-58. [Link]
44.
Adenzato M, Manenti R, Enrici I, Gobbi E, Brambilla M, Alberici A, et al. Transcranial direct current stimulation enhances theory of mind in Parkinson’s disease patients with mild cognitive impairment: A randomized, double-blind, sham-controlled study. Translational Neurodegeneration. 2019; 8:1 [DOI:10.1186/s40035-018-0141-9] [PMID] [PMCID]
45.
Lawrence BJ, Gasson N, Johnson AR, Booth L, Loftus AM. Cognitive training and transcranial direct current stimulation for mild cognitive impairment in Parkinson’s disease: A randomized controlled trial. Parkinson’s Disease. 2018; 2018:4318475.[DOI:10.1155/2018/4318475] [PMID] [PMCID]
46.
An TG, Kim SH, Kim KU. Effect of transcranial direct current stimulation of stroke patients on depression and quality of life. Journal of Physical Therapy Science. 2017; 29(3):505-7. [DOI:10.1589/jpts.29.505] [PMID] [PMCID]
47.
Hyer L, Scott C, Atkinson MM, Mullen CM, Lee A, Johnson A, et al. Cognitive training program to improve working memory in older adults with MCI. Clinical Gerontologist. 2016; 39(5):410-27. [DOI:10.1080/07317115.2015.1120257] [PMID]
48.
Zare H, Sharifi AA, Hashamdar S. Effect of computerized cognitive rehabilitation on improvement of mild cognitive impairment and working memory capacity. Journal of Psychology. 2019; 4(92). [Link]
49.
Indahlastari A, Hardcastle C, Albizu A, Alvarez-Alvarado S, Boutzoukas EM, Evangelista ND, et al. A systematic review and meta-analysis of transcranial direct current stimulation to remediate age-related cognitive decline in healthy older adults. Neuropsychiatric Disease and Treatment. 2021; 17:971-90. [DOI:10.2147/NDT.S259499] [PMID] [PMCID]
50.
Sanjuán M, Navarro E, Calero MD. Effectiveness of cognitive interventions in older adults: A review. European Journal of Investigation in Health, Psychology and Education. 2020; 10(3):876-98. [DOI:10.3390/ejihpe10030063] [PMID] [PMCID]
51.
Chandler MJ, Parks AC, Marsiske M, Rotblatt LJ, Smith GE. Everyday impact of cognitive interventions in mild cognitive impairment: a systematic review and meta-analysis. Neuropsychology Review. 2016; 26(3):225-51. [DOI:10.1007/s11065-016-9330-4] [PMID] [PMCID]
52.
Casemiro FG, Rodrigues IA, Dias JC, Alves LC, Inouye K, Gratão AC. Impact of cognitive stimulation on depression, anxiety, cognition and functional capacity among adults and elderly participants of an open university for senior citizens. Revista Brasileira de Geriatria e Gerontologia. 2016; 19:683-94. [DOI:10.1590/1809-98232016019.150214]
53.
Gil-González I, Pérez-San-Gregorio MÁ, Conrad R, Martín-Rodríguez A. Predicting improvement of quality of life and mental health over 18-months in multiple sclerosis patients. Multiple Sclerosis and Related Disorders. 2021; 53:103093. [DOI:10.1016/j.msard.2021.103093] [PMID]
54.
Montejo P, Montenegro M, Fernandez MA, Maestu F. Memory complaints in the elderly: Quality of life and daily living activities. A population based study. Archives of Gerontology and Geriatrics. 2012; 54(2):298-304. [DOI:10.1016/j.archger.2011.05.021] [PMID]
55.
Trigg R, Watts S, Jones R, Tod A. Predictors of quality of life ratings from persons with dementia: The role of insight. International Journal of Geriatric Psychiatry. 2011; 26(1):83-91. [DOI:10.1002/gps.2494] [PMID]
56.
Mhaoláin AM, Gallagher D, Crosby L, Ryan D, Lacey L, Coen RF, et al. Frailty and quality of life for people with Alzheimer’s dementia and mild cognitive impairment. American Journal of Alzheimer’s Disease & Other Dementias®. 2012; 27(1):48-54. [DOI:10.1177/1533317511435661] [PMID]
57.
Park S, Park K, Hancox J, Castaneda-Gameros D, Koo KC. Physical activity and subjective vitality in older adults from community-and assisted-living settings. Asian Nursing Research. 2019; 13(5):313-7. [DOI:10.1016/j.anr.2019.11.004] [PMID]
58.
Solaimani Khashab A, Ghamari Kivi H, Fathi D. Effectiveness of cognitive-behavioral therapy on spiritual well-being and emotional intelligence of the elderly mourners. Iranian Journal of Psychiatry. 2017; 12(2):93-9. [PMID]
59.
Ferreira G, Silva-Filho E, de Oliveira A, de Lucena C, Lopes J, Pegado R. Transcranial direct current stimulation improves quality of life and physical fitness in diabetic polyneuropathy: A pilot double blind randomized controlled trial. Journal of Diabetes & Metabolic Disorders. 2020; 19(1):327-35. [DOI:10.1007/s40200-020-00513-4] [PMID] [PMCID]
60.
Belleville S, Gilbert B, Fontaine F, Gagnon L, Ménard E, Gauthier S. Improvement of episodic memory in persons with mild cognitive impairment and healthy older adults: Evidence from a cognitive intervention program. Dementia and Geriatric Cognitive Disorders. 2006; 22(5-6):486-99. [DOI:10.1159/000096316] [PMID]
61.
Fernandez E, Bergado Rosado JA, Rodriguez Perez D, Salazar Santana S, Torres Aguilar M, Bringas ML. Effectiveness of a computer-based training program of attention and memory in patients with acquired brain damage. Behavioral Sciences. 2017; 8(1):4. [DOI:10.3390/bs8010004] [PMID] [PMCID]
62.
Sharma RK, Singh B, Sharma S. Efficacy of cognitive behaviour therapy and quality of life in the amputees. The International Journal of Indian Psychology. 2016; 3(3):151-66. [DOI:10.25215/0303.130]
63.
Langa KM, Levine DA. The diagnosis and management of mild cognitive impairment: A clinical review. JAMA. 2014; 312(23):2551-61. [DOI:10.1001/jama.2014.13806] [PMID] [PMCID] l