مقدمه
نارسایی قلبی بهعنوان شایعترین بیماری قلبیعروقی مطرح میباشد که شیوع آن بهدلیل افزایش سن، بیماریهای مادرزادی و کاهش مرگومیر رو به افزایش است [
1, 2]. شیوع این بیماری در سنین بالای 65 سال، حدود 4 تا 8 درصد [
3] و در سن 90 سالگی به 38 درصد میرسد [
4]. بروز نارسایی قلبی در ایران 8 درصد گزارش شد که از سایر کشورهای منطقه بالاتر میباشد [
5]. این بیماری سندرم بالینی پیچیدهای است که بهعنوان اختلالی مزمن، پیشرونده و ناتوانکننده مطرح میباشد که منجر به کاهش کیفیت زندگی و تحمیل هزینههای گزاف برای فرد و جامعه میشود [
6]. تنگی نفس، یک علامت شایع، تهدیدکننده زندگی و نشانه تشدید بیماری در مبتلایان به نارسایی قلبی است [
7] که شیوع آن 69 درصد گزارش شد [
8, 9].
یکی از عوامل مؤثر بر پیشگیری از عوارض بیماریهای مزمن و ارتقاء سلامتی، خودمدیریتی میباشد [
10]. خودمدیریتی، توانایی شخص برای مدیریت علائم، درمان، پیامدهای جسمانی و روانی و تغییرات اساسی در زندگی با بیماری مزمن است [
11]. اصلاح رفتار یک راهکار مؤثر در مدیریت و کنترل بیماریهای مزمن میباشد [
12]. توان خودمدیریتی از موضوعات اساسی در سالمندان است که تواناییهای آنها را برای مدیریت، حفظ و ارتقای سلامت افزایش میدهد [
13،
14] و کاهش آن منجر به احساس عدم استقلال و قدرت تصمیمگیری میشود [
14]. برنامههای گوناگونی برای ارتقاء خودمدیریتی ازجمله آموزش توانمندسازی خودمدیریتی [
15] و برنامه خودمدیریتی سبک زندگی سلامتمحور [
16] در بیماریهای مزمن ارائه شده است، اما یکی از دلایل کارآیی محدود این قبیل مداخلات، عدم مشارکت فعال بیمار میباشد [
17].
مدل 5آ یک نمونه از مدلهای خودمدیریتی بیماریهای مزمن میباشد که با توانا کردن مددجویان از آنان میخواهد تا فعالانه با ارائهدهندگان مراقبت سلامتی همکاری کنند. مدل 5آ در ابتدا توسط محققان مؤسسه ملی سرطان (1993) از روی تحقیقاتی که بر روی ترک سیگار انجام شده بود، طراحی شد و سپس در طول زمان با ایجاد تغییراتی، بهعنوان پایهای برای بسیاری از برنامههای آموزشیبالینی مورد استفاده قرار گرفت [
18]. این مدل بعدها توسط گلاسکو به میزان گستردهای جهت استفاده تیم بهداشتی در مراکز مراقبتهای اولیه با هدف بهبود کیفیت خدمات ارائهشده، توسعه یافت [
11]. این مدل که به مدل تغییر رفتار معروف است، یکی از مدلهای کاربردی در رشته پرستاری میباشد که با رویکردی مبتنی بر شواهد طرحریزی شده است و برای ایجاد رفتارهای مطلوب در شرایط سلامتی مختلف، مناسب میباشد. این مدل بر خودمدیریتی به روش فردی تأکید میکند که شامل 5 مرحله بررسی، راهنمایی، توافق، کمک و پیگیری میباشد [
19].
پژوهش های پیشین، شواهدی دال بر تأثیر مثبت برنامههای آموزشی در خودمدیریتی بیماریهای مزمن را نشان دادند، اما مطالعات درخصوص این برنامهها در سالمندان محدود میباشد [
16،
20-
22]. بنابراین مطالعات بیشتر در حوزه سالمندی بهخصوص مبتلایان به نارسایی قلبی، با هدف ارتقاء خودمدیریتی، متناسب با فرهنگ جامعه و نیز سطح سواد آنها مورد نیاز است. مطالعات محدود انجامشده درخصوص ارتقاء خودمدیریتی با استفاده از مدل 5آ، تناقضاتی را در نتایج نشان میدهد. برخی مطالعات اخیر تأثیر محدود برنامههای خودمدیریتی را بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به سندرم حاد کرونری نشان دادند [
23]، درحالیکه برخی دیگر تأثیر مثبت آن را بر توانمندسازی بیماران مبتلابه دیابت [
24] و خودکارآمدی سالمندان مبتلا به پرفشاری خون [
19] نشان دادند. از طرف دیگر، طول مدت و محتوای برنامه مداخلات درزمینه بهبود خودمدیریتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی، چالشی است که تاکنون پاسخ کاملی به آن داده نشده است. بنابراین نیاز به انجام مطالعات بیشتر در این رابطه مشهود است [
25].
این پژوهش با رویکرد آموزش مبتنی بر جامعه و به منظور تمرکز بر نقش جامعهنگری پرستار انجام شد تا رویکرد جدیدی از مداخلات پرستاری درزمینه بیمارهای مزمن و در بستر جامعه ایرانی فراهم کند. بدین ترتیب این پژوهش باهدف بررسی تأثیر برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5آ بر توان خودمدیریتی و شدت تنگی نفس سالمندان مبتلابه نارسایی قلبی مزمن مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان شهید بهشتی بابل در سال 1400 انجام شد.
روش مطالعه
پژوهش حاضر کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی و کاربردی است که پس از دریافت مجوز کمیته اخلاق از دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و ثبت در سامانه کارآزمایی بالینی ایران و هماهنگی با معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی بابل، از بین مراجعین به درمانگاه بیمارستان شهید بهشتی بابل با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس بر روی 80 سالمند مبتلابه نارسایی قلبی دارای معیارهای ورود انجام شد و افراد با روش پاکتهای مهر و مومشده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند [
26]. حجم نمونه باتوجهبه مطالعه مشابه [
27] و با در نظر گرفتن ضریب اطمینان 95 درصدی و توان آزمون 80 درصد، برای هر گروه با احتساب ریزش نمونهها 40 نفر در هر گروه در نظر گرفته شد. در طول فرایند اجرا 2 نفر از گروه آزمایش در حین مداخله بهعلت تصادف ماشین و سقوط فوت شدند و 3 نفر از گروه کنترل نیز در مرحله پسآزمون پاسخگو نبودند و درنهایت مطالعه بر روی 75 نفر ( 38 نفر گروه آزمایش و 37 نفر گروه کنترل) صورت گرفت (
فرمول شماره 1).
معیارهای ورود به مطالعه شامل بیماران با تشخیص نارسایی قلبی بیش از 6 ماه در کلاس بیماری 2 یا 3 بود. براساس انجمن قلب نیویورک، نارسایی قلبی به 4 کلاس طبقهبندی میشود؛ افراد با نارسایی قلبی کلاس 1 و 4 بهترتیب بهدلیل جزئی بودن علائم و شدت علائم از مطالعه خارج شدند. سایر معیارهای ورود شامل سلامت شناختی براساس معیار آزمون کوتاهشده شناختی، سن 60 سال و بالاتر، حداقل سواد سیکل، عدم شرکت در برنامههای آموزش قبلی درزمینه بیماری حاضر، عدم ابتلا به بیماری مزمن شدید مانند بیماری انسدادی ریه، آسم (تأثیرگذار بر شدت علائم تنفسی [
7،
28]) بودند. معیارهای خروج از مطالعه شامل وخیم شدن و شدت یافتن بیماری و تغییر در داروهای مصرفی در طول مداخله مؤثر بر پیشآگهی بیماری بود.
ابزار گردآوری دادهها
پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی
شامل اطلاعات فردی (سن، جنس، تأهل، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، میزان تقریبی درآمد، وضعیت همزیستی، مصرف دخانیات، مدت زمان ابتلا، دفعات مراجعه به پزشک، تعداد دفعات بستری، آخرین نوبت بستری و مدت زمان آن، سابقه بیماری، میزان کسر تخلیه، کلاس بیماری، داروهای مصرفی و منبع کسب اطلاعات) بود.
معیار شدت تنگی نفس 5 آیتمی شورای تحقیقات اصلاحشده
این معیار را فلچر و همکاران در سال 1940 طراحی و آن را برای اولین بار در سال 1952 منتشر کردند [
29]. شدت تنگی نفس در این مقیاس از صفر (عدم تنگی نفس در طی فعالیتهای معمول یا ورزشهای سنگین) به 4 (تنگی نفس در طی فعالیتهای معمول) درجهبندی شده است. حسینپور و همکاران این ابزار را برای بررسی شدت تنگی نفس در بیماران مبتلابه نارسایی قلبی استفاده کردهاند. ضریب همبستگی درون طبقهای 0/8 بوده است [
7]. در این پژوهش پایایی آن با استفاده از آلفا کرونباخ 0/811 محاسبه شد.
پرسشنامه توان خودمدیریتی
این پرسشنامه شامل30 سؤال و در مقیاس 5 سطحی لیکرت است و توسط شورمنز و همکاران جهت ارزیابی تواناییهای خودمدیریتی سالمندان ساخته شده است [
30] و کرمو همکاران آن را اعتباریابی کردهاند [
31]. این پرسشنامه شامل 6 زیرمجموعه (نوآوری و ابتکار، رفتار سرمایهگذاری، تنوع رفتاری، چند عملکردی بودن، باورهای خودکارآمدی و چارچوب ذهنی مثبت میباشد. میانگین امتیازات بهدستآمده بین 5 تا 30 میباشد که امتیاز بالاتر به معنای توانایی خودمدیریتی بالاتر است. مطالعه قلیزاده و همکاران روایی این ابزار را برای سالمندان تأیید میکنند و پایایی در این مطالعه با آلفای کرونباخ 0/8 گزارش شده است [
27]. در این مطالعه نیز جهت اطمینان مجدد پایایی ابزار محاسبه شد. پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 0/937 محاسبه شد.
پرسشنامه کوتاه وضعیت شناختی
این پرسشنامه متــداولتــرین ابــزار غربالگری اختلالات شناختی در سطح جهان برای معاینــه مختصــر وضــعیت شــناختی است و اولین بار هودکینسون آن را در سال 1972 استخراج کرد و سپس پایایی آن را وی و کورشی در سال 1974 تعیین کردند [
32] که شامل 10 سؤال است و کسب نمره 7 و بالاتر به معنای وضعیت شناختی طبیعی تلقی میشد. روایی و پایایی آن در ایران نیز سنجیده و تأیید شده است. در مطالعه بختیاری و همکاران نقطـه بـرش 7، حساسـیت 92/15 درصد و ویژگی 81/8 درصد به دست آمده است. همچنین پایایی درونی قابلقبول بود (آلفای کرونباخ=0/76) و پایایی برونی آن مناسب گزارش شده بود (ضریب همبستگی بین گروهی=0/89) [
23].
این پژوهش، پس از تصویب و کسب مجوز کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و ثبت در سامانه کارآزمایی بالینی ایران انجام شد. پس از انتخاب بیماران و تعیین گروهها، توضیحات لازم درمورد اهداف مطالعه و محرمانه بودن اطلاعات، مراحل و مدت مطالعه به نمونههای هر دو گروه ارائه شد. پس از دریافت رضایت آگاهانه، از طریق تلفن از بیماران هر دو گروه درخواست شد که در تاریخهای تعیینشده به مکان آموزش مراجعه کنند. قبل از شروع مداخله پرسشنامهها برای گروه آزمایش و کنترل تکمیل شدند. در تمام مراحل مداخله، بهدلیل همهگیری کووید-19، پروتکل بهداشتی حفظ و فاصلهگذاری فیزیکی رعایت شد. گروه کنترل برنامهای دریافت نکردند و گروه آزمایش، تحت اجرای آموزش برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5آ بهمدت 12 هفته و طی 5 مرحله قرار گرفتند که بدین قرار است:
مرحله اول: مرحله بررسی آگاهی، رفتارها و باورهای بیمار
در این مرحله بیمار ازنظر تاریخچه وخیم شدن حال بیمار، تاریخچه ابتلا به بیماری، علائم و نشانههای نارسایی قلبی مزمن، استفاده از داروها، عوامل تشدیدکننده بیماری، وضعیت تغذیه، فعالیت، مصرف داروها و وضعیت خواب، با پرسش و پاسخ، مشاهده و معاینه بررسی شد.
مرحله دوم: مرحله راهنمایی درمورد خطرات سلامتی تشدیدکننده بیماری
براساس مرحله اول، موارد غیرطبیعی شناخته شد و فوائد تغییر رفتار در پیشگیری از عود و تشدید مشکلات سلامتی و منافع کنترل بیماری به بیمار توضیح داده شد.
مرحله سوم: توافق با بیمار درزمینه تنظیم واقعبینانه اهداف
بین بیمار و پژوهشگر توافقی کتبی درمورد عملکرد بیمار به عمل آمد. برای هر هدف از مرحله قبل، برنامه عملی طراحی و یک خطکش از صفر تا 10 ساخته شد تا بیمار بتواند انجام رفتار را مشخص کند. از بیماران خواسته شد که وضعیت عملکرد خود درمورد هریک از اهداف رفتاری را بهصورت چکلیست روزانه و تا پایان زمان مداخله با علامت ثبت کنند. مراحل اول، دوم و سوم بهمدت 5/1 ساعت، برای هر بیمار در 1 روز و با حضور مراقب خانوادگی بیمار، انجام شد.
مرحله چهارم: کمک در توسعه برنامه عملی
یک جلسه آموزشی گروهی (در 4 گروه 10 تایی) از سالمندان و مراقبین خانوادگی، بهمدت 2 ساعت شامل آموزشهایی درمورد رعایت رژِیم غذایی جهت کاهش فشارخون، مصرف به موقع داروها، مضرات استفاده از دخانیات، پیادهروی، تمرینات تنفسی شامل قرارگیری در وضعیت بدنی مناسب هنگام تنگی نفس و انجام سرفه مؤثر بهصورت چهرهبهچهره و همراه با پرده نمایش متصل به رایانه (اسلاید) ارائه شد. در انتهای جلسه، محتوای آموزشی در قالب یک جزوه آموزشی تصویری به تمام بیماران داده شد. از بیماران درخواست شد که این تمرینات را روزانه انجام دهند و عملکرد خود را در فرم اهداف رفتاری ثبت کنند. علاوهبراین، هفته بعد از جلسه گروهی، یک جلسه آموزش فردی بهمدت 1 ساعت، به منظور تکرار و تأکید بر موارد آموزشی و پاسخ به سؤالات بیماران برگزار شد. محتوای آموزشی توسط تیم تحقیق، پزشک معالج و اساتید گروه پرستاری دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی تهران تأیید شد.
مرحله پنجم: پیگیری عملکرد بیماران
در این مرحله عملکرد بیماران بهمدت 2 ماه پیگیری شد. پیگیری در دو هفته اول، روزانه بهصورت تماس تلفنی، بعد از 2 هفته، هفتهای 2 بار و بعد از 1 ماه هفتهای 1 بار تا پایان زمان مطالعه، صورت گرفت، تا تداوم انجام برنامه عملی یادآوری شود. علاوهبراین، وضعیت پیشرفت بیمار هر 4 هفته 1 بار نیز طی یک جلسه حضوری و فردی پیگیری شد.
در پایان این مرحله، در جلسه حضوری در درمانگاه بیمارستان برای تکمیل پرسشنامه توان خودمدیریتی و سنجش شدت تنگی نفس در هر دو گروه اقدام شد. دادهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 و با کمک آزمونهای توصیفی و استنباطی تحلیل شد. برای تعیین همگنی بیماران از نظر متغیرهای کیفی، از آزمون کایاسکوئر و متغیر کمی از آزمون تیمستقل و من ویتنی استفاده و جهت بررسی نرمال بودن متغیرها از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد.
یافته ها
60 درصد از شرکتکنندگان (45 نفر) مرد، 42/6 درصد (32 نفر) متأهل، سطح تحصیلات 61/3 درصد از آنان راهنمایی (46 نفر) و همچنین سطح درآمد 61/3 درصد (46 نفر) در حد متوسط بود. 94/6 درصد (71 نفر) مبتلابه پر فشارخون و 61/3 درصد (46 نفر) دیابتیک بودند. ازنظر وضعیت همزیستی 6/42 درصد (32 نفر) با همسر زندگی میکردند. 56 درصد از شرکتکنندگان (41 نفر) مبتلابه کلاس 2 نارسایی قلبی بودند؛ با مدت ابتلای کمتر از 1 سال در 45/3 درصد از افراد (34 نفر)، 68 درصد از آنها (36 نفر)، 1 تا 5 بار در سال به درمانگاه بیمارستان مراجعه کردند. 29/3 درصد (22 نفر) آنان گاهی اوقات از دخانیات استفاده میکردند.
یافته های مطالعه نشان داد دو گروه ازنظر مشخصات جمعیتشناختی و بالینی با یکدیگر اختلاف معنادار آماری نداشتند (
جدول شماره 1).
توان خودمدیریتی در دو گروه آزمایش و کنترل قبل از مداخله اختلاف معناداری با هم نداشتند، درحالیکه بعد از مداخله، این اختلاف معنادار بود (0/375±3/620 در مقابل 0/351±2/905) (0/001<P) (
جدول شماره 2).
همچنین زیرمقیاسهای توان خودمدیریتی بین دو گروه آزمایش و کنترل قبل از مداخله اختلاف معناداری را نشان ندادند، درحالیکه بعد از مداخله، هر 6 زیرمقیاس توان خودمدیریتی بین دو گروه اختلاف معناداری داشتند.
بهطور مشابه متغیر شدت تنگی نفس در دو گروه قبل از مداخله اختلاف معناداری با هم نداشتند، درحالیکه بعد از مداخله این اختلاف معنادار بود (0/525±31/3 در مقابل 0/701±3/811) (0/002=P).
بحث
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر بهکارگیری برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5آ بر توان خودمدیریتی و شدت تنگی نفس سالمندان مبتلابه نارسایی قلبی مزمن بود. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که پس از اجرای برنامه خودمدیریتی 5آ بین گروه آزمایش و کنترل اختلاف معناداری ازنظر آماری در میانگین شدت تنگی نفس و توان خودمدیریتی دیده شد. بهعبارتی اجرای این برنامه توانست موجب بهبود تنگی نفس و ارتقاء توان خودمدیریتی شود.
نتایج این پژوهش با نتایج مطالعه حسینپور و همکاران با عنوان بررسی تأثیر تمرین عضلات دمی بر خستگی و تنگی نفس در بیماران مبتلابه نارسایی قلبی همخوانی دارد. بدین معنی که اجرای تمرینات عضلات دمی در بیماران مبتلابه نارسایی قلبی، منجر به بهبود قابل توجهی در تنگی نفس و خستگی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد [7]. در قسمتی از محتوای برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5آ در مطالعه حاضر، به گروه آزمایش نحوه قرارگیری در موقعیتهای ویژه بدنی آموزش داده شد. بنابراین وجه مشترک این دو مطالعه استفاده از تمرینات فیزیکی بوده است. منصور و همکاران یک پژوهش مروری تحت عنوان اثربخشی برنامههای خودمدیریتی بیماریهای مزمن در سالمندی انجام دادند. نتایج نشان داد شرکت در برنامههای خودمدیریتی بیماریهای مزمن، موجب بهبود مدیریت بیماری و علائم آن میشود. نتایج همچنین حاکی از آن بود که خودکارآمدی سالمندانی که در برنامههای خودمدیریتی بیماریهای مزمن شرکت کردند، در همه ابعاد مدیریت علائم بیماری، وضعیت سلامتی و رفتار بهداشتی بهبود یافته بود [33, 34]. حفظ و بهبود وضعیت سلامت در دوران سالمندی به استقلال شرکت سالمندان در فعالیتهای خانوادگی و اجتماعی کمک قابل توجهی میکند [35].
مطالعه حیدری و همکاران با عنوان تأثیر برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5آ بر شدت خستگی و تنگی نفس بیماران مبتلابه بیماری مزمن انسدادی ریه نشان داد که میانگین شدت خستگی (0/004>P) و شدت تنگی نفس (0/001>P) اختلاف معناداری بین دو گروه داشت. مطالعات محدودی جهت بهبود توانایی خودمدیریتی انجام شده است. بهطور مثال، مطالعه کرمز و همکاران با عنوان بهبود توانایی خودمدیریتی و بهزیستی در زنان سالمند طی یک مداخله گروهی کوتاهمدت نشان داد که مداخلات گروهی خودمدیریتی موجب بهبود توانایی خودمدیریتی و بهزیستی میشود. این بهبود در چهار مورد از 6 زیرمقیاس توانایی خودمدیریتی (باورهای خودکارآمدی، نوآوری و ابتکار، رفتار سرمایهگذاری و تنوع رفتاری) بهبود قابلتوجهی نشان دادند [36].
همچنین مطالعه دیگری نشان داد که کتابدرمانی موجب بهبود محسوس تواناییهای خودمدیریتی سالمندان میشود [27]. اجرای این برنامه در زیرمقیاسهای رفتار سرمایهگذاری، تنوع رفتاری و چارچوب ذهنی مثبت بهطور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود. انجام مداخلات غیرتهاجمی توسط پرستاران میتواند موجب بهبود توانایی خودمدیریتی، کیفیت زندگی و درنهایت حضور فعالتر آنان در جامعه شود. نتایج این پژوهشها با پژوهش حاضر همسو بود و به نظر میرسد این شباهت بهعلت گروه سنی مشابه و اجرای برنامههای غیرتهاجمی گروهی در دو مطالعه باشد. اجرای روشهای غیرتهاجمی نظیر برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5آ، با انجام پیگیری و اصلاح رفتارها میتواند موجب افزایش آگاهی و مهارت سالمندان شود.
بهطورکلی برای تسهیل در ایجاد تغییر در رفتارهای بهداشتی، انجام برخی از راهکارها مانند ایجاد انگیزه برای تشویق بیماران جهت تغییر و شناخت بهتر عوارض، نیازها و بهبود کیفیت زندگی ضروری میباشد. تسهیلکنندههایی مانند بودجه، مهارت و پشتیبانی کافی، برای مشارکت بیماران در تغییر رفتار لازم است [37].
نتایج این پژوهش همچنین با نتایج مطالعه شاو و همکاران با عنوان «برنامه مقدماتی برای بهبود خودمدیریتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی با طراحی مجدد هماهنگی مراقبتی» همسو بود. آنها نشان دادند بیمارانی که آموزش فشردهتر و بیشتری در مورد بیماری خود دریافت کردند، قادر به مدیریت بهتر وزن خود بودند [14]. مطالعهای تحت عنوان بررسی تأثیر برنامه خودمدیریتی بر خودکارآمدی در سالمندان مبتلابه نارسایی قلبی حاکی از تفاوت معنادار آماری بین میانگین خودکارآمدی، رفتارهای خودمراقبتی و وضعیت سلامت در دو گروه آزمایش و کنترل بعد از مداخله بود [38]. نتایج این مطالعه با پژوهش حاضر همسو بود و به نظر میرسد اجرای برنامه خودمدیریتی در آموزش بیماران مبتلابه بیماری مزمن میتواند مؤثر واقع شود.
آموزش، قسمت ویژهای از برنامه مراقبتی میباشد که بیمار را بهطور فعال در امر مراقبت خویش شرکت میدهد و باعث مقابله بهتر با وضعیت موجود میشود [39]. نتایج مطالعات نشان میدهند بیمارانی که آگاهی و درک بیشتری نسبت به بیماری خود دارند و آموزش مؤثرتری را دریافت کردند با احتمال بیشتری در درمان دارویی و کنترل عوارض بیماری موفق خواهند شد [40، 41]. برنامه خودمدیریتی 5آ آموزشی براساس نیاز، بررسی و شناخت مشکلات هر فرد، تهیه چکلیست انجام فعالیتهای روزانه، راهنمایی در هر 5 مرحله، توافق عملی با بیمار و پیگیریهای مداوم بهصورت حضوری و تلفنی میباشد که میتواند تأثیر آموزش را افزایش دهد [42]. این برنامه با مشارکت فعالانه بیماران در کنترل علائم، میتواند موجب افزایش استقلال بیماران شود و از این روش بهعنوان روشی کمهزینه در راستای بهبود وضعیت بیماران و کاهش مراجعه مکرر به مراکز درمانی بهره جست [43].
برخلاف نتایج مطالعات یادشده که با نتایج پژوهش حاضر همسو بودند، پژوهش جوانوش و همکاران با عنوان بررسی تأثیر برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5آ بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلابه سندرم حاد کرونری نشان داد میانگین نمرات در تمامی ابعاد کیفیت زندگی در گروه آزمایش بعد از پایان مداخله افزایش یافت، اما ازنظر آماری تفاوت معنادار مشاهده نشد [23]. به نظر میرسد این تفاوت میتواند ناشی از کوتاه بودن مدت زمان اجرای مداخله، شرایط جسمی و روحی بیماران، شدت بیماری و محیط بستری در بخش مراقبتهای ویژه این گروه از سالمندان باشد.
پژوهش نگاین و همکاران نیز با عنوان «برنامه حمایتی خودمدیریتی مبتنی بر اینترنت بر تنگی نفس مبتلایان به بیماری مزمن انسدادی ریه» نشان داد که این برنامه موجب تغییرات قابلتوجهی در بهبود تنگی نفس مبتلایان نشد؛ بااینحال نتایج رضایت بالای شرکتکنندگان از تغییرات مثبت در سایر پیامدها، ازجمله خودکارآمدی در مدیریت تنگی نفس را نشان داد. محققین نیاز به پژوهشهای بیشتر در جهت بهبود مشارکت شرکتکنندگان در مطالعات مبتنی بر فناوری را برجسته کردند [44]. بههرحال این تفاوت میتواند ناشی از تفاوت در گروه هدف، مدت زمان و روش اجرای برنامه خودمدیریتی باشد.
از محدودیتهای این پژوهش میتوان به همزمانی همهگیری کووید-19 با شرایط نمونهگیری و اجرای مداخله، تفاوتهای فردی، تجربیات و تعاملات سالمندان، سطوح مختلف اطلاعات قبلی آنان و تفاوت در بستر حمایتی خانوادههای سالمندان اشاره کرد که از کنترل پژوهشگر خارج بود. از مزیتهای این مطالعه میتوان به پیگیری مؤثر بیماران اشاره کرد که علاوهبر پیگیری تلفنی، پیگیری حضوری نیز انجام شد.
نتیجهگیری
هدف اصلی برنامه خودمدیریتی دستیابی به حداکثر استقلال، با تکیه بر تواناییهایی میباشد که موجب افزایش کیفیت زندگی میشود. پژوهش حاضر نشان داد اجرای برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل 5آ که مشتمل بر مجموعه آموزش عملی و نظری با مشارکت فعالانه بیماران به منظور دستیابی به اهداف این پژوهش، موجب ارتقاء توان خودمدیریتی و بهبود شدت تنگی نفس در سالمندان مبتلابه نارسایی قلبی مزمن بعد از اجرای مداخله شده است. برای مطالعات آتی پیشنهاد میشود مطالعات مشابه با مدت زمان مداخله طولانیتر و با پیگیری طولانیتر جهت بررسی متغیرها انجام شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش با کد اخلاق IR.USWR.REC.1400.212 در دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و با کد کارآزمایی بالینی IRCT 20211122053151N1 در مرکز کارآزمایی بالینی ایران ثبت شده است.
حامی مالی
این مطالعه حاصل پایاننامه کارشناسی ارشد سالمندی دریا شجاعی بوده است و تحت حمایت دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی تهران بوده است.
مشارکت نویسندگان
طراحی، نگارش و انجام پژوهش: دریا شجاعی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، مسعود فلاحی خشکناب و افسانه بختیاری؛ تدوین و بازنگری: دریا شجاعی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، مسعود فلاحی خشکناب و افسانه بختیاری و سهیلا زابلی پور؛ تحلیل دادهها: محسن واحدی؛ تهیه پیشنویس اولیه: دریا شجاعی و فرحناز محمدی شاهبولاقی؛ نقد و بررسی: دریا شجاعی و سهیلا زابلیپور.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از حمایت و همکاری دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و سالمندان شرکتکننده در این مطالعه تشکر میکنند.