مقدمه
سالمندی دورهای گریزناپذیر از زندگی انسان است. دورهای که از لحاظ انباشت تجربههای گرانبهای علمی، اخلاقی، عاطفی و مدیریتی میتواند یکی از پربارترین بخشهای زندگی انسان باشد. براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی ورود به 60 سالگی آغاز سالمندی است. همچنین براساس آمار رسمی اعلامشده از سوی این سازمان، بین سالهای 2015 تا 2050 میلادی درصد جمعیت بالای 60 سال جهان تقریباً 2 برابر میشود و به 22 درصد معادل 2 میلیارد نفر خواهد رسید [
1]. کشور ما ایران نیز از این مسئله مستثنی نیست و بنابر اعلام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و براساس سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران پیشبینی میشود درصد سالمندان ایران تا سال 2050 میلادی به بیش از 30 درصد یعنی حدود 25 میلیون نفر برسد [
2]. پیر شدن جامعه واقعیت انکارناپذیری است. همگام با افزایش سن اعضای جامعه، افزایش مشکلاتی درزمینه سلامت روان، بهداشت و درمان، چالشهای اجتماعیاقتصادی و نیز فشار مضاعف بر مراقبین افراد سالمند قابل پیشبینی است [
3]. بنابراین توجه همهجانبه به ویژگیها و نیازهای افراد در این سن اهمیت زیادی دارد.
درد «یک تجربه هیجانی و حسی ناخوشایند است که با آسیب بافتی واقعی یا بالقوه همراه است یا برحسب چنین آسیبی توصیف میشود» [
4]. تجربه درد یا ادراک درد یک پدیده چندبعدی و یک تجربه ذهنی است و محدود به یک آسیب بافتی نیست. از عوامل مؤثر بر کیفیت و شدت درد درکشده میتوان به تجارب قبلی فرد، ویژگیهای روانشناختی حال و گذشته فرد و توانایی فرد در درک علت و پیامدهای درد اشاره کرد [
5]. در تجربه ادراک درد فرآیندهای روانشناختی زیادی نظیر توجه، تعبیر، تفسیر، راهبردهای مقابله و راهبردهای تنظیم هیجان درگیر هستند.
یکی از مشکلات شایع در سنین بالای 60 سال درد مزمن است [
6] و بر همین اساس یکی از چالشهای اساسی بهداشت عمومی در دوران سالمندی، رسیدگی به مشکلات مربوط به این موضوع است. نتایج پژوهشها نشان داده است شیوع درد با افزایش سن بیشتر میشود و در سنین 60 سالگی به بالا به حداکثر میزان خود میرسد. این رقم برای سالمندانی که در مراکز نگهداری سالمندان زندگی میکنند به 80 درصد میرسد [
7]. در میان سالمندان ایرانی (60 تا 90 ساله) این رقم تا 67 درصد نیز گزارش شده است [
8]. در سالمندان درد مزمن میتواند به پیامدهای روانشناختی متعددی از جمله اضطراب [
9]، افسردگی [
10] و اختلال خواب [
11] منجر شود. علاوهبراین عمدتاً علل اصلی درد مزمن در سالمندان ثانویه بوده و مربوط به اختلالات دیگر مانند سرطان، درد نوروپاتیک، تغییرات اسکلتی عضلانی، درد مزمن پس از ضربه یا پس از جراحی، درد مزمن احشایی و سردرد مزمن میباشد [
10].
براساس آمار اعلامشده در پژوهشها شیوع درد مزمن و پیامدهای آن در زنان سالمند بیش از 2 برابر مردان است [
12]. در توضیح این پدیده گفته شده است که زنان مبتلابه درد مزمن نسبت به مردان رفتارهای اجتنابی و ناتوانی بیشتری نشان میدهند و در مقابل دردهای عضلانی و اسکلتی آسیبپذیرتر هستند. در ایران مطالعه شیرازی و همکاران با هدف بررسی شیوع و ویژگیهای درد مزمن در سالمندان شهر اهواز نشان داد میزان شدت درد مزمن در زنان بیشتر از مردان است [
13].
نتایج پژوهش راس و همکاران نشان داد ادراک درد در سالمندان تحت تأثیر هیجانات قرار میگیرد [
14]، بهطوریکه وقتی فرد درگیر هیجانات منفی است تجربه درد بیشتر میشود و زمانیکه هیجانات مثبت غلبه دارند درد ادراکشده کاهش مییابد. خانزاده و همکاران در پژوهش خود نشان دادند طرحوارههای هیجانی میتوانند توانایی ادراک درد در سالمندان را پیشبینی کنند، بهطوریکه ابراز کردن هیجانات و پذیرش آنها باعث میشود افراد برای مدیریت هیجاناتشان، بهخصوص دردهای مزمن بهجای سرکوب کردن یا اجتناب، از این راهکارها استفاده کنند و درنتیجه برانگیختگی هیجانی و شدت درد کمتری را تجربه کنند [
15].
ارتباط بین افزایش سن با ادراک درد هنوز بهطور کامل شناخته نشده است. نتایج پژوهشها نشان داد تجربه درد در سالمندان با تغییرات بیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی که در طول رویدادهای پیری رخ میدهد، مرتبط است. در سالمندان آستانه درد افزایش و حساسیت آنها به درد خفیف کاهش مییابد [
16]. یک مطالعه بالینی نشان داد سالمندان 65 تا 75 سالهای که با تشخیص درد حاد مراجعه میکنند، درمقایسه با افراد میانسال و جوان، از پذیرش درد و خودکارآمدی بالاتری برخوردار بودند و سطوح فاجعهسازی کمتری دارند [
17]. وجود درد در سالمندان اغلب نادیده گرفته میشود و یا توسط مراقبین کمتر گزارش میشود. درنتیجه درمان صحیح و بهموقع برای آن انجام نمیشود که این امر به بروز پیامدهای منفی بر سلامتی، توانایی انجام فعالیتهای روزمره و کیفیت زندگی سالمندان منجر میشود.
از میان مداخلات غیردارویی که در بهبود مشکلات روانشناختی و جسمانی دوران سالمندی مؤثر شناخته شده است، روشهای مبتنی بر حضور ذهن مورد استقبال پژوهشگران قرار گرفته است. حضور ذهن یک فرآیند کلنگر شامل تعامل فرآیندهای فیزیکی، شناختیهیجانی، رفتاری و اجتماعی است و به معنای آگاهی در لحظه حال، بدون قضاوت و از طریق توجه عمدی به مسائل و حوادث واقعی است که در اطراف فرد در جریان است [
18].
مداخلات مبتنی بر حضور ذهن یک رویکرد مؤثر برای سالمندانی است که به دنبال مدیریت درد و بیماریهای مزمن [
19]، کاهش اضطراب مرگ [
20]، افسردگی [
21]، بهبود توانایی توجه و آگاهی [
22] و عملکردهای شناختی [
23] هستند. ازجمله روشهایی که از حضور ذهن بهعنوان تکنیک اصلی در درمان استفاده میکنند، میتوان به شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهناشاره کرد. این روش در بردارنده عناصری از برنامه درمان کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن [
24] و شناختدرمانی میباشد و بهعنوان برنامهای پیشگیرانه برای کمک به افرادی که در معرض خطر عود افسردگی هستند ایجاد شد [
25]. علاوهبراین نتایج پژوهشها نشان داده است MBCT برای بهبود مسائل روانشناختی سالمندان مانند افسردگی [
26]، مشکلات هیجانی [
27]، کنترل توجه [
28] و بهبود سلامت روان [
29] مؤثر بوده است.
شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن به بیماران میآموزد که به تمام جنبههای زندگی، ازجمله تجربیات حسی ناخوشایند و مشکلات با نگرش مهربانانه و شفقت بنگرند. این تأکید بر پذیرش و افزایش تعامل با همه جوانب تجربیات زندگی بهویژه برای افراد سالخورده که با تغییرات غیرقابل کنترل زندگی مانند از دست دادن عزیزان یا کاهش سلامت روانشناختی و جسمانی روبهرو هستند، مهم به نظر میرسد [
30]. علاوهبراین، مداخلات مبتنی بر حضور ذهن بهویژه برای سالمندان که نگران کلیشههای منفی در مورد پیری هستند، مطلوب است و موجب بهبود کیفیت زندگی آنها میشود [
31]. در تمرینات MBCT فرد سالخورده میآموزد که چگونه پریشانیهای هیجانی شدید و احساسات بدنی خود را در یک فرآیند بدون قضاوت بپذیرد. همچنین تکنیکهای شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر کشف پاسخهای خودآیند، رها کردن افکار خودکار منفی و تمرکز توجه بر تجربهها در زمان حال (مانند تمرکز بر تنفس و اسکن بدن) تأکید میکنند.
فرایندهای توجهمحور، فرایندهایی هستند که توانایی تأثیرگذاری بر مسیرهای مرتبط با درد در مغز را دارند. شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن در بهبود و تغییر این مسیرهای شناختی و هیجانی درد در مغز مؤثر است [
32]. این درمان براساس انجام تمرینات مراقبه بر ابعادی مانند تجارب استرسزا و ارتباط آنها با شناخت، رفتار، هیجانات و درد، الگوهای تفکر منفی اتوماتیک و آگاهی از مشکلات درد و استرس تأثیر دارد. عدم حضور ذهن باعث میشود ادراک درد بیش از حد افزایش یابد و درنتیجه شدت خطر ناشی از آن بیشتر تخمین زده شود. به نظر میرسد حالت بدون قضاوت و بدون ارزیابی موجود در حضور ذهن، میتواند باعث کاهش شدت ادراک درد در مواجهه با تجربههای مختلف شود [
33].
در همین راستا پژوهش جانگ و همکاران درزمینه بررسی تأثیر MBCT بر آگاهی بدنی بیماران مبتلابه درد مزمن و افسردگی انجام شد [
34]. در نتایج این مطالعه نشان داده شد MBCT به افزایش آگاهی از بدن در جمعیت بیمار موردمطالعه منجر شد. علاوهبراین افزایش قابلتوجهی در خودتنظیمی و عدم حواسپرتی بیماران مشاهده شد، اما هیچ تغییری در بهبود توجه گروه آزمایش رخ نداد. همچنین در گروه آزمایش فاجعهسازی درد، کاهش قابلتوجهی داشت. در ایران هم پژوهشی محمدی و همکاران در سال 1389 با عنوان اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر شدت درد ادراکشده و محدودیت عملکرد زنان مبتلا به درد مزمن در روند سالمندی انجام دادند که نتایج نشان داد شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن با کاهش فاجعهسازی درد و در نتیجه کاهش اضطراب و ترس مرتبط با درد همراه است. کاهش شدت درد ادراکشده به بهبود عملکرد بیماران مبتلابه درد مزمن منجر میشود و میتواند یک راهبرد پیشگیرانه مفید تلقی شود [
35].
همچنین در پژوهش فرهنگی تأثیر شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر کنترل درد مزمن و عملکرد روانی-اجتماعی زنان مبتلابه سرطان پستان بررسی شد [
36]. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر حضور ذهن، کنترل درد مزمن بر سلامت روانی، نقش عاطفی، عملکرد اجتماعی، سرزندگی و درمان دردهای مزمن زنان مبتلابه سرطان پستان مؤثر است. این پژوهش بر مکانسیمهای عصبی درگیر در کنترل درد تمرکز داشت و میزان ادراک درد را در این افراد مدنظر قرار نداد. در پژوهشی مرتبط، عالمی و همکاران اثربخشی ذهنآگاهی ماساژ آروماتراپی بر ادراک درد، کیفیت خواب و کیفیت زندگی زنان سالمند مبتلا به درد مزمن را مورد بررسی قرار دادند [
37]. یافتههای این مطالعه حاکی از بهبود کیفیت زندگی و کیفیت خواب سالمندان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. همچنین کاهش ادراک درد در گروهی که درمان مبتنی بر حضور ذهن را دریافت کرده بودند نشاندهنده اثربخشی معنیدار این روش بر ادراک درد سالمندان است.
مرور پیشینه پژوهشهای انجامشده در داخل کشور نشان میدهد میزان رضایت از زندگی در جامعه سالمند ایران در سطح پایینی قرار دارد. این امر میتواند ناشی از عدم آگاهی نسبت به ویژگیهای دوره سالمندی و نیز سبک زندگی نامناسب در جوانی باشد. از سوی دیگر توجه اندک سیاستگذاران در ایران نسبت به این طیف از افراد جامعه و برآورده نکردن نیازهای آنها به تجربه سالمندی ناموفق در افراد منجر میشود. درنتیجه اهمیت سلامت روانیجسمی سالمندان جامعه ایجاب میکند مطالعات گستردهتری در این حوزه انجام شود. برایناساس نویسندگان پژوهش حاضر با بررسی مطالعات حوزه سلامت سالمندی دریافتند مداخلات بر پایه حضور ذهن و بهویژه شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن در سالهای اخیر موردتوجه ویژه قرار گرفته است.
مطالعاتی که تاکنون بر اثربخشی روش شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر نشانههای ادراک درد در سالمندان پرداختهاند بیشتر به تکنیک پذیرش در مقابل اجتناب از درد پرداختند و بر نقش کنترل درد در کاهش شدت ادراک درد تمرکز داشتهاند. علاوهبراین پژوهشی که بهطور خاص بر تأثیر MBCT بر علائم ادراک درد در سنین سالمندی پرداخته باشد یافت نشد. با وجود تأکید پژوهشها بر اثربخش بودن این روش بر بهبود سلامت جسمانی و روانشناختی سالمندان، مطالعات این حوزه اغلب بر اثربخشی MBCT بر نشانههای افسردگی و اضطراب سالمندان متمرکز شده و سایر جوانب سلامت این افراد از نظر دور مانده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر پرداختن به تأثیر مداخله شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر ادراک درد در زنان سالمند بود. فرضیه پژوهش حاضر این است که روش MBCT (در مقایسه با گروه کنترل) بهطور معنیدار باعث کاهش نشانههای ادراک درد در زنان سالمند میشود.
روش مطالعه
پژوهش حاضر یک مطالعه نیمهآزمایشی شامل یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که در 3 مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 1 ماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. متغیر مستقل مداخله شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بود و ادراک درد و خردهمقیاسهای آن بهعنوان متغیرهای وابسته انتخاب شدند. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان سالمند 60 سال و بالاتر ساکن اصفهان بود. معیارهای ورود به پژوهش عبارت بود از:
1. زنان سالمند 60 سال و بالاتر، 2. برخورداری از قدرت بینایی و شنوایی نرمال، 3. برخورداری از سواد خواندن و نوشتن، 4. عدم گزارش سابقه ابتلا به اختلالات روانپزشکی و روانشناختی جدی، 5. کسب نمره 24 تا 30 در آزمون کوتاه وضعیت ذهنی (MMSE) و6. تکمیل رضایتنامه شرکت در پژوهش.
معیارهای خروج عبارت بود از:
1. دریافت درمانهای روانپزشکی و روانشناختی در زمان اجرای پژوهش؛
2. دریافت درمان دارویی برای مهار درد مزمن.
حجم نمونه براساس جدول کهن با اندازه اثر 0/5، توان آزمون 0/9 و میزان خطای 0/05، 15 نفر محاسبه شد [
38]. نمونهگیری اولیه در این پژوهش بهصورت دردسترس انجام شد. به اینصورت که ابتدا فراخوان شرکت در پژوهش در مجموعههای آموزشیفرهنگی مخصوص سالمندان در شهر اصفهان انتشار یافت و از علاقهمندان به شرکت در پژوهش ثبتنام اولیه شد. سپس افرادی که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و از بین آنها به روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول اعداد تصادفی 30 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند.
ملاحظات اخلاقی مداخله که در این پژوهش در نظر گرفته شدند عبارت از حفظ محرمانگی اطلاعات شخصی و هویتی شرکتکنندگان، نداشتن عوارض جسمی و روانشناختی مداخله برای شرکتکنندگان، عدم اجبار برای ادامه دادن جلسات، جبران خسارات احتمالی ناشی از شرکت در پژوهش، خارج کردن افراد از پژوهش در صورت تشخیص آسیبزا بودن مداخله برای آنها، آگاه ساختن شرکتکنندگان از نتایج پژوهش پس از اتمام مطالعه و در صورت تمایل آنها، تأمین مکانی امن و آرام برای اجرای جلسات (باتوجهبه مشکلات جسمانی و سایر ویژگیهای سالمندان) و تکمیل فرم رضایتنامه آگاهانه بود. گروه کنترل نیز فرم رضایتنامه آگاهانه را تکمیل کردند و در مدتزمان اجرای جلسات مداخله در لیست انتظار قرار گرفتند و از طریق تماس تلفنی با پژوهشگران در ارتباط بودند. پس از اتمام مداخله جلسات درمانی برای گروه کنترل نیز اجرا شد. مجوزهای لازم از کمیته اخلاق جهاد دانشگاهی مشهد دریافت و در مرکز کارآزمایی بالینی ایران ثبت شده است.
نحوه اجرای پژوهش به این صورت بود که آزمودنیها براساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و پس از ارزیابی با آزمون کوتاه وضعیت ذهنی، افراد واجد شرایط در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس طی یک جلسه توجیهی هدف از اجرای پژوهش و نحوه انجام آن بهصورت کلی برای شرکتکنندگان شرح و به سؤالات آنها دررابطهبا روند اجرای جلسات پاسخ داده شد. پس از تکمیل فرم رضایتنامه آگاهانه مداخله برای گروه آزمایش آغاز شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 120 دقیقهای و بهصورت هفتگی و گروهی مطابق با پروتکل شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن [
39] که در
جدول شماره 1 ارائه شده است، تحت مداخله قرار گرفتند. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. بلافاصله پس از پایان جلسات، پسآزمون و بعد از گذشت 30 روز آزمون پیگیری انجام شد. به منظور رعایت اصول اخلاق در پژوهش، جلسات درمانی برای اعضای گروه کنترل بعد از ارزیابی مرحله پیگیری، بهصورت داوطلبانه انجام شد. پرسشنامه استفادهشده در این پژوهش فرم کوتاه مقیاس درد مزمن مکگیل بود.
پرسشنامه درد مکگیل (فرم کوتاه)
در سال ۱۹۹۷ ملزاک [
40] پرسشنامه درد مکگیل (فرم کوتاه) را طراحی کرد که دارای 15 مجموعه عبارت است و هدف آن سنجش درک افراد از درد در ابعاد مختلف (بعد ادراک حسی درد و ادراک عاطفی درد) است. این توصیفها در 4 سطح صفر (بدون درد)، 1 (خفیف)، 2 (متوسط) و 3 (شدید) مورد سنجش قرار میگیرد.
بخش دوم شامل مقیاس دیداری درد است که از (0) تا (10) رتبهبندی میشود و بیمار ارزیابی خود را از درد موجود روی یک خط مدرج از صفر (بدون درد) تا 5 (شدیدترین درد) رتبهبندی میکند.
بخش سوم شامل شدت درد در زمان حال در محدوده صفر (بدون درد)، 1 (خفیف)، 2 (ناراحتکننده)، 3 (زجرآور)، 4 (وحشتناک) و 5 (مشقتبار) است. روایی این پرسشنامه را دورکین [
41] تأیید کرده است. همچنین پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضریب آلفا برای کلیه ابعاد 0/83 تا 0/87 به دست آمد.
به منظور بررسی تفاوت بین مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و برای مقایسه مقایسه دوبهدوی گروهها از آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 25 انجام شد.
یافتهها
در
جدول شماره 2 میانگین و انحرافمعیار سن به تفکیک گروه و نمره کلی متغیر ادراک درد ارائه شده است.
همچنین 10 درصد از اعضای نمونه سطح تحصیلات زیردیپلم، 54 درصد دیپلم و 36 درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند. همچنین 73 درصد از زنان همسرشان در قید حیات، 23 درصد همسر فوتشده و 4 درصد مطلقه بودند. 5 درصد از افراد حاضر در مطالعه دارای شغل پارهوقت با درآمد، 82 درصد بدون شغل و مستمری بگیر همسر و 13 درصد بازنشسته و دارای حقوق مشخص بودند. ازنظر وضعیت فرزندان، 24 درصد دارای فرزند مجرد در منزل، 71 درصد فرزند متأهل و 5 درصد بدون فرزند بودند.
به منظور بررسی تفاوت بین 3 مرحله ارزیابی (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری)، در 2 گروه (آزمایش و کنترل)، آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر انجام شد. پیش از اجرای آزمون پیشفرضهای تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر شامل فاصلهای بودن مقیاس اندازهگیری متغیر وابسته، نرمال بودن دادهها، همگنی واریانس متغیرهای وابسته در گروهها و کرویت بررسی شد. نتایج آزمون شاپیرو ویلک حاکی از نرمال بودن توزیع دادههای مراحل پسآزمون و پیگیری در هر گروه بود (مقدار آماره آزمون حداقل 0/88، حداکثر 0/90 و P>0/05).
جدول شماره 3 شاخصهای توصیفی ارزیابی در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری در دو گروه آزمایشی و کنترل را نشان میدهد. نتایج آزمون کرویت ماچلی10 برای نمره کل ادراک درد و خرده مقیاسهای آن معنی دار نبود که حاکی از برقراری فرض کرویت است.
بر همین اساس نمره خردهمقیاس ادراک حسی درد 0/93=w و P>0/05 ، خرده مقیاس ادراک عاطفی درد w=0/65 و P>0/05 و نمره کل ادراک درد w=0/99 و P>0/05 محاسبه شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با در نظر گرفتن عامل (3 مرحله ارزیابی ) و مداخله شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن به عنوان متغیر مستقل و ادراک درد و خرده مقیاسهای آن ( ادارک حسی درد و ادارک عاطفی درد) به عنوان متغیرهای وابسته محاسبه شد. این نتایج برای متغیر ادراک درد 0/85= اثر پیلای و P<0/05 و 0/15
=لامبدای ویلکز و P<0/05 و 5/84 =اثر هتلینگ و 0/05>P، و درنهایت 5/84 = بزرگترین ریشه روی و 0/05>P به دست آمد. همچنین برای عامل تعامل زمان و گروه نتایج ادراک درد شامل 0/85=اثر پیلای و 0/15=لامبدای ویلکز و P<0/05 و 5/57 =اثر هتلینگ و P<0/05 و 5/57 = بزرگترین ریشه روی و 0/05>P بود. باتوجهبه معنیداری آزمونها، فرضیه مطالعه تأیید میشود که نتایج جزئی تحلیل در جدول شماره 4 ذکر شده است.
براساس نتایج جدول شماره 4، اثر زمان در خردهمقیاسها و نمره کل ادراک درد معنیدار شده است؛ بهعبارتدیگر بین میانگین 3 مرحله ارزیابی (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) در همه خردهمقیاسها و نمره کل تفاوت معنیدار وجود دارد (0/01>P) که حکایت از تغییر رفتار متغیر وابسته در طول زمان دارد.
اثر عامل تعامل بین گروه و زمان نیز در همه خردهمقیاسها و نمره کل ادراک درد معنیدار است؛ به این معنی که تفاوت میانگین متغیرهای موردمطالعه در گروه آزمایشی که شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن را دریافت کردند و گروه کنترل در 3 مرحله ارزیابی برای همه خردهمقیاسها و نمره کل ادراک درد متفاوت است (0/05>P). علاوهبراین باتوجهبه معنیداری اثر گروه در همه خردهمقیاسها و نمره کل، بین گروه دریافتکننده مداخله شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن و گروه کنترل، تفاوت معنیدار وجود دارد (0/05>P). ازطرفی توان آزمون برای متغیرهای معنیدار تقریباً برای اکثر خردهمقیاسها بالاتر از 0/98 است که حاکی از قابلیت تبیین قوی تفاوت درونآزمودنی و بینآزمودنی است. بهمنظور پی بردن به تفاوتهای دقیق بین گروههای آزمایش و کنترل در مراحل مختلف ارزیابی از آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد که نتایج آن در جدول شماره 5 گزارش شده است.
همانگونه که از نتایج جدول شماره 5 مشخص است بین گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیشآزمون، بین خردهمقیاسها و نمره کل ادراک درد تفاوت معنیداری وجود ندارد (P>0/05
). به این معنی که دو گروه در ابتدای مداخله در کلیه زیرمقیاسها همتا بوده اند. برای خرده مقیاس ادراک حسی درد و ادراک عاطفی درد در مرحله پس آزمون و پیگیری بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار گزارش شده است که حاکی از اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر این دو خرده مقیاس تا مرحله پیگیری است. همچنین برای نمره کل ادراک درد هم در مرحله پس آزمون و هم پیگیری بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد که حاکی از اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر این متغیر هم در مرحله پس آزمون و هم پیگیری است (P<0/05).
بحث
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر نشانههای ادراک درد در زنان سالمند شهر اصفهان بود. نتایج حاکی از اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر نمره کل و خردهمقیاسهای ادراک درد در اعضای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بود که این اثربخشی تا مرحله پیگیری نیز حفظ شده است. نتایج حاصل از این مطالعه با مطالعاتی که درزمینه بررسی اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر شدت درد، کنترل درد و آگاهی از درد انجام شده است، همسو است [34، 36، 42-46].
این مطالعات حاکی از این بودهاند که در بیمارانی که به دردهای مزمن جسمانی مبتلا هستند، بهکارگیری تکنیکهای حضور ذهن ازجمله اسکن بدن و آگاهی از تنفس به افزایش سطح آگاهی از بدن و مهارت خودتنظیمی در این افراد و درنتیجه بالا رفتن آستانه تحمل آنها منجر میشود. این تکنیکها مسیر درمان را به سمتی پیش میبرد که افراد بهجای درگیر شدن در فرایند هدایت خودکار ذهنی، در لحظه حال از افکار و حسهای بدنی خود آگاه شوند و به پذیرش آن برسند. مثلاً در تمرین وارسی بدنی آموزش داده میشود تا همراه با تنفس، افراد بر قسمتهای مختلف بدن خود تمرکز کنند و حسهای بدنی خود را تاآنجاکه میتوانند زیر نظر بگیرند و نسبت به این حسها آگاهی داشته باشند. در تبیین این یافتهها میتوان اینگونه استدلال کرد که شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر مناطقی از مغز تأثیر میگذارد که الگوهای فکری و نگرش فرد درمورد درد را دستخوش تغییر قرار میدهد. روشهای تمرکز بر بدن، تنفس آگاهانه و بودن در زمان حال تأثیرات مثبتی بر سیستم شناختی و سیستم پردازش اطلاعات میگذارد [47].
حضور ذهن ظرفیت توجه و آگاهی پیگیر و هوشمندانه فراتر از تفکر را افزایش میدهد. درواقع آگاهی از طریق فرایند حضور ذهن حاصل میشود و این آگاهی باعث میشود نیازهای اساسی مورد توجه قرار گیرند و رفتار به منظور ارضا این نیازها تنظیم شود. همچنین قرار گرفتن در شرایط حضور ذهن و کاهش تنش در ماهیچههای بدن باعث فعال شدن سیستم پاراسمپاتیک میشود و به کمک تمرینهای بازسازی شناختی استرس و درد ادراکشده به مرور کاهش و کیفیت زندگی در این افراد بالا میرود [48].
درد مزمن در افراد سالمند با نقص در مکانیسمهای تسکین درد ارتباط دارد. مشکلات طولانیمدت (مانند زوال عقل، درد التهابی یا عفونتهای ویروسی) محرکهای پایدار عصبی ایجاد میکنند که مسئول درد مزمن در سالمندان است [49]. باوجوداین ادراک درد فقط محدود به جنبه جسمانی نیست و عوامل روانشناختی، شناختی و اجتماعی نیز در آن دخیل است.
براساس نتایج پژوهشها، توجه یکی از عملکردهای شناختی است که با افزایش سن دستخوش تغییرات مهم و گسترده میشود [50]. نتایج مطالعاتی که بر ارتباط بین ادراک درد و توجه انجام شده است نشان داد دردهای حاد و مزمن بر برخی از اجزای توجه تأثیر میگذارد و عملکرد کلی توجه را کاهش میدهد [51]. همچنین حالت توجه تجربه درد را تغییر میدهد. به معنای دیگر، وقتی یک عامل حواسپرتی وجود دارد، فرد میزان درد کمتری را ادراک میکند [52]. با در نظر گرفتن نتایج پژوهشها میتوان اینگونه استدلال کرد که با افزایش سن توانایی توجه کاهش مییابد و همین امر به ادراک بیش از حد درد، فاجعهسازی و ترس از درد منجر میشود.
در روش MBCT هدف این است که توانایی توجه معطوف و منعطف در فرد ارتقا یابد. حضور ذهن بر توجه هدفمند، غیرقضاوتی همراه با پذیرش تجارب و زیستن در لحظه اشاره میکند و از میزان هشیاری محدودشده و رفتارهای پریشانکننده بهطور معنیداری میکاهد و درنتیجه فاجعهسازی و شدت درد در سالمندان کاهش مییابد. توجه از نوع حضور ذهن، همان توجه دقیق فرد به آن چیزی است که او هم اکنون در حال تعبیر آن است و این با جدا کردن واکنشهای خود از دادههای خام حسی انجام میشود [53].
علاوهبراین عوامل روانشناختی به غیر از توجه، مانند خلقوخو و حالت عاطفی نیز درک درد را تغییر میدهند. مطالعات بالینی نشان میدهد حالات عاطفی و نگرش بیماران بر دردهای مرتبط با بیماریهای مزمن تأثیر دارد [31]. در روش MBCT تکنیکهایی که تأثیر مثبتی بر خلقوخو یا حالت عاطفی دارند، مانند حفظ توجه و تمرکز بر صداهای محیط، تداعی صداهای دلنشین طبیعت و تصاویر دلپذیر و خاطرهانگیز، عموماً درک درد را کاهش میدهند.
در تبیین اثربخشی روش شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر خردهمقیاسهای ادراک حسی و عاطفی درد، میتوان گفت دو فاکتور مهم شناخت و ابراز هیجان درد نقش مهمی در کاهش کلی ادراک درد دارد [54]. نتایج پژوهشها نشان میدهد سرکوب هیجان درد -که اغلب با خشم کلامی یا فیزیکی همراه است- در درازمدت به افزایش شدت و ادراک درد در سالمندان منجر میشود [55]. با تکیه بر این نتایج، میتوان گفت تکنیکهای بهکار رفته در MBCT به سالمندان میآموزد فرایندی که بهواسطه ﺁن، هیجانها و انگیزهها بر تفکر آنها مسلط میشود را متوقف کرد، درد و هیجانات همراه با آن را بهطور کامل تجربه و سپس به شیوه مطلوب ابراز کنند. تکنیک ماندن در زمان حال مهارت فرد را برای حضور در لحظه حاضر با وجود تجربه درد افزایش میدهد. به فرد میآموزد این درد را از دید یک تماشاگر بیرونی بنگرد و از احساسات و هیجانات تجربهشده خود عبور و آنها را رها کند. در این روش سالمندان میآموزند که افکار حقایق نیستند. به این معنا که مقدار زیادی از هیجانات و احساسات ناشی از دردهای مزمنی که اغلب تجربه میکنند، ناشی از باور آنها به واقعی بودن این عواطف است و با تغییر در این نگرش، هیجان ادراکشده ناشی از این درد بهطور قابلتوجهی کاهش مییابد. همچنین مفهوم پذیرش درد یکی از مهمترین اهداف این روش است که بر ادارک عاطفی درد تأثیر میگذارد [56].
بهطور کلی MBCT بر راهکارهای مناسبی مانند ابراز هیجانات، توصیف و صحبت کردن درباره درد و هیجان آن و درنهایت پذیرش این حالت بهجای سرکوب کردن یا اجتناب از آن تأکید دارد. نتایج این پژوهش حاکی از ماندگاری تأثیر روش شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بر ادراک حسی و عاطفی درد تا مرحله پیگیری بود. میتوان اینگونه استدلال کرد که درنتیجه تغییر افکار و باورهای فرد دررابطهبا تجربه و ادراک درد، فرد این مهارت را به تجربیات زندگی روزمره و موقعیتهای مشابه تعمیم میدهد. این انتقال به تجربههای خوشایند و موفق بیشتری منجر میشود و همین تجارب بهعنوان تقویتکننده باعث کاهش نرخ ادراک حسی و هیجانی درد میشوند.
از نتایج جانبی مطالعه حاضر میتوان به کاهش نگرانی و استرسهای روزمره سالمندان اشاره کرد. براساس گزارش شرکتکنندگان در این پژوهش، پس از پایان جلسات مداخله رضایت از زندگی بالاتر و نشخوارهای فکری و تجربه هیجانات منفی بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است. حضور ذهن به افراد کمک میکند تا بفهمند که هیجانهای منفی ممکن است رخ دهد، اما آنها جزء تجربههای گذرا و موقتی هستند و بدون تأمل و تفکر به آنها واکنش ندهند. همچنین فرد را قادر میسازد تا بهجای واکنش ناخودآگاه به رویدادها، با تأمل و آگاهی بیشتر به آنها پاسخ دهد. هدف حضور ذهن رسیدن به آرامش نیست، اما این روش به فرد کمک میکند تا آرامش و رضایت را جستوجو کند و با یکپارچه کردن آن با زندگی روزمرهاش از نگرانی، اضطراب، خستگی و افسردگی رهایی یابد. به دستآوردن چشماندازی وسیعتر که سرانجام یک نوع گشودگی و باز بودن به تجربه را به ارمغان میآورد و کاستن از رنج آنها، از دستاوردهای این روش است. این رویکرد معتقد است هر فرد دورههایی از درد و رنج را تجربه میکند، اما با آگاهی ذهن، این درد و رنج به یک تجربه همدلانه تبدیل میشود که به احساس شفقت نسبت به خود و دیگران منجر میشود.
علاوهبراین تکالیف روزانه مبتنی بر مراقبه تأثیر مثبتی بر حضور ذهن افراد دارد. مراقبه به ذهن بیثبات کمک میکند تا تمرکز خود را بر روی یک موضوع واحد معمولاً تنفس متمرکز کند. تنفس که بهطور طبیعی اتفاق میافتد و بهصورت خودبهخود انجام میشود، در مراقبه بهعنوان یک لنگر برای حضور در حال حال استفاده میشود و الگوی احساسات داخلی را تغییر میدهد.
نتیجهگیری نهایی
نتایج پژوهش حاضر نشان داد استفاده از مداخله شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن بهطور معنیداری به کاهش ادراک درد در زنان سالمند منجر میشود. این نتایج بهطور ویژه برای ادراک حسی و عاطفی درد در زنان سالمند نیز مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین باتوجهبه نتایج فوق میتوان گفت تکنیکهای شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن با افزایش آگاهی از افکار، احساسات و حواس بدنی، رسیدن به پذیرش، عدم قضاوت در مورد تجارب گذشته و نیز حسهای بدنی در لحظه حال قرار گرفتن در فرایند خودکار ذهنی را کاهش داده و بر میزان ادراک و تجربه درد زنان سالمند تأثیر مثبت گذاشته است. مراجعان در خلال تجربه MBCT با توسعه حالت هوشیارانهای که از طریق تمرینهای حضور ذهن میسر است، قادر میشوند از لحظهبهلحظه زندگی خود و جزئیات آن مطلع شوند. آنها گزارش میدهند که درکشان از امور و بهویژه تجربه درد بیشتر شده است.
این مطالعه مانند سایر مطالعات محدودیتهایی داشته است. از جمله میتوان به تکجنسیتی بودن آزمودنیها اشاره کرد. مطالعه حاضر تنها بر روی زنان سالمند اجرا شد و لازم است تعمیم نتایج آن به گروه مردان با احتیاط صورت گیرد. بنابراین پیشنهاد پژوهشگران این است که در سایر مطالعات، پژوهشی مشابه بر روی نمونه سالمندان مرد نیز انجام شود. همچنین باتوجهبه ویژگیهای جسمانی و شناختی شرکتکنندگان حضور پیوسته بهمدت 120 دقیقه و انجام تمرینات و تکنیکهای ارائهشده از توان و حوصله آنها خارج بوده و شکایت اصلی آنها از خستهکننده بودن جلسات مداخله بود. برایناساس پیشنهاد میشود در پژوهشهای دیگری به اثربخشی این روش در زمان کوتاهتر و با بهکارگیری فناوریهای سرگرمکننده مانند واقعیت مجازی پرداخته شود. نمونه آماری پژوهش حاضر از میان شرکتکنندگان در فعالیتهای آموزشیفرهنگی سالمندان انتخاب شده است. بدین ترتیب به نظر میرسد لازم است مطالعات دیگری بر روی گروههای بزرگتر و با پیشینه تاریخیاجتماعی متنوعتر انجام شود. همچنین پیشنهاد پژوهشگران این است که مطالعات دیگری به منظور مقایسه اثربخشی بین روش مطالعه حاضر با سایر درمانهای روانشناختی و دارودرمانی دردهای مزمن در سالمندان انجام شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
مجوزهای لازم از کمیته اخلاق جهاد دانشگاهی مشهد (با کد IR.ACECR.JDM.REC.1402.003) اخذ شده و در مرکز کارآزمایی بالینی ایران با کد(IRCT20230209057367N1) ثبت شده است.
حامی مالی
مقاله حاضر برگرفته از رساله دوره دکتری نسیبه صرامی فروشانی رشته روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه علم و هنر یزد است و هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، روششناسی و تحلیل: نسیبه صرامی فروشانی، پروانه محمدخانی و جواد راستی؛ اعتبارسنجی: نسیبه صرامی فروشانی، جواد راستی؛ تحقیق و بررسی: نسیبه صرامی فروشانی، پروانه محمدخانی؛ نگارش پیشنویس، بصریسازی و منابع: نسیبه صرامی فروشانی؛ ویراستاری، نهاییسازی نوشته و مدیریت پروژه: جواد راستی و پروانه محمدخانی؛ نظارت: جواد راستی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
پژوهشگران از مدیریت کانون بازنشستگان استان اصفهان و تمام بانوان سالمند که در این مطالعه ما را همراهی کردند صمیمانه سپا سگزاری میکنند.