اهداف: با کاهش میزان باروری و بهبود شرایط بهداشتی، اجتماعی در ایران، آمار جمعیت زنان سالمند نیز به تبعیت از کل جمعیت سالمندان افزایشیافته است به طوریکه در طی دو دهه نسبت جمعیت زنان سالمند به کل جمعیت زنان از 3درصد به 1/4درصد و در سرشماری اخیر در سال1385 به 7درصد افزایش یافته است و پیشبینی میشود که در طی دهه های آینده نیز این روند افزایشی ادامه یابد. آمارهای جهانی نشان میدهد که نسبت زنان سالمند در اکثر کشورهای جهان، پیشرفته و در حال پیشرفت، بهطور قابل ملاحظهای بیشتر از مردان سالمند است، اما بر اساس آمار سالهای 1355-1385 مرکز آمار ایران نشان می دهد که در هر دهه به دلیل پیشرفت خدمات بهداشتی، درمانی، اجتماعی و اقتصادی تعداد زنان سالمند در ایران افزایش یافته ولی از نسبت جمعیت زنان سالمند به مردان سالمند کاسته شده است. این وضعیت در حالی اتفاق افتاده که معمولا امید به زندگی در مردان کمتر از زنان می باشد. بنابراین در این مقاله سعی شد است با مطالعه وضعیت جمعیت، سلامت، سواد، وضعیت خانوادگی، اشتغال، کیفیت زندگی، انزوای زنان سالمند در ایران دلایل متفاوت بودن نسبت جنسیتی زنان سالمند نسبت به مردان سالمند را بررسی نمائیم.
مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعه توصیفی–تحلیلی و کتابخانهای است که در آن از آمارهای مرکز آمار ایران که به عنوان مستندترین سرشماری کشور میباشد استفاده شد. علاوه بر آن database های مرتبط انگلیسی و فارسی شامل pubmed ،medline ،ISI و سایت سازمان بهداشت جهانی و پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی را جهت بهدست آوردن اطلاعات دموگرافیک و اجتماعی درباره جمعیت سالمندان ایران جستجو کردیم. همچنین در تحلیل یافتهها از دیدگاههای متخصصین سالمندشناسی، اپیدمیولوژی و جامعهشناسی درباره تفاوت جنسیتی در جمعیت سالمندان ایران بهره گرفتیم.
یافتهها: با نگاهی عمیق به وضعیت سالمندان زن از ابعاد مختلف از جمله سلامت جسمی، روحی-روانی، خانوادگی، اجتماعی و ... در مییابیم که علیرغم تلاشها و پیشرفتهایی در وضعیت بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی زنان ایرانی، وجود تفاوت در شاخصهای بهداشتی–اجتماعی و جمعیتی زنان سالمند نسبت به مردان سالمند ایرانی میتواند به دلیل وضعیت نابرابر وضعیت بهداشتی درمانی و اجتماعی زنان نسبت به مردان باشد برخی از این تفاوتها شامل: با وجود امید به زندگی بیشتر برای زنان نسبت به مردان (73 سال در برابر 68 سال)، درصد مردان سالمند از زنان سالمند بیشتر است (51/84درصد در برابر 48/16درصد) شیوع بیماری قلبی و فشار خون در زنان سالمند از مردان سالمند بیشتر است (25 و 42/6 در برابر 17 و 42درصد) شیوع افزایش چربی نوع تریگلیسیرید در خون در زنان سالمند از مردان بیشتر است (63/6 در برابر 42/6درصد) شیوع پوکی استخوان در زنان سالمند از مردان بیشتر است (56/3 در برابر 16/7درصد) میزان مصرف دارو در زنان سالمند از مردان بیشتر است (34/9 دربرابر 25/4درصد) میزان بیسوادی در زنان سالمند از مردان بیشتر است (80/15 در برابر 56درصد) میزان مشکلات عاطفی و روانی در زنان سالمند از مردان بیشتر است (25/3 در برابر 17/8درصد) میزان کیفیت زندگی در زنان سالمند از مردان کمتر است (31/6 در برابر 34/26درصد) میزان سپردن زنان سالمند به آسایشگاه از مردان سالمند بیشتر است (60/6 در برابر 39/4درصد) میزان تنهایی در زنان سالمند بیشتر از مردان سالمند است (12/8 در برابر 2/5درصد).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج فوق اینگونه به نظر میرسد که سالمندان زن نه تنها به لحاظ جنسیتی در معرض آسیب قرار دارند بلکه در دوران سالمندی نیز از جهات مختلفی که در بالا ذکر شد ممکن است آنان را در معرض آسیب قرار دهد. و همین قضیه این قشر را به صورت مضاعف چه به لحاظ کمیت و چه به لحاظ کیفیت زندگی مورد تحدید قرار دهد. لذا به نظر میرسد در آینده انجام مطالعات ملی دقیقی در این زمینه به منظور شناخت بهتر جمعیتی سالمندی به خصوص زنان و سایر گروههای آسیبپذیر و همچنین طراحی مداخلات پیشگیری و درمان، انجام شود. با توجه به آسیبپذیر بودن زنان نسبت به معلولیت و عدم امنیت مالی، توجه ویژه به زنان قبل و بعد از رسیدن به سن سالمندی احساس میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |