اهداف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین ساختار قدرت خانواده، تعارضات زناشویی و خردهمقیاسهای آنان با سلامت روان در مردان بازنشسته اداره آموزشوپرورش استان البرز بود.
مواد و روشها: در این پژوهش، 341 نفر از مردان بازنشسته آموزشوپرورش استان البرز به روش نمونهگیری غیرتصادفی انتخاب و پرسشنامههای سلامت روان (28-GHQ)، تعارضات زناشویی و ساختار قدرت خانواده در میان آنان بهاجرا درآمد. اطلاعات کسبشده با استفاده از روشهای آماری ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد بین ساختار قدرت خانواده (r=-0/527 و P=0/000)، قلمرو قدرت در خانواده (r=-0/437 و P=0/000)، ساخت قدرت خانواده (r=-0/484 و P=0/000)، شیوه اعمال قدرت زن و شوهر (r=-0/414 و P=0/000)، اتحاد و ائتلاف (r=-0/411 و P=0/000) و رهبری (r=-0/479 و P=0/000) با سلامت روان، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بین تعارضات زناشویی (r=0/56 و P=0/000)، افزایش جلب حمایت فرزند (r=0/46 و P=0/000)، افزایش رابطه با خویشاوندان خود (r=0/435 و P=0/000)، کاهش رابطه با خویشاوندان همسر (r=0/432 و P=0/000)، جداکردن امور مالی (r=0/448 و P=0/000)، کاهش همکاری زوجین (r=0/432 و P=0/000)، افزایش واکنشهای هیجانی به یکدیگر (r=0/564 و P=0/000)، کاهش رابطه جنسی (r=0/372 و P=0/000)، کاهش ارتباط مؤثر (r=0/506 و P=0/000) با سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. افزایش واکنشهای هیجانی (P=0/000)، ساخت قدرت خانواده (P=0/000)، قلمرو قدرت در خانواده (P=0/000)، کاهش رابطه جنسی (P=0/008)، کاهش ارتباط مؤثر (P=0/000)، اتحاد و ائتلاف (P=0/014) و کاهش رابطه با خویشاوندان همسر و دوستان (P=0/022) بهخوبی میتوانند سلامت روان مردان بازنشسته را پیشبینی کنند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار قدرت خانواده و تعارضات زناشویی بر سلامت روان مردان بازنشسته مؤثر است و ساختار قدرت نامساویتر و تعارضات زناشویی بیشتر منجر به کاهش سلامت روان مردان بازنشسته میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |