سوءمصرف مواد بهخصوص مواد افیونی و داروهای تجویزشده توسط پزشکان، به سرعت در حال گسترش میان سالمندان است. بسیاری از اوقات مصرف مواد به منظور رفع تنهایی، تسکین دردهای مزمن و ضعف در سلامت جسمانی آغاز میشود. در موارد دیگر، سوءمصرف مواد افیونی از دوران جوانی به سالمندی کشیده میشود. بههرحال، متاسفانه این مشکل کمتر مورد توجه متخصصان و دستاندرکاران امور اعتیاد و سالمندی قرار گرفته است. بهطوری که هیچ اطلاعی از شیوع این اختلال، مشکلات همراه با آن و مداخلات پیشگیرانه و درمانی موثر در دوران سالمندی در دست نیست. این مقاله ضمن تاکید بر لزوم برنامهریزی برای شناسایی و درمان سوءمصرف مواد در سالمندان، تعدادی از روشهای فوق درمانی در کشورهای دیگر را معرفی و مرور مینماید.
فاکتورهای متعددی مشوق مطالعات مربوط به طول عمر و افزایش حداکثر طول عمر و افزایش درصد سالمندان جوامع و افزایش درصد بودجه جوامع که صرف سالمندان میشود از آن جملهاند. دیدگاههای اخیر نسبت به مکانیسمهای پیری حاکی از فرایندهای بسیار پیچیده و چندعاملی میباشد که برخلاف دیدگاههای اولیه است که بر علت مشخص مانند اثر یک ژن یا یا از بین رفتن یک عامل کلیدی تاکید میکردند. این مرور مختصر سعی دارد مکانیسمهای پیری را در سطوح ملکولی سلولی و سیستمیک بررسی نماید و همچنین جنبهای مختلف تاثیر متقابل ژنتیک و محیط را مدنظر داشته باشد. تئوریهای تکاملی پیری را نتیجه کاهش نیروی انتخاب طبیعی میدانند و در مقابل تئوریهای مولکولی بر تنظیم ژنتیکی پیری تاکید دارند و سالمندی را نتیجه تغییرات در ژن میدانند. تئوریهای سلولی نیز وجود دارند که مشهورترین آنها تئوری تلومر است و پیری حاصله از استرس نیز در این گروه قرار دارد. تئوریهای سیستمیک قرار دارند که شامل دور گروه اصلی نورواندوکرین و ایمونولوژیک است.
اهداف: جهت دستیابی به سلامت سالمندان و پیشگیری از بروز و ابتلای آنان به بیماریهای مزمن و کاهش شیوع بیماریهای ویژه در آنان اولین گام شناسایی وضعیت سلامت آنان است. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت سلامت سالمندان شهرستان کاشان مشتمل بر وضعیت سلامت روانی، وضعیت سلامت شناختی، وضعیت تعادل و راه رفتن، وضعیت تغذیه و وضعیت خطر ابتلا به زخم بستر به منظور هدف کاربردی پیشگیری در جامعه و تعیین نیازهای بهداشتی و درمانی سالمندان گروه بوده است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی مقطعی میباشد. جامعه پژوهش مشتمل بر کلیه افراد ۵۵ سال و بالاتر موجود در خانواده هایی که در سال ۱۳۸۳ در شهرستان کاشان زندگی میکنند، میباشد. روش نمونهگیری تصادفی ساده بود. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد که مستقیما با مراجعه پرسشگر به سالمند نسبت به تکمیل آن اقدام گردید.
یافتهها: یافته ها نشان داد که (۴۱,۷درصد) بیماری های عضلانی اسکلتی و قلبی عروقی شایع ترین مشکل سالمندان می باشد. (۴۱.۷درصد). بر اساس یافته ها، ۶۸.۳درصد از سالمندان شهرستان کاشان در معرض خطر ابتلا به سوء تغذیه، ۳۰درصد تغذیه طبیعی و ۵.۸درصد مبتلا به سوء تغذیه میباشند. همچنین ۳۴.۲درصد جمعیت مورد بررسی، افسردگی شدید و ۴۴.۱درصد افسردگی متوسط داشته و ۲۱.۷درصد افسردگی نداشتند. بر اساس یافته ها، ۵درصد از سالمندان مورد بررسی، اختلال شناختی شدید، ۴۷.۵درصد اختلال شناختی متوسط، ۳۰درصد اختلال شناختی خفیف داشته و ۱۷.۵درصد اختلال شناختی نداشتند. انجام فعالیت های روزانه در ۸۱.۷درصد از سالمندان خوب (کاملا مستقل)، ۱۳.۳درصد متوسط (نیازمند به کمک) و ۵درصد کاملا غیرمستقل و برای انجام کارهای روزانه به دیگران وابسته هستند و نهایتا بر اساس نتایج ۳.۳درصد از افراد در معرض خطر ابتلا به زخم بستر بودند.
نتیجهگیری: از آنجایی که بسیاری از بیماری های دوران سالمندی به راحتی قابل پیشگیری و کنترل است، لذا توصیه میگردد جمعیت شهرستان در مورد پیشگیری، آزموش های لازمه را دریافت دارند. موضوعات و اولویت های پیشنهادی آموزشی با توجه به نتایج تحقیق عبارتاند از: نحوه پیشگیری از ابتلا به بیماری های عضلانی استخوانی، قلبی عروقی، زخم بستر و آموزش های لازمه در مورد تغذیه و سبک صحیح زندگی میباشد که میتواند به صورت کارگاههای آموزشی، بولتن و پمفلت آموزشی جامعه هدف را مورد خطاب قرار دهد.
اهداف: به دلیل روند روبه رشد جمعیت سالمند حتی در کشورهای در حال رشد، وجود اختلالات روانی در آنان از مشکلت بهداشتیدرمانی این کشورها محسوب میگردد. بدین منظور وجود ابزارهای غربالگری هنجارشده برای انجام مطالعات همهگیرشناسی و بالینی ضروری است. هدف اصلی این تحقیق ساخت نسخه ایرانی فرم ۲۸ سوالی مقیاس سلامت عمومی (GHQ) در سالمندان بود.
مواد و روشها: نسخه فارسی پرسشنامه با مطابقت ترجمه و ترجمه معکوس آن تهیه شد. ۲۰۴ سالمند ساکن شهرک اکباتان تهران بهصورت تصادفی انتخاب شده و این مقیاس تکمیل شد. مصاحبه ساختار یافته CIDI به عنوان ملاک استاندارد برای تعیین تشخیص آزمودنیها طبق ملاک های DSM-IV انجام گرفت.
یافتهها: در فرم ایرانی تغییراتی در طبقهبندی سوالات ایجاد شد و ضرایب پایانی مطلوبی اعم از آلفای کرونباخ (۰,۹۴)، تنصیف (۰.۸۶)، آزمون-بازآزمون (۰.۶) بهدست آمد. تحلیل عوامل چهار عامل «افسردگی»، «عملکرد اجتماعی»، «اضطراب» و «علایم جسمانی» را مشخص نمود. با انجام آزمون ROC، با حساسیت ۰,۸۳ و ویژگی ۰.۷۶ بهترین نقطه برش ۱۹.۲۰ بهدست آمد. فرم کوتاه ۱۴ سوالی از فرم اصلی استخراج گردید.
نتیجهگیری: فرمهای ۲۸ و ۱۴ سوالی مقیاس سلامت عمومی از پایانی و اعتبار مطلوبی برای استفاده در مطالعات همهگیرشناسی و بالینی در جمعیت سالمند بهویژه در مناطق شهری برخوردارند. لازم است اعتباریابی فرم ۱۴ سوالی در مطالعات مستقل مورد ارزیابی قرار گیرد.
اهداف: با توجه به روند روبه افزایش جمعیت سالمندان، ترویج بهداشت سالمندی و ارتقا سطح سلامت سالمندان به عنوان یک اولویت بهداشتی مطرح است که باید برای آن برنامهریزی مناسب انجام شود. بسیاری از مشکلات دوران سالمندی ناشی از شیوه زندگی ناسالم در این دوران است. لذا باید آموزش شیوه زندگی سالم و مراقبتهای بهداشتی این دوران به جامعه بهویژه سالمندان مورد توجه خاص قرار گیرد. یکی از راهکارهای مناسب در زمینه ترویج آموزش، استفاده از رابطان بهداشتی است که با همکاری آنان می توان به آسانی آموزش لازم را به خانوارها خصوصا سالمندان انتقال داد. با توجه به اهمیت آموزش و نقش رابطان بهداشتی، این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی رابطان بهداشت شهرستان شیراز انجام گردید.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت مقطعی به منظور تعیین سطح آگاهی رابطان بهداشت در زمینه شیوه زندگی سالم در دوره سالمندی در سال ۸۴ انجام گردید. در این مطالعه ۳۲۰ نفر از رابطان بهداشتی شهرستان شیراز به طور تصادفی انتخاب شدند. حجم نمونه با استفاده از نتایج پایلوت بر روی ۱۰۰ نفر از رابطان در این مورد محاسبه گردید. اطلاعات لازم با استفاده از یک پرسشنامه تهیه شده مربوط به خصوصیات دموگرافیک افراد و سوالات در زمینه شیوه زندگی سالم و مراقبتهای لازم در دوران سالمندی با روش مصاحبه حضوری جمعآوری گردید. نتایج حاصله با استفاده از نرمافزار EPI۲۰۰۲ کدگذاری و با تستهای آماری توصیف شد.
یافتهها: طبق نتایج بهدست آمده میانگین سطح آگاهی رابطان بهداشت در زمینه مراقبتهای بهداشتی دوران سالمندی ۶۶,۹ درصد و میانگین آگاهی آنها در رابطه با شناخت و پیشگیری از بیماریهای شایع سالمندی ۶۶.۳ درصد بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشانگر ضرورت آموزش شیوه زندگی سالم به جامعه و نقش مشارکت مردمی به منظور گسترش سطح آموزشی و حرکت به سوی سالمندی سالم و فعال میباشد.
اهداف: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفیتحلیلی از نوع همبستگی است که با هدف کلی تعیین خودکار آمدی و فشار مراقبتی و بررسی ارتباط آنها در مراقبین عضو خانواده سالمندان مبتلا به آلزایمر مقیم در منزل شهر تهران، در سال ۱۳۸۴ انجام پذیرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه ۸۱ نفر از مراقبین عضو انجمن آلزایمر ایران بودند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه مشتمل بر اطلاعات فردی؛ سنجش خود کار آمدی و فشار مراقبتی مراقبین عضو خانواده بود.
یافتهها: یافتهها نشان داد اکثریت واحدهای مورد مطالعه را زنان ۶۰ درصد، با نسبت همسری ۵۶ درصد، متاهل ۶۴ درصد، در سطح تحصیلات سیکل ۳۹ درصد، خانهدار ۵۵ درصد که با سالمند تحت مراقبت در یک خانه به سر میبرند (۵۲درصد) تشکیل میداد. ۴۵ درصد این واحدها برای ارائه مراقبت آموزش رسمی نداشتند و ۵۳ درصد نیز از ارایه مراقبت به سالمند خود راضی بودند این در حالی بود که ۳۶ درصد آنان سلامت خود را بد ارزیابی نموده و ۳۵درصد نیز مدعی ابتلا به اختلالات روان بودند. مهمترین نیاز مراقبتی مراقبین را نیاز به آموزش تشکیل دادته و از نظر آنان اولین اولویت مراقبتدهی به سالمندانشان حمایت و مراقبت روحی و روانی، و به ترتیب در درجات بعدی حمام دادن و رعایت نظافت بیمار قرار داشت. میانگین خودکارآمدی ۶۶,۹۶ (۱۰۶-۲۹) و فشار مراقبتی ۳۹.۴۳ (۶۵-۱۷) محاسبه شد. این دو متغیر با هیچیک از متغیرهای منظور در مشخصات فردی مرتبط نبود و بین دو متغیر همبستگی معنیدار ۰.۵۳۹ با P=۰,۰۱ برقرار بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که دو متغیر خودکارآمدی و فشار مراقبتی مفاهیمی کاملا فردی بوده و به برآورد و ادراک کلی فرد از خود بستگی دارد. از سوی دیگر اگر چه مراقبت از سالمند مبتلا به آلزایمر امری استرسآور محسوب میشود. لیکن ارزیابی مراقبین از این استرس به گونهای نیست که مراقبین، آن را غیر قابل رویارویی تعبیر کنند. بهطوریکه میانگین در حد متوسط فشار مراقبتی و ارتباط مثبت آن با احساس خودکارآمدی نشاندهنده تعبیر بالنسبه مثبت مراقبین از استرس مراقبت میباشد. یافتههای این مطالعه با یافته سایر محققین در حوزه مراقبت همخوان بود.
اهداف: سالمندی به عنوان دورهای از زندگی تلقی میگردد که با تغییراتی در متابولیسم و سوختوساز بدن همراه است. این تغییرات سالمندان را مستعد بروز سوء تغذیه می نماید، چنانچه طی بررسیها ۱۳-۳درصد از سالمندان جامعه مبتلا به سوء تغذیه هستند و این میزان در سالمندان ساکن آسایشگاه بین ۶۰-۳۰درصد است. در این مطالعه تاثیر آموزش به کارکنان پزشکیبهداشتی و مراقبان سالمندان بر وضعیت تغذیهای سالمندان مقیم آسایشگاه کهریزک شهر تهران در مدت چهار مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روشها: ۱۹۲ نفر سالمند از سالمندان علاقمند به ورود به مطالعه (۵۰ مرد و ۱۴۲ زن) ساکن در آسایشگاه خیریه کهریزک که ۶۵ سال و بیشتر سن داشتند و به بیماریهای کبدی و کلیوی پیشرفته مبتلا نبودند و سابقه عمل جراحی در یک ماه قبل از شروع مطالعه را نداشتند، به طور تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. در این افراد آزمایشات هموگلوبین، هماتوکریت، لیپوپروتیین کم تراکم سرم، لیپوپروتیین پرتراکم سرم، قند خون ناشتا و C.R.P قبل و پس از مداخله اندازهگیری گردید. همچنین ابزارهای بررسی وضعیت تغذیه MNA، بررسی وضعیت مختصر شناختی MMSE، بررسی وضعیت ADL و بررسی خطر زخم بستر Norton توسط کارشناسان تغذیه ارزیابی گردید. سپس تمام کارکنان و مراقبان پزشکیبهداشتی آسایشگاه کهریزک به مدت سه روز در یک کارگاه آموزشی تحت آموزش قرار گرفتند و پس از گذشت چهار ماه مجددا تمام آزمایشات پاراکلینیکی و تستهای بالینی فوق انجام گردید. بعد از ورود اطلاعات، تجزیهوتحلیل آماری با نرمافزار آماری SPSS انجام گرفت.
یافتهها: بهطور کلی بر اساس یافتههای حاصل از این تحقیق و بر اساس ابزار بررسی MNA، ۳۵/۹درصد از سالمندان قبل از آموزش دچار سوءتغذیه بسیار شدیده بوده اند که این میزان پس از آموزش به ۱۸/۳درصد کاهش یافته است. پس از آموزش میانگین آلبومین از ۳/۹۸ به ۴/۱۱، هموگلوبین از ۱۲/۷ به ۱۳/۰۳درصد، هماتوکریت از ۳۷/۸۶ به ۳۸/۸ و LDL از ۱۳۵/۱۳ به ۱۴۶/۲۵ و F.B.S از ۸۱/۹۲ به ۹۵/۸ افزایش یافت و اختلاف معنیدار بود. میانگین HDL از ۴۳/۸۴ به ۴۲/۸۵ رسید و اختلاف معنیدار نبود. وضعیت تغذیه با سن، اختلال در دهان، اختلال در بلع، مصرف داروهای مورد نظر، وضعیت شناختی افراد، وضعیت امتیاز ADL افراد در غذاخوردن و امتیاز نورتون، رابطه معنیدار داشت.
نتیجهگیری: براساس یافتههای حاصل از پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آزمایش در بهبود شاخصهای تغذیهای ازجمله آلبومین، هموگلوبین و هماتوکریت موثر بوده و در کاهش تعداد افراد با سوءتغذیه شدید و متوسط نیز موثر بوده است. پیشنهاد میگردد، برنامههای آموزشی تغذیه بهصورت مستمر و همراه با مداخله در رژیم غذایی افراد، ارائه گردد.
اهداف: از آنجایی که پدیده سالمندی با توجه به افزونی جمعیت آن در ملل گوناگون روبه افزایش است، لذا در حال حاضر اغلب کشورهای توسعهیافته و یا درحالتوسعه جهان توجه به اهمیت برنامههای مختلف اجتماعی و اقتصادی، سالمندی را در برنامههای توسعه خود جای دادهاند.
مواد و روشها: با توجه به افزایش شمار سالمندان در کشورمان، توجه خاص به نیازهای مختلف آنها مستلزم برنامههای تدوینشدهای است که با تغییرات آناتومیکی، نوروآناتومیکی و فیزیکی این گروه ارزشمند جامعه مطابقت داشته باشد.
یافتهها: حفظ تواناییهای کیفی و کمّی گفتار و زبان در دوره سالمندی میتواند نقش ارزشمندی در ارتباط آنها با جامعه داشته باشد. هر چقدر توانایی برقراری ارتباط در آنها بیشتر باشد سایر معضلات حاشیه ای که ممکن است به دنبال این عدم ارتباط حاصل گردد نیز کم میگردد.
نتیجهگیری: آگاهی و شناخت پدیده سالمندی و تاثیر این پدیده در کلیه اجزا مولد «گفتار» و «زبان» برای عموم درمانگران، خصوصا آسیبشناسان گفتار و زبان حایز اهمیت است. با بررسی اولیه مناسب و تشخیص نوع اختلال گفتار و زبانی سالمند، میتوان برنامه درمانی مناسبی را آغاز نمود که این درمان و مداخله زود هنگام میتواند موجب ارتقای همهجانبه ارتباط سالمند با دنیای خارج شود.
اهداف: در این مقاله، سالمندی در ابعاد مختلف آن مورد بحث قرار می گیرد، تعریف ویژگی های زندگی سالمندی به لحاظ فردی و اجتماعی و تحولات ناظر به سالمندی در رابطه با نگرش به آن و عناصر اصلی تعیینکننده آن توضیح داده و تبیین می شود. بیماری و بار بیماری دوران سالمندی به عنوان یک موضوع محوری در عرصه اقتصاد سلامت و سالمندان مورد تاکید قرار میگیرد. همچنین عوامل موثر در رشد سالمندی و سیاستگذاریهای ناظر بر آن و مسئولیت سیاستگذاران در این خصوص تحلیل میشود. درمجموع و در نهایت تلاش بر این خواهد بود که سالمندی، ناتوانی و هزینههای مراقبتهای طولانی مدت در جدول مسائل و پدیدههای اجتماعی ازجمله کیفیت ارتباط متقابل بین سالمندان و جامعه و نگرش به سالمندی و عواقب آن و همچنین تضاد نسلها مورد توجه و بحث قرار گیرد.
مواد و روشها: گفتنی است سازمان جهانی بهداشت در آوریل ۱۹۹۵ برنامه ای را در زمینه سالمندی و سلامت راهاندازی کرد و در آن بیش از سالمندی بر سالم پیرشدن تاکید نمود. اجزای کلیدی برنامه شامل: فراهمکردن و تقویت اطلاعات پایه، نشر و تبادل اطلاعات، حمایت، طراحی و سازماندهی برنامههای جامعهنگر، پژوهش، آموزش و توسعه سیاستها و خطمشیها بود و هدف غایی تمام این برنامهها پیشبرد سلامت عمومی و ارتقای کیفیت زندگی، بهویژه در سالمندی میباشد که تا حدودی چهارچوب مقاله حاضر از آن متاثر میباشد.
یافتهها: ما نیاز به بازبینی جامعی از نگرش موجود به سالمندی، بهداشت سالمندان و نقش آنان در خانواده و جامعه داریم. امید است که این بازبینی موفق به تغییر نگرشهای غلط درمورد سالمندان شود. همچنین از این طریق باید سالمندان موفق به ادامه زندگی پر بار، آگاه از جایگاه و نقش با اهمیت خود در جامعه شوند.
نتیجهگیری: ارائه نقطه نظراتی از بزرگان عالم اندیشه و ادبیات مکتوب ملی و بینالمللی البته به تبیین ابعاد سالمندی و روشنترنمودن نقاط تاریک آن در این خصوص به ما کمک خواهد کرد. در مجموع با نگرش جامع به مسئله سالمندی و سالمندان، انتظار میرود که ارائه تصویری نسبتا جامع از وضعیت موجود، جستوجو برای کشف خلأهای موجود در عرصههای شناخت و ارایه خدمات برای بخش وسیعی از جمعیت رو به رشد سالمندی میسر و مقدور گردد.
اهداف: سالمندی جمعیت، هم اکنون در کشورهای توسعه یافته پدیده جدیدی نیست ولی کشورهای درحال توسعه و ازجمله ایران، از هم اکنون باید برای رفاه سالمندان آینده خود، چاره ای بیندیشند. بر اثر تحلیل رفتن قوای جسمانی و ذهنی سالخوردگان، تنوع و کثرت مسائل در آنها، امری کاملا طبیعی به نظر می رسد. از اینرو، شاید هیچ دوره ای از زندگی مانند سالخوردگی پر مساله و نگران کننده نباشد. به همین دلیل، سالخوردگان برای سالم زیستن، به دریافت حمایتهای خاص که از سیاستهای اجتماعی هدفمند سرچشمه بگیرد، نیاز دارند. در این مقاله سعی میشود تا با بیان نمونههایی از تجربیات دو کشور ژاپن و سوئد در زمینه رفاه سالمندان، الگوی مناسبی برای سالمندان در ایران ارائه شود.
مواد و روشها: یکی از مشابهتهای قابل توجه در دو کشور ژاپن و ایران، ادامه حفظ سنتها در فرایند توسعه صنعتی است که در کشور ژاپن بهخوبی انجام شد و هنوز هم این ویژگی در این کشور صنعتی توسعهیافته قابل مشاهده است. در ایران نیز، توسعه صنعتی هنوز در کنار فرهنگ سنتی در حال حرکت است.
یافتهها: سیاستهای جدید کشور ژاپن میتواند در سیاستگذاری برای سالمندان در ایران بسترهای موجود اقتصادی و فرهنگی در جامعه، خانواده و سایر نهادهای اجتماعی را بهکار بگیرد و برنامههای حمایتی فراگیر را به اکثریت سالمندان ارائه نماید. یکی از اصول مهم سیاستهای سوئد در قبال سالمندان، تاکید بر نگهداری سالمندان در منزل تا حد ممکن است. حتی زمانی که آنها نیاز به مراقبتهای بهداشتی گسترده دارند.
نتیجهگیری: پیشنهاد مشخص این مقاله این است که فراگیرشدن بیمههای اجتماعی و بازنشستگی برای تمام افراد ۶۰ سال به بالای کشور، اعم از زنان و مردان میتواند یکی از بسترهای مناسب برای حمایت از سالمندان را فراهم نماید. در این سیاست، منبع عظیم خانواده و قدرت فراگیر دیگر نهادهای سنتی که عمدتا غیر دولتی هم هستند، میتوانند امکانات بسیار وسیعی را فراهم نمایند. مهمترین دلیل ارائه این سیاستها در ایران، محدودیتهای امکانات در حمایت از سالمندان است. اگر سیاستهای مربوط به سالمندان بخواهد دنبالهرو سیاستهای قدیمی جهان غرب باشد، نتیجه آن ارائه برخی خدمات نمایشی به تعداد محدودی از سالمندان آن هم در شهرهاست. درحالیکه توجه به استفاده از تجارب کشورهای توسعهیافته مانند سوئد و ژاپن می تواند به پژوهشگران و برنامهریزان ایرانی کمک کند تا در انجام تحقیقات خودشان در زمینه سالمندان، شاخصهای عینی و موجود در کشورهایی با نرخ سالمندی را مورد استفاده قرار دهند.
اهداف: سقوط یا زمینخوردن، یکی از علل شایع معلولیت و مرگ و میر در میان سالمندان، به ویژه در میان سالمندان مقیم آسایشگاه ها، محسوب می شود. جراحات بافت نرم، شکستگیهای متعدد به ویژه شکستگی گردن استخوان ران، مچ دست، و زخم بستر از عوارض شایع آن می باشد. بررسی و توصیف ویژگی های زمین خوردن در میان سالمندان مقیم آسایگاه ها به منظور درک و شناخت علل آن و اقدام در جهت رفع آن.
مواد و روشها: جمعا ۷۶ مورد سقوط به زمین در میان سالمندان مقیم آسایشگاه کهریزک تهران که از سطح عملکرد جسمانی و روانی طبیعی برخوردار بودند و در طول ۶ ماه اتفاق افتاده بود (فروردین ۱۳۸۵ لغایت شهریور ۱۳۸۵) بررسی شد. برای هر مورد، تحقیق از بیمار و پرستاران و پزشک معالج و پرونده های بیماران به عمل آمد.
یافتهها: میانگین سنی سالمندانی که دچار سقوط به زمین شده بودند ۷۶,۹ سال و کل تعداد سقوط مربوط به ۲۹ نفر از سالمندان بوده است. این تعداد شامل ۱۴ نفر زن معادل ۴۸.۳درصد و ۱۵ نفر مرد سالمند معادل ۵۱.۷درصد بوده اند. ۵۷.۶درصد از موارد سقوط بدون مشکل برای سالمند بوده است و وی توانسته است پس از سقوط به تنهایی بهپاخیزد. ۴۲.۴درصد از موارد فرد سالمند پس از سقوط قادر به برخاستن نبوده و نیاز به کمک داشته است. ۲.۶درصد از موارد سقوط منجر به عوارض شدید و شکستگی شده است (شکستگی جمجمه، گردن و استخوان ران). ۳۰.۳درصد محل سقوط حیاط آسایشگاه، ۲۸.۹درصد اتاق سالمند، ۱۸.۴درصد راهروها، ۱۴.۵درصد در دستشویی و توالت، ۳.۹درصد در حمام، ۳.۹درصد در سالن غذاخوری بوده است. ازنظر زمانی ۴۵.۳درصد وقوع سقوط در هنگاه صبح بوده است (۷-۱۲ قبل از ظهر) و ۱۳.۲درصد در هنگاه صرف غذا (۱۲-۱۴)، ۱۷درصد در بعدازظهر (۱۴-۱۹)، ۱۱.۲درصد در هنگام شب (۱۹-۴ صبح) و ۱۳.۲درصد در ساعات اولیه صبح (۴-۷ صبح) رخ داده است.
نتیجهگیری: زمین خوردن در میان سالمندان به طور عمده، در خارج از اتاق اتفاق می افتد و در هنگامی که آنها بیشتری فعالیت را دارند (مانند صبح) رخ می دهد. میزان شیوع سقوط در افرادی که سن بالاتری دارند بیشتر است. عوارض و عواقب سقوط گاهی شدید است و منجر به شکستگی جمجمه یا لگن و سر استخوان ران میگردد و میتواند باعث مرگ شود. مراقبت از عوامل خطر محیطی، میتواند در کاهش سقوط و عوارض معلولیت و مرگ و میر ناشی از آن در سالمندان موثر باشد.
اهداف: یافتههای بهدستآمده از مطالعات اپیدمیولوژی غربی در زمینه شیوع اختلالات روانی در سالمندان به دلیل شرایط متفاوت اجتماعی، خصوصا عوامل فرهنگی، به کشورهای شرقی و در حال توسعه تعمیم پذیر نیست، لذا انجام مطالعات بومی اجتناب ناپذیر خواهد بود. هدف این مطالعه بررسی میزان شیوع اختلالات روانی در سالمندان است.
مواد و روشها: پژوهش توصیفی حاضر به منظور برآورد اولیه شیوع اختلالات روانی در سالمندان دچار مشکلات بهداشتی و نیاز آنان به خدمات روانپزشکی و به روش مقطعی انجام گردید. ۱۰۰ بیمار از ۳۱۴ مراجعهکننده پیدرپی کلینیک سالمندان پویا که در ارزیابی اولیه نیازمند خدمات روانپزشکی تشخیص داده شده بودند، تحت ارزیابی دقیق بالینی و فرابالینی قرار گرفتند.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که اختلالات افسردگی (۵۸درصد)، شناختی (۲۹درصد) و اضطرابی (۱۲درصد) به ترتیب فروانترین اختلالات روانی بودند. در ۵۲درصد از موارد شروع اختلال با استرسهای زندگی مقارن بود. ابتلا به بیماریهای جسمی همزمان شایع و پرفشاری خون (۳۱درصد) فراوانترین آنها بود. مصرف داروهای متعدد پدیدهای تقریبا همهگیر بود (m=۱/۴±۲/۸۹).
نتیجهگیری: یافتههای فوق نشاندهنده نیاز گسترده سالمندان به خدمات بهداشتی روان در سطوح تشخیصی و درمانی بهدلیل وجود بیماریهای همزمان و مصرف داروهاست. با توجه به موارد فوق آموزشهای تخصصی بیشتر در زمینه سالمندی برای پزشکان و پیراپزشکان پیشنهاد میشود.
اهداف: افسردگی و اختلال شناختی از مشکلات شایع سالمندان است که هر دو مشکل موجب افت کارایی، افت کیفیت زندگی و افزایش مرگ و میر میشود. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین افسردگی و سلامت شناختی در سالمندان جامعه است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت مقطعی مقایسهای انجام شد. در این پژوهش از پرسشنامه بررسی سلامت شناختی اماماسای و پرسشنامه مقیاس افسردگی سالمندان برای بررسی سلامت شناختی و افسردگی ۱۲۰ سالمند شرکتکننده در مطالعه استفاده شد. پس از آن ضمن بررسی شیوع اختلال افسردگی و سلامت شناختی بر اساس مشخصات دموگرافیک سالمندان، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، ارتباط بین افسردگی و سلامت شناختی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد که در سطح معنیداری ۰/۰۱ ارتباط معنیداری بین افسردگی و اختلال شناختی وجود دارد و این نتایج با یافتههای مطالعات قبلی همخوانی دارد.
نتیجهگیری: ارتباط بین افسردگی و سلامت شناختی ریشه در نظریه تغییرات شناختی وابسته به سن قطعه پیشانی دارد. مسیر قشری، استریاتومی، پالیدمی، تالاموسی و قشری قویا با عملکردهای شناختی اجرایی قطعه پیشانی در ارتباط است. در افراد افسرده دچار ناکارآمدی میشود. نتیجه کاربردی که از این مطالعه و با کمک مطالعات آتی مداخلهای میتوان گرفت این است که توانبخشی شناختی میتواند به عنوان درمانی برای افسردگی سالمندان مطرح شود.
اهداف: ذکر این سوال که چرا گروهی از افراد در زندگی حتی در دوران پیری از یک سلامت نسبی برخوردار هستند و گروهی دچار معلولیت و بیماری بوده و نیازمند خدمات بهداشتی و درمانی هستند. ناتوانی ناشی از LBP تقریبا برابر با یکچهارم بزرگسالان را سالانه تحت تاثیر قرار می دهد. شیوع کمردرد در کل جمعیت بسیار بالاست. به نحوی که گاهی تخمین زده می شود ۸۰درصد مردم در طول زندگی به آن مبتلا می شوند. سالمندانی که مبتلا به درد ناحیه تحتانی کمر (LBP) هستند نهتنها از ناراحتیهای فیزیکی رنج میبرند، بلکه محدودیتهای عملکردی ممکن است باعث ناتوانی آنها شده و بر کیفیت زندگی آنها تاثیر منفی بر جای بگذارد. این مسئله به علت افزایش موارد بیماری و هزینههای درمانی صرفشده در سالهای اخیر بیش از پیش مورد تاکید قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی کیفیت زندگی افراد مسن و مقایسه آن با سالمندان سالم در گروه شاهد در یکی از کلینیکهای شهر قزوین انجام شده است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک بررسی نیمهتجربی با دو گروه مورد و شاهد است. تعداد افراد نمونه ۵۶ نفر در گروه مورد است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اطلاعات دموگرافیکی و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی Nottingham Health profile است. درنهایت دادههای پژوهش بانرمافزار SPSS و آزمونهای آماری t، همبستگی و کای دو مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی در این بررسی ۶۳ سال بود. کیفیت زندگی سالمندان که با پرسشنامه کیفیت زندگی ناتینگهام محاسبه شده است تفاوت معنیداری را در ابعاد انرژی (P=۰/۰۰۴)، خواب (P=۰/۰۱۸)، درد (P=۰/۰۵۹)، فعالیت جسمانی (P<۰/۰۰۱) و نمره کل کیفیت زندگی (P=۰/۰۴۲) در گروه مورد (سالمندان مبتلا به درد ناحیه تحتانی کمر) و گروه شاهد نشان داده است. اما در بعد انزوای اجتماعی (P=۰/۴۸۶) و واکنشهای هیجانی (P=۰/۲۰۶) اختلاف معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: یافتههای تحقیق نشاندهنده پایینبودن کیفیت زندگی سالمندان گروه مورد یعنی سالمندان مبتلا به درد ناحیه تحتانی کمر نسبت به گروه شاهد یعنی افراد سالم و معمولی است.
اهداف: با افزایش جمعیت سالمندان، شیوع ناتوانایی های جسمی در حال افزایش است. شیوع درد عضلانی اسکلتی در سالمندان جامعه ۱۰ تا ۷۱درصد تخمین زده شده است. که یک علت مهم ناتوانی زنان سالمند جامعه محسوب میشود. لذا هدف از انجام این تحقیق بررسی شیوع اختلالات جسمی حرکتی افراد سالمند بود.
مواد و روشها: پروندههای بایگانیشده سالمندان مرد و زن ۶۰ سال به بالا که از اردیبهشت ۱۳۸۴ تا اردیبهشت ۱۳۸۵ به دو مرکز توانبخشی سازمان بهزیستی و دو بیمارستان عمومی مراجعه کرده بودند توسط یک فیزیوتراپیست مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از ۴۲۶ پرونده مورد بررسی شایعترین علت مراجعه به مراکز فیزیوتراپی بهترتیب آرتروز زانو و کمردرد بود. همچنین درگیری زنان تقریبا سه برابر مردان بود. با رشد جمعیت سالمند زانو درد به طور اجتناب ناپذیری در حال افزایش است. این افزایش میتواند حاصل عوامل زیادی مثل بالارفتن سن جوامع، افزایش صدمات و رشد سریع چاقی باشد. همچنین تغییرات دیسک بینمهرهای، کاهش قدرت عضلانی پشتی و کاهش دانسیته مواد معدنی استخوان که در روند سالمندی مشاهده میگردد می تواند ازجمله علل موثر در کمردرد مزمن باشد.
نتیجهگیری: زانودرد و کمردرد به ترتیب شایعترین علل اختلالات و ناتواناییهای جسمیحرکتی سالمندان است.
اهداف: این پژوهش در چهارچوب اهداف طرح توانمندسازی سالمندان روستایی و بهمنظور تعیین وضعیت موجود سلامت سالمندان روستایی (ازجمله میزان شیوع معلولیت و انواع آن و میزان شیوع بیماریها و انواع آن در بین سالمندان روستایی) به قصد ارائه خدمات مختلف پیشگیرانه، پزشکی و توانبخشی به آنها اجرا شده است. تعیین وضعیت اجتماعی سالمندان از ابعاد مختلف و همچنین تعیین نیازمندیهای اساسی سالمندان روستایی برای ارائه خدمات مرتبط با آنها از اهداف دیگر این پژوهش بهشمار میروند.
مواد و روشها: در این پژوهش از روش پژوهشی توصیفی از نوع «مطالعات پیمایشی مقطعی» استفاده شده است. برای جمعآوری اطلاعات و دادهها از دو نوع پرسشنامه استفاده شده است: «پرسشنامه ارزیابی وضعیت اجتماعی و سلامت سالمندان» و «پرسشنامه نیازسنجی سالمندان». این طرح در بخش کورائیم شهرستان نیر از استان اردبیل اجرا شده است. این بخش ۳۴ روستا و ۱۴۳۸۳ نفر جمعیت و ۴۹۱ نفر جمعیت بالای ۶۰ سال دارد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی (فراوانی و درصد) با استفاده از نرم افزار SPSS اقدام شده است.
نتیجهگیری: نسبت سالمندی در شهرستان مذکور ۳,۴۱درصد برآورد شد. ۲۸.۸درصد از سالمندان همسران خود را از دست دادهاند و ۷۰.۱درصد آنها متأهل هستند. ۱۴.۳درصد از آنها توانایی انجام امور شخصی خود را ندارند. ۸.۶درصد از آنها به تنهایی زندگی میکنند. ۸.۴درصد از آنها تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند. ۸.۴درصد از آنها دچار انواع مختلف معلولیت هستند، بیشترین میزان شیوع معلولیت مربوط به معلولیت شنوایی با ۳.۷درصد است. ۵۰.۵درصد از آنها دارای انواع مختلف بیماری هستند. بیماریهای قلبی و فشار خون با شیوع ۲۵.۳درصد شایعترین نوع بیماری در بین سالمندان است. ۲۰درصد از سالمندان، نیازمند تغذیه، پوشاک و مسکن، ۱۹درصد نیازمند خدمات پزشکی و بهداشتی، ۱۰درصد نیازمند خدمات توانبخشی، ۴۱درصد نیازمند برنامه های اوقات فراغت و ۱۰درصد نیازمند تکریم و ارزش گذاری اجتماعی هستند.
اهداف: تشخیص و درمان بیماریها در سنین بالا نیازمند بهکارگیری توانمندیهای خاص است. صرع نیز از این قاعده مستثنی نیست. طبق تحقیقات انجام شده میزان بروز تشنج در افراد مسن در حال افزایش است. از طرف دیگر افزایش سنی در جامعه انسانی، باعث افزایش تعداد افراد مسن در جوامع شده است. کشور ما نیز در سالهای نه چندان دور با این مسئله یعنی افزایش تعداد افراد مسن روبهروست و اگر به این گروه توجه نشود میتواند در آینده مشکلاتی ایجاد نماید.
مواد و روشها: بروز صرع را در افراد با سن ۸۰ سال ۱۴۰/۱۰۰۰۰۰ ذکر کردهاند. آنچه اهمیت دارد موضوع تشخیص بیماری در افراد مسن است؛ زیرا میتواند حالاتی مثل T.I.A، مشکلات قلبی و عروقی، اختلال در درک زمان، مکان و یا افراد به صورت گذرا در بیماران با تشخیص دمانس، TGA و سنکوپ عصبی .. را تقلید نماید.
یافتهها: گاهی تابلو بروز علایم در افراد مسن با افراد جوان متفاوت است و گاهی حتی به صورت NCSE ظاهر میشود. از طرف دیگر تغییرات وابسته به سن که باعث بروز صرع در افراد مسن میشود بهخوبی مطالعه نشدهاند. درمان و انتخاب نوع دارو در افراد مسن توجهات خاص خود را میطلبد. تغییراتی مثل تغییرات متابولیک، تغییر در تحمل مغز نسبت به داروها و عوارض آنها، تعییر در عملکرد ارگانهای بدن، همزمانشدن بیماریهای دیگر و مصرف داروهای متعدد برای درمان آنها میتواند درمان ما را با چالش مواجه کند.
نتیجهگیری: اکثر جوامع بین المللی به مسئله سالمندی اهمیت داده میشود و این باعث شده ما امیدوار باشیم که در آینده عوامل موثر در صرع سالمندان ازجمله تغییرات وابسته به سن که مغز را حساس به اپی لپسی میکند را بهتر شناخته و متعاقب آن درمان بهتری را انجام دهیم.
بیماری آلزایمر شایعترین و شناختهشدهترین علت خردزدودگی (دمانس) است، یک نابسامانی پیشرونده و برگشتناپذیر مغزی که بر کارکرد شناختی شخصیت، اندیشه، ادراک و رفتار تأثیر میگذارد. بیماری آلزهایمر چهارمین علت مرگ در کشورهای غربی است. جالب است بدانیم که این بیماری تا یکصد سال پیش از این برای جامعه پزشکی ناشناخته بود و مشخصاً نامی هم نداشت. دکتر آلوییز آلزهایمر با بررسیهای دقیق بالینی روانپزشکی، نوروپاتولوژیک و نوروآناتومیک چند مورد، ازجمله نخستین مورد شناختهشده این بیماری که خانمی موسوم به آگوسته دتر بود، وجود این بیماری را حدس زد و مستند نمود. سپس امیل کرپلین با آگاهی از مواردی که دکتر آلزایمر بررسی کرده بود و نیز موارد دیگری که در نخستین دهه قرن بیستم از این بیماری منتشر شده بود، نام آلزایمر را بر این بیماری نهاد. توصیفهای آلزایمر و کرپلین با آنچه امروز به عنوان بیماری آلزایمر میدانیم مطابقت دارد. میکروسکوپ الکترونی، شکلشناسی کمّی و بیوشیمی پیشرفته از نیمه دوم قرن بیستم میلادی تاکنون دوره جدیدی را در پژوهشهای مربوط به دمانس با توصیف فوق ساختاری و بیوشیمیایی از پلاکهای پیری و نوروفیبریلری که نشانگرهای عمده بیماری آلزایمر هستند، گشوده است. پژوهشهای بنیادی موجب بینش به ژنتیک مولکولی و پاتوفیزیولوژی بیماری آلزایمر شد و بر پایه یافتههای بیوشیمیایی گزینشهای نوین درمان داروشناختی ممکن شد. کوششهای آینده احتمالاً بیشتر بر پیشگیری از وقوع بیماری متمرکز است. استرس اکسیداتیو، یونهای فلزی و پروتئینهای تجمعیافته نابجا و التهاب همه از مواردی است که احتمالاً در سببشناسی آلزایمر نقش دارند و پژوهشهای آینده متمرکز بر شناخت بهتر و جلوگیری از رویدادن آنها خواهد بود و سرانجام اینکه پیوند سلولهای بنیادی که در جانوران منجر به بهبود چشمگیر در کارکرد مغز شده است میتواند راهگشای درمان بیماری آلزایمر در آینده باشد.
اهداف: یکی از چالش های مهم در جوامع امروز افزایش جمعیت سالمند و در نتیجه آن افزایش ناتوانی است. به همین دلیل مراقبت از این قشر نیز یک امر مهم در سیستم های بهداشتی می باشد. بیشتر مسوولیت مراقبت از سالمند بر عهده اعضای خانواده می باشد. این خانواده ها برای برآوردن نیازهای عضو سالمند با مشکلات عدیده ای مواجه می باشند.هدف از این مطالعه بررسی مشکلات اجتماعی خانواده های دارای سالمند ناتوان مراجعه کننده به درمانگاه های بیمارستان های دولتی شهر کرج در سال ۱۳۸۱ بوده است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی همبستگی است. به همین دلیل تعداد ۹۰ خانواده که به مراکز مورد پژوهش مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که با حضور پژوهشگر در منازل واحدهای مورد پژوهش و مصاحبه با تمام اعضای خانواده ها تکمیل گردید.
یافتهها: پس از تجزیهوتحلیل دادهها نتایج حاصله از این پژوهش نشان داد که میانگین سن سالمندان بیمار ۷۷ سال بود که اکثرا به علت بیماریهای قلبی- عروقی به بیمارستان مراجعه کرده بودند. همچنین میانگین امتیاز استقلال سالمندان در انجام فعالیتهای روزانه ۴۶ بود. یعنی سالمندان بیمار در این پژوهش در انجام فعالیتهای روزانه زندگی، وابستگی نسبی داشتند. به طور کلی زنان روزانه بیشترین کمک جسمانی، عاطفی، اجتماعی را به سالمندان ارائه میدهند. اکثر خانوادهها، مشکلات در ارتباطات خارجی را در حد متوسط تا زیاد، مشکلات در گذراندن اوقات فراغت را در حد متوسط تا زیاد و مشکلات اقتصادی را نیز در حد متوسط تا زیاد بیان کرده و تنها درصد کمی از آنها دارای مشکلات در حد کم بوده اند. در مورد مشکلات اشتغال به کار، یافتهها نشان داد که کلیه زنان مشکلاتشان را در حد زیاد تا متوسط و اکثر مردان مشکلاتشان را در حد متوسط تا کم بیان کرده اند. نتایج پژوهش نشان داد که بهطور کلی مشکلات اجتماعی زنان بیش از مردان میباشد. همچنین با افزایش سن سالمند، افزایش وابستگی سالمند در انجام فعالیتهای روزانه، افزایش اختلال ذهنی سالمند و افزایش مدت زمان کمک جسمانی با سالمند، مشکلات اجتماعی خانوادههای دارای سالمند بیمار افزایش خواهد یافت.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر این نکته است که با توجه به افزایش جمعیت سالمند و افزایش امید به زندگی در جامعه ما، باید هر چه سریعتر به طراحی و اجرای برنامههای حمایتی برای سالمندان و خانوادههایشان بپردازیم. در صورت تداوم مراقبت از سالمندان وابسته و عدم حمایت دولت از این خانواده ها، امکان خستگی و افزایش بار مسئولیت در این خانواده ها وجود دارد که این مساله منجر به سوء رفتار با فرد سالمند میگردد. علی رغم وجود مشکلات ذکر شده در این خانوادهها، می توان با حمایت از آنان بهخصوص زنان، از افزایش اختلال در روابط اعضای خانواده ها با سالمندان و فعالیتهای اجتماعیشان و فرستادن سالمندان به سرای سالمندان جلوگیری نمود.
اهداف: سالمندان یکی از گروههای اجتماعی رو به رشد در جوامع امروزی هستند که با توجه به هرم سنی کشور اهمیت روز افزونی یافتهاند و هرگونه تصمیمگیری و برنامهریزی در رابطه با این گروه نیازمند شناخت دقیق و مبتنی بر مشاهدات عینی و علمی مسائل آنان است. از طرفی در جهان کنونی، یکی از شاخصهای ارزشمند، برای ارزیابی در زمینههای توانبخشی، بهداشتی، درمانی و... کیفیت زندگی است.
مواد و روشها: هدف از این تحقیق مقطعی و توصیفی، تحلیلی بررسی کیفیت زندگی سالمندان شهر تهران است. جامعه پژوهش، سالمندان عضو فرهنگسرای سالمند بود که ۳۰۰ نفر نمونه، بهصورت تصادفی از افراد ۶۰ سال و بالاتر انتخاب شدند و اهداف پژوهش در قالب شاخصهای کیفیت زندگی مطرح گردیدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه استاندارد WHOQOL-BREF با چهار حیطه جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی و با روش مصاحبه رو در رو، جمعآوری شد و به منظور تجزیهوتحلیل اطلاعات حاصله، از آزمونهای Anova، T.Test و رگرسیون با استفاده از SPSS انجام گردید.
یافتهها: بر اساس یافته ها، ۲۲۳ نفر زن (۷۴/۳۳درصد) و ۷۷ نفر مرد (۲۵/۶۶درصد) با دامنه سنی ۶۰ تا ۸۵ و میانگین سنی ۶۸/۰۸ سال در مطالعه شرکت داشتند. نتایج پژوهش حاکی از این بود که بین مردها و زنها، کیفیت زندگی فقط در حیطه جسمانی (۰/۰۰۱>P) و روانی (۰/۰۱۴>P) تفاوت معنیدار و امتیاز در مردها بالاتر از زنها بود. در بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و سن نیز، فقط در حیطه جسمانی (۰/۰۳۶>P) و روانی (۰/۰۹۷>P) اختلاف معنیدار بوده و در سایر حیطهها اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در ارتباط کیفیت زندگی و وضعیت تاهل، افراد متاهل نسبت به کسانی که همسر خود را از دست دادهاند، کیفیت زندگی بهتری داشتند و افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند از سلامت جسمانی بالاتری برخوردار بودند. و هرقدر بر میزان تحصیلات افزوده شده، کیفیت زندگی نیز افزایش یافته و ابتلا به بیماری نیز با کیفیت زندگی در همه حیطهها تفاوت معنیدار را نشان داد.
نتیجهگیری: یافتههای فوق نشان داد که فاکتورها و عوامل مختلفی مانند سن، جنس، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات و ابتلا به بیماریها بر کیفیت زندگی سالمندان موثر است و با شناخت این عوامل و انجام اقدامات پیشگیرانه و همزمان و برنامهریزی برای آینده میتوان بر مشکلات سالمندان فعلی فایق آمده و از مشکلات سالمندان آینده نیز پیشگیری نمود.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشريه سالمند: مجله سالمندي ايران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ageing
Designed & Developed by : Yektaweb