دکتر فاطمه خراشادی زاده، دکتر حبیبه سادات شاکری، دکتر عادله صاحب نسق، دکتر رضوان رجب زاده، خانم زهرا صالحی، زهره عباسی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف:. تبعیت از درمان سالمندان مبتلا به دیابت، ضعیف و Hb A۱C بالا است. لذا نیاز به استفاده از مدلهای ارتقادهنده سلامت برای تغییر سبک زندگی سالمندان مبتلا به دیابت وجود دارد. الگوی ارتقا دهنده سلامت پندر یکی از این مدلها می باشد.لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر مداخله آموزشی مبتنی برالگوی ارتقاء سلامت پندر بر میزان تبعیت از درمان سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر، از نوع تجربی روی ۸۰ سالمند دیابتی مراکز بهداشتی و درمانی بجنورد اجراشد. سالمندان براساس معیار ورود و خروج با تخصیص تصادفی به ۲ گروه ۴۰ نفره تقسیم شدند. گروه کنترل روتین را دریافت نمودند، لیکن گروه مداخله در طی ۸جلسه به مدت ۴ هفته بر اساس الگوی ارتقاء سلامت پندر آموزش دریافت نمود. داده ها توسط پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و تبعیت دارویی موریسکی و آزمایش HbA۱C قبل و سه ماه بعد از مداخله مجددا جمع اوری گردید. روایی و پایایی پرسشنامه ها بررسی شد. ملاحظات اخلاقی رعایت شد. داده ها با نرم افزار SPSS۲۳ و آزمون تحلیل تی مستقل، تی زوجی و رگرسیون خطی در سطح معناداری ۵ درصد آنالیز شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد اکثریت نمونه های مطالعه زن ۵۲ درصد و میانگین سنی ۵/۸۵±۶۷/۵ بود. نتایج بین گروهی نشان داد نمره پرسشنامه های تبعیت دارویی موریسکی و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در گروه مداخله به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل سه ماه بعد از مداخله افزایش پیدا کرده بود که این افزایش درهمه ابعاد معنی دار بود. (۰/۰۰۱>p) میزان Hb A۱C در گروه مداخله از ۰/۶۵۷±۷/۳۸ به ۰/۶۶۱± ۶/۹۴ به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت.
نتیجه گیری: با توجه به تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل پندر بر سبک زندگی سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو استفاده از این مدل به عنوان روشی سودمند و اثربخش توصیه می گردد.
مبینا ملک خیلی، دکتر زهره ونکی، دکتر علی اکبر راسخی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: مراقبین خانواده بیماران مبتلا به آلزایمر به دنبال نقش مراقبتی خود اغلب دچار کاهش کیفیت زندگی میشوند. این مطالعه با هدف تأثیر آموزش الکترونیکی بر کیفیت زندگی مراقبین خانواده بیماران مبتلا به آلزایمر انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه یک تجربی است که بر روی ۷۲ نفر از مراقبین خانواده بیماران مبتلا به آلزایمر مراجعه کننده به مطب پزشکان متخصص مغز و اعصاب شهر تهران در سال ۱۴۰۲ انجام شده است. مراقبین بهصورت تصادفی در دو گروه مداخله (۳۶ نفر) و کنترل (۳۶ نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت قبل، یک ، دو و سه ماه بعد از اتمام مداخله و در مجموع ۵ بار اندازهگیری در هر دو گروه آزمون و کنترل جمع آوری و با آزمون اندازهگیری مکرر در نرمافزار spss نسخه ۱۶ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در مطالعه حاضر اکثریت مراقبین خانواده را همسران یا فرزندان دختر با میانگین سنی ۴۰ سال تشکیل دادهاند. بر اساس نتایج آزمون های آماری دو گروه، قبل از مداخله از نظر متغیرهای دموگرافیک یکسان بودند. مقایسهها براساس آزمون اندازهگیری مکرر با روش توکی نشان داد در مرحله قبل از مداخله دو گروه دارای کیفیت زندگی یکسان بودند؛ ولی بعد از سه ماه دو گروه با هم تفاوت داشتند(۰/۰۱> p). در این مرحله گروه مداخله (۶/۲۲ ± ۱۰۴/۸۶ ) نمرات بهتری را نسبت به گروه کنترل (۵/۴۲ ± ۵۹/۲۷) به دست آورد.
نتیجهگیری: آموزش الکترونیکی در کیفیت زندگی مراقبین خانواده بیماران مبتلا به آلزایمر تأثیر دارد؛ لذا پیشنهاد میشود روش آموزش الکترونیکی برای بهبود کیفیت زندگی مراقبین خانواده درمورد سایر بیماریهای مزمن حداقل به مدت دو ماه پیگیری نیز به کار گرفته شود تا بیشترین اثربخشی را داشته باشد.
زینب کربلایی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، مسعود فلاحی، سمانه حسین زاده،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
اهداف امروزه با افزایش تعداد سالمندان، توجه به مشکلات ایشان در جامعه، ابعاد تازه و گستردهای پیدا کرده است. بنا به آمار، یکی از مهمترین مشکلات روانشناختی این قشر، افسردگی است. در این راستا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تفریح درمانی بر میزان افسردگی در سالمندان انجام پذیرفت.
مواد و روش ها پژوهش حاضر یک تحقیق نیمهتجربی است. جامعه پژوهش شامل کلیهی سالمندان بالای ۶۰ سال واجد شرایط معیار ورود و مراجعهکننده به مرکز مراقبت روزانهی یاس شهر تهران بود (۰۰۲n=). ۶۴ نفر بر اساس حجم نمونهی محاسبه شده به صورت تصادفی (به کمک جدول اعداد تصادفی) انتخاب شدند و با استفاده از گزینش تصادفی (شیر-خط) در دو گروه آزمون (۳۲ نفر) و شاهد (۳۲ نفر) قرار گرفتند؛ دو نفر از گروه شاهد به علت عدم مراجعه، حذف شدند. مداخله، شامل۱۰جلسه تفریح درمانی در طول۱۰هفته برای گروه آزمون بود. افسردگی قبل و بعد از مداخله و همچنین دو هفته بعد از مداخله در هر دو گروه اندازهگیری شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای GDS (آلفا: ۹/۰)، AMT (آلفا: ۹۹/۰) و Barthel (آلفا: ۹۳/۰) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه ۱۸ استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک آزمون آماری کای اسکوئر، آزمون تی مستقل، من ویتنی، مدل معادلهی برآورد تعمیم یافته و آزمون شاپیرو-ویلک صورت پذیرفت.
یافته ها یافتههای مطالعه نشان داد که در گروه آزمون، میانگین نمرات افسردگی، قبل، بعد و در پیگیری دو هفته بعد از انجام مداخله به ترتیب۲/۴±۷۸/۵، ۱۲/۲±۵۹/۲، ۲/۲±۰۳/۳ و در گروه شاهد به ترتیب ۰۱/۳±۲۰/۵، ۹/۲±۱۶/۵ و ۸/۲±۵ بود. علاوه بر این یافتههای مطالعه نشان داد که قبل از انجام مداخله، میانگین افسردگی در دو گروه آزمون و شاهد دارای اختلاف معنیداری نبود (۹۳۲/۰P=)، اما بعد از انجام مداخله و در پیگیری دو هفته بعد از آن اختلاف معنیدار بود ( به ترتیب ۰۰۱/۰=P و ۰۰۷/۰P=). از طرف دیگر معادله برآورد تعمیم یافته در گروه آزمون نشان داد که اختلاف نمرات افسردگی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در گروه آزمون معنیدار است (۰۰۰۱/۰P<)، در حالی که در گروه شاهد تفاوت معنیدار نیست (۲۹۸/۰P=).
نتیجه گیری یافتهها نشان داد که تفریح درمانی، موجب کاهش معنادار افسردگی سالمندان شده است.
معصومه همتی مسلکپاک، لیلا هاشملو،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
اهداف: هدف مطالعه حاضر، طراحی ابزار اختصاصی متناسب با جامعه ایرانی برای بررسی خودمراقبتی برای سالمندان بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر، پژوهشی روششناختی است که در ۲ مرحله انجام گرفت. در مرحله اول گویهها و طبقات اولیه ابزار جدید براساس مروری بر مطالعات منطبق بر «نظریه اورم» استخراج شد. مرحله دوم ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه با بهرهگیری از روایی صوری، روایی محتوا، روایی سازه، همسانی درونی مورد بررسی قرارگرفت. در مرحله اخیر، ۲۲۵ سالمند ارومیهای بهصورت تصادفی از خانههای سالمندان و کانونهای جهاندیدگان منتخب شهر ارومیه، انتخاب شدند و در مطالعه شرکت کردند.
یافتهها: ۴۵ گویه پرسشنامه، براساس مروری بر مطالعات منطبق بر نظریه اورم استخراج شد. پس از تعیین روایی صوری و محتوا بهصورت کمّی و کیفی، عبارات پرسشنامه به ۴۰ عبارت کاهش یافت. نتیجه تحلیل عاملی اکتشافی در این پرسشنامه، بیانگر وجود ۵ عامل بود. این ۵ عامل درمجموع ۷۹/۹۳درصد از واریانس کل آزمون را تبیین مینمود. محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مؤید همسانی درونی بالای پرسشنامه (۰/۸۶۴) بود.
نتیجهگیری: یافتههای نهایی این پژوهش حاکی از آن است که پرسشنامه حاضر با عنوان «پرسشنامه بررسی توانایی خودمراقبتی سالمندان» با ۴۰ عبارت، با وجود ویژگیهایی نظیر طراحی ابزار براساس مروری بر مطالعات منطبق بر نظریه اورم، نمرهگذاری ساده، پایایی و روایی مناسب و قابلیت به کارگیری در موقعیتهای مختلف توسط ارائهدهندگان خدمات بهداشتی، ازجمله پرستاران، ابزاری مناسب برای بررسی توانایی خودمراقبتی سالمندان است.
حسین نصیری، مجیده هروی کریموی، لیلا جویباری، اکرم ثناگو، مریم چهره گشا،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
اهداف: پدیده سالمندی و مسائل دنبال آن، بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای آینده در نظر گرفته میشود. مطالعات در زمینه سوءرفتار با سالمندان در ایران، بسیار محدود و ناچیز بوده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان و انواع سوءرفتار خانگی با سالمندان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهرستان گرگان و آققلا در سال ۱۳۹۳ انجام شده است.
مواد و روشها: این پژوهش توصیفیتحلیلی روی زنان و مردان سالمندی انجام گرفت که در مراکز بهداشتی شهری و روستایی شهرستان گرگان و آققلا دارای پرونده بودند. در این مطالعه ۴۶۵ نفر از این افراد بهوسیله نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه چهرهبهچهره با سالمندان و تکمیل پرسشنامه «سوءرفتار با سالمندان»، پس از تأیید نبودِ مشکلات شناختی (کسب نمره ۶ یا بالاتر از نسخه فارسی آزمون کوتاه وضعیت شناختی) انجام شد. دادهها با استفاده از نسخه ۱۶ نرمافزار SPSS و با آمارهای توصیفی (درصد، فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آزمونهای استنباطی (کای اسکوئر و آزمون تی) تحلیل گردید.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که ۶۳/۳درصد از نمونههای پژوهش، حداقل یکی از انواع سوءرفتار را تجربه کرده بودند. بیشترین میزان شیوع سوءرفتار مربوط به غفلت مراقبتی (۵۹/۸درصد) و سپس سوءرفتار روانشناختی (۵۳/۳درصد) و کمترین آن مربوط به سوءرفتار جسمی (۸درصد) و طردشدگی (۸/۲درصد) است. بین میزان سوءرفتار و متغیرهای جنس (۰/۰۳۴>P)، مکان زندگی (۰۰۰۱>P)، قومیت (۰۰۰۱>P) و سن (۰/۰۳۵>P) بین دو گروه سالمندان تحت سوءرفتار قرار گرفته و تحت سوءرفتار قرار نگرفته تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: با توجه به میزان بالای سوءرفتار نسبت به سالمندان، به نظر میرسد وجود برنامههایی برای افزایش آگاهی سالمندان، مراقبان آنها و پرسنل بهداشتی برای پیشگیری و کاهش غفلت و سوءرفتار با سالمندان ضروری باشد.
علی حسن پور دهکردی، علیاکبر رستار،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
اهداف: با پیشرفت علم افراد مدت طولانیتری زندگی میکنند و بهناچار باید با تغییرات پیچیده جسمی، روانی و اجتماعی سازگار شود که همراه با فرایند پیری ایجاد میشود. عوامل متعددی از جمله تحرک و ورزش بر فرایند پیری تأثیر دارد؛ بهنحویکه ورزش منجر به ایجاد شادابی، نشاط و افزایش امیدبهزندگی میشود. این مطالعه با هدف بررسی میزان تأثیر آرامسازی پیشرونده عضلانی بر عملکرد اجتماعی و ابعاد مختلف کیفیت زندگی سالمندان شهرستان شهرکرد انجام گرفت.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی بود که در آن برای جمعآوری دادهها از روش نمونهگیری تصادفی منظم استفاده شد. در این پژوهش، شصت نفر سالمند از شهرستان شهرکرد انتخاب شدند و نمونهها بهصورت تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. روش آرامسازی به این ترتیب بود که بیمار در هر مرحله، گروهی از عضلات بدن خود را منقبض و پس از پنج ثانیه رها میکرد و در پایان، تمام عضلات را شُل و پنج بار نفس عمیق میکشید. هر جلسه حدود ۴۵ دقیقه بهطول میانجامید. در گروه آزمون روش آرامسازی پیشرونده عضلانی بهمدت سه ماه و سه روز در هفته انجام شد. بهطورکلی مددجو پس از پوشیدن لباس راحتی بهپشت میخوابید و با هدایت مربی آموزشی و گوشدادن به نوار صوتی، گروههای مختلف عضلانی را با تنفسهای مؤثر و عمیق منقبض و آرام میکرد؛ بهطوریکه آرامشدن عضلانی را احساس و آن را بیان میکرد. ابزار گردآوری دادههای این مطالعه پرسشنامه اطلاعات فردی و پرسشنامه کیفیت زندگی SF-۳۶ بود.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد آرامسازی پیشرونده عضلانی، منجر به افزایش عملکرد اجتماعی و ابعاد مختلف کیفیت زندگی در گروه مداخله میشود. بین میانگین نمره ابعاد عملکرد جسمی، محدودیت فعالیت بهدنبال مشکل جسمی، انرژی و خستگی، عملکرد اجتماعی، درد بدنی، سلامت عمومی با کیفیت زندگی بین گروه مورد و شاهد تفاوت آماری معنیداری وجود دارد. همچنین میان عملکرد اجتماعی در دو گروه شاهد و مداخله قبل از مطالعه، تفاوت آماری معنیداری نبود؛ ولی بعد از مداخله عملکرد اجتماعی گروه مداخله تغییر یافته بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه توصیه میشود در زندگی روزانه برنامهای برای انجام تمرینات ورزشی و آرامسازی پیشرونده عضلانی متناسب با وضعیت جسمانی سالمندان طراحی شود تا مدتزمان ناتوانی، روزهای بستری و هزینههای درمانی کاهش و عملکرد اجتماعی، کیفیت زندگی و وضعیت روحی-روانی سالمندان ارتقا پیدا کند. همچنین استقلال سالمند در انجام کارهای روزانه بهبود یابد و درنهایت، به فرایند پیری موفق و سالم آنان کمک کند.
محمدعلی حسینی، سمیرا محمدظاهری، مسعود فلاحی خشکناب، فرحناز محمدی شاهبلاغی، پوریا رضا سلطانی، مهتاب شریف محسنی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
اهداف آلزایمر بیماری دژنراتیو مغزی و مزمن و پیشرونده است که بر حافظه و شناخت و توانایی افراد در انجام فعالیتهای روزانه تأثیر میگذارد و در بسیاری از موارد به مراقب همیشگی نیاز خواهد داشت. بیماران مبتلا به آلزایمر دچار کاهش ظرفیت حافظه فعال میشوند. مراقبت از فرد مبتلا به آلزایمر میتواند هزینههای جسمی و عاطفی و مالی فراوانی داشته باشد. یکی از مشکلاتی که در مراقبت از سالمندان مبتلا به آلزایمر وجود دارد، مسئله فشار مراقبتی است. فشار مراقبتی بر سلامت مراقبان تأثیرگذار خواهد بود؛ بهطوریکه بسیاری از آنان استرس زیادی را تجربه میکنند. روشهای مختلفی برای کاهش فشار ناشیاز مراقبت در مراقبان همچون تکنیکهای آرامسازی معرفی شده است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر برنامه ذهنآگاهی بر فشار مراقبتی مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر مراجعهکننده به انجمن آلزایمر ایران بود.
مواد و روش ها این پژوهش از نوع مطالعات نیمهتجربی دوگروهی قبل و بعد بود که در آن ۶۰ نفر از مراقبان اصلی سالمندان مبتلا به آلزایمر مراجعهکننده به انجمن آلزایمر ایران شرکت داشتند. این افراد به روش تصادفی ساده به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند؛ بهصورتیکه در هرگروه ۳۰ نفر قرار گرفتند. ابتدا برای انجام پژوهش از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مجوزهای لازم گرفته شد. سپس برنامه ذهنآگاهی بهمدت شش جلسه هفتگی و هر جلسه بهمدت دو ساعت برای گروه مداخله اجرا شد. به گروه شاهد هیچ برنامه مداخلهای ارائه نشد. دادهها از طریق پرسشنامه جمعیتشناختی و ابزار فشار مراقبتی رابینسون قبل و یک هفته بعداز پایان مداخله جمعآوری شد و با استفاده از نسخه نوزدهم نرمافزار SPSS و با آزمونهای تی مستقل و تی زوجی در سطح معناداری (۰۵/۰) تحلیل شد. ملاحظات اخلاقی مطالعه حاضر عبارت بود از: محرمانهبودن اطلاعات افراد شرکتکننده، داوطلبانهبودن شرکت در مطالعه در تمام مراحل اجرای پژوهش و ارائه آموزش کامل برنامه ذهنآگاهی به گروه شاهد بهدنبال مؤثر شناختهشدن مطالعه پساز انجام مداخله.
یافته ها پس از انجام برنامه ذهنآگاهی، میانگین فشار مراقبتی در گروه مداخله از۷۲/۶±۹۶/۳۶ به ۳۷/۶±۶۳/۳۰ تقلیل یافت که نشاندهنده کاهش فشار مراقبتی در گروه مطالعهشده بود. این در حالی بود که در گروه کنترل این میزان قبل و پساز انجام مداخله از۶۱/۷±۵۶/۳۵ به۶۸/۶±۸۰/۳۵ اختلاف معناداری نداشت.
نتیجه گیری باتوجهبه آنکه امکان کنترل همه متغیرهای پژوهش وجود نداشت، نتایج نشان میدهد مسئله فشار مراقبتی مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر از مسائل بهداشتی مهم بهشمار میآید که به توجه ارائهکنندگان خدمات بهداشتی نیاز دارد. همچنین راهکارهای جلوگیری و تسکین فشار مراقبتی این افراد باید در اولویت مراقبتهای بهداشتی در جامعه مدنظر قرار گیرد. یافتههای پژوهش نشان داد برنامه ذهنآگاهی موجب کاهش فشار مراقبتی مراقبان آلزایمر در این مطالعه شده است؛ ازاینرو کاربرد این روش به مراقبان پیشنهاد میشود.
جواد شعبانی، ابوالفضل ره گوی، کیان نوروزی، مهدی رهگذر، مهدی شعبانی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
اهداف خودکارآمدی متغیر مهمی در حوزه سالمندی است که کمتر به آن توجه شده است. کیفیت زندگی یکی از مهمترین شاخصهای توسعه انسانی است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی سالمندان مقیم آسایشگاههای شهر تهران در سال ۱۳۹۴ انجام شد.
مواد و روش ها در این مطالعه توصیفی و تحلیلی که به روش مقطعی انجام شد، جامعه آماری شامل تمام سالمندان مقیم آسایشگاههای سالمندی شهر تهران بود. ۲۱۰ نفر از سالمندان مقیم آسایشگاههای شهر تهران با توجه به معیارهای پژوهش انتخاب شدند. نمونهگیری با روش سهمیهای انجام شد و از هر آسایشگاه به نسبت تعداد سالمندان مقیم نمونهگیری تصادفی ساده به عمل آمد. به منظور جمعآوری دادهها از مقیاس خودکارآمدی عمومی و پرسشنامه کیفیت زندگی سالمندان لیپاد و پرسشنامه جمعیتشناختی استفاده شد. ابزارها از نظر پایایی ارزیابی شدند. میانگین سن سالمندان ۷۸/۱۱±۶۶/۷۸ سال بود. دادهها بعد از جمعآوری به نسخه ۱۸ نرمافزار SPSS وارد شد و با آمار توصیفی شامل فراوانی و میانگین و انحرافمعیار و آمار استباطی شامل آزمون کای اسکوئر، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون کلموگروف اسمیرنوف، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تی مستقل تجزیهوتحلیل شد.
یافته ها میانگین خودکارآمدی وکیفیت زندگی سالمندان مقیم آسایشگاههای سالمندی شهر تهران به ترتیب ۰۰/۴±۶۸/۱۷ و ۸۰/۹±۸۸/۲۷ بود. بین سن و جنسیت و وضعیت تأهل با خودکارآمدی در سالمندان رابطه معنادار وجود ندارد. بین سطح تحصیلات (۰۴۲/۰P=/) با خودکارآمدی تفاوت معنادار وجود دارد. بین سن (۰۴۷/۰P=) و سطح تحصیلات (۰۳۸/۰P=) با کیفیت زندگی ارتباط معنادار وجود دارد. بین جنسیت و وضعیت تأهل با کیفیت زندگی ارتباط معنادار وجود ندارد.
نتیجه گیری با توجه به نتایج این مطالعه، خودکارآمدی و کیفیت زندگی سالمندان مقیم آسایشگاههای سالمندی شهر تهران پایین بود. با افزایش نمره خودکارآمدی در بین سالمندان مقیم سراهای سالمندی،کیفیت زندگی آنان نیز افزایش مییابد.
بتول هدایتی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف بیماریهای غیرواگیردار از علل مهم و عمده مرگومیر در سالمندان هستند. فشار خون بالا شایعترین بیماری قلبیعروقی است که سالمندان با آن مواجه میشوند. یکی از مدلهای ارتقای بهداشتی، الگوی توانمندسازی خانوادهمحور است. هدف از این مطالعه، تعیین تأثیر اجرای الگوی توانمندسازی خانوادهمحور (FCEM) بر میزان خودکارآمدی سالمندان با فشار خون بالا تحت پوشش شبکه بهداشت و درمان لنجان در سال ۱۳۹۳ بود.
مواد و روش ها این پژوهش کارآزمایی بالینی روی ۶۲ سالمندان مبتلا به فشار خون بالا در سال ۱۳۹۳ انجام شد. پس از نمونهگیری خوشهای، نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. برای گروه آزمون، الگوی توانمندسازی خانوادهمحور و برای گروه کنترل مراقبت رایج و یک جلسه آموزشی اجرا شد. ابزارهای پژوهش چکلیست اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه توانمندسازی سنجش بعد خودکارآمدی بودند. پسآزمون یک هفته بعد انجام و یکماهونیم بعد پیگیری شد. از آزمونهای آماری تی مستقل و آنالیز واریانس و نرمافزار Spss ۲۰ برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافته ها میانگین نمره بعد خودکارآمدی، قبل از مداخله در دو گروه آزمون و کنترل همسان بود (P<۰/۰۵)، اما یک هفته بعد از مداخله و یکماهونیم بعد از مداخله تفاوت معناداری در گروه آزمون پیدا شد(P<۰/۰۰۱).
نتیجه گیری در مطالعه حاضر اجرای الگوی توانمندسازی خانوادهمحور باعث ارتقای خودکارآمدی سالمندان مبتلا به فشار خون بالا شده است.
سمیه عنبری، زهرا استاجی، صدیقه رستاقی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف یکی از عمدهترین مشکلات سلامتی دوران سالمندی، دردهای مزمن است. یکی از روشهای کاهش دردهای این دوران رایحهدرمانی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تأثیر استنشاق عصاره گل سرخ بر درد مزمن اسکلتیعضلانی سالمندان است.
مواد و روش ها این پژوهش نوعی مطالعه کارآزمایی بالینی است. نمونهگیری به روش در دسترس با تخصیص تصادفی روی ۶۰ سالمند مبتلا به درد مزمن اسکلتیعضلانی عضو کانونهای بازنشستگی شهر سبزوار در سال ۱۳۹۵ انجام شد. سالمندان به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله (۳۱ نفر) و کنترل (۲۹ نفر) تقسیم شدند. درد با پرسشنامه درد مکگیل که پرسشنامهای روا و پایا در مطالعات دیگر بوده است، قبل از مداخله به صورت مصاحبه و هفتهای یکبار در روز پنجشنبه حین مداخله به صورت تلفنی در دو گروه اندازهگیری شد. در گروه مداخله، استنشاق عصاره گل سرخ با دستمال کتانی آغشته به سه قطره عصاره از ساعت ۹ شب تا ۶ صبح در فاصله ۲۵ سانتیمتری، یک نوبت در شبانه روز بهمدّت سههفته انجام شد. در گروه کنترل روغن بادام شیرین با روش مشابه به کار برده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۰ و با سطح معناداری P≤۰/۰۵ تحلیل شد.
یافته ها یافتهها نشان داد استنشاق عصاره گل سرخ بر بعد حسی و عاطفی درد در زنان و مردان تأثیرگذار نبود. این در حالی است که استنشاق عصاره گل سرخ بر بعد حسی در مقایسه بین زنان و مردان تفاوت آماری معنادار دارد (P≤۰/۰۵)؛ اما بر بعد عاطفی بین زنان و مردان تفاوتی ندارد.
نتیجه گیری مطالعه حاضر نشان داد استفاده از رایحهدرمانی عصاره گل سرخ باعث کاهش بعد حسی دردهای اسکلتیعضلانی بین زنان و مردان میشود؛ اگرچه انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری است. یافتههای حاصل از این پژوهش میتواند برای محققان، مسئولان و متولیان در برنامهریزی و مدیریت مؤثر درد مزمن سودمند باشد.
الهام سادات میرلوحی، ماهرخ کشوری، عیسی محمدی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: سقوط در سالمندان یکی از مشکلات شایع دوران سالمندی است و منجر به وابستگی، کاهش خودکارآمدی، افسردگی، کاهش کیفیت زندگی و تحمیل هزینه به فرد، خانواده و جامعه میشود. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین تأثیر بهکارگیری مدل مراقبت مشارکتی بر «ترس ازسقوط و دفعات وقوع» آن انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه پژوهشی نیمهتجربی است. نمونهها ۷۲ سالمند (با میانگین سن ۷/۴۷±۷۱/۳۴) مراجعهکننده به مراکز جامع خدمات سلامت شهراصفهان در سال ۹۸بودند و با روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. شرکتکنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (دوازده هفته در برنامه مراقبت مشارکتی شرکت کردند) و گروه کنترل (دو جلسه آموزشی۶۰دقیقهای) تقسیم شدند.جمعآوری دادهها با تکمیل پرسشنامههای اطلاعات جمعیتشناختی، استاندارد سنجش نمره ترس از سقوط، توسط سالمندان در سه مرحله قبل، بلافاصله وسه ماه بعد انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ و آزمونهای کایاسکوئر، منویتنی، تی مستقل وآنالیز واریانس با تکرار مشاهدات، انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات ترس از سقوط، در گروه آزمایش بین سه زمان، اختلاف معنادار داشت (P<۰/۰۵). آزمون تعقیبی LSD نشان داد که در گروه آزمایش میانگین نمره ترس از سقوط، بلافاصله بعد از مداخله به طور معناداری کمتر از قبل از مداخله و سه ماه بعد از مداخله، کمتر از بلافاصله بعد از مداخله بود (P<۰/۰۰۱).
نتیجه گیری: مطابق نتایج اجرای مدل مراقبت مشارکتی باعث کاهش ترس و پیشگیری از سقوط سالمندان شد. بنابراین توصیه میشود از این الگو جهت آموزش بیماران و خانوادههای آنها استفاده شود.
مریم قربانی، رها صالح آبادی، ندا مهدوی فر، مصطفی راد،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: نگرش پرستاران در ترجیح کار با سالمندان و همچنین کیفیت مراقبت تأثیر میگذارد. هدف این مطالعه بررسی عوامل مرتبط با نگرش پرستاران نسبت به مراقبت از سالمندان و نقش پیشگوییکنندگی نوعدوستی، هوش اخلاقی، رضایت از زندگی و سلامت عمومی در بیمارستانهای شهر سبزوار در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت مقطعی از نوع توصیفیتحلیلی بود که در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ در بیمارستانهای شهر سبزوار روی ۲۶۵ پرستارکه به طور تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. جمعآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامههای اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامههای مقیاس نگرش به سالمندی کوگان، هوش اخلاقی لنیک وکیل، نوعدوستی کارلو، رضایت از زندگی داینر و سلامت عمومی GHQ۲۸ بود. دادهها از طریق آمارههای توصیفی (میانگین، انحراف معیار، و فراوانی) و استنباطی (ضریب همبستگی، رگرسیون خطی، و تی مستقل) با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۱۶مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنیداری ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین سنی شرکتکنندگان ۷/۱۷±۳۳/۱۰ سال بود. پرستاران نگرش مثبتی نسبت به مراقبت سالمندان داشتند. نمره نگرش پرستاران به طور میانگین ۱۵۵/۳۹ و انحراف معیار ۱۷/۴۷ بود بین نگرش پرستاران و متغیرهای سن، جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات، سابقه خدمت، بخش محل خدمت و سلامت عمومی پرستاران ارتباط معنیداری وجود نداشت (P>۰/۰۵). نتایج مدل رگرسیون چندمتغیره نشان داد عوامل هوش اخلاقی (۰/۰۱=P)، نوعدوستی (۰/۰۰۸=P) و رضایت از زندگی (۰/۰۳=P) با نگرش پرستاران به مراقبت از سالمندان ارتباط معنیداری داشت.
نتیجه گیری: از آنجا که نگرش پرستاران به مراقبت از سالمندان با هوش اخلاقی، نوعدوستی و رضایت از زندگی قابل پیشبینی است به نظر میرسد ارزیابی این خصایص در پرستارانی که به ارائه خدمات به سالمندان مشغول هستند میتواند نگرش آنان را مثبت کند و از پدیدههایی مانند تبعیض سنی جلوگیری به عمل آورد.
سعیده حیدری، بهار عبدی، محمد عباسی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: سالمندی با افزایش بروز بیماریهای مزمن، درمان چنددارویی و درنتیجه افزایش خطر عوارض دارویی و تغییرات کیفیت زندگی همراه است. با افزایش نسبت سالمندان جهان، کیفیت و ایمنی تجویز داروها یک نگرانی بهداشتی و جهانی است. این مطالعه با هدف تعیین شیوع تجویز داروهای بالقوه نامناسب بر اساس معیار STOPP با کیفیت زندگی سالمندان شهر قم و عوامل مرتبط، سال ۱۳۹۷ انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی و توصیفی تحلیلی، ۷۸۳ سالمند بستری در بخشهای داخلی و جراحی بیمارستانهای منتخب وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قم با روش نمونهگیری آسان و در دسترس در سال ۱۳۹۷ شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و درمانی، شاخص کموربیتی چالسون، ابزار غربالگری تجویز دارویی افراد سالمند (STOPP) نسخه دو و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت سالمندان در پانزده حیطه (HRQOL- ۱۵D) بود. دادهها با استفاده از نرمافزار spss ویرایش ۲۰ با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آنالیز رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین±انحراف معیار تعداد داروهای مصرفی سالمندان ۳/۱۶±۷/۲۱ بود. ۷۹/۵۷ درصد افراد روزانه پنج دارو یا بیشتر استفاده میکردند. نمره شاخص کموربیتی چالسون ۲۹/۹ درصد سالمندان چهار بود. نتایج نشان داد شیوع داروهای بالقوه نامناسب ۴۶/۱۰ درصد و شایعترین طبقه داروهای بالقوه نامناسب، داروهای فزاینده خطر سقوط (۱۳/۷۹)، تجویز تکراری از یک کلاس دارویی (۱۲/۳۹) و سپس داروهای سیستم عصبی مرکزی و سایکوتروپیک (۵/۳۶) بود. میانگین±انحرافمعیار نمره کیفیت زندگی مرتبط با سلامت سالمندان ۰/۱۲±۰/۸۵ بود. آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (۰/۳۰۷- ۰/۰۳۰ ۹۵%CI: و ۰/۰۹۶ OR:)، چنددارویی (۱۴/۹۶۶-۴/۷۸۰ ۹۵%CI: و ۸/۴۶ OR:) و شاخص موربیدیتی چالسون (۳/۱۷- ۱/۲۳ ۹۵%CI: و ۲/۰۷۹ OR:) با استفاده از داروهای بالقوه نامناسب توسط سالمندان ارتباط داشت (۰/۰۰۱>P).
نتیجه گیری: مصرف داروهای بالقوه نامناسب بین سالمندان یک مشکل بهداشتی شایع است که با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، چنددارویی، شاخص کموربیتی چالسون ارتباط دارد. پرستاران بایستی به صورت پویا، رژیم دارویی سالمندان را از نظر شناسایی داروهای بالقوه نامناسب ارزیابی کنند.
آ حمیدرضا زنده طلب، زهره ونکی، ربابه معمایان،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: در مراقبتهای سالمندی که در مراکز سلامت اجرا میشود، سالمندان سالم مورد غفلت مراقبتی و آموزشی واقع میشوند. این مطالعه کیفی با هدف استانداردسازی مراقبت سالمندی سالم به انجام رسید.
مواد و روش ها: این تحقیق عملکردی مشارکتی از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ با مشارکت یازده مراقب سلامت، ۵۴ سالمند و ۵۴ عضو خانواده در مرکز بهداشت مطهری مشهد به انجام رسید. میانگین سنی مراقبین سلامت ۲/۷± ۳۲/۴سال و میانگین سابقه کاری ۸/۳ سال بود. میانگین سنی سالمندان ۳/۹±۶۴/۳سال بود. ابزار گردآوروی دادهها، پرسشنامه سروکووال، مصاحبه، بحث گروهی متمرکز و یادداشتبرداری عرصه بود. پس از شناسایی مشکلات از طریق مصاحبه با هشت پرسنل و نوزده سالمند، جلسات بحث گروهی برای طراحی برنامه برگزار شد. پس از اجرای برنامههای تغییر، مجدداً سی مصاحبه با مشارکتکنندگان انجام شد. مقایسه قبل و بعد از برنامههای تغییر، انجام و درنهایت ارزشیابی شدند. برای تحلیل محتوی کیفی از روش توصیف واقعیت و جهت تحلیل دادههای کمّی از آمار توصیفی و آزمون آماری تی زوجی استفاده شد.
یافته ها: برآیند مطالعه حاضر مدل مراقبتی پویا بود که توانست با اصلاح نگرش، مهارتها و توانمندسازی پرسنل سبب بهبود مراقبتهای سالمندی سالم در محیط مرکز بهداشت شود. میانگین نمره کلی کیفیت خدمات از نظر سالمندان و خانوادهها در مرحله قبل از آزمایش به ترتیب ۹/۴۶±۶۳/۰۲و ۹/۰۵±۶۱/۸۳بود. این مقادیر در مرحله بعد از آزمایش به ۱۴/۷۵±۱۳۰/۰۹و ۱۳/۵۶±۱۲۲/۶۵رسید که از نظر آماری تفاوت معنادار بود (۰/۰۰۱=P).
نتیجه گیری: مدل پویا با ویژگیهایی همچون مراقبتِ فعال، مشارکتی، مستمر، جامع و حمایتی سبب ارتقای کیفیت خدمات سالمندی شد؛ بنابراین این مدل میتواند در سایر مراکز خدمات سلامت به کار رود.
مهدیه طاهرخانی، فاطمه محمدی، فرنوش رشوند، سیده آمنه مطلبی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: سالمندان بزرگترین و سریعترین گروه در حال رشد بیماران تحت دیالیز هستند و مراقبین این بیماران با افزایش بار مراقبتی روبهرو هستند؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل پیشبینیکننده فشار مراقبتی در مراقبین سالمندان تحت درمان با دیالیز انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی روی مراقبین بیماران سالمند تحت دیالیز استان قزوین در سال ۱۳۹۹ انجام شد. نمونهها به روش سرشماری از میان مراقبین اصلی بیماران مراجعهکننده به مراکز همودیالیز در سطح استان انتخاب شدند. از چکلیست مشخصات جمعیت شناسی، مقیاس بارتل، پرسشنامههای فشار مراقبتی زاریت، حمایت اجتماعی درکشده زیمت، خودکارآمدی عمومی و مقابله مذهبی برای جمعآوری دادهها استفاده شد. دادهها در نسخه ۲۳ نرمافزار SPSS با استفاده از مدل رگرسیون خطی چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار سن مراقبین ۱۳/۱۶±۴۴/۹ سال و بیماران سالمند ۷/۷±۶۹/۴ سال بود. میانگین فشار مراقبتی مراقبین ۱۵/۰۵±۳۲/۵۳ بود. نتایج مدل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که حمایت اجتماعی(P<۰,۰۵ ،β=-۰.۱۴۶)، ناتوانی (P<۰.۰۵ ،β=۰.۲۱۸)، وضعیت سلامت ( P<۰.۰۵ ،β=-۰.۱۳۱) و وضعیت اقتصادی ( P<۰.۰۵ ،β=-۰.۱۷۳) مراقبین رابطه معناداری با میزان فشار مراقبتی داشت، به طوری که با افزایش میزان حمایت اجتماعی مراقبین و کاهش ناتوانی سالمندان میزان فشار مراقبتی مراقبین کاهش مییافت. همچنین مراقبینی که وضعیت اقتصادی بهتری داشتند و از سلامت بالاتری برخوردار بودند، فشار مراقبتی کمتری گزارش کردند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، توسعه حمایتهای اجتماعی از مراقبین بیماران سالمند تحت دیالیز و توجه بیشتر به سلامت آنان به عنوان بیماران بالقوه، از راهکارهای کاهش میزان فشار مراقبتی مراقبین است.
هدی بنی اردلان، سیده آمنه مطلبی، اکرم شاهرخی، فاطمه محمدی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف سکته مغزی دومین علت شایع مرگ و سومین علت معلولیت در سراسر جهان است. مراقبان بیماران سکته مغزی سطح بالای بار مراقبت را تجربه میکنند که بر سلامت جسمی و روانی آنها تأثیر میگذارد. استفاده از برنامههای آموزشی برای مراقبین خانگی جهت کاهش فشار مراقبتی ضروری بهنظر میرسد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی و پیگیری تلفنی بر فشار مراقبتی مراقبین سالمندان مبتلا به سکته مغزی انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی ۷۹ مراقب خانگی بیماران سالمند مبتلا به سکته مغزی ساکن شهر قزوین انجام شد. در مرحله اول، مراقبین بهصورت دردسترس از میان مراقبین بیماران سالمند با تشخیص سکته مغزی از بخش اعصاب بیمارستان بوعلی که طی ۱تا ۶ ماه قبل از مطالعه ترخیص شده بودند، انتخاب شدند. سپس شرکتکنندگان بهطور تصادفی با استفاده از روش بلوک تصادفی ۴ تایی به دوگروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۲ هفته تحت آموزش با روش پیگیری تلفنی و شبکههای اجتماعی قرار گرفتند. از پرسشنامههای جمعیتشناختی، فعالیتهای روزانه بارتل، فشار مراقبتی زاریت برای جمعآوری دادهها استفاده شد. پرسشنامهها توسط مراقبین تکمیل شد. سپس دادهها با استفاده از آزمونهای تی وابسته، تی مستقل و آنکوا مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها میانگین سنی مراقبین ۱۱/۳۲±۴۶/۱۶ سال در محدوده سنی ۲۴ تا ۷۸ سال بود. قبل از مداخله بین دو گروه، تفاوت معناداری در میزان فشار مراقبتی (گروه آزمایش: ۱۱/۰۸±۲۶/۲۰ و گروه کنترل: ۱۱/۶۳±۲۸/۷۰) وجود نداشت (P=۰/۳۳۳). اما بعد از مداخله، فشار مراقبتی گروه آزمایش (۱۰/۰۷±۱۸/۲۸) و گروه کنترل (۱۱/۷۶±۲۹/۸۰)، تفاوت معناداری را نشان دادند (P<۰/۰۰۱). همچنین، ۱۲ هفته پرستاری از راه دور باعث کاهش معنادار در فشار مراقبتی گروه آزمایش شد (P<۰/۰۰۱).
نتیجه گیری با توجه به یافتههای مطالعه حاضر، مداخله از طریق آموزش و پیگیری تلفنی میتواند بهعنوان یک روش مؤثر و کم هزینه در کاهش فشار مراقبتی مراقبین بیماران سالمند با تشخیص سکته مغزی باشد.
مهدیه حیدریان، فرحناز محمدی شاهبلاغی، شمعانه محمدی، نسیم صادقی، مهدی نوروزی، نازیلا وثوقی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف اختلالات خواب از رایجترین مشکلات سالمندان به شمار میرود. تجسم هدایتشده جزء درمانهای غیردارویی است که میتواند در درمان این مشکلات و ارتقای سطح سلامت سالمندان تأثیرگذار باشد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تجسم هدایتشده بر کیفیت خواب و سلامت عمومی سالمندان مبتلا به مشکلات خواب است.
مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع مداخلهای با گروه آزمایش و کنترل بود که در سالمندان مراجعهکننده به مراکز بهداشت شهرستان اردبیل در سال ۱۴۰۰ انجام شد. نمونه پژوهش شامل ۷۰ نفر بود که به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شد و دارای معیارهای ورود به مطالعه ازجمله سن بالای ۶۰ بودند و بهطور تصادفی پس از کسب رضایت آگاهانه در دو گروه آزمایش (۳۵ نفر) و کنترل (۳۵ نفر) قرار گرفتند. از پرسشنامههای کیفیت خواب پیتزبورگ و سلامت عمومی گلدبرگ قبل از مداخله و پس از پایان مداخله، جهت جمعآوری دادهها استفاده شد. گروه کنترل مراقبت معمول و گروه آزماش فایل صوتی تجسم هدایتشده را دریافت کردند. جهت تحلیل دادهها از نرمافزارSPSS نسخه ۲۲ استفاده شد.
یافته ها تفاوت معناداری بین میانگین کیفیت خواب و سلامت عمومی در گروه آزمایش و کنترل قبل از اجرای مداخله مشاهده نشد (۰/۰۵<P)، درحالیکه در ۲ گروه پس از اجرای مداخله تفاوت آمار معناداری بین میانگین نمرات کیفیت خواب (۰/۰۰۱≥P) و سلامت عمومی (۰/۰۵≥P) (جزء حیطه علائم افسردگی و کنش اجتماعی) دیده شد.
نتیجه گیری تجسم هدایتشده در بهبود کیفیت خواب و سلامت عمومی سالمندان مبتلا به مشکلات خواب مؤثر است و میتواند بهعنوان یک مداخله پرستاری و سلامت محور مؤثر غیردارویی مورد استفاده قرار بگیرد.
دریا شجاعی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، مسعود فلاحی خشکناب، محسن واحدی، افسانه بختیاری، سهیلا زابلی پور،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف نارسایی قلبی از بیماریهای مزمن شایع در سالمندی و بهعنوان یک اختلال پیشرونده و ناتوانکننده مطرح میباشد. امروزه بهکارگیری روشهای حمایتی و غیردارویی در مدیریت بیماری و توانمندسازی بیماران سالمند از اهمیت روزافزونی برخوردار میباشد. مطالعات محدودی در این خصوص در سالمندان دردسترس میباشد. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین تأثیر برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل ۵آ بر شدت تنگی نفس و توان خودمدیریتی سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی مزمن انجام شد.
مواد و روش ها این تحقیق یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترلشده است که ۷۵ سالمند مبتلابه نارسایی قلبی مزمن کلاس ۲ و ۳ شرکت کردند که با توالی تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. گروه آزمایش تحت اجرای برنامه آموزشی خودمدیریتی مبتنی بر مدل ۵آ، بهمدت ۱۲ هفته قرار گرفتند. گروه کنترل آموزشهای معمول را دریافت کردند. دادههای تمامی بیماران قبل از مداخله و بلافاصله بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه توان خودمدیریتی (SMAS) و معیار شدت تنگی نفس ۵ موردی شورای تحقیقات اصلاحشده (MMRC) بررسی شدند. اطلاعات حاصله با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه۲۴ تجزیهوتحلیل شد.
یافته ها میانگین سنی در گروه آزمایش ۳/۹۵۶±۶۸/۰۲۶ و در گروه کنترل ۴/۰۷۹±۶۹/۵۹۵ بود. بین دو گروه ازنظر مشخصات جمعیتشناختی و بالینی تفاوت معناداری یافت نشد. پس از اجرای مداخله، توان خودمدیریتی و شدت تنگی نفس در گروه آزمایش بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۰۱>P). این اختلاف در تمام زیرمقیاسهای توان خودمدیریتی بین دو گروه یافت شد (۰/۰۰۱>P).
نتیجه گیری باتوجهبه تأثیر مثبت برنامه خودمدیریتی مبتنی بر مدل ۵آ بر بهبود توان خودمدیریتی و کاهش شدت تنگی نفس در سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی مزمن، میتوان از آن بهعنوان روشی ساده، کم هزینه، مؤثر و بدون نیاز به مراجعه به مراکز درمانی جهت بهبود کیفیت زندگی بیماران استفاده کرد.
فاطمه رحیمی، الهام شکیبازاده، مهناز آشورخانی، مهشید فروغان،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف سالمندی جمعیت با افزایش تقاضای سالمندان برای مراقبت طولانیمدت که بهطور عمده توسط مراقبین خانوادگی ارائه میشود همراه است. فراهم کردن مراقبت باکیفیت در حین حفظ سلامت مراقبین، نیازمند شناخت تسهیلکنندهها و نیازهای آموزشی است که کمتر موردتوجه قرار میگیرد. بنابراین این مطالعه باهدف تعیین تسهیلکنندههای مراقبت از سالمندان در منزل، از دیدگاه مراقبین خانوادگی انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه پژوهشی از نوع تحلیل محتوای قراردادی بود. برای جمعآوری دادهها از بهمن سال ۱۳۹۹ تا فروردین سال ۱۴۰۰، از مشارکت ۱۷ مراقب خانوادگی سالمندان بهصورت مصاحبههای تلفنی نیمه ساختاریافته استفاده شد. مراقبینی که ۱۸ سال یا بیشتر داشتند، حداقل ۱ ماه تجربه مراقبت داشتند و حداقل ۶ ساعت در هفته به مراقبت میپرداختند بهصورت نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. نمونهگیری تا اشباع دادهها ادامه یافت. تحلیل دادهها پس از بازنویسی مصاحبههای ضبطشده با نرمافزار تحلیل کیفی مکس کیودا نسخه ۲۰۱۸ صورت گرفت و کدبندی و تجزیهوتحلیل گردید.
یافته ها عوامل فردی، بین فردی و محیطهای حمایتی بهعنوان ۳ طبقه اصلی تسهیلکننده شناسایی شدند. عوامل فردی شامل خصوصیات فردی مراقب، منافع درکشده از مراقبت، مهارت در مراقبت و انجام فعالیتهای خودمراقبتی توسط مراقب میباشد. عوامل بین فردی شامل برقراری رابطه مناسب با سالمند، عدم وابستگی کامل سالمند به مراقب، همکاری و حمایت اعضای خانواده مراقب و برخورداری از حمایت دیگران است. محیط فیزیکی، حمایت محیطهای کار و حمایت سازمانهای ارائهدهنده خدمات به سالمندان، زیرطبقات محیطهای حمایتی را تشکیل میدهد. در بین فعالیتهای مراقبتی، نحوه تهیه غذاهای مقوی و چگونگی غذا دادن به سالمندان دچار مشکلات بلع، جابهجا کردن و حرکت دادن سالمندان ناتوان جسمی، بالاترین اولویت آموزشی را داشتند.
نتیجه گیری مراقبین باید باتوجهبه نیازهای آموزشی خود مانند مهارتهای مراقبتی که نیاز به حمایت برنامهریزیشده از طرف سازمانهای ارائهدهنده خدمات دارد، به خدمات مراقبتی و خانهداری مقرونبهصرفه دسترسی داشته باشند.
خانم فائزه شهری، دکتر مجیده هروی کریموی، دکتر فرید زایری،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: بروز سرطانها خصوصا سرطانهای معده، کولورکتال و مری در سالمندان ایرانی رو به افزایش می باشد. در حال حاضر اعضای خانواده اغلب اوقات نیازهای بیماران سرطانی خودرا شناسایی و ارائه دهنده مراقبت های اصلی آنان می باشند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط فشار مراقبتی و کیفیت زندگی در مراقبین بیماران سالمند مبتلا به سرطانهای سیستم گوارشی مراجعه کننده به بیمارستان های منتخب شهر تهران در سال ۱۴۰۲ انجام گرفته است.
روش ها: پژوهش حاضر،یک پژوهش توصیفی- تحلیلی است .در این پژوهش ارتباط فشار مراقبتی و کیفیت زندگی در۲۸۰ نفر از مراقبین بیماران سالمند مبتلا به سرطانهای سیستم گوارشی مراجعه کننده به بیمارستان های منتخب شهر تهران در سال ۱۴۰۲ مورد بررسی قرار گرفت .نمونه گیری به روش نمونه گیری خوشه ای (از فروردین تا آذر ۱۴۰۲ )انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های مشخصات فردی و اجتماعی ، پرسشنامه بارمراقبتی Zarit و شاخص کیفیت زندگی مراقب - سرطان(CQOLC) استفاده شد .داده ها با استفاده از spssنسخه۲۲ و آزمون های آماری توصیفی، تی تک نمونه ای و رگرسیون خطی تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و در تمام مراحل ۰/۰۵> Pمعنی دار تلقی شد.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد میانگین نمره فشار مراقبتی در مراقبین بیماران سالمند مبتلا به سرطان دستگاه گوارش ۱۴/۱۰±۳۰/۶۳ بوده (۰/۰۰۱>P)که خود حاکی از متوسط بودن بار مراقبتی در مراقبین بیماران سالمند مبتلا به سرطان گوارشی می باشد. میانگین نمره کیفیت زندگی در مراقبین بیماران سالمند مبتلا به سرطان دستگاه گوارش ۱۸/۱۲ ± ۷۰/۳۹ بوده است (۰/۰۰۱>P)که حاکی از نمره کیفیت زندگی پایین می باشد. بین بار مراقبتی مراقب و کیفیت زندگی مراقب ارتباط منفی و معناداری مشاهده شد(۰/۰۰۱>P). با افزایش بار مراقبتی کیفیت زندگی مراقبین بیماران سالمند مبتلا به سرطان سیستم گوارش کاهش می یابد و میزان سهم تاثیر گذاری بار مراقبتی بر کیفیت زندگی مراقبین ۳۰ درصد بوده است. نمره فشار مراقبتی با افزایش میانگین سن(۰/۰۴=P)، تعداد فرزند(۰/۰۳=P)، مدت زمان مراقبت (۰/۰۰۲=P)، مراقبین بازنشسته(۰/۰۳=P)، زندگی با دیگران (۰/۰۳=P). حمایت اجتماعی متوسط (۰/۰۰۲=P) در مراقبین افزایش می یابد و این افزایش معنادار بوده است. در مراقبین افزایش میانگین سن(۰/۰۰۱=P)، تعداد فرزند(۰/۰۰۱=P)، مراقبین بازنشسته (۰/۰۴=P)، زندگی با همسر (۰/۰۱=P). حمایت اجتماعی کم و متوسط (۰/۰۰۱=P)، ابتلا به بیماری( افسردگی، آرتریت، دیابت، آسم و آنژین صدری) (۰/۰۰۳=P)، نمره کیفیت زندگی کاهش می یابد و این میزان کاهش معنادار بوده است
نتیجهگیری: بارمراقبتی می تواند نقش موثری در کاهش کیفیت زندگی مراقبین سالمندان مبتلا به سرطان دستگاه گوارشی داشته باشد و با کاهش فشار مراقبتی شاهد افزایش کیفیت زندگی در مراقبین سالمندان خواهیم بود.