اهداف هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین خودتنظیمی با اعتماد به تعادل در سالمندان فعال و غیر فعال شهرستان مهاباد بود.
مواد و روش ها روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات مقطعیهمبستگی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را تمامی سالمندان ۶۰ تا ۸۵ سال شهرستان مهاباد تشکیل دادند. ۹۳ سالمند فعال و ۹۳ سالمند غیرفعال به عنوان نمونه به صورت تصادفی در دسترس در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه اعتماد به تعادل (ABC) و پرسشنامه خودتنظیمی (SRI-۲۵) بود. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای کلموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان، تی مستقل انجام شده است. این پژوهش با استفاده از نرمفزار SPSS انجام شد.
یافته ها نتایج مشخص کرد تمامی ابعاد خودتنظیمی با اعتماد به تعادل در سالمندان رابطه مثبت و معناداری داشتند (P≤۰/۰۵).به جز مؤلفه آشکارسازی احساسات (P=۰/۲۵۰) و نیازها، دیگر ابعاد خودتنظیمی میتوانند بر اعتماد به تعادل تأثیر بگذارند. همچنین مشخص شد سالمندان فعال (اعتماد به تعادل: ۰/۶۳۷۳۵±۳/۲۴۴۶؛ خودتنظیمی:۰/۷۵۹۴۳±۳/۸۰۱۷) و غیرفعال (اعتماد به تعادل:۰/۶۹۴۵۴±۲/۳۴۶۸؛ خودتنظیمی:۰/۷۹۷۸۲±۲/۸۲۰۸) تفاوت معناداری داشتند (P≤۰/۰۵).
نتیجه گیری یافتههای این پژوهش تأیید میکند که عدمخودتنظیمی در سالمندان میتواند به محدودیت و کاهش فعالیت جسمانی در آنها منجر شود. پیشنهاد میشود به خودتنظیمی در سالمندان تأکید شود تا خودشان بتوانند بر مشکلات محیطی چیره شوند و توانایی اعتماد به تعادل در آنها ارتقا یابد.