اهداف کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی ازجمله مسائل مهم در حیطه سالمندان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی توانمندسازی شناختی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف بود.
مواد و روش ها این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی بود و در آن از طرح پیشآزمون پسآزمون همراه با پیگیری ۱ ماهه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف ساکن شهر تهران بود. ۴۰ نفر از سالمندان مراجعهکننده به بیمارستان پیامبران که براساس ملاکهای بالینی تشخیص نقص شناختی خفیف داشتند، بهصورت دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در ۲ گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش جلسات توانمندسازی شناختی همراه با تحریک فراجمجمهای مغز به مدت ۱۲ جلسه اجرا شد. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه کیفیت زندگی لیپاد و پرسشنامه سنجش سرزندگی ذهنی رایان و فردریک استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر دوراهه با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد.
یافته ها نتایج نشان داد بین گروههای آزمایش و کنترل ازنظر کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و ترکیب توانمندسازی شناختی با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بر کیفیت زندگی و سلامت ذهنی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف تأثیرگذار بود (۰/۰۵>P). همچنین براساس بررسیها در مرحله پیگیری، تفاوت مشاهدهشده در بین گروهها، باگذشت زمان پایدار بود.
نتیجه گیری ترکیب توانمندسازی شناختی با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز بهتر از کاربرد تکی هرکدام از این روشهای مداخله میتواند کیفیت زندگی و سرزندگی ذهنی سالمندان مبتلا به نقص شناختی خفیف را تحت تأثیر قرار دهد.