اهداف: آلزایمر یک بیماری پیشرونده و ازبینبرنده مغز است که بهطورجدی سبب آسیب به بخش تفکر و حافظه انسان میشود. این بیماری، شایعترین نوع زوال عقل است که شامل مجموعهای از علائم نظیر: ازدسترفتن حافظه، قضاوت و استدلال در افراد است که سبب تغییرات در خلق، رفتار و توانایی ارتباط میشود. مراقبت از مبتلایان به آلزایمر با رفتار و اعمالی که افراد مبتلا به آلزایمر انجام میدهند، در صورت بیکفایتی منابع کنارآمدن فرد، بیشتر برای خویشاوندان استرسزاست. گروه درمانی شناختی-رفتاری در آموزش بهکارگرفتن راهبردهای مقابلهای سازگار، نقش مهمی داشته است. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر راهبردهای مقابله با استرس در خویشاوندان مراقبتکننده مبتلایان به آلزایمر بود.
مواد و روشها: روش تحقیق حاضر نیمهآزمایشی و طرح آن پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. 32 مراقب داوطلب مراجعهکننده به انجمن آلزایمر ایران در سال 1390 به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به روش تصادفی گمارده شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه مقابله با استرس (CISS21) بود که پیش از آغاز گروهدرمانی و در پایان دوره درمان در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بهوسیله گروهها تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس، تحلیل کواریانس چندمتغیره و اندازهگیری مکرر صورت گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد مؤلفههای راهبردهای سازگار (مسئلهمدار و سرگرمی اجتماعی) در اثر گروه درمانی شناختی-رفتاری در گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل، بهطورمعناداری افزایش یافته بود (0/001=P). این در حالی است که مؤلفههای راهبردهای ناسازگار (هیجانمدار و توجه گردانی) در اثر گروه درمانی شناختی-رفتاری در گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل، بهطورمعناداری کاهش یافته بود (0/001=P). نتایج طرح اندازهگیری مکرر بین 3 مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری نشان داد که اثرات گروه درمان شناختی-رفتاری بر افزایش سبک مقابلهای سازگار (مسئلهمدار و سرگرمی اجتماعی) و کاهش سبک مقابلهای ناسازگار (هیجانمدار و توجه گردانی) و نیز اثر تعامل بین گروه و تکرار معنادار بود و بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج بهدستآمده، گروه درمانی شناختی-رفتاری توانست بر افزایش استفاده از راهبردهای مقابله با استرس سازگار و کاهش استفاده از راهبردهای مقابله با استرس ناسازگار در خویشاوندان مراقبتکننده مبتلایان به آلزایمر تأثیر معنادار داشته باشد و عامل زمان در کاهش اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری، از پسآزمون به پیگیری بیتأثیر بود.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش حاضر، گروه درمانی شناختی-رفتاری میتواند استفاده از راهبردهای مقابله با استرس سازگار را افزایش و استفاده از راهبردهای مقابله با استرس ناسازگار را در خویشاوندان مراقبتکننده مبتلایان به آلزایمر کاهش دهد. این امر با عواملی مانند شناخت کامل بیماری آلزایمر و تأثیر آن بر روند زندگی، ایجاد فضایی برای ابراز وجود، ایجاد فضایی برای برقراری تعاملات اجتماعی، پیبردن به اهمیت ورزش و اختصاص زمان برای تفریح، آموختن تنآرامی در شرایط پراسترس، شیوه درک مسائل زندگی، مهارت حلمسئله، احساس کنترل، مدیریت زمان ارتباط دارد. با توجه به نتایج مثبت، استفاده از گروه درمانی شناختی-رفتاری بهعنوان درمانی کمهزینه برای مراقبتکنندگان مبتلایان به آلزایمر و دیگر گروههای مراقبتکننده مبتلایان به بیماریهای مزمن پیشنهاد میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |