مقدمه
سالمندی پدیدهای زیستشناختی و روندی طبیعی است که در کشورهای آسیایی جععیت چشمگیری دارد [۱]. همانند جمعیت سایر نقاط جهان، جمعیت ایران نیز به سوی سالمندی در حرکت است. آمارهای سرشماریها نشان میدهد که سالمندان کشور در طی سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳٨۵، ۴/۴ برابر شده است و این در حالی است که جمعیت کل کشور در همین دوره ۷/۳ برابر شده است [۲]. طبق مطالعات انجامشده، در آینده روند سالمندی جمعیت در ایران با شتاب بیشتری ادامه مییابد و ایران به طور گستردهای با سالمندی جمعیت روبهرو میشود [۳]. بر اساس نتایج حاصل از سرشماری ملی نفوس و مسکن ایران که در سال ۱۳۹۵ انجام شد، جمعیت سالمندان ایران نسبت به سال ۱۳۹۰ یک درصد افزایش داشته و به ۲۷/۹ درصد رسیده است؛ همچنین برآوردهای جمعیتشناختی جمعیت سالمندان در پایان چشمانداز ۲۰ ساله نشان میدهد که ۷/۱۴ درصد جمعیت کشور در پایان این چشمانداز مربوط به سالمندان است [۴]. سازمان جهانی بهداشت افراد بالای ۶۰ سال را به عنوان سالمند در نظر گرفته است [۱].
افزایش جمعیت سالمندان یکی از مهمتـرین چـالشهـای اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی قرن ۲۱ به حساب میآید. ازآنجاکه افزایش جمعیت سالمندان، جامعـه را بـا مـشکلات و مسائل جدی مربوط بـه آنها روبـهرو میسازد، بنـابراین سالمندی و شرایط ویژه افراد سالمند و تـأمین بهداشـت روانـی آنها ازجمله مسائلی است که توجه خاصی را طلب میکند [۵]. افسردگی از عمدهترین اختلالات دوران سالمندی است که در نتیجه عوامل مختلف مربوط به این مرحله از زندگی اتفاق میافتد [۶]. عوامل مختلفی بر افسردگی سالمندان تأثیرگذارند؛ داغداری، مشکلات خواب، ناتوانیهای فیزیکی، سابقه افسردگی و حتی جنسیت ازجمله عوامل مهم ابتلا به افسردگی در سالمندان است [۷]. تنها زندگی کردن افراد سالمند عامل مؤثری در سلامت روان آنهاست. سالمندانی که بهتنهایی زندگی میکنند، سطح بالاتری از نشانههای افسردگی را دارند و این رابطه از تأثیر حمایت دوستان، تعاملات با دوستان، اتفاقات ناخوشایند زندگی، ناتوانی و فشارهای مالی مستقل است [٨].
طبق مطالعات انجامشده داخلی و خارجی شیوع افسردگی در سالمندان حدود ۶۰ درصد برآورد شده است [11-9 ،3] که این میزان در افراد دارای بیماریهای دیگر بیشتر بوده است؛ همچنین شیوع افسردگی در سالمندان ساکن در منزل، کمتر از سالمندان در سرای سالمندان برآورد شده است [۵]. مطالعات نشان داده است که افسردگی در قومیتهای مختلف ممکن است به دلیل تفاوتهای ژنتیکی متفاوت باشد [۱۲]. در بررسی ارتباط افسردگی با بروز خشونت در سالمندان، قومیت، فاکتور تأثیرگذاری شناخته شده و حتی بر ارتباط بین افسردگی و بروز بیماریهای مختلف نیز مؤثر ارزیابی شده است [۱۳، ۱۴]؛ بهنحویکه در مطالعهای که در آمریکا روی سالمندان مختلف انجام شد، قومیت را به عنوان عاملی مؤثر بر افسردگی بیان کردند [۱۵]؛ بااینحال تاکنون مطالعه جامعی که شیوع افسردگی را در قومیتهای مختلف ایرانی بررسی کند، انجام نشده است. از طرفی با توجه به فاکتورهای متعدد مؤثر بر افسردگی سالمندان، کنترل این فاکتورها برای بررسی تأثیر فاکتور قومیت بر افسردگی، حائز اهمیت است؛ لذا با توجه به تمرکز قومیتی در نواحی مشخصی از کشور، این مطالعه با تعیین شیوع افسردگی سالمندان قومیتهای مختلف ایرانی و تعیین عوامل مؤثر بر افسردگی در این قومیتها میتواند اطلاعات لازم برای سیاستگذاری صحیح در زمینه افسردگی سالمندان در مناطق مختلف کشور را فراهم آورد.
روش مطالعه
با توجه به اطلاعات هشتمین کنگره بینالمللی ژئوپولیتیک ایران که در سال ۲۰۱۵ برگزار شد، دو قومیت فارس و ترک بهترتیب با ۵۱ و ۲۵ درصد، بیشترین فراوانی را در بین قومیتهای مختلف ایرانی دارند [۱۶]؛ لذا در این مطالعه با توجه به بیشترین ناهمگنی بین قومیتها، هریک از قومیتهای فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ، عرب و ترکمن به عنوان یکی از خوشهها در نظر گرفته شد و با در نظر گرفتن نسبت جمعیت کشور در هر یک از این قومیتها در ایران نمونهگیری به صورت تصادفی از استانهای اصفهان، تهران، خراسان جنوبی، چهار محال و بختیاری، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، کردستان، کرمانشاه، لرستان، خوزستان و گلستان طی فروردین ماه تا مهرماه سال ۱۳۹۶ انجام شد. نمونهها به تصادف از بین افراد بالای ۶۰ سال مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی که در یک ماه گذشته دچار حادثهای خاص یا سوگ عزیزان نشده بودند، انتخاب شدند. در ابتدای مطالعه توضیحات لازم در مورد هدف مطالعه برای افراد بیان شد، سپس از افرادی که مایل به شرکت در مطالعه بودند، رضایت آگاهانه اخذ شد. از افراد مورد مطالعه خواسته شد که اطلاعات دموگرافیک سن، وضعیت تأهل (متأهل، همسر فوتشده)، تعداد اعضای موجود در خانواده، میزان درآمد (۲۰۰>، 400-200، 800-400 و ٨۰۰<)، وضعیت اشتغال (شاغل، بازنشسته)، وضعیت خانهنشینی (دارد، ندارد)، جنسیت (زن، مرد)، محل زندگی (شهر یا روستا) و تعداد بیماری مزمن غیرواگیر را وارد کرده و پرسشنامه مقیاس افسردگی سالمندی را تکمیل کنند. اگر افراد فاقد سواد خواندن و نوشتن بودند، پژوهشگر از طریق مصاحبه اقدام به تکمیل پرسشنامه میکرد. درنهایت، ۲۳ پرسشنامه ناقص حذف شد و اطلاعات ۶٨۵ فارس، ۲۹٨ ترک و ۱۰۰ نفر در هر یک از قومیتهای کرد و ترکمن، ۹۹ نفر در هر یک از قومیتهای بلوچ و عرب و ۹۶ نفر لر برای آنالیز وارد نرمافزار spss ورژن ۲۲ شد. نتایج با میانگین، انحراف معیار، تعداد و درصد توصیف شد، سپس با روش رگرسیون خطی و کای اسکوئر در سطح ۰۵/۰ آنالیز شد.
پرسشنامه مقیاس افسردگی سالمندی
پرسشنامه GDS را اولین بار یساواج طراحی کرد و شامل ۳۰ سؤال بود [۱۷]. در این پرسشنامه از افراد میخواستند که با توجه به احساسات خود در طی هفته گذشته به سؤالات پاسخ دهند. در سال ۱۹٨۶ فرم ۱۵ سؤالی این پرسشنامه ارائه شد که شامل پاسخهای بلی=۱ و خیر=۰ بود [۱٨]. سؤالات ۱، ۵، ۷، ۱۱ و ۱۳ در این پرسشنامه به صورت عکس نمرهدهی میشوند، بهگونهای که پاسخ خیر معادل یک است. نمره افسردگی افراد از جمع نمرات در سؤالات تعیین میشود. نمره ٨-۵ بیانگر افسردگی خفیف، نمره ۱۱-۹ افسردگی متوسط و نمره ۱۲ و بالاتر گویای افسردگی شدید است. نمونه ۱۵ سؤالی فارسی این پرسشنامه به روش ترجمه و ترجمه معکوس و مطابقت آنها با یکدیگر تهیه شد. ورژن فارسی دارای آلفا کرونباخ ۹/۰، تنصیف ٨۹/۰ و آزمون-بازآزمون ۵٨/۰ است؛ بنابراین این ترجمه از پایایی و اعتبار مطلوبی برخوردار است [۱۹].
یافتهها
در این مطالعه، ۱۴۷۷ نفر بین ۶۰ تا ۹۲ سال بررسی شدند و مشارکت زنان و مردان (۹/۵۶ درصد مرد و ۱/۴۳ درصد زن) و ساکنان شهر و روستا (۵/۵۵ درصد شهر و ۵/۴۴ درصد روستا) تقریباً به یک نسبت بود (جدول شماره ۱). در قومیتهای فارس، کرد، لر، بلوچ و عرب اغلب افراد را مردان و بهترتیب ۷/۵۳ و ۵۵ درصد سالمندان ترک و ترکمن مورد مطالعه را زنان تشکیل میدادند. متوسط سن افراد مورد بررسی در قومیتهای مختلف بین حدود ۶۵ تا ۷۳ سال بود و متوسط تعداد اعضاء خانوارها بین حدود ۲ تا ۴ نفر متغیر بود و اغلب افراد بازنشسته بودند. اگرچه به طور متوسط هر فرد با یک تا دو بیماری مزمن دست و پنجه نرم میکرد، نسبت خانهنشینی در کلیه اقوام مورد مطالعه پایین بود. بهجز در قومیتهای بلوچ و عرب، سطح درآمد اغلب افراد بیشتر از ٨۰۰ هزار تومان بود، اما ۷/۷۴ درصد سالمندان بلوچ درآمد کمتر از ۲۰۰ هزار تومان در ماه و ۵/۴٨ درصد از سالمندان عرب درآمد بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان در ماه داشتند. در ارتباط با افسردگی، جدول شماره ۲ نشان میدهد که شیوع سطوح مختلف افسردگی بین قومیتهای مختلف تفاوت آماری معنیداری دارد (۰۰۱/۰>P)، بهنحویکه افسردگی خفیف در کردها، لرها، عرب ها و ترکمن ها بیشتر از ۳۷ درصد است. شیوع افسردگی متوسط در بلوچ ها و عربها بهترتیب ۳/۲۷ و ۳/۲۵ درصد است و حتی شیوع افسردگی شدید نیز در بلوچ ها بیش از ۳۰ درصد گزارش شده است.
در جدول شماره ۳ تأثیر متغیرهای سن، وضعیت تأهل، تعداد افراد خانواده، میزان درآمد، وضعیت اشتغال، وضعیت خانهنشینی، جنسیت، محل زندگی، تعداد بیماریهای مزمن و قومیت افراد بر میزان افسردگیشان ارزیابی شده است. اگرچه مدل رگرسیون مورد استفاده مدل مناسبی است (۰۰۱/۰>p و ۰۱/۳۰=F)، اما این متغیرها تنها قادر به توجیه ۲۴/۰=R2 تغییرات افسردگی افراد است. جدول بهوضوح نشان میدهد که با ثابت در نظر گرفتن سایر متغیرها، افراد همسر فوتشده به طور معنیداری در مقایسه با افراد متأهل افسردگی بیشتری را تجربه میکنند (۰۰۱/۰>P). بهعلاوه، هر یک از متغیرهای درآمد، شغل، خانهنشینی و تعداد بیماریهای مزمن نیز وقتی سایر متغیرها در مدل ثابتاند، متغیرهای مؤثری بر افسردگی هستند، اما میزان درآمد افراد با افسردگیشان رابطه عکس دارد (۱۴۹/۰-=β)، طوری که با افزایش خانهنشینی، بازنشسته شدن و افزایش تعداد بیماریهای مزمن در سالمندان روند صعودی معنیداری را تجربه کرده است. افسردگی در افراد بازنشسته در مقایسه با شاغلان ۵9 درصد بیشتر است. خانهنشینی ۱۲۷/0 افسردگی را افزایش داده و به ازای هر بیماری مزمن، میزان افسردگی افراد ۱۶۲/0 افزایش داشته است. افسردگی در اقوام ترک و ترکمن با فارسها تفاوت معنیداری ندارد ( ۵٨۹/۰=ترک P و ۴۶۶/۰=ترکمن P)، درحالیکه میزان افسردگی در کردها، لرها، بلوچها، و عربها بهترتیب ۱۱۱/۰ و ۱۰۷/۰ و ۱۶۵/۰ و ۰٨/۰ بیشتر از اقوام فارس است. جنسیت، محل زندگی، سن و حضور افراد دیگر در خانواده فرد هم نتوانستهاند به طور معنیداری افسردگی را تغییر دهند.
بحث
تاکنون مطالعهای به منظور تعیین شیوع افسردگی و مقایسه آن در قومیتهای مختلف ایرانی انجام نشده است، بنابراین امید بر آن است که این مطالعه با بررسی این موضوع بتواند کمکی به برنامهریزی در این راستا در سطح کشور کند. طبق نتایج این مطالعه، فارسها ۴/۴۵ درصد افسردگی در درجات مختلف داشتند، درحالیکه این میزان در سایر قومیتها بیشتر بود؛ ترکها ۳/۵۰ درصد، کردها ۶۲ درصد، لرها ۴/۵۹ درصد، بلوچها ٨/٨۱ درصد، عربها ٨/۷۷ درصد و ترکمنها ۵۴ درصد مبتلا به افسردگی بودند. طبق مطالعات انجامشده در این زمینه، شیوع افسردگی در بیشتر نقاط کشور با نتایج این مطالعه همخوانی دارد [5، 11، 20-22] و شیوع افسردگی در مطالعاتی که روی سالمندان ترکمن در ایران [۲۳]، سالمندان یونان [۲۴]، سالمندان چین [۲۵] و هنگ کنگ [۲۶] انجام شده، کمتر از میزان بهدستآمده در این پژوهش است. علت عدم همخوانی این مطالعات ممکن است سیاستگذاریهایی باشد که این کشورها برای جمعیت سالمندان خود اجرا کردهاند و در ترکمنها نیز ممکن است آداب و رسوم و شرایط منطقهای تأثیرگذار باشد. با توجه به نتایج این مطالعه حدود یکسوم بلوچها افسردگی شدید داشتند که از همه قومیتها بیشتر بود و پس از آن کردها که ۱۴ درصد بود؛ همچنین به این نتیجه رسیدیم که در کردها ۳۹ درصد افسردگی خفیف و ۹ درصد افسردگی متوسط داریم. در مطالعهای که قادری روی سالمندان کرد انجام داد، ۳٨ درصد افسردگی خفیف، ۳/۱۶ درصد متوسط و ۷ درصد افسردگی شدید بیان شد و میزان کل آن در همه درجات ۳/۶۱ درصد بود که با مطالعه حاضر همخوانی دارد، ولی میزان افسردگی متوسط و شدید همخوانی ندارد که میتواند حکایت از روند روبهرشد شدت افسردگی سالمندان در این قومیت باشد [۱۰].
ترکمنها در این پژوهش، ۴۷ درصد افسردگی خفیف، ۷ درصد متوسط و شدید نیز صفر بود. در مطالعهای دیگر روی این قومیت بیان شده که افسردگی در همه درجات ۳۳ درصد است که ۲۰ درصد آن خفیف، ۱۰ درصد متوسط و ۳ درصد نیز شدید است که این موضوع نیز حکایت از روند روبهرشد افسردگی خفیف در این قومیت دارد [۲۳]. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه خانهنشینی و ناتوانی در انجام امور روزمره داخل و خارج منزل در قومیتهای لر، عرب و بلوچ به نسبت بیشتر است و افسردگی در دو قومیت عرب و بلوچ نیز میزان بالاتری دارد. نتایج چند مطالعه نیز با نتایج ما همخوانی دارد [۷، ۹].
در بین فاکتورهای مؤثر بر افسردگی سالمندان، وضعیت تأهل، میزان درآمد، خانهنشینی، بازنشستگی و تعداد بیماریهای مزمن در مطالعات گذشته ازجمله عوامل خطر محسوب شدهاند؛ ازاینرو در مطالعه حاضر سعی بر آن بود که تأثیر این فاکتورها نیز در کنار قومیت مد نظر قرار گیرد. طبق نتایج این مطالعه افرادی که همسرشان فوت کرده است، نسبت به متأهلان از افسردگی بیشتری رنج میبرند. مطالعاتی که قبلاً در این زمینه در کرمان، خرمآباد و نیز مطالعهای مروری که روی ۲۶ مقاله انجام شده، این موضوع را تأیید میکند [۵، ۱۰، ۲۱]. سطح درآمد نیز با توجه به مطالعه حاضر با افسردگی سالمندان در ارتباط است و یک عامل خطر عمده محسوب میشود و همانطورکه سجادی و رجبی نیز بیان کردهاند با میزان درآمد پایین و سطح اقتصادی اجتماعی ضعیف، افسردگی در سالمندان بیشتر میشود [۵، ۲۱]. خانهنشینی و عدم اشتغال در خارج از منزل نیز عامل خطر دیگری است که در نتایج این پژوهش به آن رسیدهایم و کول و آرمان نیز در مطالعات خود بر اهمیت آن صحه نهادهاند [۷، ۹]. در مطالعه حاضر مانند مطالعه قادری، افسردگی در سالمندان با محل زندگیشان (شهر/روستا) رابطه معنیداری نشان نداد [۱۰]؛ هر چند تعداد بیماریهای مزمن غیرواگیر در این مطالعه همانند سایر مطالعات، عامل مؤثری در افزایش احتمال ابتلا به افسردگی ارزیابی شد [29-27].
در مطالعهای مروری بیان شده است که تنهایی، عامل خطر مهمی در افسردگی سالمندان است [۵] و مطالعهای دیگر نیز انسجام بیشتر خانواده را عامل کاهش خطر افسردگی در سالمندان بیان کرده است [۳۰]، هر چند افزایش تعداد افراد خانواده فاکتور مؤثری در افسردگی سالمندان ارزیابی نشده است [۱۰]. یافتههای مطالعه ما نیز مؤید این مطلب است.
اگر چه حجم نمونه بالا و نمونهگیری از اغلب نقاط کشور و قومیتهای مختلف ازجمله نقاط قوت مطالعه حاضر است، اما با توجه به میزان R2 در این مطالعه، به نظر میرسد متغیرهای بسیار دیگری وجود دارند که میتوانند افسردگی سالمندان را بهتر پیشبینی کنند که در این مطالعه به آنها پرداخته نشده است؛ لذا توصیه میشود در مطالعات آینده تأثیر سایر متغیرهای مؤثر بر افسردگی سالمندان بیشتر بررسی شود. بهعلاوه این مطالعه نیز مانند اغلب مطالعات انجامشده در این زمینه از نوع مقطعی است و لذا نمیتوان به بررسی روابط علیتی پرداخت. از طرف دیگر، در مطالعاتی ازایندست به دلیل گزارش نتایج بر مبنای نظر افراد مورد مطالعه، ممکن است با بیش یا کم برآورد کردن فاکتورهای مورد بررسی ازجمله درآمد مواجه باشیم که این موضوع نیز ممکن است اشکالی دیگر در این مطالعات باشد؛ بنابراین اگر در مطالعات آینده بتوانیم بر مبنای منابع معتبر در این ارتباط اطلاعات را ثبت کنیم، شاید بتوانیم نتایج متفاوتی در این ارتباط به دست آوریم.
نتیجهگیری نهایی
بر اساس نتایج بهدستآمده از این تحقیق، تمرکز روی موضوع افسردگی در سالمندان ایران در قومیتهای لر، کرد، بلوچ و عرب از اولویت بیشتری در مقایسه با قومیتهای فارس، ترک و ترکمن، برخوردار است. درنتیجه باید سیاستگذاریهای کلان دولت به سمتی باشد که عوامل خطر افسردگی سالمندان کنترل شده و به جای آن عوامل کنترلکننده افسردگی تقویت شود. برای مثال، از معلولیت و ناتوانیهای فیزیکی افراد در میانسالی در حین کار پیشگیری شود، شرایط محیط کار از لحاظ اورگونمی استاندارد باشد، فضاهایی برای ورزش و دورهمی سالمندان مهیا شود، از نظر مالی باید سالمندان تأمین باشند و تا حد امکان از بیماریهای مزمن غیرواگیر با ارائه آموزش و انجام مراقبت به صورت دورهای پیشگیری شود. با توجه به اینکه سالمندان همسر فوتشده افسردگی بیشتری تجربه میکنند، توجه خاص به این گروه، غربالگریهای دورهای و آموزشهای ویژه به خانوادهایشان مورد نیاز است. متغیر دیگری که نیاز به توجه خاص در برنامهریزیهای ملی و سیاستگذاریهای کلی دارد، موضوع درآمد سالمندان است که در افسردگی سالمندان نقش دارد و این موضوع در دوره سالمندی به توجه خاص نیاز دارد. سالمندان بازنشسته باید در امور اجتماعی و برنامههای گروهی شرکت داده شوند و از گوشهگیری پرهیز کنند. ایجاد محلی شاد برای گذراندن وقت سالمندان نیز میتواند در این راستا مؤثر باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این مقاله رعایت شده است. شرکتکنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکتکنندگان در جریان روند پژوهش بودند و اطلاعات آنها محرمانه نگهداشته شد. همچنین این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی بیرجند تصویب شد (کد: IR.BUMS.REC.1396.226).
حامی مالی
کلیه حمایت های مالی این طرح توسط دانشگاه علوم پزشکی بیرجند صورت پذیرفت (کد حمایت مالی: 96-4414).
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، تحقیق و بررسی، منابع، نگارش پیشنویس و تامین مالی: همه نویسندگان؛ روش شناسی، اعتبارسنجی،تحلیل، ویراستاری و نهایی سازی نوشته: بصریسازی، نظارت، مدیریت پروژه: الهه الله یاری.
تعارض منافع
نویسندگان اظهار داشتند که هیچگونه تضاد منافعی در رابطه با انتشار این مقاله ندارند.
تشکر و قدردانی
از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند برای پشتیبانی از این طرح و همچنین تلاش همکاران محترم به خصوص جناب آقای دکتر ترابی، جناب آقای دکتر صدارت، جناب آقای مهندس شیرانی، جناب آقای شکوهی، جناب آقای محمدعلی براتی، جناب آقای میثم دغلاوی، جناب آقای ایوب رضازاده، سرکار خانم قرنجیک و کلیه همکارانی که در انجام این تحقیق ما را یاری دادند، کمال تشکر و قدردانی را داریم و صمیمانه از ایشان سپاسگزاریم.
References
Group W. Study protocol for the World Health Organization project to develop a Quality of Life assessment instrument (WHOQOL). Quality of life Research. 1993; 2(2):153-9. [DOI:10.1007/BF00435734]
Rashidi-Maybodi F, Haerian-Ardakani A, Pour MZ, Heydari-Postakan R, Pourbaferani H. Evaluation of Oral Health of Elderly Patients Referring to Khatam ol Anbia Clinic in Yazd in 2014. Arumshealth. 2016; 7(2):227-35.
Lili K. Investigating Hearing Impairment in the Elderly Population of Rural Areas of Rasht City, North of Iran. Journal of Guilan University of Medical Sciences. 2015; 24(94):24-8.
Lashkarboloki F, Aryaei M, Djazayery A, Eftekhar-Ardebily H, Minaei M. Association of demographic, socio-economic features and some health problems with nutritional status in elderly. Iranian Journal of Nutrition Sciences & Food Technology. 2015; 9(4):27-34.
Sajadi H, Mohaqeqi Kamal H, Vameghi M, Forozan AS, Rafei H, Nosratabadi M. Systematic review of prevalence and risk factors associated with depression and its treatment in Iranian elderly. Iranian Journal of Ageing. 2013; 7(4):7-15.
Ahmadi R, Asgary V. Evaluation of individual characteristics, common clinical signs and diet history in patients with hypo- or hyperthyroidism in Hamedan Daneshvar Medicine. 2012; 19(100):37-48.
Cole MG, Dendukuri N. Risk factors for depression among elderly community subjects: a systematic review and meta-analysis. American Journal of Psychiatry. 2003; 160(6):1147-56. [DOI:10.1176/appi.ajp.160.6.1147] [PMID]
Dean A, Kolody B, Wood P, Matt GE. The influence of living alone on depression in elderly persons. Journal of Aging and Health. 1992; 4(1):3-18. [DOI:10.1177/089826439200400101]
Arman M. The Comparison of Depression, Anxiety and Stress between Active and Inactive Old Women in Isfahan. Rehabilitation Medicine. 2014; 3(3):83-8.
Ghaderi S, Sahaf R, Mohammadi Shahbalaghi F, Ansari G, Gharanjic A, Ashrafi K, et al. Prevalence of depression in elderly Kurdish community residing in Boukan, Iran. Iranian Journal of Ageing. 2012; 7(1):57-66.
Mirzaei M, Sahaf R, Mirzaei S, Sepahvand E, Pakdel A, Shemshadi H. Depression and its associated factors in elderly nursing home residents: A screening study in Khorramabad. Iranian Journal of Ageing. 2015; 10(1):54-61.
Minallah A, Azam N, Merani I. Frequency of depression with associated risk factors among elderly in two tertiary care hospitals in rawalpindi. Pakistan Armed Forces Medical Journal. 2019; 69(2):317-21.
Narendran M, Kumar DS, Kulkarni P, Renuka M, Murthy N. Treat the troika: does depression and malnutrition affect activities of daily living? A study among elderly soliga tribes, br hills, karnataka. Indian Journal of Public Health Research & Development. 2019; 10(5):53-8. [DOI:10.5958/0976-5506.2019.00968.9]
Pereira JA, Mendes F, Mestre T, Zangão MO, Pereira C. The Relationship Between Depression and Violence Risk Predictors on Elderly. International Journal of Studies in Nursing. 2018; 4(1):9-19. [DOI:10.20849/ijsn.v4i1.536]
Leet JE. Benefits of Prayer on Depression in Elderly Adults. Minnesota: Walden University; 2018.
Salehabadi R, Janparvar M, editors. Opportunities for Ethnic Presence in the Islamic Republic of Iran. Eighth Congress of the Iranian Geopolitical Society entitled: Empathy for Iranian Ethnic National Cohesion and Authority; 2015.
Yesavage JA, Sheikh JI. 9/Geriatric depression scale (GDS) recent evidence and development of a shorter version. Clinical gerontologist. 1986; 5(1-2):165-73. [DOI:10.1300/J018v05n01_09]
Lyness JM, Noel TK, Cox C, King DA, Conwell Y, Caine ED. Screening for depression in elderly primary care patients: A comparison of the Center for Epidemiologic Studies-Depression Scale and the Geriatric Depression Scale. Archives of Internal Medicine. 1997; 157(4):449-54. [DOI:10.1001/archinte.1997.00440250107012] [PMID]
Malakouti K, Fathollahi P, Mirabzadeh A, Salavati M, Kahani S. Validation of Geriatric Depression Scale (GDS-15) in Iran. Research in Medicine. 2006; 30(4):361-9.
Manzouri L, Babak A, Merasi M. The depression status of the elderly and it’s related factors in Isfahan in 2007. Iranian Journal of Ageing. 2010; 4(4):0-.
Rajabizadeh GH, Ramezani A. Prevalence of depression in kermanian geriatrics - 2002 (1381). Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences and Health Services. 2004; 3(1):58-66.
Alipour F, Sajadi H, Forouzan A, Nabavi H, Khedmati E. The role of social support in the anxiety and depression of elderly. Iranian Journal of Ageing. 2009; 4(1):0-.
Gharanjik A, Mohammadi Shahbolaghi F, Ansari G, Najafi F, Ghaderi S, Ashrafi K, et al. The prevalence of depression in older Turkmen adults in 1389. Iranian Journal of Ageing. 2011; 6(3):34-9.
Papadopoulos F, Petridou E, Argyropoulou S, Kontaxakis V, Dessypris N, Anastasiou A, et al. Prevalence and correlates of depression in late life: A population based study from a rural Greek town. International Journal of Geriatric Psychiatry. 2005; 20(4):350-7. [DOI:10.1002/gps.1288] [PMID]
Gao S, Jin Y, Unverzagt FW, Liang C, Hall KS, Ma F, et al. Correlates of depressive symptoms in rural elderly Chinese. International Journal of Geriatric Psychiatry. 2009; 24(12):1358-66. [DOI:10.1002/gps.2271] [PMID] [PMCID]
Chi I, Yip PS, Chiu HF, Chou KL, Chan KS, Kwan CW, et al. Prevalence of depression and its correlates in Hong Kong’s Chinese older adults. The American journal of geriatric psychiatry. 2005; 13(5):409-16. [DOI:10.1097/00019442-200505000-00010] [PMID]
Alexopoulos GS. Depression in the elderly. The Lancet. 2005; 365(9475):1961-70. [DOI:10.1016/S0140-6736(05)66665-2]
Djernes JK. Prevalence and predictors of depression in populations of elderly: A review. Acta Psychiatrica Scandinavica. 2006; 113(5):372-87. [DOI:10.1111/j.1600-0447.2006.00770.x] [PMID]
Saeidimehr S, Geravandi S, Izadmehr A, Mohammadi MJ. Relationship between the “Quality of Life” and symptoms of depression among older adults. Iranian Journal of Ageing. 2016; 11(1):90-9. [DOI:10.21859/sija-110190]
Park M, Unützer J, Grembowski D. Ethnic and gender variations in the associations between family cohesion, family conflict, and depression in older Asian and Latino adults. Journal of immigrant and minority health. 2014; 16(6):1103-10. [DOI:10.1007/s10903-013-9926-1] [PMID] [PMCID]