مقدمه
در دنیای مدرن و پیشرفته امروزی، توسعه اجتماعی و اقتصادی منجر به کاهش رشد جمعیت و افزایش امید به زندگی در جهان شده است؛ به طوری که در حال حاضر رشد جمعیت سالمندان بیش از رشد کل جمعیت جهان شده است [1]. تا سال 2050 حدود 7/21 درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد [2].
درک افراد از پیری در سطوح مختلف تشکیلدهنده این پدیده (زیستی، روانی و اجتماعی) با توجه به نوع ارتباط با افراد در جامعه و تفاوتهای فرهنگی بسیار متفاوت است [3]. از سویی دیگر، برای آگاهی از وضعیت سلامتی، احساس خوببودن، هویت فردی و پیامدهای رفتارهای فرد در دوران میانسالی و سالمندی، شناخت تجربه و درک او از پیری از اهمیت اساسی برخوردار است [4].
ادراک از پیری معیاری برای رضایت هر فرد از پیری خودش و بازتابی از تطابق فرد با تغییرات مرتبط با پیری است [5]. درک از پیری به درک فرد از روند پیری خود در ساختار فرهنگی و اجتماعی که در آن قرار دارد، گفته میشود. درحقیقت توجه به تمامی جوانب شناخت، درک، تجربه، ارزیابی و تفسیر و شناخت مراحل پیرشدن خود در چارچوب این مفهوم قرار میگیرد [6، 7].
از آنجایی که پدیده سالمندی از ساختار جغرافیایی، بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی و تغییرات آنها تأثیر میپذیرد، بدیهی است شناخت این پدیده، متناسب با بستر موجود از طریق تحقیق، عرصه جدیدی را در نحوه ارائه خدمات پیشگیرانه و مراقبتهای بهداشتی اولیه بر ای سالمندان باز میکند.
بیشتر تحقیقات انجامشده در زمینه درک از پیری از جوانب مختلف علمی و بر پایه دیدگاه افراد کارشناس در این زمینه بوده و تنها تحقیقات محدودی این مفهوم را از دیدگاه افراد سالمند بررسی کردهاند [3، 8، 9]. بدون شک معنایی که خود سالمندان از این مرحله ارائه میدهند تجربه مستقیم این پدیده است و بسیاری از مؤلفان معتقدند که پرستاران و اعضای تیم بهداشتی به کمک این روش قادرند مراقبتهای لازم برای حفظ سلامت و استقلال سالمندان را بهتر پیشبینی کنند [8، 10، 11].
روش مطالعه
در این مطالعه از فنومنولوژی هرمنیوتیک به روش ماکس ون منن برای کشف تجارب زیسته سالمندان از مفهوم پیری استفاده شد. این رویکرد برای دستیابی به درک عمیق از دیدگاه و تجربیات مورد استفاده قرار میگیرد [12].
شرکتکنندگان بر اساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند نمونهگیری از خرداد 93 تا مرداد 94 و تا هنگامی که هیچ داده جدیدی در توصیفات مشارکتکنندگان پدیدار نشد و پژوهشگر به دادههایی عمیق و غنی در رابطه با پدیده مورد مطالعه دست پیدا کرد، ادامه یافت [13].
نحوه انتخاب مشارکتکنندگان
شرکتکنندگان در این پژوهش، واجد ویژگیهای توانایی تکلم به زبان فارسی، عدم ابتلا به بیماری تأییدشده روانی، نابینایی و ناشنوایی بودند و با استفاده از آزمون کوتاه وضعیت شناختی از نظر نداشتن اختلالات شناختی نیز مورد بررسی قرار گرفتند. در جریان نمونهگیری سعی شد حداکثر تنوع سنی، جنسی، تحصیلی و نیز اجتماعی ـ اقتصادی مشارکتکنندگان در نظر گرفته شود.
پنج سالمند زن و پنج سالمند مرد مورد مصاحبه قرار گرفتند محدوده سنی آنان بین 92-65 سال بود. پنج سالمند، بیوه و بقیه متأهل بودند و به لحاظ تحصیلات از سواد خواندن و نوشتن تا دکترا را شامل میشدند.
فرایند مصاحبه
روش اصلی جمعآوری دادهها، مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته بود. سؤال اصلی مصاحبهها بر اساس فلسفه پژوهشی ون منن، مرور مطالعات و نظرات صاحبنظران تدوین شد. راهنمای مصاحبه مشتمل بر سؤالاتی بود مانند «وقتی واژه پیری را میشنوید چه چیزی به ذهنتان میآید؟» و «از اینکه در مرحله سالمندی قرار گرفتهاید، چه احساسی دارید؟». همچنین از مشارکتکنندگان خواسته میشد تجربیات خود را در مورد پدیده پیری شرح دهند. هنگامی که صحبتهای مصاحبهشونده از تشریح پدیده مورد بررسی فاصله میگرفت، پژوهشگر با طرح یک سؤال توجه او را به پدیده موردنظر جلب میکرد، مانند «ممکن است این موضوع را واضحتر بیان کنید؟» یا «یک مثال بزنید که متوجه منظور شما بشوم؟». همه مصاحبهها به صورت انفرادی و به خواست چند بار در خود سالمندان در محل زندگی آنان انجام شد. میانگین زمان مصاحبهها 55 دقیقه بود. مصاحبهها با اجازه سالمندان بر روی دستگاه ضبط صوت دیجیتال ضبط شد.
مصاحبهها تا اشباع دادهها که به معنی تکرار دادهاست، ادامه یافت. برای آنالیز دادهها از شش مرحله رویکرد پدیدارشناسی تفسیری ون منن استفاده شد. این رویکرد شامل این مراحل است: رویآوردن به ماهیت تجربه زندگیشده؛ کنکاش تجربه موردنظر به همان صورتی که زندگی شده؛ تأمل بر درونمایههای ذاتی مشخصکننده پدیده؛ توصیف پدیده با کاربرد هنر نوشتن و بازنویسی؛ حفظ ارتباط قوی و جهتدار با پدیده و مطابقت بافت پژوهش با در نظر گرفتن اجزا و کل [12].
تجزیه و تحلیل دادهها
بلافاصله پس از اتمام هر مصاحبه و شنیدن چندینباره آن، متن مصاحبهها پیاده و مورد آنالیز مضمونی قرار گرفت. در این پژوهش برای جداکردن جملات مضمونی از رویکرد انتخابی استفاده شد. در روند استخراج زیرمضمونها و مضمونها توسط پژوهشگر، هر مصاحبه چندینبار به منظور واضحترشدن مضامین مورد بازبینی قرار گرفت. پس از به دست آوردن زیرمضمونها و مضمونهای هر مصاحبه، پژوهشگر اقدام به ادغام و شناسایی زیرمضمونها و مضمونهای اصلی مصاحبهها و توصیف پدیده سالمندی مطابق روش ون من کرد [13].
در این پژوهش صحت یافتههای کیفی بر اساس ملاکهای اعتبار، تأییدپذیری، قابلیت اعتماد و قابلیت انتقال مورد بررسی قرار گرفت [14]. جهت بررسی اعتبار، یافتههای این مطالعه به شرکتکنندگان ارائه شد و آنها نظرات خود را در مورد هماهنگی یافتهها با تجربیات خود به محققان ابراز کردند.همچنین یافتههای حاصل از مطالعه طی جلساتی به طور مداوم با افراد متخصص و خبره به بحث گذاشته شد و در مواردی بخشهایی از متن مصاحبهها به طور جداگانه توسط آنان تحلیل شد. در این مطالعه تلاش شده است تا با حفظ مستندات مربوط به مطالعه به تضمین قابلیت تأیید این پژوهش کمک شود. قابلیت اعتماد با انجام بازبینی توسط سالمندان و تحلیل همکاران انجام شد، برای قابلیت انتقال، پژوهشگر تلاش کرد توضیحات دقیق و کامل از روند تحقیق ارائه کند و نمونهها حداکثر تنوع را داشته باشند.
یافتهها
در پژوهش حاضر 10 سالمند (پنج مرد و پنج زن) با میانگین سنی76/9 سال شرکت کردند.
هفت مضمون از یافتهها استخراج شد که شامل استشمام رایحه زوال، غوطهور در گرداب افکار، وقار ازدسترفته، عمیقشدن گرایشات معنوی، آرزوی عاقبتبهخیری، تعالیگرایی و حفظ داشتهها بود. بر اساس این مضامین و زیرمضمونهای آنها، مفهوم تجربه سالمندان از پیری تبیین شد. یافتهها در قالب زیرمضمونها و مضمونهای اصلی در جداول شماره 1 و 2 آورده شدهاند.
استشمام رایحه زوال
با دو زیرمضمون رنج پایدار، با مضامین فرعی درد جسمانی و بیماری جسمی و سراشیبی پیری با مضامین فرعیتر افت توان جسمی و افت توان روانی پدیدار شد. رنج پایدار حکایت از درد و بیماری جسمانی داشت که فرد علاوه بر دیگر تغییرات بهوجودآمده در پیری متحمل میشد و سراشیبی پیری به کاهش توان جسمی و روانی فرایند پیرشدن مرتبط بود.
صحبت مشارکتکننده شماره 10، مرد 66ساله در خصوص رنج ماندگار: «از دردهایی که به سراغت میآد میفهمی پیر شدی چون فرق میکنن با درد معمولی مثل سرماخوردگی نیست که بیاد و بره؛ درد پا، درد کمر؛ اینا مداوم و طولانی همراه آدم هستن و مجبوریم باهاشون مدارا کنیم». صحبت مشارکتکننده شماره 4، مردی 76ساله در مورد مضمون سراشیبی پیری: «سن که از 50، 60 بالا میزنه بدنت ضعیف و سست میشه، مریضی میآد سراغت. قدرت و توان جوونیت کم میشه».
غوطهوری درگرداب افکار
این مضمون اشاره به دغدغهها و بازاندیشی خاطرات گذشته سالمند دارد که هرچند این افکار و مرور زندگی گذشته در همه سالمندان شرکتکننده در پژوهش وجود داشت، اما با توجه به تجربیات درکشده آنها در طول زندگی به طور متفاوتی ابراز شد. دغدغههای فکری سالمندان در دو قسمت نگرانی برای دیگران و نگرانی برای خود ابراز شد در ادامه نمونهای از صحبتهای سالمندان درباره این مضمون آورده شده است.
مشارکتکننده 5، زن 85 ساله: «این فکر و خیال درباره بچهها دیونهام میکنه. همهاش فکر میکنم چی کار میکنن، عاقبتشون چی میشه».
مقایسه گذشته و حال و داوری زندگی گذشته، از مواردی بود که در تجربه همه سالمندان شرکتکننده در پژوهش وجود داشت. در فرایند مرور و بازاندیشی گذشته، سالمندان زندگی خود را مورد قضاوت قرار داده و برخی احساس رضایت و عدهای احساس حسرت و پشیمانی داشتند.
مشارکتکننده 1، زن 92ساله: «همهاش فکر میکنم گذشتهها خیلی بهتر از الان بود همه چیاش»
عمیقشدن گرایشات معنوی
تقریباً تمام سالمندان در بیان تجارب خود به مسائل مرتبط با معنویت اشاره داشتند. آنها بیان کردند که با گرایش به معنویت، در پی دستیابی به رضای خدا و تحمل مشکلات پیری و رسیدن به آرامش هستند. زیر درونمایههای این مضمون شامل خداجویی و بخشش بود که هرکدام شامل زیرمضمونهای فرعیتری بودند؛ خداجویی با زیرمضامین توکل به خدا و توجه به فرایض مذهبی و بخشش با خیرخواهی برای دیگران و کمک به نیازمندان.
مشارکتکننده 6، زن76ساله: «منفعت ما فقط دعاست دعا. به درگاه خدا دعا کنیم برای خودمون عاقبتبهخیریمون و همینی که گفتم محتاج خلق نشیم و دعا در حق فرزند، مسلمونها و بندگان خدا».
سالمندان شرکتکننده در پژوهش، اعتقاد به احسانکردن و امور خیر را به عنوان عاملی دانستند که نتیجه آن به خود و جامعه برمیگردد و برخی در اظهارات خود آن را یکی از مشخصههای خوب پیری عنوان کردند.
مشارکتکننده 7، زن76ساله درباره بخشش (خیرخواهی برای دیگران و کمک به نیازمندان): «من به سالمندا خیلی کمک میکنم چه مادی چه جور دیگه، چند بار دیدم بعضی سالمندا تو خیابون سرگردون هستن، راهشون رو گمکردن براشون تاکسی گرفتم اونا رو رسوندم به جایی که میخواستن برن، احساس خوبی دارم از کمک به مردم. اصلاً یک توفیقی میخواد که بتونی به بندههای خدا خدمت کنی».
آرزوی عاقبتبهخیری
یکی دیگر از مضامین مهمی که پدیده پیری را شکل میدهد، آرزوی عاقبتبهخیری است که از دو زیرمضمون فرعی آرزوی مرگ با عزت و آرزوی نیکنامی تشکیل میشود. این مضمون که از بیانات کلیه سالمندان شرکتکننده در پژوهش استخراج شد، اشاره به اهمیت حفظ شأن خود تا آخرین لحظه و حتی پس از مردن داشت. نمونهای از بیانات سالمندان در این زمینه آورده شده:
مشارکتکننده 7، زن 76ساله: «فکر میکنم باید با همه مهربون باشم، به همه خوبی کنم که یادم فراموش نشه. زمان هم خیلی زود میگذره و تو این مدت کوتاه باید به همه خوبی کنی. میگن نام نیکی گر بماند ز آدمی / به کزو ماند سرای زر نگار»
وقار ازدسترفته
وقار ازدسترفته مضمون اصلی دیگری بود که با زیرمضمونهای داغ پیری (دشواری پذیرش زوال پیری و آزردگی از نگاه منفی دیگران به پیری) و استقلال مخدوششده و با مضامین فرعیتر (تهدید استقلال فردی و مصائب وابستگی) و راندهشدن به حاشیه ( شامل تنها ماندن و احساس تنهایی) پدیدار شد.
عدم احساس کفایت و رضایتمندی از خود به همراه دیدگاه نامناسب اطرافیان در برخورد با سالمند، این احساس را بهوجود میآورد که پیری به مثابه انگ و داغ، شأن و جایگاه سالمند را در جامعه تهدید و اعتبار گذشته وی را خدشهدار میکند.
مشارکتکننده 6، زن 76ساله، در ارتباط با دشواری پذیرش زوال پیری: «شکل و قیافهام رو که داری میبینی، از قیافه افتادم. من جوون بودم از پیرها بدم میاومد، شایدم الان مردم بدشون بیاد باهام حرف بزنن. اگه یکی بیاد خونهام چایی، چیزی نخوره، ناراحت میشم. میگم از من خوششون نمیآد. من الان از راهرفتن خودم خجالت میکشم، پاهام کج شده با عصا راه میرم. الان به آینه نگاه نمیکنم، خجالت میکشم که اینقدر چروک و زشت شدم».
زیرمضمون دیگر، استقلال مخدوششده بود. همه سالمندان نگران حفظ استقلال خود در شرایط ضعف و ناتوانی پیشرونده بودند که با دو زیرمضمون فرعی تهدید استقلال فردی و مصائب وابستگی شکل گرفت:
مشارکتکننده 4، مرد 76ساله درباره تهدید استقلال فردی: «به نظر من این آرزوی خیلی از سالمندانه که تا مرگ "دست نگر" کسی نشن و بتونن خودشون کارهاشون رو انجام بدن، ولی من میبینم که روزبهروز آدم فرق میکنه، کند میشی. بعضی کارها که اصلاً به چشمت نمیاومده حالا به نظرت سخت میآن».
مشارکتکننده 1، زن 92 ساله درباره مصائب وابستگی: «مردمآزار باشی، پیر باشی به چه درد میخوره. من یه وقتی میبینی از خواب که پا میشم تشک و ملافه و پتو همه کثیف شده(ادرار)؛ بعد این بچه با این پادردش همه رو برده شسته. یه عالمه نفرین خودم کردم».
در مضمون راندهشدن به حاشیه، زیرمضمونها حاکی از آن است که سالمندان با درک جلوههای مختلف تنهایی و احساس تنهایی و واکنشهای همراه با آن، یکی از سختترین احساسات خود را تجربه میکنند.
مشارکتکننده 5، زن 85ساله درباره تنها ماندن:
«میدونی، پیر باشی و تنها باشی قوز بالا قوزه. تنهایی خودش آدم رو پیر میکنه. همین من بچه نداشتم که پیر شدم؛ از تنها موندن. خیلی سخته شبها و روزها تنهای تنها».
این احساس مربوط به تنهاماندن سالمند به لحاظ فیزیکی نبود، بلکه خود را تنها حسکردن حتی در میان جمع، از مواردی بود که به آن اشاره شد. مشارکتکننده 1، زن 92ساله درباره احساس تنهایی:
«از صبح که بچهها سر کارن، بعدشم که میرن دنبال کارهای خودشون، با هم حرف میزنن، من نگاشون میکنم حوصله حرفزدن با من رو ندارن تنهایی خیلی سخته، دلگیر میشی».
تعالیگرایی
این مضمون از دو زیرمضمون رشدیافتگی و پذیرش واقعیت هستی و مرگ تشکیل شده است. در مضمون رشدیافتگی سالمندان از احساس پختهترشدن و باتجربهترشدن صحبت کردند و سخنان سالمندان در «پذیرش واقعیت هستی و مرگ» اشاره به حضور مرگ در زندگی و پذیرش و رضایت از پیری داشت. مشارکتکننده 4، مرد 76ساله:
«وقتی دور هم جمع میشیم. آدم حس خوبی داره که بزرگتر یه جمعی شده و مورد احترامه، یه احساس خوشحالی دارم از این که پدربزرگ شدم و اونا نوههام هستن از این نظر راضی هستم».
مشارکتکننده 4، مرد 76ساله، درباره پذیرش واقعیت هستی و مرگ: «مثل کمشدن حساب بانکیای که جایگزینی براش نداری، انگار شارژت در حال تموم شدنه. به آخر خط میرسی و ما به مرگ نزدیکتر میشیم»
حفظ داشتهها
بیانات سالمندان در این مورد، با انجام فعالیتهایی در جهت حفظ توان جسمی و روحی خود و اقداماتی در جهت مدیریت امور مالی و حفظ علاقهمندیها منجر به ظهور این مضمون شد. این مضمون شامل دو زیرمضمون مدیریت سلامت باقیمانده و محتاطترشدن است.
مشارکتکننده 2، مرد 76ساله: «اگر مریض بشم هم زحمت برای بچههاست هم ناراحتیاش براخودم، برا همین هرچی دکترها بگن و بدونم برام خوبه انجام میدم». «خدا روشکر جوری برنامهریزی میکنم که محتاج کسی نباشم که بخوان یه چیزی حتی کوچیک برام بخرن».
بحث
تجربه درک از پیری، به زمینه فرهنگی و اجتماعی جامعهای که پیری در آن اتفاق میافتد، بستگی دارد، بنابراین این یک ضرورت است که درک از پدیده پیری در جوامع مختلف مورد بررسی قرار گیرد [6].
تجربه سالمندان ایرانی از پدیده سالمندی، تجربه منحصر به فردی است که تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی ویژهای ساخته شده و شکل گرفته است. مضامین اصلی درک از پیری، بر اساس تجزیه و تحلیل گفتههای سالمندان شرکتکننده در مطالعه، «استشمام رایحه زوال، غوطهور در گرداب افکار، عمیقشدن گرایشات معنوی، آرزوی عاقبتبهخیری، وقار ازدسترفته، تعالیگرایی و حفظ داشتهها » را شامل میشود.
مضمون «استشمام بوی زوال» بیانگر حالاتی است که اغلب سالمندان موردپژوهش، به عنوان اولین نشانههای پیرشدن خود عنوان کردند. گرچه بر اساس تعریف، پیری یعنی تغییرات ساختاری و عملکردیای که در گذر زمان ایجاد میشود و به علت بیماری یا حادثه نیست [15]؛ اما سالمندان در مطالعه ما، درد و بیماری را به همراه افت تواناییها، به عنوان مشخصههای آغازین پیری معرفی کردند. وجود دردی مزمن و اغلب بدون علت نامشخص و یا بروز نوعی بیماری که همراه با مشکلات باعث کاهش ظرفیت جسمی و روانی میشود (رنج ماندگار) همراه با سراشیبی توان جسمی و روان، به عنوان طلیعه پیری عنوان شد.
در مطالعهای شین (2003) با عنوان «مطالعه تجارب پیری» مضمون مارپیچ رو به پایین از منظر پیری پدیدار شده بود که حکایت از تغییرات تدریجی و کاهش توان و عملکرد سالمندان در پیری داشت. همچنین تغییرات بدنی مضمون دیگری بود که در این مطالعه گزارش شد [8] که مشابه مضامین بهدستآمده در مطالعه کنونی است.
در برخی مطالعات، پیری و بیماری را معادل یکدیگر دانستهاند [3، 16، 17] و همراهی اختلالات با شروع تغییرات ساختاری مربوط به افزایش سن را به عنوان یک الگوی پذیرفتهشده در تجربه پیری نشان دادهاند. اینکه در برخی از ابزارهایی که ادراک از پیری را به صورت کمّی بررسی میکنند، قسمت مهمی از پرسشها به وجود درد و بیماری و کاهش توانایی جسمی و روانی اشاره دارند، تأییدی بر این برداشت است [6].
مضمون «غوطهوری در گرداب افکار» نشان از مشغولیتهای ذهنی سالمندان پیرامون مسائلی محیطی و خانوادگی و بازبینی زندگی گذشته خود و مقایسه آن با زمان حال دارد. رویآوردن سالمندان به احساسات و افکار درونی و مشغولیتهای ذهنی از مسائلی است که با توجه به نظریه کنارهگیری اجتماعی (کامینگز و هنری) قابل توجیه است. در این نظریه عنوان میشود که ارتباط افراد سالمند با دیگران کاهش یافته و در همین زمان از لحاظ هیجانی نیز کنارهگیر شده و به احساسات و افکار درونی روی میآورند [18، 19].
همچنین در نظریه مراحل روانی ـ اجتماعی اریکسون، در مرحله سالمندی که تکلیف اصلی آن یکپارچگی در مقابل ناامیدی است، بازاندیشی به گذشته اینگونه توجیه میشود که در این مرحله سنی، افراد به گذشته برمیگردند و با مرور آن، اگر آن را ارزشمند احساس کنند و بتوانند بین خشنودیها و پشیمانیها سازش ایجاد و معنایی برای زندگی خود پیدا کنند، دچار ناامیدی نمیشوند [19، 20].
عمیقشدن گرایشات معنوی از مضمونهایی بود که در این مطالعه پدیدار گشت. سالمندان با توکل به خدا، توجه به فرایض مذهبی (خداجویی) و خیرخواهی برای دیگران و کمک به نیازمندان (بخشش)، به سطحی عمیقتر از معنویات دست مییابند که دستمایه آرامش و اطمینانبخشی در زندگی آنان میشود. تمایل به معنویت در بزرگسالی افزایش مییابد و مداخلات معنوی به عنوان روشی که به کاهش استرس و اضطراب مرگ کمک میکنند، کاربرد بیشتری مییابند؛ همچنین مراسم مذهبی مثل نماز و دعا به کمکردن استرسهای روزمره زندگی فرد کمک میکند [21، 22]. افراد مذهبی، در پیری زمان بیشتری به عبادتکردن اختصاص میدهند. برای سایر افراد نیز پیری فرصتی را فراهم میکند که مذهبی شوند و تطابق بهتری با پیری پیدا کنند [3، 9، 23]. همچنین مشاهده شده خیرخواهی با بالارفتن سن بیشتر میشود [24]
آرزوی عاقبتبهخیری به معنای داشتن مرگ با عزت یعنی مرگی که حرمت سالمند تا آخرین لحظه حفظ شود و نیکفرجام بودن حتی پس از مرگ و مردن، یکی دیگر از مضامین مشترک و مهم در سالمندان این مطالعه بود. بیشک حفظ حرمت و احترام در تمامی لحظات زندگی از خواستههای همه افراد و تأمینکننده سلامت روان آنان است. به نظر میرسد در فرهنگ ایرانی واژه عاقبتبهخیری مفهومی مشخص و معین دارد؛ چراکه هر سالمندی با شنیدن این واژه و گفتن آن، معنای مرگ بدون مزاحمت و سر انجام خوب داشتن را بیان کرد. در مطالعات دیگر به این مفهوم به اشکال دیگری همچون آرزوی مرگکردن در صورت وابستگی و بیماری و نیز تمایل به پایداری نام پس از مرگ اشاره شده است [8].
مضمون دیگری که سالمندان در این مطالعه به آن اشاره کردند «وقار ازدسترفته» بود. سالمندان به احساس ناراحتی از علایم ظاهری پیرشدن (چین و چروک صورت، ظاهر خمیده و کندشدن) و حتی انزجار از شنیدن واژه پیری اشاره میکنند و در ادامه به رنجهایی که به واسطه پیربودن از نگرش منفی دیگران تجربه کردهاند مثل بیاحترامی دیدن، مورد بیتوجهی و غفلت قرارگرفتن، احساس عدم پذیرش و احساس ناراحتی از نگاه تحقیرآمیز دیگران اشاره میکنند. بخشی از ادراک از پیری به واکنشهایی که دیگران در قبال این پدیده دارند، مرتبط میشود [11، 25، 26]؛ یعنی آنچه دیگران در قبال پیری فرد انجام میدهند و درکی که فرد از این واکنشها دارد. در متون جامعهشناسی پیری و مطالعات وابسته به آن، اشاره شده به اینکه تصور افراد از پیری در طول تاریخ از یک دیدگاه مثبت (ارزشمندبودن پیری، احترام به تجربه و ریشسفیدی) به سوی دیدگاه منفی (سرباربودن، هزینهبر بودن و بیارزشی) در حرکت است [6، 23، 25، 27، 28]. برخی مطالعات نشان میدهند که کلیشههای منفی پیری اغلب به دو حیطه ذهنی و فیزیکی مربوط میشوند و در کشورهای غربی رواج بیشتری دارند [29]، اما مطالعات در فرهنگهای آسیایی نشان داد با وجود اینکه اغلب افراد سالمند از پیری گریزاناند، اما در تلاشاند تا پیری را به عنوان بخشی از زندگی پذیرفته و برای شادی و خوشبختی خود و خانواده تلاش میکنند [8، 24]. یک متاآنالیز درباره کلیشههای مثبت و منفی پیری نشان داد تأثیر کلیشههای منفی سه برابر کلیشههای مثبت است [30].
در مضمون استقلال مخدوششده، آنچه پدیدار شد این بود که علیرغم داشتن محدودیتهای عملکردی مربوط به سن، انجام وظایف و امور روزانه در دوران سالمندی برای سالمند ایرانی دارای اهمیت است. توانایی حفظ استقلال و عدم وابستگی برای سالمندان به قدری اهمیت داشت که اکثر آنها مرگ را به وابستگی و به اصطلاح خودشان «دستنگرشدن» ترجیح میدادند.
در مطالعات مربوط به علم سالمندشناسی، استقلال علاوه بر داشتن عملکرد فیزیکی کافی و انجام مستقل فعالیتهای روزمره، جنبههای وسیعتر روحی و ابعاد دیگر زندگی مثل اقتصاد، سیاست و غیره را نیز شامل میشود [16]. در اکثر مقالاتی که در خصوص درک از پیری منتشر شده نیز رد پای استقلال و عدم تمایل به وابستگی در سخنان سالمندان مشاهده میشود [16، 31]. در مطالعه (سیوواد، 2009) با عنوان «نگرش به سالمندی»، بدترین قسمت پیری نیازمند کمک دیگران بودن و کاهش عملکرد فیزیکی عنوان شده است [23].
تنهاماندن یا تنهاشدن از بُعد فیزیکی و به دنبال آن احساس تنهایی از مضامینی است که در تجربه سالمندان به آن اشاره شده و تجربه فردی ناخوشایند، منفی، عذابآور، سخت و دردناکی است که سبب ایجاد احساس ناامیدی، افسردگی، بیفایده بودن و ترس میشود. درحقیقت سالمندان با درک تنهایی خود، کنار گذاشتهشدن و راندهشدن به حاشیه را تجربه میکردند و این حس یا حس اینکه به فراموشی سپرده شوند، با احساس ناراحتی بسیار در آنان همراه بود. این موضوع در اکثر مطالعات یکی از عوامل منتج به واکنشهای منفی در سالمندان عنوان شده است [32، 33] و در برخی از مطالعات نیز به نتایج مثبت ناشی از تنهایی اشاره شده است [16، 31].
در ارتباط با مضمون «تعالیگرایی»، سالمندان ایرانی تجربه تکاملیافتگی را با تغییر نقش، رشدیافتگی و پذیرش پیری به عنوان دورهای از زندگی همراه با درک حضور مرگ در زندگی و نزدیکشدن زمان آن بیان کردند. قسمتی از تجربه مشترک و یکسان سالمندان جوامع مختلف از درک پیری، رشدیافتگی و تکامل یافتن است. در پژوهش (کالد، 2007)، یکی از تجارب سالمندان در این زمینه احساس پختگی، عاقلترشدن و آگاهییافتن بود [31]. همچنین در پژوهش (ستورینگ، 2001) سه دیدگاه مختلف در ارتباط با تجربه پیری معرفی شد که یکی از آن دیدگاهها «ادامه رشد و تکامل فردی» در پیری بود [34].
احساس ادامه سیر تکامل در پیری و تعالیگرایی از تجربیات مهمی است که نهتنها در تحقیقات کیفی به آن اشاره شده، بلکه در بسیاری از ابزارهایی که به صورت کمّی برای سنجش وضعیت ادراک از پیری به کار میروند نیز مورد توجه قرار گرفته است [6، 10].
تغییر نقشهای فرد در سالمندی نیز از مواردی بود که در پیدایش احساس ارزشمندی و تعالی در پیری نقش داشت؛ نقشهایی که مختص سالمندی بود و پذیرش آنها حس بزرگی و ارزشمندی را در سالمندان برمیانگیخت؛ مانند نقش پدر بزرگی و مادر بزرگی، بزرگ خانواده بودن و غیره.
در مطالعه سیلوا (2009) که تجربه پیری را با مطالعهای کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی با 17 سالمند 61 تا 78ساله برزیلی انجام داد، سالمندان پیری را «سالهای طلایی» دانستهاند و در تجارب خود از زیبایی نقش پدربزرگ و مادربزرگی، بازی با نوهها، فراقت از نقشهای تنشزا و رهایی از دغدغههای معمول زندگی سخن گفتند [9].
آخرین مضمون و نه کماهمیتترین آن «حفظ داشتهها»ست. حفظ داشتهها با مدیریت و خودمراقبتی و برنامهریزی برای نگهداری و کنترل محیط زندگی، بخشی از ادراک پیری سالمندان این پژوهش بود. درحقیقت سالمندان با اعتقاد به اینکه قسمتی از کیفیت زندگی در سالمندی به حفظ وضعیت سلامتی و خودمراقبتی مرتبط میشود، سعی در بهبود شرایط خود در این مرحله داشتند. مطالعات مختلفی نشان داده است که رفتارهای خودمراقبتی و توسعهدهنده سلامتی در افرادی که ادراک مثبتی از پیری و آگاهی بیشتری از شرایط خود دارند، بیشتر مشاهده میشود [35-37].
نتیجهگیری نهایی
درک از پیری از دیدگاه سالمندان که تجربهکنندگان بیواسطه این مفهوم هستند، معنا و مفهوم سالمندی و عوامل تشکیلدهنده آن را، صریحتر و کاملتر و شفافتر توصیف میکند.
سالمندان مشارکتکننده طلیعه پیری را با درد و رنج فیزیکی و افت تواناییهای خود تجربه کرده و با گذشت زمان ابعاد مثبت و منفی پدیده پیری را لمس کردند. از یکسو، با گذشته خود کلنجار میرفتند و از سوی دیگر از آنچه پیشِرو داشتند میهراسیدند. میکوشیدند تا با حفظ آنچه دارند از خود محافظت کنند. اما پیری برایشان برکاتی نیز در پی داشت که از آن غافل نبودند؛ تجارب تازه شیرینی چون داشتن نوه یا خانواده و نیزاحساس پختگی و کاملترشدن.
آنان با رویآوری به معنویت میکوشیدند تا آرامشی دوباره بیابند و توشهای برای آخرتشان فراهم کنند. آرزوی آنان تنها مرگی آرام و بیدغدغه و به جای گذاشتن نامی نیک و خاطراتی خوش بود؛ زیرا پیری را به عنوان آخرین مرحله زندگی این دنیایی خود پذیرفته بودند و مرگ را واقعیتی انکارناپذیر میدانستند که سرانجام هر بشری است. گرچه این ادراک قابل تعمیم به کل جامعه سالمندان نیست، اما میتواند چشماندازی از پیری را در برابر دیدگان سالمندان، مراقبین و کارکنان بهداشتی بگستراند و ارتباط سالمندان را با جامعه بهبود بخشد. چنین بصیرتی میتواند چراغ راهی باشد برای برنامهریزیهای شایستهتر، خدمات بهتر و همدلی بیشتر با سالمندان.
این پژوهش به روش کیفی انجام شد و نتایج مطالعات کیفی قابل تعمیم نیست. علیرغم تلاش پژوهشگر برای در نظر گرفتن نمونهای با حداکثر تنوع، یکی از محدودیتهای این مطالعه عدم دسترسی به سالمندان با تنوع بیشتر فرهنگی و اجتماعی بود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران تصویب شد. سالمندان فرم رضایت آگاهانه جهت شرکت در مطالعه را امضا کردند و در صورتی که در جریان مصاحبه و یا بعد از آن تمایل به انصراف از پژوهش داشتند، از مطالعه خارج میشدند. اصل محرمانهماندن اطلاعات سالمند به طور کامل رعایت شد.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
References
Fathi E, Sarkhayl B. Outlook on aging in world and iran. Journal of Statistic. 2013; 7(1):23-6.
Kiani Sh, Bayanzadeh M, Tavallaee M, Hogg RS. The Iranian population is graying: Are we ready? Archives of Iranian Medicine. 2010; 13(4):333-9. https://www.researchgate.net/publication/45088810
de Freitas MC, Queiroz TA, de Sousa JAV. The meaning of old age and the aging experience of in the elderly. Revista da Escola de Enfermagem da USP. 2010; 44(2):403-8. [DOI:10.1590/S0080-62342010000200024] [PMID]
Demakakos P, Hacker E, Gjonça E. Perceptions of ageing. In: Banks J, Breeze E, Cheshire H, Cox K, Demakakos P, Emmerson C, et al. Retirement, Health and Relationships of the Older Population in England. Banks J, Breeze E, Lessof C, Nazroo J, editors. London: The Institute for Fiscal Studies; 2006. https://www.ifs.org.uk/elsa/report06/elsa_w2.pdf
Sargent-Cox KA, Anstey KJ, Luszcz MA. Longitudinal change of self-perceptions of aging and mortality. The Journals of Gerontology Series B: Psychological Sciences and Social Sciences. 2014; 69(2):168-73. [DOI:10.1093/geronb/gbt005] [PMID] [PMCID]
Westerhof GJ, Whitbourne SK, Freeman GP. The aging self in a cultural context: The relation of conceptions of aging to identity processes and self-esteem in the United States and the Netherlands. The Journals of Gerontology Series B: Psychological Sciences and Social Sciences. 2012; 67(1):52-60. [DOI:10.1093/geronb/gbr075] [PMID]
Thorpe AM. Attitudes to ageing: Relationships with health and health behaviours in midlife [PhD dissertation]. Dunedin: University of Otago; 2015. https://ourarchive.otago.ac.nz/handle/10523/5526
Shin KR, Kim MY, Kim YH. Study on the lived experience of aging. Nursing & Health Sciences. 2003; 5(4):245-52. [DOI:10.1046/j.1442-2018.2003.00161.x] [PMID]
da Graça da Silva M, Boemer MR. The experience of aging: A phenomenological perspective. Revista Latino-Americana de Enfermagem. 2009; 17(3):380-6. [DOI:10.1590/S0104-11692009000300016] [PMID]
Barker M, O’Hanlon A, McGee HM, Hickey A, Conroy RM. Cross-sectional validation of the Aging Perceptions Questionnaire: A multidimensional instrument for assessing self-perceptions of aging. BMC Geriatrics. 2007; 7:9. [DOI:10.1186/1471-2318-7-9] [PMID] [PMCID]
Musaiger AO, D’Souza R. Role of age and gender in the perception of aging: A community-based survey in Kuwait. Archives of Gerontology and Geriatrics. 2009; 48(1):50-7. [DOI:10.1016/j.archger.2007.10.002] [PMID]
Van Manen M. Researching lived experience: Human science for an action sensitive pedagogy. Abingdon Routledge; 2016. https://books.google.com/books?id=IbhmDAAAQBAJ&dq
Van Manen M. Researching lived experience: Human science for an action sensitive pedagogy. Albany: SUNY Press; 1990. https://books.google.com/books?id=ub9GAAAAQBAJ&dq
Speziale HS, Streubert HJ, Carpenter DR. Qualitative research in nursing: Advancing the humanistic imperative. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2011. https://books.google.com/books?id=xNByh3B1Wt0C&dq
Darvishpoor Kakhki A, Abed Saeedi J, Delavar A, Saeed-O-Zakerin M. [Tools for measurement of health status and quality of life of elderly people (Persian)]. Research in Medicine. 2010; 33(3):162-73. http://pejouhesh.sbmu.ac.ir/article-1-663-en.html
Petry H. Aging happens: Experiences of Swiss women living alone. Journal of Women & Aging. 2003; 15(4):51-68. [DOI:10.1300/J074v15n04_05] [PMID]
Arpanantikul M. Midlife experiences of Thai women. Journal of Advanced Nursing. 2004; 47(1):49-56. [DOI:10.1111/j.1365-2648.2004.03064.x] [PMID]
Ameri GF, Govari F, Nazari T, Rashidinejad M, Afsharzadeh P. [The adult age theories and definitions (Persian)]. Journal of Hayat. 2002; 8(1):4-13. http://hayat.tums.ac.ir/article-1-307-en.html
Philip Rice F. Human development: A life-span approach. Upper Saddle River: Prentice Hall; 1998. https://books.google.com/books?id=ogjYAAAAMAAJ&q
de Beauvoir S. Old age. London: Penguin Books; 1977. https://books.google.com/books?id=3r4gAQAAMAAJ&dq
Moberg DO. Research in spirituality, religion, and aging. Journal of Gerontological Social Work. 2005; 45(1-2):11-40. [DOI:10.1300/J083v45n01_02] [PMID]
Meisenhelder JB, Chandler EN. Spirituality and health outcomes in the elderly. Journal of Religion and Health. 2002; 41(3):243-52. [DOI:10.1023/A:1020236903663]
Sijuwade PO. Attitudes towards old age: A study of the self-image of aged. Studies on Home and Community Science. 2009; 3(1):1-5. [DOI:10.1080/09737189.2009.11885268]
Yun RJ, Lachman ME. Perceptions of aging in two cultures: Korean and American views on old age. Journal of Cross-Cultural Gerontology. 2006; 21(1-2):55-70. [DOI:10.1007/s10823-006-9018-y] [PMID]
Löckenhoff CE, De Fruyt F, Terracciano A, McCrae RR, De Bolle M, Costa Jr PT, et al. Perceptions of aging across 26 cultures and their culture-level associates. Psychology and Aging. 2009; 24(4):941-54. [DOI:10.1037/a0016901] [PMID] [PMCID]
Mortagy AK, Fahim HI, Farid TM, Abdul Rahman EE, Abdellah AF. Self perception of community dwelling elderly toward aging in Shubra El Khima City. The Egyptian Journal of Hospital Medicine. 2013; 53(1):782-8. [DOI:10.12816/0001639]
Ng R, Allore HG, Trentalange M, Monin JK, Levy BR. Increasing negativity of age stereotypes across 200 years: Evidence from a database of 400 million words. PloS one. 2015; 10(2):e0117086. [DOI:10.1371/journal.pone.0117086] [PMID] [PMCID]
Macia E, Lahmam A, Baali A, Boëtsch G, Chapuis-Lucciani N. Perception of age stereotypes and self-perception of aging: A comparison of French and Moroccan populations. Journal of Cross-Cultural Gerontology. 2009; 24(4):391-410. [DOI:10.1007/s10823-009-9103-0] [PMID]
Levy BR, Banaji MR. Implicit ageism. In: Nelson TD, editor. Ageism: Stereotyping and Prejudice Against Older Persons. Cambridge, MA: MIT Press; 2002. https://books.google.com/books?id=UvxEoFQ0LYwC&dq
Meisner BA. A meta-analysis of positive and negative age stereotype priming effects on behavior among older adults. The Journals of Gerontology Series B: Psychological Sciences and Social Sciences. 2012; 67B(1):13-7. [DOI:10.1093/geronb/gbr062] [PMID]
Caldas CP, Berterö CM. Living as an oldest old in Rio de Janeiro: the lived experience told. Nursing Science Quarterly. 2007; 20(4):376-82. [DOI:10.1177/0894318407306542] [PMID]
Heravi‐Karimooi M, Anoosheh M, Foroughan M, Sheykhi MT, Hajizadeh E. Understanding loneliness in the lived experiences of Iranian elders. Scandinavian Journal of Caring Sciences. 2010; 24(2):274-80. [DOI:10.1111/j.1471-6712.2009.00717.x] [PMID]
Heinrich LM, Gullone E. The clinical significance of loneliness: A literature review. Clinical Psychology Review. 2006; 26(6):695-718. [DOI:10.1016/j.cpr.2006.04.002] [PMID]
Steverink N, Westerhof GJ, Bode C, Dittmann-Kohli F. The personal experience of aging, individual resources, and subjective well-being. The Journals of Gerontology Series B: Psychological Sciences and Social Sciences. 2001; 56(6):P364-P73. [DOI:10.1093/geronb/56.6.P364] [PMID]
Meisner BA, Baker J. An exploratory analysis of aging expectations and health care behavior among aging adults. Psychology and Aging. 2013; 28(1):99. [DOI:10.1037/a0029295] [PMID]
Levy BR, Myers LM. Preventive health behaviors influenced by self-perceptions of aging. Preventive Medicine. 2004; 39(3):625-9. [DOI:10.1016/j.ypmed.2004.02.029] [PMID]
Levy B. Stereotype embodiment a psychosocial approach to aging. Current Directions in Psychological Science. 2009; 18(6):332-6. [DOI:10.1111/j.1467-8721.2009.01662.x] [PMID] [PMCID]