مقدمه
سالخوردگی جمعیت یکی از مهمترین تغییرات و چالشهای جمعیتی و رفاهی در بسیاری از کشورهای جهان در نیمه اول قرن 21 است [2 ،1]. در سال 2019 برای اولین بار در طول تاریخ بشر در سطح جهان تعداد سالمندان از کودکان (زیر پنج سال) بیشتر شد. همچنین انتظار میرود تا سال 2050 در سطح جهانی تعداد سالمندان شصت ساله و بیشتر، دو برابر و سالمندان هشتاد ساله و بیشتر، سه برابر افزایش یابد [3]. در ایران، هرچند در حال حاضر کمتر از 10 درصد جمعیت را سالمندان شصت ساله و بالاتر تشکیل میدهد [4]، اما انتظار میرود این نسبت، بهویژه از سال 2030 به بعد با سرعت چشمگیری افزایش یابد و در سال 2050 به حدود یکسوم جمعیت ایران برسد [5].
سالخوردگی جمعیت، هرچند از دستاوردها و موفقیتهای بزرگ بشری و نشانه مثبت توسعه اقتصادی و اجتماعی است و این امر نقش سیاستهای اجتماعی و بهداشتی در مبارزه با بسیاری از بیماریها که در قرون گذشته، زندگی افراد را کوتاهتر میکرد، مسجّل میسازد [7 ،6]، اما این افزایش سریع تعداد سالمندان به عنوان یک چالش رفاهی اساسی هم در کشورهای توسعهیافته و هم در کشورهای در حال توسعه محسوب میشود [7].
سالخوردگی جمعیت، نه تنها ترکیب سنی و جنسی جمعیت را متأثر میسازد، بلکه ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را دستخوش تغییر خواهد کرد [1]. کاهش سهم جمعیت در سنین فعالیت، کاهش رشد اقتصادی، سقوط بازارهای مالی، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و فشار بر سیستمهای بهداشتی، چند نمونه بارز از مسائل و چالشهای سالخوردگی جمعیت هستند [7].
در این میان، مهمترین مسئله در سنین سالمندی، تأمین رفاه، بهزیستن و امنیت مالی، بهویژه در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران است، زیرا همه سالمندان تحت پوشش مستمری بازنشستگی قرار ندارند. از طرف دیگر، چشماندازهای اشتغال برای سالمندان محدود است. دسترسی به خدمات مراقبت از سلامت مناسب، یکی دیگر از مسائلی است که دولتها باید برای حل آن اقدام کنند. همچنین به موازات کاهش بُعد خانوار و رشد خانوادههای هستهای، پوشش تأمین اجتماعی افراد سالمند تحت تأثیر قرار گرفته است، به همین دلیل نگرانیهای فزایندهای در خصوص تضمین تأمین اجتماعی، رفاه افراد سالمند، ارتقای سلامت و فعالیتهای آنان در دوران سالمندی وجود دارد [1].
از این رو، با افزایش تعداد سالمندان، طولانی شدن عمر و سپری شدن بخش چشمگیری از زندگی افراد در دوران سوم و چهارم زندگی، مسئله بهزیستن سالمندان به چالشی در عرصه سیاستگذاری و موضوع مهم پژوهشی در دنیای آکادمیک تبدیل شده است [8]. در این راستا، سالمندان در کانون و محور سیاستهای اجتماعی و رفاهی قرار گرفتهاند [6].
سیاستهای کلی جمعیت (1393) در ایران بر فرهنگسازی برای احترام و تکریم سالمندان و ایجاد شرایط لازم برای تأمین سلامت و نگهداری آنان در خانواده و پیشبینی سازوکار لازم برای بهرهمندی از تجارب و توانمندیهای سالمندان در عرصههای مناسب تأکید شده است [9]. علاوه بر عرصه سیاستگذاری، در دنیای آکادمیک، نظریهپردازی، مفهومسازی و سنجش بهزیستن سالمندان مورد توجه قرار گرفته است. در این زمینه نظریه لذتگرایی بر برقراری تعادل بین درد و لذت [11 ،10]، نظریه خواسته بر رضایت از ترجیحات و رسیدن به خواستهها [12]، نظریه فهرست عینی بر تجارب خوشایند و ارضای خواستهها در فهرستی از موارد بهزیستن [13]، نظریه آمارتیاسن بر آزادی تأکید کردهاند.
در تعریف بهزیستن سالمندان، آلیس دی به سه بُعد رفاهی شامل بهزیستن ذهنی، در اختیار داشتن آشیانه امن خصوصی و ظرفیت فعالیت مستقل تأکید داشته است [14]. کنی به سه بُعد رفاه (تهیه غذا، آب آشامیدنی، سرپناه، مراقبت بهداشتی و سایر ملزومات شکوفایی جسمانی)، خرسندی (احساس مداوم رضایت فرد از زندگی) و آزادی (حق انتخاب سرنوشت و توانایی زیستن زندگی انتخاب شده) اشاره کرده است [15].
با توجه به پیچیدگی، چندبُعدی و چندسطحی بودن مفهوم بهزیستن، برای سنجش آن شاخصهای مختلفی در ابعاد عینی و ذهنی گرفته تا سطوح خرد و کلان ارائه شده است [19-16]. برای سنجش بهزیستن در سطح خرد یا فردی، مقیاسهایی نظیر بهزیستن روانشناختی ریف ، بهزیستن اجتماعی کیز و مؤلفههای رفاه اجتماعی فیتزپتریک ارائه شده است [22-20].
در سطح کلان (بینالمللی، ملّی و منطقهای) نیز برای سنجش وضعیت بهزیستن سالمندان در دو دهه اخیر شاخصهای مختلفی توسط سازمانها و محققان معرفی شده است. در این زمینه میتوان به شاخصهایی نظیر شاخصهای جهانی بهزیستن، شاخص ملّی بهزیستن، زندگی بهتر، فقر چندبُعدی، بهزیستن جمعیتهای سالمند، شهر شاد، شهر دوستدار سالمند، آسیبپذیری سالمندی، سالمندی فعال، سالمندی جامعه هارتفورد، سالمندی موفقمؤسسه میلکن، جهانی آمادگی برای سالمندی و اخیراً شاخص جهانی دیدهبان سالمندی اشاره کرد [35-23]. در این مقاله، برای سنجش بهزیستن سالمندان از چارچوب شاخص دیدهبان سالمندی استفاده میشود.
هدف از شاخص دیدهبان سالمندی، توصیف و اندازهگیری بهزیستن سالمندان است [36]. این شاخص برگرفته از دو شاخص سالمندی فعال و شاخص توسعه انسانی برای اندازهگیری بهزیستن سالمندان در سطح کلان و با استفاده از دادههای ملّی و بینالمللی است. شاخص دیدهبان سالمندی، اولین چارچوب تحلیلی است که با استفاده از دادههای کمی و قابل مقایسه در سطح جهانی، ملّی و منطقهای به رصد و اندازهگیری جنبههای مهم اقتصادی و اجتماعی بهزیستن سالمندان میپردازد.
شکلگیری شاخص دیدهبان سالمندی بر اساس سه هدف اصلی استوار بوده است: نیاز برای پررنگ کردن اهمیت دادههای قابل مقایسه برای سالمندان، نیاز برای ارائه دادهها به نحوی که سیاستگذاران ملّی و بینالمللی را درگیر کند و همچنین نیاز برای کمک به آینده سیاستهای عملیاتی در بافتارهای متفاوت در سطح دنیا [35].
بر این اساس، شاخص دیدهبان سالمندی در چهار بُعد امنیت درآمدی وضعیت سلامت، قابلیت/توانمندی و مناسبسازی محیط، تلاش دارد تا تصویر کاملی از بهزیستن سالمندان ارائه کند [37]. در بُعد امنیت درآمدی سیستم بازنشستگی کشوری و عملکرد صندوقهای بازنشستگی اهمیت زیادی دارند. این بُعد با استفاده از میزان پوشش حقوق بازنشستگی، خط فقر سالمندی، رفاه نسبی افراد سالمند و درآمد خالص سرانه ملّی اندازهگیری میشود. در بُعد وضعیت سلامت، امیدِ زندگی در سنین سالمندی و سالهای سالم زندگی و بهزیستن روانشناختی اندازهگیری میشود.
بُعد ظرفیت و توانمندی سالمندان از طریق میزان مشارکت در بازار کار و وضعیت تحصیلی افراد سالمند به عنوان معیاری برای سنجش وضعیت اشتغال و بهکارگیری سرمایه انسانی این قشر اندازهگیری میشود. درنهایت، در بُعد مناسبسازی محیط، شرایط محیطی مناسب برای سالمندان به معنای ایجاد فضایی که در آن سالمندان به وسایل حملونقل عمومی دسترسی داشته باشند، از امنیت فیزیکی لازم برای حضور در اجتماع برخوردار بوده و روابط اجتماعی سالم و مناسب و درنهایت، آزادیهای اجتماعی و فردی داشته باشند، مدنظر است [37].
با استفاده از این چارچوب تحلیلی، وضعیت بهزیستن سالمندان برای 96 کشور جهان، کشورهای آفریقایی، هنگکنگ و روسیه اندازهگیری و تحلیل شده است. علاوه بر این، بر اساس گزارش جهانی دیدهبان سالمندی سال 2013، تفاوت کشورها در رتبه شاخص دیدهبان سالمندی عمدتاً ناشی از جایگاه متفاوت کشورها در شاخص توسعه انسانی است. [40-37 ،35]
از اینرو، با توجه به خلأ پژوهشی در این موضوع در ایران، اهداف مقاله شامل بررسی و سنجش وضعیت بهزیستن سالمندان ایرانی و تعیین جایگاه ایران در مقایسه با کشورهای دیگر و همچنین محاسبه شاخص دیدهبان سالمندی برای استانهای مختلف کشور و رابطه آن با شاخص توسعه انسانی است. در این راستا، ابتدا با استفاده از چارچوب تحلیلی محاسباتی شاخص جهانی دیدهبان سالمندی، وضعیت بهزیستن سالمندان ایرانی در ابعاد مختلف در سطوح ملّی محاسبه و به تعیین جایگاه ایران در مقایسه با کشورهای دیگر پرداخته، سپس شاخص دیدهبان سالمندی برای 31 استان کشور سنجش و اندازهگیری شده، سپس رابطه آن با شاخص توسعه انسانی استانها مورد آزمون قرار گرفته است.
روش مطالعه
در این مطالعه از روش تحلیل ثانویه استفاده شد. برای سنجش ابعاد شاخص دیدهبان سالمندی، دادهها از منابع مختلف دادهای برای سال 1395 یا سالهای نزدیک به آن شامل دادههای سرشماری 1395، دادههای طرح هزینه و درآمد خانوار 1395، دادههای صندوقهای بازنشستگی کشوری 1397-1396، حسابهای ملّی و منطقهای 1395، دادههای پیمایش ملّی ارزشها و نگرشهای ایرانیان 1394 و پیمایش ملّی سرمایه اجتماعی 1393 و 1397 استفاده شده است [47-41 ،4]. تجزیه و تحلیل دادهها بر اساس چارچوب روششناسی شاخص جهانی دیدهبان سالمندی در محیط نرمافزاری اکسل و در نسخه 25 نرمافزار SPSS توسط نگارندگان مقاله انجام شد.
از نظر روششناسی از چارچوب تحلیلی و روششناسی گزارش جهانی شاخص دیدهبان سالمندی استفاده شد. شاخص دیدهبان سالمندی بر اساس چهار بُعد کلیدیِ پوشش مهمترین بخشهای بهزیستن، رفاه، تجربیات و فرصتهای سالمندان را اندازه گیری میکند. این ابعاد شامل امنیت درآمدی، وضعیت سلامت، قابلیت و توانمندی و مناسبسازی جوامع و محیط هستند. همانطور که در تصویر شماره 1 مشخص است، هرکدام از این ابعاد یک سری مؤلفه دارند: بُعد امنیت درآمدی با استفاده از چهار مؤلفه شامل میزان پوشش مستمری بازنشستگی، خط فقر سالمندی، رفاه نسبی افراد سالمند و سرانه درآمد ناخالص ملّی اندازهگیری میشود. منابع دادهای برآورد مقادیر این مؤلفهها شامل گزارشات پوشش مستمری بازنشستگی سازمان تأمین اجتماعی، صندوق بازنشستگی و سایر صندوقها برای سالهای 1396 و 1397، دادههای هزینه و درآمد خانوار 1395 و حسابهای ملّی و منطقهای کشور 1395 بوده است.
بُعد سلامت با استفاده از سه مؤلفه شامل امیدِ زندگی در شصت سالگی، امیدِ زندگی سالم در شصت سالگی و بهزیستن روانشناختی اندازهگیری میشود. مقادیر مؤلفههای امید زندگی بر اساس برآوردهای مرکز آمار ایران [48] و مطالعات پیشین [52-49] به دست آمد و مقادیر مؤلفه بهزیستن روانشناختی بر اساس دادههای پیمایش ملّی ارزشها و نگرشهای ایرانیان سال 1394 محاسبه شد.
بُعد ظرفیت و توانمندی با استفاده از دو مؤلفه شامل میزان مشارکت در بازار کار و وضعیت تحصیلی افراد سالمند به عنوان معیارهای سنجش وضعیت اشتغال و بهکارگیری سرمایه انسانی سالمندان اندازهگیری میشود. برای محاسبه این مؤلفهها از نتایج سرشماری 1395 استفاده شد. بُعد مناسبسازی محیط از طریق رضایت از حملونقل عمومی، امنیت فیزیکی، ارتباطات اجتماعی و آزادیهای مدنی سنجیده و اندازهگیری شده است. منابع دادهای این مؤلفهها شامل دادههای پیمایش ملّی سرمایه اجتماعی در ایران برای سالهای 1393 و 1397 بوده است.
ساخت و سنجش ابعاد چهارگانه و شاخص کلی دیدهبان سالمندی در سطوح ملّی و استانی توسط نگارندگان مقاله و با اقتباس از گزارش شاخص جهانی دیدهبان سالمندی در پنج مرحله زیر انجام شد [35]:
اول، تمام مقادیر مؤلفهها به شکل مقادیر مثبت ارائه شد. از این رو، مقدار مؤلفه نرخ فقر معکوس شد که بیانگر عدم ریسک فقر است.
دوم، مقدار هر مؤلفه در مقدار نرمالشده آن محاسبه و ارائه شد. با استفاده از فرمول نرمال کردن دادهها، از حداقل و حداکثر مقادیر برای نرمال کردن هرکدام از مؤلفهها در دامنه بین صفر تا صد استفاده شد [53].
سوم، میانگین هندسی مقادیر مؤلفهها (با توجه به وزنهای مختلف) در درون هر بُعد محاسبه شد. وزنهای دادهشده به هرکدام از مؤلفهها در هر بُعد یکسان نیست. در بُعد امنیت درآمدی وزنهای چهار مؤلفه به صورت 40 درصد برای پوشش حقوق مستمری، 20 درصد برای نرخ فقر، 20 درصد برای رفاه نسبی سالمندان و 20 درصد برای سرانه تولید ناخالص داخلی است. در بُعد سلامت وزنهای سه مؤلفه به صورت 40 درصد برای امیدِ زندگی در شصت سالگی، 40 درصد برای امیدِ زندگی سالم در شصت سالگی و 20 درصد برای بهزیستن روانشناختی بوده است. در بُعد ظرفیت و توانمندی، هر دو مؤلفه اشتغال و تحصیلات و در بُعد مناسبسازی محیط، هر چهار مؤلفه، یعنی ارتباطات اجتماعی، امنیت فیزیکی، آزادی مدنی و دسترسی به حملونقل عمومی وزنهای برابر و یکسانی داشتند [35].
چهارم، شاخص کلی دیدهبان سالمندی، همانطور که در فرمول زیر [35] مشخص است، بر اساس میانگین هندسی مقادیر نرمال شده با وزن یکسان هر چهار بُعد (I) شامل امنیت درآمدی، سلامت، ظرفیت و توانمندی و مناسبسازی محیط به دست آمد (فرمول شماره 1).
پنجم، درنهایت، بر اساس نمرات در هر بُعد و همچنین نمره شاخص ترکیبی دیدهبان سالمندی، جایگاه ایران با کشورهای دیگر مقایسه و همچنین در سطح استانی، 31 استان کشور مقایسه و رتبهبندی شدند.
درنهایت، پس از محاسبه نمره شاخص کلی دیدهبان سالمندی و ابعاد چهارگانه آن برای استانهای مختلف کشور، جهت تعیین تفاوتهای استانی شاخص در بسترهای مختلف توسعهای، به آزمون رابطه نمره شاخص توسعه انسانی با نمرات ابعاد و شاخص کلی دیدهبان سالمندی پرداختیم [54].
یافتهها
برآورد شاخص دیدهبان سالمندی ایران و مقایسه آن با سایر کشورها
برای ساخت ابعاد چهارگانه شاخص دیدهبان سالمندی در سطح ملّی و استانی، ابتدا تمام مقادیر مؤلفهها به شکل مقادیر مثبت ارائه شد. سپس، تمام مؤلفهها به شکل نمرات نرمالشده بین صفر تا صد ارائه و برای ساخت هر بُعد، با توجه به وزنهای مختلف مؤلفهها از میانگین هندسی استفاده شد. درنهایت، شاخص کلی دیدهبان سالمندی محاسبه شد. همانطور که در تصویر شماره 2 مشاهده میشود در سطح ملّی در میان ابعاد چهارگانه شاخص دیدهبان سالمندی، بُعد مناسبسازی محیط بیشترین و بُعد قابلیت/توانمندی کمترین نمره (امتیاز) را داشته است. در گزارش دیدهبان سالمندی برای کشورهای مختلف نیز مانند ایران بالاترین و پایینترین امتیاز بهترتیب مربوط به ابعاد مناسبسازی محیط و قابلیت/توانمندی بوده است [37].
مقایسه شاخص کلی دیدهبان سالمندی ایران و ابعاد مختلف آن با 96 کشور جهان (محاسبهشده در گزارش دیدهبان سالمندی 2015 نشان داد ایران در رتبه 64 در شاخص کلی دیدهبان سالمندی قرار دارد [37]. همانطور که تصویر شماره 3 نشان میدهد ایران در بُعد امنیت درآمدی رتبه 65، در بُعد وضعیت سلامت رتبه 43، در بُعد ظرفیت و توانمندی رتبه 88 و در بُعد مناسبسازی محیط رتبه 49 را در میان 97 کشور بررسیشده دارد. از این رو، بهترین رتبه و جایگاه ایران در بُعد وضعیت سلامت و بدترین آن در بُعد ظرفیت و توانمندی است. به طوری که ایران در بُعد اخیر (توانمندی سالمندان) جزو ده کشور پایین بوده است.
محاسبه و رتبهبندی استانها در شاخص دیدهبان سالمندی
در سطح استانی همانطور که جدول شماره 1 نشان میدهد دامنه نمرات در بُعد امنیت درآمدی سالمندان از 4 درصد در استان سیستان و بلوچستان تا 86 درصد در استان تهران در نوسان بوده است. بُعد وضعیت سلامت سالمندان از 10 درصد در خراسان جنوبی تا حدود 90 درصد در استان تهران در نوسان بوده است. دامنه نمرات بُعد ظرفیت و توانمندی سالمندان از 13 درصد در استان ایلام تا 48 درصد در استان تهران بوده است. درنهایت، نمرات بُعد مناسبسازی محیط از 58 درصد در استانهای خوزستان و کرمانشاه تا 80 درصد در استان سمنان تفاوت و نوسان داشته است. از این رو، نتایج بیانگر تفاوتهای استانی قابلتوجهی در ابعاد مختلف شاخص دیدهبان سالمندی، بهویژه امنیت درآمدی و وضعیت سلامت سالمندان است.
همانطور که در تصویر شماره 4 مشخص است، در بُعد امنیت درآمدی سالمندان، استان تهران رتبه نخست و استان سیستان و بلوچستان رتبه آخر را دارد. وضعیت امنیت درآمدی سالمندان در استانهای تهران، سمنان و البرز بهتر از سایر استانها بوده است. در مقابل، کمترین امنیت درآمدی سالمندان به استانهای خراسان جنوبی، خراسان شمالی و سیستان و بلوچستان مربوط است. از این رو، سالمندان ساکن در استان تهران، پایتخت و دو استان همجوار آن بالاترین امنیت درآمدی داشتهاند. در مقابل، پایینترین امنیت درآمدی سالمندان مربوط به استانهای شرقی کشور بوده است.
در خصوص بُعد وضعیت سلامت سالمندان، همانطور که تصویر شماره 5 نشان میدهد استان تهران رتبه نخست و استان خراسان جنوبی رتبه آخر را دارد. سالمندان ساکن در استانهای تهران، اصفهان، مازندران و البرز بالاترین امتیاز را در بُعد وضعیت سلامت داشتهاند. در مقابل، سالمندان ساکن در استانهای سیستان و بلوچستان، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و خراسان جنوبی کمترین امتیاز را در بُعد وضعیت سلامت داشتهاند. این وضعیت بیانگر نابرابری استانی محسوس در وضعیت سلامت سالمندان است.
بررسی وضعیت ظرفیت و توانمندی سالمندان در استانهای مختلف کشور در تصویر شماره 6 نشان میدهد استان تهران رتبه نخست و استان ایلام رتبه آخر را دارد. سالمندان ساکن در استانهای تهران، بوشهر، خراسان رضوی و فارس بالاترین امتیاز را در بُعد قابلیت و توانمندی سالمندان داشتهاند. در مقابل، پایینترین امتیاز در این بُعد به سالمندان ساکن در استانهای چهارمحال و بختیاری، قزوین و ایلام تعلّق داشته است.
در بُعد مناسبسازی محیط که بر اساس چهار مؤلفه ارتباط اجتماعی، امنیت فیزیکی، آزادی مدنی و دسترسی به وسایل نقلیه عمومی است، استان سمنان رتبه نخست و استان خوزستان رتبه آخر را کسب کردهاند. همانطور که در تصویر شماره 7 مشخص است در بُعد مناسبسازی محیط استانهای سمنان، بوشهر، قم و فارس بالاترین امتیاز و در مقابل، استانهای کردستان، سیستان و بلوچستان، کرمانشاه و خوزستان پایینترین امتیاز را داشته و در جایگاههای آخر قرار گرفتهاند.
درنهایت، شاخص کلی دیدهبان سالمندی برای استانها با استفاده از میانگین هندسی مقادیر نرمالشده هر چهار بُعد مذکور (امنیت درآمدی، وضعیت سلامت، ظرفیت و توانمندی، مناسبسازی محیط)، محاسبه و با یکدیگر مقایسه شدهاند. امتیاز و رتبه هرکدام از استانهای کشور در شاخص کلی دیدهبان سالمندی در جدول شماره 1 ارائه شده است. بر این اساس، تفاوتهای استانی قابل ملاحظهای در شاخص کلی دیدهبان سالمندی وجود دارد. دامنه نمره/امتیاز شاخص از 6/5 در استان سیستان و بلوچستان تا 77/9 در استان تهران در نوسان بوده است.
از این رو، استان تهران بالاترین امتیاز و رتبه را در شاخص کلی دیدهبان سالمندی دارد و در آن سوی طیف، استان سیستان و بلوچستان قرار دارد که پایینترین امتیاز و رتبه در شاخص کلی دیدهبان سالمندی در میان 31 استان کشور دارد. همانطور که در تصویر شماره 8 مشخص است استانهای تهران، سمنان و فارس، به ترتیب، رتبههای اول تا سوم را در شاخص دیدهبان سالمندی دارند. در مقابل، استانهای خراسان جنوبی، ایلام و سیستان و بلوچستان، به ترتیب، در رتبهها و جایگاههای آخر در شاخص دیدهبان سالمندی قرار دارند.
بدین ترتیب، تفاوتهای استانی زیادی در شاخص دیدهبان سالمندی وجود دارد. به نظر میرسد بخش قابلتوجهی از این تفاوتها ناشی از سطوح نابرابر توسعهای در استانهای ایران باشد. به همین دلیل، در ادامه به آزمون رابطه شاخص توسعه انسانی استانهای کشور با شاخص دیدهبان سالمندی میپردازیم.
رابطه شاخص توسعه انسانی استانها با شاخص دیدهبان سالمندی
برخی مطالعات به بررسی رابطه شاخص دیدهبان سالمندی با شاخص توسعه انسانی پرداخته و همبستگی مثبت بین این دو شاخص ارائه کردهاند [35]. از این رو، در این بخش از مقاله به بررسی رابطه شاخص توسعه انسانی با شاخص کلی دیدهبان سالمندی برای 31 استان کشور پرداخته میشود. همانطور که تصویر شماره 9 نشان میدهد همبستگی مثبت و قوی (0/726=r) بین این دو شاخص در سطح استانهای کشور وجود دارد. از این رو، با افزایش شاخص توسعه انسانی، نمره/امتیاز شاخص دیدهبان سالمندی افزایش مییابد. بر این اساس، استانهای با سطح توسعه انسانی بالا، نمره شاخص دیدهبان سالمندی بالاتری دارند و در مقابل، استانهای با نمره پایین شاخص دیدهبان سالمندی در زمره استانهای با سطح پایین توسعه انسانی قرار دارند.
علاوه بر این، به بررسی رابطه شاخص توسعه انسانی با هرکدام از ابعاد چهارگانه شاخص دیدهبان سالمندی (شامل امنیت درآمدی، وضعیت سلامت، ظرفیت/توانمندی و مناسبسازی محیط) پرداخته شد. همانطور که در تصویر شماره 10 مشاهده میشود همه ابعاد مذکور (به استثنای بُعد مناسبسازی محیط) با شاخص توسعه انسانی رابطه مثبت و معناداری دارند. ضریب همبستگی شاخص توسعه انسانی با بُعد امنیت درآمدی (0/797=r) از سایر ابعاد قویتر است.
بدین ترتیب، در سطح استانی محاسبه شاخص دیدهبان سالمندی بیانگر تفاوتهای محسوسی در وضعیت بهزیستن سالمندان است. استان تهران بالاترین نمره و رتبه در شاخص کلی دیدهبان سالمندی دارد و در مقابل، استان سیستان و بلوچستان قرار دارد که پایینترین نمره و رتبه در شاخص کلی دیدهبان سالمندی در میان 31 استان کشور دارد. تفاوتهای استانی در شاخص دیدهبان سالمندی به شدت متأثر از تفاوتهای توسعهای در کشور است.
بحث
در این مطالعه با استفاده از چارچوب تحلیلی شاخص دیدهبان سالمندی به سنجش وضعیت بهزیستن سالمندان ایرانی در ابعاد مختلف پرداخته شد. پیشتر وضعیت بهزیستن سالمندان برای 96 کشور جهان، کشورهای آفریقایی، هنگکنگ و روسیه با همین روششناسی اندازهگیری و تحلیل شده است [40-35].
بر اساس یافتههای پژوهش، ایران به لحاظ شاخص دیدهبان سالمندی ایران در رتبه 64 در بین 97 کشور قرار دارد. در بُعد امنیت درآمدی رتبه 65، در بُعد وضعیت سلامت رتبه 43، در بُعد ظرفیت و توانمندی رتبه 88 و در بُعد مناسبسازی محیط رتبه 49 را دارد. از این رو، بهترین رتبه و جایگاه ایران در بُعد وضعیت سلامت و بدترین آن در بُعد ظرفیت و توانمندی است. به طوری که ایران در بُعد اخیر (توانمندی سالمندان) جزو ده کشور پایین بوده است.
بر اساس نتایج گزارشهای مؤسسه هلپایج اینترنشنال در رتبهبندی شاخص دیدهبان سالمندی برای 96 کشور، سوئیس، نروژ و سوئد رتبههای اول تا سوم را کسب کرده و افغانستان و مالدیو در رتبههای آخر قرار گرفتهاند. از این رو، بدترین وضعیت را کشورهای آفریقایی و بهترین وضعیت را کشورهای اروپایی در شاخص دیدهبان سالمندی دارند. کشورهایی که وضعیت خوبی در این شاخص دارند، سیاستهای حمایتیِ اقتصادی و اجتماعی خوبی برای حمایت از ظرفیت، بهزیستن و استقلال سالمندان دارند تا مجبور نباشند به خانواده خود متکی باشند. این حمایتها شامل حقوق بازنشستگی و دسترسی به خدمات بهداشتی است [38 ،37 ،35].
در بررسی ابعاد چهارگانه شاخص دیدهبان سالمندی، سالمندان ساکن استان تهران و دو استان همجوار آن، یعنی البرز و سمنان، بالاترین امنیت درآمدی را داشتهاند و در مقابل، پایینترین امنیت درآمدی سالمندان مربوط به استانهای شرقی کشور بوده است. در خصوص بُعد وضعیت سلامت، سالمندان ساکن در استانهای تهران، اصفهان، مازندران و البرز بالاترین امتیاز و در مقابل، سالمندان ساکن در استانهای سیستان و بلوچستان، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و خراسان جنوبی کمترین امتیاز را داشتهاند.
با توجه به نمرات و رتبههای استانها کاملاً مشخص است که این وضعیت متأثر از سطح برخورداری از امکانات بهداشتی و توسعه اجتماعی-اقتصادی نابرابر در کشور است. در بررسی وضعیت قابلیت و توانمندی، سالمندان ساکن در استانهای تهران، بوشهر، خراسان رضوی و فارس بالاترین امتیاز را داشتند و در مقابل، پایینترین امتیاز در این بُعد به سالمندان ساکن استانهای چهارمحال و بختیاری، قزوین و ایلام تعلّق داشته است.
درنهایت، در بُعد مناسبسازی محیط استانهای سمنان، بوشهر، قم و فارس بالاترین امتیاز و در مقابل، استانهای کردستان، سیستان و بلوچستان، کرمانشاه و خوزستان پایینترین امتیاز را داشته و در جایگاههای آخر قرار گرفتهاند. استان تهران در این بُعد رتبه خوبی کسب نکرده است. به نظر میرسد با توجه به تأثیر تراکم جمعیت در فضای شهری بر مؤلفه بهزیستن محیطی، استانهایی مانند تهران و البرز در این مؤلفه نتوانستند همانند ابعاد دیگر وضعیت خوبی داشته باشند. به طور کلی، استان تهران و سپس استانهای سمنان و فارس بالاترین امتیاز و رتبه را در شاخص کلی دیدهبان سالمندی یا وضعیت بهزیستن دارند و در آن سوی طیف، استانهای سیستان و بلوچستان و سپس خراسان جنوبی و ایلام قرار دارند.
بر اساس نتایج، بخش قابلتوجهی از این تفاوتها ناشی از سطوح نابرابر توسعهای در استانهای ایران است. همبستگی مثبت و قوی بین شاخص توسعه انسانی و شاخص دیدهبان سالمندی در استانهای ایران وجود داشت. رابطه مثبت و مستقیم شاخص توسعه انسانی با شاخص دیدهبان سالمندی در برخی مطالعات دیگر به اثبات رسیده است [35]. از این رو، نابرابری بهزیستن و شاخصهای سلامتی و اقتصادی سالمندان در سطح استانهای ایران محسوس است، زیرا بافتار اجتماعی بر این موضوع دلالت دارد که منابع در دسترس افراد میتواند بر اساس سلامت افراد، حضور یا نبود اتفاقات منفی زندگی یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی متفاوت باشد [55 ،14].
با توجه به یافتههای پژوهش در سیاست و برنامهریزی اجتماعی باید توجه داشت که ابعاد بهزیستن در همپوشانی با هم هستند و بهزیستن تعادل بین عوامل فیزیکی، روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی است که بر همه انسانها در زندگی پرمشغله تأثیر میگذارد. اگر یکی از این ابعاد از تعادل خارج شده و دچار اختلال شود، بهزیستن کلی تحت تأثیر قرار میگیرد [56]. توجه به این نکته کلیدی از این جهت اهمیت دارد که بهزیستن، به عنوان یک وضعیت خوشایندی برای سالمندان در ارتباط با بستر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیط معنا پیدا میکند و ابعاد ذهنی و عینی آن با هم در ارتباط هستند [11].
افراد سالمند، دغدغههای زیادی در رابطه با امنیت مالی دارند و از فرو رفتن به دامن فقر در دوران پیری، دسترسی به خدمات مراقبت از سلامت و مراقبتهای پزشکی، مسکن مناسب، تبعیض سنی، تنهایی و احساس بیهوده بودن میترسند. به همین دلیل، تدوین سیاستهای مبتنی بر اطلاعات دقیق و موثق، برای مقابله با مشکلات جمعیت سالمند و بهبود کیفیت زندگی آنان ضروری است [1].
در کنار توجه به امنیت اقتصادی و درآمدی توجه به بُعد ذهنی بهزیستن و احساس خوشبختی سالمندان نیز مهم است. هرچند در کشور ایران امید زندگی افزایش یافته است، اما باید به این نکته توجه داشت که افزایش طول عمر باید همراه با سالم زیستن و احساس هدفمندی و معناداری در زندگی باشد. سالمندی که دارای بهزیستن روانشناختی بالایی باشند، احساس انگیزشی بهتری داشته و درنتیجه بیشتر به دنبال ارتقای استانداردهای عینی زندگی میروند. همچنین احساس بهزیستن بیشتر باعت بهتر شدن وضعیت جسمانی سالمندان میشود [20].
نتیجهگیری نهایی
نتایج بهدستآمده از این مطالعه با استفاده از شاخص دیدهبان سالمندی دارای کاربردهای نظری شامل اندازهگیری وضعیت بهزیستن سالمندان در سطح کلان بر اساس یک روششناسی جدید و همچنین کاربردهای عملی شامل شناخت چالشها و خلاهای سیاستگذاری برای بهبود ابعاد مختلف کیفیت زندگی سالمندان است. از این رو، شاخص دیدهبان سالمندی در واقع وضعیت بهزیستن سالمندان را به نمایش میگذارد و راهی برای ارتقای برنامهریزیهای مناسب جوامع در راستای رسیدن به هدف توسعه انسانی است.
شاخص دیدهبان سالمندی نشان میدهد که سیاستهای اقتصادی و اجتماعی حمایت از اشتغال، درآمد، سلامت و استقلال افراد سالمند برای رفاه و بهزیستن مهم است. ابعاد امنیت مالی مانند توسعه پوشش همگانی حقوق بازنشستگی و کاهش فقر و همچنین بُعد قابلیت و توانمندی مانند فراهم کردن شرایط خوداشتغالی سالمندان و آموزشهای مادامالعمر و مخصوص سالمندان باید در اولویتهای سیاستگذاری قرار گیرد. همچنین نیاز است که توجه بیشتری به سالمندان آسیبپذیر کشور، یعنی سالمندان ساکن در استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و ایلام شود و بستههای حمایتی و رفاهی خاص برای آنان ارائه شود.
درنهایت، باید به این نکته اشاره کرد که کوهورت (نسل) فعلی سالمندان در ایران به دلیل سطح سواد پایینتر و همچنین بُعد خانوار بزرگتر که نمره کمتری در ابعاد امنیت درآمدی، قابلیت و توانمندی به دست آوردهاند، با ورود کوهورتهای آتی به دوران سالمندی تغییراتی در بهتر شدن این مؤلفهها مشاهده خواهد شد، اما دو نکته برای سیاستگذاری قابل توجه است: اول اینکه، تفاوت نیازهای کوهورتهای متعدد سالمندان در ارائه خدمات و ضرورت رصد و شناخت آنها با استفاده از محاسبه شاخصهای مختلف به زیستن است. دوم اینکه، برای بهتر شدن امنیت درآمدی سالمندان کوهورتهای آتی نیازمند اشتغال جوانان و پوشش بیشتر آنان در طرحهای بیمهای مشارکتی هستیم تا شاهد ارتقای بهزیستن سالمندان در سالهای آتی باشیم.
از محدودیتهای مطالعه میتوان به محدویتهای دادهای شامل عدم دسترسی به پوشش مستمری صندوقهای بازنشستگی نفت، بانکها و نیروهای مسلح به تفکیک استان، در دسترس نبودن بسیاری از شاخصها به تفکیک شهر و روستا و یکسان نبودن زمانی شاخصهای بهدستآمده از منابع مختلف دادهای اشاره کرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه به تأیید کمیته تحقیقات مؤسسه راهبردهای بازنشستگی صبا رسیده است (کد: 10.1343).
حامی مالی
این مقاله مورد حمایت مالی مؤسسه راهبردهای بازنشستگی صبا، نهاد پژوهشی صندوق بازنشستگی کشور قرار گرفته است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی و روششناسی: نسیبه زنجری و رسول صادقی؛ تحلیل آماری: رسول صادقی؛ مرور پیشینه، منابع و تهیه پیشنویس: نسیبه زنجری؛ نظارت و اجرای پروژه: نسیبه زنجری.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، در این مقاله تعارض منافع وجود ندارد.
تشکر و قدردانی
نگارندگان مقاله از مؤسسه راهبردهای بازنشستگی صبا برای حمایت از این پژوهش، پژوهشکده آمار و مرکز آمار ایران به دلیل در اختیار قراردادن دادههای موردنیاز و همچنین پیشنهادات ارزشمند آقای زاهد اسدی تشکر و قدردانی میکنند.