دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1402 )                   جلد 18 شماره 1 صفحات 147-134 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Sadeghi R, Khodaparast F S. Living Arrangements of Iranian Older Adults and Its Socio-demographic Correlates. Salmand: Iranian Journal of Ageing 2023; 18 (1) :134-147
URL: http://salmandj.uswr.ac.ir/article-1-2422-fa.html
صادقی رسول، خداپرست فاطمه سادات. ترتیبات زندگی سالمندان ایرانی و هم‌بسته‌های اجتماعی‌جمعیتی آن. سالمند: مجله سالمندی ایران. 1402; 18 (1) :134-147

URL: http://salmandj.uswr.ac.ir/article-1-2422-fa.html


1- گروه جمعیت‌شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2- گروه جمعیت‌شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران. ، lilac1094@yahoo.com
متن کامل [PDF 5033 kb]   (1174 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (2280 مشاهده)
متن کامل:   (1102 مشاهده)
مقدمه
در مراحل مختلف گذار ساختار سنی جمعیت، یکی از گروه‌های عمده‌ سنی، اهمیت و وزن بیشتری یافته و شرایط، مسائل و فرصت‌های متفاوتی را رقم خواهد زد. یکی از مهم‌تـرین فازهـای گـذار سـاختار سـنی کـه پیامـدهای قابـل‌توجهی را بـرای کشـور در پـی دارد، فـاز سالمندی جمعیت است [1]. سالمندی جمعیت، مهم‌ترین پیامد ‌گذار جمعیتی است [2]. در کنـار کـاهش مرگ‌ومیـر و ارتقـای امیـد زنـدگی کـه سـبب افـزایش طـول عمـر بیشتر در سـنین سالمندی و افـزایش جمعیـت سالمند می‌شود، کـاهش بـاروری، نقش پررنگی در افـزایش سـهم جمعیـت سـالمند دارد [3]. 
سالمندی جمعیت یک پدیده جهانی است و تقریباً هر کشوری رشد در تعداد و نسبت سالمندان را تجربه می‌کند [4]. این پدیده از اواسط قرن بیستم به بعد، ابتدا در کشورهای توسعه‌یافته و سپس طی سال‌های اخیر، در کشورهای در حال توسعه در حال وقوع است. بی‌سابقه بودن در طول تاریخ بشر، فراگیر بودن، تقریباً تمام نقاط جهان را تحت ‌تأثیر قرار دادن و پایدار بودن از ویژگی‌های برجسته‌ سالمندی جمعیت است.
در مطالعه‌ مروری، تحقیقات حیطه سالمندی و خانواده که در سال 2020 انجام شده، 4 موضوع چالش‌برانگیر در این حوزه مطرح شد که شامل پیچیدگی روابط عاطفی، تنوع در ساختار خانواده و خانوار، نقش‏ها و عملکردهای خانوادگی وابسته به هم، الگوها و پیامدهای مراقبت است [5]. تغییر در الگوی ترتیبات زندگی یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تنوع در ساختار خانواده و خانوار است. تغییرات فرهنگی و ارزشی در اواخر قرن بیستم و تغییرات متناظر با آن در سطح خانواده، شرایط جدیدی در جامعه‌ مدرن به وجود آورده است که منجر به طرح نظریه گذار دوم جمعیتی شد [6]. 
نوسازی و گذار جمعیتی دوم به دلیل رواج خودشکوفایی و گسترش فردیت، تغییراتی در ساختار و روابطِ بین اعضای خانواده به وجود آورده و با گذشت زمان ساختار و روابط بین خانواده‌ها تغییر کرده است. هرچند در دهه‌های 1950 و 1960، نگرانی‌ها درباره همبستگی خانواده و ظهور خانواده‌ هسته‌ای بود، اما اخیراً این موضوع با بحث درباره گسترش فردگرایی مدرنیته متأخر پیوند خورده است [7]. در چنین وضعیتی تنهـازیستی سالمندان بیشتر از گذشته شده است [8]. 
همچنین در چارچوب نظریه نوسازی ارتباط بین تغییرات در ساختار اجتماعی و تضعیف جایگاه افراد سالمند در جامعه بررسی شده است [9]. در این چارچوب، تأثیر مستقیم تحصیلات بر ترتیبات زندگی به واسطه درک سالمند از بهترین و مناسب‌ترین موقعیت‌های زندگی مشخص می‌شود. علاوه بر این، تحصیلات با تأثیرگذاری بر جنبه‌های دیگر زندگی، مانند تعداد فرزندان، به صورت غیرمستقیم بر ترتیبات زندگی تأثیر می‌گذارد [10]. به علاوه، بر اساس نظریه وظیفه‌ تعیین‌شده خانواده‌ها و سازمان‌های رسمی به دنبال اهداف منحصر‌به‌فرد، اما مکمل هستند. این نظریه تأکید دارد نوسازی از نشانه‌های از بین رفتن خانواده نیست، بلکه نشانه‌ توزیع مجدد تلاش‌ها بین خانواده‌ها و سازمان‌ها است [11].
ترتیبات زندگی افراد سالمند در کشورهای مختلف، تفاوت‌های چشمگیری دارند و این نشان‌دهنده تفاوت در اندازه خانواده و رفتارهای فردی است که تحت ‌تأثیر هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و همچنین شرایط اقتصادی بوده است [8]. در سطح جهانی، 40 درصد از افراد سالمند 60 سال و بالاتر به صورت مستقل (تنها یا فقط با همسرشان) زندگی می‌کنند. در کشورهای توسعه‌یافته حدود سه‌چهارم افراد سالمند و در کشورهای در حال توسعه تنها یک‌چهارم و در کشورهای کمتر توسعه‌یافته یک‌هشتم افراد سالمند به صورت مستقل زندگی می‌کنند. در آینده با توسعه‌یافتگی کشورها و سالمندی جمعیت آن‌ها، زندگی به صورت تنها یا فقط با همسر در میان افراد سالمند بسیار شایع خواهد شد [4، 12]. تبیین گزینه‌های سکونتی سالمندان و استراتژی‌های مختلف اجرا‌شده در جوامعی با سنت‌های فرهنگی و تاریخی متنوع با سطوح مختلف توسعه، پیامدهای مهمی برای درک و مدیریت ما از سالمندی دارد [8].
در کشورهای توسعه‌یافته سیستم تأمین اجتماعی، مستمری ماهیانه و سلامت عمومی برای حمایت از سالمندان گسترش یافته و مکمل منابع فردی و خانوادگی است، اما در کشورهای در حال توسعه آسیایی و آفریقایی و آمریکای جنوبی حمایت دولتی کامل و سازمان‌یافته‌ای وجود ندارد و اغلب سالمندانی که نیاز به حمایت جسمانی، اقتصادی و اجتماعی دارند، بیشتر به خانواده خود تکیه می‏کنند. به همین دلیل، در این کشورها اندازه خانوار، ترتیبات زندگی و روابط بین نسلی مهم است. بیشتر سالمندان با همسر یا همسر و فرزندان بالغ خود در دوران سالمندی زندگی می‌کنند و اندازه خانواده 5/5 است. برای مثال، در مطالعه‌ای که در سال 2002 در کشورهای در حال توسعه انجام شده حدود 8/8 درصد سالمندان تنها زندگی می‌کنند که این میزان برای کشورهای آسیایی (شامل ترکیه، هند، اندونزی، قزاقستان، نپال، پاکستان، فیلیپین، یمن، ازبکستان و بنگلادش) کمتر بود، اما درصد زنان سالمندی که تنها زندگی می‌کنند، بیشتر از مردان سالمند است [13]. 
بیشتر تحقیقات مربوط به ترتیبات زندگی سالمندان مربوط به کشورهای توسعه‌یافته است و در کشورهای در حال توسعه به دلیل مسائل داده‌ای و شیوع کمتر تنها‌زیستی این موضوع کمتر مورد توجه بوده است [8]. در حالی که، ترتیبات زندگی سالمندان در کشورهای در حال ‌توسعه از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا دولت‌ها به دلیل نداشتن نظام‌های مراقبتی و بهداشتی تکامل‌یافته نمی‌توانند تمام حمایت‌های مورد نیاز سالمندان را فراهم کنند [14].
در ایران هر‌چند جمعیت سالمند سهم 10 درصدی از جمعیت کشور را به‌ خود اختصاص داده، اما سرعت رشد جمعیت سالمند بسیار سریع است و تعداد و سهم سالمندان به سرعت در حال افزایش است [5] و تا سال 2050 به حدود 30 درصد خواهد رسید [9]. با افزایش جمعیت سالمندان، پرداختن به مسائل مربوط به آنان، از‌جمله ترتیبات زندگی‌ از اهمیت سیاستی برخوردار است. در این راستا، مطالعاتی انجام شده است. 
برای مثال، مطالعه بگی و عباسی‌شوازی با استفاده از داده‌های هزینه و درآمد خانوار نشان داد تعداد خانوارهای با سرپرست سالمند که فرزندی بزرگسال در آن‌ها حضور دارد در مقایسه با گذشته افزایش داشته است. با این حال، به نظر نمی‌رسد که این هم‌سکنایی برای رفاه و آسایش بیشتر والدین سالمند بوده باشد. در‌واقع، تغییرات در ترتیبات زندگی سالمندان در ایران در 3 دهه گذشته موجب وارد آمدن فشار مضاعف بر سالمندان شده است و آن‌ها در سنین بالا همچنان مسئولیت‌هایی همچون مدیریت خانوار و تأمین ملزومات اعضای آن را بر عهده دارند [14]. 
قاضی‌طباطبایی و همکاران در مطالعه نابرابری‌های جنسیتی در زندگی خانوادگی سالمندان تهرانی نشان دادند که سالمندی و مسائل ناشی از آن در شهر تهران زنانه است. زنان بیشتر از مردان تنها زندگی می‌کنند، از نظر اقتصادی ناتوان‌تر از مردان هستند و به دلیل عدم تطابق قوانین با شرایط جدید و مقاومت برخی عناصر فرهنگی در مقابل تغییراتی که زندگی خانوادگی سالمندان را تغییر داده است، شرایط نابرابری بر زندگی زنان سالمند حاکم شده، به شکلی که آنان را حتی در برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی، مانند مسکن و سرپناه ناتوان کرده است [15]. 
آقاجانیان و تامپسون در مطالعه جنسیت و ترتیبات زندگی سالمندان در ایران با مقایسه سرشماری سال 1355 با سال 1385 نشان دادند مردان به زندگی با همسر خود ادامه داده و از طریق ازدواج مجدد همچنان سرپرست خانواده بودند. الگوی زندگی زنان به طور قابل توجهی متفاوت بوده است و حدود 20 درصد مجرد و تنها زندگی می‌کردند، اما در غیر این صورت با فرزندان متاهل عمدتاً پسر زندگی می‌کردند. این مطالعه کاهش الگوی سنتی زندگی مشترک با فرزندان متأهل را بین سال‌های 1355 و 1385 و افزایش زندگی انفرادی در میان زنان نشان را داد. از این رو، مطالعات انجام‌شده الگوهای از تغییرات ترتیبات زندگی سالمندان و پیامدهای آن را نشان داده‌اند، اما کمتر به بررسی تفاوت‌ها و هم‌بسته‌های اجتماعی و جمعیتی آن‌ها پرداخته‌اند. 
بدین ترتیب، با توجه به افزایش امید زندگی و تغییر ساختار خانواده از گسترده‌ به هسته‌ای در سال‌های اخیر، خانواده و سالمندان به یکی از موضوعات مهم تحقیقاتی تبدیل شده و در بستر تغییرات خانواده و سالمندی جمعیت، تغییر الگوی ترتیبات زندگی سالمندان به یک مسئله اجتماعی بدل شده است. در این راستا، هدف از مقاله پیش‌رو بررسی الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان و رابطه‌ عوامل جمعیتی و اجتماعی با آن است. 
روش مطالعه
مطالعه حاضر با استفاده از تحلیل ثانویه داده‌های خام 2 درصدی سرشماری برای سال‌های 1385 و 1395 انجام شد. در این داده‌ها، چارچوب نمونه‌گیری فهرست خانوارهای تمام‌شماری شده در سرشماری بوده است. روش نمونه‌گیری در سطح هر منطقه شهری و روستایی شهرستان‌های کشور به صورت تصادفی ساده طبقه‌بندی‌شده در نظر گرفته شده است. طبقه‌بندی در سطح هر شهرستان بر اساس نقاط شهری/روستایی شهرستان انجام شده و کسر نمونه‌گیری در هر طبقه 2 درصد بوده است. 
بعد از ادغام فایل‌های فردی و خانوار، داده‌ها در محیط نرم‌افزار SPSS نسخه 25 بازبینی و تجزیه‌و‌تحلیل شد. خانوارهای گروهی و دسته‌جمعی از داده‌ها حذف و از میان خانوارهای معمولی ساکن، یعنی کسانی که در یک اقامتگاه زندگی می‌کنند و با یکدیگر هم‌خرج هستند، خانوارهای دارای حداقل یک فرد سالمند انتخاب و بررسی شدند؛ بنابراین جمعیت بررسی‌شده مطالعه، شامل تمام افراد 60 سال به بالای ساکن در خانوارهای معمولی هستند. بر این اساس، تعداد سالمندان بررسی‌شده در داده‌های 2 درصدی سرشماری 1385، 106057 نفر و در سرشماری 1395، 147602 نفر بوده است. 
متغیر وابسته در این مطالعه ترتیبات زندگی سالمندان است که بر اساس 2 سؤال بستگی با سرپرست خانوار و بُعد خانوار، ساخته و در 5 طبقه الگوی تنها، فقط با همسر، با همسر و فرزندان، فقط با فرزندان و با سایرین عملیاتی شد. با توجه به نظریه نوسازی [10] و مطالعات پیشین [1415161718192021] متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضع فعالیت، مالکیت مسکن و محل سکونت به ‌عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. با توجه به ماهیت چندوجهی بودن متغیر وابسته، جهت تحلیل داده‌ها از آزمون رگرسیون لجستیک چندوجهی و نرم‌افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد.
یافته‌ها
 بررسی ویژگی‌های جمعیتی سالمندان بررسی‌شده نشان داد سهم بیشتری از سالمندان در گروه سنی 60 تا 64 سال قرار دارند. تعداد زنان سالمند اندکی بیشتر از مردان سالمند بوده است. در سال 1385 تنها 20‌ درصد از سالمندان بررسی‌شده باسواد بودند، در حالی ‌که در سال 1395، 47 درصد آن‌ها باسواد هستند. از نظر وضعیت فعالیت، اغلب سالمندان مرد در وضعیت دارای درآمد بدون کار و سالمندان زن در وضعیت خانه‌دار قرار داشته‌اند. در سال 1385، حدود 90 درصد سالمندان مالک مسکن بودند و در سال 1395، این نسبت به 82 درصد کاهش یافته است. حدود 72 درصد از سالمندان بررسی‌شده در مناطق شهری و 28 درصد در مناطق روستایی زندگی می‌کردند. 
در خصوص الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان همان‌طور که در جدول شماره 1 مشخص است، زندگی با همسر و فرزندان و زندگی با همسر 2 شکل غالب ترتیبات زندگی سالمندان در ایران هستند.


هم‌سکنایی فقط با فرزندان نسبت به سایر طبقات دیگر سهم کمتری را به خود اختصاص داده است. به علاوه، در طول دهه 1385 تا 1395 سهم سالمندانی که تنها زندگی می‌کردند، از 12 به 15 درصد افزایش یافته است. 
بر اساس نتایج جدول شماره 1، رابطه‌ معناداری بین سن و ترتیبات زندگی سالمندان وجود دارد. برای سنین بالای 80 سال، حدود 60 درصد از سالمندان در وضعیت مستقل (تنهازیستی و هم‌سکنا با همسر) قرار گرفته‌اند. برای هر 2 سال بررسی‌شده، تنهازیستی با افزایش سن افزایش می‌یابد. علاوه بر این، معمولاً هم‌سکنایی با همسر و فرزندان در اوان سالمندی به دلیل اینکه فرزندان هنوز مجرد هستند و از خانواده جدا نشده‌اند، سهم زیادی را به ‌خود اختصاص می‌دهند. 
 همچنین نتایج بیانگر تفاوت‌های جنسیتی معناداری در الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان است. در‌واقع، در الگوهایی که همسر حضور دارد (هم‌سکنایی فقط با همسر و با همسر و فرزندان) مردان سالمند نسبت به زنان سالمند سهم بیشتری به‌ خود اختصاص داده‌اند. در ترتیبات تنهازیستی و هم‌سکنایی فقط با فرزندان، زنان حضور بیشتری در مقایسه با مردان دارند. از این رو، شیوع تنهازیستی در میان زنان سالمند بیش از 4 برابر مردان سالمند بوده است. 
علاوه بر این، یافته‌های جدول شماره 1 نشان داد با افزایش سطح تحصیلات سالمندان، احتمال هم‌سکنایی با فرزند و تنهازیستی کاهش یافته است و سالمندان دارای تحصیلات دانشگاهی بیشتر با همسر و فرزندان خود هم‌سکنا بوده‌اند. درباره وضعیت فعالیت در سال 1385، سالمندان دارای درآمد بدون کار بیشتر از سایر گروه‌ها تنها زندگی می‌کردند، در حالی که در سال 1395، سالمندان خانه‌دار بیشتر از سایرین تنها زندگی می‌کردند. همچنین بر اساس یافته‌ها تنهازیستی برای سالمندان دارای مسکن، کمتر از سالمندان بدون مسکن بوده است. در‌نهایت، یافته‌های جدول شماره 1 نشان می‌دهد که درصد بیشتری از سالمندان روستایی در مقایسه با سالمندان شهری به صورت تنها یا هم‌سکنا فقط با همسر زندگی می‌کنند که این وضعیت می‌تواند ناشی از مهاجرت فرزندان از مناطق روستایی باشد. 
برای آزمون روابط بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته از رگرسیون لجستیک چندوجهی استفاده شد. از بین 5 طبقه متغیر وابسته، تنهازیستی به‌ عنوان طبقه مرجع در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد احتمال وضعیت‌های غیر‌‌تنهازیستی بین مردان سالمند به مراتب بیشتر از زنان سالمند بوده است و در مقابل، زنان سالمند بیشتر به صورت تنها زندگی می‌کنند. همچنین احتمال تنهازیستی بین سالمندان در اوان سالمندی کمتر است و با افزایش سن احتمال تنهازیستی نیز افزایش می‌یابد.
به علاوه، نتایج جدول شماره 2 نشان داد در مقایسه با تنهازیستی، احتمال هم‌سکنایی با همسر و هم‌سکنایی با همسر و فرزندان بین سالمندان بی‌سواد و با تحصیلات پایین‌تر کمتر از سالمندان با تحصیلات دانشگاهی بوده است.


همچنین نتایج نشان داد در مقایسه با تنها زیستی، احتمال هم‌سکنایی با همسر و فرزندان برای سالمندان دارای درآمد بدون کار کمتر از شاغلین است. بر اساس نتایج تحلیل چندمتغیره، تنهازیستی در سالمندانی که فاقد مسکن هستند، بیشتر است و این وضعیت می‌تواند فشار مضاعف بر سالمندان تنهازیست باشد. 
درنهایت، نتایج نشان داد احتمال تنهازیستی و زندگی فقط با همسر در میان سالمندان روستایی به طور معناداری بیشتر از سالمندان شهری است. ضریب Pseudo-R2 ‌نشان داد این متغیرها بین 31 تا 43 درصد تغییرات الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان را برای 2 مقطع زمانی بررسی‌شده تبیین کرده‌اند. 
بحث 
 در این مطالعه، الگوی ترتیبات زندگی سالمندان و عوامل مرتبط با آن برای سال‌های 1385 و 1395 بررسی شد. نتایج مطالعه نشان داد شکل غالب ترتیبات زندگی سالمندان، هم‌سکنایی با همسر و فرزندان بوده است. با این حال، سهم این الگو در طول دهه 1385 تا 1395 تقریباً ثابت بوده و در مقابل، سهم سالمندانی که تنها زندگی می‌کردند، از 12 به 15 درصد افزایش یافته است. در مقایسه با تنهازیستی، احتمال ترتیبات غیرتنهازیستی (مانند هم‌سکنا با همسر، با فرزندان، با همسر و فرزندان) برای مردان سالمند بیشتر از زنان سالمند بوده است. به بیان دیگر، احتمال تنهازیستی بین زنان بیشتر از مردان بوده است که از دلایل آن می‌توان به امید زندگی بالاتر زنان و سپری کردن سال‌های بیشتری از عمر در وضعیت بیوگی و امکان کمترِ ازدواج مجدد زنان نسبت به مردان اشاره کرد. 
این یافته‌ پژوهش با مطالعات کیمونا و نیز گیانگ و همکاران مطابقت دارد [1718]. احتمال بالاتر و زود‌هنگام‌تر مرگ شوهر پیامد قابل انتظار الگوهای ازدواج و مرگ‌و‌میر و در نتیجه بیوگی زنان سالمند معمول‌تر است. اغلب زنان سالمند بیوه سابقاً در خانواده گسترده تأمین مادام‌العمر داشتند و بیوگی زودهنگام آنان به ندرت موجب بروز محرومیت‌ها و آسیب‌هایی برای این گروه می‌شد، در حالی که به دنبال اثر فرایند نوسازی و جهانی شدن در جامعه امروزی این امر محدود یا دشوار شده است. این فرایند از سوی دیگر دسترسی و همراهی فرزندان را نیز تحت‌الشعاع هنجارهای حفظ زندگی شخصی قرار داده و با توجه به ثبات عناصر فرهنگی و حقوق مدنی، موجب شده است تا والدین سالمند، خصوصاً زنان از گذر این تغییرات آسیب‌پذیرتر شوند [15].
نتایج بررسی نشان داد در مقایسه با تنهازیستی، احتمال هم‌سکنایی با همسر، فرزندان، همسر و فرزندان برای سالمندانِ اوان سالمندی و میانه‌ سالمندی بیشتر از کهنسالان بوده است؛ بنابراین با افزایش سن احتمال تنهازیستی نیز افزایش می‌یابد. این یافته‌ پژوهش با مطالعات گیانگ و همکاران و شکوهی مطابقت دارد [1819]. 
همچنین نتایج نشان داد سالمندان با تحصیلات دانشگاهی با احتمال بیشتری با همسر و فرزندان یا با همسر خود هم‌سکنا بوده‌اند و سالمندان بی‌سواد و با تحصیلات پایین با احتمال بیشتری نسبت به سالمندان دانشگاهی به صورت تنها زندگی می‌کنند. این یافته با نتایج مطالعات پانیگرهی مطابقت ندارد، اما با مطالعه‌ ذرتی‌پور مطابقت دارد [2021]. 
در مورد وضعیت فعالیت، نتایج نشان داد سالمندان دارای درآمد بدون کار با احتمال بیشتری نسبت به شاغلین به صورت تنها زندگی می‌کردند. معمولاً سالمندان شاغل در اوان سالمندی قرار دارند و همان‌گونه که قبلاً بیان شد، به دلیل حضور همسر و فرزندان مجرد در خانواده برای این گروه سنی، احتمال هم‌سکنایی با همسر و فرزندان بیشتر است. این یافته‌ پژوهش با مطالعه‌ گیانگ و همکاران مطابقت دارد [17]. 
بر اساس نتایج، سالمندان مالک مسکن بیشتر با همسر و فرزندان خود هم‌سکنا بوده‌اند و با احتمال کمتری تنها زندگی می‌کردند. این یافته‌ پژوهش با مطالعه آقاجانیان و تامپسون مطابقت ندارد [16]. شاید بتوان چنین مطرح کرد که نیاز جوان‌ها به مسکن و مشکلاتی از قبیل گرانی مسکن موجب ماندن آن‌ها با والدین سالمند دارای مسکن شده است. در‌نهایت، نتایج نشان داد در سال‌های 1385 و 1395 در مقایسه با تنها‌زیستی، سالمندان شهری نسبت به سالمندان روستایی با احتمال بیشتری با فرزندان خود هم‌سکنا بوده‌اند و سالمندان روستایی با احتمال بیشتری به صورت تنها زندگی می‌کردند. بنابر نظریه نوسازی، گسترش شهرنشینی و مهاجرت جوانان به شهر موجب ایجاد فاصله جغرافیایی بین جوانان و والدین شده است و سالمندان روستایی به احتمال بیشتر به صورت تنها یا فقط با همسر زندگی می‌کنند. علاوه بر مطابقت این یافته با نظریه نوسازی، این یافته‌ تحقیق با نتایج پژوهش گیانگ و همکاران نیز مطابقت دارد [18]. 
نتیجه‌گیری نهایی
بدین ترتیب، دوران سالمندی معمولاً با تغییرات متعدد نظیر تغییر در ساختار خانواده و ترتیبات زندگی (آشیانه‌خالی)، تغییر در الگوی کار و گذار به بازنشستگی، تغییر در وضعیت سلامت و تغییر هویتی همراه است [22]. بعضی از سالمندان می‌توانند با این تغییرات تطابق پیدا کنند و دوران سالمندی خوبی برای خود رقم بزنند، اما عده‌ای از سالمندان نمی‌توانند و در‌نتیجه مشکلاتی در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان ایجاد می‌شود. پس نیازمند خدمات اجتماعی و آموزش برای سازگاری با دوران سالمندی هستند. هرچند هنوز زندگی با همسر و فرزندان الگوی غالب است، اما تنهازیستی سالمندان در حال افزایش است. با توجه به اینکه سالمندان تنها کمتر در اجتماع حضور دارند و گذران وقت منفعلانه دارند [23]، پیشنهاد می‌شود زمینه‌های حضور و مشارکت این گروه از سالمندان در اجتماع برای افزایش به‌زیستن انجام شود. 
همچنین نتایج نشان داد زنان نسبت به مردان در سنین سالمندی با احتمال بیشتری به صورت تنها زندگی می‌کنند و با مشکلات بیشتری روبه‌رو خواهند شد. از این رو، توجه به مسائل و مشکلات سالمندان تنها، باید سرلوحه برنامه‌ها و سیاست‌های رفاهی در کشور باشد. علاوه بر این‌ها، با ایجاد اشتغال در روستاها، می‌توان تا حدی از مهاجرت جوانان به شهر جلوگیری کرد و احتمال تنهازیستی سالمندان روستایی را کاهش داد.
انجام مطالعه حاضر با محدودیت‌هایی همراه بوده که عمدتاً به ماهیت تحلیل ثانویه داده‌ها مربوط است. با توجه به محدود بودن تعداد متغیرهای بررسی‌شده در سرشماری امکان بررسی ارتباط متغیرهایی نظیر پایگاه اقتصادی‌اجتماعی خانوار و وضعیت سلامت با ترتیبات زندگی سالمندان وجود نداشت. از این رو، انجام مطالعات پیمایشی با در نظر گرفتن تعداد متغیرهای بیشتر پیشنهاد می‌شود. 

ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

این مقاله برگرفته از پژوهش تأیید‌شده با شماره کد IR.UT. REC.1398.054 در کمیته اخلاق دانشگاه تهران است.

حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایان‌نامه کارشناسی ارشد نویسنده دوم در گروه جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران است. 

مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخش‌های پژوهش حاضر مشارکت داشته‌اند. 

تعارض منافع
بنا‌بر اظهار نویسندگان، مقاله تعارض منافع ندارد.

References
1.Sadeghi R. [Age structure transitions and emerging demographic window in Iran: economic outcomes and policy implications (Persian)]. Women's Strategic Studies. 2012; 14(55):95-150. [Link]
2.Mirzaei M, Shams Ghahfarokhi M. [Demography of elder population in Iran over the period 1956 To 2006 (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2007; 2(3):326-31. [Link]

3.Kinsella KG, Phillips DR. Global aging: The challenge of success. Washington, DC: Population Reference Bureau; 2005. [Link]

4.UNESCO, United Nations Department of Economic and Social Affairs. Living arrangements of older persons around the world. Paris: UNESCO; 2005. [Link]

5.Silverstein M, Gans D, Lowenstein A, Giarrusso R, Bengtson VL. Older parent–child relationships in six developed nations: Comparisons at the intersection of affection and conflict. Journal of Marriage and Family. 2010; 72(4):1006-21. [DOI:10.1111/j.1741-3737.2010.00745.x] [PMID] [PMCID]

6.Lesthaeghe R. The second demographic transition: A concise overview of its development. Proceedings of the National Academy of Sciences. 2014; 111(51):18112-5. [DOI:10.1073/pnas.1420441111] [PMID] [PMCID]

7.Lowenstein A, Katz R. Family and age in a global perspective. In: Phillipson, C, Dannefer, D, editors. Handbook of social gerontology. 2010:190-201. [DOI:10.4135/9781446200933.n14]

8.Reher D, Requena M. Living alone in later life: A global perspective. Population and Development Review. 2018; 427-54. [DOI:10.1111/padr.12149]

9.Vauclair, CM, Rudnev M. Modernization theory. In: Gu D, Dupre M, editors. Encyclopedia of gerontology and population aging. Cham: Springer; 2019. [Link]

10.Bolina AF, Tavares DM. Living arrangements of the elderly and the sociodemographic and health determinants: A longitudinal study. Revista Latino-Americana De Enfermagem. 2016; 24:e2737. [DOI:10.1590/1518-8345.0668.2737] [PMID] [PMCID]

11.Silverstein M, Bengtson VL, Litwak E. Theoretical approaches to problems of families, aging, and social support in the context of modernization. In: Biggs S, Hendricks J, Lowenstein A, editors.The need for theory. New York: Routledge; 2020. [DOI:10.4324/9781315230849-14]

12.United Nations. World population ageing 2019. New York: United Nations; 2020. [Link]

13.Bongaarts J, Zimmer Z. Living arrangements of older adults in the developing world: an analysis of demographic and health survey household surveys. The Journals of Gerontology Series B: Psychological Sciences and Social Sciences. 2002; 57(3):S145-57. [DOI:10.1093/geronb/57.3.S145] [PMID]

14.Bagi M, Abbasi Shavazi MJ. [More responsibilities at the older ages: the study of trends and patterns of elderly living arrangements in Iran (Persian)]. Social Development. 2022; 135-66. [Link]

15.Ghazi Tabatabaee M, Mirzaie M, Koosheshi M. [Gender inequalities in family life of the elderly in Tehran (statement of a cultural problem) (Persian)]. Cultural Studies & Communication. 2008; 4(11):21-44. [Link]

16.Aghajanian A, Thompson V. Gender and living arrangements of the elderly in Iran. Asian Population Studies. 2016; 12(2):177-86. [DOI:10.1080/17441730.2016.1150697]

17.Kimuna SR. Living arrangements and conditions of older people in Zimbabwe. African Population Studies. 2005; 20(2). [DOI:10.11564/20-2-398]

18.Giang TL, Pfau WD. Patterns and determinants of living arrangements for the elderly in Vietnam. München: University Library of Munich; 2007. [Link]

19.Shokoohi, (2011). [Investigating the effect of intergenerational relationships on the living arrangements of the elderly 60 years and older in Shiraz (Persian)] [MA Thesis[. Tehran: Allameh Tabataba’i University. [Link]

20.Panigrahi AK, Syamala TS. Living arrangement preferences and health of the institutionalised elderly in Odisha. Bangalore: Institute for Social and Economic Change; 2012. [Link]

21.Zorratipoor K. [Factors affecting the living arrangements of the elderly with emphasis on the need for nursing and daily care in urban areas (Persian)]. [MA. thesis]. Tehran: University of Tehran. [Link]

22.Forster P, Morris M. Successful transition to retirement in Australia. Social Sciences Directory. 2012; 1(1):4-12. [Link]
23.Zanjari N, Sadeghi R, Delbari A. [Analysis of gender differences in time use among Iranian older adults (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2019; 13(5):588-603. [DOI:10.32598/SIJA.13.Special-Issue.588]
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: اجتماعي
دریافت: 1400/12/10 | پذیرش: 1401/3/14 | انتشار: 1402/1/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشريه سالمند: مجله سالمندي ايران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ageing

Designed & Developed by : Yektaweb