دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1404 )                   جلد 20 شماره 4 صفحات 623-610 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Babaei Z, Yadegari F, Vahedi M. Relationship of Aphasia Severity With Quality of Life in Home-dwelling Elderly With Stroke-induced Aphasia in Iran. Salmand: Iranian Journal of Ageing 2026; 20 (4) :610-623
URL: http://salmandj.uswr.ac.ir/article-1-2979-fa.html
بابائی زهرا، یادگاری فریبا، واحدی محسن. بررسی مقایسه‌ای کیفیت زندگی براساس شدت آفازی ناشی از سکته مغزی در سالمندان ساکن منزل: کیفیت زندگی سالمندان در شدت‌های مختلف آفازی. سالمند: مجله سالمندی ایران. 1404; 20 (4) :610-623

URL: http://salmandj.uswr.ac.ir/article-1-2979-fa.html


1- گروه آموزشی گفتاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران. و گروه گفتاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، بابل، ایران.
2- گروه آموزشی گفتاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران. ، fa.yadegari@uswr.ac.ir
3- مرکز تحقیقات سوء مصرف و وابستگی به مواد، دانشکده سلامت اجتماعی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران. و گروه آموزشی آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران.
متن کامل [PDF 5573 kb]   (377 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1482 مشاهده)
متن کامل:   (68 مشاهده)
مقدمه
سالمندیِ جمعیت یک فرآیند شناخته‌شده تحت عنوان گذار سنی است [1] که طی آن نرخ مرگ‌ومیر، باروری و کیفیت زندگی کاهش می‌یابد و درعوض امید به زندگی افزایش پیدا می‌کند [2]. پیش‌بینی می‌شود جوامع درحال توسعه همانند ایران در اواسط قرن 21 با جامعه سالمند روبه‌رو شوند [1]. طبق مطالعات صورت‌گرفته، ایران در سال 1410 با انفجار سالمندی مواجه خواهد شد و 30 درصد از جامعه را سالمندان تشکیل خواهند داد [1، 3]. افزایش جمعیت سالمندی از مهم‌ترین چالش‌های اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی محسوب می‌شود [4]، زیرا سالمندی با از دست رفتن توانایی‌ها و افزایش شیوع بیماری‌های مزمن همانند سکته همراه است [5]، به‌گونه‌ای که از 55 سالگی به 85 سالگی هر 10 سال، میزان ابتلا به سکته 2 برابر می‌شود. آفازی ازجمله شایع‌ترین اختلالات پس از سکته است [6] که در 21-38 درصد از بیماران دچار سکته مشاهده می‌شود [7] و 15 درصد از آن‌ها نیز در درازمدت با آفازی همراه خواهند بود [8]. آفازی یک اصطلاح پزشکی است که به اختلال اکتسابی زبان به دنبال آسیب یا سکته مغزی اشاره دارد و معمولاً نیمکره چپ مغز را درگیر می‌کند و به‌عنوان یک اختلال زبانی، استفاده و درک زبان را تحت تأثیر قرار می‌دهد [9، 10]. 
آفازی علاوه‌بر همراه بودن با مشکلات پزشکی، محدودیت‌های حرکتی و ارتباطی، آشفتگی‌های عاطفی و اجتماعی [9-11]، محدود شدن استقلال، کاهش سطح انرژی و کاهش توانمندی جسمی، اختلال ارتباطی است که باعث پاسخ‌های غیرمفید ازسوی دیگران و ایجاد موانع محیطی می‌شود و خواسته‌های اجتماعی، روابط بین فردی، موقعیت‌های ارتباطی و زندگی اجتماعی را دستخوش تغییراتی می‌کند [12، 13]. به‌علاوه به دامنه‌ای از پاسخ‌های عاطفی شامل ترس و اضطراب و به مرور زمان کاهش و از دست رفتن اعتمادبه‌نفس منجر می‌شود [14، 15] و می‌تواند تأثیر منفی بر بهبودی، پاسخ به درمان، سازگاری روانی اجتماعی و به‌طور ویژه کیفیت زندگی فرد بگذارد [16، 17]. در نتیجه آگاهی از وضعیت کیفیت زندگی افراد سالمند دارای آفازی، برای ارائه مراقبت‌های بهینه و مداخلات حمایتی ضروری است [18]. 
شواهد نشان می‌دهد افراد دارای آفازی نه‌تنها نسبت به افراد سالم بلکه افراد با سایر بیماری‌ها همچون آلزایمر و سرطان و حتی افراد دچار سکته بدون آفازی نیز کیفیت زندگی بدتری دارند [13، 19، 20]، شرایطی که با شدت آفازی همبسته است [21]. باتوجه‌به اینکه دنیای امروز دنیای ارتباطات سریع است و به مدالیته‌های مکتوب و شفاهی متکی است، انتظار می‌رود زندگی افراد دارای آفازی در این حوزه‌ها با مشکلاتی مواجه باشد [22]. 
در زمینه بررسی تفاوت کیفیت زندگی سالمندان در شدت‌های مختلف بیماری‌های مزمن و ارتباط بین این دو، مطالعات مختلفی انجام شده‌است؛ برای‌نمونه در مطالعه‌ای ارتباط بین شدت بیماری پارکینسون، سکته و بیماری‌های قلبی‌عروقی با کیفیت زندگی بررسی شد. نتایج حاکی از عدم وجود رابطه خطی میان شدت بیماری قلبی‌عروقی و سکته با کیفیت زندگی بود و تنها بین شدت بیماری پارکینسون و کیفیت زندگی رابطه خطی به وضوح دیده شد [23]. همچنین، در مطالعات مرتبط با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به آلزایمر، کاهش کیفیت زندگی با افزایش شدت این بیماری مشاهده ‌شد [24، 25].
 در تحقیقات مربوط به رابطه شدت سکته مغزی با کیفیت زندگی بازماندگان و مراقبان آن‌ها، ارتباطی میان شدت سکته و کیفیت زندگی مراقبان مشاهده نشد [26]، اما به‌طور هم‌زمان، چندین مطالعه دیگر ارتباط منفی بین نمره کیفیت زندگی و شدت سکته در بازماندگان این عارضه را گزارش کردند [27-31]. مطالعه‌ دیگری نیز نشان داد هرچند با افزایش شدت سکته، کیفیت زندگی کاهش می‌یابد، اما این تأثیر پس از گذشت 12 ماه از سکته ناپدید می‌شود و فارغ از شدت سکته، شدت آفازی تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی دارد [32]. در زمینه بررسی ارتباط بین کیفیت زندگی و شدت آفازی و تفاوت کیفیت زندگی در شدت‌های مختلف با استفاده از ابزارهای عمومی و اختصاصیِ ارزیابی کیفیت زندگی و مقیاس‌های مختلفِ ارزیابی شدت آفازی، مطالعات متعددی بر روی افرادی با میانگین سنی حداقل 60 سال انجام شده است که نتایج اکثر مطالعات نشانگر کاهش کیفیت زندگی به دنبال افزایش شدت آفازی است. البته تعداد اندکی از مطالعات نیز عدم ارتباط معنی‌دار بین کیفیت زندگی و شدت بیماری نشان داد [33-36]. بررسی این موضوع با چالش‌هایی روبه‌ر‌و بوده است. به‌عنوان‌مثال، در برخی از این مطالعات، افرادی که دارای آفازی شدید بودند به‌دلیل مشکلاتی در درک و پاسخ‌دهی به سؤالات از مطالعه کنار گذاشته شدند [17، 21، 34، 37، 38]. همچنین، مجریان پرسش‌نامه به‌دلیل عدم آموزش کافی در زمینه چگونگی حمایت از نیازهای ارتباطی افراد با آفازی با مشکلاتی مواجه شدند [15].
 نکته قابل‌توجه این است که ماهیت بیماری و ابزارهای مورداستفاده برای سنجش شدت و کیفیت زندگی می‌تواند نتایج تحقیقات را به‌طور چشمگیری تحت تأثیر قرار دهد. به‌علاوه، هریک از بیماری‌های مزمن معمولاً بر جنبه‌های خاصی از ابزارهای ارزیابی کیفیت زندگی تأثیر بیشتری می‌گذارند که مرتبط با ویژگی‌های خاص آن بیماری است [23، 39].
به‌دلیل تنوع ابزارهای سنجش کیفیت زندگی و متدلوژی‌های مورداستفاده در تحقیقات، مقایسه و تعمیم نتایج باید با احتیاط انجام شود، زیرا هر ابزار ممکن است شدت علائم آفازی و کیفیت زندگی را به‌طور متفاوتی برآورد کند [40] و متدلوژی‌های مختلف می‌تواند به نتایج گوناگونی منجر شود [41]. باتوجه‌به وجود این چالش‌ها و اهمیت فرهنگ در تأثیرگذاری بر کیفیت زندگی و همچنین کمبود مطالعات پیرامون ارتباط میان شدت آفازی و کیفیت زندگی در سالمندان ایرانی و همچنین مقایسه کیفیت زندگی در شدت‌های مختلف، این مطالعه ضرورت می‌یابد. تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی با استفاده از مقیاس کیفیت زندگی آفازی و سکته (SAQOL-39) در شدت‌های مختلف آفازی و بررسی مقایسه‌ای آن در شدت‌های مختلف آفازی انجام شد.

روش مطالعه
مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی‌تحلیلی است که در سال‌های 1401-1402، به‌صورت مقطعی و با شرکت سالمندان مبتلا به آفازی ناشی از سکته مغزی در دوران تحت حاد و مزمن انجام شد. تمامی شرکت‌کنندگان سنشان 60 سال و بالاتر بود و دارای آفازی ناشی از سکته مغزی بودند و طی نمونه‌گیری هدفمند و سپس با گلوله برفی از کلینیک‌ها و بیمارستان‌های سطح شهر تهران، آمل، کرمان و شیراز در این مطالعه شرکت کردند.
 معیارهای ورود به مطالعه عبارت‌اند از: داشتن حداقل سن 60 سال، کسب حداقل نمره 25 در بسته آزمون تشخیصی زبان‌پریشی فارسی نسخه غربالگری بالینی(P-DABB-1) [42]، فارسی زبان یا تسلط بر فارسی در صورت دوزبانه بودن و نداشتن سابقه مشکلات روانپزشکی و شناختی قبل از سکته و گذشت حداقل 1 ماه از وقوع سکته، با تأیید پزشک معالج درخصوص ثبات وضعیت بیمار.
برای جمع‌آوری اطلاعات از فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی، بسته آزمون تشخیصی زبان‌پریشی فارسی (P-DAB-1) نسخه غربالگری بالینی [42] و نسخه فارسی SAQOL-39 [43] استفاده شد. فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی برای تعیین اطلاعاتی همچون سن، جنسیت و مدت‌زمان گذشته از سکته مورد استفاده قرار گرفت. 
نیلی‌پور و همکاران -آزمون P-DAB-1، جهت غربالگری و ارزیابی شدت اختلالات زبانی اکتسابی ناشی از آسیب مغزی را در سال 1394 تدوین کرده‌اند. این آزمون از نظر ساختار و معیارهای تشخیصی از مجموعه آزمون زبان‌پریشی غربی (WAB-R) الهام گرفته شده است و دارای ثبات درونی خوب (0/71) و همبستگی آزمون-بازآزمون مناسب (0/01>P و 0/65=r) بود [42]. این آزمون از 6 آزمایه (کیفیت محتوای گفتار، میزان روانی گفتار،  درک شنیداری، درک دستورات پیوسته، توانایی تکرار کردن و توانایی نامیدن) تشکیل شده است که هر آزمایه 10 امتیاز دارد. حاصل جمع نمره آزمایه‌ها بر 6 تقسیم و در عدد 10 ضرب می‌شود. امتیاز به‌دست‌آمده نمره شدت یا بهره آفازی (AQ-1) بود. نمره 93-100 نشانگر نبود آفازی و نمره 92 و کمتر نشانگر آفازی با شدت‌های مختلف است. شدت آفازی در 4 دسته خفیف (76-92)، متوسط (51-75)، شدید (26-50) و خیلی شدید (0-25) طبقه‌بندی می‌شود. در نتیجه هر چقدر نمره AQ-1 فردی بیشتر باشد، شدت آفازی کمتر است. مقیاس SAQOL-39، مقیاس روا و معتبری است که در سال 2003 هیلاری و همکاران معرفی کرده‌اند که کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را در آفازی پس از سکته می‌سنجد؛ شامل 4 حوزه فیزیکی (17 گویه)، روانی اجتماعی (11 گویه)، ارتباطی (7 گویه) و انرژی (4 گویه) است [21، 44]. 
ویژگی‌های روان‌سنجی نسخه فارسی این پرسش‌نامه در ایران، عزیزبیگی و همکاران در سال 2021 تأیید کرده‌اند. ثبات درونی(0/70<α) و اعتبار آزمون-بازآزمون (0/70<α) هر دو نسخه خودگزارش‌دهی و پروکسی رضایت‌بخش بود. روایی همگرای آزمون با SF-12 متوسط تا قوی بود (0/70=r برای نسخه پروکسی و 0/43=r برای نسخه خودگزارش‌دهی). 
توافق رضایت‌بخشی نیز بین دو نسخه پروکسی و خودگزارش‌دهی مشاهده شد. این پرسش‌نامه براساس مقیاس 5 نمره‌ای لیکرت امتیازدهی و نمره نهایی با محاسبه ارزش کل گویه‌ها و تقسیم آن‌ها بر تعداد گویه‌ها محاسبه می‌شود و نمره بالاتر نشانگر کیفیت زندگی بهتر است [43]. در تحقیق حاضر جهت تسهیل فرایند خودگزارش‌دهی به‌ویژه برای افراد دارای آفازی شدید و برخی از افراد دارای آفازی متوسط، از تسهیلگرهای زبانی همانند تکرار چندباره سؤالات، به‌کارگیری تصاویر و حرکات بیانگر و سایر راهکارهای حمایتی مکالمه استفاده شد. جهت اجرای پرسش‌نامه، فرد دارای آفازی همراه با یکی از مراقبان خود در اتاقی خلوت با حداقل محرک‌های حواس‌پرت‌کن حضور پیدا می‌کردند و مصاحبه‌گر متن پرسش‌نامه را جلوی روی بیمار قرار می‌داد و با صدای رسا پرسش‌ها را برای بیمار می‌خواند و پاسخ‌های او را ثبت می‌کرد. شرکت‌کنندگان بعد از اعلام رضایت با رضایت‌نامه مصور در مطالعه شرکت می‌کردند. 
جهت تحلیل داده‌ها از SPSS نسخه 26 استفاده شد. ابتدا از آزمون‌های آماری توصیفی مانند میانگین و انحراف‌معیار برای خلاصه‌سازی و توصیف ویژگی‌های اصلی داده‌ها استفاده شد. نرمالیتی داده‌ها براساس آزمون شاپیرو ویلک [45] مشخص شد و نشان داد داده‌ها از توزیع نرمال تبعیت می‌کنند (0/05
یافته‌ها
در این مطالعه در مجموع 56 فرد 60 سال و بالاتر مبتلا به آفازی ناشی از سکته مغزی با میانگین سنی 68/61 سال و انحراف‌معیار 6/695 شرکت داشتند (44/6 درصد آ‌ن‌ها را سالمندان جوان و 4/55 درصد از آن‌ها را سالمندان غیرجوان) که 3/6 درصد از آنان را مردان و 46/4 درصد را زنان تشکیل دادند. میانگین شدت آفازی در این افراد 59/717 با انحراف‌معیار 21/854 بود؛ میانگین مدت‌زمان گذشته از سکته 18/30 با انحراف‌معیار 26/682 و بازه 1-120 ماه بود که 44/6 درصد از آن‌ها در دوره تحت حاد (25 درصد تحت حاد زودهنگام و 19/6 درصد تحت حاد دیرهنگام) و 55/4 درصد از آن‌ها در دوره مزمن بیماری به سر می‌بردند (جدول شماره 1).
 

همان‌طورکه در جدول شماره 2 آمده است، نتایج آزمون یک‌طرفه آنووا نشان داد تفاوت معنی‌داری بین شدت آفازی و نمره کل کیفیت زندگی در سالمندان وجود دارد. به‌منظور مقایسه دوبه‌دوی گروه‌ها از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

  
علاوه‌براین نتایج نشانگر وجود تفاوت در نمره بعد ارتباطی کیفیت زندگی سالمندان در دو شدت خفیف و شدید و تفاوت در نمره بعد فیزیکی دو شدت متوسط و شدید است و در سایر حوزه‌های روانی-اجتماعی و انرژی نیز تفاوت آماری معنی‌داری بین شدت‌های مختلف آفازی مشاهده نشد.
تحلیل کوواریانس به‌منظور بررسی تأثیر سن و مدت‌زمان گذشته از سکته بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آفازی انجام شد. نتایج نشان داد سن (0/466=P) و زمان گذشته از سکته (0/209=P) تأثیر معنی‌داری بر کیفیت زندگی ندارند. اندازه اثر نیز (0/07=Eta Squared) نشان‌دهنده اثر ناچیز این متغیرها بر کیفیت زندگی بوده و نتایج بیانگر عدم تأثیر معنی‌دار سن و مدت زمان گذشته از سکته در این نمونه می‌باشد (جدول شماره 3).


نتایج ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد بین نمره بهره آفازی (AQ-1) و متغیرهای میانگین نمره کل و ابعاد کیفیت زندگی، رابطه آماری مثبت و معنی‌داری وجود دارد. ضریب همبستگی بین نمره AQ-1 و بعد ارتباطی قوی و بین AQ-1 و بقیه متوسط و ضعیف بود [46]. بهره آفازی با شدت آفازی فرق دارد و بهره آفازی بالاتر نشانگر شدت آفازی کمتر است (جدول شماره 4). 



بحث
هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه کیفیت زندگی سالمندان در شدت‌های مختلف آفازی و تعیین ارتباط میان شدت آفازی و کیفیت زندگی در سالمندان مبتلا به سکته مغزی بود. نتایج این مطالعه نشان‌دهنده وجود اختلاف معنی‌دار بین آفازی شدید و خفیف در نمره کل کیفیت زندگی و همچنین خرده‌مقیاس ارتباطی بود. همچنین تفاوت معنی‌داری میان آفازی متوسط و شدید در خرده‌مقیاس فیزیکی مشاهده شد. درعین‌حال بین شدت‌های مختلف آفازی در خرده‌مقیاس روانی اجتماعی و انرژی تفاوت آماری معنی‌دار وجود نداشت. ارتباط آماری مثبت معنی‌داری بین نمره AQ-1 و نمره کل کیفیت زندگی و ابعاد روانی-اجتماعی و ارتباطی گزارش شد.
نتایج مطالعه حاضر به‌وضوح حاکی از وجود ارتباط معنی‌داری بین شدت آفازی و کیفیت زندگی در سالمندان ایرانی است. این یافته‌ها با نتایج پژوهش‌های پیشین همچون پژوهش هیلاری و همکاران و دیگر محققان همسو است [11، 17، 37، 38، 47-50] که بر تأثیر منفی شدت آفازی بر کیفیت زندگی تأکید دارند. باتوجه‌به اینکه آفازی یک اختلال ارتباطی به‌شمار می‌رود، هرچه شدت این مشکل بیشتر باشد، فرد در دنیای پرشتاب امروز که ارتباطات به‌سرعت برقرار می‌شوند، کمتر قادر خواهد بود با دیگران تعامل کند و این موضوع می‌تواند بر کیفیت زندگی‌اش تأثیر منفی بگذارد [22]. 
وجود تفاوت نمرات خرده‌مقیاس فیزیکی در بین آفازی شدید و متوسط با نتیجه مطالعه هیلاری و همکاران در مورد تحت تأثیر قرار گرفتن عملکرد فیزیکی در آفازی شدید، همسو است [47]. عدم تمایز بین شدت خفیف و سایر درجات، مانند متوسط و شدید، ممکن است به این دلیل باشد که نمره فیزیکی بیشتر تحت تأثیر وضعیت حرکتی بیمار قرار دارد [51] تا شدت آفازی. هرچند به احتمال زیاد، افراد دچار آفازی شدید آسیب‌های شدیدتری را در نواحی مغزی مرتبط با زبان و عملکردهای حرکتی دارند که به مشکلات فیزیکی جدی‌تر و همچنین وابستگی‌های فیزیکی بیشتر منجر شده‌ است [52]، اما نمره فیزیکی تحت تأثیر عواملی غیر از شدت آفازی است که توسط P-DAB-1 حاوی خرده‌مقیاس‌های مهارت‌های زبانی- ارزیابی می‌شود. 
بین نمرات خرده‌مقیاس روانی-اجتماعی در سطوح مختلف شدت آفازی، اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نشد. این یافته‌ها با نتایج مطالعه‌ای که بوس و همکاران انجام داده‌اند، همسو نیست [48]  و همچنین با مطالعه اسپککاونتو، مبنی بر عدم وجود تفاوت در نمرات روانی در شدت‌های مختلف آفازی نیز تطابق دارد [53]. این امر نشان می‌دهد افراد با شدت‌های مختلف آفازی، تجربه مشابهی از مسائل روانی دارند [54]. ممکن است عوامل دیگری به‌جز شدت آفازی بر نمرات روانی-اجتماعی تأثیر بگذارند [55، 56]. ازسوی‌دیگر، باتوجه‌به مزمن بودن شرایط آفازی در شرکت‌کنندگان، به نظر می‌رسد افرادی که به آفازی مبتلا هستند، بهتر توانسته‌اند شرایط خود را بپذیرند. این پذیرش می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا کمتر دچار افسردگی شوند و سازگاری بهتری با وضعیت فعلی خود داشته باشند [57]. میانگین نمرات خرده‌مقیاس روانی-اجتماعی با افزایش شدت آفازی کاهش یافته است که این موضوع از طریق ضریب همبستگی پیرسون نیز تأیید شده، هرچند این کاهش ازنظر آماری به‌طور قابل‌توجهی معنی‌دار نبوده است. 
کاهش نمره خرده‌مقیاس ارتباطی با افزایش شدت آفازی، با سایر مطالعات پیشین که به تأثیرات منفی این اختلال بر حوزه ارتباطی در شرایط آفازی شدید اشاره دارند، همسو است [17، 21، 34، 47، 53، 58].
علت این نتیجه، این است که افراد دچار آفازی شدید نه‌تنها نسبت به افراد طبیعی بلکه نسبت به افراد دچار شدت‌های کمتر آفازی نیز محدودیت‌های ارتباطی بیشتری را تجربه می‌کنند [59]، درواقع، ارتباط به‌عنوان یک متغیر، قویاً با شدت آفازی مرتبط است [60]. این یافته نشان‌دهنده آن است که توانایی ارتباطی بیمار به‌عنوان یک معیار حیاتی برای تشخیص و ارزیابی شدت آفازی مورد استفاده قرار می‌گیرد. ازسوی‌دیگر، شدت آفازی به‌وضوح بر قابلیت‌های ارتباطی فرد تأثیر می‌گذارد و این دو جنبه به‌نوعی در یک چرخه متقابل با یکدیگر در ارتباط هستند و در برخی از بخش‌ها با هم هم‌پوشانی دارند که نهایتاً همگی کیفیت زندگی فرد دارای آفازی را تحت تأثیر قرار می‌دهند [61، 62]. علاوه‌براین، ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان‌دهنده ارتباط مثبت و قوی بین کیفیت زندگی و نمره AQ-1 بود؛ این ارتباط منطقی است، زیرا نمره AQ-1 تحت تأثیر مهارت‌های زبانی فرد است [42] که خودش جزء یکی از مهم‌ترین ابزار‌های برقراری ارتباطی است [63]. این یافته به درمانگران این امکان را می‌دهد که با دقت بیشتری برنامه‌های درمانی مناسب‌تری طراحی کنند؛ چراکه هر چقدر توانایی ارتباطی فرد دارای آفازی بهتر باشد، کیفیت زندگیش بهتر است. بنابراین برای ارزیابی کیفیت زندگی این افراد، به ابزاری نیاز داریم که دربرگیرنده مسائلی از جمله ابعاد ارتباطی و زبانی باشد.
طبق نتایج پژوهش حاضر، هرچند اختلاف آماری معنی‌داری بین نمره خرده‌مقیاس انرژی در شدت‌های مختلف آفازی گزارش نشد و ضریب همبستگی پیرسون نیز ارتباط میان نمره AQ-1 و انرژی را ضعیف تا متوسط نشان داد اما میانگین نمره انرژی در سه گروه خفیف، متوسط و شدید به‌ترتیب کاهش یافته است. علتش می‌تواند این باشد که افراد دارای آفازی شدیدتر، برای برقراری ارتباط نیازمند تلاش و تقلّای بیشتری هستند و همین مسئله هم موجب خستگی بیشتر آن‌ها می‌شود و باعث می‌شود انرژیشان کاهش یابد [22]. این یافته با مطالعه پسترارو و همکاران مبنی بر عدم ارتباط بین شدت آفازی و انرژی همسو است [38]. 
نتایج مطالعه حاضر مبنی‌بر وجود ارتباط میان شدت آفازی و خرده‌مقیاس‌های فیزیکی و ارتباطی و عدم ارتباط با خرده‌مقیاس‌های روانی-اجتماعی و انرژی با مطالعه همسو سینگ و همکاران همسو است [64] و با مطالعه سینانوویک که نشانگر وجود ارتباط معنی‌دار بین شدت آفازی و نمره کل SQOOL-39 و تمامی خرده‌مقیاس‌های آن است، مطابقت ندارد [65]. به‌طورکلی، همانند سکته مغزی تأثیر واقعی شدت آفازی  بر روی ابعاد کیفیت زندگی هنوز ناشناخته است، این مسئله احتمالاً به‌دلیل تفاوت قابل‌توجه در دقت، شیوه و ابزار اندازه‌گیری کیفیت زندگی و هریک از ابعاد و همچنین کاستی‌های ابزار اندازه‌گیری است [66]. 
نتایج نشان می‌دهند سن به‌عنوان یک عامل مؤثر بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آفازی، معنی‌دار نیست که این یافته با مطالعه کرود آرتال [67]، سِردا [41]، وانز [68] و گوکای [69] همسو است و در تضاد با سایر مطالعاتی قرار دارد که کاهش کیفیت زندگی را با افزایش سن مرتبط دانسته‌اند [17، 50، 70-72] و نیز با تحقیقاتی که نشان‌دهنده بهبود کیفیت زندگی در میانسالی و سالمندی هستند [73، 74] ناهمسو است. این مسئله ممکن است به این دلیل باشد که تمامی افراد شرکت‌کننده در این مطالعه در گروه سنی سالمندی قرار دارند که می‌تواند تأثیرات سن را تحت تأثیر قرار دهد و کیفیت زندگی تحت تأثیر عواملی جزء سن باشد. همچنین، زمان گذشته از سکته نیز تأثیر خاصی بر کیفیت زندگی نداشته است که در تضاد با مطالعه ماندرز مبنی‌بر افزایش کیفیت زندگی با گذشت زمان بیشتر از سکته [37] است و با مطالعه یاشا همسو است [75]. این می‌تواند به‌دلیل توانمندی‌های فردی و حمایتی متفاوت بیماران در مراحل مختلف بیماری باشد. 
اندازه اثر این متغیرها بر کیفیت زندگی بیماران ناچیز است، نشان می‌دهد سن و مدت‌زمان از سکته تأثیرات قابل‌توجهی ندارند. این یافته‌ها تأکید می‌کنند باید به دنبال سایر عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آفازی بود.

نتیجه‌گیری نهایی
نتایج این مطالعه نشان داد با افزایش شدت آفازی، کیفیت زندگی افراد سالمند مبتلا به سکته مغزی کاهش می‌یابد. این نتایج اهمیت توجه به شدت بیماری را در ارزیابی کیفیت زندگی سالمندان مد نظر قرار می‌دهند و می‌توانند راهنمایی برای مداخلات درمانی و حمایتی باشند، همچنین از آن می‌توان در برنامه‌ریزی برای ترخیص و همچنین بیماران در معرض خطر استفاده کرد. بااین‌حال، تحقیقات بیشتری نیاز است تا پیوندهای بین شدت آفازی و ابعاد مختلف کیفیت زندگی، مورد بررسی قرار گیرد و برای درمان‌های مؤثرتر در این زمینه اقدام شود.

قوت‌ها و محدودیت‌ها
از نقاط قوت این کار استفاده از ابزار ارزیابی کیفیت زندگی ویژه آفازی ناشی از سکته مغزی و مقایسه کیفیت زندگی در شدت‌های مختلف خفیف، متوسط و شدید بود. اما به‌دلیل مشکلات دسترسی به سالمندان دارای شدت آفازی متوسط، حجم نمونه در این شدت با دو شدت خفیف و شدید برابر نبود.  
محدودیت مطالعه حاضر که صرفاً یک مطالعه توصیفی است، آن است که ما اطلاعات دیگری از شرکت‌کنندگان (مثل وضعیت اجتماعی- اقتصادی، وضعیت فیزیکی، روانی-اجتماعی و شدت سکته، نوع آفازی) که ممکن است بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد، در این تحلیل‌‌ها وارد نکردیم و پیشنهاد می‌شود در آینده این شاخص‌ها به‌عنوان کوواریت مورد تجزیه‌وتحلیل قرار بگیرد.

ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

با پیروی از اصول اخلاق تحقیق، این پژوهش مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم توانبخشی و خدمات اجتماعی با شناسه اخلاقIR.USWR.REC.1400.334) ) قرار گرفته است.

حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایان‌نامه زهرا بابایی مقطع دکتری رشته گفتاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم توانبخشی و خدمات اجتماعی است که از نظر مالی توسط مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت دانشگاه علوم توانبخشی و خدمات اجتماعی حمایت شده است.

مشارکت نویسندگان
طراحی تحقیق، تحلیل و تفسیر داده‌ها، نگارش مقاله و تأیید نهایی مقاله: زهرا بابائی و فریبا یادگاری؛ تحلیل‌آماری: محسن واحدی.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.

تشکر و قدردانی
از تمامی شرکت‌کنندگان در این مطالعه و مراکزی که امکان دسترسی به افراد دارای آفازی را فراهم کردند، به‌ویژه بیمارستان توانبخشی رفیده و مرکز توانبخشی سکته مغزی تبسم، صمیمانه تشکر و قدردانی می‌شود. همکاری و حمایت‌های آن‌ها به پیشبرد این تحقیق کمک شایانی نمود.




References
  1. World Health Organization. Ageing and health. Geneva: World Health Organization; 2025. [Link]
  2. Piper MD, Partridge L. Drosophila as a model for ageing. Biochimica et Biophysica Acta (BBA) - Molecular Basis of Disease. 2018; 1864 (9):2707-17. [DOI:10.1016/j.bbadis.2017.09.016]
  3. Joghataei M T, Nejati V. [Assessment of Health Status of Elderly People in the City of Kashan (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2006; 1(1):3-10. [Link]
  4. Zhang S, Ji R, Cai L, Gao X. Face sketch aging via aging oriented principal component analysis. Pattern Recognition Letters. 2018; 109:65-71. [DOI:10.1016/j.patrec.2017.08.029]
  5. Stroke rehabilitation. 1. Epidemiologic aspects and acute management. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation. 1999; 80(5 Suppl 1):S4-7. [DOI:10.1016/S0003-9993(99)90095-3] [PMID]
  6. Dickey L, Kagan A, Lindsay MP, Fang J, Rowland A, Black S. Incidence and profile of inpatient stroke-induced aphasia in Ontario, Canada. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation. 2010; 91(2):196-202. [DOI:10.1016/j.apmr.2009.09.020] [PMID]
  7. Sridhar N. Researchers identify stroke subtypes in India. The Lancet. 2002; 359(9305):500. [DOI:10.1016/S0140-6736(02)07702-4]
  8. Norrving B. Stroke and Cerebrovascular Disorders. Oxford: Oxford University Press; 2013. [Link]
  9. Engelter ST, Gostynski M, Papa S, Frei M, Born C, Ajdacic-Gross V, et al. Epidemiology of aphasia attributable to first ischemic stroke: Incidence, severity, fluency, etiology, and thrombolysis. Stroke. 2006; 37(6):1379-84. [DOI:10.1161/01.STR.0000221815.64093.8c]
  10. Armour M, Brady S, Sayyad A, Krieger R. Self-reported quality of life outcomes in aphasia using life participation approach values: 1-year outcomes. Archives of Rehabilitation Research and Clinical Translation. 2019; 1(3-4): 100025. [DOI:10.1016/j.arrct.2019.100025] [PMID]
  11. Hilari K, Needle JJ, Harrison KL. What are the important factors in health-related quality of life for people with aphasia? A systematic review. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation. 2012; 93(1 Suppl):S86-95. [DOI:10.1016/j.apmr.2011.05.028] [PMID]
  12. Northcott S, Hilari K. Why do people lose their friends after a stroke? International Journal of Language & Communication Disorders. 2011; 46(5):524-34. [DOI:10.1111/j.1460-6984.2011.00079.x] [PMID]
  13. Ross K, Wertz R. Quality of life with and without aphasia. Aphasiology. 2003; 17(4):355-64. [DOI:10.1080/02687030244000716]
  14. Hörnsten C, Lövheim H, Nordström P, Gustafson Y. The prevalence of stroke and depression and factors associated with depression in elderly people with and without stroke. BMC Geriatrics. 2016; 16(1): 1-7. [DOI:10.1186/s12877-016-0347-6]
  15. Cruice M, Worrall L, Hickson L. Health-related quality of life in people with aphasia: Implications for fluency disorders. Journal of Fluency Disorders. 2010; 35(3):173-89. [DOI:10.1016/j.jfludis.2010.05.008] [PMID]
  1. Code C, Herrmann M. The relevance of emotional and psychosocial factors in aphasia to rehabilitation. Neuropsychological Rehabilitation. 2003; 13 (1-2): 109-32. [DOI:10.1080/09602010244000291] [PMID]
  2. Cruice M, Worrall L, Hickson L, Murison R. Finding a focus for quality of life with aphasia: Social and emotional health, and psychological well-being. Aphasiology. 2003; 17(4):333-53. [DOI:10.1080/02687030244000707]
  3. Kazemi N, Sajjadi H, Bahrami G. [Quality of life in Iranian elderly (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing 2019; 13(5):518-33. [DOI:10.32598/SIJA.13.Special-Issue.518]
  4. Lam JM, Wodchis WP. The relationship of 60 disease diagnoses and 15 conditions to preference-based health-related quality of life in Ontario hospital-based long-term care residents. Medical Care. 2010; 48(4):380-7. [DOI:10.1097/MLR.0b013e3181ca2647] [PMID]
  5. Hilari K. The impact of stroke: Are people with aphasia different to those without? Disability and Rehabilitation. 2011; 33(3):211-8. [DOI:10.3109/09638288.2010.508829] [PMID]
  6. Hilari K, Wiggins R, Roy P, Byng S, Smith S. Predictors of health-related quality of life in people with chronic aphasia. Aphasiology. 2003; 17(4):365-81. [DOI:10.1080/02687030244000725]
  7. Bullier B, Cassoudesalle H, Villain M, Cogné M, Mollo C, De Gabory I, et al. New factors that affect quality of life in patients with aphasia. Annals of Physical and Rehabilitation Medicine. 2020; 63(1):33-7. [DOI:10.1016/j.rehab.2019.06.015] [PMID]
  8. Ferrucci L, Baldasseroni S, Bandinelli S, De Alfieri W, Cartei A, Calvani D, et al. Disease severity and health-related quality of life across different chronic conditions. Journal of The American Geriatrics Society. 2000; 48(11):1490-5. [DOI:10.1111/jgs.2000.48.11.1490] [PMID]
  9. Ashizawa T, Igarashi A, Sakata Y, Azuma M, Fujimoto K, Kobayashi T, et al. Impact of the severity of Alzheimer’s disease on the quality of life, activities of daily living, and caregiving costs for institutionalized patients on anti-Alzheimer medications in Japan. Journal of Alzheimer's Disease . 2021; 81(1):367-74. [DOI:10.3233/JAD-201514] [PMID]
  10. van Hezik-Wester VJ, Handels RLH, Wolfs CAG, Kanters TA. Caregiver burden and quality of life across Alzheimer’s disease severity stages. Alzheimer Disease and Associated Disorders. 2023; 37(2):134-41. [DOI:10.1097/WAD.0000000000000558] [PMID]
  11. Labberton AS, Augestad LA, Thommessen B, Barra M. The association of stroke severity with health-related quality of life in survivors of acute cerebrovascular disease and their informal caregivers during the first year post stroke: a survey study. Quality of Life Research. 2020; 29(10):2679-93. [DOI:10.1007/s11136-020-02516-3] [PMID]
  12. Carod-Artal FJ, Egido JA. Quality of life after stroke: The importance of a good recovery. Cerebrovascular Diseases. 2009; 27(Suppl 1):204-14. [DOI:10.1159/000200461] [PMID]
  13. Sangha RS, Caprio FZ, Askew R, Corado C, Bernstein R, Curran Y, et al. Quality of life in patients with TIA and minor ischemic stroke. Neurology. 2015; 85(22):1957-63. [DOI:10.1212/WNL.0000000000002164]
  14. Khalid W, Rozi S, Ali TS, Azam I, Mullen MT, Illyas S, et al. Quality of life after stroke in Pakistan. BMC Neurology. 2016; 16(1):250. [DOI:10.1186/s12883-016-0774-1] [PMID]
  15. Braga MAF, Faria-Fortini I, de Menezes KKP, Santos JM, Rodrigues NAG, de Moura Silva EA, et al. General and specific quality of life course of individuals with different levels of stroke severity: A one-year prospective longitudinal study. Clinical Gerontologist. 2024; 47(5):1008-20. [DOI:10.1080/07317115.2024.2366833] [PMID]
  16. Ramos-Lima MJM, Brasileiro IdC, Lima TLd, Braga-Neto P. Quality of life after stroke: Impact of clinical and sociodemographic factors. Clinics. 2018; 73:e418. [DOI:10.6061/clinics/2017/e418] [PMID]
  17. Sadlonova M, Wasser K, Nagel J, Weber-Krüger M, Gröschel S, Uphaus T, et al. Health-related quality of life, anxiety and depression up to 12 months post-stroke: Influence of sex, age, stroke severity and atrial fibrillation-A longitudinal subanalysis of the Find-AFRANDOMISED trial. Journal of Psychosomatic Research. 2021; 142:110353. [DOI:10.1016/j.jpsychores.2020.110353] [PMID]
  18. Franzén-Dahlin Å, Karlsson MR, Mejhert M, Laska AC. Quality of life in chronic disease: a comparison between patients with heart failure and patients with aphasia after stroke. Journal of Clinical Nursing. 2010; 19(13-14):1855-60. [DOI:10.1111/j.1365-2702.2010.03219.x]
  19. Ross KB, Wertz RT. Relationships between language-based disability and quality of life in chronically aphasic adults. Aphasiology. 2002; 16(8):791-800. [DOI:10.1080/02687030244000130]
  20. Williamson PR, Altman DG, Blazeby JM, Clarke M, Gargon E. The COMET (core outcome measures in effectiveness trials) initiative. Trials. 2011; 12 (Suppl 1): A70. [DOI:10.1186/1745-6215-12-S1-A70]
  21. Ray J. Health-related quality of life and aphasia severity: A pilot study for the New Zealand population [MA thesis]. Auckland: The University of Auckland; 2006. [Link]
  22. Manders E, Dammekens E, Leemans I, Michiels K. Evaluation of quality of life in people with aphasia using a Dutch version of the SAQOL-39. Disability and Rehabilitation. 2010; 32(3):173-82. [DOI:10.3109/09638280903071867] [PMID]
  23. Posteraro L, Formis A, Grassi E, Bighi M, Nati P, Proietti Bocchini C, et al. Quality of life and aphasia. Multicentric standardization of a questionnaire. Europa Medicophys. 2006; 42(3):227-30. [PMID]
  24. Younossi ZM, Boparai N, Price LL, Kiwi ML, McCormick M, Guyatt G. Health-related quality of life in chronic liver disease: The impact of type and severity of disease. The American Journal of Gastroenterology. 2001; 96(7):2199-205. [DOI:10.1111/j.1572-0241.2001.03956.x] [PMID]
  25. Cifu DX, Lorish TR. Stroke outcome. Archives of Physical Medicine and Rehabilitationl. 1994; 75 (5): S56-60. [DOI:10.1016/0003-9993(94)90381-6]
  26. Serda E, Bozkurt M, Karakoc M, Çağlayan M, Akdeniz D, Oktayoğlu P, et al. Determining quality of life and associated factors in patients with stroke. Turkish Society of Physical Medicine and Rehabilitation. 2015; 61:148-54. [DOI:10.5152/tftrd.2015.80090]
  27. Nilipour R, Pourshahbaz A, Ghoreyshi ZS. Reliability and validity of bedside version of Persian WAB (P-WAB-1).  Basic and clinical neuroscience. 2014; 5(4):253-8. [PMID]
  1. Azizbeigi-Boukani J, Khatoonabadi AR, Maroufizadeh S, Abdi S. Validity and reliability of the Persian version of the Stroke and Aphasia Quality of Life Scale-39 (SAQOL-39). Aphasiology. 2021; 35 (6): 859-73. [DOI:10.1080/02687038.2020.1737315]
  2. Hilari K, Byng S, Lamping DL, Smith SC. Stroke and aphasia quality of life scale-39 (SAQOL-39) evaluation of acceptability, reliability, and validity. Stroke. 2003; 34(8):1944-50. [DOI:10.1161/01.STR.0000081987.46660.ED] [PMID]
  3. Wahl HW, Schilling O, Oswald F, Iwarsson S. The home environment and quality of life-related outcomes in advanced old age: findings of the ENABLE-AGE project. European Journal of Ageing. 2009; 6(2):101-11. [DOI:10.1007/s10433-009-0114-z] [PMID]
  4. Cohen J. Statistical power for the behavioural sciences. Hillsdale, NY: Lawrence Erlbaum; 1988. [Link]
  5. Hilari K, Byng S. Health-related quality of life in people with severe aphasia. International Journal of Language & Communication Disorders. 2009; 44(2):193-205. [DOI:10.1080/13682820802008820] [PMID]
  6. Bose A, McHugh T, Schollenberger H, Buchanan L. Measuring quality of life in aphasia: Results from two scales. Aphasiology. 2009; 23 (7-8):797-808. [DOI:10.1080/02687030802593189]
  7. Rangamani GN, Judovsky HM. Quality of communication life in people with aphasia: Implications for intervention. Annals of Indian Academy of Neurology. 2020; 23(Suppl 2):S156-61. [DOI:10.4103/aian.AIAN_557_20] [PMID]
  8. Kariyawasam PN, Pathirana KD, Hewage DC. Factors associated with health related quality of life of patients with stroke in Sri Lankan context. Health and Quality of Life Outcomes. 2020; 18:1-10. [DOI:10.1186/s12955-020-01388-y]
  9. Dvorak EL, Gadson DS, Lacey EH, DeMarco AT, Turkeltaub PE. Domains of health-related quality of life are associated with specific deficits and lesion locations in chronic aphasia. Neurorehabilitation and Neural Repair. 2021; 35(7):634-43. [DOI:10.1177/15459683211017507] [PMID]
  10. Wang S, Wang CX, Zhang N, Xiang YT, Yang Y, Shi YZ, et al. The association between post-stroke depression, aphasia, and physical independence in stroke patients at 3-month follow-up. Frontiers in Psychiatry. 2018; 9:374. [DOI:10.3389/fpsyt.2018.00374] [PMID]
  11. Spaccavento S, Craca A, Del Prete M, Falcone R, Colucci A, Di Palma A, et al. Quality of life measurement and outcome in aphasia.  Neuropsychiatric Disease and Treatment. 2014; 10:27. [DOI:10.2147/NDT.S52357]
  12. Hernandez NJ. The effect of aphasia on quality of life, coping style, and resilience [Thesis]. Florida: University of Central Florida; 2016. [Link]
  13. Sheppard SM, Sebastian R. Diagnosing and managing post-stroke aphasia. Expert Review of Neurotherapeutics. 2021; 21(2):221-34. [DOI:10.1080/14737175.2020.1855976]
  14. Olsson C, Arvidsson P, Blom Johansson M. Self-efficacy and resilience in severe aphasia - an exploratory cross-sectional study of two psychosocial factors and their relation to functional communication. Disability and Rehabilitation. 2024; 46(21):4988-5001. [DOI:10.1080/09638288.2023.2292270] [PMID]
  1. Townend E, Tinson D, Kwan J, Sharpe M. ‘Feeling sad and useless’: An investigation into personal acceptance of disability and its association with depression following stroke. Clinical Rehabilitation. 2010; 24(6):555-64. [DOI:10.1177/0269215509358934] [PMID]
  2. Sneeuw K, Aaronson N, De Haan R, Limburg M. Assessing quality of life after stroke: The value and limitations of proxy ratings. Stroke. 1997; 28(8):1541-9. [DOI:10.1161/01.STR.28.8.1541] [PMID]
  3. Darrigrand B, Dutheil S, Michelet V, Rereau S, Rousseaux M, Mazaux JM. Communication impairment and activity limitation in stroke patients with severe aphasia. Disability and Rehabilitation. 2011; 33(13-14):1169-78. [DOI:10.3109/09638288.2010.524271] [PMID]
  4. Mazaux JM, Lagadec T, de Sèze MP, Zongo D, Asselineau J, Douce E, et al. Communication activity in stroke patients with aphasia. Journal of Rehabilitation Medicine. 2013; 45(4):341-6. [DOI:10.2340/16501977-1122] [PMID]
  5. Simmons-Mackie N, Kagan A, Victor JC, Carling-Rowland A, Mok A, Hoch JS, et al. The assessment for living with aphasia: Reliability and construct validity. International Journal of Speech-Language Pathology. 2014; 16(1):82-94. [DOI:10.3109/17549507.2013.831484] [PMID]
  6. Kagan A, Simmons-Mackie N, Rowland A, Huijbregts M, Shumway E, McEwen S, et al. Counting what counts: A framework for capturing real-life outcomes of aphasia intervention. Aphasiology. 2008; 22(3):258-80. [DOI:10.1080/02687030701282595]
  7. Kemertelidze N, Kacharava K. Language as the Most Important Means of Communication. Kultura i Edukacja. 2015; 2(108):159-67. [Link]
  8. Singh LP, Gupta A, Singh S, Maravi AA, Vishal B. Correlation between severity of stroke and various domains of quality of life. Journal of Cardiovascular Disease Research. 2023; 14(2). [Link]
  9. Sinanović O, Mrkonjić Z, Zečić S. Quality of life and post-stroke aphasic syndromes. Periodicum Biologorum. 2012; 114(3):435-40. [Link]
  10. Tengs TO, Yu M, Luistro E. Health-related quality of life after stroke: A comprehensive review. Stroke. 2001; 32(4):964-72. [DOI:10.1161/01.STR.32.4.964]
  11. Carod-Artal J, Egido JA, González JL, Varela de Seijas E. Quality of life among stroke survivors evaluated 1 year after stroke: Experience of a stroke unit. Stroke. 2000; 31(12):2995-3000. [DOI:10.1161/01.STR.31.12.2995] [PMID]
  12. Ones K, Yilmaz E, Cetinkaya B, Caglar N. Quality of life for patients poststroke and the factors affecting it.  Journal of Stroke and Cerebrovascular Diseases. 2005; 14 (6):261-6. [DOI:10.1016/j.jstrokecerebrovasdis.2005.07.003] [PMID]
  13. Gokkaya NK, Aras MD, Cakci A. Health-related quality of life of Turkish stroke survivors. International Journal of Rehabilitation Research. 2005; 28(3):229-35. [DOI:10.1097/00004356-200509000-00005] [PMID]
  14. Ranawaka U, Alexander F, Nawaratne D, Liyanage H, Kulatunga A, Tissera N, et al. Factors affecting early outcome in Sri Lankan patients with stroke (P06. 234). Neurology. 2012; 78 (1_supplement):P06-234. [Link]
  15. Bártlová S, Šedová L, Havierniková L, Hudáčková A, Dolák F, Sadílek P. Quality of life of post-stroke patients. Zdravstveno Varstvo. 2022; 61 (2):101-8. [DOI:10.2478/sjph-2022-0014] [PMID]
  16. Niemi ML, Laaksonen R, Kotila M, Waltimo O. Quality of life 4 years after stroke. Stroke. 1988; 19(9):1101-7. [DOI:10.1161/01.STR.19.9.1101] [PMID]
  17. Patel M, McKevitt C, Lawrence E, Rudd A, Wolfe C. Clinical determinants of long-term quality of life after stroke. Age and Ageing. 2007; 36(3):316-22. [DOI:10.1093/ageing/afm014] [PMID]
  18. King RB. Quality of life after stroke. Stroke. 1996; 27 (9): 1467-72. [DOI:10.1161/01.STR.27.9.1467] [PMID]
  19. Yaşa İC. The quality of life levels among individuals with various types of aphasia. Dil Konuşma ve Yutma Araştırmaları Dergisi. 2023; 6(2):123-49. [DOI:10.58563/dkyad-2023.62.2]
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: گفتاردرمانی
دریافت: 1403/9/6 | پذیرش: 1403/10/24 | انتشار: 1404/12/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشريه سالمند: مجله سالمندي ايران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ageing

Designed & Developed by : Yektaweb