، فریبا یادگاری*2
، محسن واحدی3
یافتهها
در این مطالعه در مجموع 56 فرد 60 سال و بالاتر مبتلا به آفازی ناشی از سکته مغزی با میانگین سنی 68/61 سال و انحرافمعیار 6/695 شرکت داشتند (44/6 درصد آنها را سالمندان جوان و 4/55 درصد از آنها را سالمندان غیرجوان) که 3/6 درصد از آنان را مردان و 46/4 درصد را زنان تشکیل دادند. میانگین شدت آفازی در این افراد 59/717 با انحرافمعیار 21/854 بود؛ میانگین مدتزمان گذشته از سکته 18/30 با انحرافمعیار 26/682 و بازه 1-120 ماه بود که 44/6 درصد از آنها در دوره تحت حاد (25 درصد تحت حاد زودهنگام و 19/6 درصد تحت حاد دیرهنگام) و 55/4 درصد از آنها در دوره مزمن بیماری به سر میبردند (جدول شماره 1).

همانطورکه در جدول شماره 2 آمده است، نتایج آزمون یکطرفه آنووا نشان داد تفاوت معنیداری بین شدت آفازی و نمره کل کیفیت زندگی در سالمندان وجود دارد. بهمنظور مقایسه دوبهدوی گروهها از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

علاوهبراین نتایج نشانگر وجود تفاوت در نمره بعد ارتباطی کیفیت زندگی سالمندان در دو شدت خفیف و شدید و تفاوت در نمره بعد فیزیکی دو شدت متوسط و شدید است و در سایر حوزههای روانی-اجتماعی و انرژی نیز تفاوت آماری معنیداری بین شدتهای مختلف آفازی مشاهده نشد.
تحلیل کوواریانس بهمنظور بررسی تأثیر سن و مدتزمان گذشته از سکته بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آفازی انجام شد. نتایج نشان داد سن (0/466=P) و زمان گذشته از سکته (0/209=P) تأثیر معنیداری بر کیفیت زندگی ندارند. اندازه اثر نیز (0/07=Eta Squared) نشاندهنده اثر ناچیز این متغیرها بر کیفیت زندگی بوده و نتایج بیانگر عدم تأثیر معنیدار سن و مدت زمان گذشته از سکته در این نمونه میباشد (جدول شماره 3).

نتایج ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد بین نمره بهره آفازی (AQ-1) و متغیرهای میانگین نمره کل و ابعاد کیفیت زندگی، رابطه آماری مثبت و معنیداری وجود دارد. ضریب همبستگی بین نمره AQ-1 و بعد ارتباطی قوی و بین AQ-1 و بقیه متوسط و ضعیف بود [46]. بهره آفازی با شدت آفازی فرق دارد و بهره آفازی بالاتر نشانگر شدت آفازی کمتر است (جدول شماره 4).

بحث
هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه کیفیت زندگی سالمندان در شدتهای مختلف آفازی و تعیین ارتباط میان شدت آفازی و کیفیت زندگی در سالمندان مبتلا به سکته مغزی بود. نتایج این مطالعه نشاندهنده وجود اختلاف معنیدار بین آفازی شدید و خفیف در نمره کل کیفیت زندگی و همچنین خردهمقیاس ارتباطی بود. همچنین تفاوت معنیداری میان آفازی متوسط و شدید در خردهمقیاس فیزیکی مشاهده شد. درعینحال بین شدتهای مختلف آفازی در خردهمقیاس روانی اجتماعی و انرژی تفاوت آماری معنیدار وجود نداشت. ارتباط آماری مثبت معنیداری بین نمره AQ-1 و نمره کل کیفیت زندگی و ابعاد روانی-اجتماعی و ارتباطی گزارش شد.
نتایج مطالعه حاضر بهوضوح حاکی از وجود ارتباط معنیداری بین شدت آفازی و کیفیت زندگی در سالمندان ایرانی است. این یافتهها با نتایج پژوهشهای پیشین همچون پژوهش هیلاری و همکاران و دیگر محققان همسو است [11، 17، 37، 38، 47-50] که بر تأثیر منفی شدت آفازی بر کیفیت زندگی تأکید دارند. باتوجهبه اینکه آفازی یک اختلال ارتباطی بهشمار میرود، هرچه شدت این مشکل بیشتر باشد، فرد در دنیای پرشتاب امروز که ارتباطات بهسرعت برقرار میشوند، کمتر قادر خواهد بود با دیگران تعامل کند و این موضوع میتواند بر کیفیت زندگیاش تأثیر منفی بگذارد [22].
وجود تفاوت نمرات خردهمقیاس فیزیکی در بین آفازی شدید و متوسط با نتیجه مطالعه هیلاری و همکاران در مورد تحت تأثیر قرار گرفتن عملکرد فیزیکی در آفازی شدید، همسو است [47]. عدم تمایز بین شدت خفیف و سایر درجات، مانند متوسط و شدید، ممکن است به این دلیل باشد که نمره فیزیکی بیشتر تحت تأثیر وضعیت حرکتی بیمار قرار دارد [51] تا شدت آفازی. هرچند به احتمال زیاد، افراد دچار آفازی شدید آسیبهای شدیدتری را در نواحی مغزی مرتبط با زبان و عملکردهای حرکتی دارند که به مشکلات فیزیکی جدیتر و همچنین وابستگیهای فیزیکی بیشتر منجر شده است [52]، اما نمره فیزیکی تحت تأثیر عواملی غیر از شدت آفازی است که توسط P-DAB-1 حاوی خردهمقیاسهای مهارتهای زبانی- ارزیابی میشود.
بین نمرات خردهمقیاس روانی-اجتماعی در سطوح مختلف شدت آفازی، اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. این یافتهها با نتایج مطالعهای که بوس و همکاران انجام دادهاند، همسو نیست [48] و همچنین با مطالعه اسپککاونتو، مبنی بر عدم وجود تفاوت در نمرات روانی در شدتهای مختلف آفازی نیز تطابق دارد [53]. این امر نشان میدهد افراد با شدتهای مختلف آفازی، تجربه مشابهی از مسائل روانی دارند [54]. ممکن است عوامل دیگری بهجز شدت آفازی بر نمرات روانی-اجتماعی تأثیر بگذارند [55، 56]. ازسویدیگر، باتوجهبه مزمن بودن شرایط آفازی در شرکتکنندگان، به نظر میرسد افرادی که به آفازی مبتلا هستند، بهتر توانستهاند شرایط خود را بپذیرند. این پذیرش میتواند به آنها کمک کند تا کمتر دچار افسردگی شوند و سازگاری بهتری با وضعیت فعلی خود داشته باشند [57]. میانگین نمرات خردهمقیاس روانی-اجتماعی با افزایش شدت آفازی کاهش یافته است که این موضوع از طریق ضریب همبستگی پیرسون نیز تأیید شده، هرچند این کاهش ازنظر آماری بهطور قابلتوجهی معنیدار نبوده است.
کاهش نمره خردهمقیاس ارتباطی با افزایش شدت آفازی، با سایر مطالعات پیشین که به تأثیرات منفی این اختلال بر حوزه ارتباطی در شرایط آفازی شدید اشاره دارند، همسو است [17، 21، 34، 47، 53، 58].
علت این نتیجه، این است که افراد دچار آفازی شدید نهتنها نسبت به افراد طبیعی بلکه نسبت به افراد دچار شدتهای کمتر آفازی نیز محدودیتهای ارتباطی بیشتری را تجربه میکنند [59]، درواقع، ارتباط بهعنوان یک متغیر، قویاً با شدت آفازی مرتبط است [60]. این یافته نشاندهنده آن است که توانایی ارتباطی بیمار بهعنوان یک معیار حیاتی برای تشخیص و ارزیابی شدت آفازی مورد استفاده قرار میگیرد. ازسویدیگر، شدت آفازی بهوضوح بر قابلیتهای ارتباطی فرد تأثیر میگذارد و این دو جنبه بهنوعی در یک چرخه متقابل با یکدیگر در ارتباط هستند و در برخی از بخشها با هم همپوشانی دارند که نهایتاً همگی کیفیت زندگی فرد دارای آفازی را تحت تأثیر قرار میدهند [61، 62]. علاوهبراین، ضریب همبستگی پیرسون نیز نشاندهنده ارتباط مثبت و قوی بین کیفیت زندگی و نمره AQ-1 بود؛ این ارتباط منطقی است، زیرا نمره AQ-1 تحت تأثیر مهارتهای زبانی فرد است [42] که خودش جزء یکی از مهمترین ابزارهای برقراری ارتباطی است [63]. این یافته به درمانگران این امکان را میدهد که با دقت بیشتری برنامههای درمانی مناسبتری طراحی کنند؛ چراکه هر چقدر توانایی ارتباطی فرد دارای آفازی بهتر باشد، کیفیت زندگیش بهتر است. بنابراین برای ارزیابی کیفیت زندگی این افراد، به ابزاری نیاز داریم که دربرگیرنده مسائلی از جمله ابعاد ارتباطی و زبانی باشد.
طبق نتایج پژوهش حاضر، هرچند اختلاف آماری معنیداری بین نمره خردهمقیاس انرژی در شدتهای مختلف آفازی گزارش نشد و ضریب همبستگی پیرسون نیز ارتباط میان نمره AQ-1 و انرژی را ضعیف تا متوسط نشان داد اما میانگین نمره انرژی در سه گروه خفیف، متوسط و شدید بهترتیب کاهش یافته است. علتش میتواند این باشد که افراد دارای آفازی شدیدتر، برای برقراری ارتباط نیازمند تلاش و تقلّای بیشتری هستند و همین مسئله هم موجب خستگی بیشتر آنها میشود و باعث میشود انرژیشان کاهش یابد [22]. این یافته با مطالعه پسترارو و همکاران مبنی بر عدم ارتباط بین شدت آفازی و انرژی همسو است [38].
نتایج مطالعه حاضر مبنیبر وجود ارتباط میان شدت آفازی و خردهمقیاسهای فیزیکی و ارتباطی و عدم ارتباط با خردهمقیاسهای روانی-اجتماعی و انرژی با مطالعه همسو سینگ و همکاران همسو است [64] و با مطالعه سینانوویک که نشانگر وجود ارتباط معنیدار بین شدت آفازی و نمره کل SQOOL-39 و تمامی خردهمقیاسهای آن است، مطابقت ندارد [65]. بهطورکلی، همانند سکته مغزی تأثیر واقعی شدت آفازی بر روی ابعاد کیفیت زندگی هنوز ناشناخته است، این مسئله احتمالاً بهدلیل تفاوت قابلتوجه در دقت، شیوه و ابزار اندازهگیری کیفیت زندگی و هریک از ابعاد و همچنین کاستیهای ابزار اندازهگیری است [66].
نتایج نشان میدهند سن بهعنوان یک عامل مؤثر بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آفازی، معنیدار نیست که این یافته با مطالعه کرود آرتال [67]، سِردا [41]، وانز [68] و گوکای [69] همسو است و در تضاد با سایر مطالعاتی قرار دارد که کاهش کیفیت زندگی را با افزایش سن مرتبط دانستهاند [17، 50، 70-72] و نیز با تحقیقاتی که نشاندهنده بهبود کیفیت زندگی در میانسالی و سالمندی هستند [73، 74] ناهمسو است. این مسئله ممکن است به این دلیل باشد که تمامی افراد شرکتکننده در این مطالعه در گروه سنی سالمندی قرار دارند که میتواند تأثیرات سن را تحت تأثیر قرار دهد و کیفیت زندگی تحت تأثیر عواملی جزء سن باشد. همچنین، زمان گذشته از سکته نیز تأثیر خاصی بر کیفیت زندگی نداشته است که در تضاد با مطالعه ماندرز مبنیبر افزایش کیفیت زندگی با گذشت زمان بیشتر از سکته [37] است و با مطالعه یاشا همسو است [75]. این میتواند بهدلیل توانمندیهای فردی و حمایتی متفاوت بیماران در مراحل مختلف بیماری باشد.
اندازه اثر این متغیرها بر کیفیت زندگی بیماران ناچیز است، نشان میدهد سن و مدتزمان از سکته تأثیرات قابلتوجهی ندارند. این یافتهها تأکید میکنند باید به دنبال سایر عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به آفازی بود.
نتیجهگیری نهایی
نتایج این مطالعه نشان داد با افزایش شدت آفازی، کیفیت زندگی افراد سالمند مبتلا به سکته مغزی کاهش مییابد. این نتایج اهمیت توجه به شدت بیماری را در ارزیابی کیفیت زندگی سالمندان مد نظر قرار میدهند و میتوانند راهنمایی برای مداخلات درمانی و حمایتی باشند، همچنین از آن میتوان در برنامهریزی برای ترخیص و همچنین بیماران در معرض خطر استفاده کرد. بااینحال، تحقیقات بیشتری نیاز است تا پیوندهای بین شدت آفازی و ابعاد مختلف کیفیت زندگی، مورد بررسی قرار گیرد و برای درمانهای مؤثرتر در این زمینه اقدام شود.
قوتها و محدودیتها
از نقاط قوت این کار استفاده از ابزار ارزیابی کیفیت زندگی ویژه آفازی ناشی از سکته مغزی و مقایسه کیفیت زندگی در شدتهای مختلف خفیف، متوسط و شدید بود. اما بهدلیل مشکلات دسترسی به سالمندان دارای شدت آفازی متوسط، حجم نمونه در این شدت با دو شدت خفیف و شدید برابر نبود.
محدودیت مطالعه حاضر که صرفاً یک مطالعه توصیفی است، آن است که ما اطلاعات دیگری از شرکتکنندگان (مثل وضعیت اجتماعی- اقتصادی، وضعیت فیزیکی، روانی-اجتماعی و شدت سکته، نوع آفازی) که ممکن است بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد، در این تحلیلها وارد نکردیم و پیشنهاد میشود در آینده این شاخصها بهعنوان کوواریت مورد تجزیهوتحلیل قرار بگیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
با پیروی از اصول اخلاق تحقیق، این پژوهش مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم توانبخشی و خدمات اجتماعی با شناسه اخلاقIR.USWR.REC.1400.334) ) قرار گرفته است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه زهرا بابایی مقطع دکتری رشته گفتاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم توانبخشی و خدمات اجتماعی است که از نظر مالی توسط مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت دانشگاه علوم توانبخشی و خدمات اجتماعی حمایت شده است.
مشارکت نویسندگان
طراحی تحقیق، تحلیل و تفسیر دادهها، نگارش مقاله و تأیید نهایی مقاله: زهرا بابائی و فریبا یادگاری؛ تحلیلآماری: محسن واحدی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمامی شرکتکنندگان در این مطالعه و مراکزی که امکان دسترسی به افراد دارای آفازی را فراهم کردند، بهویژه بیمارستان توانبخشی رفیده و مرکز توانبخشی سکته مغزی تبسم، صمیمانه تشکر و قدردانی میشود. همکاری و حمایتهای آنها به پیشبرد این تحقیق کمک شایانی نمود.
| بازنشر اطلاعات | |
|
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |