مقدمه
سالمندی یک سرنوشت مشترک همگانی و یک روند طبیعی گذر عمر و زندگی مطرح است [
1]. مطابق آمار سازمان بهداشت جهانی در سال 2015، تعداد افراد بالای 60 سال کل جهان 841 میلیون نفر بود که برآورد میشود این تعداد تا سال 2050 به دو برابر خواهد رسید [
2]. در کشور ایران بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1375، سالمندان بالای 60 سال حدود 6/6 درصد کل جمعیت را شامل میشدند که بر اساس سرشماری سال 1385 این میزان به حدود7/3 درصد رسیده است و پیشبینی میشود تا سال 1429 به 24/9 درصد برسد [
3].
اگر چالش اصلی بهداشت در قرن بیستم، فقط زندهماندن بود؛ چالش قرن جدید زندگیکردن با کیفیتی برتر است [
4]. اصطلاح کیفیت زندگی حدود 40 سال پیش در آمریکا معرفی شد و علوم اجتماعی، پرچمدار طرح و سنجش آن شدند [
5]. اگرچه تعاریف متعددی از این مفهوم ارائه شده است؛ توافقی کلی در بین محققان وجود دارد مبنی بر اینکه، کیفیت زندگی ابعاد متعددی شامل آسایش مادی، جسمی، اجتماعی، عاطفی و مولد است [
6]. سازمان جهانی بهداشت کیفیت زندگی را اینگونه تعریف میکند «کیفیت زندگی شامل احساس و درک فرد از سیستمهای ارزشی و فرهنگی است که در آن زندگی میکند و مرتبط با اهداف، انتظارات، و دغدغههای اوست» [
2].
پدیده سالمندی بر قابلیت و توانایی شخصی، استقلال، تحرک و به تبع اینها بر کیفیت زندگی فرد تأثیر میگذارد. سالمندی اغلب اوقات به ایجاد مشکلات سلامتی منجر شده و توانایی فرد برای عملکرد را کاهش میدهد این امر نیز میتواند بر کیفیت زندگی فرد تأثیر زیادی داشته باشد [
7]. کیفیت زندگی سالمندان در مطالعات مختلف بررسی شده است. در مطالعه انجامشده روی گروهی از سالمندان در فرانسه، سطح کیفیت زندگی و ابعاد آن نسبتاً بالا بود [
8]. اورفیلا، فریر، لامارکا و تیب در اسپانیا با مطالعه کیفیت زندگی مردان و زنان سالمند نشان دادند کیفیت زندگی مربوط به سلامت زنان نسبت به مردان در وضعیت بدتری قرار دارد [
9].
یو چینگ، روی سیا و شو هیو در پژوهشی روی سالمندان دارای پرستار خانگی به این نتیجه رسیدند که مراقبت توانمندکننده ادراکشده، فعالیت زندگی روزمره و وضعیت زناشویی پیشبینیکنندههای کیفیت زندگی هستند [
10]. گوریجی کولا، آفولابی و اولی نشان دادند وضعیت اقتصادی مهمترین پیشبینیکننده چهار بُعد کیفیت زندگی سالمندان است، در این مطالعه متغیرهای سلامتی و ناتوانی کارکردی از پیشبینیکنندههای دیگر، ولی ضعیف کیفیت زندگی بودند [
7]. در تحقیق دیگر سطح کیفیت زندگی سالمندان موردمطالعه در حد متوسط گزارش شد [
11]. در پژوهش وحدانینیا و گشتاسبی بین جنس و وضعیت سلامتی و ابعاد هشتگانه کیفیت زندگی رابطه معنیداری دیده شد و متغیرهای سن، تحصیلات، تأهل و شغل با میانگین امتیازات اکثر ابعاد کیفیت زندگی ارتباط معنیداری داشتند [
12].
کیفیت زندگی علاوه بر معیارهای عینی، شامل جنبههای ذهنی نیز هست و به طور قابل ملاحظهای متأثر از شناختها و نگرشهای فرد است. با توجه به تشدید ترس از مرگ در دوره سالمندی، میتوان گفت یکی از عوامل مهمی که بر کیفیت زندگی دوره سالمندی تأثیر دارد، نگرشی است که هر فرد درباره مرگ دارد. نگرش به مرگ به مجموعه پاسخهای شناختی، عاطفی و رفتاری فرد نسبت به حقیقت مرگ اطلاق میشود. این نگرشها میتوانند مثبت یا منفی باشند. نگرشهای منفی درباره مرگ، ترس از مرگ یا اجتناب از مرگ را دربر میگیرند؛ در حالی که نگرشهای مثبت نسبت به مرگ، باورهای مربوط به توانایی کنارآمدن با مرگ و پذیرش آن را شامل میشوند. کنارآمدن با مرگ نیز مشتمل بر مجموعه پاسخهای شناختی (برای مثال «اخیراً من دریافتهام فکرکردن درباره مرگ خوب است»)، رفتاری (برای مثال «من میتوانم درباره مرگم با خانواده و دوستان صحبت کنم») و عاطفی (برای مثال «فکر مرگ مرا آشفته میکند») به مرگ پیشروی خود و دیگران است. مشخص شده است که کنارآمدن با مرگ همبستگی منفی با شاخصهای ترس از مرگ دارد [
13].
رابطه نگرش به مرگ با بسیاری از متغیرها چون سن، جنسیت، مذهب، شخصیت و غیره بررسی شده است. تورسون، پاول و ساموئل با بررسی تفاوتهای سنی در اضطراب مرگ زنان سالخورده و جوان دریافتند زنان جوان نمرات بالاتری در سؤالهای مرتبط با ترس از مرگ و نگرانی درباره پوسیدگی بدن بعد از مرگ کسب کردند [
14]. وونگ، پیکر و گیسر دریافتند بهزیستی روانشناختی، همبستگی مثبت پایین تا متوسط با پذیرش خنثی و فعالانه مرگ و همبستگی منفی با ترس و اجتناب از مرگ دارد [
15]. تورسون و پاول نیز همبستگی مثبت متوسطی بین ترس از مرگ و اضطراب گزارش کردند [
16]. سیسیریلی گزارش کرد وضعیت سلامت فیزیکی، نمرات فرد در دو بُعد نگرشهای مرگ یعنی ترس از پوسیدگی و وضعیت بدن بعد از مرگ را پیشبینی میکند [
17]. اونگیدر و ایوبوگلو نشان دادند اضطراب مرگ بالا با افزایش افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی همراه است [
18].
یافتههای مشابهی در افراد مبتلا به نشانگان نقص ایمنی اکتسابی نیز مشاهده شده است [
19]. اوریلی و همکاران با مطالعه 377 فرد بالای 60 سال که خدمات دوره سالمندی دریافت میکردند، نشان دادند خیالپردازی درباره مرگ و خودکشی با علائم افسردگی بیشتر همراه است [
20]. نتایج مطالعه بشرپور، وجودی و عطارد روی گروهی از زنان سالمند نشان داد کیفیت زندگی رابطه مثبتی با نگرش پذیرش فعالانه مرگ دارد [
21].
علاوه بر این، کیفیت زندگی میتواند تحت تأثیر باورهای غیرمنطقی شخص نیز قرار گیرد. بر اساس نظر آلبرت الیس، باورهای غیرمنطقی علت اصلی مشکلات مختلف انسان است. باورهای غیرمنطقی مجموعه عقایدی است که بر حالات ذهنی و روانشناختی فرد مسلط میشوند. این باورها تعیین میکنند افراد چگونه رویدادها را تعبیر و تفسیر و چگونه کیفیت و کمیت احساسات و رفتارهایشان را تنظیم میکنند [
22]. همچنین از نظر الیس ما گرایش نیرومندی داریم به اینکه، با درونیکردن عقاید خودشکن، خود را از لحاظ هیجانی ناراحت کنیم و به همین دلیل است که دستیابی به سلامت روان و حفظکردن آن واقعاً دشوار است [
23]. ملزر و همکاران بیان میکنند یکسوم سالمندان دچار ناتوانیهای شناختی شده و بیش از 60 درصد آنها به کمکهایی در انجام فعالیتهای زندگی روزمره نیاز دارند [
24]. برخی از مطالعات نیز حدود 20 درصد از سالمندان را دچار افت شناختی با درجات مختلف میدانند [
25].
پژوهشها نشان دادند بین باورهای غیرمنطقی و امنیت روانشناختی و کیفیت زندگی، افزایش فرسودگی، سلامتی و سلامت روانی، اضطراب و موقعیتهای پراسترس، اختلالات عاطفی، استرس، افسردگی و خلق افسرده رابطه معنیدار وجود دارد [
32-
26]. های اسلیپ، گالت و نیشن در مطالعهای با هدف بررسی ارتباط باورهای غیرمنطقی با علائم افسردگی در افراد سالخورده نشان دادند باور شناختی هیجانی وابستگی/ انعطافناپذیری به طور مثبت و باور کنترل درونی/ سازگاری به طور منفی با علائم بدنی و عاطفی افسردگی مرتبط است [
33].
پاپاجورجیوس و همکاران با بررسی رابطه شاخصهای التهابی پلاسما با باورهای غیرمنطقی در افراد بزرگسال به این نتیجه رسیدند باورهای غیرمنطقی ارتباط مثبتی با پروتئین واکنشی C، اینترلیوکین-6، عامل نکروزدهنده تومور آلفا و تعداد سلولهای سفید خون دارد [
34]. لیو، شین، کیم، هیون و پارک در مطالعه روی سالمندان نشان دادند خوشبینی رابطه مثبتی با بهزیستی روانی و معنای زندگی دارد و معنای زندگی نیز میانجی رابطه بین خوشبینی و بهزیستی روانی سالمندان است [
35].
درمجموع مرور شواهد موجود نشان میدهد تغییرات مختلف فیزیکی، شناختی و هیجانی دوره سالمندی با تغییراتی در کیفیت زندگی همراه است. از دیدگاه روانشناسی رشد، یکی از چالشهای دوره سالمندی چگونگی مواجهه فرد با مرگ و پایان زندگی است که خود میتواند استرس زیادی را در فرد ایجاد کند. بنابراین میتوان گفت کیفیت زندگی افراد سالمند میتواند تحت تأثیر نگرشهای آنها نسبت به مرگ قرار گیرد. از طرف دیگر، باورهای فرد درباره زندگی نیز از عوامل تعیینکننده سلامت روانشناختی هر فرد است. بنابراین در راستای شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی در دوره سالمندی، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش نگرش به مرگ و باورهای غیرمنطقی در پیشبینی کیفیت زندگی سالمندان انجام گرفت.
روش مطالعه
با توجه به هدف این پژوهش مبنی بر نقش نگرش به مرگ و باورهای غیرمنطقی در پیشبینی کیفیت زندگی سالمندان، روش مطالعه حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. تمام افراد بالای 60 سال شهر اردبیل در نیمه دوم سال 1393 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. از بین جامعه آماری مذکور تعداد 150 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و در این پژوهش شرکت داده شدند. با توجه به اینکه در مطالعات همبستگی، نمونه موردنیاز به ازای هر متغیر پیشبینی تعداد 5 تا 40 نفر توصیه شده است؛ بنابراین در این مطالعه با توجه به وجود 10 خردهمقیاس به ازای هر خردهمقیاس تعداد 15 نفر نمونه در نظر گرفته شد و 150 نفر حجم مطالعه حاضر را تشکیل دادند. داشتن سواد خواندن و نوشتن جهت پاسخگویی به پرسشنامهها و زندگی به همراه همسر، معیارهای ورود آزمودنیها به مطالعه و داشتن هر نوع بیماری جسمانی و روانشناختی نیز معیار خروج آزمودنیها از مطالعه حاضر بود. برای جمعآوری اطلاعات از ابزارهای زیر استفاده شد:
پرسشنامه کیفیت زندگی
پرسشنامههای زیادی برای ارزیابی کیفیت زندگی طراحی شده است، ولی پرسشنامههای کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به علت خصوصیات منحصربهفرد خود بیشتر مورد توجه هستند. ابزار اندازهگیری عمومی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به دو صورت WHOQOL-100 و WHOQOL-BRIEF پس از ادغام برخی از حیطهها و حذف تعدادی از سؤالات مقیاس 100سؤالی ساخته شد. نتایج حاصل از این دو پرسشنامه همخوانی رضایت بخشی را در مطالعات مختلف نشان دادهاند. در این مطالعه فرم WHOQOL-BRIEF به علت کمبودن سؤالات و راحتی استفاده انتخاب شده است. این پرسشنامه چهار حیطه سلامتی جسمانی، سلامتی روانی، روابط اجتماعی و سلامتی محیط را با 24 آیتم میسنجد (هریک از حیطهها به ترتیب دارای 7، 6، 3 و 8 سؤال است).
دو سؤال اول به هیچیک از حیطهها تعلق ندارد و وضعیت سلامت و کیفیت زندگی را به شکل کلی میسنجد؛ بنابراین این پرسشنامه دارای 26 آیتم است و به هر سؤال از 1 تا 5 نمره داده میشود. نجات و همکاران پایایی این مقیاس را در حیطه سلامتی فیزیکی 0/77، سلامتی روانی 0/77، روابط اجتماعی 0/75 و درنهایت در حیطه سلامت محیط برابر 0/84 به دست آوردند. اعتبار سازه این پرسشنامه در این مطالعه نیز قابل قبول گزارش شد. به نحوی که این آزمون در 80 درصد موارد به تشخیص افراد مبتلا به بیماریهای مزمن، غیرمزمن و افراد سالم منجر شد [
36].
پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (40مادهای)
پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز شامل 40 سؤال است و توسط عبادی و معتمدین بر اساس پرسشنامه 10عاملی باورهای غیرمنطقی جونز به روش تحلیل عوامل در جامعه ایران ساخته شده است. این پرسشنامه چهار عامل درماندگی در برابر تغییر، توقع تأیید دیگران، اجتناب از مشکل و بیمسئولیتی هیجانی را بر اساس مقیاس لیکرت 5نقطهای از 1 (کاملاً مخالفم) تا 5 (کاملاً موافقم) اندازه میگیرد. عبادی و معتمدین برای بررسی ضریب پایایی این آزمون از روش آلفای کرونباخ و روش تصنیف استفاده کردهاند که این ضرایب را به ترتیب برای کل مقیاس 0/75 و 0/76 و برای خردهمقیاسهای درماندگی در برابر تغییر 0/80و 0/82، توقع تأیید از دیگران 0/81 و 0/84، اجتناب از مشکل 0/73و 0/74 و بیمسئولیتی هیجانی0/75 و 0/72 گزارش کردهاند [
37].
فرم تجدیدنظرشده نگرش نسبت به مرگ
این آزمون را وونگ و همکاران ساختهاند و یک مقیاس 32مادهای است که پنج بُعد نگرش نسبت به مرگ یعنی ترس از مرگ، اجتناب از مرگ، پذیرش خنثی (فرد حقیقت مرگ را میپذیرد ولی آن را خوب یا بد نمیداند) پذیرش فعالانه (فرد حقیقت مرگ را میپذیرد، ولی آن را وسیلهای برای رسیدن به خوشبختی و سعادت میداند) و پذیرش با گریز (فرد حقیقت مرگ را میپذیرد، ولی مرگ را راه فراری از مشکلات زندگی میداند) را ارزیابی میکند. این پنج بُعد، هم نگرشهای مثبت (خردهمقیاسهای پذیرش) و هم منفی (خردهمقیاسهای ترس و اجتناب) نسبت به مرگ را نشان میدهند. آزمودنیها پاسخهای خود را در یک مقیاس لیکرت هفتنقطهای از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم مشخص میکنند. نمرات سؤالهای مربوط به هر خردهمقیاس با هم جمع شده و با تقسیم بر تعداد سؤالها، میانگین نمره فرد در آن خردهمقیاس به دست میآید که نمرات بالاتر نشاندهنده پذیرش، ترس و اجتناب بیشتر فرد از مرگ است.
وونگ و همکاران پایایی ثبات درونی این پنج خردهمقیاس را در دامنه 0/97 برای خردهمقیاس پذیرش فعالانه تا 0/65 برای خردهمقیاس پذیرش خنثی گزارش کردند. پایایی بازآزمایی این آزمون نیز بعد از دوره چهارهفتهای در دامنه 0/61 برای خردهمقیاس پذیرش تا0/95 برای خردهمقیاس اجتناب به دست آمد [
15]. این پرسشنامه برای اولینبار در پژوهش حاضر توسط مؤلف اول این مقاله به فارسی ترجمه شد و در مرحله بعد نسخه فارسی آن را یک کارشناس ارشد زبان انگلیسی ترجمه معکوس کرد و بعد از اطمینان از حفظ محتوای سؤالات، اعتبار صوری آن توسط سه روانشناس دارای مدرک دکترای روانشناسی تأیید شد. ضرایب آلفای کرونباخ خردهمقیاسهای این آزمون نیز در پژوهش حاضر در دامنه 0/64برای خردهمقیاس اجتناب از مرگ تا 0/88 برای خردهمقیاس پذیرش فعالانه مرگ به دست آمد.
روش اجرای پژوهش حاضر به این صورت بود که در پاییز 1393، پس از انجام هماهنگیهای لازم با دانشگاه محقق اردبیلی، از بین تمام افراد بالای 60 سال شهر اردبیل 150 نفر از مناطق مختلف شهر اعم از پارکها و مساجد انتخاب شدند و پس از تبیین اهداف پژوهش و اخذ رضایت آنها برای شرکت در پژوهش، از آنها خواسته شد به صورت انفرادی به پرسشنامههای کیفیت زندگی، نگرش به مرگ و باورهای غیرمنطقی در محل دسترسی به آزمودنیها (پارک و مساجد) پاسخ بدهند. اطلاعات جمعآوریشده نیز با استفاده از ابزارهای آمار توصیفی و آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه ورود با کاربرد نسخه 16 نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها
150 سالمند با میانگین±انحراف معیار سنی6/91±68/82 در این مطالعه شرکت داشتند که اطلاعات جمعیتشناختی آنها در جدول شماره 1 ارائه شده است.
جدول شماره 1 توزیع فراوانی و درصد آزمودنیها را بر اساس متغیرهای جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات و وضعیت اشتغال نشان میدهد.
بحث
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش نگرش به مرگ و باورهای غیرمنطقی در پیشبینی کیفیت زندگی سالمندان بود. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد نمره کلی کیفیت زندگی با ترس از مرگ، اجتناب از مرگ و پذیرش با گریز از مرگ رابطه منفی، ولی با پذیرش فعالانه مرگ رابطه مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد نگرش به مرگ حدود 30 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی سالمندان را تبیین میکند. این نتایج همسو با نتایج وونگ و همکاران، تورسون و پاول، اونگیدر و ایوبوگلو ، میلر و همکاران، اوریلی و همکاران و بشرپور و همکاران است [
21-
15]. اشتغال ذهنی با مرگ، بهویژه در دوره سالمندی امری است که تقریباً در اکثریت افراد وجود دارد و بسته به نوع نگرشی که افراد نسبت به مرگ و پایان زندگی دنیوی دارند، پیامدهای روانی آنها تعیین میشود. افرادی که نگرشهای مثبتی به مرگ داشته و مرگ را به صورت فعال میپذیرند و آن را راهی برای رسیدن به سعادت ابدی میدانند و این واقعیت را میپذیرند که مرگ، نیستی و فنا نیست، بلکه انتقال از جهانی به جهان دیگر و از نشئهای به نشئهای دیگر است که در آن حیات انسانی به گونهای دیگر ادامه مییابد، همیشه امیدوارند و کیفیت زندگی و سلامت روانی بهتری دارند. علاوه بر این، افرادی که نگرشهای مربوط به پذیرش فعالانه مرگ را دارند، این واقعیت را میپذیرند که حیات انسان محدود به این دنیا نیست، بنابراین به خاطر ازدستدادن یا بهدستنیاوردن بهرههای دنیوی بهشدت اندوهگین یا هیجانزده نمیشوند، به این دلیل هم آنها میتوانند کیفیت زندگی بالاتری داشته باشند.
مطابق نتایج این پژوهش، سلامت روابط اجتماعی به طور مثبت با نگرشهای مربوط به پذیرش خنثی و فعالانه مرگ رابطه داشت. همخوان با نتایج وونگ و همکاران میتوان گفت افرادی که نگرشهای مثبتی به مرگ دارند، یعنی مرگ را یا به صورت خنثی (برای مثال با این نگرش که مرگ فرایندی طبیعی و غیرقابل اجتناب است) یا به صورت فعالانه و با رویآوردن به آن (برای مثال با این نگرش که مرگ راهی برای رسیدن به سعادت است) قبول میکنند روابط رضایتبخشی با دیگران برقرار کرده و روابط اجتماعی سالمی دارند. در تبیین رابطه نگرشهای پذیرش مرگ به عنوان راه فرار و گریز با علائم جسمانیسازی هم میتوان گفت افرادی که در زندگیشان سلامت فیزیکی ندارند و دائم رنج میکشند با شکلدادن باورهایی در ارتباط با اینکه مرگ راه پایانی برای این مشکلات آنها خواهد بود، با مسئله مرگ کنار میآیند.
معمولاً در رابطه با نقش نگرشهای اجتناب از مرگ در پیشبینی کیفیت زندگی آزمودنیهای پژوهش حاضر، میتوان گفت مطابق نظریه مدیریت وحشت حتی یادآوری مرگ نیز میتواند اضطراب شدیدی در فرد ایجاد کند و به رفتاری انگیزشی منجر شود [
38]. از آنجا که تداعیکنندههای زیادی برای مسئله مرگ در زندگی روزمره وجود دارد، اجتناب از مرگ میتواند حداقل در کوتاهمدت برای حفظ بهداشت روانی فرد مفید باشد.
نتایج ضرایب همبستگی همچنین نشان داد نمره کلی کیفیت زندگی با باورهای غیرمنطقی درماندگی در برابر تغییر و بیمسئولیتی هیجانی رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد 9 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی سالمندان با این دو باور غیرمنطقی تبیین میشود. این نتایج نیز همسو با نتایج خراسانی و بابایی، غضنفری و همکاران، اسپورل، استروبل و تاماسجان، الیس، بک و همکاران، بک و ویشار و رشیدی و همکاران است [
26 ،
39-
44]. مطابق دیدگاه شناختی، شناختهای غیرمنطقی میتوانند به هیجانات و رفتارهای ناکارآمد منجر شوند و این امر میتواند کیفیت زندگی فرد را به میزان زیادی تحت تأثیر قرار دهد [
26].
درواقع سالمندی دورهای است که فرد با تغییرات زیادی در جنبههای مختلف زندگی شامل سلامتی، روابط بینفردی، محیط اجتماعی و غیره مواجه میشود، داشتن باور غیرمنطقی درماندگی در برابر تغییر میتواند مانع بهکارگیری روشهای مناسب حل مسئله در فرد شود و اثر منفی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد. مسئولیتپذیری هیجانی نیز به عنوان یک مهارت کنترل هیجان باعث خودتنظیمی هیجانی فرد میشود و میتواند به عنوان مهارتی برای مقابله با نگرانیهای فرد عمل کند. بنابراین اعتقاد به اینکه فرد مسئول هیجانهای تجربهشده خود نیست، میتواند خودآگاهی هیجانی را کاهش دهد و به بدتنظیمی هیجانی منجر شود.
نتیجهگیری نهایی
درمجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد نگرش نسبت به مرگ و باورهای غیرمنطقی درماندگی در برابر تغییر و بیمسئولیتی هیجانی در کیفیت زندگی سالمندان نقش دارند. بنابراین میتوان گفت نحوه برداشت فرد از مرگ و شیوه تحلیل این رویداد توسط او و همچنین میزان بهرهمندی از تفکر منطقی، تاحدود زیادی تعیینکننده میزان کیفیت زندگی افراد در دوران سالمندی است. از محدودیتهای این پژوهش میتوان به کمسوادی، کمحوصلگی نمونهها جهت تکمیل پرسشنامهها اشاره کرد که باعث میشد سؤالات پرسشنامهها به زبان ترکی به آزمودنیها توضیح داده شود. بنابراین در پژوهشهای آتی تکرار این مطالعه، بهویژه با کنترل متغیرهای مزاحمی چون سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی اجتماعی و غیره پیشنهاد میشود. بر اساس نتایج این مطالعه با مداخله شناختی در سطح نگرشهای سالمندان نسبت به مرگ و باورهای غیرمنطقی آنها میتوان برای بهبود کیفیت زندگی سالمندان اقدام کرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه توسط هیئت اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تأیید شد. همه اصول اخلاقی در این مقاله رعایت شده است. شرکتکنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکتکنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آنها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این پژوهش با حمایت و تأیید معاونت پژوهشی و فناوری دانشگاه محقق اردبیلی انجام گرفته است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: سجاد بشرپور؛ جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها: سیده طیبه حسینی کیاسری و اسماعیل سلیمانی؛ نگارش نسخه اولیه: سجاد بشرپور و امید مساح.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.