مقدمه
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد در سال 1950، تقریباً 200 میلیون سالمند در سرتاسر جهان وجود داشته که در سال 1975 این میزان به 350 میلیون نفر رسیده است [1] و پیشبینی میشود در 50 سال آینده جمعیت سالمندان به دو میلیارد نفر در جهان خواهد رسید [1].
در اواسط سال 1980 کمتر از 30 درصد سالمندان جهان در آسیا زندگی میکردند و این امر تا سال 2025 به 60 درصد خواهد رسید. اگرچه تعدادی از مطالعاتی که در گذشته انجام شدهاند، بر جنبههای ویژه تفاوتهای فرهنگی و ارتباط آنها با جنبههای متنوع متمرکز بودهاند [2].
در ایران نیز بررسیها و شاخصهای آماری حاکی از رشد پرشتاب پیرشدن است؛ به طوری که پیشبینی میشود در سال 1410 در کشور ایران انفجار سالمندی رخ خواهد داد و 25 الی 30 درصد جمعیت در سنین بالای 50 سال قرار خواهند گرفت [4 ،3]. همچنین طبق سرشماری سال 1395، جمعیت سالمندان 65 سال و بیشتر به 6/1 درصد جمعیت کل رسیده که نسبت به 5/7 درصد سال 1390، رشد داشته است [5]. اما امروزه دغدغه اصلی محققان و پژوهشگران صرفاً پرداختن به افزایش طول عمر نیست، بلکه با نگاهی به آمار و ارقام میتوان دریافت اگر چالش اصلی بهداشت در قرن بیستم فقط زندهماندن بود، چالش قرن جدید، زندگیکردن با کیفیتی برتر است [6].
سالمندی محدودیتهای دور از دسترسی را در حوزههای متفاوت به وجود میآورد که شامل عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میشود، زیرا رسیدن به نقاط بحرانی در چرخه زندگی موجب تغییرات زیادی در نیازها و ترجیحات آنان میشود [7]. برای تأمین انتظارات سالمندان برای سالمندی موفق، باید نیازهای مسکن آنان بهخوبی درک شود. اما تحقیقات اندکی از نقطهنظر سالمندان درباره نیازهای مسکن آنان انجام شده است [8].
انتقال سالمندان از خانه خود به خانه سالمندان موجب بروز تغییراتی در ارتباطات و تجربههای آنان با محیط میشود و مشارکت در فعالیتهای مربوط به فضای باز آنان را تحت تأثیر قرار میدهد که در خانههای سالمندان این فعالیتهای مربوط به طبیعت محدود شده است [9].
بر اساس مطالعات سازمان افراد بازنشسته آمریکا، در سال 2000 مشخص شد 82 درصد افراد 45ساله و بیشتر ترجیح میدهند در خانه خود زندگی کنند. تنها 9 درصد ترجیح میدادند به مراکز پرستاری رجوع کنند و 4 درصد هم ترجیح میدادند به خانه بستگان خود بروند [10]. این نشاندهنده تمایلنداشتن سالمندان به زندگی و انتقال به خانههای سالمندان است. اما با توجه به نیاز جامعه و ناتوانی فرزندان و بستگان در نگهداری از آنان، اهمیت وجود خانههای سالمندان انکارناپذیر است.
از طرفی نتایج تحقیقات رضایی و منوچهری که بین سالمندان ساکن خانه و ساکن خانههای سالمندان انجام شده است، حاکی از آن است که سالمندان ساکن در خانه، به دلیل برخورداری از مؤلفههای مثبت زندگی و حضور در شرایط کیفی مطلوب، در مقیاسهای اختلالات روانی نسبت به سالمندان ساکن در سرای سالمند بهتر هستند و سطح مقاومت زیادی برای کنارآمدن با متغیرهای توانکاه گستره پیری دارند [11]. این امر نشاندهنده اهمیت افزایش انگیزه زندگی در سالمندان ساکن خانههای سالمندان است.
از آنجا که محیط رابطه متقابلی در روحیه و روان مخاطبان و استفادهکنندگان از آن دارد، این موضوع میتواند در رابطه با سالمندان اهمیت پیدا کند. قابلیتهای یک محیط کالبدی، چه خوب چه بد چیزی است که آن محیط با تمامی ویژگیهای خود پیشنهاد میکند. از منظر جیمز گیبسون قابلیتهای محیط آن چیزی است که محیط به موجود زنده ارائه و به او پیشنهاد میکند [12].
درباره رابطه انسان و محیط عامل ارتباط، حواس انسانی است. انسان از طریق حواس خود به محیط مرتبط میشود، اما این ارتباط به همین جا ختم نمیشود، بلکه فرایندهای ذهنی روی این اطلاعات دریافتی صورت میپذیرد و ادراک و شناخت به وقوع میپیوندد. این شناخت سبب شکلگیری ذهنیتی از محیط در انسان میشود (تصویر ذهنی) که پایه و اساس رفتار او در پاسخ به محیط میشود [13].
با توجه به موارد ذکرشده، دستاورد این پژوهش در بیان رابطه بین محیط انسانساخت و کالبدی و تأثیر آن در کاهش یا افزایش انگیزه زندگی سالمندان است. این پژوهش با هدف اصلی بررسی همبستگی مدل پنجعاملی انگیزه زندگی سالمندان در محیط کالبدی انجام پذیرفته است. در همین راستا، این مدل در 14 خانه سالمندان آزمایش شده است. سپس با استفاده از همبستگی پیرسون، میزان تأثیر هر یک از عوامل پنجگانه طراحی و کالبدی مؤثر در انگیزه زندگی سالمندان به تفکیک و به صورت دو به دو بین این عوامل مشخص شده و نسبت اثرات مستقیم یا غیرمستقیم آنها مشخص شده است. این پنج مؤلفه تعیینکننده انگیزه زندگی سالمندان میتوانند با یکدیگر ارتباط درونی داشته باشند، اما هریک از مؤلفهها را میتوان به طور جداگانه اندازهگیری و تأثیر آن را بر انگیزه زندگی سالمندان به طور مستقل بررسی کرد. همچنین هدف از این پژوهش یافتن عوامل طراحانه و کالبدی مربوط به معماری است تا بتوان بدین روش، راهکارهایی را برای افزایش انگیزه زندگی در آنان فراهم کرد.
روش مطالعه
در این پژوهش از گامهای مختلفی برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است (تصویر شماره 1). در گام اول پژوهش حاضر بر اساس ادبیات موضوع و سؤالات مورد نظر، جدول هدفمحتوا تنظیم شد. به این صورت که ویژگیهای مربوط به هریک از سامانههایی که بر اساس پژوهشهای پیشین شناسایی شده بودند نظیر یین سوک لی و همکاران، لترمه و تسوری، و جوناس آندرسون به ترتیب در ستونهای جدول هدفمحتوا قرار گرفت [16-14]. ابتدا سؤالات طراحیشده در اختیار 11 متخصص روانشناس و معمار دانشگاههای کشور قرار گرفت و استادان به سؤال آیا محتوا، هدف را پوشش میدهد یا نه، جواب دادند. در مرحله بعد استادان به سؤال آیا سؤالات، هدف را پوشش میدهند یا خیر، جواب دادند.
در همین رابطه به منظور تأیید روایی محتوایی، پرسشنامهها در ابتدا به صورت پرسشنامه باز برای صاحبنظران ارسال شد تا مواردی را به آن اضافه یا کم کنند و در مرحله بعدی پرسشنامه مجدداً با 51 سؤال در اختیار آنان قرار گرفت و با استفاده از شاخصهای CVI و CVR به بررسی روایی محتوایی سؤالات پرداخته شد و در شاخص CVR گویههایی که مقداری کمتر از 0/62 داشتند حذف شدند و در شاخص CVI گویههای کمتر از 0/79 حذف شدند. در نهایت 10 سؤال از پرسشنامه حذف شد و تعداد 41 گویه برای پرسشنامه باقی ماند.
پس از مصاحبه و توزیع پرسشنامه بین متخصصان، تعدادی از محتواها حذف شد و برخی محتواهای جدید به این جدول اضافه شد. در مرحله بعد محتواها بهصورت یک پرسشنامه 41سؤالی بسته با طیف لیکرت به صورت خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم ساختار یافتند. با حصول اطمینان از روایی سؤالات، آزمون به صورت جداگانه سهمیهای غیرتصادفی در میان سالمندان ساکن 15 آسایشگاه خصوصی سالمندان بخش شمیرانات تهران عملیاتی شد. پس از تدوین پرسشنامه، حجم نمونه 131 عدد پرسشنامه بر اساس فرمول کوکران محاسبه شد و تعداد 150 عدد در اختیار سالمندان ساکن خانههای سالمندان قرار گرفت و به صورت مصاحبه مستقیم از آنان پرسش شد (جدول شماره 1).
تعداد نمونههای مورد نیاز پژوهش با ضریب خطای 0/08 و ضریب اطمینان 92 درصد 131 نفر به دست آمده است. جامعه آماری سالمندان ساکن خانههای سالمندان در بخش شمیرانات 1029 نفر برآورد شد که با مراجعه به بخش توانبخشی بهزیستی شمیرانات اطلاع از آن حاصل شده است.
نحوه ورود سالمندان به مطالعه بر اساس سلامت ذهن آنان ابتلا نداشتن به آلزایمر و اختلالات ذهنی بود که بنا به پیشنهاد مدیران و مسئولان ذیربط آسایشگاه بود و از سوی محقق با آنها مصاحبه میشد. به دلیل ناتوانی سالمندان در پرکردن پرسشنامه، محقق به صورت مصاحبه سؤال و جوابی پاسخ ها را دریافت میکرد و توضیحات اضافه نیز برای آنان داده میشد تا میزان خطای حاصل از دریافتنکردن صحیح سؤالات به حداقل برسد. برخی از سالمندان تمایل به همکاری نداشتند و وارد پژوهش نشدند و برخی دیگر در اواسط پژوهش خسته میشدند و آن را رها میکردند که این پرسشنامهها باطل شد و آنها و از روند تحقیق خارج شدند.
همچنین از مراقبان و کادر اجرایی نیز به دلیل داشتن ارتباطات عاطفی با سالمندان مقیم به منظور پیشبرد پژوهش کمک گرفته شد و پس از ارائه توضیحات در زمینه نحوه استفاده از پرسشنامهها، برخی از پرسشنامهها بین آنان توزیع شد و به همان شیوه کادر پرستاری و بهیاری پرسشنامه را برای سالمندان قرائت کردند و سالمندان به سؤالات پاسخ دادند.
همچنین در انجام این پژوهش محقق خود را ملزم به رعایت کدهای اخلاقی مطابق با آییننامه اجرایی اصول اخلاقی در پژوهشهای علوم پزشکی ایران کرده است. تمامی مراتب به صورت آگاهانه و با نظارت مسئولان مربوطه در سازمان بهزیستی استان تهران و مدیریت خانههای سالمندان و کسب مجوز کتبی از سازمان بهزیستی انجام گرفته است. همچنین در تمامی مراحل پژوهش، شرکت برای داوطلبان سالمند با آگاهی و تمایل آنها انجام شده است و مدیریت برخی خانههای سالمندان مراتب را به خانواده ایشان نیز گزارش دادند. روش تحقیق با عرف جامعه مطابق است.
پس از توزیع پرسشنامه، تجزیه و تحلیل دادهها با واردکردن دادهها به نسخه 21 نرمافزار SPSS انجام پذیرفت. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از روش همسازی درونی اجزا و ارزیابی مقدار آلفای کرونباخ سنجیده شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری به صورت یافتههای توصیفی و با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون بین عوامل شناساییشده انجام شده است.
در ابتدا و قبل از تحلیل عاملی بین سؤالات تحقیق، امکانسنجی و قابل انجام بودن آن با آزمونهای KMO و بارتلت بررسی شده است (جدول شماره 2). نتایج این دو آزمون نشان میدهد انجام تحلیل عاملی روی متغیرها امکانپذیر بوده است. بنابراین، در مرحله بعد، همبستگی بین سؤالات محاسبهشده و سؤالات به صورت تحلیل عاملی اکتشافی گروهبندی و نامگذاری شدند. در انتها همبستگی بین عوامل انجام و میزان ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم آنها با یکدیگر سنجیده شده است که در انتها با بررسی پژوهشهای پیشین انجامشده در این زمینه به چگونگی ارتباط یافتههای مطالعه حاضر با یافتههای دیگر تحقیقات مبادرت ورزیده شده است.
یافتهها
شرکتکنندگان در این پژوهش، در سه گروه سنی 60 تا 75 سال، 75 تا 85 سال و بیشتر از 86 سال طبقهبندی شدهاند که به ترتیب دورههای ابتدای پیری، اواسط پیری و انتهای پیری را دربر میگیرد. در این پژوهش سلامت جسمی سالمندان در استفاده از تجهیزات توانبخشی یا استفاده نکردن از آنها به عنوان یک متغیر وارد نشده است. همچنین میزان تحصیلات آنان به ترتیب و به صورت بیسواد، دیپلم، لیسانس، فوقلیسانس و دکترا طبقهبندی شده است.
همچنین از مراقبان و کادر اجرایی به دلیل داشتن ارتباطات عاطفی با سالمندان مقیم، به منظور تسهیل فرایند پژوهش کمک گرفته شد و پس از ارائه توضیحات در زمینه نحوه استفاده از آن، برخی از پرسشنامهها بین آنان توزیع شد و به همان شیوه، آنان پرسشنامه را برای سالمندان قرائت کردند و سالمندان به سؤالات پاسخ دادند، اما به طور مستقیم از نظرات آنان درباره موضوع پژوهش استفاده نشده و پرسشنامه مخصوصی برای آنان توزیع نشده است.
پرسشنامه این پژوهش از نوع محققساخته است و درنتیجه برای بررسی اعتبار سازه پرسشنامه از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شده است. تحلیل عاملی برای ایجاد ارتباط بین متغیرهای مشاهدهشده و تعداد کمتری از متغیرهای مفهومی زیرین طراحی شده است. تحلیل عاملی، سنجههای مشاهدهشده را بر حسب عوامل مشترک (مشاهدهنشده) به اضافه واریانس یکتا نشان میدهد. روابط بین عوامل مشاهدهنشده و سنجههای مشاهدهشده با عنوان وزن (برای مثال وزنهای رگرسیونی) که عاملها را به سنجهها ارتباط میدهند، تعریف میشوند. به عبارت دیگر، تحلیل عاملی، چرخهای را برای حرکت از مدل مسیر مبتنی بر سنجه واحد برای هر سازه به چند سنجه برای هر سازه یا مدل مسیر چندمعرفه فراهم میکند. از این طریق میتوان متغیرهای نظری مورد توجه را در تحلیل مسیر ارزیابی کرد. در این حالت متغیرها به عنوان عامل محسوب میشوند و برای هر سازه چند سنجه وجود دارد که این عامل سبب بهبود سنجش سازهها میشود [17].
تحلیل عاملی روش ریاضی پیچیدهای برای تقلیل مجموعه بزرگی از متغیرها به مجموعه کوچکتری از متغیرهای اساسی است که عامل خوانده میشوند. هدف اساسی در تحلیل عاملی، بررسی این امر است که بر اساس پاسخ افراد به پرسشها میتوان معدودی عوامل عامتر را مشخص کرد که شالوده پاسخ افرادند یا خیر [18]. از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی برای تقلیل گویههای (شاخصهای) عوامل مؤثر بر افزایش انگیزه زندگی در سالمندان و همچنین یافتن عوامل زیربنایی متغیرهای فوق استفاده شد.
تحلیل عاملی به روش مؤلفههای اصلی، روی 32 گویه مقیاس عوامل مؤثر بر افزایش انگیزه زندگی در سالمندان اجرا شد. چرخش صورتگرفته از نوع متعامد و به روش واریماکس انجام شد. مقدار آزمون KMO یا شاخص کفایت نمونهگیری، مقدار واریانس متغیرها را که تحت تأثیر عاملهای پنهانی است میسنجد. دامنه این آماره بین صفر تا 1 است. چنانچه مقدار این آماره بیشتر از 0/70 باشد همبستگیهای موجود به طور کلی برای تحلیل عاملی بسیار مناسب هستند. اگر KMO بین 0/50 تا 0/69باشد باید دقت زیادی به خرج داد و مقادیر کمتر از 0/50 بدان معناست که تحلیل عاملی برای آن مجموعه از متغیرها مناسب نیست [18].
مقدار آزمون بارتلت، همانیبودن ماتریس همبستگی دادهها را به آزمون میگذارد و در واقع میزان عاملپذیر بودن دادهها را میسنجد و باید کمتر از 0/05 باشد. در این پژوهش مقدار KMO برابر با 0/705 شده است و قابل قبول و به این معناست که حدود 70 درصد از واریانس این 32 گویه تحت تأثیر عاملهای پنهانی و بنیادی است. مقدار آزمون بارتلت نیز کمتر از 0/01 شده است. نتایج این دو آزمون نشان میدهد انجام تحلیل عاملی روی متغیرها (عوامل مؤثر بر افزایش انگیزه زندگی در سالمندان) امکانپذیر است.
جدول شماره 3 تعداد عاملهای استخراجشده را نشان میدهد، معیار تعیین تعداد عاملها دو معیار است: ارزش ویژه که باید حداقل یک باشد و وجود عاملهایی که حداقل سه شاخص (گویه) دارند. دِواس معتقد است که عاملهایی که مقدار ویژه آنها بیشتر از یک باشد، بهترین عاملها هستند. در ارتباط با حداقلهای شاخصهای مرتبط با هر عامل باید گفت که هر عامل با تعداد معقولی از متغیرها نشان داده شود. این امر دست کم دو دلیل دارد: اول اینکه ما میخواهیم ماهیت عامل را بهروشنی بدانیم و هر اندازه متغیرهای بیشتری روی عامل بار داشته باشند، تفسیر ما بر اطلاعات بیشتری استوار خواهد بود و دوم اینکه اگر قصد داریم خردهمقیاسهایی بر پایه ساختار عاملی ایجاد کنیم، به متغیرهای کافی نیاز داریم که با آن عامل همبستگی زیاد داشته باشند تا خردهمقیاسهای ما اعتبار قابل قبولی داشته باشد. حداقل تعداد شاخصهای هر عامل سه شاخص در نظر گرفته شد.
نتایج نشان میدهد پنج عامل مقدار ویژه بیشتر از یک دارند که حداقل سه شاخص نیز هستند. این نتیجه بدین معناست که تعداد 5 عامل یا بعد زیربنایی از مجموع 32 شاخص مؤثر بر افزایش انگیزه زندگی در سالمندان استخراج یا شناسایی شده است. پنج عامل بهدستآمده میتوانند حدود 43 درصد واریانس تمامی شاخصها را تبیین کنند (تصاویر 6-2). عامل اول با درصد واریانس استخراج شده 17.76 درصد، مهمترین عامل بوده است.
در جدول شماره 4 عاملهای نهایی استخراجشده به همراه گویهها یا سؤالات مرتبط با هر عامل، بار عاملی هر گویه و مقدار واریانس تبیینشده گزارش شده است. مقدار واریانس تبیینشده نشان میدهد چند درصد از واریانس هر گویه (سؤال) را عاملهای استخراجشده تبیین میکنند. مقدار اشتراک 0/4 مبنا قرار گرفت و چنانچه مقدار واریانس تبیینشده هر گویه بیش از 0/40 باشد آن گویه در پرسشنامه باقی میماند و مقادیر کمتر از 0/40 از پرسشنامه حذف میشود. نتایج نشان میدهد تمامی سؤالات باید در تحلیل عاملی باقی بماند، چراکه مقدار واریانس تبیینشده هر سؤال بیشتر از 0/40 به دست آمده است.
در جدول شماره 4 مقادیر بارهای عاملی نیز آمده است. اینکه بار عاملی باید چه مقدار باشد تا چشمگیر تلقی شود، تا حدودی اختیاری است. اصرار بر اینکه تمام بارها بزرگتر از 0/8 هستند کاملاً غیرواقعی و گمراهکننده است؛ زیرا برای مثال یک بار 0/7 بدین معناست که تقریباً 0/50 واریانس متغیر به وسیله آن عامل تبیین میشود. به طور کلی درنظر گرفتن ملاک (حداقل) 0/3 به عنوان بار چشمگیر، رهنمودی عاقلانه است [19]. چنانچه بار عاملی هر سؤال بیشتر از 0/3 باشد، در تحلیل باقی میماند و از پرسشنامه حذف نمیشود. هر سؤال در عاملی قرار میگیرد که بیشترین بار عاملی با آن عامل باشد. به عبارت دیگر در مواردی که هر سؤال با دو یا چند عامل همبستگی (بار عاملی) بیشتر از 0/3 داشته باشد، آن سؤال به عاملی اختصاص داده میشود که بیشترین بار عاملی را با آن عامل دارد.
نتایج دستهبندی سؤالات یا شاخصهای پرسشنامه در جدول شماره 4 آمده است که بر اساس نتایج بهدستآمده هشت شاخص در بعد یا عامل آموزشپذیری و ترغیبزایی فضاها، هفت شاخص در عامل آسایش و مطلوبیت محیطی، هفت شاخص در عامل آرامش و سکوت شخصی، پنج شاخص در عامل ادراک حس مالکیت و پنج شاخص در عامل همانندی به فضای خانه قرار میگیرند. در جدول شماره 5 با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون همبستگی بین عاملها (عوامل مؤثر بر افزایش انگیزه زندگی در سالمندان) بررسی میشود. همبستگی راهی است برای نشاندادن اینکه دو یا چند متغیر تا چه اندازه با همدیگر پیوند یا با هم رابطه دارند. به احتمال، گستردهترین کاربرد شاخص آماری همبستگی دومتغیری، ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون است که به طور معمول همبستگی پیرسون نامیده میشود. علامت اختصاری آن r است. همبستگی پیرسون نشان میدهد تا چه اندازه بین متغیرهای اندازهگیریشده کمّی رابطه خطی وجود دارد [20].
نتایج آزمون همبستگی پیرسون (جدول شماره 5) نشان داد بین تمامی عاملها با یکدیگر رابطه معنیدار آماری وجود دارد و در سطح اطمینان 95 درصد تمامی روابط تأیید میشود (0/05>P). نتایج نشان میدهد قویترین رابطه بین عاملها، مربوط به رابطه بین عامل آرامش و سکوت شخصی با عامل آموزشپذیری و ترغیبپذیری فضاهاست که ضریب همبستگیاش 0/48 است و بعد از آن قویترین همبستگی مربوط به رابطه بین عاملهای آرامش و سکوت شخصی و آسایش و مطلوبیت محیطی با ضریب همبستگی 0/39 و رابطه بین آرامش و سکوت شخصی و ادراک حس مالکیت با ضریب همبستگی 0/33 است.
بحث
هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی همبستگی بین عوامل طراحانه و کالبدی مؤثر در افزایش انگیزه زندگی در سالمندان ساکن خانههای سالمندان و شکلگیری یک تصویر ذهنی مناسب از این فضاها و میزان همبستگی دوبهدوی این عوامل با یکدیگر بود. پس از بررسی تحلیلهای آماری در پژوهش حاضر و کشف روابط بین متغیرها، در این بخش مدلهای همبستگی بین عوامل و ریزعاملها ارائه شده است و با بررسی پژوهشهای انجامشده پیشین در این زمینه، سازگاری نتایج حاصله با تحقیقات انجامشده در این باب بررسی و تشریح خواهد شد.
روش کار در این پژوهش به صورت پیمایشی انجام گرفت و با استفاده از ابزار پرسشنامه محققساخته فرایند آن میسر شد و درباره همبستگی بین عوامل پژوهش شد. یافتههای پژوهش، حاکی از آن هستند که افزایش انگیزه زندگی در سالمندان با طراحی کالبدی محیط رابطه دارد. در همین راستا، پنج عامل کلی آموزشپذیری و ترغیبزایی فضاها، آسایش و مطلوبیت محیطی، آرامش و سکوت شخصی، ادراک حس مالکیت و همانندی به فضای خانه در این رابطه شناسایی شدهاند که قویترین رابطه بین عاملها، مربوط به عامل آرامش و سکوت شخصی با عامل آموزشپذیری و ترغیبپذیری فضاهاست.
بررسی متغیرها و ریزعاملهای پژوهش
در ابتدا پنج عامل نامگذاریشده، همانطور که در بخش پیش معرفی شدند، معرفی میشوند. درباره عامل آموزشپذیری و ترغیبزایی محیط میتوان سه متغیر اساسی طراحی فضای آموزشی و هنری برای سالمندان، خوانایی و قابلتشخیصبودن فضاها در داخل ساختمان و تناسبات فضاهای داخلی و همخوانی آن با ناتوانیهای جسمی را که بیشترین همبستگی را با یکدیگر دارند معرفی کرد.
بر اساس پژوهشهای احمدی، اسکویی و رئیسی (2016) ایجاد فضاهای ورزشی مختلف به عنوان عوامل ترغیبزا میتواند در بهبود شرایط جسمی و روانی و همچنین پرکردن زمان فراغت، ایجاد فضاهای تعاملی برای کاهش مسائل مربوط به روابط اجتماعی و همچنین در زمان فراغت مؤثر باشد و ایجاد فضاهایی مانند باغچههای انفرادی و گلخانه یا کارگاههای هنری و آموزشی که سالمندان بتوانند به عنوان یک شغل روزانه در آنها مشغول باشند و در حین پرکردن زمان فراغت از تجربیات دوران زندگی به صورت عملی بهره ببرند، در کاهش مشکلات اقتصادی و همچنین افزایش احساس عزت نفس آنان کمک کند [21].
درباره عامل آسایش و مطلوبیت محیطی میتوان شش متغیر اساسی نورگیری، تهویه، وجود فضای خواب دو تا سهنفره، بهداشت و نظافت فضاهای عمومی داخل ساختمان، دسترسی آسان و راحت به همه فضاها و تجهیزات و وجود فضای سبز و طبیعتگرایانه را که بیشترین همبستگی را با یکدیگر دارند معرفی کرد. درباره نورگیری میتوان مطالعات السی و همکاران (2005) را ذکر کرد که استفاده از نور طبیعی یا مصنوعی به مدت 30 دقیقه و با شدت 10 هزار لوکس روی افراد مبتلا به آلزایمر در مراکز مراقبت طولانیمدت موجب کاهش خواب در روز و افزایش فعالیتهای بدنی و اجتماعی میشود [22].
همچنین نتایج تحقیقات گونگ و همکاران حاکی از آن است که افزایش درصد فضای سبز در 400متری اطراف خانه برای مردان سالمند، موجب افزایش مشارکت آنان در فعالیتهای فیزیکی میشود [23]. همچنین بر اساس تحقیقات نصیری و همکاران (2016) از آنجا که برای سالمندان ساکن آسایشگاه آسایش، امنیت و سهولت دسترسی به محیط اهمیت بسیاری دارد، باید شرایط سازگاری بین سالمندان ساکن آسایشگاهها و محیط زندگی آنها از طریق مناسبسازی محیط آسایشگاهها با توجه به طراحی فراگیر فراهم شود تا بر توان و سازگاری و کیفیت زندگی آنان بیفزاید [24].
درباره عامل آرامش و سکوت شخصی میتوان شش متغیر اساسی کاهش آلودگی صوتی، وجود درختان سایهانداز در خارج از ساختمان، وجود مبلمان در فضای باز مثل نیمکت و سطل زباله، فضای داخلی با خلوت شخصی و دید مناسب و مفرح، وجود آبنما و آبشار و حوضچه و وجود فضای استراحت در فضای باز را که بیشترین همبستگی را با یکدیگر دارند معرفی کرد.
در این باره میتوان تحقیقات ناکاجو را ذکر کرد. او دریافته که نگاه به پرندگان یا ابرها، بوییدن باغهای معطر پر از گل، شنیدن صدای آب یا برگها در باد، و فروکردن انگشتان در خاک تأثیرات مثبتی بر سالمندان مبتلا به دمانس خواهد داشت [25].
نتایج تحقیقات سوگیاما، تامپسون، و آلوز نشان میدهد وجود فضای باز در 700متری خانه احتمال بیشتری برای افزایش رضایتمندی از زندگی را برای سالمندان دارد [26]. درباره عامل ادراک حس مالکیت میتوان پنج متغیر اساسی داشتن حس مالکیت بر اتاق خواب خود یا داشتن اتاق شخصی، کیفیت اتاق خواب، مراقبت و کنترلپذیری فضا برای سالمندان، وجود فضاهای تفریحی مانند اتاق شطرنج، کارت بازی و سرگرمی و اندازه آشپزخانه را که بیشترین همبستگی را با یکدیگر دارند معرفی کرد.
کاسته شدن از سطح استقلال فردی در فعالیتهای روزمره عموماً با افزایش سن در همه آحاد جامعه رخ میدهد، ولی سن بروز وابستگیها اهمیت دارد [27]. در همین رابطه قابلیت فضا در کنترل و مراقبت از سالمندان بسیار حائز اهمیت است. همچنین به موجب اهمیت مراقبت و کنترلپذیری فضا و بر اساس پژوهشهای رولوفسن، توجه به مراقبت و سلامت سالمندان در ساخت موجب کاهش احتمال مریضی و ناامنی میشود و تحریک فعالیتهای فیزیکی و روانی را موجب میشود و باعث حمایت از آنان در کارهای روزانه و عملیات روزمره در زندگی میشود [28].
درباره عامل همانندی به فضای خانه میتوان پنج متغیر اساسی کیفیت فضای نشیمن و پذیرایی، اندازه فضاهای جنبی (حمام، دستشویی و توالت)، کیفیت فضاهای جنبی (حمام، دستشویی و توالت)، قابلیت تغییردادن جای مبلمانها در داخل و همسایگی و نزدیکی با دیگر سالمندان را که بیشترین همبستگی را با یکدیگر دارند معرفی کرد. طبق تحقیقات لاندگرن راحتی، ایمنی/خطر، مصنوعی/طبیعیبودن مواد و مصالح، اختیار/نظم/آزادی در انتخاب/یکپارچگی/اراده فرد از عوامل مؤثر در همانند خانه بودن فضا هستند [29]. همچنین بر اساس مطالعات هوف و همکاران وجود لوازم شخصی در اتاقهای خصوصی ساکنان خانههای سالمندان، میتواند به صورت مثبتی بر افزایش حس همانند خانهبودن فضا تأثیرگذار باشد، زیرا آنها اشیایی آشنا و انعکاس شخصیت فرد هستند. ارزشمندترین گزینهها، تلویزیونها، تابلوها و نقاشیها، و خردهمبلمانها هستند. اغلب ساکنان آپارتمانهای بزرگ، مبلمانها را به عنوان مهمترین گزینهها معرفی کردند، در حالی که ساکنان اتاقهای کوچک، اشیای کوچکتری نظیر تابلوها و قطعات کوچکتر مبلمان را به عنوان مهمترین گزینهها معرفی کردند [30].
نتیجهگیری نهایی
بر اساس یافتههای پژوهش، میتوان بیان کرد که افزایش انگیزه زندگی در سالمندان با طراحی کالبدی محیط رابطه دارد. در همین راستا پنج عامل کلی آموزشپذیری و ترغیبزایی فضاها، آسایش و مطلوبیت محیطی، آرامش و سکوت شخصی، ادراک حس مالکیت و همانندی به فضای خانه در این رابطه شناسایی شدهاند که هرکدام ریزعاملهای مرتبط با طراحی در محیط دارند. عامل آموزشپذیری و ترغیبزایی فضاها با ریزعاملهای طراحی فضای آموزشی و هنری برای سالمندان، خوانایی و قابلتشخیصبودن فضاها در داخل ساختمان و تناسبات فضاهای داخلی و همخوانی آن با ناتوانیهای جسمی در ارتباط است.
عامل آسایش و مطلوبیت محیطی با ریزعاملهای نورگیری، تهویه، وجود فضای خواب دو تا سهنفره، بهداشت و نظافت فضاهای عمومی داخل ساختمان، دسترسی آسان و راحت به همه فضاها و تجهیزات و وجود فضای سبز و طبیعتگرایانه در ارتباط است. عامل آرامش و سکوت شخصی با ریزعاملهای کاهش آلودگی صوتی، وجود درختان سایهانداز در خارج از ساختمان، وجود مبلمان در فضای باز مثل نیمکت و سطل زباله، فضای داخلی با خلوت شخصی و دید مناسب و مفرح، وجود آبنما و آبشار و حوضچه و وجود فضای استراحت در فضای باز در ارتباط است. عامل ادراک حس مالکیت با ریزعاملهای داشتن حس مالکیت بر اتاق خواب خود یا داشتن اتاق شخصی، کیفیت اتاق خواب، مراقبت و کنترلپذیری فضا برای سالمندان، وجود فضاهای تفریحی مانند اتاق شطرنج، کارت بازی و سرگرمی و اندازه آشپزخانه در ارتباط است.
عامل همانندی به فضای خانه با ریزعاملهای کیفیت فضای نشیمن و پذیرایی، اندازه فضاهای جنبی (حمام، دستشویی و توالت)، کیفیت فضاهای جنبی (حمام، دستشویی و توالت)، قابلیت تغییردادن جای مبلمانها در داخل و همسایگی و نزدیکی با دیگر سالمندان در ارتباط است. از یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت طراحی کالبدی یکی از عوامل تأثیرگذار در افزایش انگیزه زندگی سالمندان ساکن خانههای سالمندان است.
از محدودیتهای پژوهش میتوان به ناتوانی سالمندان در زمینه پرکردن پرسشنامهها و سختی در برقراری رابطه با آنان اشاره کرد که با سؤالات محققان و کادر اجرایی که در ارتباط عاطفی با آنان بودند، این مشکل برطرف شد. همچنین همکارینکردن برخی از خانههای سالمندان در این زمینه نیز موجب وقفههای بسیاری در امر تحقیق شد. همچنین نبود همکاری مناسب از سوی مدیریت برخی آسایشگاهها و بهوجودآوردن محدودیتها و چالشهای فراوان و فقدان مشارکت در پرکردن پرسشنامه حتی به صورت مصاحبه و همکارینکردن آزمودنیها در این زمینه از محدودیتهای تحقیق بود. همینطور چون ابزار جمعآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بوده است و پرسشنامه خود محدودیتهایی ذاتی (از جمله کمبود وقت آزمودنیها، کمحوصلگی و در نتیجه امکان بیدقتی آنان در پاسخ به برخی از سوالات) دارد، بیشتر آنها، حاضر به تکمیل و مشارکت نبودند یا پرسشنامه را کامل پاسخ نمیدادند. همچنین از آنجایی که تعداد سالمندان سالم در خانههای سالمندان بسیار محدود است و اکثراً اختلالات ذهنی و آلزایمر دارند، این پژوهش در برخی موارد به تعداد پنج سالمند در یک مجموعه آسایشگاه سالمندان اکتفا میکرد.
از آنجایی که تأثیر وابسته یا غیروابستهبودن سالمندان (از لحاظ نیاز به تجهیزات توانبخشی) به عنوان یک متغیر مزاحم نادیده گرفته شده است و این نکته در انتهای پژوهش آشکار شد، توصیه میشود این نکته در پژوهشهای آتی مورد توجه ویژهای قرار گیرد. همچنین در ارتباط با گویههای درنظرگرفتهشده جنبههایی وجود دارد که بدان توجه نشده است مانند وجود فضاهای مذهبی و دینی و مواردی که خاصیت بازگشت به خاطرات و تصورات ذهنی گذشته را القا میکنند، نظیر مبلمان، نحوه چیدمان و حتی توجه به صدا و بو در طراحی محیط کالبدی که باید در آینده بیشتر به این موارد توجه کرد.
همچنین پس از پرداختن به تمامی این مشکلات میتوان برای پژوهشهای آتی پیشنهاد کرد که میزان تأثیر عوامل اخیر روی متغیر مستقل به تفکیک نیز محاسبه شود تا بتوان با مقایسه این معیارها در اقامتگاههای مختلف سالمندی نظیر آسایشگاههای سالمندان، خانه یا آپارتمان و دهکدههای سالمندی بهترین گزینه و مناسبترین اقامتگاه را برای سالمندان پیشنهاد کرد (از جنبه فردی یا جمعیبودن، اقامتگاه سازمانی یا غیرسازمانی، مراکز مراقبت روزانه به صورت پارهوقت یا تماموقت).
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این پژوهش هرگونه اصول اخلاقی رعایت شده است که شامل آگاهی کامل شرکتکنندگان از روند اجرای پژوهش، محرمانه ماندن اطلاعات آنها، اجازه خروج از پژوهش هر زمان که بخواهند و هرگونه حقوق مربوط به شرکتکنندگان، میگردد. همچنین نگارندگان تعهد کردند که نتایج در صورت تمایل برای شرکتکنندگان تفسیر خواهد شد و مشارکت در پژوهش برای آنان هیچ بار مالی را برای آنان در پی نخواهد داشت.
حامی مالی
پژوهش حاضر برگرفته از رساله دکتری معماری در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی با عنوان «مدلیابی مولفههای محیطی آموزشپذیری خانههای سالمندان با هدف بهبود کیفیت مطلوب زندگی» است.
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در طراحی و آمادهسازی این مطالعه مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از سازمان بهزیستی استان تهران به دلیل همکاری در زمینه معرفی پژوهشگران به بخش توانبخشی ناحیه شمیرانات و تسهیل در صدور مجوز برای بازدید از خانههای سالمندان تشکر و قدردانی میکنند. همچنین از مدیران خانههای سالمندان بخش خصوصی، بهویژه خانههای سالمندان آراد، نورسته، پارسایان، کیمیا و پرهام، تشکر میکنند.
References
Khalil Nejad ST. [Exploring the design principles of the environment studying the theory of environmental capability (Persian)]. Paper presented at: International Conference on Architecture, Urbanism, Civil Engineering, Art, Environment. 7 March 2016; Tehran, Iran.
Heidari M, Ghodusi Borujeni M, Naseh L. Comparison of self-efficacy and loneliness between community-dwelling & institutionalized older people. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2016; 11(1):142-51. [DOI:10.21859/sija-1101142]
Mohammad NM, Abbas MY. Elderly environment in Malaysia: Impact of multiple built environment characteristics. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2012; 49:120-6. [DOI:10.1016/j.sbspro.2012.07.011]
Jaghtaei MT, Joghataei MT, Nejati V. [Assessment of health status of elderly people in the City of Kashan (Persian)]. Iranian Journal of Aging. 2006; 1(1):3-10.
Ahangari M, Kamali M, Arjmand Hesabi M. [Quality of elderly's life in Tehran senile culture house clubs (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2007; 2(3):182-9.
Statistical Centre of Iran. [Selection results of the general census of population and housing in 1395 (Persian)]. Tehran: Iranian Statistics Centre; 2016.
Brunner LS, Suddarth DS. Geriatric health care: Brunner & Suddarth's textbook of medical-surgical nursing [A. Ghorbani, Persian trans]. Tehran: Boshra Publishing and Promoting; 1996.
Park J, Kim K. The residential location choice of the elderly in Korea: A multilevel logit model. Journal of Rural Studies. 2016; 44:261–71. [DOI:10.1016/j.jrurstud.2016.02.009]
Bigonnesse C, Beaulieu M, Garon S. Meaning of home in later life as a concept to understand older adults’ housing needs: Results from the 7 age-friendly cities pilot project in québec. Journal of Housing for the Elderly. 2014; 28(4):357-82. [DOI:10.1080/02763893.2014.930367]
Gonzalez MT, Kirkevold M. Clinical use of sensory gardens and outdoor environments in Norwegian nursing homes: A cross-sectional e-mail survey. Issues in Mental Health Nursing. 2015; 36(1):35-43. [DOI:10.3109/01612840.2014.932872] [PMID]
Gobtop SM, Memken JA. Housing the elderly: Investigating solutions to help seniors age in place. Housing and Society. 2005; 32(1):71-84. [DOI:10.1080/08882746.2005.11430514]
Rezayi S, Manouchehri M. [Comparison of mental disorders between home owner residents and nurse homes elders (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2008; 3(1):16-25.
Daneshgar Moghaddam G, Eslampour M. [Study of the affordance theory based on Gibson’s point of view and its effects on studies of human-built environment (Persian)]. Armanshahr Architecture & Urban Development Journal. 2012; 5(9):73-86.
Lee Y, Hwang J, Lim S, Lee H, Kim JT. Identifying space planning guidelines for elderly care environments from the holistic health perspective. Paper presented at: 6th International Symposium on Sustainable Healthy Buildings. 27 February 2012; Seoul, Korea.
Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD). Health at a glance: Europe. Paris: Organisation for Economic Co-operation and Development Publishing; 2012.
Andersson J. Architecture for the silver generation: Exploring the meaning of appropriate space for ageing in a Swedish municipality. Health & Place. 2011; 17(2):572-87. [DOI:10.1016/j.healthplace.2010.12.015] [PMID]
Maruyama GM. Basics of structural equation modeling. Thousand Oaks: Sage; 2010.
Dewas DA. Survey in social researches. Abingdon: Routledge; 1997.
Kline P. An easy guide to factor analysis [SJ. Sadrolsadat, Minaei A, Persian trans]. Tehran: SAMT; 2001.
Meyers LS, Gamst GC, Guarino AJ. Applied multivariate research: Design and interpretation [H. Pasha Sharifi, HR. Hassan Abadi, V Farzad, SD Rezakhani, B Ezanlou, M. Habibi, Persian trans]. Tehran: Roshd; 2012.
Ahmadi AM, Balali Oskuei A, Raeisi I. Understanding the phenomenon of aging and its influences and providing design solutions for reducing these problems. Paper presented at: International Conference on Architecture, Urbanism, Civil Engineering, Art, Environment. 7 March 2016; Tehran, Iran.
Michael WD, Ancoli-Israel S, Wilson RR. Senior living environments: Evidence-based lighting design strategies. Health Environments Research & Design Journal. 2013; 7(1):60-78. [DOI:10.1177/193758671300700106]
Gong Y, Gallacher J, Palmer S, Fone D. Neighbourhood green space, physical function and participation in physical activities among elderly men: The Caerphilly prospective study. International Journal of Behavioral Nutrition and Physical Activity. 2014; 11(1):40.
Nasiri M, Foroughan M, Rashedi V, Makarem A, Jafari Mourjan B. [Compliance to universal design criteria in nursing homes of Tehran (Persian)]. Iranian Journal of Aging. 2016; 11(2):340-7. [DOI: 10.21859/sija-1102340]
Nakajo G. The Garden Unit: A Case Study Exploring Therapeutic Garden Design for Elderly with Dementia at the Jewish Home of San Francisco [PhD dissertation]. Washington D.C.: University of Washington; 2013.
Sugiyama T, Thompson CW, Alves S. Associations between neighborhood open space attributes and quality of life for older people in Britain. Environment and Behavior. 2009; 41(1):3-21. [DOI:10.1177/0013916507311688]
Amini R, Sahaf R, Haghani H, Hayatbakhsh R, Davatgaran K, Masoumi M. [Independency level in elderly blind war survivors: A cross sectional study (Persian)]. Salmand: Iranian Journal of Ageing. 2012; 7(1):67-74.
Roelofsen P. Healthy ageing- design criteria for the indoor environment for vital elderly. Intelligent Buildings International. 2014; 6(1):11-25. [DOI:10.1080/17508975.2013.830589]
Lundgren E. Homelike housing for elderly people? Materialized Ideology. Housing, Theory and Society. 2010; 17(3):37-41. [DOI:10.1080/14036090051084405]
Hoof JV, Janssen ML, Heesakkers CMC, Kersbergen WV, Severijns LEJ, Willems LAG, et al. The importance of personal possessions for the development of a sense of home of nursing home residents. Journal of Housing for the Elderly. 2016; 301(1):34-50. [DOI:10.1080/02763893.2015.1129381]