مقدمه
سالمندی پدیدهای است که فقط منظور از آن بالا رفتن سن نیست، بلکه زمان پختگی، رسیدگی به خویشتن و مرحلهای مؤثر در زندگی است. این فرایند یک سیر طبیعی بوده که با تغییرات فیزیولوژیکی و روانی در بدن همراه است [1]. شرایط بالینی مختلفی افراد مسن را در معرض آسیبپذیری قرار میدهند.اگرچه سالمندی مترادف بیماری نیست، اما با افزایش سن، افراد آسیبپذیر میشوند؛ بنابراین نیازهای اجتماعی، جسمی و روانی بیشتری پیدا میکنند [2، 3]. بهطورکلی، سندرم آسیبپذیری شامل وضعیت افزایش آسیبپذیری فرد در برابر پیامدهای جانبی است که در پی مواجهه با عوامل استرسزا ایجاد میشود [4]. سندرم آسیبپذیری با علائمی از قبیل ضعف، کمبود انرژی، کاهش سرعت راه رفتن، کاهش فعالیت بدنی و کاهش پیشرونده وزن مشخص میشود [5].
آسیبپذیری، سندرمی است که ارتباط نزدیکی با سارکوپنی (تحلیل عضلات) و سالمندی دارد. همانطور که گفته شد سندرم آسیبپذیری با کاهش وابسته به سن ذخایر فیزیولوژیک و عملکرد در سیستمهای چندگانه بدن شناخته میشود که منجر به افزایش آسیبپذیری و ایجاد عوارض بهداشتی ناگوار در سلامت فرد میشود. اگرچه هنوز تعریف واضحی از آسیبپذیری وجود ندارد، در بسیاری از موارد آن را بهعنوان سندرم ضعف در پیری میدانند که فرد را در معرض خطر سقوط، کاهش عملکرد، بیمارهای همراه و مرگومیر قرار میدهد. از سوی دیگر آن را بهعنوان یک سندرم سالمندی که با تشدید مکانیسمهای فیزیولوژیک مرتبط با التهاب مزمن، افزایش بیماریها، تنظیمات هورمونی، تحلیل عضلانی و کمبودهای ویتامینی همراه است و آسیبپذیری فرد را در برابر عوامل محیطی افزایش میدهد، میشناسند [6].
سندرم آسیبپذیری با افزایش سن و مستقل از ابزار سنجش، در جمعیت سالمندان ساکن جامعه افزایش مییابد و بین 4 تا 59 درصد گزارش شده است که در زنان بیشتر از مردان است. میزان شیوع واقعی سندرم آسیبپذیری در یک جمعیت به شیوع بیماریهای مزمن، ازجمله افسردگی، وضعیت تغذیهای، سوابق اقتصادیاجتماعی و میزان تحصیلات در آن جمعیت بستگی دارد. بااینحال آسیبپذیری وضعیتی پایدار و پیشرونده نیست و بهعنوان فرایندی داینامیک و پویا تلقی میشود که بازگشت نیز در این سندرم امکانپذیر است [7].
در مطالعهای که سازمان بهداشت جهانی تحت عنوان سلامت و سالمندی جهانی، با جمعآوری دادههای سلامتی و ناتوانی بزرگسالان 50 ساله و بالاتر در چند کشور چین، غنا، هند، مکزیک، فدراسیون روسیه و آفریقای جنوبی از سال 2007 تا سال 2010 انجام داده است، با استفاده از معیار کاهش ذخایر فیزیولوژیک برای تعریف آسیبپذیری، شیوع آن در سالمندان ساکن جامعه هند 55/5 درصد گزارش شد [8].
همچنین مطالعات نشان دادهاند سندرم آسیبپذیری بهعنوان یک عامل خطر مستقل برای پیامدهای ناگوار پس از اعمال جراحی (بهعنوان مثال بستری طولانیمدت در بیمارستان، افزایش حساسیت به رفع فشار بیشازحد و کاهش سریع عملکردی) محسوب میشود و درنهایت سندرم آسیبپذیری با افزایش نیاز به مراقبتهای بهداشتی و هزینههای مربوط به آن همراه است [9]؛ بنابراین تلاش برای کاهش بار سندرم آسیبپذیری میتواند نتایج قابلتوجهی در سلامت عمومی داشته باشد.
پیشگیری از آسیبپذیری نیاز به درک صحیح از عوامل خطر آن دارد. بهعنوان مثال، نشان داده شده است بیماریهای مزمن، مانند سرطانها، دیابت نوع 2 و افسردگی یا بروز همزمان آنها (چندابتلایی) خطر بروز آسیبپذیری را افزایش میدهند. بسیاری دیگر از عوامل جامعهشناختی، جسمی، بیولوژیکی، شیوه زندگی (مانند استعمال سیگار) و روانشناختی ممکن است به همان اندازه در ایجاد سندرم آسیبپذیری نقش داشته باشند. درنهایت مطالعات انجامشده بر جمعیت با هدف شناسایی عوامل خطر مرتبط با آسیبپذیری، افزایش سن، کمخونیِ فقر آهن، کاهش بینایی، سابقه سکته مغزی و جنسیت مؤنث را از عوامل مؤثر در بروز سندرم آسیبپذیری بیان میکنند [9، 10] که بر طبق گزارشات از این میان کمخونیِ فقر آهن با دارا بودن بالاترین میزان نسبت شانس میتواند نقش تأثیرگذاری در بروز سندرم آسیبپذیری داشته باشد. کمخونی میتواند یکی از مشکلات سالمندان باشد که عواقب شدیدی بر سلامتی ایشان دارد. علیرغم شواهد و علائم فیزیولوژیکی که کاهش سطوح هموگلوبین در بدن ایجاد میکند این موضوع اغلب موجب غفلت قرار میگیرد، چراکه علائمی مانند خستگی، ضعف و تنگی نفس ناشی از کمخونی باتوجهبه فاکتورهای مرتبط با روند طبیعی پیری نادیده گرفته میشوند. بااینحال، کاهش سطح هموگلوبین و افزایش همزمان شیوع کمخونی در سالمندان لزوماً از نتایج پیری طبیعی نیست [11].
هموگلوبین پایین در افراد سالخورده باعث کاهش سلامت جسمانی میشود و عوارض زیادی را به همراه دارد، طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی غلظت هموگلوبین کمتر از 13 گرم بر دسیلیتر در مردان و کمتر از 12 گرم بر دسیلیتر در زنان کمخونی محسوب میشود که این موضوع باعث افزایش سطوح خستگی مفرط، ضعف قوای شناختی و ضعف قوای عضلانی در سالمندان میشود [12]. خفیف بودن تظاهرات کمخونی بهطور معمول باعث میشود این موضوع بهعنوان یک مشکل جزئی دیده شود، بهویژه در سالمندانی که دارای چندین بیماری هستند. بهطوریکه کمخونی در سالمندان اغلب ناشناخته و بدون درمان باقی میماند [13]. کمخونی در هر درجهای قابلتشخیص است و بهعنوان یک عامل مستقل در ایجاد عوارض ناگوار، مرگومیر، آسیبپذیری و حتی تحلیل عضلانی در بیماران سالخورده شناخته میشود و جمعیت سالخورده را در معرض خطر قرار میدهد [12]. مطالعات نشان دادهاند کمخونی در بیماران مسن بهجز ضعف و آسیبپذیری، با اختلالات جسمانی، سقوط، کاهش قوای شناختی و افسردگی نیز بهصورت معنیداری ارتباط دارد [14].
درنهایت به نظر میرسد رابطهای قوی میان سندرم آسیبپذیری و کمخونی وجود دارد. باتوجهبه جمعیت رو به رشد سالمندی در کشور و انتقال اپیدمیولوژیک بیماریها به سمت بیماریهای مزمن غیرواگیر و با عنایت به اینکه سالمندی دوران حساسی از زندگی است که بر تواناییهای جسمی، عاطفی، روانی و اجتماعی فرد تأثیر میگذارد، سالمندان جزو اقشار آسیبپذیر جامعه به شمار میآیند. با وجود مکانیسم نامشخص برای توضیح اینکه چگونه کمخونی بر عملکرد فیزیکی تأثیر میگذارد، مطالعات طولی بیشتری برای بررسی علت و عواقب کمخونی در سالمندان نیاز است. باتوجهبه نتایج مطالعات قبلی که طبق دادههای مطالعه برنامه سلامت سالمندی بوشهر انجامشده، ارتباط قوی قدرت چنگ که یکی از شاخصهای اصلی ارزیابی سندرم آسیبپذیری است با کمخونی تأیید شد. ازاینرو این یافتهها میتواند فرضیه رابطه بین کمخونی و سندرم آسیبپذیری در سالمندان شهر بوشهر را تقویت کند. به همین دلیل در این مطالعه بر آن شدیم بهصورت کامل و جامع به بررسی این ارتباط بپردازیم [15]. همچنین ازآنجاییکه براساس جستوجوهای انجامشده، مبنی بر اینکه نسبت به دیگر گروههای سنی توجه کمتری به موضوع کمخونیِ فقر آهن و عوارض بهداشتی ناگوار آن در سالمندی معطوف شده، هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت کمخونی و ارتباط آن با سندرم آسیبپذیری در سالمندان شهر بوشهر با استفاده از دادههای مطالعه برنامه سلامت سالمندی شهر بوشهر بود.
روش مطالعه
مطالعه کنونی یک مطالعه مقطعی از مطالعه همگروهی برنامه سلامت سالمندی شهر بوشهر است. فاز اول مطالعه همگروهی سلامت سالمندی بوشهر در اسفند سال 1391 تا مهر 1393 در 2 مرحله (مجموعاً 5/2 سال) و فاز دوم از مهر 1394 تا اسفند 1396 با تعداد 2400 شرکتکننده (با پوشش 92 درصد) آغاز شده بود [16]. درمجموع 3000 نفر با سن بالای 60 سال به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای از جمعیتی حدود 10000 نفر (براساس اطلاعات مرکز بهداشت بوشهر) انتخاب شدند.
معیارهای ورود به این مطالعه: سن بیش از یا مساوی 60 سال، هر دو جنس (مرد و زن)، سکونت در بندر بوشهر از حداقل 1 سال قبل از شروع مطالعه و عدم برنامهریزی برای خروج از شهر برای 2 سال آینده. توانایی جسمی و ذهنی کافی برای شرکت در برنامه ارزیابی و امضای رضایتنامه آگاهانه کتبی. از بین 3297 شرکتکننده که معیارهای ورود را داشتند، 3000 شرکتکننده (1455 مرد و 1545 زن) مشارکت را پذیرفتند (نرخ مشارکت: 91/0 درصد). از 3000 نفری که در مرحله اول شرکت کردند، 2426 نفر در مرحله دوم مطالعه باقی ماندند (80 درصد میزان پاسخ) و 574 نفر به دلیل فوت، مهاجرت یا عدم تمایل به شرکت در مطالعه از مطالعه خارج شدند. آنها سالی 1 بار توسط یک پرستار آموزشدیده برای نتایج بررسی میشدند و فرمی به شرکتکنندگان برای گزارش خود در اولین فرصت پس از وقوع هریک از نتایج مشخصشده داده میشد. از تمامی شرکتکنندگان خواسته شد تا پرسشنامههای معتبری را که به فارسی ترجمه شده بود پر کنند. کلیه شرکتکنندگان برنامه بهداشت سالمندان بوشهر رضایت آگاهانه کتبی ارائه کردند و کمیته اخلاق در پژوهش پروتکل مطالعه دانشگاه علومپزشکی بوشهر (شماره مرجع: B-91-14-2) آن را تأیید کرد.
جمعآوری دادهها
روش جمعآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه، معاینات فیزیکی و فاکتورهای آزمایشگاهی بودکه توسط پرستاران آموزشدیده با مصاحبه حضوری با سالمندان تکمیل شد [16، 17]. این پرسشنامهها شامل فرم اطلاعات جمعیتشناختی، بررسی بالینی و معاینات فیزیکی، فرم بررسی نحوه سبک زندگی و انجام آزمایشات بود. سبک زندگی افراد شامل میزان فعالیت بدنی، مصرف گذشته و کنونی سیگار، قلیان، دخانیات و تاریخچه پزشکی در پرسشنامه آورده شده بود. فرم معاینات فیزیکی شامل اندازهگیریهای تنسنجی، از قبیل قد و وزن، دور کمر، دور باسن، نسبت دور کمر به دور باسن و شاخص توده بدنی در پرسشنامه آورده شده بود. علاوهبراین اندازهگیری سرعت راه رفتن و مدتزمان طی این مسافت توسط همکاران طرح با کرونومتر ثبت میشد و باتوجهبه ثابت بودن مقدار 4/75 متر مسافت طیشده سرعت راه رفتن افراد با استفاده از فرمول زمان تقسیم بر مسافت طیشده و براساس متر بر ثانیه ثبت شد. اندازهگیری قدرت دستها توسط دستگاه داینامومتر اندازهگیری شد. آستانه قدرت گرفتن دست برای مردان 26 کیلوگرم و برای زنان 18 کیلوگرم بود و احساس خستگی بهصورت خوداظهاری ثبت شد.
پرسشنامه بینالمللی فعالیت بدنی برای اندازهگیری فعالیت بدنی (غیرفعال، کمتحرک، فعال، بسیار فعال) است و شامل سؤالاتی درمورد فعالیت بدنی مرتبط با کار، رفتوآمد، کار منزل و اوقات فراغت در 7 روز گذشته است. همسانی درونی این ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 8/1 گزارش شده است [18]. اندازهگیری آسیبپذیری از روش فرید و همکاران استفاده شد [19] که شامل رعایت 3 معیار از 5 معیار فنوتیپی است که نشاندهنده انرژیهای تحلیلرفته در فرد است. برای ارزیابی تغذیه از پرسشنامه ارزیابی وﺿﻌﯿﺖ ﺗﻐﺬیﻪای استفاده شد. باتوجهبه امتیازبندی پرسشنامه ارزیابی وﺿﻌﯿﺖ ﺗﻐﺬیﻪای، نمونهها به 3 گروه با تغذیه طبیعی، در معرض خطر سوءتغذیه و مبتلا به سوءتغذیه تقسیم شدند. اگر طبق قسمت غربالگری پرسشنامه ارزیابی وﺿﻌﯿﺖ ﺗﻐﺬیﻪای، امتیاز فرد 12 یا بیشتر باشد وضعیت تغذیهای فرد مناسب و درصورتیکه امتیاز 99/11 یا کمتر شود، پرسشگر موظف بـه تکمیل قسمت ارزیابی بیشتر پرسشنامه ارزیابی وﺿﻌﯿﺖ ﺗﻐﺬیﻪای برای فرد موردنظر بود. براساس امتیاز نهایی، فرد در یکی از 3 گروه زیر طبقهبندی میشد:
کسب امتیاز 24 و بیشتر، گروه وضعیت تغذیهای مناسب؛ امتیاز بین 17 تا 5/23، در معرض سوءتغذیه و امتیاز کمتر از 17 در معرض سوءتغذیه. روایی وپایایی این پرسشنامه در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﺘﻌﺪد در ﺑﺮرسی وﺿﻌﯿﺖ ﺗﻐﺬیﻪای ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﻮرد ﺗﺄیﯿﺪ ﻗﺮار گرﻓﺘﻪ اﺳﺖ [18].
معاینات آزمایشگاهی
از همه شرکتکنندگان پس از 8 تا 12 ساعت ناشتایی 10 میلیلیتر خون کامل توسط یک پرستار آموزشدیده گرفته شد که برای آزمایشهای آزمایشگاهی ارائه شود. خون کامل شامل شمارش کامل خون (CBC)، متوسط میانگین حجم کورپوسکولار (MCV): تعداد گلبولهای قرمز (RBC)، هموگلوبین (Hgb)، گلبولهای سفید (WBC)، پلاکتها (PLT)، عرض توزیع گلبول قرمز (RDW)، میانگین گلبولهای قرمز خون (RBC)، میانگین مقدار هموگلوبین موجود در هر گلبول قرمز (MCH)، قند خون ناشتا و پروفایل لیپیدی که میتوان حجم گلبول قرمز خون را بهطور میانگین اندازهگیری کرد. برای اندازهگیریها از آنالایزر هماتولوژی خودکار Medonic CA620 (Menarini Diagnostic Srl، فلورانس، ایتالیا) استفاده شد.
طبق معیارهای سازمان بهداشت جهانی، کمخونی این گونه تعریف میشود: غلظت هموگلوبین (Hgb) کمتر از 13 گرم در دسیلیتر برای مردان و کمتر از 12 گرم در دسیلیتر برای زنان [20]. بنابراین موارد کمخونی براساس میانگین حجم گلبول قرمز خون (MCV) و غلظت هموگلوبین طبقهبندی شدند. کمخونی میکروسیتیک بهعنوان میانگین حجم گلبول قرمز خون کمتر از 80 فمتولیتر (MCV <80) ، و کمخونی نرموسیتی (80 تا 100 MCV فمتولیتر) و کمخونی ماکروسیتی با MCV>100 فمتولیتر تعریف شد [21].
اندازهگیری عملکرد فیزیکی
برای آزمایش عملکرد فیزیکی، قدرت گرفتن دست (قدرت عضلانی)، قدرت نسبی دست گرفتن [22] و سرعت معمول راه رفتن 4/57 متر اندازهگیری شد. شدت سطح فعالیت بدنی در 24 ساعت کار، ورزش و اوقات فراغت برحسب معادل متابولیک بیان شد. 4 دسته براساس سطح فعالیت بدنی تعریف شد (بیتحرک: 1-1/39، کم تحرک: 1/4-1/59، فعال: 1/6-1/89، بسیار فعال: 1/9-2/5) [23]. این ابزار یک پرسشنامه معتبر خودگزارشی است که در بین نوجوانان ایرانی برای زبان فارسی اعتبارسنجی شده است [23، 24].
قدرت نسبی دست
اخیراً استفاده از شاخص توده بدنی برای تنظیم قدرت گرفتن دست بهعنوان شاخص کیفیت عضلانی توصیه شده است [22]. بنابراین، ما از قدرت نسبی دست استفاده کردیم که حاصل تقسیم حداکثر قدرت چنگ دست غالب بر شاخص توده بدنی، که بهعنوان وزن تقسیم بر مجذور قد (کیلوگرم بر متر مربع) محاسبه شد، تعریف می شود [25].
فشار خون بالا (فشار خون سیستولیک ≥ 140 میلیمتر جیوه، یا فشار خون دیاستولیک ≥ 90 میلیمتر جیوه)، سیگار کشیدن فعلی، گذشته (بله بهطور منظم، بله گاهی اوقات، خیر) و نرخ فیلتراسیون گلومرولی(GFR) با فرمول استاندارد محاسبه شد. قد هر شرکتکننده با استفاده از یک استادیومتر، با دقت 1 سانتیمتر اندازهگیری شد. وزن شرکتکننده درحالیکه لباس سبک و بدون کفش پوشیده بود، با استفاده از ترازو با دقت 100 گرم اندازهگیری شد. شاخص توده بدنی بهعنوان وزن، برحسب کیلوگرم، تقسیم بر مجذور قد، برحسب متر، تعریف شد. از نرمافزار STATA MP نسخه 17 برای تحلیل دادهها استفاده شد. اختلاف بین گروهها برای متغیرهای کمی با استفاده از آزمون تی باتوجهبه بالا بودن حجم نمونه در گروهها و برای متغیرهای کیفی براساس آزمون کایاسکوئر مورد سنجش قرار گرفت. قدرت روابط بین اثرات بالقوه و عوامل خطر با محاسبه نسبتها، نسبت شانس و فاصله اطمینان 95 درصد نشان داده میشود. ازآنجاییکه متغیرهای وابسته تحت بررسی بهصورت دوحالته مد نظر بود از رگرسیون لجستیک برای به دست آوردن نسبت شانس خام و جهت سنجش متغیرهای مخدوشکننده بر پیامد تحت بررسی از نسبت شانس تطبیقیافته استفاده شد. بهمنظور بررسی نرمالیتی دادهها از آزمون شاپیرو ویلک و با معنیداری 0/05≥ pاستفاده شد.
یافتهها
از مجموع 3000 شرکتکننده در این طرح (50/51) 1545 زن و بقیه (5/48 درصد) 1455 مرد بودند. ازنظر وضعیت تأهل (74/93 درصد) 2248 متأهل و بقیه مجرد و بیهمسر به علت فوت و طلاق بودند. 121 (4/99 درصد) از سالمندان شرکتکننده در این مطالعه تنها زندگی میکردند که از این میزان در بین سالمندان سالم و دارای سندرم آسیبپذیری تفاوت چندانی وجود نداشت. در بررسی میزان سواد افراد موردمطالعه (33 درصد) 800 نفر بیسواد (36/51 درصد) 885 نفر تحصیلات در حد ابتدایی (8/99 درصد) 218 نفر متوسطه (13/7 درصد) 332 دیپلم و (7/8 درصد) و 189 تحصیلات دانشگاهی داشتند. فراوانی افراد دارای تحصیلات بالاتر، از نوع دیپلم (15/46 درصد، 305 نفر) و تحصیلات عالی (8/36 درصد، 165 نفر) در افراد سالم بیشتر از مبتلایان به سندرم آسیبپذیری گزارش شده است. به بیانی دیگر افراد با سطح تحصیلات بالاتر، کمتر به سندرم آسیبپذیری مبتلا شدند (0010/0P<) (جدول شماره 1).
همانطور که در جدول شماره 1 مشاهده میشود (38/69 درصد) 166 نفر از سالمندان سندرم آسیبپذیری افسردگی داشتند. درحالیکه(22/68 درصد) 444 نفر از سالمندان غیرآسیبپذیر افسرده بودند و اختلاف آنها معنیدار بود (0/0001=P). در بررسی وضعیت کمخونی (13/92 درصد) 60 نفر سالمند آسیبپذیر کمخونی داشتند. درحالیکه این مقدار در سالمندان سالم (8/11 درصد) 160 است و این اختلاف معنیدار بود (0/0002=P). وضعیت سقوط در سالمندان این مطالعه نشان داد (25/52 درصد) 110 نفر از سالمندان آسیبپذیر سابقه سقوط داشتند. این میزان در سالمندان غیرآسیبپذیر به (21/33 نفر) 410 نفر میرسید که اختلاف آنها معنیدار نبود (P=0/0001). 10 نفر (2/32 درصد)از افراد آسیبپذیر شرکتکننده در این مطالعه رماتیسم داشتند. درحالیکه برای افراد غیرآسیبپذیر این مقدار به (1/78 درصد) 35 نفر میرسید و این اختلاف معنیدار بود (P=0/0002).
جدول شماره 2 نشان داد میانگین سنی سالمندان مبتلا به آسیبپذیری در مطالعه 7/76±73/83 است. میانگین قد در سالمندان آسیبپذیر 156/55±9/52 گزارش شد. درحالیکه در سالمندان غیرآسیبپذیر 9/04± 159/35 بود و این اختلاف معنیدار بود (P<0/0001). میانگین و انحرافمعیار هموگلوبین در این افراد 1/73±14/49 گرم بر دسیلیتر بود که طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی در محدوده نرمال قرار دارد. میانگین و انحرافمعیار میزان هموگلوبین در افراد آسیبپذیر 1/76±14/18 گرم بر دسیلیتر بود. درحالیکه در افراد غیرآسیبپذیر این مقدار 1/72±14/56 گرم بر دسیلیتر گزارش شد و اختلاف آنها معنیدار بود (P=0/0002). این در حالی است که همانطور که قبلا گفته شد شیوع کمخونی در گروه آسیبپذیر 13/92 درصد و در گروه سالم 8/11 درصد گزارش شده و دارای اختلاف معناداری است (P=0/0002). میانگین سرعت فیلتراسیون گلومرولی در سالمندان آسیبپذیر 58 بود که این میزان در سالمندان غیرآسیبپذیر 68 گزارش شد و این اختلاف معنیدار بود (P=0/009). در میانگین میزان هموگلوبین گلیکولیزه بین 2 گروه اختلافی یافت نشد (P=0/254).
میانگین و انحرافمعیار شاخصهای فشار خون، شامل فشار خون سیستولیک و فشار خون دیاستولیک نیز به ترتیب 32/19±65/139 و 67/8±55/81 میلیمتر جیوه است. این اطلاعات نشان میدهد میانگین فشار خون سیستولیک در سالمندان این مطالعه، از میزان نرمال بالاتر است. میانگین و انحرافمعیار فشار خون در افراد مبتلا به سندرم آسیبپذیری 20/45±142/52میلی متر جیوه است. این مقدار در سالمندان غیرآسیبپذیر 19/00±138/92میلیمتر جیوه گزارش شد و این اختلاف معنیدار بود (P=0/0003).
در جدول شماره 3 به بررسی ارتباط ابتلا به سندرم آسیبپذیری و شاخصهای جمعیتشناختی و بالینی در جمعیت موردمطالعه پرداخته شده است. در این جدول مشاهده میشود شاخصهای سن، وزن، قد، دور کمر، دور کمر به باسن، شاخص توده بدنی، تحصیلات، تأهل، مصرف قلیان و دخانیات با شانس ابتلا به آسیبپذیری چه رابطهای دارند. با بررسی نسبت شانس هریک از متغیرهای مذکور به نوع ارتباط آنها با ابتلا به آسیبپذیری پی میبریم. سن بهطور معنادار و مستقیم با نسبت شانس ابتلا به آسیبپذیری در ارتباط است. بهطوریکه با افزایش هر سال سن، شانس ابتلا به آسیبپذیری حدود 1/12 برابر افزایش مییابد. تحصیلات نیز ارتباط معنادار و معکوسی را نشان میدهد. بهطوریکه مقطع ابتدایی، دبیرستان، دیپلم و دانشگاه به ترتیب 40، 84، 49 و 59 درصد احتمال ابتلا به آسیبپذیری را کاهش میدهد. در بررسی نتایج مربوط به فعالیت بدنی ارتباط معکوس یافته میشود. بهطوریکه سطوح بیحرکت، فعالیت بدنی کم، فعال و بسیار فعال به ترتیب 91، 95، 98، 97 درصد شانس ابتلا به آسیبپذیری را کاهش میدهند. نتایج بررسی تمام متغیرها در جدول شماره 3 قابلمشاهده است.
باتوجهبه آنالیزهای تکمتغیره مشخص شد سرعت راه رفتن و فشار خون سیستولیک با ابتلا به آسیبپذیری نسبت مستقیم دارند. بهطوریکه با افزایش هر واحد زمان حرکت در فاصله 4 متری، شانس ابتلا به آسیبپذیری 4/08 برابر افزایش مییابد. به همان ترتیب با افزایش هر واحد فشار خون سیستولیک شانس ابتلا به سندرم آسیبپذیری 1/009 برابر افزایش مییابد. این در حالی است که قدرت چنگ افراد و غلظت هموگلوبین در شانس ابتلا به آسیبپذیری نسبت عکس دارد. بهطوریکه با افزایش هر واحد قدرت چنگ در افراد، شانس ابتلا به آسیبپذیری 7 درصد کاهش مییابد. از طرفی با افزایش هر واحد هموگلوبین در فرد شانس ابتلا به آسیبپذیری 13درصد کاهش پیدا میکند. قد نیز ارتباط معنادار و معکوس دارد و با افزایش آن، احتمال ابتلا 4 برابر کاهش مییابد. ابتلا به افسردگی نیز 2/15 برابر در این سالمندان شانس ابتلا به آسیبپذیری را افزایش میدهد (جدول شماره 4).
با در نظر گرفتن همزمان متغیرهای مخدوشکنندهای که در آنالیز تکمتغیره معنیدار بودند و واردکردن آنها به مدل نتایج نهایی در جدول شماره 5 متوجه شدیم متغیر کمخونی ارتباط معنا دارای با سندرم آسیبپذیری دارد به گونهای که افراد کمخون 3/23 برابر نسبت به افراد سالم بیشتر در معرض خطر ابتلا به سندرم آسیبپذیری هستند. این در حالی ست که با افزایش در هر واحد از متغیرهای سن و زمان راه رفتن احتمال ابتلا به سندرم آسیبپذیری 1/15 و 19/10برابر افزایش مییابد و با هر واحد کاهش در قدرت چنگ و قد احتمال ابتلا 1/16 و 1/24 برابر بیشتر میشود.
بحث
در مطالعه حاضر، شیوع و ارتباط کمخونی با سندرم آسیبپذیری در سالمندان شهر بوشهر گزارش شده است. تا آنجایی که ما میدانیم این مطالعه اولین مطالعهای است که به بررسی ارتباط کمخونی و سندرم آسیبپذیری بر سالمندان در خاورمیانه پرداخته است. از مجموع شرکتکنندگان این مطالعه 7/4 درصد از سالمندان کمخونی داشتند. از این میان 51/6 درصد مرد و بقیه زن بودند. سالمندان با سطح سواد بیشتر کمتر دچار کمخونی بودند. میانگین سنی سالمندان کمخون از سالمندان سالم بالاتر بود. در طبقهبندی فعالیت بدنی ٍ، سالمندان با امتیاز و فعالیت بدنی کمتر بیشتر کمخونی داشتند. مطابق با یافتههای مطالعه حاضر، کاهش فعالیت بدنی، قدرت و سرعت راه رفتن که همه بخشی از شاخص آسیبپذیری هستند، در یک مطالعه دیگر نشان میدهد که کمخونی با فعالیت بدنی کم، ضعف و کندی همراه است [26].
درمورد مصرف سیگار و قلیان 46/25 درصد افرادی که در گذشته سیگار میکشیدند و 46/6 درصد از افرادی که در گذشته قلیان میکشیدند کمخونی داشتند. ازنظر افسردگی و رماتیسم بین افراد کمخون و سالم و اختلافی یافت نشد، اما 24/77 درصد از افراد با سابقه سقوط کمخون بودند. از مجموع 2404 شرکتکننده در فاز دوم 17/93 درصد بر طبق شاخصهای آسیبپذیری فرید، مبتلا به سندرم آسیبپذیری در نظر گرفته شدند. همچنین همانطور که انتظار میرفت شیوع این سندرم در زنان این جمعیت بیشتر از مردان گزارش شد. یافتههای این مطالعه نشان داد افزایش سن یکی از عوامل مؤثر در ابتلا به آسیبپذیری بود. همچنین در ارزیابیهای طبقهبندیشده جنسیتی بین کمخونی و سندرم آسیبپذیری ارتباط معناداری پیدا نشد. افراد با سطح تحصیلات بالاتر، کمتر به سندرم آسیبپذیری مبتلا شده بودند، گرچه در میزان تحصیلات بین 2 گروه مبتلا به آسیبپذیری و سالم تفاوت چشمگیری دیده نشد. نتایج پژوهش آسیس و همکاران نشان داد سندرم آسیبپذیری تحت تأثیر سطح تحصیلات پایین نیز میتواند باشد [27].
در بررسی مصرف سیگار، قلیان، دخانیات و همچنین در بررسی وضعیت زندگی و وضعیت درآمد سالمندان شرکتکننده در این مطالعه نیز تفاوت چشمگیری بین 2 گروه سالم و آسیبپذیر مشاهده نشد. موضوع اندازهگیری و تأثیر سندرم آسیبپذیری در سالمندان در دهه گذشته بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. بهعنوان مثال، توزیع وزنی کلی سندرم آسیبپذیری 9/9 درصد در جمعیت سالمندان ساکن جامعه (60 سال به بالا) گزارش شده بود که از مطالعه ارزیابی جامع سالمندان چین براساس شاخص آسیبپذیری ارزیابی جامع سالمندان به دست آمد. در تجزیهوتحلیل مطالعه طولی سلامت و بازنشستگی چین از رویکرد شاخص فنوتیپ فیزیکی آسیبپذیری استفاده شد. این مطالعه نشان داد 7 درصد از سالمندان 60 ساله یا بالاتر بهعنوان آسیبپذیر طبقهبندی میشوند [28]. در یک مطالعه مروری، بررسی 34 مطالعه نشان داد در افراد بالای 65 سال شیوع کمخونی در افراد ساکن در جامعه 12 درصد، در افراد بستری در بیمارستان 40 درصد و در ساکنان خانه سالمندان 47 درصد است. بهطورکلی، حدود 17 درصد از افراد بالای 65 سال به کمخونی مبتلا بودند [29].
در مطالعهای که چن و همکاران [30] بر جمعیت سالمند سنگاپور با هدف بررسی ارتباط کمخونی و سندرم آسیبپذیری بر سالمندان انجام دادند نیز این رابطه تأیید شد و نتایج بدین صورت بود که شیوع کلی کمخونی 15/2 درصد گزارش شد. سطح هموگلوبین و کمخونی بهطور قابلتوجهی با سندرم آسیبپذیری ارتباط داشت (OR=2/28). در این شرکتکنندگان شیوع پیش آسیبپذیری و آسیبپذیری به ترتیب 39/2 و 7/3 درصد بود. شیوع کمخونی در شرکتکنندگان سالم (12/8 درصد) در پیش آسیبپذیرها 16 درصد و در سالمندان آسیبپذیر 28/6 درصد افزایش یافت. میانگین غلطت هموگلوبین در گروه سالم (1/4±13/7 گرم در دسیلیتر)، در گروه پیشآسیبپذیر 1/2±13/4 گرم در دسیلیتر و در گروه آسیبپذیر 1/6±13/0 گرم در دسیلیتر بود. قدرت چنگ کم (OR=1/79) نیز با کمخونی مرتبط بود. بدینسان که هر 1 گرم در دسیلیتر افزایش هموگلوبین با کاهش 6 درصدی شانس فرایلتی پس از تعدیل متغیرهای کمکی بالقوه همراه بود. از طرفی تفاوت معنیداری در میانگین سرعت راه رفتن بین همتایان غیر کمخون (4/3±0/11 ثانیه) و کمخون (0/6±3/12 ثانیه) وجود داشت، اما در تعداد زمین خوردنها تفاوتی وجود نداشت [30]. مطالعه حاضر نیز بهطور خاص مشخص کرد خطر آسیبپذیر بودن بهتدریج با افزایش سطح هموگلوبین، مستقل از عوامل مخدوشکننده بالقوه کاهش مییابد. درواقع کمخونی بهطور قابلتوجهی با سندرم آسیبپذیری همراه بود. بهطوریکه هر 1 گرم بر دسیلیتر افزایش غلظت هموگلوبین با 3/23 درصد در شانس ابتلا به سندرم آسیبپذیری پس از تعدیل برای چندین متغیر همراه بود. یافته این مطالعه در راستا با اکثر مطالعات مشابه نشان داد کمخونی و غلظت پایین هموگلوبین بهطور معنیداری با آسیبپذیری همراه است [30-33].
مغایر با این یافتهها مطالعه آسیس و همکاران نشان داد ارتباط معنیداری میان آسیبپذیری و کمخونی نیست [27]. همانطور که در این مطالعه نیز تأیید شد، افراد کمخون بیشتر غیرفعال بودند و سبک زندگی کمتحرکی داشتند که این موضوع ممکن است بر عملکرد بدنی آنها نیز تأثیر بگذارد. درواقع بین فعالیت بدنی شرکتکنندگان کمخون و غیر کمخون تفاوت معنیداری وجود داشت. این نتایج با مطالعه پیرس کرونا و همکاران همخوانی داشت [33]. علاوهبراین فعالیت بدنی باعث افزایش تولید گلبولهای قرمز و ظرفیت حمل اکسیژن میشود. بنابراین سالمندان با سطح بالاتر هموگلوبین ازنظر بدنی فعالتر هستند. بنابراین توده عضلانی و قدرت بالاتری دارند. از طرفی یکی از شایعترین علائم کمخونی خستگی است. این موضوع میتواند بهطور قابلتوجهی فعالیت بدنی را محدود کند و منجر به کاهش توده عضلانی و قدرت در افراد سالمند شود. بااینحال رابطه بین کمخونی و نتایج عملکرد فیزیکی، بهعنوان مثال قدرت چنگ و سرعت راه رفتن، مستقل از اثر فعالیت بدنی بود [34].
در این مطالعه نیز شیوع سندرم آسیبپذیری 17/93 درصد گزارش شد که این میزان در سنین بالاتر، جنس مؤنث و افراد با تحصیلات کمتر، بیشتر بود و همچنین شیوع در جمعیت موردمطالعه بالاتر از 2 مطالعه ذکرشده بود. در بررسی مطالعاتی که ارتباط بین کمخونی و سندرم آسیبپذیری را در میان افراد سالمند در کشورهای با درآمد بالا بررسی کردهاند گزارشها چنین بود که دادههای حاصل از مطالعات بهداشت و پیری زنان 1 و 2 نشان داد سطوح هموگلوبین خفیف ـ کم و نرمال ـ کم با افزایش آسیبپذیری مرتبط است و خطر آسیبپذیری در سطوح آماری معنیداری برای کمخونی، با تنظیم تعدیلکنندههای سن، نژاد و تحصیلات افزایش مییابد. یک مطالعه مقطعی و طولی دیگر در مردان مسن استرالیایی نیز نشان داد کمخونی ممکن است در ایجاد آسیبپذیری نقش داشته باشد. مطالعات اخیر شامل مردان و زنان سالمند نشان داد با در نظر گرفتن ارتباط بین سطوح پایینتر هموگلوبین و تعداد معیارهای آسیبپذیری که اثر دُزـ پاسخ را نشان میدهد، افراد کمخون مسنتر با احتمال بیشتری آسیبپذیر هستند. بااینحال، نتایج متضاد دیگر حاکی از آن است که داشتن کمخونی با احتمال کم، اما بهطور قابلتوجهی به بدتر شدن آسیبپذیری منجر میشود [35].
در مطالعهای با هدف ارزیابی اینکه آیا غلظت هموگلوبین یک پیشبینیکننده مستقل برای آسیبپذیری است؟ و بررسی مسیرهای علت احتمالی با تمرکز بر رابطه بین التهاب با تغذیه و غلظت هموگلوبین مشخص شد با اینکه غلظت هموگلوبین و آسیبپذیری بهطور قابلتوجهی، پس از به حداقل رساندن تأثیر بالقوه سایر متغیرهای کمکی، مرتبطاند شواهدی مبنی بر وجود رابطه علّی معنادار بین التهاب و وضعیت تغذیه در رابطه بین غلظت هموگلوبین و وضعیت سندرم آسیبپذیری وجود نداشت (005/0 p<) [31]. همچنین تجزیهوتحلیل ما نشان داد تقریباً 7/43 درصد از شرکتکنندگان این مطالعه کمخون بودند. شیوع بهطورکلی در مردان بیشتر از زنان بود و با افزایش سن و کاهش سطح تحصیلات افزایش مییافت. این مطالعه نشان داد کمخونی با آسیبپذیری مرتبط است و این رابطه پیچیده است. این رابطه میتواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد یا با سایر عوامل خطر تعامل داشته باشد.
در مطالعه حاضر ارتباط بین پایینترین سطح هموگلوبین و مؤلفههای سندرم آسیبپذیری مشاهده شد. در واقع بین کمخونی و متغیرهای عملکرد فیزیکی مربوط به سندرم آسیبپذیری، مانند میانگین قدرت چنگ و سرعت راه رفتن رابطهای معنادار پیدا شد که این ارتباط ممکن است با این فرضیه توضیح داده شود که کمخونی باعث ایجاد خستگی و کاهش اکسیژنرسانی عضلانی میشود که میتواند بر قدرت و کیفیت عضلانی و بعداً بر عملکرد فیزیکی فرد تأثیر بگذارد. هیپوکسی همراه با کمخونی نیز یک عامل حیاتی برای عملکرد سلولی در همه اندامها، ازجمله مغز است. علاوهبراین، هیپوکسی به سنتز پروتئین عصبی و انعطافپذیری آسیب میرساند؛ درنتیجه کمخونی میتواند مستقیماً بر شاخصهای آسیبپذیری، مانند خستگی، قدرت چنگ و سرعت راه رفتن تأثیر بگذارد [15].
ارتباط بین کمخونی و قدرت چنگ در این مطالعه مطابق با متون سابق بود که نشان میداد افزایش سن با کاهش سطح هموگلوبین مرتبط است و از طرفی ازآنجاییکه در فرهنگ آسیایی و ایرانی، بهویژه در افراد مسن، زنان نسبت به مردان در انجام کارهای خانه، مانند آشپزی، نظافت، شستن ظروف، نگهداری از فرزندان و همسرشان مسئولیت بیشتری دارند، میتوانند قدرت عضلانی را بهخصوص در دستان خود حفظ کنند. چندین مطالعه قبلی نشان داد مردان سالمند شانس بیشتری برای از دست دادن توده عضلانی با افزایش سن نسبت به زنان سالمند دارند. چراکه کاهش عوامل فیزیولوژیکی (مانند فاکتور رشد شبهانسولین ـ 1 و تستوسترون) و عوامل اجتماعی، مانند بازنشستگی شغلی و از دست دادن نقشهای اجتماعی ممکن است قدرت عضلانی را در مردان سالمند بهطور چشمگیری کاهش دهد و بر روی قدرت دستها و فعالیتهای روزانه آنها تأثیر بگذارد [34]. کمخونی در افراد سالمند با آسیبپذیری، سقوط، زوال عقل، افسردگی، بدتر شدن توانایی عملکردی و مرگومیر زودرس همراه است.یک یافته جالب در این مطالعه، خطر آسیبپذیری در بالاترین پنجک هموگلوبین، ازجمله پس از تعدیل عوامل دیگر است. این نتیجه نشان میدهد غلظت هموگلوبین بالاتر از حد طبیعی (16/0 گرم در دسیلیتر برای مردان و 15/0 گرم در دسیلیتر برای زنان) ممکن است خطر آسیبپذیری را افزایش دهد. با وجود این نمیتوان حدس زد که آیا مکانیسمهای ایجادکننده این موضوع مشابه با مکانیسمهای ارائهشده در پایینترین سطوح هموگلوبین است یا خیر. بنابراین مطالعات تکمیلی در این زمینه ضروری است [15].
نتایج مطالعه کیم و سون نشان داد کمخونی خطر ابتلا به اختلال شناختی را افزایش میدهد[36]. مطالعه هوانگ و همکاران بود نشان داد کمخونی با افزایش خطر ابتلا به انواع مختلف نارسایی قلبی مرتبط است [37]. مطالعه دیگری با بررسی پیامدهای مشترک کمخونی و سندرم آسیبپذیر نشان داد افراد مسنتری که سطوح پایین هموگلوبین و آسیبپذیری را نشان میدهند، در معرض بیشتر خطر مرگومیر بیماری قلبیعروقی و سرطان هستند [38]. کوموربیدیتی نیز بهتنهایی نقش ثابتی در تعدیل آسیبپذیری ایفا میکند و باید در ارزیابی رابطه بین سندرم آسیبپذیری و سطح هموگلوبین در نظر گرفته شود، چراکه ممکن است زمانی که یک فرد مبتلا به بیش از یک بیماری مزمن است، ظرفیت بدن وی برای جبران فیزیولوژیکی کمخونی به خطر بیفتد که این موضوع خود منجر به افزایش آسیبپذیری بالینی در فرد میشود. علاوهبراین، کمخونی بهطور مستقل بر سایر پیامدهای بهداشتی مرتبط با آسیبپذیری تأثیر میگذارد [39]. بنابراین در این مطالعه بر آن شدیم تا اثر دیگر بیماریهای مزمن شایع در سالمندان جمعیت موردنظر را بررسی کنیم. ما در این مطالعه از 26 متغیر استفاده کردیم که از این میان از5 متغیر اصلی برای ساخت شاخص آسیبپذیری استفاده شد. درنهایت مشاهده شد هم کمخونی و هم غلظتهای پایینتر هموگلوبین با سندرم آسیبپذیری همراه بودند. درنهایت این تحقیق این سؤال را مطرح میکند که آیا اصلاح سطح هموگلوبین و بروز سندرم آسیبپذیری در سالمندان و عواقب ناشی از آن را بهبود میبخشد؟
نتیجهگیری نهایی
کمخونی و سندرم آسیبپذیری در بزرگسالان60 ساله و بالاتر ساکن بوشهر شایع بود و همچنین دریافتیم کمخونی و سطوح پایینتر هموگلوبین بهطور قابلتوجهی با سندرم آسیبپذیری مرتبط است. توجه به سطح مراقبتهای اولیه ممکن است این خطر را برای سندرم آسیبپذیری، ناتوانی، بستری شدن در بیمارستان و مرگومیر کاهش دهد. بنابراین متخصصان مراقبتهای بهداشتی که از سالمندان مراقبت میکنند بهتر است شناخت و درمان کمخونی را در جمعیت بیماران خود بهبود بخشند. بهاینترتیب، سیاستهای مؤثر، غربالگری زودهنگام و مداخلات بهداشتی میتواند برای جلوگیری، به تأخیر انداختن یا حتی معکوس کردن آسیبپذیری در جمعیتی که بهسرعت در حال رشد در ایران هستند، استفاده شود.
محدودیتهای مطالعه
ما از دادههای مقطعی فاز دوم مطالعه سلامت سالمندی شهر بوشهر استفاده کردیم که نمیتواند جهت علّی را در رابطه بین کمخونی و سندرم آسیبپذیری ارائه دهد. ثانیاً در این مطالعه از خودگزارشی برای برخی موارد برای ساختن شاخص آسیبپذیری استفاده شد که ممکن است تحت تأثیر سوگیری یادآوری قرار گیرد. اگرچه پرسشهای سلامت خودگزارشدهی بهطور گسترده در مطالعات جمعیتی به کار گرفته شدهاند. ثالثاً، دادههای ازدسترفته برای هموگلوبین نیز ممکن است در سوگیری انتخاب نقش داشته باشد. درنهایت با بررسی توزیع دادههای ازدسترفته Hb و تجزیهوتحلیل آنها دریافتیم که مجموع مقادیر ازدسترفته بهطور تصادفی توزیع شده است.بنابراین توصیه میشود در مطالعات آینده جهت اندازهگیری آسیبپذیری از شاخصهای عینیتری استفاده شود. باتوجهبه جامعه انتخابی در این مطالعه که سالمندان شهر بوشهر بودند پیشنهاد میشود بررسی روابط بین متغیرهای مطالعه در جمعیتهای مختلف و شهرهای دیگر نیز انجام شود. در خصوص پیشنهادهای کاربردی مطالعه نیز میتوان به این نکات اشاره کرد: غربالگری و درمان بهموقع کمخونی در سالمندان بهعنوان راهکاری برای کاهش آسیبپذیری و بهبود روند توانبخشی در نظر گرفته شود. معتقدیم یک استراتژی مؤثر برای کنترل کمخونی در افراد مسن ممکن است عملکرد، کیفیت زندگی و حتی طول عمر آنان را بهبود بخشد. درنهایت طراحی یک سیستم مراقبتی بهداشتیمداخلهای برای مدیریت کمخونی نقش اساسی را در این استراتژی دارد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه در کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علومپزشکی شهید صدوقی یزد با کد اخلاق IR.SSU.SPH.REC1400.002 تأیید و ثبت شده است.
حامی مالی
مقاله حاضر از پایاننامه مقطع کارشناسیارشد زینب بحرانی دردانشگاه علومپزشکی شهید صدوقی یزد استخراج شده است و هیچگونه کمک مالی از سازمانهای دولتی،خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان بهطور یکسان در مفهوم و طراحی مطالعه، جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادهها، تفسیر نتایج و تهیه پیشنویس مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از تمامی کارکنان برنامه سلامت سالمندی بوشهر تشکر میکنند.