مقدمه
مرور گزارشهای اعلامشده جمعیت سالمندان از سوی سازمان بهداشت جهانی [
2 ،
1] و آمار بازنشستگان صندوق بازنشستگی [
3] حاکی از افزایش نرخ جمعیت این گروه است؛ بدین صورت که طی سی سال آینده، بازنشستگان یک چهارم [
4] و سالمندان بیش از یکسوم کل جمعیت ایران را تشکیل خواهند داد [
5]. این شرایط همراه با بالا رفتن سن امید به زندگی و افزایش مدتزمان باقی ماندن افراد در دوره بازنشستگی [
6] بر اهمیت توجه به این دوره به عنوان یک مرحله تأثیرگذار تأکید دارد و آن را بحرانی مهم و چالشی بحثبرانگیز [
7] در دوران سالمندی تلقی میکند.
بازنشستگی را مرحله پایان اشتغال و فعالیت [
2] و جدایی از مسئولیت، ساختارها، چارچوبهای زمانی و سایر محدودیتهای ایجادشده به وسیله کار [
8] تعریف کردهاند و از منظر قانونی در ایران به دوران پس از گذراندن سنوات تقریبی 25 تا 35 سال خدمت اطلاق میشود [
10 ,
9].
این مرحله انفکاک در حالی رخ میدهد که کار برای بسیاری از افراد یک مفهوم مرکزی در تعریف خود، هویت، هدفمندی، ساختارمندی زمانی، ارتباطات اجتماعی [
11] و مشارکت اجتماعی [
12] داشته و بر روابط اجتماعی آنان، خانواده و اوقات فراغتشان تأثیرگذار است [
13]. هیلر با یاد کردن از این دوران به عنوان زمان سختِ دور شدن افراد از یک نقش اجتماعی و روبهرو شدن با مسائل و مشکلات مالی، آن را دورهای برای تغییری بزرگ در سبک زندگی دانسته است [
14].
تحقیقات مجموعهای از تغییرات مثبت و منفی روانی و اجتماعی همچون ترس، استرس یا ترکیبی از این دو [
12]، انکار و خشم [
15]، شوک و ناباوری، درماندگی، تهدید هویت، جدایی سخت از حرفه [
16] و بیم از تغییر روابط یا حس فقدان نقش [
17] در بازنشستگی را نشان دادهاند که اگر این تغییرات به شکل صحیح مدیریت نشود، به کاهش کیفیت و رضایت از زندگی و تنزل خودارزشمندی [
18]، کاهش سلامت عمومی [
19]، بیماریهای روانتنی [
20] و حتی مرگ منجر میشود [
21].
نتایج پیمایشهای مختلف سالمندی و بازنشستگی در آمریکا، اتحادیه اروپا و انگلستان نیز نشانگر این بوده است که مشارکت اجتماعی در طی سالهای منتهی به بازنشستگی و بعد از آن دستخوش تغییر میشود [
22,
23,
24]؛ به طوری که حدود 20 درصد افراد بازنشسته در یک سال بعد از بازنشستگی کاهش سلامتی را تجربه میکنند [
3،
21].
در نظریههای مختلف حوزه سالمندی، بازنشستگی یک چالش در زندگی فرد محسوب شده که به صورت فرایند بر نقش و جایگاه فرد، الگوهای زندگی افراد، انتظارات و منابع در دسترس تأثیر دارد. برای مثال در تئوری نقش، با تأکید بر اهمیت انتقال به بازنشستگی و خروج از نقش کاری [
7]، انتقال یکباره افراد و محیط پیرامون آنها عاملی در ناسازگاری و ناپایداری فرد به حساب آمده [
25] که نیازمند مدیریت پیامدهای آن در فرد، روابط و پیوندهای خانوادگی اوست [
27 ،
26].
از سوی دیگر، برخی مطالعات بازنشستگی را فرصتی برای لذت از اوقات فراغت جدید جهت تمرکز روی روابط [
28]، استراحت، کشف و پیگیری علایق فرد بیان کردهاند [
12]. تئوری تداوم با اشاره بر این موضوع، بازنشستگی را فرصتی برای حفظ روابط اجتماعی و الگوهای سبک زندگی تلقی کرده است [
7].
گرچه مطالعات حوزه بازنشستگی پیامدهایی همچون اختلال در سلامت روانی، کم شدن روابط اجتماعی، کاهش امید به زندگی و حس تنهایی [
29]، افزایش استرس منتج به بیماریهای روانتنی [
20]، کاهش سلامت عمومی [
30]، کاهش منزلت اجتماعی و طردشدگی [
31] را مطرح کردهاند؛ ولی پدیده بازنشستگی و عوارض آن بهویژه از منظر روانی اجتماعی، با توجه به زمینه فرهنگی، به صورت مشخص بررسی نشده است. مرور مطالعات در این زمینه نشان داد که بیشتر تحقیقات با استفاده از روشهای تحقیق کمّی انجام شده و درک عمیقی از مسائل روانی و اجتماعی بازنشستگی، پیامدها و تسهیلکنندههای سازگاری با این پدیده صورت نگرفته است. با توجه به مطالب بیانشده، این مطالعه با هدف درک چالشها، موانع و تسهیلگرهای روانی و اجتماعی پدیده بازنشستگی انجام گرفته است.
روش مطالعه
مطالعه حاضر از نوع کیفی، به روش تحلیل محتوا با رویکرد قراردادی و بر اساس روش تجزیه و تحلیل داده گرانهایم و لاندمن انجام شد [
32]. از این روش برای توصیف یک پدیده زمانی که تئوریها یا ادبیات تحقیق در مورد آن محدود است استفاده میشود و محقق بدون توجه به مضمونهای پیشفرض با غوطهور شدن در دادهها به یک آگاهی جدید دست مییابد. این یک روش دستهبندی استقرایی شناخته میشود [
33].
مشارکتکنندگان این پژوهش شامل سیزده نفر از بازنشستگان، چهار نفر از افراد در آستانه بازنشستگی آموزش و پرورش شهر مشهد و پنج نفر از صاحبنظران این حوزه بودند. مشارکتکنندگان از طریق نمونهگیری هدفمند به روش متوالی و تدریجی انتخاب شدند. معیارهای ورود افراد شرکتکننده باقی ماندن یک سال تا بازنشستگی، حداقل یک سال سابقه بازنشستگی و دانش و تخصص کافی در زمینه بازنشستگی بود. فرایند نمونهگیری تا رسیدن به اشباع دادهها ادامه داشت. مصاحبهها در بازه زمانی اسفند 1397 تا شهریور 1398 صورت گرفت. دریافت مجوزهای مربوط، آگاهی از هدف و رضایت آگاهانه مشارکتکنندگان در این مطالعه رعایت شد. مصاحبههای صورتگرفته نیز با هماهنگی و بر اساس احساس راحتی مشارکتکنندگان در محیطهایی همچون پارکها، محل کار، کانون و در صورت تمایل در منازل بازنشستگان (یک مورد) انجام شد.
برای رعایت حداکثر تنوع مشارکتکنندگان بازنشسته از هر دو جنس با تنوع سنی، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل و وضعیت اقتصادی مختلف انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، در مدتزمان بین 50 تا 90 دقیقه و به صورت سؤالات باز گردآوری شد. در آغاز، مصاحبه بر اساس گروه هدف (بازنشستگان یا افراد در شرف بازنشستگی) انجام شد. در گروه بازنشسته بر اساس هدف مطالعه، سؤالاتی در مورد چالشهای روانی و اجتماعی بازنشستگی پرسیده شد و در ادامه سؤالهایی در مورد عوامل کمککننده و موانع بازنشستگی مطرح شد. در گروه افراد در شرف بازنشستگی نیز سؤالات با توجه به هدف مطالعه در مورد دغدغهها و مسائل روانی و اجتماعی مرتبط با بازنشستگی، برنامهها و عوامل کمککننده یا موانع مربوط به ورود به بازنشستگی بود. بعد از آن با استفاده از سؤالات کاوشی در راستای هدف مطالعه (مانند میتوانید بیشتر توضیح دهید؟ یا یک مثال بزنید) به منظور دستیابی به اطلاعات عمیقتر با هدایت به سمت محور سؤالات به شرح مثالها و موارد پرداخته شد. در پایان از مشارکتکنندگان خواسته شد تا اگر مطلبی باقی مانده بیان کنند. پس از انجام هر مصاحبه، محتوای ضبطشده با دقت و به شکل رونوشت عامیانه، همراه با ثبت حرکات غیرکلامی شرکتکنندگان،کلمهبهکلمه پیادهسازی شد. دادههای به دست آمده همزمان به طور مکرر بازخوانی شد تا درک کلی از آن به دست آید. سپس با استفاده از شیوههای مقایسه مداوم و به روش آنالیز محتوای استقرایی تجزیه و تحلیل شد. دادهها در قالب واحدهای معنایی، طبقات و زیرطبقات دستهبندی شدند. برای گزارش نتایج تجزیه و تحلیل نیز از چکلیست استانداردهای گزارش کیفی استفاده شد [
34].
به منظور صحت و استحکام این پژوهش دو معیار باورپذیری و مقبولیت به کار گرفته شد. بدین منظور از روشهای مشاهده مداوم، حضور طولانیمدت در میدان پژوهش، اختصاص زمان کافی برای بررسی جزئیات دادهها، یادداشت در عرصه و بررسی تأییدپذیری یافتهها توسط همکاران و مشارکتکنندگان استفاده شد [
35 ،
34].
یافتهها
این پژوهش با هدف بررسی پیامدها، عوامل تسهیلگر و بازدارنده روانی و اجتماعی پدیده بازنشستگی انجام گرفت. درمجموع 22 نفر مشارکتکننده در این مطالعه شامل سیزده نفر بازنشسته (نُه نفر مرد و چهار نفر زن) و چهار نفر در آستانه بازنشستگی (سه نفر زن و یک نفر مرد)، پنج نفر صاحبنظر در حوزه سالمندشناسی، بازنشستگی و علوم اجتماعی بودند. میانگین سنی مشارکتکنندگان بازنشسته 15/30±63/6 سال بود. 39 درصد از مشارکتکنندگان بازنشسته دارای شغل پارهوقت بودند.
در این مطالعه چهار طبقه اصلی و سیزده زیرطبقه استخراج شد. در تحلیل دادههای صورتگرفته طبقه «چالشهای روانی اجتماعی» با زیرطبقات محرومیت عاطفی، کاهش تابآوری روانی، فقدان نقش، انزوای اجتماعی و چالشهای خانوادگی و طبقه «رشد بعد از بازنشستگی» با توسعه علایق و فعالیتهای فعالانه و آزادی و رهایی همراه بود. همچنین طبقه «موانع سازگاری با بازنشستگی» با زیرطبقات مشکلات در سلامت، فقدان برنامه بازنشستگی و نقص ساختار کلان شناسایی شد. طبقه «تسهیلگرهای زمینهای و حمایتی» نیز با زیرطبقات ویژگیهای فردی، ویژگیهای شغلی و سیستمهای حمایت اجتماعی طبقهبندی شد (
جدول شماره 1).
چالشهای روانی اجتماعی
این طبقه به پیامدهای روانی و اجتماعی نامطلوب بازنشستگی و خروج از نقش کار بر وضعیت فرد و خانواده او اشاره داشت. محرومیت عاطفی، کاهش تابآوری روانی، فقدان نقش، انزوای اجتماعی و چالشهای خانوادگی زیرطبقاتی بود که در این طبقه قرار گرفتند.
محرومیت عاطفی
مشارکتکنندگان در این تحقیق بازنشستگی را همراه با پیامدهای گوناگون روانی میدانستند و از دغدغههایی همچون مسائل و محرومیتهای عاطفی سخن میگفتند که از دوران نزدیک به بازنشستگی شروع میشد و تا مدتها ادامه داشت. در همین راستا یکی از مشارکتکنندگان در این تحقیق این شرایط را اینگونه توصیف میکند:
«امروز این حکم رو میدن دستت و میگن برو؛ دیگه یعنی کسی دیگه سلامت هم نمیکنه و هیچکس هم توجهی نداره حتی تو خونه». (مشارکتکننده 6، مرد، 54ساله)
مشارکتکننده دیگری این موضوع را به شکل تفاوت در برخورد برخی از افراد بیان میکند:
«میگن بیچاره بازنشستهها! کلمه بیچاره که به بازنشستهها وصل میشه برای من خیلی چندشآور و ناراحتکننده است». (مشارکتکننده 4، زن، 69ساله)
کاهش تابآوری روانی
این زیرطبقه به عدم پذیرش وضعیت جدید و واکنش نامناسب به انطباق با تغییر موقعیت بهوجودآمده، اشاره داشت.
مشارکتکننده سالمند عدم آمادگی روانی پذیرش وضعیت بازنشستگی را اینچنین بیان کرد:
«روزی که من بازنشست شدم و رفتم اداره، گفتن: چند ماهی از بازنشستگیات گذشته چرا نیومدی حکمت رو بگیری؟ گفتم: هنوزم دوست ندارم. اصلا دوست نداشتم که بازنشست بشم».
وی با بیان استرسهای موجود در وضعیت جدید، شرایط بعد از بازنشستگی را اینگونه تعریف میکند:
«استرسهای بعد از بازنشستگی؛ خب ما که بازنشست میشیم بریم خونه چی کار کنیم؟» (مشارکتکننده 3، مرد، 60ساله)
علاوه بر این کنارهگیری از کار و تغییر شرایط اجتماعی بازنشستگی میتواند از جمله عوامل زمینهساز افسردگی باشد. یکی از مشارکتکنندگان با اشاره به این وضعیت گفت:
«داشتیم بین همکارانی که میگن خانم من بههیچوجه نمیآد بیرون، ورزشی نمیکنه و افسرده است و همهش تو خونه است و قرص اعصاب میخوره و هرچی هم میگیم اصلاً خیالش نیست برای اینکه بازنشست شده و بعد از بازنشستگی اینا میشینن تو خونه». (مشارکتکننده 10، مرد، 63ساله)
فقدان نقش
مشارکتکنندگان با اشاره به فقدان نقش و احساس گمشدگی بر از دست دادن اعتبار و ارزش خود تأکید داشتند.
بازنشسته سالمند خلأ ناشی از فقدان نقش را اینگونه بیان کرد:
«اون آدمی که امروز دیگه نمیره سرکار مثل کسی که یه چیزی رو گم کرده، یه چیزی رو از دست داده». (مشارکتکننده 6، مرد، 54ساله)
بازنشسته دیگر نیز با بیان احساس کنار گذاشته شدن در شرایط و موقعیتهای مختلف گفت:
«زمانی که شما بازنشست بشید میگن دیگه از گردونه خارجه؛ دیگه همچین ارج و قربی که باید داشته باشی نداری. اصلاً تو محیط خانواده من، شاید بچههای خودم تا زمانی که من شاغل بودم روی فکر و ارائه راه به اونها و همفکری با اونها طوری دیگه فکر میکردن تا زمانی که من الان بازنشست شدم». (مشارکتکننده 8، مرد، 61ساله)
انزوای اجتماعی
مشارکتکنندگان بازنشستگی را عامل اختلال در روابطشان دانسته و به کاهش ارتباطات اجتماعی و قطع ارتباطات بلافاصله بعد از بازنشستگی اینگونه اشاره کردهاند:
«ما یه سری دوست داشتیم که همکار بودن و متأسفانه بعد از بازنشستگی دیگه ندیدیمشون. جدا شدیم از همدیگه». (مشارکتکننده 11، مرد، 75ساله)
بازنشسته دیگر نیز گفت:
«وقتی بازنشست میشی دیگه یه احساسی بهت میده که یکدفعه کنارت میذارن». (مشارکتکننده 10، مرد، 63ساله)
چالشهای خانوادگی
اکثر مشارکتکنندگان به این موضوع اشاره داشتند که عدم تطابق فرد و خانواده بعد از بازنشستگی منجر به تنش بین اعضای خانواده و اختلافات زوجین میشود.
برای مثال مشارکتکننده شماره 2 گفت:
«اصلاً شما از خانمهای خانهدار که همسرشون بازنشستم شده بپرسی با بازنشستگی همسرتون چطوری؟ میگن اصلا بره، بره از خونه بیرون، نباشه! به خاطر اینکه اولاً دخالت میکنن و بعدم حوصلهشون سر میره و باید یک جوری دقدلیشون رو سر بچهها و خانواده خالی بکنن». (مشارکتکننده 2، زن، 68 ساله)
یکی دیگر از بازنشستگان حضور مداوم در خانه را عامل شروعکننده ناسازگاری با همسر بیان کرد:
«بعضی اوقات زمانی که بیکار بودم همسرم یک بهانهجوییهای الکی میکرد و اختلافات ایجاد میشد و واقعاً مشکلسازه». (مشارکتکننده 8، مرد، 61ساله)
رشد بعد از بازنشستگی
نتایج بهدستآمده در این طبقه، مزیت بازنشستگی را به صورت زیرطبقات توسعه علایق، فعالیتهای فعالانه و فرصت آزادی و رهایی از محدودیتهای کاری بر میشمرد.
توسعه علایق و فعالیتهای فعالانه
علیرغم تغییرات ناخوشایند بازنشستگی بر زندگی، مشارکتکنندگان این دوره را فرصتی برای رسیدگی به فعالیتهای مورد علاقهشان توصیف میکردند.
یکی از بازنشستگان با اشاره به اهمیت این فرصت ایجادشده در بهبود کیفیت زندگی خود گفت:
«من فکر میکنم از زمان بازنشستگیام از لحاظ روحیات بهتر شدم، چون فشار کاریم زیاد بود. افراد بعد بازنشستگی رفتن دنبال کسبوکاری که دوران معلمیشون نبوده و حالا رفتن و علاقهشون بوده و لذت بیشتری میبرن و درآمد بیشتری دارن». (مشارکتکننده 10، مرد، 63ساله)
آزادی و رهایی
ایجاد فرصتهای آزاد و رهایی از محدودیتهای شغلی برای بازنشستگان یکی از فاکتورهای مثبت این دوران توصیف شد. یکی از بازنشستگان با ابراز خوشحالی از این تغییر گفت:
«انگار قبلاً اختیارت دست یه نفر دیگه بود به نام سازمانی که برای تو برنامهریزی میکرد و در قبالش موظف بودی یه سری خدمات به اون سازمان ارائه بدی. اون دیگه نیست؛ اون احساس وظیفه 100 درصد نیست و یه مقدار خب فراغت بال داری دیگه. راحتتری دیگه. یعنی آرامش آدم بیشتره». (مشارکتکننده 1، زن، 56ساله)
موانع سازگاری با بازنشستگی
بر اساس گفتههای مشارکتکنندگان، مشکلات در سلامت و فقدان برنامه بازنشستگی، ضعف ساختاری به عنوان موانع مهم سازگاری با بازنشستگی قرار گرفتند.
مشکلات در سلامت
با توجه به اینکه اغلب بازنشستگی در سنین سالمندی رخ میدهد، مشکلات جسمانی مربوط به سالمندی بر وضعیت سلامت این دوره تأثیرگذار است. بانوی بازنشسته 68ساله در این مورد گفت:
«همسر من از زمانی که بازنشست شد مریضیهاش شروع شد». (مشارکتکننده 2)
علاوه بر این عوارض دوره اشتغال همچون اعتیاد به کار ممکن است با ایجاد وابستگی فرد به حرفهاش بعد از انتقال به بازنشستگی، تأثیراتی بر سلامتی فرد داشته باشد. یکی از بازنشستگان سالمند گفت:
«بازنشست که شدم در عرض دو سه ماه وزن کم کردم». (مشارکتکننده 8، مرد، 61ساله)
فقدان برنامه بازنشستگی
مشارکتکنندگان در این زیرطبقه به مواردی چون ابهام و عدم آگاهی در ورود به دوره بازنشستگی و برنامهریزی بازنشستگی اشاره کردند. بدین معنا که بازنشستگی ناگهانی و بدون آمادگی برای جدایی فرد از کار، او را دچار احساس سردرگمی و بیهدفی میکند. مشارکتکننده بازنشسته در تعریف روزهای اولیه بازنشستگی گفت:
«اولین روز آمدم بیرون از خونه، هیچ هدفی نداشتم!». (مشارکتکننده 6، مرد، 54ساله)
در این شرایط فرد معمولاً تقلای زیادی برای آزمون و خطا فعالیتها جهت پر کردن خلأ بهوجودآمده میکند که این فرایند میتواند چالشهای روانی و اجتماعی برای فرد ایجاد کند. برای مثال یکی از مشارکتکنندگان گفت:
«صبح بلند میشدم هدفی نداشتم، مثلاً نمیدونستم باید چی کار بکنم. شاید به حالت طنز باشه اگر چهار قلم جنس برای خونه میخواستم بگیرم، شاید چهار دفعه از خونه میاومدم بیرون و میرفتم میگرفتم». (مشارکتکننده 8، مرد، 61ساله)
عدم آگاهی فرد از شرایط سنی سالمندی که اغلب متقارن با بازنشستگی است نیز بر چالشهای وضعیت جدید او تأثیر بیشتری دارد. یکی از بازنشستگان در این زمینه گفت:
«به نظر من مطالعه نداشتن، مثلاً یه کتابهایی هست که میگه بعد از بازنشستگی چه کنیم. درباره دوران سالمندی باید بخونن. مشکل عدم آگاهیه و باید بخونن». (مشارکتکننده 4، زن، 69ساله)
نقص ساختار کلان
بر اساس اظهارات مشارکتکنندگان تبعیض سنی، سیاستها، اطلاعات و برنامههای ضعیف و ناقص و فقدان برنامه مشخص و منسجم موضوعاتی بود که در این زیرطبقه قرار گرفتند.
همراه شدن بازنشستگی و افزایش سن با کلیشههای منفی موجود در جامعه درباره بهرهمندی از مزایای موجود یکی از ساختارها و بسترهای نامناسب اجتماعی و سازمانی بود که بازنشستگان به آن اشاره کردند. یکی از بازنشستگان با ذکر این موارد گفت:
«جامعه به بازنشسته اصلاً بها نمیده، اصلاً بعضی وقتا احساس میکنن ما چون پیر شدیم خیلی خرفت شدیم. یعنی یه چیزایی تو باور و ذهنشونه». (مشارکتکننده 3، مرد، 60ساله)
این مسئله در حالی بود که بانوی بازنشسته 56 ساله اشاره کرد:
«هیچ اقدامی صورت نمیگیره. خب این بیشتر وادار میکنه به اینکه فکر کنند اضافیاند، یعنی زیاده بر سازمان دارند زندگی میکنند». (مشارکتکننده 1)
این اظهارات بدینمعنی است که فقدان برنامهها و خدمات، همراه با کاستیهایی در بررسی نیازها و ارائه خدمات وجود دارد.
گفته مشارکتکننده شماره شش نیز این مطلب را تأیید میکند:
«یک سازمانی باشه که ببینه اینا چطوری میخوان زندگی کنن بعد از بازنشستگی. ببینه این بعد از بازنشستگی آیا نیاز به کار داره؟ نیاز به شغل و درآمد داره؟ نیاز به تنوع و تفریح داره؟ نیاز به چی داره؟ ببین ما یک امکاناتی برای اینها داشته باشیم. حداقل این سازمانهای رسمی یا سازمانهای غیررسمی و مردمی بیان توی این زمینه کار کنن که فکری برای اینجا نکردن که من فکر میکنم این خیلی نیاز هست که بیان یک همچین جمعهایی تشکیل بدن». (مشارکتکننده 6، مرد، 54ساله)
علاوه بر این از نظر مشارکتکنندگان همبستگی بین شرایط نامساعد اقتصادی و محدودیتهایی که به واسطه عدم کفایت مالی بر فرد تحمیل میشود بر دیدگاه و انتظارات اطرافیان نسبت به او و چالشهای روانی و اجتماعی بازنشستگی اثرگذار است.
«یعنی اگر بازنشستهها جیب پرپولی داشته باشن که برای بچهشون و نوهشون خرج کنن، نوه نسبت به پدربزرگ و مادربزرگ چه دیدگاهی داره تا اینکه نتونه این کار رو بکنه». (مشارکتکننده 5، مرد، 66ساله)
بانوی بازنشسته 69ساله دیگری گفت:
«الان نمیدونم این چیه، تازگی طوری شده که میریم بعضی جاها ولی دوست ندارن بریم خونههاشون که به نظرم به خاطر وضع اقتصادی میتونه باشه». (مشارکتکننده 4)
تسهیلگرهای زمینهای و حمایتی
خصوصیات فردی و شغلی بازنشسته و وجود سیستمهای حمایت اجتماعی از جمله زیرطبقات کمککننده به فرد در چالش بازنشستگی بود.
ویژگیهای فردی
نوع نگاه فرد به بازنشستگی به واقعیت موجود و پذیرش بازنشستگی عاملی است که میتواند به فرد برای سازگاری بهتر با بازنشستگی کمککننده باشد.
مشارکتکننده مرد 63ساله نیز در مورد اهمیت پذیرش واقعیت گفت:
«باید این پذیرش رو داشت، بازنشستگی یک چیز پذیرفتنیه و شما باید بپذیری که در یک سنی بازنشسته میشی». (مشارکتکننده 10).
علاوه بر این ارزشها، انتظارات و توقعات بر مبنای واقعیت و توانمندی فرد در بعد از بازنشستگی میتواند در سازگاری بازنشستگان با شرایط جدید مؤثر باشد. بازنشسته دیگر در این مورد گفت:
«هرکسی باید خودش رو منصفانه قضاوت کنه که تو چقدر توانایی داشتی؟ من باید به اینجا برسم و بیشتر از این هم توقع ندارم. بیش از این هم از خودم انتظار نداشتم که میگم حسرت بخورم». (مشارکتکننده 7، مرد، 60ساله)
مشارکتکننده مرد 66 ساله نیز در این موضوع گفت:
«اگه اخلاص داشته باشن معمولاً یک آرامشی رو دارن». (مشارکتکننده 5).
ویژگیهای شغلی
بازنشستگان با اشاره به ساختار و شرایط شغلیشان، محدودیتهای شغلی که منجر به از بین رفتن فرصت نقشآفرینی و فرسودگی شغلی ناشی از کار میشود را به عنوان عامل تسهیلگر در خروج از کار و ورود به بازنشستگی برشمردند.
بازنشسته مرد 75ساله با اشاره به این موضوع گفت:
«یعنی نمیتونستم اونجور واقعاً کار کنم اصلاً کارم باعث میشه عصبی بشم، دیگه به فرسودگی رسیده بودم تا زمانی که من حکم بازنشستگیام رو بدن من از نظر روحی و روانی بازنشست شده بودم».
وی از طرفی شباهت اوقات فراغت موجود در دوره اشتغال با فرصت آزاد فراهم شده در بازنشستگی را یک عامل در سازگاری با بازنشستگی توصیف کرد:
«در مورد شغل ما فرهنگیا شاید تأثیری نمیذاره چون به خونه بودن عادت کردیم». (مشارکتکننده 11)
از طرف دیگر احساس رضایت شغلی نیز از نظر مشارکتکننده مرد 60ساله عامل تسهیلگر برای سازگاری با بازنشستگی معرفی شد:
«لذتهای کاریام الان هست؛ یعنی اون کارهایی که انجام میدادم. وقتی میگن خدمات خوبی انجام دادید، لذت میبری دیگه. اینا زیباییهای شغلی که در بازنشستگی تأثیر داره که پشت سرت چه کار کردی». (مشارکتکننده 7)
سیستمهای حمایت اجتماعی
مشارکتکنندگان این پژوهش تأکید کردند که پذیرش و حمایت خانواده و مشارکت اجتماعی نقش مهمی در سازگاری آنان از لحاظ روانی و اجتماعی با مرحله بازنشستگی ایفا میکند. بانوی بازنشسته 56ساله گفت:
«هسته مرکزی یعنی بچههام و همسرم خیلی با روی خوش برخورد کردند؛ یعنی اونجوری باهام رفتار نکردن که دیگه بازنشست شدی، بیا برو یه سره توی آشپزخونه. خونواده هم خیلی کمک کردن که اون نقش من پررنگ بمونه». (مشارکتکننده 1)
شبکههای اجتماعی، قبل یا بعد از بازنشستگی و کیفیت روابط با آنها نیز از جمله عوامل مؤثر بر سازگاری بعد از بازنشستگی ذکر شد. یکی از بازنشستگان اینگونه شرح داد:
«یکی از چیزهایی که به سلامتی آدم کمک میکنه یا به نشاط و شادابی اجتماعی کمک میکنه همین ارتباطات اجتماعیشه». (مشارکتکننده 10، مرد، 63ساله)
نقش مهم مشاوره و برنامههای آمادگی برای بازنشستگی توسط سازمانها نیز از جمله مواردی بود که توسط بازنشستگان به آن اشاره شد. بازنشسته مرد، 66ساله با تأکید بر این موضوع گفت:
«نگاه کنید ما باید یک سیستمی داشته باشیم، سیستم مشاوره قبل از بازنشستگی. حالا میخوام بگم اون مرکز مشاوره خیلی میتونه کمک کنه». (مشارکتکننده 5)
مرد بازنشسته 54ساله نیز در مورد اقدامات مربوط به بعد از بازنشستگی اینگونه گفت:
«یک خدمات اجتماعی باید به کسانی بدیم که مثلاً میخوان دو سال دیگه بازنشست بشن». (مشارکتکننده 6)
بحث
مطالعه حاضر با هدف بررسی پیامدها، موانع و تسهیلگرهای روانی و اجتماعی پدیده بازنشستگی روی 22 نفر به روش کیفی انجام شد. یافتههای این پژوهش، طیف مختلفی از اثرات عینی و ذهنی بازنشستگی شامل طبقات اصلی چالشهای روانی اجتماعی، رشد بعد از بازنشستگی، موانع سازگاری با بازنشستگی و تسهیلگرهای زمینهای و حمایتی بود.
در مطالعه حاضر چالشهای روانی اجتماعی زیرطبقات محرومیت عاطفی، فقدان نقش، انزوای اجتماعی و چالشهای خانوادگی را دربر میگرفت.
با وجود تحقیقات اندک در زمینه مسائل روانی و اجتماعی بازنشستگی در ایران و کشورهای آسیایی به صورت کلی بعضی از مطالعات به تأثیرات مثبت بازنشستگی بر روی سلامت روانی همچون سطوح بالاتر رضایت زندگی، کیفیت زندگی، استقلال و کاهش استرس و افسردگی اشاره کردهاند که میتواند به دلیل از بین رفتن استرسهای شغلی در آغاز بازنشستگی باشد [
37 ،
36 ،
3].
دسته دیگری از مطالعات به تأثیرات منفی این دوره مانند تغییرات اجتماعی اقتصادی، از دست رفتن جایگاه اجتماعی و هویت فردی، کاهش روابط شغلی، تنهایی، احتمال بالای افسردگی، استرس و اضطراب [
39 ،
38] و ابتلا به بیماریهای مزمن مرتبط با افزایش سن اشاره کردهاند [
40]. والت و میراد نیز با اشاره به بازنشستگی، آن را یک عامل استرسزا در سالمندی شناختهاند که عمدتاً مغفول مانده است [
41].
اشلی این نوسانات بازنشستگی را در آغاز، ویژگیهای روانی مانند احساس رضایتمندی از فرصت و در مراحل بعدی ناامیدی، تغییر جهتگیری، ارزیابی، پذیرش و سازگاری و در نتیجه انتخاب یک الگوی زندگی برای فرد تعریف میکند [
37]. این مسئله همسو با یافتههای تحقیقات داخلی است که بازنشستگی را همراه با چالشها و تأثیرات کاهنده بهزیستی روانی و اجتماعی مانند شک و ناباوری، افسردگی و شکایتهای جسمانی [
42]، خلأ عاطفی و درماندگی [
43]، همچنین اختلال روانی [
44] و کاهش سلامت عمومی میداند [
30] و طردشدگی و رهایی را اصلیترین ویژگی بازنشستگی معرفی میکند [
16].
بُعد اجتماعی زندگی فرد نیز در دوران بازنشستگی دستخوش تغییر میشود. مطالعات با اشاره به اهمیت نقش ارتباطات اجتماعی در بازنشستگی [
21]، این مرحله را عامل اختلال در روابط و منجر به از دست رفتن دوستان و روابط آنان در محل کار میدانند که به تنهایی [
2] و کاهش امید زندگی او منجر میشود [
29]. در نظریه نقش نیز با تأکید بر اثر خروج از نقش بر جنبههای فردی و بینفردی در جریان بازنشستگی، پیامدهایی همچون کاهش سطح بهزیستی و رضایت از زندگی افراد، احساس خودارزشمندی و تصور از خود [37] و نهایتاً اضطراب و افسردگی را برای این دوره بیان میکند [
7].
این فقدان بعد از بازنشستگی مانند فعالیت جسمانی، یک شاخص مؤثر بر سلامتی و مرگومیر افراد است [
21]. درنتیجه میتوان دوران بازنشستگی را ظرفیت انطباق با تغییرات بیولوژیکی درونی و محیط بیرونی در دوره سالمندی دانست که بر سلامت روان نیز مؤثر است [
36].
در کنار پیامدهای منفی، در مطالعه حاضر رشد بعد از بازنشستگی شامل توسعه علایق و فعالیتهای فعالانه و آزادی و رهایی به عنوان ویژگیهای مثبت این دوره به شمار آمده است. بر اساس مطالعه دانایی این دوره با ویژگی همچون افزایش اوقات فراغت [
31] نیز همراه است. به عبارتی راحتی و رهایی از فشار مسئولیتهای نقش، درگیریهای مداوم و مسئولیتهای کاری، فرصتهایی برای رشد پس از بازنشستگی و مشارکت پررنگتر در قالب نقش خانوادگی و اجتماعی برای بازنشسته فراهم میکند [
36 ،
7]. علاوه بر این تداوم فعالیتهای رضایتبخش و فعالیتهای مبتنی بر حرفه، اعم از پارهوقت و داوطلبانه بر سلامتی و رضایت از زندگی بعد از بازنشستگی مؤثر است [
36]. نتیجه پژوهش کجلا و مون در بین بازنشستگان نشان داد که آنان مفهوم بازنشستگی را دورهای از اوقات فراغت و ترک کار قبول نداشتند و فعالیتهای داوطلبانه برای آنان حس معناداری ایجاد میکرد [
45]. مرور یافتههای مطالعات داخلی و خارجی نیاز به توجه بیشتر به موانع و تسهیلگرهای مرتبط با بازنشستگی را نشان داده است.
در این مطالعه مشارکتکنندگان موانع بازنشستگی در حوزه فردی را مشکلات در سلامتی و فقدان برنامه بازنشستگی میدانستند. این یافته همسو با نتیجه مطالعه باربوسا و همکاران بود که سلامت فیزیکی در قبل، حین و بعد از بازنشستگی را بر سازگاری با بازنشستگی مؤثر گزارش کرده است [
46]. در مطالعه کجلا و مون نیز دغدغه بازنشستگان قبل از بازنشستگی، وضعیت جسمانی و سلامت فیزیکی آنان برای بعد از بازنشستگی گزارش شد که به منظور فعالیتهای بعد از بازنشستگی برای آنان حائز اهمیت بود [
45]. از طرف دیگر تحقیقات نشان داده است که بازنشستگی تأثیر متفاوتی بر سلامت عمومی و سلامت جسمی دارد، گرچه نمیتوان گفت به نتیجه مشخص منفی یا مثبت ختم میشود [
47] و تأثیرات بازنشستگی همچون ترس از بازنشستگی، میزان احساس خودکارآمدی با توجه به تغییرات سلامتی و تسلط بر کنترل وضعیت بازنشستگی بر روی سلامتی سالمند اثرگذار است [
49 ،
48].
مطالعه عابدی و همکاران نشان داد که حدود نیمی از افراد در زندگی روزمره خود وضعیت نامناسبی را تجربه میکنند و 96/6 درصد افراد نیز برنامهای برای آمادگی بازنشستگی نداشتند. در حالی که وجود برنامههای آمادگی، حتی بدون سازماندهی، با وضعیت زندگی روزمره بازنشستگان رابطه معناداری داشته [
50] و بر رضایت از بازنشستگی مؤثر ذکر شده است [
45]. در تحقیق نوبهار و همکاران نیز توجه ناکافی به ضرورت آمادهسازی بازنشستگی تصریح شده است [
51].
مشارکتکنندگان کلیشههای منفی موجود در مورد سالمندی، فقدان برنامه مشخص و سیاستها و اطلاعات ناقص بازنشستگی را از جمله موانع ساختاری و مشکلات بازنشستگی در سطح جامعه و سیستمهای مرتبط بیان کردند. مطالعات صورتگرفته هم راستا با این نتایج، نقش تبعیض سنی در محرومیت سالمندان در جامعه [
52]، ذهنیت منفی نسبت به بازنشستگی [
39] و بازنشستگی غیر قابل انتظار را بر کاهش سلامتی و پیوندهای اجتماعی مؤثر گزارش کردهاند [
25].
تغییرات اقتصادی جزئی از پیامدهای بازنشستگی است [
40]. تورنی و آرستن نگرانیهای اقتصادی و هزینه زندگی را منبع مهمی در استرس بازنشستگی برشمردهاند و مشکلات مالی را عاملی برای کاهش مشارکت اجتماعی سالمندان دانستهاند [
52]. در این مطالعه نیز عدم امنیت مالی به مانعی قابل توجه در سازگاری با بازنشستگی اشاره شد. علاوه بر این مطالعات داخلی با اشاره به افزایش مشکلات اقتصادی در دوران بازنشستگی [
31]، چالشهای مالی را دوران بازنشستگی عامل مهمی در سازگاری و رضایت بعد از بازنشستگی توصیف کردهاند [
51 ،
42].
در این مطالعه مشارکتکنندگان به ویژگیهای فردی و ویژگیهای شغلی در قالب طبقه عوامل زمینهای تسهیلگر در بازنشستگی اشاره کردند. در دیدگاه دوران زندگی، این یافته را میتوان بدین شکل بررسی کرد که ویژگیهای فردی، داشتن سبک زندگی انعطافپذیر در برخورد با انتقالات زندگی و ارتباطات و تجربیات قبلی، الگوهای مشارکتی، یکپارچه شدن کمتر با شغل از لحاظ اجتماعی و گذشته شغلی به عنوان منابع کمککننده انتقال آرام و موفق به بازنشستگی در زندگی فرد بایستی مورد توجه قرار گیرد [
7]. مک کنتا نیز تفسیر و ارزیابی مثبت بازنشستگی را از جمله ویژگیهای فردی دانسته که نقش مهمی در سازگاری موفق فرد با بازنشستگی دارد [
53].
کارکردهای نهفته شغلی مانند ساختار زمانی، ارتباطات اجتماعی و هویت مربوط به شغل میتواند تأثیری بالقوه در تعدیل اثرات بازنشستگی بر فرد داشته باشد [
36]. طبق نظر تئوریپردازان نقش، حتی نارضایتی شغلی به افراد کمک میکند که در جریان بازنشستگی مشکلات کمتری را تجربه کنند و یا حتی از این انتقال خوشحال باشند [
7]. مطالعات سلامت جسمی، سلامتی روانی و ویژگیهای شخصیتی، مسائل مالی، اوقات فراغت و ادغام اجتماعی و رضایت شغلی را نیز بر سازگاری و بهزیستی روانشناختی بازنشستگی تأثیرگذار دانستهاند [
54،
55،
46].
توجه ویژه به حمایت اجتماعی یکی از موارد مهم در بحث سازگاری با بازنشستگی است که نهتنها در این مطالعه، بلکه در سایر مطالعات به آن اشاره شده است. این مهم در مطالعه حاضر به صورت دو زیرطبقه حمایت اجتماعی غیررسمی و نظامهای حمایتی به دست آمد. گرچه بسیاری از بازنشستگان سطح بهزیستی خود را در بازنشستگی حفظ میکنند [
36] ولی بر اساس دیدگاه پویایی منابع، با از دست دادن منابع اعم از اجتماعی، روانشناختی و احساسی، فیزیکی و اقتصادی احتمال افت سازگاری با بازنشستگی و به خطر افتادن بهزیستی فرد وجود خواهد داشت [
7]؛ بنابراین حمایت خانواده و دوستان، حس راحتی و بهزیستی را برای بازنشستگان به همراه دارد [
53]. کجلا و مون نیز رضایت از ارتباطات خانوادگی را علاوه بر علایق پرشور و فعال در قبل از بازنشستگی، از جمله فاکتورهای مهم حمایتی در بازنشستگی ذکر کردهاند [
45]. مطالعه آلپاس و همکاران در بازنشستگان نیز نشان داد که حمایت اجتماعی یکی از فاکتورهای مؤثر بر افت بهزیستی روانشناختی محسوب میشود [
54].
بنابراین با توجه به اهمیت نقش واسطهگری منابع اجتماعی در بهزیستی زندگی بعد از بازنشستگی، باید تلاش بیشتری برای تقویت میزان منابع اجتماعی بازنشستگان مانند افزایش شبکه حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی در قبل از بازنشستگی داشت [
3].
نوبهار و همکاران با اشاره به «بازسازی هویت» به عنوان متغیر کلیدی در فرایند سازگاری، آمادهسازی بازنشستگی، تقویت بازسازی هویت، استفاده بهینه از عوامل پشتیبان، توجه به تعاملات و فراهم نمودن تسهیلات به منظور عادی شدن زندگی بازنشستگان را گامهای آمادهسازی برای بازنشستگی معرفی کردند [
51]. گرچه این برنامهها بر مبنای اولویتها و هویت افراد شکل میگیرد اما غالباً با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و محیط کاری افراد نیز ساختارمند میشود [
45].
در مطالعه حاضر مشارکتکنندگان به نظامهای حمایتی همچون مشاوره و برنامه آمادگی برای بازنشستگی اشاره کردند. دورگنته و دل اگلیو با تأکید به نقش برنامهها قبل از بازنشستگی بر کاهش علائم روانشناختی چون افسردگی، اضطراب و سطوحی از استرس در بازنشستگی، اجرای این برنامهها را بر بهبود رضایت از زندگی و تابآوری افراد بعد از بازنشستگی مؤثر دانستند [
40]. یک برنامهریزی مناسب برای بازنشستگی میتواند در اختلالات ناشی از فقدان شبکههای اجتماعی [
37]، هدفگذاری روشن و بلندمدت برای بازنشستگی، درک معتدل و واقعگرایانه در جهت روند سالم بازنشستگی و بهزیستی بازنشستگان کمککننده باشد [
17 ،
3]. البته ترجیح شخصی، مسائل مالی و شرایط خانوادگی افراد نیز در برنامهریزی بازنشستگی افراد نقش دارد [
45]. گرچه مدارک و شواهد مرورشده حاکی از فقدان برنامههای روانی اجتماعی بازنشستگی در سازمانها بود و مطالعات این کاهش مقبولیت ارائه برنامههای بازنشستگی در سازمانها برای حفظ بهزیستی و سلامتی را نشان دادهاند [
40]؛ درنتیجه برنامهریزی برای بازنشستگی میتواند از افت ناگهانی استانداردهای زندگی دوران بازنشستگی جلوگیری کند.
نتیجهگیری نهایی
این پژوهش بازنشستگی را پدیدهای همراه با چالشهای روانی اجتماعی متعدد و فرصتی برای رشد میداند که موانع و تسهیلگرهای مختلفی بر آن تأثیرگذار است. در نظر گرفتن تغییرات حاصله و تمرکز بر نقش تسهیلگرها و در نظر داشتن موانع سازگاری با بازنشستگی در توسعه آموزشها، مداخلات و برنامههای آمادگی بازنشستگی میتواند خدمات موجود را ارتقاء دهد. جنبههای مثبت رشد پس از بازنشستگی نیز از جمله مواردی بود که میتوان در جهت غنی شدن برنامههای آمادگی برای بازنشستگی و بهبود بهزیستی بازنشستگان در نظر گرفت. این مطالعه همچنین میتواند برای برنامهریزان در زمینه برنامههای روانی و اجتماعی، قبل و بعد از بازنشستگی نیز کمککننده باشد.
مشارکتکنندگان در این مطالعه ویژگیهای زمینهای متنوعی داشتند. گرچه این مسئله نگاهی جامعتر به پدیده بازنشستگی را فراهم میآورد اما میتوان در مطالعات آتی، برای وضوح بیشتر چالشها، تسهیلگرها و موانع بازنشستگی، از افراد با ویژگیهای زمینهای یکسان استفاده شود. در این مطالعه پدیده بازنشستگی از دیدگاه بازنشستگان، افراد در شرف بازنشستگی آموزش و پرورش و متخصصین بررسی شد. دیدگاههای سایر افراد مرتبط مانند خانواده، نظر بازنشستگان ارگانهای مختلف نسبت به دوره بازنشستگی نیز میتواند از جمله موضوعات پیشنهادی باشد که ضمن استحکام بیشتر مطالعات، دید کاملتری را از این دوره فراهم آورد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با کد اخلاق 042.1397.REC.USWR تأیید شده و اصول اخلاقی تماماً در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکتکنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رسالهی دکترای نویسنده اول در گروه مددکاری اجتماعی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی تهران است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
هیچگونه تعارض منافع توسط نویسندگان بیان نشده است.