مقدمه
امروزه، حدود 580 میلیون نفر از جمعیت جهان را افراد سالمند بیشتر از 60 سال تشکیل میدهند که این رقم تا سال 2020 به یک میلیارد نفر خواهد رسید [
1]. طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت جمهوری اسلامی ایران در سال 1390 حدود 74 میلیون نفر بوده است که 2/8 درصد از آن را سالمندان بیش از 60 سال تشکیل دادهاند
[2]. در سال2050 جمعیت سالخوردگان کشورمان به بیش از 26 میلیون نفر و نسبت آن به کل جمعیت به حدود 23 درصد خواهد رسید [
3].
مسئله سالمندی جمعیت جهان به دلایل مهمی ازجمله کاهش مرگومیر ناشی از پیشرفت علوم پزشکی، بهداشت، آموزشوپرورش و درنتیجه افزایش نرخ امید به زندگی و طول عمر در سطح جهان مطرح شده است که در طیف گستردهای از ساختارهای سنتی، ارزشها، هنجارها و ایجاد سازمانهای اجتماعی تحولات چشمگیری به وجود میآورد. بنابراین مقابله با چالشهای فرا راه این پدیده و استفاده از تدابیر مناسب به منظور ارتقای وضعیت جسمی، روانی و اجتماعی سالمندان اهمیت زیادی دارد و در دستور کار جامعه بینالمللی قرار گرفته است [
2]. مشکلات روانی در دوران سالمندی به وفور مشاهده میشود. حدود 15 تا 25 درصد از افراد مسن مسائل روانی مهمی دارند که این مسائل بر بیماریهای جسمانی آنان اثر بالقوهای میگذارد [
4]. شیوع علائم بالینی بارز افسردگی در میان سالمندان جامعه 8 تا 15 درصد و در سالمندان ساکن آسایشگاهها حدود 30 درصد است [
5]. افسردگی در دوره آخر زندگی بخش طبیعی سالمندی نیست و در حقیقت چیزی بیشتر از خُلقی گذراست
[6]. شرایطی مثل افسردگی، زوال عقل و اضطراب در تصمیمگیری درباره امکان مدیریت بیماریهای جسمی در منزل، توانایی مراقبت از خود و انجام کارهای روزانه مؤثر است و به دلیل فشارهای فیزیکی و روانی روی افراد خانواده، ممکن است به سپردن افراد به خانههای سالمندان و هزینههای سنگین مراقبت در این سرویسها منجر شود [
5]. بُعد روانی یکی از ابعاد مهم سلامت سالمندان است و به توجه خاصی نیاز دارد [
7].
سالمند در ارتباطات اجتماعی خود ناگزیر است با سوگ فقدانهای متعدد مانند مرگ همسر، دوست، خانواده، همکار و غیره، تغییر وضعیت شغلی و افت توانایی جسمی و تندرستی، مدارا کند. فقدان در هر زمینهای در دوران پیری سبب میشود شخص انرژی زیادی را صرف سوگواری، فراغ ناشی از مرگ و ایجاد تطابق با تغییرات ناشی آن کند. تنها زندگیکردن استرس عمدهای است که حدود 10 درصد از سالمندان را تحت تأثیر تغییرات قرار میدهد. بر اساس یافتههای تحقیقاتی حدود 15 درصد از سالمندان دچار اختلال روانی افسردگی هستند. میزان خودکشی در بین سالمندان بیش از سنین دیگر گزارش شده است
[8].
اگرچه مراقبت، دوستی و حمایت مفاهیمی به قدمت ارتباطات انسان است، مفهوم حمایت اجتماعی نسبتاً جدید است. امروزه هر ناخوشی و حادثه سلامت با حمایت اجتماعی مطالعه میشود. چراغی به نقل از شلمزاری میگوید که با ارتقای سطح حمایت اجتماعی ادراکشده، از میزان مرگومیر بیماران کاسته میشود و بروز ناخوشیهای جسمی و روانی در افراد نیز کمتر میشود. افراد با سطح دریافت حمایت اجتماعی زیاد کمتر در معرض خطر پیشرفت بیماری قلبی هستند؛ به گونهای که بین کاهش حمایت اجتماعی درکشده و پیشآگهی ضعیف در بیماران مبتلا به بیماریهای عروق قلبی ارتباط مشخص وجود دارد [
9].
حمایت اجتماعی به دو صورت حمایت اجتماعی دریافتشده یا عینی و ادراکشده یا ذهنی مطالعه میشود. جنبه ذهنی حمایت اجتماعی میتواند از نظر روانی کمک مؤثرتری برای مقابله با فشارها و مسائل زندگی به شخص کند. چنین فردی این تصور روشن را در ذهن خود دارد که کسانی هستند که هنگام نیاز به او کمک کنند. بنابراین با قوت بیشتری در برابر ناملایمات مقاومت میکند [
10]. درک حمایت از دریافت آن مهمتر است. به عبارت دیگر نگرش فرد به حمایت دریافتشده مهمتر از میزان حمایت ارائهشده به اوست [
11]. نتایج مطالعهای که دو نوع حمایت دریافتشده و ادراکشده را مقایسه کرده نشان داده است که حمایت اجتماعی ادراکشده در سازگاری با بیماری مؤثر است. بنابراین هنگام بررسی حمایت اجتماعی توجه به میزان درک از آن اهمیت خاصی دارد.
نظریهپردازان حمایت اجتماعی ادراکشده معتقدند تمام روابطی که فرد با دیگران دارد، حمایت اجتماعی محسوب نمیشود. گاهی کمکهایی که به فرد میشود، نامناسب و بدموقع است یا خلاف میل اوست. بنابراین نه خود حمایت، بلکه ادراک فرد از حمایت مهم است. درکنکردن حمایت اجتماعی پیامدهای زیادی برای جامعه دارد. این موضوع موجب میشود افراد وظایف خود را بهدرستی انجام ندهند و در عملکرد افراد جامعه اختلال پیش بیاید [
12]. هرچه میزان حمایت اجتماعی افزایش یابد، سطح سلامتی نیز افزایش پیدا میکند و برعکس. حمایت به طور طبیعی سودمند است و حمایت اجتماعی باعث سلامت روان میشود. قدسی به نقل از لاندمن و همکاران میگوید که سطوح بالاتر حمایت اجتماعی با سطوح پایینتر افسردگی و اضطراب مرتبط است [
13]. حمایت اجتماعی به عنوان متغیری مستقل و پیشبینیکننده برای تمام ابعاد سلامت و رفاه انسان، کیفیت زندگی، روحیه و رضایت از زندگی معرفی شده است [
14]. از دلایل بررسی وضعیت سلامت اجتماعی سالمندان این است که این افراد با توجه به مشکلاتشان مانند بازنشستگی، احساس تنهایی و طردشدگی، در معرض خطرات فزایندهای قرار دارند [
2].
بخشایی و همکاران نشان دادند بین دو گروه افسرده و غیرافسرده، رویدادهای منفی زندگی و افسردگی، همبستگی مثبت و بین حمایت اجتماعی ادراکشده و افسردگی، همبستگی منفی وجود دارد [
15]. ظریفنژاد به نقل از جینا پی ستولکا نوشته است که حمایت اجتماعی ممکن است بین استرس و افسردگی مانند سپر محافظ عمل کند. آنها دریافتند استرس و حمایت اجتماعی رابطه معنیداری با افسردگی دارد [
16].
مطالعات نشان میدهد که حمایت اجتماعی نقش بسیار مهمی در سلامت افراد جامعه ایفا میکند و نبود آن ممکن است به بروز انزوای اجتماعی و مرگ منجر شود [
17]. علیپور و همکاران با مطالعه در منطقه 2 تهران میزان افسردگی را در سالمندان 44 درصد گزارش کردند. همچنین نشان دادند حمایت مادی پیشبینیکننده معنیداری برای سالمندان افسرده بوده است [
7]. در پژوهشی که روی سالمندان کُرد انجام شد، میزان شیوع افسردگی خفیف، متوسط و شدید به ترتیب 7/38 ،3/16 و 7 درصد گزارش شده است [
5].
در مطالعهای در تایوان عوامل خطر ابتلا به افسردگی شدید، سطح تحصیلات پایین، سالمند جداشده از همسر به دلیل مرگ یا طلاق، زندگی به تنهایی و نداشتن سطح اقتصادیاجتماعی مطلوب تعیین شده است [
18]. نتایج مطالعهای در یونان حاکی از شیوع 27 درصد افسردگی خفیف تا متوسط و 12 درصد افسردگی متوسط تا شدید بوده است. افزایش سن، جنسیت مؤنث، سطح تحصیلات پایین، مجردبودن، اختلالات شناختی، وجود بیماریهای ناتوانکننده گوارشی، نورولوژیک و قلبی، عوامل خطر ابتلا به افسردگی است [
19].
نتایج بسیاری از پژوهشهای انجامشده در ایران و جهان نشان میدهد حمایتهای اجتماعی با سلامت جسم و روان کاملاً مرتبط است. بسیاری از متغیرهای زمینهای نیز هم با سلامت روان و هم با حمایت اجتماعی مرتبط است. از آنجایی که هدف از انجام این مطالعات یافتن کوتاهترین و مؤثرترین راههای مداخله برای دستیابی به سلامت است، شناخت این عوامل مرتبط و مشترک میتواند راهنمای انتخاب بهترین استراتژیها برای دستیابی به سلامت و گسترش آن باشد.
اگرچه تشابهات فراوانی بین یافتههای این مطالعات وجود دارد، موارد اختلافی نیز هست که لزوم مطالعات بیشتر را مطرح میکند، ازجمله وجود گزارشهای متناقض از ارتباط بین وضعیت تأهل و وضعیت اشتغال با افسردگی. گزارشها درباره ارتباط جنسیت با حمایتهای اجتماعی سالمندان نیز متفاوت است.
به نظر میرسد پرداختن به مشکلات روان ازجمله افسردگی و اضطراب از ضروریات آتی نظامهای سلامت باشد که باید از زوایای مختلفی به آن پرداخت. حساسیت مسائل روانی و آسیبپذیربودن گروه سنی سالمند لزوم مطالعات بیشتر در این باب را مطرح میکند. با تغییر در آداب و سنن و تغییر بافت خانواده از گسترده به هستهای و رواج زندگی ماشینی، سالمندان ملزم شدهاند بار زندگی خود را به طور کامل به دوش بکشند. همگام با این دگرگونیها، نیازهای روانی، جسمانی و اجتماعی سالمندان نیز همانند سایر گروهها پیوسته دستخوش تغییر میشود؛ این در حالی است که خانواده و جامعه درباره آنان به طور عمد یا غیرعمد غفلت میکند. بنابراین برای برنامهریزی و سیاستگذاری مناسب باید همواره تغییرات و نیازهای تازه ایجادشده را مدنظر قرار داد و این میسر نیست جز با انجام مطالعات متعدد و مستمر. در این راه نمیتوان به انجام بررسیهای پراکنده و قدیمی موجود بسنده کرد.
در تهران بیشتر بررسیهای مرتبط با موضوع این مقاله، به سرای سالمندان یا مناطق بسیار کوچکی از شهر محدود است یا قدیمی است و اغلب با حجم کمتری از نمونه انجام شده است. شهر تهران با داشتن بیش از یک میلیون نفر سالمند، به طور نظاممند بررسی نشده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت افسردگی و حمایت اجتماعی ادراکشده و برخی عوامل مرتبط با آن در سالمندان انجام شد.
روش مطالعه
این مطالعه با روش مقطعی انجام شد. نمونههای این پژوهش شامل سالمندان 60 ساله و بیشتر بود که در مناطق شهری شهر تهران ساکن و تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی بودند. نمونهگیری چندمرحلهای و به صورت نظاممند در تمامی مراکز بهداشتیدرمانی تحت پوشش مراکز بهداشت شمال، شرق و شمیرانات انجام شد.
سومین واحد مسکونی از سمت راست هر مرکز بهداشتیدرمانی در محدوده مذکور به عنوان نقطه شروع در نمونهگیری نظاممند انتخاب شد. سپس تمامی منازل این واحد از سمت راست در همه طبقات از نظر حضور سالمند بررسی شد و در صورت موافقت و همکاری، پرسشنامهها در اختیار فرد سالمند قرار داده شد. به همین ترتیب (سهواحد سهواحد) واحدها انتخاب و پرسشگری انجام شد. در محل تلاقی کوچهها و خیابانها پرسشگری به سمت راست ادامه یافت. از سالمندان شاغل در مراکز تجاری نیز پرسش شد. با توجه به اینکه ابزار استفادهشده متعدد بود، پرسشنامه به مدت یک روز برای تکمیل نزد سالمند باقی ماند. سالمندانی که در منزل حضور نداشتند یا تمایلی به شرکت در پژوهش نداشتند، از پرسشگری حذف شدند و اولین واحد سمت راست جایگزین شد.
شایان ذکر است که پرسشنامه افسردگی بک خودتکمیل است، اما چون درباره توانمندی نمونههای پژوهش برای تکمیل این پرسشنامهها تردید شده بود، مطالعهای مقدماتی انجام شد که نتایج آن نشاندهنده ضعف سالمندان در خودتکمیلی پرسشنامهها بود. برای انجام پرسشگری، تعدادی از کارکنان در هر مرکز آموزش داده شدند. به نمونههای پژوهش اطلاع داده شد که میتوانند در صورت تمایل برای تکمیل پرسشنامهها به مرکز بهداشتیدرمانی مراجعه کنند. با استفاده از فرمولهای حجم نمونه و با احتساب 20 درصد ریزش،560 نفر تعیین شده بود، اما برای اطمینان از تأمین حجم مناسب تا جمعآوری 580 پرسشنامه کامل، پرسشگری ادامه یافت. از مجموع مراکز بهداشتیدرمانی تحت پوشش مراکز بهداشت شمال، شرق و شمیرانات به ترتیب 300،194 و 86 نمونه جمعآوری شد. به منظور تعیین وضعیت افسردگی از پرسشنامه استاندارد افسردگی بک استفاده شد. این پرسشنامه به کرّات در مطالعات به کار گرفته شده و اعتبار آن تأیید شده است [
20].
رهگذر و همکاران پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک را ارزشیابی و اعلام کردند که ضریب همسانی درونی آن (ضریب آلفا) 0/92، اعتبار آن با روش بازآزمایی به فاصله یک هفته 0/75 و همبستگی مادههای آن از 0/30 تا 0/76 متغیر است. پنج نوع روایی محتوا، همزمان، سازه، تشخیصی و عاملی برای این آزمون سنجیده شده است که همگی نشاندهنده کارایی مطلوب این ابزار در اندازهگیری شدت افسردگی است [
14].
پرسشنامه افسردگی بک با 13سؤال و چهار گزینه طراحی شده است. ارزشهای کمّی هر ماده از 0 تا 3 تعیین شده است، جمع نمرات میتواند از 0 تا 39 نوسان داشته باشد. نمره منفی منظور نمیشود. این درجات در تشخیص افسردگی پیشنهاد شده است: نمره 0 تا 4: هیچ یا کمترین مقدار افسردگی؛ 5 تا 7: افسردگی خفیف؛ 8 تا 15: متوسط و 16 و بیشتر: افسردگی شدید.
برای تعیین وضعیت حمایت اجتماعی ادراکشده از مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراکشده استفاده شد. این پرسشنامه استاندارد را زیمت و همکاران در سال 1988 به منظور سنجش حمایت اجتماعی ادراکشده از طرف خانواده، دوستان و افراد مهم زندگی تهیه کردهاند که در هریک از ابعاد یادشده 4 و در مجموع 12 گویه دارد. پاسخگو نظر خود را در یک مقیاس پنجگزینهای (با نمرههای 1 تا 5) از نمره یک برای کاملاً مخالفم تا پنج برای کاملاً موافقم مشخص میکند [
5 ،
4]. نمره هریک از ابعاد برای هر نفر در دامنه یک تا بیست و نمره کل هر چهار بُعد در دامنه 1 تا 60 قرار میگیرد. جوکار و همکاران، ضریب آلفای کرونباخ سه بُعد حمایت اجتماعی دریافتشده از سوی خانواده، دوستان و افراد مهم زندگی را به ترتیب 89، 86 و82 درصد ذکر کردهاند [
21].
در این مطالعه تعداد افرادی که گزینههای کاملاً مخالف و مخالف را در پاسخ به سؤالات حمایت اجتماعی ادراکشده انتخاب کردند، بسیار اندک بود. بنابراین دو گروه با یکدیگر ادغام و در گروه «مخالف» جای داده شدند (با نمره 1 تا 24). گروه موافق و کاملاً موافق هم در گروهی با نام «موافق» و با نمره 25 تا 48 گنجانده شدند. گروهی که نظر خاصی ارائه ندادند تحت عنوان «بدون نظر» و با نمره 37 تا 60 طبقهبندی شدند. در تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه افسردگی نیز برای افزایش توان تحلیل، طبقات دوبهدو ادغام شد. بنابراین طیفهای «هیچ» و «خفیف» در یک طبقه و «متوسط» و «شدید» نیز در طبقه دوم قرار داده شد.
برای جمعآوری اطلاعات جمعیتشناختی از پرسشنامهای استفاده شد که پژوهشگران به همین منظور طراحی کرده بودند. این پرسشنامه مشتمل بر متغیرهایی نظیر سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت مسکن، بیمه درمان، رضایت از زندگی، رضایت اقتصادی و غیره بود. از تمامی شرکتکنندگان در پژوهش به صورت آگاهانه رضایتنامه کتبی گرفته شد.
پس از جمعآوری اطلاعات، دو نفر ناظر در سطح معاونت بهداشتی پرسشنامهها را بررسی کردند و در صورتی که با دقت و صحت تکمیل شده بود، برای ورود اطلاعات به نرمافزار استاتا آنها را در اختیار اپراتور قرار دادند. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شد. آمارهای توصیفی شامل فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آزمونهای استباطی نیز شامل آزمون منویتنی،کروسکال والیس و همبستگی اسپیرمن بود. بیماری نورولوژیک، ابتلا به اختلالات روانیشناختی و سابقه بستری به علت بیماریهای روانی معیار خروج از مطالعه بوده است.
یافتهها
580 نفر سالمند در این مطالعه شرکت کردند که تعدادی از آنان به برخی از پرسشها پاسخ ندادند. بنابراین تعدادی نمونه گمشده وجود دارد.تعداد زنان 348 نفر (52/60 درصد)، تعداد مردان 227 نفر (48/32درصد) و میانگین سن91/7±66/69 سال محاسبه شد (575 نفر پاسخگو). 23 نفر بیسواد (01/4 درصد) و 244 نفر (58/42 درصد) باسواد در حد دورههای نهضت سوادآموزی و ابتدایی بودند. 145 نفر (76/42 درصد) تحصیلات دبیرستانی و دیپلم و 61 نفر (65/10 درصد) تحصیلات دانشگاهی داشتند (573 نفر پاسخگو). 401 نفر (37/69 درصد) متأهل بودند و 177 نفر (63/30 درصد) همسرانشان فوت کرده یا از هم جدا شده بودند (578 نفر پاسخگو). 389 نفر (53/67 درصد) از سالمندان شرکتکننده در پژوهش فقط با همسرانشان و بقیه یا با همسر و فرزندانشان یا با فرزندان ازدواجکرده یا دیگر اقوام و آشنایان زندگی میکردند (576 نفر پاسخگو). میانگین بُعد خانوار 94/1±23/3 نفر محاسبه شد.
بررسی وضعیت مالکیت مسکن نشان میدهد 468 نفر (69/89 درصد) حداقل صاحب یک منزل مسکونی بودند (566 نفر پاسخگو). پوشش بیمه درمان 521 نفر (38/92درصد) گزارش شده است (564 نفر پاسخ گو). درمجموع از نظر اقتصادی 169 نفر (6/29 درصد) اعلام رضایت کردند و بقیه راضی یا تا حدودی راضی بودند (571 نفر پاسخگو). 265 نفر (99/46 درصد) از این افراد از زندگی خود ابراز رضایت کردند (564 نفر پاسخ گو).
وضعیت افسردگی در سالمندان مطالعهشده به تفکیک سطوح مختلف در جدول شماره 1 نشان داده شده است. جدول شماره 2 نیز وضعیت سطوح مختلف حمایت اجتماعی ادراکشده در ابعاد مختلف را نشان میدهد. میانگین نمره حمایت اجتماعی ادراکشده در بعد خانواده 52/15 با انحراف معیار 56/4، در بعد دوستان 36/12 با انحراف معیار 22/5 و در بعد افراد خاص 69/14 با انحراف معیار 75/4 محاسبه شد. میانگین نمره حمایت اجتماعی ادراکشده درمجموع (هر سه بعد) 71/42 با انحراف معیار 80/12 به دست آمد. یافتهها مؤید این است که میانگین نمره حمایت اجتماعی ادراکشده در بعد خانواده نسبت به دو بعد دیگر بیشتر است. متغیرهای جنسیت و وضعیت اشتغال با افسردگی رابطه معنیدار آماری نشان نداد.
در بررسی وضعیت حمایت اجتماعی ادراکشده، وضعیت تحصیلات، جنسیت و وضعیت اشتغال با حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه معنیدار آماری نشان نداد. متغیرهایی که با وضعیت افسردگی و حمایت اجتماعی رابطه آماری نشان دادند در جداول شماره 3 و 4 آمده است. افسردگی با حمایت اجتماعی نیز رابطه آماری معنیداری را نشان داد که در جدول شماره 5 آمده است. آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین حمایت اجتماعی و افسردگی رابطهای خطی وجود دارد، بهطوریکه با افزایش حمایت اجتماعی میزان افسردگی کاهش مییابد (388/0-).
بحث
در این پژوهش وضعیت افسردگی و حمایت اجتماعی ادراکشده و برخی از عوامل مرتبط با آن در یک نمونه 580 نفری از سالمندان ساکن در مناطق شهری تهران در حوزه تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی بررسی شد. بر اساس تجزیهوتحلیل دادهها موارد زیر قابل بحث است:
میزان افسردگی خفیف، متوسط و شدید به ترتیب 41/17 58/25 ،88/8 درصد به دست آمد. در پژوهشی که روی سالمندان کُرد انجام شده است، پژوهشگران میزان شیوع افسردگی خفیف، متوسط و شدید را به ترتیب 7/38، 3/16 و 7 درصد اعلام کردهاند [
8]. اگرچه تفاوت زیادی در میزان افسردگی خفیف و متوسط دیده میشود، در سطح شدید یافتهها نزدیک و درمجموع میزان افسردگی 87/51 (در مطالعه حاضر) در مقابل 62 درصد (در مطالعه سالمندان کُرد) و تقریباً مشابه است. علیپور و همکاران در نمونهای صد نفری از سالمندان منطقه 2 تهران، میزان افسردگی در سالمندان را 40 درصد گزارش کردند که با یافتههای این مطالعه متفاوت است [
7]. این تفاوت ممکن است به علت تفاوت در ابزار اندازهگیری ،حجم نمونه یا منطقه سکونت و وسعت آن باشد.
مطالعه حاضر ارتباط معنیداری را بین جنسیت و افسردگی نیافته است، اما بیشتر مطالعات انجامشده در ایران به وجود ارتباط آماری معنیدار بین این دو متغیر تأکید دارد. مطالعه علیزاده در بخش تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی و مطالعه قادری و همکاران در سالمندان کُرد که شیوع بیشتر افسردگی را در زنان در مقایسه با مردان به دست آوردهاند [
22 ،
5]. علیزاده به نقل از کارل و کندی آورده است که زنان سالمند بیشتر دچار افسردگی میشوند، اما با افزایش سن تقریباً شیوع افسردگی در هر دو جنس برابر میشود [
22]. این تفاوت ممکن است از اینجا ناشی شود که مطالعه حاضر سالمندان را در طیف سنی 60 تا 100 سال و نه در گروههای مختلف سنی، بررسی کرده است. در مطالعه قادری نیز سالمندان کُرد جامعه پژوهش را تشکیل میدادند، درحالیکه گروه هدف مطالعه حاضر به قوم خاصی محدود نبوده است و تفاوت در قومیت ممکن است دلیل موجهی برای تفاوت در نتایج باشد. این بررسی تفاوت آماری معنیداری را بین وضعیت تحصیلات با افسردگی نشان میدهد. در سه گروه سالمند بیسواد و ابتدایی، دبیرستانی، دیپلم و بالاتر سالمندان گروه دوم و سوم سطوح مختلف افسردگی و بهویژه سطح شدید آن را کمتر تجربه میکنند. در مطالعهای در اصفهان نیز پژوهشگران نشان دادند سطح تحصیلات دیپلم و کمتر از آن، عامل خطر برای ابتلا به افسردگی متوسط است [
23]. در شهر سمنان پژوهشگران وضعیت سلامت روانی در افراد سالمند کمسواد و بیسواد را ضعیفتر گزارش کردهاند [
24]. قادری و همکاران با مطالعه درباره افسردگی در سالمندان کُرد دریافتند سطح تحصیلات با افسردگی از نظر آماری اختلاف معنیداری دارد. میانگین نمره افسردگی در افراد بیسواد در مقایسه با افراد با تحصیلات زیر دیپلم یا دیپلم و بالاتر، بیشتر بوده است [
5]. یافتههای مشابه متعدد نشان میدهد تحصیلات عامل مهمی در کاهش افسردگی سالمندان است [
5]. در مطالعه لوپا در آلمان نیز افسردگی با سطح تحصیلات پایین در ارتباط بوده است [
25]. نتایج بررسی علیزاده و همکاران درباره سالمندان ایرانی مقیم کشور استرالیا نیز مؤید همین نتیجه است [
26].
به نظر میرسد افراد دارای سطوح بالاتر تحصیلی با برخورداری از امکان برقراری ارتباط بهتر با اطرافیان و بهرهگیری مناسبتر از رسانههای جمعی و همچنین با امکان دستیابی به موقعیتهای اقتصادی و اجتماعی بهتر، میتوانند راههای مناسبتری برای حل مشکلات زندگی خود پیدا کنند. نتایج این بررسی حاکی از وجود ارتباط آماری معنیدار بین وضعیت تأهل و افسردگی است. در مطالعهای که در اصفهان در سال 1386 انجام شد، پژوهشگران نشان دادند داشتن همسر در قید حیات و زندگی مشترک با او در برابر ابتلا به افسردگی شدید نقش محافظتی دارد [
23]. قادری و همکاران در بررسی خود در سال 1389 رابطه معنیدار آماری در این خصوص در سالمندان کُرد پیدا نکردند [
5]. علیزاده در مطالعه خود دریافت متأهلان به طور معنیداری افسردگی و اضطراب بیشتری را در مقایسه با افرادی که تنها زندگی کردهاند، تجربه میکنند [
26]. نتایج مطالعه او بیانگر این است که متأهلان در مقایسه با مجردها در موقعیت دشوارتری به سر میبرند. مطالعه علیزاده با 402 نفر سالمند و در جمعیت شهر تهران در دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی انجام شده است، بنابراین با این تحقیق مشابهت زیادی دارد و لازم است بررسیهای بیشتری انجام و علت این تناقض روشن شود.
مطالعه حاضر نشان داد افسردگی با مالکیت مسکن رابطه معنیداری دارد. علیزاده و همکاران نیز در مطالعه خود دریافتند سالمندانی که مالک خانه هستند در مقایسه با سالمندان مستأجر، کمتر به افسردگی مبتلا هستند [
26]. پژوهشی در گیلان نشان داد بین رضایت از محل زندگی و افسردگی ارتباط معنیدار وجود دارد. پژوهشگران به نقل از علیرمانی و نزاریان نیز ارتباط معنیدار آماری بین نوع مسکن (استیجاری یا شخصی) با افسردگی اعلام کردند [
27].
بررسی حاضر ارتباط آماری معنیداری را بین افسردگی سالمندان و رضایت اقتصادی نشان داده است. قرنجیک و همکاران بین افسردگی و درآمد ارتباط معنیدار آماری پیدا کردهاند. همینطور علیزاده بین افسردگی و میزان درآمد در حد گذران زندگی رابطه معنیدار آماری به دست آورده است [
28 ،
22]. مطالعه رجبیزاده در کرمان و منظوری در اصفهان نیز ارتباط معنیداری بین افسردگی و وضعیت اقتصادی نشان داده است [
29 ،23]. منظوری و همکاران اعلام کردهاند حمایتهای مادی پیشبینیکننده معنیدار افسردگی است [
23]. یافتههای مشابه درباره ارتباط معنیدار آمار وضعیت اقتصادی با افسردگی لزوم توجه بیشتر سیاستگذاران را در این خصوص میطلبد. در عین حال باید در نظر داشت که رضایت اقتصادی با میزان درآمد متفاوت است و ممکن است افرادی با سطح درآمد مطلوب در مقایسه با اشخاصی با درآمد کم رضایتمندی کمتری داشته باشند. در این مطالعه ارتباط معنیدار آماری بین رضایت از زندگی و افسردگی مشاهده شد. در کوهورت ملی در فنلاند نیز پژوهشگران ارتباط آماری معنیداری را بین رضایت از زندگی و افسردگی گزارش کردند [
30].
در بررسی ارتباط بین متغیرهای مطالعهشده و حمایت اجتماعی ادراکشده، جنسیت رابطه معنیدار آماری را نشان نداد. نتایج مطالعه نبوی و همکاران نشان میدهد سلامت روان و حمایت اجتماعی زنان و مردان سالمند یکسان است، اما به نقل از ویل گاس مینویسد که حمایت اجتماعی دریافتی توسط زنان بیشتر از مردان است [
2]. یافتههای راشدی و همکاران نشان داد سلامت روان و حمایت اجتماعی زنان و مردان سالمند یکسان است [
31]. بررسیهای یادشده احتمال نبود رابطه آماری بین حمایت اجتماعی ادراکشده و جنسیت را در ایران مطرح میکند، اما در کشورهای اروپایی ممکن است زنان درک بیشتری از حمایت اجتماعی داشته باشند. با توجه به تفاوتهای فرهنگی و سیاستگذاریهای متفاوت در کشورمان با کشورهای اروپایی چنین یافتهای را میتوان پذیرفت. در عین حال بررسیهای بیشتر لازم است تا علل این تفاوت روشن شود.
در مطالعه حاضر ارتباط آماری معنیداری بین وضعیت تأهل و حمایت اجتماعی ادراکشده نشان داده شد. خلیلی این یافته را تأیید کرده است [
32]. این یافته را شاید بتوان اینگونه توصیف کرد که زنان و مردان سالمند ایرانی موفق شدهاند حمایت خوبی را از یکدیگر دریافت کنند. میتوان این موفقیت را به پیروزی جامعه در دستیابی به یکی از مهمترین اهداف ازدواج تعبیر کرد. وضعیت تحصیلات ارتباط معنیدار آماری با حمایت اجتماعی ادراک شده نشان نداد.
این بررسی نشان داد میانگین حمایت اجتماعی ادراکشده از خانواده نسبت به دو بعد دیگر (دوستان و افراد خاص) بیشتر است. ممکن است به دلیل بیماریها و دیگر مشکلات ناشی از سالمندی، افراد نتوانند نقش حمایتی برای یکدیگر داشته باشند و خواهناخواه شبکه دوستیها و حمایتها کاهش پیدا کند. از اینجا مسئله تحصیلکرده بودن اهمیت خود را از دست میدهد. سیام و همکاران این یافته را تأیید نکردهاند [
33].
داشتن مسکن ملکی و بیمه درمان نیز از عوامل مرتبط با حمایت اجتماعی ادراکشده در این مطالعه است. خلیلی و همکاران در اصفهان نشان دادند بین نمره کل حمایت اجتماعی ادراکشده با متغیرهای وضعیت سکونت (مالکیت مسکن) و بیمه ارتباط معنیداری وجود دارد [
32]. شاید سالمندانی که هنوز نتوانستهاند از مسکن ملکی بهرهمند شوند، در مقایسه با افرادی که مسکن دارند، نیازهای مستقیم و غیرمستقیم مالی بیشتری داشته باشند. بنابراین ممکن است حمایتهای بیشتری را بطلبند و چون این توقعات و حمایتها برآورده نمیشود یا سختتر برآورده میشود، نیازهای خود را بیپاسخ میبینند و از حمایتهای انجامشده ادراک کمتری دارند. همین توجیه برای ارتباط بین بیمه درمان و حمایت اجتماعی درست به نظر میرسد. داشتن مسکن ملکی، بیمه درمان و همه شاخصهایی که به وضعیت اقتصادی مرتبط است، سالمند را در وضعیتی قرار میدهد که برآوردهکردن نیازمندیهای فراوان او به همراه وابستگیهای جسمی و روانی و اجتماعی برای اطرافیان نیز مشکلاتی ایجاد میکند و این موضوع ممکن است در ادراک منفی وی از حمایتهای انجامشده مؤثر باشد. این تفسیر ارتباط معنیدار آماری بین رضایت اقتصادی با حمایت اجتماعی ادراکشده را نیز توجیه میکند. سیام نیز به میزان درآمد و حمایت اجتماعی ادراکشده اشاره کرده است [
33].
بررسی حاضر نشان داد بین رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی ادراکشده ارتباط معنیداری وجود دارد. لانگ و همکاران بیان کردند که داشتن تماس اجتماعی و شخصیت مردمآمیز، با رضایت از زندگی روزمره و روحیه عالی در سنین پیری ارتباط دارد [
34]. داشتن تماس اجتماعی میتواند شخص را به این باور برساند که به او عشق و علاقه ورزیده شده است و تأیید و ارزش گرفته و به شبکههایی از ارتباطات و وظایف متقابل متعلق است. به عبارت دیگر با دریافت حمایت اجتماعی، منابع روانشناختی محسوسی برای افراد فراهم میشود تا بتوانند با شرایط استرسزای زندگی و مشکلات روزانه کنار بیایند. درنتیجه میتوان مطالعه مذکور را نیز با تحقیق حاضر همسو دانست [
35].
به طور عقلانی و منطقی میتوان پذیرفت افرادی که در شبکه ارتباطات خود احساس حمایت کافی دارند، زندگی را راحتتر و با مشکلات کمتری سپری میکنند، زیرا همواره احساس میکنند اطرافیانشان آنان را حمایت میکنند و در برخورد در مشکلات تنها نیستند و بنابراین رضایتمندی بیشتری را در زندگی احساس میکنند.
ارتباط معنیدار آماری نشان داد (001/0>P) افراد افسرده حمایت اجتماعی کمتری را درک کردهاند. تحلیل همبستگی نیز ارتباط معنیدار و منفی را با افسردگی (38/0-P=) نشان داد. بخشایی نیز در مطالعه خود اعلام کرد میزان حمایت اجتماعی با نرخ افسردگی همبستگی منفی دارد و میانگین نمره حمایت اجتماعی در افراد افسرده به طور معنیداری پایینتر از افراد غیرافسرده است [
15].
این ارتباط شاید مؤید این نکته باشد که از آنجا که افراد افسرده توانایی برقراری ارتباط مناسب ندارند، به طور طبیعی نمیتوانند حمایت اطرافیان را جلب کنند یا نمیتوانند از حمایتهای انجامشده احساس رضایت کنند یا آن را درک کنند. از طرفی شاید افسردگی حاصل کمتوجهیها و حمایتهای ضعیف اطرافیان باشد و سالمند احساس تنهایی و طردشدگی را تجربه کرده است. چنانکه پیشتر اشاره شد، ظریفنژاد به نقل از جینا پی ستولکا نوشته است که حمایت اجتماعی ممکن است بین استرس و افسردگی مانند سپر محافظ عمل کند. آنها دریافتند که استرس و حمایت اجتماعی رابطه معنیداری با افسردگی دارد [
16].
نتیجهگیری نهایی
بررسی حاضر نشان داد عوامل مرتبط با حمایت اجتماعی ادراکشده و افسردگی در سالمندان اغلب مشترک است. چنین یافتهای این تصور را ایجاد میکند که این دو وضعیت به نوعی با یکدیگر مرتبط و یا عامل ایجاد یکدیگر هستند. همانطور که نشان داده شد، این عوامل مشترک شامل متأهل بودن و نیز تمامی عوامل مرتبط با وضعیت اقتصادی و رضایت از زندگی است. متغیر رضایت از زندگی نیز ممکن است با رضایت اقتصادی مرتبط باشد که باید مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود. حمایت اجتماعی به عنوان یک مؤلفه اثرگذار بر سلامت روانی و روحیه سالمندان میتواند منبعی ارزانقیمت باشد و به آن به عنوان سرمایهای اجتماعی در راستای پویایی و بهبود کیفیت زندگی و روحیه سالمندان توجه شود. بررسی حمایت اجتماعی نشان داد بیشترین حمایت اجتماعی ادراکشده از طرف خانواده و کمترین آن از طرف دوستان بوده است. فراهمکردن تسهیلات برای سالمندان و فراهمکردن بخشی از نیازهای جسمی و روانی آنان میتواند منجر به افزایش حمایت ادراکشده بین دوستان شود. اگرچه ممکن است به نظر برسد زنان سالمند بیشتر به افسردگی مبتلا میشوند یا نیازمند حمایتهای اجتماعی بیشتری هستند، این مطالعه چنین یافتهای را تأیید نمیکند. لذا نباید درباره مردان در این زمینه غفلت شود.
مسئولان با برنامهریزی مناسبتر میتوانند کارهای زیر را انجام دهند:
- با ایجاد موقعیتهای بهتر اقتصادی برای سالمندان، شرایط مناسبتری را برای پیشگیری از افسردگی و نیز ادراک بهتر از حمایت اجتماعی ایجاد کنند.
- ازدواجها را تدوام بخشند. ازدواج برای سالمندان از عوامل مهم در بهبود شرایط موجود است. در این راه فرهنگسازی در گروههای سنی مختلف در سطح جامعه ضروری است. بدیهی است اجرای برنامههای مناسب و مستمر آموزش زوجین در دورههای مختلف زندگی میتواند به پیشگیری از افسردگی وتداوم زندگی زناشویی موفق کمک کند.
- ایجاد فضای حمایتگر برای تمام سنین و بهویژه حمایت بیشتر و مناسبتر از گروه های آسیبپذیر که سالمندان نیز جزو این گروه هستند.
- برای شناسایی راههای افزایش سطح رضایتمندی در افراد مطالعات بیشتری لازم است. همانطور که پیش از این اشاره شد، احساس رضایتمندی در افراد متفاوت است و گاهی این احساس با واقعیتهای بیرونی نامتناسب است. همچنین درباره رضایتمندی اقتصادی و عوامل مرتبط با آن نیز باید بررسیهای بیشتری انجام شود، زیرا تنها درآمد نیست که رضایت را به همراه دارد، ازجمله عوامل مؤثر بر رضایت، داشتن بیمه درمان و تأمین بهموقع مسکن است و احتمالاً عوامل اقتصادی، اجتماعی و روانی بیشتری در این میان نقش دارد که باید شناسایی شود.
- فعالکردن نظام حمایتی (خانواده، دوستان و همسایگان) و مربوطکردن افراد با گروههای اجتماعی و گروههایی که مشکل مشابهی دارند، میتواند موجب افزایش رفتارهای حمایتگر اجتماعی شود. انجام مطالعات کیفی احتمال دستیابی به اطلاعات مفیدتر و دقیقتر را فراهم خواهد کرد.
محدودیتهای پژوهش حاضر عبارت بودند از: 1. ابراز ناخشنودی برخی از سالمندان از سؤالات مربوط به ناامیدی و مرگ که در رابطه مطلوب بین پرسشگر و پاسخگو اختلال ایجاد میکند و روند پرسشگری را کند میکند؛ 2. خارجشدن افراد مبتلا به اختلالات شناختی و روانی از تحقیق که خود از گروههای در معرض خطر زیاد افسردگی هستند.
در آخر به این نکته اشاره میکنیم که یافتههای این پژوهش برای برنامهریزان بهداشتی قابل استفاده است. همچنین ممکن است برای آموزش دانشجویان و اهداف پژوهشی مفید باشد.
تشکر و قدردانی
این مقاله از پایاننامه دوره عالی بهداشت عمومی MPH نویسنده سوم در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گرفته شده است. از تمامی افرادی که در این پژوهش ما را یاری کردند، ازجمله سرکار خانم غنچه، کارشناس محترم برنامه سالمندان و میانسالان، سرکار خانم دکتر اهداییوند، رئیس محترم گروه تخصصی سلامت خانواده و جناب آقای دکتر عرشی، معاون محترم امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی صمیمانه سپاسگزاریم.
References
[1]
Sadeghi Z. [Opening speech (Persian)]. Paper presented at: The 1st International Conference of Aged People in Iran; 1999 October 19-21; Tehran, Iran.
[2]Nabavi SH, Alipour F, Hejazi A, Rabbani E, Rashedi V. [Relationship between social support and mental health in older adults (Persian)]. Medical Journal of Mashhad University of Medical Sciences. 2014; 57(7):841-6.
[3]Zanjani H. [Opening speech (Persian)]. Paper presented at: The 1st International Conference of Aged People in Iran; 1999 October 19-21; Tehran, Iran.
[4]Bahrami F, Ramezani-Farani A. [Religious orientation (internal and external) effects on aged mental health (Persian)]. Journal of Rehabilitation. 2005; 6(1):42-7.
[5]Ghaderi S, Sahaf R, Mohammadi Shahbolaghi F, Ansari G, Gharanjic A, Ashrafi K, et al. [Prevalence of depression in elderly Kurdish community residing in Boukan, Iran (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2012; 7(24):57-66.
[6]Centers for Disease Control and Prevention. Healthy aging [Internet]. 2015 [Updated: 2015 March 5]. Available from: http://www.cdc.gov/aging/mentalhealth/depression.htm
[7]Alipour F, Sajadi H, Forouzan A, Nabavi H, Khedmati E. [The role of social support in the anxiety and depression of elderly (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2009; 4(11):53-61.
[8]Navvabinejad S. Psycology of aging and mental health in elderly adults. Paper presented at: The 1st International Conference of Aged People in Iran; 1999 October 19-21; Tehran-Iran.
[9]Cheraghi MA, Davari Dolatabadi E, Salavati M, Moghimbeigi A. [Association between perceived social support and quality of life in patients with heart failure (Persian)]. Iran Journal of Nursing. 2012; 25(75):21-31.
[10]Hesam M, Asayesh H, ghorbani M, Shariati A, Nasiri H. [The relationship of perceived social support, mental health and life satisfaction in martyrs and veterans students of state university in Gorgan (Persian)]. Journal of Research Development in Nursing & Midwifery. 2011; 8(1):34-41.
[11]Afrooz Q, Taghizadeh H. [Comparison of perceived social support and mental health of mothers of children with and without hearing-impairment (Persian)]. Journal of Exceptional Education. 2014; 14(124):7-17.
[12]Helgeston VS, Cohen S. Social support and adjustment to cancer: Reconciling descriptive, correlational, and intervention research. Health Psychology. 1996; 15(2):135-48. doi: 10.1037//0278-6133.15.2.135
[13]Ghodsi A. [Association between social support and depression in elderly people in Amir Kola city (Persian)] [MSc. thesis]. Tehran: Tarbiat Modares niversity; 2004.
[14]Rahgozar M. [Feelings of depression, stress, and anxiety in the elderly (Persian)]. Hakim Health Systems research journal. 1999; 2(2):103-13.
[15]Bakhshani NM, Birashk B, Atefvahid MK, Bolhari J. [Correlation of social support and negative life events with depression (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry & Clinical Psychology. 2003; 9(2):49-55.
[16]Zarifnejad G, Saberi Noghabi E, Delshad Noghabi A, Koshyar H. [The relationship between social support and morale of elderly people in Mashhad in 2012 (Persian)]. Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences. 2014; 13(1):3-12.
[17]Brummett BH, Mark DB, Siegler IC, Williams RB, Babyak MA, Clapp-Channing NE, et al. Perceived social support as a predictor of mortality in coronary patients: Effects of smoking, sedentary behavior, and depressive symptoms. Psychosomatic Medicine. 2005; 67(1):40-5. doi: 10.1097/01.psy.0000149257.74854.b7
[18]Wang JJ. Prevalence and correlates of depressive symptoms in the elderly of rural communities in southern Taiwan. Journal of Nursing Research. 2001; 9(3):1-12. doi: 10.1097/01.jnr.0000347558.69317.66
[19]Papadopoulos FC, Petridou E, Argyropoulou S, Kontaxakis V, Dessypris N, Anastasiou A, et al. Prevalence and correlates of depression in late life: A population based study from a rural Greek town. International Journal of Geriatric Psychiatry. 2005; 20(4):350-7. doi: 10.1002/gps.1288
[20]Scogin F, Beutler L, Corbishley A, Hamblin, D. Reliability and validity of the short form beck depression inventory with older adults. Journal of Clinical Psychology. 1988, 44(6):853-7. doi: 10.1002/1097-4679(198811)44:6<853::aid-jclp2270440604>3.0.co;2-7
[21]Jowkar B, Salimi A. [Psychometric properties of the short form of the social and emotional loneliness scale for adults (SELSA-S) (Persian)]. Journal of Behavioral Sciences. 2011; 5(4):311-317.
[22]Alizadeh M, Hoseini M, Shojae zadeh D, Rahimi A, Arshinji M, Rohani H. [Assessing anxiety, depression and psychological wellbeing status of urban elderly under represent of Tehran metropolitan city (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2012; 7(26):66-73.
[23]Manzouri L, Babak A, Merasi M. [The depression status of the elderly and it's related factors in Isfahan in 2007 (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2009; 4(14):27-33
[24]Saberian M, Hajiaghajani S, Ghorbani R, Behnam B, Maddah S. [The mental health status of employees in Semnan University of Medical Sciences (Persian)]. Koomesh. 2006; 8(2):85-91.
[25]Luppa M, Sikorski C, Luck T, Weyerer S, Villringer A, König HH, et al. Prevalence and risk factors of depressive symptoms in latest life-results of the Leipzig Longitudinal Study of the Aged (LEILA 75+). International Journal of Geriatric Psychiatry. 2011; 27(3):286–95. doi: 10.1002/gps.2718
[26]Alizadeh M, Khoshbin S, Khavarpour F. Assessing quality of life, well being and depression among Iranian ederly in Australia. Iranian Journal of Ageing. 2007; 4(4):15-26.
[27]khodadady N, Sheikholeslami F, RezaMasouleh S, Yazdani M. [Rate of depression in late-life in superannuated government employed center of Guilan University of medical sciences (Persian)]. Holistic Nursing and Midwifery Journal. 2007; 17(1):16-22.
[28]Gharanjik A, Mohammadi Shahbolaghi F, Sahaf R, Ansari G, Najafi F, Ghaderi S, et al. [Prevalence of depression in Turkmen older adults–1389 (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2011; 6(21):34-9.
[29]Rajabizadeh G, Ramezani A. [Prevalence of depression in Kermanian geriatrics - 2002 (1381) (Persian)]. Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences. 2003; 3(1):58-66.
[30]Koivumaa-Honkanen H, Kaprio J, Honkanen R, Viinamaki H, Koskenvuo M. ife satisfaction and depression in a 15-year follow-up of healthy adults. Social Psychiatry and Psychiatric Epidemiology. 2004; 39(12):994-9. doi: 10.1007/s00127-004-0833-6
[31]Rashedi V, Gharib M, Rezaei M, Yazdani A. [Social support and anxiety in the elderly of Hamedan, Iran (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2013; 14(2):110-5.
[32]Khalili F, Sam S, Shariferad G, Hassanzadeh [The relationship between perceived social support and social health of elderly (Persian)]. Journal of Health System Research. 2012; 7(6):1216-25.
[33]Siam SH. [Elderly issues in Iran and the world (Persian)]. Tehran: Ketab-e Ashena; 2002.
[34]Lang FR, Baltes MM. Being with people and being alone in late life: Costs and benefits for everyday functioning. International Journal of Behavioral Development. 1997; 21(4):729-46. doi: 10.1080/016502597384640
[35]Goudarz M, Foroughan M, Makarem A, Rashedi V. [Relationship between social support and subjective wellbeing in older adults (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2015; 10(3):110-9.